سانسور و روزنامه نگاران افشاگر!
گفت و گوی ويژه کابل پرس با مسعود قیام!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
روز پنجشنبه یازدهم سپتمبر مسعود قيام گرداننده ی گزارش شش و نیم تلویزیون طلوع و هارون نجفی زاده خبرنگار سابق بی بی سی فارسی در بلخ را، در شهر لی لی هامر کشور نروژ ديدم. حدود پنجصد روزنامه نگار از کشور های مختلف جهان به شهر لی لی هامر رفته بودند تا در يک نشست بین المللی با عنوان "روزنامه نگاری" تحقیقاتی شرکت کنند. در حاشیه ی نشست لی لی هامر، من و مسعود قیام و هارون نجفی زاده گشتی در شهر کوچک و زمستانی لی لی هامر زدیم و بیشتر درباره ی وضعیت روزنامه نگاری و کار رسانه در افغانستان صحبت کردیم.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
هم مسعود قیام خبرنگار شناخته شده ای در افغانستان است و هم هارون نجفی زاده. مسعود گزارش شش و نيم را در تلويزيون طلوع توليد و گويندگی می کرد که يکی از مشهور ترين برنامه های اين تلويزيون بود. متاسفانه مدتی ست که گزارش شش و نيم در تلويزيون طلوع نشر نمی شود. از مسعود درباره ی علت عدم نشر گزارش شش و نیم پرسیدم، از اينکه آيا ممکن است اين برنامه به سرنوشت ميز گرد "گفتمان" به گردانندگی رزاق مامون دچار شده باشد. مسعود از فشار های مختلف بر روزنامه نگاران در تلويزيون طلوع و خود سانسوری هایی که در اين تلويزيون وجود دارد حرف زد. مسعود می گويد که در کار با تلويزيون طلوع دچار نوعی تضاد شده است. با اين حال تلويزيون طلوع پيشرو ترين مبتکر ترين تلويزيون میان تلويزيون های افغانستان است. در جاهایی مسوولان تلويزيون از او برای نشر گزارش های انتقادی اش برابر مقامات دفاع کرده اند و در جاهایی نه. مسعود می گويد مثلا در هنگام تهيه ی گزارش ها درباره ی فروش قصر های شماره شش، هفت و هشت توسط خانواده ی محمد ظاهر ديکتاتور سابق، طلوع علی رغم اخطارها و تهدید ها، از وی حمايت کرده است اما در هنگامی که اين ديکتاتور مُرد، انتقادی از عملکرد وی صورت نگرفت و بيشتر تمجيد از وی بود. مسعود در اين گفت و گو بيشتر زوایای کار خود را به عنوان يک خبرنگار تلويزيونی در طلوع به خوانندگان کابل پرس? بازگو می کند.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
از مسعود قيام پرسیدم که آيا تهديد شده است و سطح اين تهديد ها به تهديد به مرگ هم رسيده است يا نه. مسعود قيام به اين پرسش نيز پاسخ می دهد.
در ادامه مسعود درباره ی وضعیت روزنامه نگاران منتقد و افشاگر صحبت می کند. اينکه چگونه نصیر فياض خبرنگار تلويزيون آريانا توهين، تحقير و اخراج شد و هيچ حمايتی از جانب مسوولان تلويزيون آريانا نشد.
مسعود همچنين نظرش را درباره ی رسانه های اینترنتی ابراز می کند و در آخر بجای اينکه گپی با خوانندگان کابل پرس داشته باشد، سردبير کابل پرس را مورد خطاب قرار می دهد که خوانندگان می توانند، تمام گفت و گوی ما را بشنوند.
این هم تصویری از همه ی"کابل پرس" به قول مسعود قیام که با آن عکس گرفته می شود، صدا ثبت می شود و گاهی هم اسکنر کابل پرس است.
اگر برنامه ی فلش پلير () روی کامپیوتر شما نصب است، می توانيد اين گفت و گو را مستقيم در سایت کابل پرس? بشنوید. اگر اين برنامه نصب نيست، آن را نصب کنيد و يا بايد اين گفت و گو را روی کامپيوتر خود ذخيره کرده و سپس بشنويد.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
پيام‌ها
16 سپتامبر 2008, 03:13, توسط محمد مهاجر
اقای میر هزار سلام!
من فکر میکنم شما هم به عنوان یک افغانی از فضای افغانستان متأثر هستید! گپ میان خود ما باشد؛ چرا مقاله های که از حقیقت موسسات ملل متحد، قدرت های بزرگ و جائزه بده های غرب پرده می بردارد، مورد بی مهری شما قرار میگیرد.
در غرب هم یک زمان گروهی را به طعنه «کاتولیک تر از پاپ» میگفتند. برای من قطعا ثابت است که شما روی اهداف مشخص و بسیار تنگ کار میکنید و به عنوان یک روزنامه نگار آزاد و حرفه دیگر مطرح نیستید! شما از من خواسته بودید که مقالات اختصاصی روان کنم. من مقالات اختصاصی فرستاده بودم، ولی چون روح اسلامی و آزادی و افشاگری داشت، نادیده گرفته شد. اگر چند ما از خود سایت های زیاد مشهور و پر خواننده داریم، ولی خواستیم برایمان مدلل شود که شما جقدر با ادعا های خود ایمان دارید.
اینکه کسی بنام اسلام از اسلام سوی استفاده کند، نادرست هست!
همچنان کسی بنام آزادی بیان از آن استفادهء سوء کند حرفی بدی است.
امید وارم در این عرصه حرف های مرا رد نکنید.
شما کارتون های عتیق شاهد که شاید با روحیهء اکثر قاطع افغانها مخالف باشد، بدون کم و کاست نشر میکند. از مقالات اسلامی هم همان های را که مایه نداشته باشد، ولی هرگاه بحث علمی و مو شگافانه در قضایای جهانی مطرح میشود، یا شما از آن ترس دارید و یا اینکه خود تان سخت با آن مخالف هستید، صرف همان هایی را آزادی میگوید که نشخوار کنندهء ترهات غربی باشد.
16 سپتامبر 2008, 09:40, توسط بهنام خورشی
من یک از بینندگان اصلی طلوع هستم. من مسعود قیام و برنامه بسیار خوبش را با تمام معنی دوست دارم. از روزیکه مسعود از برنامه 6:30 رفت، باور کنید، تمام علاقمندی من ازین برنامه نیز رفت. مسعود قیام با برنامه هایش افشاگری کرد و جنایات را برملا ساخت. کسانی مثل ثابت، خرم، انورالحق، اتمر و زیاد کسانیکه در زیر چطر حکومت دومکراسی، جنایت میکنند افشا کرد. از سوی دیگر من از شخصیتهای چون زریاب، حامد، اخگر، غنی احمدزی، مالک ستیز، سپنتا که ازین برنامه ذهنیت پخش کرده اند، بسیار آموخته ام. خواهشم از همه کسانیکه به خط روشنفکری می اندیشند اینست که کسانی مثل مسعود قیام را حمایت نمایند و فراموشش نکنند.
بهنام خورشید
17 سپتامبر 2008, 06:47, توسط افشاگر شناس
وا فریادا از دست غرب، وافریادا!
اینها هم مجاهد، هم بابای خران (ظاهرکَل) و هم طالبان میآفرینند! هم تکنوکرات و دزد میفرستند و هم طلوع و خبرنگاران افشاگر!
از ملا خرواری گرفته تا صاحب تلویزیون طلوع، بنیاد آغاخان، بیات... و از ملاعمر گرفته تا کرزی مداری و شادی باز، همه گی مشکوک و مجهول اند...!
باقی خود دانید، ای دوستان!
17 سپتامبر 2008, 07:37, توسط بومان علی قاسمی
خدمت اقای میرهزار سلام و احترام !
سلامات گرم مرا خدمت همکار دوست داشتنی ام مسعود جان قیام تقدیم میدارم. ازخداوند موفقیت شانرا ارزو مندم .
مسعود جان برنامه نهایت عالی داشتید. یاد ان روز ها بخیر که کنار هم در ستدیو با شما و حسین نیکزاد نشته صحبت های مینمودیم.
مسعود قیام یکی از بهترین گرداننده گان برنامه های تلویزیون طلوع است و ایشان استعداد خارق العاده را در گرداننده گی و گوینده گی دارند .
امید وارم همیشه پیروز و بهروز باشید .
گزارش شش ونیم افشا گر چهره های سفاک تاریخ کهن و امروز کشور بود که با بستن ان خائنین نفس ارام خواهدد کشید.
17 سپتامبر 2008, 18:09, توسط اکبر
روز بخیر....
اندک جوابی به اقایان م مهاجر و افشا گر ناشناس!
مردم افغانستان هر گز بخود نمی ایند و اصلاح شدنی نیستند بخاطر که انتقاد پذیر نیستند بخاطر که اشتباهات خود هرگز نمی بینند و همیش نزد ما افغان ها دنیای غرب و شرق ملامت است ولی ما افغانه ها به سان فرشته گانی استیم که از اسمان برای رهبری انسان ها فرود امده ایم و یا از مادر قهرمان زاده شده ایم هر گز اشتباه نمیکنیم ولی این یک دیدگاه غلط است زیرا اگر تو اوه افغانی بیخبر اگر شخص کامل و یا فرشته ی بی نقص بودی اینهمه شور و شر و بد بختی در مامن و وطن تو چراست.. واگر کس بیاید از اشتباهات یاران خودی صادقانه به افشا گری و یا انتقاد بپردازد اه و ناله از نهاد ش برخیزد که چرا از من انتقاد کرده ملامت شرق کمونست است و یا ملل متحده غرب است..نه بخدا قسم برعلاوه که نه شرق ملامت است و نه غرب اینها استادان بزرگی اند که باید از ان درس دولت داری و مردم داری اموخت و باید تا فارغ شدن و تا استاد شدن منحیث یک شاگرد خوب و سر به زیر عمل کرد تا بقول شاعر جور استاد را از مهر پدر ترجیح داد ولی مشکل افغان ها اینست که شا گردان خوبی نیستند و در فکر فارغ شدن نمی باشند چرا؟؟؟ چرا که افغان ها بافرا گرفتن اندکی دانش و رسیدن قدرت ابراز نظر در محور خود پرستی و خود خواهی چنان فرو میروند که موجودیت استاد و درس و مدرسه و استاد وایده های ناب او و همدوره هایش را همه و همه را از یاد برده و به همه قواعد و مسولیت ها پشت پا میزنند و به سان کور میمانند که یک جامعه کور را میخواهند رهبری کنند ولی ما میدانیم که عاقبت کار به کجا انجامیده است....
حالا شاید در جواب بعضی ها که از اسلام و پیروی از ان لاف بزنند و اینکه ضرورت به استادان شرق و غرب ندارند اینطور باید گفت که جنابان در همچو موارد نیز ناکام استند...و اگر نه موجودیت و لکه ننگ مسلمان های انتحاری را چگونه از دامن خویش پاک خواهند نمود و ایا کسی است که از اشتباهات مسلمانان بعد از پیامبرص به خاطر بدست اوردن قدرت و خلیفه مسلمین شدن صادقانه انتقاد و اعتراف کنند.. ایا کسی صادقانه گفته میتواند که در هنگام ادای نماز جنازه جسد پیامبرص خلیفه اول و دوم رض مسلمین کجا تشریف داشتند؟؟؟ چرا غایب بودند؟؟؟ ایا امر دنیوی و اخروی مهمتری ازین هم وجود داشت که جناب ایشان انرا ترجیع دادند؟؟؟؟
پس اگر صادقانه به جواب سوالات نپرداخته و از خود در برابر اشتباهات انتقاد نکنیم لاف زدن کار جاهلان و ادمیان میان خالیست است پس بگذار تا غرب و شرق به نوبه خود مامن تورا زیر سم ستوران خود در نورد و شان وشوکت و خواب و خیالات ترا تا کرانه ها افق تا ان دم پایمال خواهدکرد تا صادقانه اشتباهات را بپذیری و به جبران ان خالصانه بپا خیزی....
18 سپتامبر 2008, 20:31, توسط افشاگر شناس
اکبر عزیز
بنده دعوا ننموده ام که ساکنین کشور (بلخصوص وطنداران پشتون ما) فرشته اند.
اما اینرا نیز باید دانست که سرازیر نمودن میلیارد ها دالر در یک کشور میتواند نظم، وطندوستی، شرافت، اخلاق، انسانیت و مابقئ خواص نیک بشری را محو و نابود کند. دوستان غربئ ما در زمان حضور شورا ها در کشور ما (ویا بهتر است بگوییم میدان بزکشی) اعتراف میکنند که در حدود 200 میلیارد دالر را برای شکست آنها هزینه نموده اند.
با تزریق همچو مبلغ گزاف شما فکر نمیکنید که نظم عامه و تمام هست و نیست، در یک کشوری که از جانب نوکر های بر سر اقتدار غرب (خاندان آل یحی و سایر خاندان های نوکر مانند بارکزی ها ویا عبدالرحمن خان با اولاده اش در مورد خط دیورند و سرکوب مردم مظلوم و بی دفاع) برای مدت مدیدی بیسواد و در تاریکی نگهداشته شده بود، بهم خواهد خورد (ویا بهتر است بگوییم منهدم خواهد شد)؟
اما در مورد مسلمان ها و مشکل انتحارگران ویا جمع واسکت پوشان خودتان سوال کرده اید و خود پاسخ خودرا نوشته اید... مشکل انتحاریون برمیگردد به خلفای اول، دوم و معاویه با اولاده اش... همانطوریکه شما نوشته اید، خلیفه اول و دوم آنقدر شوق حکومت و سلطنت را داشتند که حتی در مراسم تدفین حضرت رسول اکرم (ص) نیز شرکت نتوانستند... و راجع به معاویه که چه عرض کنم؟ ایشان که حلول شیطان در قالب انسان بودند... و راویانی چون ابوهریره (پدر پشک) یهودی الاصل که در پی یک لقمه نانی اسلام گزیده بود و هزاران چرت و پرت را به نام حدیث جعل نموده و اسلام را از بنیه متضرر کردند... نتیجه اش را نیز امروز در قالب انتحاریون و نوکران غرب و شرق بخوبی میتوان مشاهده کرد...
در مورد اخیر با شما کاملاً موافقم اما شما یک موضوع را بکلی نادیده گرفته اید که در اسلام شخصیت های همچون علی ع و اولاده اش نیز بودند که هرگز ظلم نکردند و ظلم را نیز نپذیرفتند!
پس این حرف شما که گفته اید مسلمین هیچگاهی در حکومتداری، چیزی برای گفتن نداشتند را نمیپذیرم. اسلام همیشه قادر است حکومت سالم و عادل بوجود آورد بشرطیکه بدعت گرانی چون خلفای اول تا سوم و شیادانی چون معاویه، عمرعاص، و کودنانی چون خوارج اجازه دهند...
شاد زی!
19 سپتامبر 2008, 05:57, توسط آزادی
اکبر جان در حقیقت اصغر!
از مجموع گفتهء شما معلوم میشود که از تاریخ سیاسی نه شرق خبر داری و نه غرب و نه هم از تاریخ و اصول اسلام!
کمی باید مطالعه کنی!
تو تا حال نمیدانی که امت اسلامی نباید برای یک ساعت هم بدون قائد و خلیفه باشد و آنجنابان خلیفهء اول و دوم برای چنین امر مهمی در ثقیفهء بنی ساعده جمع شدند تا جانشین پیامبر را انتخاب کنند و بعد به امور تجهیز و جنازهء پیامبر برسند. جنازهء جناب را هم خلیفهء اول خواند، چون پیامبر در زندگی شان یگانه کسی که از پشت او نماز فرض را گذاریده بودند حضرت ابوبکر بود و در زمان بیماری شان امامت نماز را که رکن اولی اسلام است به ایشان واگذار کردند و برای نشان دادن اصحاب خودشان از پشت ایشان نماز خواندند و این بود که او را هم خلیفهء مستحق شمردند و خود حضرت علی هم کدام دعوای میراثی خلافت نداشت و میدانست که خلافت در اسلام انتخابی است نه میراثی « و امرهم شوری بینهم... الآیه> در بعدها یک عدهء رافضی پیروان عبدالله ابن سبا از حضرت علی، خدا، یا روح محمد و یاهم نماینده خدا و بعضی با انصاف تر هایشان جانشین بدون قید و شرط پیامبر ساختند! شما نمی دانید که همان خلیفهء دوم دامام حضرت علی بودند! مگر حضرت علی دختر خود را به یک غاصب و یا خلاف کار میداد؟؟
20 سپتامبر 2008, 07:28, توسط جاوید
خدمت دوست عزیزم خانم ویا آقای آزادی
نخست از همه لطفا پذیرای احترامات خالص و بی پایانم باشید و ثانیاً از خواننده گان کابل پرس? بعلت انحراف از موضوع اصلی قلباً معذرت میخواهم. خوب چاره هم ندارم چونکه از حرف، حرف بمیان میآید و امروز این صفحه را محل خوبی برای مباحثۀ تاریخی میدانم که امیدوارم منتج به روشن شدن هر چه بیشتر حقایق برای جویندگان راه حق وحقیقت باشد. راستش مسلمان واقعی باید همیشه و عمیقاً به مسائل حال وگذشته اش بیآندیشد و از تعقل و تفکر همانطوریکه خداوند متعال (ج) ما را به آن امر فرموده اند، در راه یافتن حقایق استفاده نماید.
نظر به ادعای خودتان الحمدالله معلومات تان راجع به تاریخ اسلام خوب بوده و از طرز فکر خشک و جمودیت نیز شاید متنفر باشید، آیا تا هنوز به این موضوع فکر کرده اید که اگر مسئلۀ رهبری و خلافت تا به این اندازه که شما گفته اید مهم و حیاتی بوده است، پس چگونه پیامبر اکرم (ص) خود جانشین و خلیفه اشرا معرفی نکرده بود با آنکه حدیث شریف است مبنی بر اینکه، "مسلمانیکه با ننوشتن وصیت نامه اش پس از مرگ باعث بوجود آمدن اختلاف در میان وارثین خود گردد، شامل امت من نیست"؟
اما مسلمانان شیعه همانطوریکه پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم وصی و جانشینش را تعین نمود (در عوض خلفای راشدین) به دوازده امام که اولینش به امر پروردگار و توسط رسول الله (ص) بعد از آخرین حج پیامبر اسلام (ص) در وادئ غدیرخم انتخاب گردید، عقیده و ایمان دارند.
اگر شما میگویید که پیامبر اسلام (ص) بنابر مصلحت جانشینش را از ترس اینکه مبادا باعث بوجود آمدن اختلاف نظر در میان مهاجرین و انصار گردد انتخاب نکرد، پس جناب ابوبکر به کدام منطق و دلیلی جناب عمر ابن خطاب را قبل از مرگش، خلیفه انتخاب نمود؟
علاوه بر این به نظر اهل سنت چه کسانی از وصیت پیامبر اسلام (ص) در مورد ولی و جانشینش رنجیده و ناراضی میگردیدند که در نهایت باعث بوجود آمدن نفاق و شرارت میگردید؟ خلفای اول، دوم و سوم؟ یا افرادی از انصار؟
افراد مذکور چگونه ادعا داشتند که مسلمان واقعی هستند در حالیکه بیم آن میرفت که از تصمیم خداوند (ج) و رسولش (ص) خوشنود نگردیده و حرف پیامبر (ص) را قبول ننموده (که در حقیقت نیز همینطور بود) و دست به طغیان و شورش بزنند؟ (البته این فلسفه و برهان اهل سنت است که میگویند: پیامبر ص و پروردگار مهربان ج از ترس نفاق و شورش منافقین این کار را نکردند...)
آری این موضوع خالی از دو حالت نمیباشد، یا اینکه رسول اکرم (ص) جانشینش را تعین نموده بود (که واقعاً نیز همینطور است) ولی بعضی از عناصر قدرت طلب و چوکی پرست نخواستند این وصیت پیامبر اکرم (ص) عملی گردد و یاهم اینکه خداوند متعال و توانا (ج) و پیامبر گرانقدر اسلام (ص) از ترس این عناصر (منطق کودکانۀ اهل سنت) نخواستند جانشین ویا خلیفۀ واقعئ مسلمین تعین گردد که در مورد گزینه دوم باید گفت نعوذبالله! حتی یک فرد مجنون نیز این طرز استدلال را قبول نخواهد کرد.
این مسئله یک موضوع دیگر را نیز روشن میسازد و آن اینکه در میان صحابی و اطرافیان پیامبر (ص) همه گی افراد صادق و مسلمان های واقعی نبوده اند(مانند اکثریت مسلمان های امروزی) بلکه بعضی از مهره های مسلمان نما هیچگاهی صادقانه اسلام نیآوردند و تا آخر عمر منافق باقی ماندند که مثال خوبش معاویه بن ابوسفیان است. فلهذا جمله (الهم صل علی محمد و ال و اصحاب اجمعین) به هدف اینکه تمامئ اصحاب افراد نیک و درست بوده اند، اشتباه است و شکل درستش همان است که اهل تشیع میگویند: (الهم صل علی محمد و ال محمد).
حرف برای گفتن بسیار است اما برای فعلاً فکر کنم کافیست و مابقئ مسائل باشد برای آینده. بنده در این ایام در صدد یافتن کتب صحاح سته اهل سنت هستم و در صورتیکه به آن دست رسی داشته باشم شما را میتوانم با استناد به آنها به مباحثۀ علمی تاریخی بکشانم که انشأالله در آنصورت میتوانم فلسفه و منطق پوچ طالبانیزم و وهابیزم را که منتج به حملات انتحاری گردیده است، به آسانی و مستند رد کنم. انشاالله!
تا آن زمان در یافتن صراط المستقیم موفق و پیروز باشید چونکه صراط المستقیم اضافه از یک راه نمیباشد.
والسلام
17 سپتامبر 2008, 18:16, توسط اکبر
من چيستم؟
آلفرد لرد تني سـُن
من خود چيستم؟
كودكي كه در شب گريه مي كند
كودكي كه در تاريكي براي نور گريه مي كند
و هيچ زباني جز گريه ندارد.*