رکسانا صابری آزاد شد چرا پرويز کامبخش همچنان در زندان است؟ درخواست آزادی فوری پرويز کامبخش را امضا کنيد!
آمريکا بر احمدی نژاد فشار آورد، چرا بر کرزی فشار نمی آورد؟/ امضای شما بصورت دستی توسط نماینده ی کابل پرس در آمريکا به کاخ سفید و وزارت امور خارجه اين کشور در واشنگتن دی سی ارايه می شود.
در اين دادخواهی آمده است که:
رکسانا صابری خبرنگار ايرانی- آمريکایی که به جرم جاسوسی به هشت سال زندان محکوم شده بود آزاد شد. اين يک لحظه ی خرسند کننده برای خبرنگاران در سراسر جهان است، اما يک پيام مغشوش از حمايت دولت آمريکا از آزادی بيان در افغانستان را نيز می رساند.
دولت آمريکا به شمول رييس جمهور و وزير امور خارجه اين کشور چندين بار با شدت عليه حکم مضحک رکسانا صابری صحبت کردند. اما چرا بر دولت افغانستان و بر حامد کرزی فشار آورده نمی شود؟
رکسانا صابری روز دوازدهم می آزاد شد.
در اين دادخواهی آمده است که آيا آمريکایی ها ميليارها دالر در سال پرداخت می کنند و ده ها هزار سرباز به افغانستان می فرستند تا حکومت کرزی و وزرا و قاضيان مشکوکش را پشتيبانی کنند؟
پرويز کامبخش خبرنگار جوان پس از محکوم شدن به حکم اعدام در دادگاه ابتدایی، اکنون به بيست سال زندان از سوی دادگاه عالی محکوم شده است و در زندان بسر می برد.
برای مداخله ی فوری دولت آمريکا مشابه آنچه برای رکسانا صابری شد، اين دادخواهی و درخواست را برای رهایی پرويز کامبخش امضا کنيد.
راهنمای امضای اين درخواست
و دادخواهی
پس از وارد کردن
مشخصات خود در فرم مخصوص درخواست و دادخواهی و تاييد آن، شما در همان صفحه پيامی
دريافت می کنيد که ايميلی به شما برای تاييد امضايتان فرستاد شد.
A confirmation email has just been
sent to ......... You should visit the URL given in this email to validate your
signature
لطفا ايميل
خود را باز کنيد.
نامه ای که بصورت خودکار به آدرس ايميل
شما وارد می شود، دارای اين موضوع می باشد:
Please confirm your signature: Journalist Roxana Saberi freed in Iran— Why not
Kambakhsh in Afghanista
در نامه چنين آمده است:
Hello,
You asked to sign the petition
Journalist Roxana Saberi freed in Iran— Why not Kambakhsh in
Afghanistan? Sign our petition!.
You provided the following information:
Name:
نام شما
Site: - http://
آدرس سایت و يا بلاگ اگر داشته باشید
IMPORTANT...
To validate your signature, you just need to connect to
the address below (otherwise your request
will be rejected):
آدرس يا لينکی که باید رو آن کليک کنيد در اينجا می آيد
Thank you for your participation!
پس از کليک کردن بر روی آن آدرس،
امضای شما معتبر می شود.
سپاس
کابل پرس?
پيامها
12 می 2009, 00:56, توسط محمد مسعود رافع
اینجانب محمد مسعود باشنده شهر کابل میباشم !!!
ما خواهان آزادی فوری پرویز کامبخش میباشیم !!!!
15 جون 2009, 01:55, توسط سیف الاسلام
مسعود جان بنا به کدام قضاوت تو می گویی که خواهان فوری پرویز مرتد هستی
یا نکند که خود تو هم مرتد شده باشی در غیر آن چطور میخواهی شخصی که قران عظیم شان را توهین وغلط تفسیر کرده ازاد گردد قران که بزرگترین دانشمندان دنیا نتوانسته حتی یک آیه ان را تحریربدارد قرآن که تکمیل کننده انسانیت است قران که کلام خداوند است از طرف این مرتد توهین می شود و تو ناآگاهانه خواهان ازادی این انسان پست هستی
این انسان مرتد پیفمبر اسلام ناجی بشریت را توهین کرده برای کسی توهین کرده که انسانیت براو افتخار میکند برکسی که دنیا به خاطر او خلق شده، تو خواهان آزادی کسی هستی که برتو براسلام عزیز برانسانیت توهین کرده
آرزو دارم که دقیق فکر نمایی و دقیق قضاوت نماید
12 می 2009, 02:15, توسط کمال کابلی
وختی که سالها آمریکایی ها کتاب انجیل را به زبان فارسی و پشتو پخش کردند ، نشنیدیم که کسی زندانی شده باشد ، پرویز کامبخش با کاپی چند آیه از کتابی که به آن ایمان آورده است ، چرا ؟
پرویز کامبخش و غوث زلمی باید آزاد گردند .
12 می 2009, 03:40
I thing yes, Parviz kambakhsh has not done any thin, during his journalistic work, just he has written and article,which is his right.he has just used his right. because, according afghanistan constitution, every afghan shoul have freedom of expression. and he just has used his righht
13 می 2009, 04:21, توسط salimi
رهايي دشمن كتاب الله نقض حقوق بشرنيست بلكه نقض حقوق الله وكتاب الله است
عزيزان محترم :
بايدكفت كه ركسناصابري به هدف جاسوسي داخل ايران شده بودواين موضوع براي مسؤولين دولت ايران تعلق ميكيرد بس مرام ازين ياداروي ام موضوعات شخصي (انسان)قابل بحث است كه اكرانسان بخواهدازصله رحم كاركرفته وي راميبخشدواكرنحواهدهم نمي بخشد.
واماامديم برسردوسيه برويزكامبخش وغوث زلمي ,اين طبقه اشخاص به مقصد توهين وتحقير وتغييرات به قانون الهي دست بجنين اعمال مظموم زده وخواهان مردم بطرف ضلالت وكمراهي بودند بس استنباط ميشودكه كسيكه هدف تغييرات بقانون الهي (قرانكريم)را دارد او دشمن الله ورسول الله ودشمن دين مقدس اسلام است. بس نبايدبااين قسم مفسدين ومنحرفين معامله شخصي صورت بيكيردطبق دستورالهي بايد كه بمقابل انها به مجادله ومقاتله برخواست واين دشمن خدا,رسول ,وقران را نيست ونابودساخت.كسيكه بخاطررهاي اين كروه سعي وتلاش ميكند نه تنهامكافات بلكه مجازات اخرت را نصيب خواهدشد. واينجا نقض حقوق بشرنيست بلكه نقض حقوق الله وكتاب الله قابل بحت است لهذاهرنوع معامله شخصي درمقابل اين دشمنان مردوداست وبس
بااحترام
عبدالرحمن سليمي
17 می 2009, 17:12, توسط Farid Baghlani
My friend, what you mentioned about freedom of expression in the constitution of the country is not acceptable.So this guy has crossed the red light then he should face punishment. we are too ignorant of our best faith and most of us have been brought up in the family they are poorly educated in Islam that is why we function as a tool of nonbelievers to attack our own .religion
21 می 2009, 07:26, توسط fawad yidayad
Farid baglani shuma lutf karda begohid ki has kudam islam va musalmani harf mizanid, igar shuma va Qazahi Afghanistan musalman hastid chura hamrikahiha mahkama nimishawad va shuma chura Jahad namikunid, shuma mifahmid ki bish has 70 % afghan ha arabi nidanand, ia lazim hast ki bari yad gurfatan qurhan yak lisan khurijy (Arabic) bayad amokht, chura dari or pashto, shuma kud shakhsi hasted ki khulaf hazadi bayan hastid, man khahan azadi hirchi zotar Parwaiz Kambakhash hastim.
22 می 2009, 09:17, توسط بابک
این جوان را آزاد نمائید.این جوان چه گناهی را مرتکب شده است؟اگر به حق الله و یا محمد تعرض کرده بگذارید تا خود الله و یا محمد در این زمینه اعتراض نمایند.این دو، الله و هم پیامبرش راه محکمه را بلد میباشند .و اگر کس دیگری بنام الله یا محمد در مورد او اعتراض دارد باید از روی قانون، دیده شود تا این فرد شاکی از جانب الله و پیامبرش وکالت خط از الله یا محمد دارد یا خیر؟اگر کسی وکالت خطی از الله یا محمد در دست دارد و بر علیه این جوان اعتراض دارد بفرمایدو در غیر آن باید هر چه زود تر آزاد گردد.
نقد کردن الله و یا محمد نباید قابل مجازات باشد.هرکس حق دارد تا اعمال نا پسند هر کس دیگری را مورد نقد قرار بدهد.مهم نیست او الله باشد یا محمد و یا یک شخص معمولی.اگر الله توان دفاع از خود را دارد بفرماید و دست بکار شود و در غیر آن اگر خود الله کاری با این جوان نداشته باشد دیگران را چه غرض است؟
من باوری به الله و محمد ندارم و این هردو را یکجا با عیسی و موسی و سایر کاذبان یکجا مورد نقد قرار خواهم داد.بخاطر بیداری جوانان مبارز وطن عزیزم به پیش!
24 می 2009, 04:59, توسط Salimi
ای بابک جاهل!
وقتیکه علم نداری چرا بخود اجازه تکلم کردن رامیدهی وبدون علم وبدون کدام مدرک وشواهد حرtهای پوچ ومزخرف میزنی،
علماء ورثه انبیاء هستند وانبیاء ازطرف خداوندجل چلاله تعیین ومقرروفرستاده شده اند تااوامرخداوند جل جلاله را نافذسازند. وحکومت ازکلمه ( حکم) گرفته شده است. وهم ای انسانها توسط قانون رهبری وتنظیم میشوند.
مجری قانون خداوندورسول اش انسانهااست ، وانسانها بقانون الهی وقانون وضعی کشورنیازمبرم داشته ودارند، وتطبیق کننده حکم خداورسولش بنده گان وی که درراس مسوولیت قراردارندمیباشند
مثال : خودت رئیس خانواده خودهستید ورهبریت اعضای فامیل خودابعهده دارید ونفقه انها بالای توفرض است که تادیه کنی ودرپلهوی ان مسئولیت دارید که ازحقوق انهادفاع کنی وبرای انها امر بالمعروف ونهی عن المنکر نمائید.
وهمچنان علمای دین وحکومت اسلامی هم مثل رئیس خانواده نقش را خودرا ایفاء نموده ومسئولیت عام دارند تااوامر خدا ورسولش را بوجه احسن بالای خودودیگران اجراء وتطبیق نمایند.
این مسئولیت ازطرف خداوندبرای انهاداده شده است.
24 می 2009, 07:02, توسط بابک
آقای محترم سلیمی!سلامتی تان آرزوی منست.اقای محترم فکر نکنید من توقع دشنام از شما نداشته باشم.اما از اینکه با یک کلمه "جاهل" قناعت کردیده اید باز هم شما را انسان با انصاف تراز دیگران یافتم.بلی من منتظر شرایط بد تر از این بودم.در هر حال شما که مشغول آموختن اصول دین اسلام هستیدو سر تان ممکن بر روی کتبی مثل قدوری،اصول فقه،مشکوات و سایر احادیث پیامبر تان،اصول شاشی،منطق،صرف ونحو ،جلالین و یا سایر تفاسیرخم شده باشد.تا هنوز قادر نگردیده اید این اصول و دساتیر را بالای خود تان تطبیق نمائید.مگر ایت الله تانرا نخوانده اید که میگوید: "قولواللناس حسنا"میخواهید که برایتان ترجمه هم کنم و یا اینکه همین کافیست؟ و یا«والکاظمین الغیض و العافین عن النّاس و الله یحب المحسنین» اگر اینها را کافی نمیدانید برایم بنویسید تا در نوشته بعدی لیست طولانی تررا با ترجمه و شان نزول شان نوشته و برایت تقدیم نمایم.حالا بگو ای عزیز اگر تو به خدایی عقیده داری که این حرفها را از زبان پیامبرش به تو گفته و تو لاف از عمل و عقیده میزنی ایا واقعا در عمل کردن به احکام دینت اماده گی داری؟و یا همان حکایت تظاهر است و موعظه روی منبر؟ناراحت نشو جوان عزیز،جرو بحث در این سایت شهامت دشنام شنیدن و انتقاد شدن را تقاضا دارد.تو برای ارائه دلایل مقنع ،خودت را اماده نما و نه برای اهانت کردن.راه اهانت خیلی کوتاه است.فکر میکنی من نمیتوانم با تو باالمثل رفتار نمایم؟بلی که میتوانم.اما نمیکنم،تا فرقی باشد بین من و تو.من برای دشنام شنیدن آماده گی دارم.من را که شخص معمولی وبیچاره هستم کنار بگذار حتی افرادی مثل پیامبر تو در زمانش چقدر زیر دشنام و سنگ باران مخالفانش قرار داشت؟یک بار رجوع به حوادث طایف بکن.من بتو درس اخلاق نمیدهم.تو خودت دقیقآ میدانی که چه چیز را در مقابل یک نفر حق داری بگویی و چه چیز را حق نداری بگویی یا بنویسی.اما مشکل در این است که خودت کنترول بر زبان و قلمت نداری.اینرا بدان که مرحله بالاتر از دانستن همانا تحت کنترول و اختیار درآوردن است.در جملات پاهین ترو نوشته های دیگرت به افراد طرف صحبت تان کلمات رکیک و اسمای حیوانات را بکار گرفته اید.آیا اینها در چوکات دین و عقیده تان است؟ یا خارج از آن؟اگر داخل است بفرمائید توضیح بدهید در کجا؟و اگر خارج است چرا شما به خود اجازه لهوولعب را میدهید؟ متوجه باش کسی را نا فهم و نادان نگویی.اگر من و خودت به چیز هایی که نمیدانیم کمی دقت کنیم، نادان تر از خود را دیگر سراغ نخواهیم کرد.فکر نکنید که همه علوم دنیا در نزد ماست و آنهم در همه آن مضامینی که شمامیخوانید وجود دارد.فکر نکنید که تنها با دانستن چند حکم و حدود فقهی به اخر علم دنیا رسیده باشید و حق دارید دیگران را تحقیر کنید.آگاه باشید که این زنده گی آنقدر پر از فراز و نشیب و پر خم و پیچ است که حدس آن هم برایت دشوار خواهد بود، ممکن صد بار به روی بیفتید و در صد مرحله سیلی نا امیدی به رختان برسد.آن گاه ممکن درک نمایید که چقدر چیز ها را نمیدانستید.
خوب حالابحث در مورد عالم،و علماء و اینکه این علماء کیستند و کیها عالم هستندو علم خودش چیست،همه را به یک زمان دیگر ماءکول میکنم.در باره وارثین که ادعا کرده اید،خدمت تان عرض میکنم که من خداوند وپیامبرانش را قبول ندارم و شما از وارثین شان صحبت میکنید.آقای عزیز فرق در دانستن و ندانستن مطالبی که در کتابهایتان نوشته شده نیست.بلکه فرق در معیار ها و ارزش ها و ارزش قایل شدن هامیباشد.در اینجابا شما وداع گفته و زیاد مزاحم شما نمیگردم و طبق وعده ام به خدمت آقای سرپلی میروم.حد اقل او یک وجه "خرابات" از شما بیشتر دارد.
28 می 2009, 01:26, توسط Najibi
Farid jan Baghlani
I think you have forgotten that living in 21st century, every body has rights to talk about their ideas and believes. If you see the law and regulation of the country has never said that we should kill some one who read the non Islamic book. We are living in internet century, all kind of books are available to read. Maybe you will open ten times the non Islamic and other sites daily which the constitutional of our country does not allowed, so you also crossed the red light of Islam so should punish you too. It is not the way to defiance the fait, it means if we have closed our eyes, other not able to see us. I thank you are completely uneducated from Islam and your religion. If your religion is so week and breakable just by getting a copy from non Muslims webs, I never want that religion. My religion should be very strong and powerful against all conspiracy to subvert.
12 می 2009, 03:51, توسط محمد
من ازتمام مجامع بین المللی وخصوصاکشورامریکاکه خودرامدافع آزادی بیان درسطح دنیامیداند جدآخواهش میکنم تا دولت افغانستان رابخاطررهائی پرویزکامبخش تحت فشارقراردهد.
12 می 2009, 04:59, توسط رفع مزار شريف
پرويز كامبخش را آزاد نمايد چون وي نه قتل كرده و نه دست به چپاول اموال ملت زده ٫ درحاليكه قاتلين ٫ دزدان مواقف بلند رسمي ودولتي دارند درزندان نگهداشتن آن نوجوان نهايت بي عداليتي است ٫ پس وي را بدون قيد وشرط آزاد كنيد
12 می 2009, 05:11, توسط محمد بشیر انصاری
محمد بشیر انصاری خبرنگار آزاد در بلخ میباشم . بنده خواستار فوری کام بخش هستم .
12 می 2009, 12:00, توسط Ali Madad Mohibbi
ما خواهان آزادی فوری پرویز کامبخش میباشیم !!!!
Ali Madad Mohibbi
12 می 2009, 08:42, توسط Sohail
Man namidanam ka digar ein melate rangdida ta chi had tahti zolme ein Qachaqbaran Tariak megardad way ba haly ein milat wa afsos ba name ein sarzamin mard parwar Aryana wa Azaadi kambakhsh jawan ka ba joz az qalam diger chizi ra namishnasad mibasham
12 می 2009, 09:01, توسط Student Union of Jaghori district
Hereby we the Student Union, behalf of all 75 primary and high schools teachers, students and all intelligentsias of the Jaghori District strongly request the Afghanistan and American governments and all other humanitarian agencies to start their best struggles for certain relays of Mr. Kambakhsh and Ghous Zulmai as soon as possible. Mr. Kambakhas and Ghaus Zulmai are innocent and they did not do anything for Islam and Afghan people. If we did not receive any action regarding the relays of them we will arrange demonstration.
Also we request from Dr. Sima Samar, the head of the Human Rights of Afghanistan to do your best for their freedom.
Kambakhs and Zulmai we are with you!!!!!!!
12 می 2009, 17:20, توسط اجمل بیخدا
آزادی بیان حق مسلم انسان ها است ، پرویز کامبخش باید آزاد گردد !
13 می 2009, 02:37, توسط م م
مربی داری مربا بخور کامبخش کی را دارد...
13 می 2009, 13:42, توسط کمال کابلی
آغای عبدالرحمن سلیمی !
کتاب انجیل از روی زبان یونانی به لاتین ، و بعد به همه زبان های زنده دنیا ترجمه شده است . ابتدا با متن اصلی و بعدا بدون متن اصلی ترجمه شد چون برای اروپاییانیکه لاتین بلد نبودند ، متن اصلی اضافی و بی مورد بود . حال کتاب دینی مسلمانان چرا فقط به زبان عربی باشد ؟ مگر تاجک و ایرانی و پاکستانی و هندی و اندونیزیایی و دیگران ، همه عرب اند ؟ مگر کلام خدا صرف برای قوم عرب نازل شده است و بس ؟ اگر پیغمبر اسلام زبان فرانسوی میدانست و به فرانسه سفر میکرد ، حتماً پیام خدا را به زبان فرانسوی ابلاغ مینمود نه زبان عربی . مگر خدا و پیغمبر صرف به قوم عرب تعلق دارند که به تازی سخن گویند ؟ من و شما که عربی نمیدانیم ، حق نداریم کلام خدا را به زبان مادری خود بدانیم ؟ مگر قرآن تا کنون به فارسی ترجمه نشده است ؟ مگر ترجمه « قرآن پاک » که توسط غوث زلمی به نیت خیر و برای ثواب تکیر شده است ، از اصل متن عربی چه فرق دارد ؟ در کدام کشور جهان ترجمۀ یک متن ، جرم ، گناه یا توهین شمرده میشود ، که غوث زلمی گناهکار یا مجرم شناخته شود ؟ پرویز کامبخش یک صفحه از متن اصلی قرآن را که در خانه همه است ، کاپی کرده است . مگر کاپی یا فوتوکاپی کردن جرم است ؟ مگر پرویز کامبخش اسناد سری اتومی و نظامی کدام کشور را فوتوکاپی کرده است ؟ .... اِهدَ قومی انهم لایعلمون .
14 می 2009, 11:03, توسط salimi
برادرعزیز کمال کابلی جواب سوالهایت را دقیق بخوان وبرمعلومات خودافزوده نما !
جواب سوال اول: درموردتحریف (تبدیل) کتب تورات وانجیل:
من هرگزمنکرنیستم که تحریف درانجیل صورت نگرفته است بلکه انجیل تحریف (تبدیل) شده است مثل اینکه از محتویات انجیل نیز دلیل بر تحریف شدن آن این است از جمله نسبتهایی که به حضرت عیسی ادعای پسرخدابودن را دادند نعوذ بالله .
ولیکن قران کریم اخرین کتابی است که ازطرف خداوندبرای حضرت محمدصلی الله علیه وسلم نازل شده وتحریف انجیل را این طوربیان میکند:
قال الله تبارک وتعالی : و ليحکم اهل الانجيل بما انزل الله فيه و من لم يحکم بما انزل الله فيه فاولئک هم الفاسقون سوره مائده
ترجمه :اهل انجيل بايد طبق کتابشان انجيل حکم ميکردند و هر کسي که از روي انجيل حکم نکرده باشد از فاسقان به حساب می آيد .
وهمچنان درقرآن کریم ایات بسیاری ذکرشده ودلالت برتحریف انجیل میکندکه امده است:
قوله تعالی : من الذین هادوایحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعناوعصینا سوره النساء اية 46
بناء ایات فوق الذکردلالت برتحریف کتب تورات وانجیل میکند که خداوندجل جلاله ازچنین کارنهی فرموده، وازضمانت حفظ قران کریم چنین خبرداده است.(انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون )الحجر:9
بناء قران کریم ازجانب الله تعالی نازل ومحافظ وی خودش میباشد . اکرکسی به تغییر، نقص وتبدیل قران کریم بپردازد دردنیا به سرنوشت سلمان رشدی مرتدگرفتارخواهدشدودراخرت حسابش به نزدخداوند جل جلاله است .
وانسان عقلا هم درک میکندکه چون قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است اگر تحریف شود دیگر منبع صحیحی برای هدایت بشر در دست نخواهد بود.
جواب سوالهای دوم وسوم وچهام :
- زبان وسیله ای افهام وتفهیم است یا مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان هاست عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصبیت وجاهیت تمام دارند روی این ملحوظ پیامبرانی را که خداوند برای هدایت انسان ها تعیین مینمود باید برای ارتباط با قوم خود به زبان همان قومی که در میان آنها مبعوث شده اند صحبت می کردند و واحکام خداوندجل جلاله را به همان زبان ، برایشان بیان می کردند.
وخداوند جل جلاله میفرماید :(و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم ) ،(ابراهیم، 4) هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش تا این که خوب و روشن پیام را به آنها برساند.
(انا انزلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون) ، ما قرآن را به زبان عربى فرستاديم تابتوانيدآن را درك كنيد;(یوسف،2)
محمدصلی الله علیه وسلم ازقوم عرب وزبان اش عربی است پس چگونه قران کریم به دیگرزبان برایش نازل خواهدشد؟
قوله تعالی :(فانما يسرناه بلسانك لعلهم يتذكرون) ،در حقيقت قرآن کریم را بر زبان تو سهل وآسان گردانيديم،اميد كه پند گيرند
لذا بايد گفت:زبان وحى يا زبان قرآن-همان زبان عرف عام است كه موردخطاب قرار گرفتهاند كه سهل و آسان و بدون پيچيدگى در بيان بر آنان عرضه شده است.
جواب سوال پنجم : ترجمه وتفسیر کریم قران کریم :
حکم خداوند جل جلاله درموردترجمه وتفسیر قران کریم چنین امده است :
(كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر اولوا الالباب ) ص : 29
وقوله تعالي : (افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها) محمد :24
درینجا( تدبر)بمعنی تأمل به قران کریم جهت رسیدن به معانی وي است
پس تعبير وبيان قران كريم به زبان دیگری که ترجمه مینامندحکم جواز را دارامیباشد وبعضی واجب میدانند وکدام موانع درجهت ترجمه قران کریم وجودنداردمگر برای اهلش وباشرایط.
ترجمه قران کریم به دونوع است :
1- ترجمه حرفیة ، که نزدعلماء ، فقها ومفسرین سخت وناممکن است .
2- ترجمه معنویة یاتفسیریة که مفسرین ترجمه وتفسیرکرده اند.
مفسرین مشهورازاصحاب نبی کریم صلی الله علیه وسلم مانند: حضرت علی رضی الله عنه ، عبدالهب بن مسعود وعبدالله بن عباس اند.
مفسیرن تابعین مانند: مجاهد ، عکرمه ، ابی بن کعب ، قتاده ، علقمه وشعبی غیره اند.
جواب سوال ششم : درکتاب که تحت عنوان (قران پاک ) ازطرف غوث زلمی هنرمند تیاترافغانستان بچاپ رسیده است نخست یک کمی فکر شود که ایا غوث زلمی ازاهل این کاراست یانه وشرایط این را پوره کرده میتواندیاچطور؟ حتی اگربه نام (قران پاک ) که نام نهاده اند بنکریم مخالف نام نهاده شده اصلی است که خداوندجل جلا له قران کریم را به این نامها ذکرکرده است :
( ولقد آتیناک سبعا من المثانی والقرآن العظیم) الحجر :87
(بل هوقرآن مجید فی لوح محفوظ ) (انه لقران کریم) (والقرآ ن المجید) ق :1
اگرپرویزکامبخش وغوث زلمی جرم نمیداشتند دست بسته به زندان نمی افتادند ترجمه قران کریم شروطی خاصی داردکه این هاشایسته ای این مقام نیستند این وظیفه علماء است که ورثه انبیاء اند نه وظیفه هنرمندان تیاتروژورنالستان کشور.
چنان کردندوچنین دیدند اخرت به نزخداونداست که بااین طایفه چه قسم معامله میکند. والله اعلم بمراده
17 می 2009, 01:41, توسط محمد
آقای سلیمی،ملا یاملازاده گرامی! که یقین خارج ازین ردیف برایت جایگاهی تصورکرده نمیتوانم.یک سوال ازشمادارم:اگرپیروان تمام ادیان موجود دردنیا،مثل توعقل خودراکنارگذاشته وازکتابهای دینی شان دلیل بیاورداین دهکده کوچگ مابه کجاخواهدرفت؟وشماکه عقلت راداخل هفت لای نمد پیچانده،بزیرخروارها خاک دفن کرده وچشمانت راازواقعیتهای کنونی جوامع بستی پس بهترنبودبجای دانشگاه درمدارس دیوبندی درس میخواندی تادراجرای افکارت جدی ترمیشدی؟تشکر
17 می 2009, 11:31, توسط sallimi
بجواب محمد!
اكرجشمان بسته اي خودرا بازومشاهده دقيق نمائيد درهمين ستون درناحيه اي فوق من ازدليل عقلي خودحرف زده بودم وليكن اكثريت خواهان دليل نقلي شده, سوالاتي را طرح كردندكه ايجاب ذكردليل كتاب وسنة را را ميكرد.
18 می 2009, 04:10, توسط Salimi
بجواب محمد!
یک نوبت چشمان بسته ای خودرا باز وبه همین صفحه درناحیه ای فوق مشاهده کن که چیست؟ من درابتدای کلام خویش ازدلیل عقلی خود پیروی کرده نظردادم ولیکن اکثریت سوالاتی را طرح کردندکه ایجاب ذکرهمچمون دلایل کتاب وسنت را میکرد.
بازهم فکرکن درنزدهمه ای مردم دلیل نقلی مهم محسوب میشود، ویا دلیل عقلی؟ بعدا حق تکلم کردن را برای خودبدهید.
به نسبت دلایلی عقلی ناقص من وتو، استدلال کتاب وسنت مهمتر وقابل قبول همگی است.
22 می 2009, 08:59, توسط بابک
اقای سلیمی به پاسخ به پرسش دیگر که چرا قران به عربی است چنین مینگارند:
"زبان وسیله ای افهام وتفهیم است یا مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان هاست عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصبیت وجاهیت تمام دارند روی این ملحوظ پیامبرانی را که خداوند برای هدایت انسان ها تعیین مینمود باید برای ارتباط با قوم خود به زبان همان قومی که در میان آنها مبعوث شده اند صحبت می کردند و واحکام خداوندجل جلاله را به همان زبان ، برایشان بیان می کردند. وخداوند جل جلاله میفرماید :(و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم ) ،(ابراهیم، 4) هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خودش تا این که خوب و روشن پیام را به آنها برساند. (انا انزلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون) ، ما قرآن را به زبان عربى فرستاديم تابتوانيدآن را درك كنيد;(یوسف،2) محمدصلی الله علیه وسلم ازقوم عرب وزبان اش عربی است پس چگونه قران کریم به دیگرزبان برایش نازل خواهدشد؟ قوله تعالی :(فانما يسرناه بلسانك لعلهم يتذكرون) ،در حقيقت قرآن کریم را بر زبان تو سهل وآسان گردانيديم،اميد كه پند گيرند لذا بايد گفت:زبان وحى يا زبان قرآن-همان زبان عرف عام است كه موردخطاب قرار گرفتهاند كه سهل و آسان و بدون پيچيدگى در بيان بر آنان عرضه شده است. جواب سوال پنجم : ترجمه وتفسیر کریم قران کریم : حکم خداوند جل جلاله درموردترجمه وتفسیر قران کریم چنین امده است : (كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر اولوا الالباب ) ص : 29 وقوله تعالي : (افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها) محمد :24 درینجا( تدبر)بمعنی تأمل به قران کریم جهت رسیدن به معانی وي است....تا اخیر."
این پرسش ها نیز در زمان محمد توسط مخالفینش از او مطرح میگردید.چونکه اعراب تا آن زمان پیامبر ی از اعراب و کتاب الهی به زبان عربی را تجربه نکرده بودند.معمولآ پیامبرانی که انها میشناختند مربوط به یهود ها و نصرانی ها بودند که کتب دینی شان به زبان دیگری بود.اعراب فکر میکردند که پیامبران دیگر نیز باید به همان سلسله و همان زبان باشند.برایشان سوال برانگیز بود اینکه چرا این پیامبر به زبان عربی" ایت" میسراید.در این حال است که محمد پاسخ های فوق را که اقای سلیمی نگاشته اند به منتقدان خود ارائه میکند.این پاسخ های محمد گرچند برای انزمان و برای منتقدانش کافی باشد اما برای اشخاصی مثل من این مفکوره را بوجود میاورد که اگر الله تصمیم گرفته است که برای هر قوم برای فهم بهتر ،پیامبرانی به زبان آن مردمان بفرستد پس معلوم میشود که این پیامبر را الله برای اعراب فرستاده و نه غیر اعراب.من که غیر عرب هستم دراین حال منتظر الله باشم تا کسی و کتابی به زبان خود من بفرستد تا من آنرا مطابق استدلال محمد درک نمایم.نتیجه اینکه محمد را الله برای اعراب فرستاده است.من نیازی به پیروی از این مرد عربی نمیبینم.برعلاوه اینکه نظریاتش در عصر حاضر در تضاد با علم و منطق نیز میباشد.البته با این استدلال محمد و ایات الهی اش، من حدود بیشتر از دو دهه قبل بر خوردم و به این نتیجه رسیدم که محمد در زمانی که این ادعا ها را داشت تنها بفکر رهبری قوم خود بود و بس.من که از قومش و از زبانش نیستم مرا نیازی به اطاعت از او نمیباشد.
اما به پاسخ دیگر اقای سلیمی در مورد ارتداد باید عرض کنم که حالا این موقعی است که آن عزیزانی که ادعا دارند که :"لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی...."
کجاستند آن عزیزانی که ادعا داشتند که در قبول و اجرای اسلام و احکامش اکراهی در کار نیست.بیائید و این اقای سلیمی را قناعت بدهید تا از خون ما در گذرند.حالا اقای سلیمی به من پاسخ بدهید که من از دوره مکتب ابتدائیه ام مطالعه میکردم و کتب دینی و غیر دینی را میخواندم.در اوان جوانی متوجه شدم که ادعا های دینی با واقعیت های علمی سر سازش ندارند.و زمانی فرارسید که دیگر فاقد ایمان به تمام ادیان شدم.نه از روی طمع و هوس بلکه از روی کشف دروغ و نا درست بودن ادیان.حالا شما توقع دارید که من باز هم به تظاهرم به اسلام ادامه بدهم تا کشته نشوم و یا اینکه دیگر تعریف ایمان در وجود من سر نمیخورد و من نمیتوانم اقراربالسان و تصدیق بالقلب داشته باشم.من تصدیق بالقلب ندارم .ایا من" مرتد" هستم؟آیا باید شمشیری گردنم را ببرد؟چرا؟چونکه به دروغ های پیامبران باور ندارم؟من دروغهای پیامبران را روی کاغذ با محاسبه و علم ثابت میکنم که نا درست اند.باز هم باید به این پیامبران اعتقاد داشته باشم ؟تا شمشیری گردنم را قطع نکند؟آیا این تهدید ،خود دروغ بودن اسلام را ثابت نمیکند؟چرا اسلام از اینکه مورد عدم پذیرش قرار دارد در هراس است؟چرا برای وفادار بودن،انسانها را تهدید به قتل مینماید؟چرا من نمیتوانم هر آنچه را میپندارم بر زبان اظهار نمایم؟چرا پیروان محمد از اظهارات من میهراسند؟رفتن من به دوزخ و یا جنت چی ربطی به این پیروان پر مدعای محمد دارد؟پس این الله خیالی، این دوزخ را برای چی و کی خلق نموده است؟ای پیروان محمد ،اجازه بدهید ،من میخواهم به دوزخ بروم.مشکل شما چیست؟چرا مرا مجبور میسازید تا مانند شما بیندیشم و با شما رهسپار جنت گردم؟این احمقانه است تا کسی را مجبور به پذیرفتن چیزی که او باور ندارد بنمایند.
چرا برای رد اسلام گردن مرا میخواهید ببرید.من به شما اظهار میدارم که من فاقد دین هستم.من به محمد باور ندارم.و شما غیر از تهدید به بریدن گردن من چه دلیل دارید که حرفهای شما را بپذیرم؟اقای محترم بروید و جهان را خارج از تحلیل دین تان مورد مطالعه قرار بدهید.عینک تعصب را از چشم تان بردارید.اگر واقعآ در جستجوی حقیقت هستید باید به طریقه های علمی روی بیاورید.اقای سلیمی من به محمد و روز اخرت و نکیر و منکر شما باور ندارم.این حرفها همه دروغ اند.من باید به خاطر رد این دروغها بایدمجازات گردم؟ واقعآ اظهار میدارم که ادیان همه دروغ اند.دین اسلام یک دروغ بزرگ میباشد.من دروغ های پیامبران را بااستناد به اسناد به اثبات میرسانم.البته باید به جملات ساده لوحانه شما برای اقای ژوند از ته دل باید خندید که میگوئید:"
وروحت را ازجسدت باسختی می برارندهمانطوریکه جاندادن گذشته گان خودرامشاهده کرده اید وجسدت را دربطن خاک می اندازند وازتومنکرونکیرمی پرسدکه خدای توکیست ؟ دین توچیست؟ نبی توکیست ؟ درجواب این همه مگوئید که اه نمیدانم بعدا ترا بطرف دوزخ کش میکنندوانجا جاییگاه کفارومرتدین منکرین حق وشیاطین برای همیش است ومسلمانان گناهگاربه اندازه ای گناه خود دردوزخ میسوزند"
اگر شما بیولوژی میدانستید ،آنوقت اگاه بودید که چیزی بنام روح وجود خارجی ندارد.بشما چه مربوط است که کسی به دوزخ و یا به جنت خیالی شما میرود؟
این حرفها را به خودتان و سایر ساده لوحان مثل خودتان اظهار دارید.این حرفها را ملایان بی خبر از علم در مساجد میگویند.اینها همه دروغ اند.همه مسخره میباشند.شما دنیا را خیلی کوچک میپندارید.در هر حال این طرز دید شماست.شما مرا و دیگران را مجبور به قبول آن نسازید.اگر شما بخود، اجازه قطع گردن "مرتدان" را میدهید،باید این حق را به "مرتدان" هم بدهید که تا گردن شما را در "موقع ضرورت "نیز قطع نمایند.چون شما از طایفه دروغگویان میباشید.الله یی وجود ندارد و محمد فرستاده اش نمیباشد.تورات و اناجیل و قران همه کتب دروغین ساخت دست بشر میباشند.
در اخیر خدمت شما عرض دارم که من باوری به الله شما ندارم و تمام ادیان را دروغ میپندارم.اگر دلیلی دارید تا مرا قناعت بدهید بفرمائیدو در غیر آن مزاحم نگردید.بقیه نظریات شما نیز مسخره است .اگر نیازی بود آنها را نیز طرح و رد خواهم نمود.ارزو دارم در امتحانات تان موفق باشید.ولو اینکه مضامین فقهی که میخوانید یک بخش عمده ان نادرست و بر پایه های عصبیت استوار میباشد.به امید روزی که بشریت از استبداد ادیان رها گردند.
22 می 2009, 20:31, توسط آصف سرپلی
دوستان عزیز و مسلمانان جهان ! از گوفته های بابک و چند بیخدای دیگه فکر نکونین که اکثر مردوم دونیا امی رقم استن که کابل پریس را ایجار کرده ان . فقط 3.7 فیصد تمام مردوم جهان اینگونه خیالات دارن و بس باقی 92.3 فیصد خدا دارن "ها" این ها ام چند نفری بیش نمی باشن که بنام های رنگارنگ فکری شوما ره پریشان میکونن . دلایل شان مثل تار تارتنک باریک و خام است و عقل شان مثل قف دریا می باشه . ای طایفه اقلیت راه گوم شوده اگر چی حقی ای ره ندارن که دهن به ایتراض اکثریت واز بکونن تا نتانیسته باشن خدا ره با دلیل احمقانه خود رد نکده باشن . امید دارم که اقای بابک قبل از گوفت و شنود ده دایره ای ادب بیرون نرون و عصاب شان را از دست ندهن و از برای امتیان دادن صنف اول ایمانیات به ادرسی که اوناره دعوت کدیم تشریف برده جواب سوالی کانکور شان ره بتن و اگه نی ای رقم چتیات گویی ره مه ام بسیار یاد داروم ...
24 می 2009, 05:48, توسط بابک
آقای سرپلی احترامات من خدمت شما تقدیم است!
از نامه تان تشکر.نامه طویل تانرادر صفحه که یادداشت داده بودید خواندم.اگر چشمم به نام خودم در نامه تان در این صفحه نیافتاده بود از مطالعه آن یقینآ محروم شده بودم.از اینکه مستقیمآ به نام من نوشته اید ،پاسخ آنرا نیز با حرمت خدمت تان تقدیم میدارم.اما چرا در آن صفحه رفته اید ؟اگر در صفحات موجود مینوشتید ممکن زود تر متوجه میشدم.خوب مهم نیست.بالاخره انجا را هم یافتم.مطالعه آن مرا مجبور ساخت تا کار های دیگر را به تعویق انداخته و برای حفظ ادب نخست به پاسخ شما بپردازم.خوب بقیه را در همان صفحه خواهم نگاشت.اما قبل از آنکه به آن صفحه بروم به غرض مطایبه خدمت تان عرض کنم که شما فیصدی بیخدایان را 3،7 و فیصدی معتقدین به خدا را 92،3 نگاشته اید.مجموع اینها 96 میگردد.بقیه چهار در صد دیگر در کجا ی این زمین تشریف برده اند؟ایا محاسبه تان هم مثل افکار تان و املای تان پریشان شده است؟یا چطور؟ناراحت نشوید اینرا واقعآ به وجه شوخی عرض کردم.هدف خاصی نداشتم.
گفته اید که در انجا رفته و امتحان "ایمانیات"بدهم.لطفآ امتحان ایمان از من نگیرید .من حتی قادر به گرفتن صفر هم نخواهم شد.اقای سرپلی!لطفآمرا توصیه به ارامش نفرمائید.من اثاری از عصبانیت در نوشته هایم ندیدم.اگر شما دیدید مرا متوجه سازید تا آنرا اصلاح کنم.اما من اثار عصبانیت و لرزش انگشتان تانرا بروی دکمه های الفیای کیبورد ازلابلای نوشته هایتان میبینم.اگر اجازه بفرمائید انها را به شما نشان خواهم داد.من در حفظ حرمت طرف کلامم تلاش نموده و تلاش خواهم نمود.سلام مرا هم خدمت آقای حق شنو برسانید.موفق باشید.
24 می 2009, 11:36, توسط آصف سرپلی
ارزشمند تر از کوه طلا خطرناکتر از بمب اتوم آقای بابک خوش آدمین ! تشکر ازیکه از املای مه کار نگریفتین . میبخشین بعد از چاپ شودن نویشتیم دیدوم که ای عنوان سابقه است . تاثیر بیسوادیست . مثل غلط شودن ده جم و تفریق که چار فیصد را خوردوم اگه نی نخوردوم ای چار فیصد ره پرتین سری کسای که ده دیوانه خانا استن و از ماسولیت بیغم میباشن . ده قسمت عصبیت از نویشتایتان با آقای سلیمی و چون وچرا های بسیار که تقریبن یک نفسه بود برداشت نمودم شاید غلط باشه مهم نیست . مه نمیگوم آرام نویشته بکونین . سخت نویشته بکونین دیوانه وار نویشته بکونین لاکن کمترک هوشیارانه . از روزی که خوده ده هر جای بیخدا و بیدین مارفی میکونین وزن تان از صد به صفر آمده گیست . و از وقتی که با خدا اعلان جنگتان را شونیدوم . یقین بکونین که شوما ره مه ده مابین امو چار فیصد ها ده شعبی عاجلیش بستر نمودوم . از امی ترس که زمین و زمانه برهم نزنین شوما ره کتی زنجیر بسته میکونوم و ای حق ره بریتان مثلی که پیشتر گوفته بودم نمیتوم که غیر از دشمن اصلیتان خدا جان ده بندایش نچسپین . مه انکار نمیکونوم که عصبانی نمیشوم . مره ای نویشتای شوما مردوم پخته دیوانه میکونه . از شرم زمان جلو خودیمه میگیروم . که بیسوادیم کم نیست که لوچک فحش گوی ام ماریفی نشوم . مه حرمت حرمت دارا ره از حرمت خودیم بالا میدانوم . وکسی که حرمتی خدای را که اکثریت مخلوق جهان به او عقیده دارن نگا بکونه مه نوکریش میشوم. وقتی حرمت خدا ره او که شوما باشین یا کسی دیگه مراعات نکونه چرقم کلکایم ده تکمای کمپیوتر نلرزه ؟ حیفی سلام است به ای حقشنو های گونگ . امروز وقت حق گوفتن است حق شونیدن نی . بابک جان مه تا سبا استوم باز بری چند روز نمیباشوم . جای گپ و سخن ما و شوما امونجه . بحث و شرایط ما ام امو . برین خدا هدایتتان بته .
13 می 2009, 18:53, توسط ک. ژوند
گرچه در ابتدا میخواستم بدون چون وچرا این نامه را دستخط نمایم اما خواستم یکبار سری به پیام های سایر عزیزان نیز بزنم ، توجه ام را نوشته عبدالرحمن خان سلیمی جلب کرد ، گرچه جواب درخوری از طرف کمال کابلی برایش نثار گردیده ولی یک نقطه را من نیز میخواستم عرض کنم وآن اینکه آقای عبدالرحمن سلیمی و همقماشان ! متاسفم ازینکه خدای بی استعدادی را میپرستید که صرف میتواند به یک زبان گپ بزند و زبان های دیگر را یاد ندارد حال آنکه پسر من در کلاس هفتم است و به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ، فرانسوی و فارسی به روانی گپ میزند . حال در مورد کامبخش : اگر کامبخش هم مادری یا پدری که دارای حق شهروندی امریکا میبودند میداشت و یا خودش این امتیاز را دارا بود حالا به پر کردن این فورم اصلا نیازی دیده نمیشد و او امروز آزاد میبود ، او حق دارد آنگونه که خودش میخواهد فکر کند نه آنگونه که دکانداران دینی و نوکرانش برایش دیکته میکنند
14 می 2009, 13:41, توسط salimi
ای ک. ژند !
برای رد مطا لب ذکرنموده ات ،سه جواب مختصررا تصریح میدارم ، باتعمق وفکروسیع خویش بشنو:
اول : من نمیدانم که کافرهستی ویامرتد: اگرکافرهستی حکم خداوند جل جلاله این است : ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿1﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿2﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿3﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿4﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿5﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿6﴾ پس ترادیگردین که عبارت ازدین کفراست ومرادیگردین ،که دین مااسلام است.
دوم : اگرمرتدهستی حکم خداوند اقدس ، برای مرتدین چنین است:
وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ سوره البقرة 217
یعنی کسی که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او در دنیا و آخرت، بر باد میرود(باطل است)، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: "من بدل دينه فاقتلوه" .
یعنی کسیکه دینش را تغییر دادپس وی را قتل کنید.
افسوس که درین عصرشمشیراست ولیکن صاحب شمشیرنیست. وگرنه گردن مرتد سزاوار ضربه ای شمشیراست وبس.
وحکم خداوندجل جلاله برای هدف ازخلقت انسانهااین است که میفرماید: ( وماخلقت الجن والانس الالیعبدونی ) ترجمه :وخلق نکردم جن وانس را مگربرای اینکه عبادت کندمرا .
وهمچنان خداوندجل جلاله برای انسانها میفرماید:
(واعبدربک حتی یاتیک الیقین ) ترجمه: عبادت کن خدای خویش راتاوقتیکه ترامرگ میرسد.
سوم : خداوندجل جلاله دارای صفات ذاتی وفعلی است که یکی ازصفات ذاتی خداوندجل جلاله( علیم)است وتمام زبان رااوخلق کرده ودانا به تمام زبانهاست.
علیم به همه اشیاء وبه همه کائنات زمین واسمان است وهرگزبه نادانی که ضدعلیم است، منصوب ووصف کرده نمیشود .ومانندوی هیچکس وهیچ شیء درزمین واسمان نیست واوراهمتایی نیست، خداوندجل جلاله میفرماید:
(لیس کمثله شی وهوالسمیع العلیم ) وهمچنان فرموده است (ولم یکن له کفوااحد).
ک.ژند ! ادعا نمودید که بسرمن درصنف هفتم است به چندین زبان تکلم میکند درست است اما این علم کسبی است که ازاثرسعی وتلاش اموخته است وگرنه پسرت ازشکم مادرش متکلم به چندین زبان نیامده بود.وارشادخداوندجل جلاله اینست : ( لیس للانسان الاماسعی) یعنی نیسیت برای انسان مگرانچه که سعی کرده است . خداوندجل جلاله برای شمادردنیاوقت میدهد ودوره ای ازمایش خودرا سپری میکنید روزی که مرگ به دنبال توویاپسرت شتافت دران وقت لحظه ای هم برایت مرگ فرصت نمیدهدوروحت را ازجسدت باسختی می برارندهمانطوریکه جاندادن گذشته گان خودرامشاهده کرده اید وجسدت را دربطن خاک می اندازند وازتومنکرونکیرمی پرسدکه خدای توکیست ؟ دین توچیست؟ نبی توکیست ؟ درجواب این همه مگوئید که اه نمیدانم بعدا ترا بطرف دوزخ کش میکنندوانجا جاییگاه کفارومرتدین منکرین حق وشیاطین برای همیش است ومسلمانان گناهگاربه اندازه ای گناه خود دردوزخ میسوزند ........
19 می 2009, 11:08, توسط اجمل بیخدا
یکی از جنایت بارترین مغلته ، مغلته خدا می فرماید است ؛از کجا مفهمی که خدا گفته به خواطریکه در قرآن نوشته شده ، از کجا مفهمی قرآن درست است بخواطریکه خدا فرموده این به آن پاس میدهد وآن به این . واقیعت اینست که هیچ کدام از این کتب به اصطلاح آسمانی از طرف خدا نیامده یک مشت انسانهای شییاد اینهارا گفته یا نوشته، محمد هر جنایت که انجام میداد آن را با آیات قرآن توجیح میکرد .
مـیـروی سوی عذاب و انتهای چاه دین،
ایـن تــباهی میرسـد ازابـتـدای راه دین
تا کـی آن سجاده را معراج بـتها میکنی،
عقل را پُر میکنی با کیسه های کاه دین
آن رسول مکر را باید ببینی با دو چـشم،
باز کـن چـشـم خـرد تا بنـگری روباه دین
آن خدای مهربان اســـرار می دانـد ولـی،
با ریــاکـاران نـدارد کـار این آگـاه دیـن!
بانگ «لا اکراه» را سر می دهد این نا خدا،
سـربـــداران را ببـین تا بنــگری اکــراه دین
او که رحمان و رحیم و مهربانست و کریم،
از چه رو دم میزند:«گردن بزن بدخواه دین»
وعده ی فردای مرگی را که گوید حیله است،
زانکه در بند مقامست و شکـــوه و جاه دین
کـوه را میـخی کـند بـر پـایـه هـای آسـمان؟،
ننــگ بـایـد گفــت بـرایـن دانـش الله دین!
ننــگ بر ایــن آیــه هـای آتشیــن بی وجود،
بر ســجود جـاهـلان و فکــرت کـوتــاه دین
جــان سـربـازان بـگـیرد تـا نـیابـد او گزنـد،
زنـدگـی را ســوختیم با حـیله های شــاه دین
گرچه دانی دین تو مکر و دروغست و فریب،
هـمچنـان زانـو بـزن ای بـنـده ی درگـاه دین!
شعر از منصور فرزادی
21 می 2009, 07:19, توسط Salimi
بجواب اجمل بيخدا !
گفته اندکه:
هردم ازینجاشـری می رسد
تازه خروتازه خری میرسد.
نام خوده مانده ای چون بیخدا
هست خـــــدا،خلق کده مرترا
منکرپیدایش خویش گشــته ای
راست بگویم که کافرگشته ای
نی تراعقل است ونی فکرودواء
گشته ای رسوای حق در دوسرا
از(سلیمی)بشنو چودرواپسین
اهل دوزخ نیست سزاواردین
از روزازل بقلب ها وگوشهاوچشمهای شما، خداوندمهرزده که برای شماتاثیری نداردبدلیل ایه ای ازسوره ای بقره :
ان الذين كفروا سوا، عليهم أأنذرتهم ام لم تنذرهم لايؤمنون * ختم الله علي قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة ولهم عذاب عظيم*
به تحقيق اوکسانانیکه کافرشده اند برابراست ایشانرا بترسانی
یانترساسی وایشان ایمان نمی اورند وخداوندبرقلب های ایشان
وگوش های ایشان مهرنهاده و برچشمهای ایشان پرده ای افگنده
وبرای ایشان دراخرت عذاب دردناکی است.
21 می 2009, 13:14, توسط اجمل بیخدا
درود بر خردگرایان
جناب سلیمی ثبوت این حرف شما چیست که میگی خدا میفرماید ؟ چیطور میفهمی که خدا گفته؟
هنوز هم تو در آن کودکیِ افکاری
که در خیال تباهت بتِ خدا داری
هنوز هم تو به نور و امید دیدارش
میان عالم رویای وهم پنداری
درون باورخواب و سراب پروازی
ولی همیشه دراین باوری که بیداری
بیا و اندکی حالِ فسانه جویا شو
تو در خیال کدامین شکوه دیداری !
میان راز و نیازت خدا نداری تو
که آن بهشت برین را به جان خریداری
برای قامت حوری دوباره خم گشتی
ز ترس آتش دوزخ چو ابر می باری
درون فکر تباهت چه یاوه ها داری
به حق که بنده ی آن نا خدای جباری
فریب و حیله به دین تو آیتی پاکست
چو آن خدای دروغت همیشه مکاری
چنان به روح و روانت نشسته ویرانی
که از شرافت و انسانیت شدی عاری
همیشه لایق توست این بت فرو مایه
که همچو فکرت ننگین آن سبکباری
شعر از منصور فرزادی
22 می 2009, 04:36, توسط آصف سرپلی
سلامتی باشه از جانب خدای رحمان از جانب خدای آشکار بر تمام مسلمان ها و آقای سلیمی و غضب پروردگار عالمیان بر بی خدایان . خر دماغان . کور چشمان . کر گوشان . و کسانیکه داوا دارن که تا خدا ره نبینن باور و یقین نمی کونن . و ما ام عقل کودن این ها ره نمی بینیم چگونه باور و یقین بکونیم ای بیچاره ها صاحیب عقل استن . ای تمام گپ های بی مانا از بی عقلی است که میزنن . باز ای لوده ها داوای خرد دارن . مقام شعور خر از اینگونه خرد مندان بیخرد که انکار از خدا میکنن صد ها بار بالا تر است . اگر داوای انسان بودن و عقل و داشتن را دارن مردانه وار دلیل بگوین و ای نظم دونیا ره سربخود و تصادفی ثابت بکونن . راجع به شعور خر و سگ که چه رقم بعد از تولد به پستان مادرشان میچسپن برهان بگوین . راجع به کلی بی مغز خودشان اندیشه بکونن . ای قلب سیاه شان ره مارفی بکونن . و راجع به چیزی که از او پیدا شودن فکر بکونن . اگر براستی دماغ و مغز و کله و ضمیر و وجدان و غیرت و شهامت و مردانگی دارن و یا اگه زیر دامن ام چیزی داشته باشن خوده کتی ای سرپلی روبرو بکونن . دلیل بگوین و دلیل بشنون و الی اگه این ها به حق می بودن کتاب یهود کتاب نصارا و اسلام حکم سر بریدن شان را نمی داد . حتا فیلسوف مشهور افلاطون کسی ره که از خدا انکار بکونه بار اول 5 سال زندان و بار دوم حکم مرگ شان ره نمی داد . آقای سلیمی ده ای کودن نادان بگو غرور تو ره که ای آب منی کثیف که از او پیدا شودی نشکستاند . ای نام بیخدایی ننگ بار نمی شکنانه . ده ای کودن بگوین که حتمن تو از مادری که تولد شودی ام باید انکار بکونی . چیرا که ده وقت برامدن از درون او ره بیاد نداری . مردوم گوفتن تو ره ای زن بدونیا آورد و ای نفر پدریت است . نطفی تو ازی مرد است و از درون ای زن برامدی . ازو پرسان بکو که وقت تولدیت یادیت می آیه ؟ پس چگونه ثابت میکونی که تو از ای دو نفر پیدا شودی ؟ ... خوب ازی دولت سگ صفت کرزی (بچی کر) استفاده بکونین . بیخدا . چه نام خردمندانه ایست . حقیتست که از خردگرایی گپ بزنی . بیخدا چه نام قشنگی خات بود ده مابین دیوانگان . قسم بخداست که دیوانه زنجیری ای نام ره برای خود هرگز قبول نمی کونه نمیکونه نمیکونه نمیکونه . گویا اجمل بیخدا از ای دیوانی زنجیری بدتر است ؟ ( بدون شک و به یقین کامل که بدتراز دیوانی زنجیریست ) عقل . منطق . فراست . مغز . دماغ . ضمیر . وجدان . شرافت . حتا مردانگی و شهامت به زره بین ام ده ای مردوم نامردوم . دم دار پیدا نخات شود . ای گپا از مه نیست ای گپ ره تمام فیلسوف هایتان . قانون دانایتان چه ده امریکا و چه در یونان قدیم گوفتگیست . هر وقت میخاستی به مه چیزی نویشته بکونی . باز ده جایت ماکم باش و نگریز . تا گپ یکطرفه نشوده باشه . و الی ای گپای مه ره ملم زخم زبانیت بدان که به خدای ما ایتراض کدی . خدای که بیشتر از چند ملیارد طرف دار داره . و شوما بیخدا ها فقط 3،7 ده ای دونیای کلان مثل بیغیرتا افتادین . از آبیش مینوشین . از نان و میوایش میخورین . از هوایش نفس میکشین . زیر آسمانیش میگردین . ده زمینیش میگردین . و از صد ها هزاز نعمت هایش استفاده میکونین و خودیشه که پادشا جهان است قبول ندارین . چقدر ناجوان و نامرد و ناسپاس استین ...
23 می 2009, 06:46, توسط اسفند یار پنجشیری
بنا م خدا وند جان آ فرین حکیم سخن بر زبان آفرین
بنده البةچندان علاقه به نقد وتعلیق ندارم چرا که از نظر من این حرفها جز عبث وضایع کردن وقت کدام ثمر دیگر نداردزمانکی بعض نظرات را مبینم وبعض اسمها را مشا هده میکنم مثل (اجمل بیخدا)وکسان دیگر که در ردیف این قرا دارنداحساس حسرت کرده به خود می اندیشم کی چطورسکوت را اختیار کنم درحا ل که وضیفه ایمانی وجدا نی یک فرد مسلمان این است کی مر دم را از گودالات بد بختی و جهالت نجا ت داده بطرف نوروروشنای سوق دهد
چنانچه شاعر میگوید
اگر بینی که نا بینان بچاه است
اگر خا مش بن شنی گناه است
این معلوم است که اگر انکار ازمو جو دیت (خالق لا یزال)ویا پیغمبرا ن اش از رو کدام احساسات صورت گرفته باشددلیل برا ی این گونه اشخاص کدام تا ثیر نخو هد داشت فقد همین قدر میشود که مسئولیت ازگردن ما خلاص میشود علت که تاثیر نمیگزارد این است که آنها هما نند دهری ویا بو دا ئی نیستن که را ه برا یشان معلو نبا شدتااینکه توره نما بکنی ایشان را این به تجربه برا ی ما مسلمانها معلو م است مثال زمانکه (پغمبر :ص)به مدینه هجرت میکند همان وقت درمدینه دوقوم وجوداشت (مشرکین) ویهود مشرکین که را برا یشان معلو م نبود بمجرد دعوت (پغمبر:ص)گر ویده دین مقدس اسلام میشوند اما یهود که راه برا یشان معلوم بود چرا که خداوند(ج)می شناختن ودرکتاب مدقدس اشاره شده بودبه اینکی پغمبر آخر زمان به این اوصاف درفلان تا ریخ مبعوث میشود امازمانه که پغمبر (ص)مبعوث شد انکار کردن علت اش این بود که میگفتند چرا از قوم مامبعوث نشددیدیم که تا آخرین مر حله ایمان نیاوردند برا درآن وجود خداوند(ج)بگو نه روشن وهویدا است که اصلا به دلیل ضرو رت نیست فقد این مقید به این قد است که عقل و من طق دا شةبا شی
بر گ درختان سبز در نظر هو شیار
هر ورق اش دفتر است معرفت کردگار
در حقیقت یگانه چیز که سبب میشود انسان ازموجودیت یک چیز انکار کند که تصور اش از در کردن وپی بردن به حقیقت آن قا صر ببا ند کسانکه از وجود خدا وند(ج)انکار میکنند علت اش این است که عقل ایشان ظر فیت وتوان این را ه نداردکه حقیقت زات یکتا وبی همتارادرکند چرا هرچیز در دوحا لت غیر ممکن است که آنر انسان دید وبه حقیت آن پی برد یکی در حا لت که بسیار ظا هر وروشن باشد دوم درحا لت که در نهایت درجه خفا قرار دا شة با شدوجودخداوند (ج)به اندازه روشن است که ازروشنی نمیتوان حقیقت آنر اه درک کردبرا یتان یک مثال بگویم فرض کنیم اگرمورچه درسر انسان با لا شود ودرعین حال به زبان بیاید اگر ازآن مورچه پرسان شود که درکجازنده گی میکنی در جواب چی خواهدگفت درجواب خواهد گفت که من دربالای درخت زنده گی میکنم وراه میگردم که ریشها یش به قهر زمین رفة است اگر هذار مرتبه هم برا یش بگواید که نه مورچه خان تودر سر انسان زده گی میکنی که آن هر طرف میرودقبول نمیکند چراعقل اش گنجا یش این را ندارد که تمام انسارا تصور کندبه حقیت آن پی ببرداین با عث میشود که با ید ازحقیقت انسان انکار کند وپی مزخرفات دیگربگرددپسما بایداین طور نبا شیم عقل مان توان درک حقیقت چیز را ه نداشت از وجوداو انکار کنیم در مورداینکه قرآن کریم چطور کتاب ی است در این موردیک دا نش مند فرا نسوی بعد از تحقیقات زیادگرویده دین مقدس اسلام شده ومیگویدقرآن کریم معجز است هر انسان زمانکه علم اش به درجه اعجاز برسددر پهلوی قرآن زنده گی میکند وحتما به این ایمان میا ورد که قران کتاب الهی است که بخا طرراهنمای وهدایت بشر برای پغمبر(ص) نازل شده است اما در مورد پرویز کام بخش میتوا نم بگویم که البةپر ویز کام بخش این راثواب دانسة وگمان کرده است که شا ید کار خوبی با شد که قرآن کریم به زبان فار سی ترجمه شود این معلو م است که اشتباه کرده چرا که راه رابه تحریف کردند قرآن کریم باز کرده است گرچی خداوند(ج)حفاظت این را خو د اش بدوش گرفة است چنانچه میفر ماید(انا نحن نزلنا ذکر وانا له لحا فظون)اما این در صورت است که متن قرآن موجد با شد واین معلوم است که در متن هیچ کس نتوا نسة تحریف کند ونمیتواند اما زمانکه معنی قرآن بزبان دیگر نبشةشدباشد وخودی ایات به عربی موجود نبا شد امکان دارد بضها از پیش خود در این بعض چیز هارا اضافه وکم کنند فقد بندی شدند پر ویز کام بخش به این خاطراست تا دوباره کاررامنطق خود اش خیر پزیرفت بدون معلو مات از شریعت آنکارا انجام ندهد اما برای بخدا میگویم که پر ویزکام بخش تر جمه قرآن کریم راه به فار سی خد مت فکر کرده بود نه معصیت اگرمیدا نست که اینکار اشتبا ومعصیت است ممکن بود که این کار را نمیکرد اما فکر نکنم که پر ویز کام بخش به کمک بی خدا ضرورت دا شةبا شد چرا که اوخدادارد
واز خدا وند(ج)منکر نیست این بی خدا خودرا ناق عا شق سر به کف او میپندارد
شاعر میگوید
ما خداداریم مارابی خدادر کار نیست
حالا همین طور است
24 می 2009, 15:10, توسط بابک
آقای سلیمی!احترامات مرا بپذیرید.
امیدوارم به سلامت باشید.در اینجا خواستم تا باز هم مزاحم شده و شما را متوجه یک نکته در نوشته تان بسازم.موضوعی که یکبار برای آقای محمدی گوشزد کرده بودم.
اقای محترم!شما ایاتی از سپاره اول و سوره بقره در اینجا به پاسخ دوستان آورده اید.و به مفهوم وپیامی که در بطن آن قرار دارد استدلال نموده اید.شما مینگارید:
"از روزازل بقلب ها وگوشهاوچشمهای شما، خداوندمهرزده که برای شماتاثیری نداردبدلیل ایه ای ازسوره ای بقره :
ان الذين كفروا سوا، عليهم أأنذرتهم ام لم تنذرهم لايؤمنون * ختم الله علي قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة ولهم عذاب عظيم*
به تحقيق اوکسانانیکه کافرشده اند برابراست ایشانرا بترسانی
یانترساسی وایشان ایمان نمی اورند وخداوندبرقلب های ایشان
وگوش های ایشان مهرنهاده و برچشمهای ایشان پرده ای افگنده
وبرای ایشان دراخرت عذاب دردناکی است."
برای سهولت در تشریح و درک ،حالا موضوع را از ابتداء دنبال میکنیم: خداوند همه جهان و ما فیهارا خلق کرده است.بشمول انسانهاو برای رهنمائی شان پیامبران را فرستاده است.تعداد اینها به شامل مرسل و غیر مرسل ،نبی ووو به 124 هزار میرسد.و این ارسال پیامبران با ارسال خاتم الانبیا تمام میگردد.برای رهنمایی بعضی پیامبران از جمله پیامبر اخری وحی فرستاده و مجموعه وحی ها را به صورت کتاب مبینی در آورده است.اما دفعتآ در این وسط الله به خواست و میل خودش ،قلب های یکتعداد انسانها را از روز ازل مهر میزند.نه تنها قلب بلکه چشم و گوش شان را هم میبندد.آنها را خیره سر و لجوج میسازد.این افراد طالع برگشته که از سوی الله انتخاب شده اندبا مهر و مسدود شدن قصدی توانایی درک و رهنمایی شدن شان بدست الله ،قدرت درک دساتیر الهی را از دست داده واز این نعمت محروم میمانند.پس با از بین رفتن قدرت تفکر،توانایی دیدن و توانایی شنیدن از هدایت الهی خارج و به بیراهه میروند.اینست منطق این ایت.
حال اگر خداوند قصد داشت با ارسال پیامبر این افراد را رهنمایی کند بهتر میبود به عوض بستن قلب و چشم و گوش شان،برعکس ،آنها را و باقی تمام بشریت را کمک به درک پیامهایش و پیامبرانش مینمود.آنوقت جهان ممکن وضع بهتر از امروز را میداشت.و اگر طور انتخابی قلب های یکتعداد را بسته نموده است پس این بیچاره ها گناهی ندارندکه مرتکب خطا میگردند.بدوزخ فرستادن شان نیز عمل عادلانه و عاقلانه نخواهد بود.اگر خداوند میخواست یکعده را رهنمایی کند و یکعده را چشم و گوش بسته به دوزخ بفرستد دیگر چه نیازی به فرستادن اینهمه پیامبران داشت.حال اگر در صنف شما استاد محترمی چشم و گوش یک تعداد محصلین را ببندد و باز درس بدهد .معلومدار است که آن چند محصل بیچاره چیزی نمی آموزد.پس ناکام کردن این محصل در آخر سمسترچقدر عادلانه خواهد بود؟مرا ببخشید میخواهم بگویم که با معذرت استدلال الهی در اینجا با منطق سازش ندارد.باید به عوض بسته بودن قلب و گوش و چشم به دست الله ،باز بودن و بسته بودن قلب ووو به انتخاب خود بشر گذاشته میشد.تا در صورت بستن قصدی آن قابل مجازات میگردید.در ضمن آنکه الله جل و جلاله هدایت بشر را هم توسط ذات خودش وخواست خودش قرار داده است.گاهی هم الله میفرماید که کسی را بخواهد هدایت میکند و کسی راکه نخواهد نمیکند .که باز هم آن انسانهای گوش بسته تحت تبعیض قرار گرفته از این نعمت هم محروم خواهند شد.شاید ممکن است بعضی ها را از این گروه نیز انتخاب فرماید کسی چه میداند.اما مجازات این چشم بسته ها کاملآ بیمورد و غیر عادلانه است.این کار ها را صرف یک سادیست و موجودی که از آزار و شکنجه دیگران لذت ببرد و سخت دچار بیماری روانی باشد میتواند مرتکب میگردد.این اعمال از یک خالق عادل برنخواهد آمد.چه عرض کنم ،این کتاب مبین از این نوع اضداد پر است.خوب در هر صورت شما مرا هم از جمله آن قلب بسته های که منتظر مجازات نشسته حساب کنید.و بعوض آنکه مرا بباد مذمت گرفتار نمائید ،بفکر قناعت دادن پروردگار متعال باشید تا کلید قفل دل های ما را در اختیار خود ما قرار بدهد.تا با استفاده از موقع قلوب را و چشم و گوشهارا باز نموده و بچه های خوب شویم .اما با وجود داستان و ایات گفته شده ،من زیاد متاثر نیستم.شکر ایاتی هم وجود دارد که ضد این ایت است.از این بابت خاطرم کمی آسوده است.راه حل شکرزیاد است .موفق باشید.
14 می 2009, 06:15, توسط abdullah.sediqi5@gmail.com
سلام به همه آزادی خواهان من هم به نوبه خود خواهان آزادی فوری آقای کامبخش میباشم وامیدوارم که در آینده نزدیک از چنگال همه بددختی ها رهایی یابد.ودراخیرطوری که بنده از اصلیت جناب سلامی آگاهی دارم ونمیخواهم که نام مستعارش را که زمان طالبان داشت فاش نمایم که خود از اسلام آگاهی ندارد و میخواهد که با گپ های بوچ خود مانندزمانیکه باگروه طالبان کارمینمود مردم را در جاده بددختی رهنمایی نمایند دیگر بس است جناب.
اگر میخواهید که درموردجناب محترم آگاهی بیشتر هاصل نمایید میتوانید اسنادهای را در مورد این جناب از طریق ایمل ادرس ذیل به قسمی در خواست بدست آورید.
abdullah.sediqi5 gmial.com
اگرسلامی صاحب اجازه دهد اسناددست داشته ای خود را درمورد ایشان دراختیارکابل میگذارم تاکه ازگذشته ای خویش بداند.
14 می 2009, 11:24, توسط salimi
ای بدبخت روی زمین درموردمن غلط فکرکرده اید تهمت بستن گناه بزرگ است وارشادخداوندجل جلاله این است که میفرمابد:
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة عذاب خداوندجل جلاله برای عیب گیرنده وعیب جوینده است.
ضرورنیست که توسوانح مراباغلط بیان کنی من خودم برایت معرفی میکنم که تخلص من سلامی نیست بلکه سلیمی است
من درزمان اقتداردوره طالبان ، ودرلیسه، صنف هفتم و.... بودم وحالادرسمستراول دانشکده شرعیات درس میخوانم.
من هرگزروی طالبان را ندیده ام ودرقلمروی تحت نفوذطالبان ان عصر حیات بسرنه برده ام نه طالب ام ونه طالب نما
بناء هرانچه که دردسترس ات قراردارد افشاکن.
مخیرازادی بیان وافکارزشت ویاخوب خویش هستید.
14 می 2009, 12:05, توسط یمدری
بادرود به تمام هم میهنان و همزبانان و جهانیان گرامی
اگر ما حقایق را درست بررسی کنیم افغانستان کشوریست که حتی نان خوردن ملا هایش از پول خارجیان به گفته خودشان همین کفار است. که هیچ توجیه ندارد . و از نظر سواد 90% مردم بیسواد است . واز نظر قانون هیچ قانون که به معیار های بین المللی باشد ندارد. و هم کسانیکه به زور و تعصبات قومی و ومذهبی و لسانی پستی را در اختیار دارند از آن برای منافع قومی خودش سو استفاده می کنند و برای اینکه مردمان خود و جهانیان را فریب بدهند . قضایای مانند همین زندانی کردن کامبخش گرامی را یا غوث زلمی را بهانه ساخته تا اذهان همه را به این مسائل معطوف داشته و خود به عوام فریبی ، دزدی ، قاچاق مواد مخدر ، اختطاف اطفال و هزاران جنایات دیگر بپردازند.
کور هم میداند که دلده شور است.
و ما از تمام مراجع بین المللی و مردم شریف خویش میخواهم تا متحدانه برای آزادی تمام بیگناهان بشمول کامبخش از هر راة که امکان دارد اقدام نمایند.
زنده باد مردم بیدار افغانستان
ننگ بر جنایت کاران رو سیاه تاریخ
22 می 2009, 08:23, توسط بابک
احترامات من خدمت همه عزیزانی که در این صفحه نظریات شانرا نگاشته اند تقدیم است!
در نوشته دوستان بعضآ به مطالبی بر میخوریم که توضیحات بیشتر لازم دارند تا بهتر درک گردند.همچنان بعضآ به ادعا هایی از شخص معینی بر میخوریم که یک ادعایشان ناقض ادعای دیگر شان میباشد.برای اینکه خودم نیز درگیر مجهولات نشوم به نکات ذیل در نوشته های این عزیزان اشاره مینمایم:
اقای سلیمی در مورد تحریف انجیل و یا تورات اشاره میفرمایند.تا جایی که من از ادامه نوشته شان برداشت کردم ادعا های ایشان متکی بر ادعا های محمد پیامبر اسلام است.برداشت من از کلمه تحریف آنست که کسی یا کسانی با دستکاری در یک نوشته یا اثر و یا...و با افزودن یا کم کردن حروف یا کلمات معنی و یا پیام اصلی را منحرف ساخته و از آن جملات دیگری ارائه بدهند.با این نوع تغیرات معنی دیگری از بغیر از معنی اصلی نصیب ماگردد.(هدف در این جا صحبت از انواع تحریف و اشکال آن نیست).
کسی که ادعای تحریف یک اثر را دارد باید نسخه اصلی را هم در اختیار داشته باشد.تا با مقایسه آن نکات تحریف شده را نشان داده بتواند.اقای سلیمی !آیا شما میتوانید با مقایسه کتب مقدس یاد شده با نسخه های اصلی آن ادعای تانرا بصورت علمی برای ما ثابت کنید.لطفآ بگوئید که کجای این کتب مقدس تحریف شده است؟
اقای محترم من برعکس نظر شما به این فکر هستم که توراتی که شما معتقد به فرستاده شدنش از جانب یهوه (به فکر شما همان الله)به موسی هستید، صرف پنج بخش نخست آن (اسفارخمسه)به قلم موسی نوشته شده است و متباقی آن در طول حدود هزار سال توسط نویسندگان مختلف که همانا کاهنان یهودی بودند نوشته شده است.( اگر شما بخواهید هر بخش آنرا من مستند برایتان خواهم نگاشت،در اینجا جهت جلوگیری از طولانی شدن نوشته از تحریر آن اجتناب میکنم.).مجموعه این اثار که بنام تورات یاد میکنند که برگرفته شده از نام کتاب نخست آن میباشد، به زبان عبری تحریر یافته است.این آثار از ابتدا تا انتها همه آثار تالیف شده توسط بشر است نه تحریف شده.هیچ خدایی این کتاب (کتب ) را ننوشته و نفرستاده است.این کتاب از عبری به یونانی و لاتین و در حال حاضر به حدود سه صد زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
مسلمانان معتقد هستند که "الله" کتابی را بنام انجیل به عیسی ابن مریم فرستاده است .در حالیکه این یک غلط مطلق میباشد.عیسی هیچگاهی ،هیچ نوع کتابی نداشت.هیچ اثری به این نام از او باقی نمانده است.کتابی را که بنام انجیل(اناجیل) میشناسیم عبارت از کتاب خاطرات بعضی از حواریون مسیح است که سالها بعد از اعدام عیسی بروی چوبه صلیب به شکل یک خاطره نگاری به رشته تحریر در آمده است.که مشهور ترین شان همان چهار انجیل است(انجیل متی،لوقا،مرقس،یوحنا ).بعضآ حکایات مشترک و بعضآ متفاوت از هم دارند.اینها همه بدست انسانها نوشته شده است اینها همه تالیف شده اند .دانش نهفته در این کتب همه در سطح بشر همان عصر است.این کتب فاقد هرنوع ارزش علمی وبعضآ اخلاقی در عصر حاضر میباشند.در عصر حاضر هیچ دانشمندی این کتب را که چندین قرن محک دانش و قضاوت بود،جدی نمیگیرند.و دلیل شان هم نه در دشمنی با این کتب میباشد بلکه تجارب امروزی بشر، نادرست بودن آنها را ثابت کرده است.(من شخصآ دهها بخش آنرا ثابت میکنم که نادرست میباشند)
به همین ترتیب قران نیز سروده های یک نقر عرب است که محمد نام داشت و ادعای پیامبری مینمود.این کتاب نیز از اندیشه های تورات و انجیل متاثر گردیده است و در بسیاری جا های آن حکایات نادرست و خیالی تورات کاپی گردیده است.دانشی که در متن این کتاب وجود دارد نیز از دانش بشر و مخصوصآ اتباع حجاز در آن عصر فراتر نرفته است.مملو از دساتیر ضد و نقیض بوده و در عصر حاضر فاقد ارزش کاربرد علمی و حقوقی میباشد. ادعا و احتمال تحریف قران در زمان قبل از جمع آوری این مجموعه در عصر عثمان خلیفه سوم نیز موجود است.ادعا وجود دارد که عثمان بعد از جمع آوری اوراق قران بعد از بررسی ها یک تعداد از انها را نپذیرفته و انها را حریق نموده است.اینکه چه تعداد از این نسخه هایی که امروز در این مجموعه تحت نام قران چاپ شده واقعا اثار محمد میباشد که بنام ایات الهی یاد گردیده و چقدر آن جعلی است نیز چیزی گفته نمیتوانیم.و یا اینکه در بین ایات حریق شده واقعآ چه تعداد آن ایات اصلی بوده و چه تعداد ایات ساختگی؟اما در هر حال من همیشه از خود میپرسم که چرا یک عده مبادرت به نوشتن ایات جعلی کرده بودند؟اینها نامهایشان چی بود؟و چرا عثمان از ایشان باز پرسی ننمود؟
در هر صورت احتمال تحریف قران نیز دور ازواقعیت نمیتواند باشد.اما تحریف معنویی که عثمان و همفکرانش از قران نموده است همانا عدم رعایت ترتیب ایات و سوره هاست که نه مطابق زمان و تاریخ تحریر(نزول) ،بلکه مطابق طول سوره ها ترتیب شده است.در هر صورت قران تحریف شده یا تحریف نشده هردو از اشتباهات بشری مملو بوده واز فقدان علم رنج میبرد.این کتاب نمیتواند مرجع علمی هیچ دانشی باشد.این کتاب منبع هیچ دانش امروزی بشریت نمیباشد.اگر است شما مرا اگاه بسازید.(بقیه در نوشته بعدی)
22 می 2009, 19:34, توسط آصف سرپلی
سلام بابک عزیز ! مه فارغ التحصیل صنف سوم یکی از مکتب های ابتدایی مزار شریف میباشوم . اگه خفه و آزرده خاطر نشوین شوما صنف اول ره خاندگی مالوم نمیشین . ای گپای که شوما امروز گوفتین ده صنف دویوم و سویوم بود . بچیم که نو صنفی اول ره خلاص کده میگه مه ای گپا ره نخاندیم . آیا ماقول است که کسی که صنفی اول ره نخانده باشه از صنفی دو و سه گپ بزنه ؟ "ها" اگه مطالعات دارین مهربانی کده ده کتاب خانی تحت عنوانی (دین که در نیم متر تکه خلاصه شود) با تمام اندیوال هایتان تشریف ببرین و ده امتیان کانکور صنف اول شریک شوین و ثابت بکونین که براستی شوما صنف اول ره موفقانه پاس کدین . و الا از سویه ایتان بالا گپ نزنین که مثل شرمندوک ما ره ام خات شرماندین و بیخدا خو بیخداست نام مقبول او ده شرم اصلن تالق نداره . ای بنده خاکسار باز واده میکونه جواب هر کسی که ده میدان میایه مطابق حیثیتیش بته یانی که با ادب از روی ادب و با بی ادب با دومبی خر . نا گوفته نمانه با ساز و برگ بیاین که مه به امید توفیق خدا آمدیم . اگه دیر کدین و مه جای رفتوم یا ده کاری گریفتار شودوم . امی که فارغ شودوم جوابتانه نویشته خات کدوم . از خدای بزرگ و توانا و عالم قلب ها و او دانای قدیم و حکیم امید وار استوم که شوما ره از صنف اول به صنف دویوم برده بتانوم . و خداوند شوما ها ره لایقی ای کامیابی بزرگ بسازه . هموطن و هم جنسی دلسوز شوما آصف سرپلی .
25 می 2009, 01:43, توسط شرمندوک
جناب سر پلی صاحب:
طوریکه جناب شما فرموده اند از اولین آذانی که آن ملای بی سواددرگوش ماوشما پف نموده ولعاب دهن کثیف ونسوار خودرا در دهان ما چکانده اند تا اکنون که صاحب اولاد وحتی بعضا" نواسه وکواسه گردیده ایم به ملیون ها مرتبه شب وروزهمان چند جمله ء محدود یعنی اطاعت ازاوامر خدا وپیامبرو چار یار واولولمر واینکه خداوند روزی رسان است وباید تشویش نداشته باشیم خیرات وزکات به مستحقین یعنی خود این لعین هابدهیم، که این همه گفتاردرمغزما نقش گردیده ویک جمله به درد بخور برای زندگی روزمره نشنیده وبهمین دلیل بیکاره و تنبل بارآمده وامروزشکم خود واولادخودرا سیر نمیتوانیم. دست ما برای گدایی به جهانیان که باعرق ریزی وزحمت با پشت پا زدن به مزخرفات وموهومات به موفقیت های چشم گیر نایل گردیده اند ازسالهای سال درازاست. از برکت همین دعا ها وزیارت رفتن های شما وسلیمی ها وسیاف ها وربانی ها وخلیلی ها وحکمتیار ها و ملا عمرها وامثال در1400 سال با گذشت هر روزبیشترازپیشترجهان ما در کثافات وبدبختی وگرسنگی وفحشا وهزاران درد دیگر غرق میگردد. شما وسلیمی ها که از طرز گفتارتان معلوم است در هرجایی که هستید اززندگی نسبتا"مرفه برخوردار هستید، آیاگاهی هم به اطراف واکناف وطن عزیزبه حال واحوال آواره گان و گرسنگان و بی سوادان و محتاجان وگداگران و آنانیکه عزیز ترین موجودات زندگی یعنی اطفال شان را بخاطریک لقمه نان به فروش میرسانند ویا از گرسنگی علف میخورند ویا می میرند ویا به فحشا رو می آورند فکر میکنید؟ علت این همه بد بختی چه است ؟ و کجاست آن وعده های که داده شده که روز به شب نمیرسد اگر بندهء گرسنه باشد؟ اگر شما وسلیمی ها وفرید ها وجدان دارند وانسان هستند وعقل ومنطق دارند جواب این سوال ها را لطف بفرمایند. شما ها وجدانا" اگر چیزی به این نام بشناسید، باید قضاوت کنید که با بدگویی وبد زبانی وتعصب و یاوه گویی و سوال وجواب واستدلال دور از عقل ومنطق وآیت وحدیث ودعا وپناه دردی دوا نمیشود. این را هم باید بدانید که در مدت بسیار کم ازبرکت انکشافات چشم گیر علم وتکنالوژی که یکی همین سایت های انترنتی وکمپیوتریکه شما ازان استفاده میکنید ولی به آن باور ندارید، امروز می بینیم که به تعداد جوانان هوشیار ومتفکرروز بروز بیشترگردیده وشما چه بخواهید یا نخواهید فهم ودانش ، برق آسا به دورترین نقاط این کرهء خاکی نفوذ نموده یاوه سرایی های شماوامثال خریداری نخواهد داشت . قبل ازینکه دیر شود بهتراست عاقلانه به حال آن طفل تان که بگفته خودتان صنف اول مکتب است رحم کنید. از ماوشما گذشته. این نو نهالان را نگذارید ونخواهید که مانند ماوشمامغزشویی شوند وتا اخیر، عمر شان را در تعصب وبدبینی به همنوعان خودکه همه یک بشر ومخلوق یک خالق هستیم به خواری وذلت سپری نمایند. به امید آنروز، از جواب واستدلال منطقی وعاقلانهء همه عزیزان استقبال نموده ولی به جواب یاوه سرایی ها وقت گرانبهای خود وعزیزان را عبث نمی نمایم. احترام
25 می 2009, 05:12, توسط آصف سرپلی
شرمندوک عزیز سلام ! کسی گوفته بود اگه مه امروز ده مابین بازار بی لیباس برایوم و جا های عورت خوده رنگه بکونوم بخدا که سبا امی کار مه ام یک مود نو میشه و چارتای دیگه ام امی رقم خات برامدن . امی مثال ره ده زیر میتانین ببینین . مه از شرم نمیتانوم شوما ره شرمندوک بگویوم و شوما خودتان نامیتانه شرمندوک میمانین و یک عاقلی دیگه ام آمده میگه نام مه ام شرمندوک است . خیر به ای نام اگه شوما بخاطر خوشتبی و شوخی آمده چند فکایی میگین باکی نداره لاکن با ای نام آمده و دین ره مسخره بکونین و یا بحث های دینی ره شروع بکونین بفکر مه واری بیسواد خو جور نمیایه . اسو اختیار با شوماست . امی که خدا ره میشتاسین خانیتان آباد . و ده قسمتی پیغمبر ها که کلگیشان عربی استن غلط است . از جمله ای تمام پیغمبر ها فقط چند نفر انگوشت شومار عرب بودو بس . جرتی نویشتایتان تا آسمان ها نامیتان شرمندوک آشنا جان جور نمیایه خات گوفتی که بتو چی ؟ راست میگی به مه چی . برو جانیم امیتو شرمندوکی با جرت باشی .
15 می 2009, 10:55, توسط عبدالله
به جناب س
باز هم من مگویم جناب شما لطفابه کاری که کارندارید دست درازی بیجانکنید به همان دوستی که داشتیم نمیخواهم که دوچارکدام اشتباهی شوم امیدوارم که درگذشته ای خودیک باردقیق فکرکنید.
؟؟؟؟؟؟؟ شمالطف نموده به من ایمیل نمائید تاکه بتوانم اسناد هارا در اختیارتان قراردهم.
17 می 2009, 12:01, توسط sallimi
به جواب عبدالله !
اول اينكه وقت كافي دراختيارم نيست مصروف درسهاوامتحانات خويش هستم تااينكه همراي توروشن سازم.
وازطرف ديكرضياع وقت ميشودكه باهمجمومثل توهرذه كو, هم صحبت شوم.
وتعبيرغلط نكنيدمن كسي ديكري ام
ادعاي تو دو وجه دارد:
1- اكراشتباهي را كه مرتكب شده ايد برهيزكن كه درجاه مي افتي.
2- واكرهدف تو تهمت بستن درحق مسلمان است اقدام بكارت كن وهرجه ازدستت مي ايدبكن وبكو.الحمدلله نه سيرخوردم ونه ازبويش ميترسم. من درهرزمان ودرهرمكان حق را ميكويم, وحق را مينويسم, وازحق دفاع ميكنم. توكل على الله وعليه التكلان
18 می 2009, 04:24, توسط Salimi
بجواب عبدالله !
این رسالت من است وقتیکه نابینا رانزدیک چاه دیدم دستش را گرفته کمک میکنم تااینکه ازافتیدن درچاه نجات یابد، واین خیر برای من واوست.
وبجواب کلام اخیری ات این چنین تصریح میدارم که:
نه سیرخوردم ونه از بویش میترسم. اوکسی را که حسابش پاک است ازمحابسه ای بنده چه باک است.
شاعری گفته است:
عارف تو مشوخسته زغوغای رقیبان
آوازِ سگان کم نکند رزق گدا را
18 می 2009, 10:38, توسط .سيس
کسی که از اسلام برامده باشد اما کدام دين ديگر را قبول نکرده باشد اورا مرتد ميدانند ؟اگر ان ادم ادعا کند که او با وجود زندگی در کشور مسلمان وياهم در خانواده مسلمان از اول هم مسلمان نبوده در اين صورت چه بايد کرد؟برای زندگی کردن بر طبق وجدان واخلاق که نوعی راستين رسيدن به نوعی معنويت است بايد ازاد بود والله را نيز از از اين همه چرت وپرت های که بنامش ميگويند ازاد کرد!انسان اگاه وخردمند خود پيغمبر خويش است وبه واسطه ومفسر ومترجم و... نياز ندارد.فقط زمان بکار است تا اگاهی وروشنی انسانها را فرا گيرد.
19 می 2009, 09:45, توسط فرید پنجشیری
زنده باشی برادر سلیمی
من واقعا خرسند هستم که جوانانی اگاه از اسلام مثل خودت در جامعه ما وجود دارد که خوشبختانه مثل یک تعداد جوانانی دیگر تحت تاثیر مطبوعات غربی قرار نگرفته و در عالم جهال غرب زده نشد اند.
موفق باشی
19 می 2009, 17:02, توسط حبیبالله
من منحیث یک تبعه افغا ن از مقما ط مسؤل تقاضا مینمایم که پرویز
کامبخش بی گناه است . باید فوری بئدون قید شرط رها وازادگردد.
19 می 2009, 20:32, توسط شرمندوک
جناب محتم ملا صاحب، سلیمی: امید وارم مصروفیت های تعلیمی تمام شده و موفقیت نصیب تان گردیده باشد. من زیاد آرزو ندارم با اشخاصیکه مرغ شان یک لنگه باشد وارد بحث شوم ، ولی هروقتی چهرهء معصوم پرویزکامبخش را درسایت ها واخبارمیبینم،مخصوصا" وقتی ابراز نظرات غیر مسئولانه، دور از احساس وترحم انسانی افرادی مانند جناب عالی را که با همه واقعیت های منطقی وعینی وانکشافات روزمره جهان در خواب غفلت فرو رفته ، هنوز به موهومات و معجزات ، دعا و تکبیر و آیت میخواهند مشکلات دنیارا حل نمایند این رنج وتالم من دوچندان میگردد و میخواهم به نوعی آنراابراز کنم.
شما که مانند طالبان وملا های کنج مساجد فقط با حفظ چند آیت وحدیث که ازقرنها طور میراثی به مارسیده وهرکس به نفع شخصی خود آنرا تفسیر وتشریح نموده، طوطی وار، بدون تفکر، عقل ومنطق ، برای به کورسی نشاندن مطالب شان ازان استفاده مینمایند، چه ثبوتی ارایه کرده میتوانید که این آیات فرستاده خالق لایزال باشد؟ ومانند دیگر کتب فرستاده خداوند که شما میفرمائید ، تحریف نشده باشد؟ به اصطلاح عام " کی میگوید دوغ من ترش است" هیچ قانون چه به اصطلاح سماوی!! وچه زمینی به نظرنویسنده وطرح کنندهء آن ناقص نیست. شماکه باذکر آیتی فرموده اید که خداوند برای هر قوم در زمان ومکان خاص کتاب وپیامبری از همان قوم وبه همان لسان فرستاده است، میتوانید یکی دو تا ازان کتابها وپیامبرانی را که به غیر از اعراب به دیگر قاره های جهان، که نفوس شان بیش ازده برابرنسبت به اعراب است فرستاه باشد، نام ببرید؟
وآیا خداوند روی چه منظوری تنها خواسته است عدهء محدودی از مخلوقش را با فرستادن آخرین کتاب وپیامبر فقط در یک منطقه خاص به راه درست رهنمایی ومستحق جنت شمرده بقیه را ازین نعمت محروم نگهدارد؟ آیا عقلی راکه خالق جهان بماداده ، چنین بی عدالتی وبی منطقی رامی پذیرد؟
شما که معلوم میشود تاحدودی از نعمت سواد ودانش برخوردار بوده وبا انکشافات وواقعیت های عینی علم وتکنالوژی سروکار دارید، آیا وقتی موضوعاتی را مطالعه مینمائید، با صد ها سوال در موارد مختلف برخورد نمی نمائید؟ وبرای دریافت حقیقت ازمربی ودانشمندان ودیگر منابع که در دسترس قرار دارد، استمداد نمی جوئید؟ آیا کامبخش عزیز غیر ازین گناهی مرتکب شده؟ توبرادر عزیز درین عصر وزمان هنوز هم برای برآورده شدن نیازمندی ها ، حاجات ، گرسنگی ومشکلات روزمره زندگی ، به دعا وتکبیر وزیارت معتقد هستی؟ وآیا این عقاید واقعا" باگذشت قرنها کوچکترین درد تورا دوا نموده است؟ فکر میکنم جواب منفی است . بلی دوست عزیز اگر کمی تامل نموده بادرایت وتعقل واقعیت های عینی را با نظر دور از تعصب بنگری درمیابی که امروز ما ، در دهکدهء بسیار کوچک بنام زمین زندگی میکنیم و هنوز هیچ نمیدانیم که چگونه، از چه مدتی واز کجا به اینجا آمده ایم. بیائید عاقلانه فکر کنیم. سعی نمائیم واقعیت ها را بپذیریم. در صلح وصفا دور از تعصبات مذهبی ، قومی لسانی وغیره فقط بنام انسان که از یک منبع بوجود آمده ایم با عشق ومحبت زندگی کنیم. این امر البته زمانی امکان پذیر است که ما بتوانیم ازخود آغازنموده عاقلانه فکر کنیم. موهومات وداستانهای دیو وپری را دیگر قبول نکنیم وبپذیریم که انکشافات جهان از کنج وکنار کلیسا، معبد ومسجد دعا وتکبیر مفت خوری وقتل وقتال وبه غنیمت گرفتن و چور وچپاول وگرفتن غلام وکنیز بوجود نیامده. داستان های حور وغلمان وشراب وکباب را که جوانان مارا مغز شویی مینماید وباعث کشتار هموطنان عزیز ما میشوند به فراموشی بسپاریم. آقایون غوث زلمی وپرویز کامبخش سزاوار هیچگونه سرزنش نبوده یکی به جرم آموختن ودیگری به جرم آموختاندن در مملکتی که اکثر رهبران وصلاحیت دارانش را قاتل، غارتگر، قاچاقبر، جنگسالار ، خاینین ملی وبیسوادان تشکیل میدهد، بی گناه ملزم گردیده اند. به جوانان مانند خودت حیف است که محاکم عدلی را، که از جانیان ، جنایت کاران ورشوه خواران تشکیل گردیده و این دو فرد مظلوم وبی گناه را مجرم شناخته اند حمایت نمایی. این انصاف نیست. عدالت نیست. خیانت است. جبر وظلم است. به امید روزی که جنایت کاران واقعی به سزای اعمال شان برسند.
19 می 2009, 22:50
سلیمی صاحب:
شما متوجه نشده اید که جهان ما با این عقاید کهنه وپوسیده سالها قبل در چاه غرق بوده وبخاطر نجات خود دست به دامان همین کافران ؛ که ازبرکت زحمت شباروزی وعرق ریزی شان ذخایر نفت اعراب وجهان اسلام را کشف و تمام مشکلات زندگی خود شان را مرفوع واکثر جهان ازانکشافات وتکنالوژی شان استفاده نموده و تداوی و تغذی میشوند؟ شما چگونه ادعا میکنید وقتی خودتان نابینا و در قعر چاه قرار دارید، دیگری را نجات خواهید داد. لطفا" یک دانشمند ساینس وتکنالوژی را از جهان اسلام ،که خدمتی به بشریت نموده باشد نام ببرید. باحفظ وگفتارچند حدیث وآیت هیچ درد درمان نمیشود. انسان دارای وجدان بیدار ،احساس وعقل سلیم ومنطق درمورد زندانی بودن آقای کامبخش و غوث زلمی به هیچصورت با شما موافق نبوده به آنانیکه این ظلم رابرآنها روا داشته اند انزجار ونفرت میفرستند.
21 می 2009, 06:18, توسط بی نام
شرمندوک عزیز من هم شرمندوک هستم و از جهالت این ملت آنقدر شرم به نزد مردم دانا کردم که حال از گرفتن نام خود هم می شرمم چرا که مردم دانشمند دنیا وقتی نام مرا شنیدن می دانند که من از سرزمین جاهلان بی اندیشه هستم که هر از گاهی مشتی از دجال بنام دین و قوم برشا نه های شان سوار می شوند و سالها به کمک خران چون سلیمی بر آنها حکومت می کنند وای به حال سلیمی و سلیمی ها که همه را بد بخت کردند و دارند اولاد ها و نواسه های مارا نیز تباه می سازند.
21 می 2009, 08:14, توسط Salimi
بجواب شرمندوک !
درپیام خودذکرده ایدکه چهره معصوم پرویزکامبخش........
ایاتوحقیقتا درک کرده ایدکه اومعصوم است ، وکلمه معصوم برای کدام طبقه مردم که تحت کدام سنین باشنداستعمال میکنند؟ وایااوکودک است وبه سن بلوغت نرسیده که کلمه معصوم رابانام وی مقارن میسازی؟
ازخواب گران بیدارشو تمیزعقل ات را ببین چه قسم ادعای پوچ میکنی !
واکر پرویزکامبخش مرتکب جرم شده باشد عقوبت گناه خودش را متحمل میشود وتوهرکز نمیتوانی که بار وی رابدوش کنی
قال الله تعالی:
ولا تبذر تبذیرا .
وهم چنان قال النبی صلی الله علیه وسلم:
لایؤاخذالمرء بجریرة غیره
گناه کسی را نمیبردارد کسی دیگری.
درفارسی یک متل است میگوند: بزازپای خود آویزان میشودوگوسفندازپای خود.
وبجواب ادعای دومی است میپردازم اینکه:
من نه ازاوطالبان هستم که مکتب را اتش میزنند، زنان را ازتعلیم منع وبه شلاق انهارا میکوبند، بی گناهانرا سر میزنند، ناامنی واشوب را درکشوراسلامی بخاطرکسب قدرت وشهرت ببارمی اورند ، وانواع گناهانی را مرتکب میشوند، که خداوند ورسولش این همه رامنع کرده.
وهم چنان نه ازاوعالمان بی عمل هستم که توفکرمیکنی.
وچراازهمه عالمان نفرت داری همین علمای دین هستندکه وقتیکه تولدشدی درهردوگوشت اذان وتکبیرمیگوید ودروقت ازدواج باخواندان نکاح وادای شروط مراسم نکاح زن را برایت حلال میگرداند وگرنه مثل حیوانات جماع خواهی کرد وهنگامی نزع جان کلمه را تلقینت میکند وغسل ات میدهدوکفنت میکندوجنازه ات را میخواند. وغیره ...... این خدمات ملای دهکده ات است دربرابراین همه خدمت های انان توگستاخی وبی ادبی میکنی ازین معلوم میشودکه فساداخلاقی وانحراف عقیده تی توبیش است. دردمت نیش است.
فقط برایت صراحتا میگویم اینکه : من الحمدلله من یک مسلمان هستم
وازدین خداورسولش اطاعت دارم.
21 می 2009, 14:34, توسط شرمندوک
آخند سلیمی : قبلا" میدانستم که مرغ تو یک لنگ دارد.تو مانند استادانت از عقل ومنطق بسیار فاصله داری. بااین آیات ، دعا وثنا حتما" به حور وغلمان میرسی. موفق باشی
22 می 2009, 11:40, توسط Jamil shirzad
ای کاش می شد که آدمی چیزی به نام آزادی را نمی شناخت تا دست کم با این وضع نا بهنگام این کشور عادت می کرد و یا آدمی وسیلۀخوبی می بوددر دست این بهانه جویان که خواستهای خویشتن را در لباس های متفاوت به تعبیر می گیرند.
درود برهر که آزادی را سرمشق زندگانی خویشتن می شناسد
نبیند مرا زنده با بند کس
که روشن روانم همین است وبس
روان روشن آدم با هویت آریایی آزاد زیستن است برخلاف آنچه که مدعیان کوردل می بافند
زنده باد آزادی
25 می 2009, 11:59, توسط Salimi
گفت سلیمی ای جناب
ازخالقت روی متاب
خوده نتی ده عذاب
خوده مکن چوکباب
گویم بتو درو ناب
این ست ترابس ثواب
بابک وشرمندک ای بیخدا
انتم مـــــریضٌ ولیس دواء
نام شماظاهروچون هویداست
حاجت بحث نیست به این اکتفاست
یک کمی فکری کنندبی توفیقان
هست خدا موجود وکردند نهان
یکی ازصفات ذاتی وازلی خداوند جل جلاله ( حي الایموت ) بمعنی زنده است هرگزنمیرد ، که زنده برای همیش وجاویدان خواهدبود. وممات که ضد حیات است به آن محسوب ومنسوب نمیگردد. وازممات دورومبرا وپاک است . ( الله لا اله الاهوالحي القیوم ).
خداوندجل جلاله زمین وآسمان ، کائنات ، آفتاب ، مهتاب ، کهکشانها ،روزوشب ، ابروباد وغیره را درخدمت بندگانش که انسانهاست خلق کرد. وخداوند جل جلاله پیداکننده ای کل شیء است، وهمه اینهاتفاسیرجداگانه ووظایف خاصی دارند . وبرای انسانها امرکردکه دربرابراین همه نعمات ادای شکر نموده وخدای واحدویکتای تانرابپرستید وبه اوچیزی را شریک نسازید.
دلیل نقلی :
خداوند جل جلاله برای هدایت ورهنمای بشر یک لک وبیست چهارهزارپیغمبررا فرستاد تااینکه بسوی دین الله تعالی انهارا دعوت نمایند. طی این همه دعوات بعضیها ایمان اوردند و بعضیها معجزه خواستند و برای ایشانان معجزات نشان داده شد.
ولیکن بعدازمعجزه هم ایمان نیاوردند وپیامبران را ساحروکاذب خواندند. بالاخره دوره ای ابتلاء وازمایش خودرا سپری کردند خداوند جل جلاله برای ایشانان عذابی را مثل طوفان آب ، طوفان باد یا زلزله وغیره را فرستادکه ایشانان را هلاک ونابودساخت .
ازانجمله مثل قوم نوح ، قوم عاد، شداد ، قارون، فرعون ، نمرود وابی لهب وغیره را به عذابش گرفتارکرده بهلاکت رسانید.
حتی نمرود که دعوای خدائی نموده بود. خداوند جل جلاله توسط ضعیف ترین حشره که پشه است وی را بایارانش هلاک نمود وقصه اصحاب فیل وغیره همچنان برای عبرت گرفتن است . پس ایا غیرازاو خدای یکتا دیگرخدائی وجوددارد که چنین قدرت وصلابت داشته باشد؟نه هرگز یعنی اینکه دلایلی نقلی بسیارزیادوجودداردکه تااینکه انسان قصه های قرآنی را نخواند ونخواهدفهمید برای شمالازم است که به مطالعه این کتاب بپردازند.
دلایل عقلی :
مثالا به نظام دنیانگریسته شودکه خلقت آسمان بااین پهناوری وبدون ستون که درسقف ان ستارگان وافتاب ومهتاب وجودداشته وابرها درحرکت اندکه ذریعه ان برف وباران برای انسانها فرود می اید تااینکه ازان برای امرارحیات انسان ونموی کشتزارها استفاده شود.
آیا بجزخداوند یکتا خالقی ویاصانعی دیگری وجودددارد که چنین کاررا بتواندعهده دارشود ؟ وآیا هیچ انسانی ویاهیچ نیروی تاهنوزتوانسته که چنین کارها را انجام دهد. وخداوند جل جلاله برای انسانها عقل ، شعور، درک وفهم داده که توسط اینها رهبری شود ولیکن برای شمالازم است ازعقل کارگرفته تفکردرامورحیات خویش ، اطراف خویش ، کائنات وپیدایش این همه کون ومکان نمائید تابدانیدکه خالقی وجوددارد که این همه را مثل ائینه عبرت خلق کرده وپیش چشمهای انسان گزاشته وبحقیقت بپیوندد که این همه عبث خلق نشده اند برای خدمت انسانها آفریده شده اند. تاانسانها ازان بهره مندگردیده ودوره ابتلاء وازمایش خودرا باکامیابی ورستگاری اخرت نهائی سازند.
واگرانسان به این همه دلایل نقلی وعقلی و اثاروحدانیت خداوند جل جلاله که همه چیزاست ودرهمه چیزموجوداست پندوعبرت نگرفت اوانسان درضلالت است که درامورهیچ کاری ازعقل وشعورکارنگرفته بلکه پیروی از نفس اماره بالسوء نموده که درحقیقت اطاعت ازشیطان است وکسیکه تابع حکم خداوندجل جلاله نیست، برعکس تابع شیطان است مستحق عذاب اخرت میباشد که دردوزخ همرای شیطان یکجا برای همیش خواهدبود ومسلمانان گنهگار به اندازه گناه خود دردوزخ تعذیب شده ومیباشند وبعدازمحوگناه داخل جنت میگردند.
یکی ازشمایان ادعاداشتید که : چراخدای نادیده را قبول کرد واورا پرستید؟
بجواب سوال این شخص مختصرا بیان میدارم اینکه :
خداوند ذات واجب الوجوداست که حضرت آدم را ازگل ( خاک) سرشت وبه وی روح دمید وعلم اشیارا برای وی اموخت.
وبعدا ازقبرغه ای چپ آدم علیه السلام بی بی حواء را خلق کرد بالاخره..... اینکه هردوی ایشانرا به نکاح یکدیگردراورد وتوسط یک آب کثیف وناپاک بقیه اولادهای ویرا بازیبائی خلق نموده وبرای آنها روح دمید که تاامروزنسل وی دردنیا باقی است که ماوشما بندگان خدا همه ازاولاد حضرت آدم وبی بی حواء هستیم.
امدیم برسرموضوع اینکه خدا جل جلا له موجوداست ولیکن اومارا می بیند برای ما رزق میدهد وبرهمه احوال ما درهمه وقت ناظرمیباشد. ولیکن چرامانمی توانیم ببینیم ؟
جواب این سوال این است که خداوند جل جلاله بسیاراشیاء را مثل روح وبادوغیره را خلق کرده که انسانهاتوانائی دیدن انهارا نداشته وندارند.
مثال : خداوندجل جلاله روح را دربدن انسان دمیده وتوسط این روح ما حرکت ، خوردونوش، نطق وبیان وغیره افعال را انجام میدهیم ولیکن هرگزقادرنیستیم که روح را با چشمان خودببینیم .
همچنان باد دراطراف مایان وجود دارد ولیکن هرگزقادربدیدن اش نیستیم .
اگرکسی ادعاداشته باشد که روح وباد را دیده پس بفرمایدکه وبرای من بگوید که روح وباد چه شکل وچه قسم است ؟ چه نوع رنگ دارد؟ ودرکجاموجود است ؟ درحالیکه ازان مایان استفاده مینمائیم. وموجوداست.
جواب این سوالات ازعلم انسان بدوراست وانسان باعلم ناقص خودنمیتواندکه این هارا پاسخ بگوید. وخداوند جل جلاله اینها را خلق کرده وخداوند جل جلاله به اینها علم کامل داشته ونزد وی بسیارسهل است. پس برای انسانها لازم است که درموردموجودیت خداوند جل جلاله واین نوع چیزها فقط ایمان کامل داشته باشد که موجوداست.
پس بیایند بخدای یکتاولایزال که ذات واجب الوجود است ایمان بیارند واورا بپرستندکه جان شما ورزق شما دردست اوست وبه کتب ورسولان وی ایمان کامل داشته باشند تازندگی وکامیابی دنیاواخرت نصیب تان گردد. وازشیطان لعین پیروی نکنیدکه شمارا فریب میدهد وبه دوزخ می کشاند.
ودراخرازخداوند جل جلاله برای خودوبرای همه شما توفیق ودین اسلام را مستدعی ام . ومن الله التوفیق.
یک شاعری برای انسانها خطاب نموده میگویدکه:
ابروبادومه خورشیدوفلک درکاراند
تاتونانی بکف اری وبغفلت نخوری
همه ازبهرتوسرگشته وفرمان بردار
شرط انصاف نباشدکه توفرمان نبری
26 می 2009, 02:26, توسط گ-قرغنی
درود به شیرزاد:همه انسانها در دشت بیکران استبداد در پی سراب ازادی اند!این وان ندارد!تا که بیرنگی اسیر رنگ شد...وازادی از چه وبرای چه هم مهم است.به دلیل وجود استبداد دیرنه-از هر رنگ ان-استبداد خویی در جان وتن ما ریشه دارد وبه این زودی هاهم ریشه کن شدنی نیست که نیست.سعدی به روزگاران مهری نشست بر دل...اما کی میداند؟ شاید روزی در فش ازادی در بلند ترین قله ای از قله های چرخ فلک یا خوشدره یا ملم وایچانی یا فارزو وسچی یا هم وچ وپلفی بلند شود وفرزندان سرزمین قله های سر به فلک کشیده ازادی را به همه انسانها ی در بند به ارمغان اورند!
26 می 2009, 03:33, توسط شرمندوک
جناب سلیمی صاحب: جای خورسندیست که روش تحریر تان نرم تر شده بد گویی ، دشنام وتوهین تاحدی در نوشتهء اخیرتان کمتر دیده میشود، که این خود قدم مثبت برای به کورسی نشاندن گفتارتان بوده ومورد توجه خواننده قرار میگیرد. متیقن هستم که آقای بابک محترم، که من به قلم رسا وعلم ودانش شان احترام بی پایان دارم اظهارات شمارا عالمانه، دقیق با استدلال منطقی نقد خواهند نمود ولی من که متاسفانه مانند 99 فیصد جمعیت افغانستان، غریب بچهء بیش نبوده تما م عمرم را وقف سرگردانی لقمهء نان حلال برای زنده ماندن خود وبعدا" فامیلم کرده ام ، از اینکه فرق معصوم وبی گناه را نتوانسته ام ، مانند جناب شما شرایط برایم مساعد نبوده تا تحصیلات عالی داشته باشم. همینکه مطلبم رابتوانم افاده کنم، به نظرخودم کافی است.وامید وارم خوانندگان محترم وعزیزبابزرگواری خود ازین نارسایی من خورده نگیرند. بعرض جناب عالی باید برسانم که با همه کمبودی علمی ، از دشواری ، مشکلات وپستی وبلندی های زندگی تجارب زیاد حاصل کرده ام. بهرصورت موضوع بحث اصلی سرنوشت پرویز کامبخش مظلوم (امید است درست باشد) است که متاسفانه بحث بجاهای دیگر کشانیده شده. به نظر شما ، طوریکه قبلا" نیز خدمت عرض نموده بودم آیا وقتی بحیث یک آموزگار، جویای معلومات ازمربی ویا معلم تان میشوید ولودرمورد موجودیت خدا وپیامبروقران باشد ، توقع و امید جواب معقول را دارید ویا اینکه سزاوار سرزنش هستید ؟ و بازهم اگرهرنوع اشتباهی بنمائید وبه اشتباه خود اعتراف کنید ، حتی در قران تذکر نرفته، که اگر توبه کنید خداوند شمارا می بخشد؟ پس شما با همه این دانش وتعلیم تان بحیث یک انسان ویک جوان روشنفکربه عقیده خود تان، که هزاران آرزو برای زندگی دارید چگونه کامبخش را سزاوار این بی عدالتی میدانید؟ ویا اقای غوث زلمی که همه میدانند قصد بدی در ترجمهء قران نداشته، خواسته خدمتی به هموطنان خود انجام دهد و نا خود آگاه اشتباهی رخ داده، که به اشتباهش اعتراف ومعذرت خواسته باز هم، هرکدام به 20 سال حبس محکوم شده اند، ,آیا به نظرشما عادلانه است؟ حقیقت دیگر این است که من جز خالق جهان ، کتابها وپیامبران را ساخته وبافته دست بشرمیدانم. برای ثبوت این عقیده ام صد ها دلایل منطقی وعاقلانه دارم که متاسفانه در مباحث مختلف هیچ عالم دین استدلال عاقلانه ومنطقی ارائه نتوانسته ومانند خودت با آوردن آیات وحدیث که اکثرا ضد ونقیض همدیگر هستند ازهر جواب ده ها سوال بوجود میاید، سوال کنندگان را پشت نخود سیاه میفرستند. بطور مثال همین کشتی نوح که شما ازان نام برده اید. آیا این کشتی د رچه مدت ، با محدودیت سامان وآلات تخنیکی آن زمان، با بزرگیی که انواع حیوانات، اهلی ووحشی ، انسان های قبایل ونژاد های مختلف، حشرات ، حبوبات ، میوه جات، سبزی جات وانواع مختلف مخلوقات که برای ما ناشناخته است دران گنجانیده شود، توسط چه کسانی ساخته شده باشد؟ آیا گاهی درین باره فکر کرده اید؟ و یا اینکه سوال وفکر کردن درین موارد کفر است؟ مورد دیگر هم، قضا وقدر است که از روز ازل برای همه مخلوقات جهان تعیین گردیده وتغیر ناپذیر است . حالا ما چه باید بکنیم ؟ به آن عقیده داشته باشیم یانه؟ اگر عقیده داشته باشیم ، پس هرآنچه خورد ویا بزرگ در زندگی ما بوقوع میپیوندد، واینکه ما کافر ویا مسلمان ، گنه کار ویا بی گناه، بیخدا وباخدا ، جنتی ویا دوزخی هستیم ، قبلا" تعیین گردیده ، گناه ما چیست وسعی وتلاش ما چه فایده دارد؟ و یا اینکه خداوند هم رشوه ستان است وتغیر عقیده میدهد سرنوشت مارا با کار های خوب ما تغیر میدهد؟ واگر عقیده نداشته باشیم توهین به کتاب وقانون الهی نیست؟ شما چه فکر میکنید ؟کدامش را باید قبول کنیم؟
درمورد پیدایش زمین وزمان وجهان ومخلوقات آن، که اگرازموضوعات علمی بگذریم، من هم عرض میکنم خالقی، با این توانایی وقدرت ودانش وقتی میتواند زمین وزمان راباتمام هستی ومخلوقش به پلک زدن به هم زده نابود بسازد ودوباره بوجود بیاورد به کشتی نوح وبه دعا وثنا ی ما چه احتیاج بوده وهست؟ شما فکر نمیکنید ، وقتی به مطلب ویا موضوعی بر میخوریم قبل از اینکه کورکورانه آنرا بپذیریم، از عقل ودرایتی که خالق جهان در مغز وقلب ما گنجانیده، باتفکروتامل، معقول وغیر معقول را تشخیص نموده بعد عمل کنیم؟ به گفتهء یکی از نویسندگان محترم همین سایت ، اگر آنچه واهیات وخرافات را میخوانیم ویا بما گفته میشود بدون تفکر بپذیریم فرق ما وگوسفندانیکه عقب چوپان روان هستند چه خواهد بود؟
ازشیطان یاد نموده اید. درغرب آلهء کشف رادار، برای رانندگان سریع السیردر مغازه ها موجود است وپولیس از موجودیت آن مطلع است ولی فروشنده مورد بازپرس قرار نمیگیرد اما اگرپولیس از نزد راننده آنرا بدست بیاورد بر علاوه جریمه نقدی به جزا های سنگین تر نیز محکوم میشوند که مساله خدا ، شیطان وانسان هم درین مورد شبیه است. خداوند باهمه قدرت وتوانایی که نیست را هست وهست را نیست مینماید وبه اعمال وکردارتمام مخلوقاتش دانا وبیناست ، شیطان درین جا چه رول دارد؟
درقسمت اخیر شما درمورد رزق وروزی که بدست خداوند است تذکر داده اید. شما بهتر میدانید که مناطقی از جهان سالانه مواد خوراکی ، میوه جا ت وغله جات شانرا ازفراوانی که نرخ آن تنزیل نکند با انواع مختلف ومصارف گزاف ازبین میبرند و در قسمت دیگر مخصوصا" جهان اسلام، اکثرافراد، فقیر بینوا ، محتاج لقمهء نان وآب بوده ودر همین افغانستان مردم از گرسنگی اطفال شانرا می فروشند، علف میخورند ومی میرند. آیا این عدالت خداوندی است؟ مسله مهم وحیاتی دیگریکه در احادیث وآیات و گفتار علما ودانشمندان دین کمتر به نظر میرسد کار وکسب وزحمت کشی برای بدست آوردن روزی حلال ورفاه زندگی افراد جوامع است. همه نطق وبیانات را اجرای مناسک دینی ، دعا وتکبیر ونماز وروزه وزکات وخانهء کعبه تشکیل میدهد . از هیچ موعظ ودانشمند دین شنیده نمیشود که انسانها را درراه کار وکسب وصنعت وکشف معادن وغیره ترغیب وتشویق کنند. در تمام گفتار جناب شما و آیاتی که اظهار فرموده اید کلمهء ازین مسایل وجود ندارد. بهتر نیست شما بحیث یک جوان عالم وروشنفکر این ابتکار را بدست بگیرید وهمنوعان وخواهران وبرادران محتاج تانرا در راه کارهای عملی وبه درد بخور زندگی روزمره ترغیب وتشویق نمائید. بعوض فراگرفتن آیات سعی کنید با دانشی که دارید کتابهای تعلیمی که عملا" افراد را درمسایل روزمره زندگی کمک کند بنویسید. فکر میکنم اجر ومکافاتش در نزد خداوند وبندگانش بیشترباشد .
میدانم شما برای این همه سوالات جواب دارید اما امید وارم معقول وقناعت بخش دور از تعصب ودو ودشنام باشد. من به عقاید وسعی وتلاش تان درراه رسیدن به حقیقت وکسب علم ودانش احترام دارم اما استدلال غیرعاقلانه را نمیتوانم بپذیرم. خالق سرنوشت مرا چنین تعیین کرده، وچنین افکار را در مغز من گنجانیده، گناه من چیست؟ با احترام
26 می 2009, 04:58, توسط Salimi
برادرم شرمندک !
اینکه ادعاء نمودید که من دیگران را دشنام داده ام !
نه این تهمت است که برای من منسوب میسازی ومن هرگزکسی را مورد دشنام قرارندادم ونمیدهم، مثال: اگرکسی ، کسی را دشنام بدهد بدلیل گفتارنبی کریم صلی الله علیه وسلم که (انماالاعمال بالنیات ) گویاکه خودرا دشنام داده باشد.
بلکه من درمقابل اوکسانانیکه منکرخداورسولش بودند وتحقیروتوهین بدین اسلام کردند فقط احکامات قران ورسول صلی الله علیه وسلم را مقابل چشمان شان گزاشتم که اگربا این عقیده باشند حکم این است.
بهرصورت امدیم برسرموضوع اینکه یاداورشدید چرا مردم را تشویق به کسب وکار دعوت نمیکنید؟
برادرم ! اگرانسان زحمت بکشدراحت را نصیب میشود ، وکسب یاد بگیردخوار نمیشود، واگرتجارت کند فایده اش به وی وبه دیگران میرسد وهم سرمایه خوبی را بدست می آورد. ونفقه خانواده بالای مسئول خانواده فرض است اگرانسان درپی بدست اوردن رزق حلال به کار ، کسب ، تعلیم ، وتجارت وغیره میرود وتاوقتیکه درین راه گام می بردارد اجروثواب زیادی برایش ازخداوند جل جلاله نصیب میگردد وحتی درعبادت محسوب میشود.
تازمانیکه انسان ازجای خودحرکت نکند وروی بکار وشغل نیاورد برای ان انسان هیچکس لقمه نانی را نمیدهد. چنانچه ایت قران عظیم الشان است میگوید : فامشوا في مناكبها وكلوا من رزقه.
وهمچنان شاعری گفته است :
دنیا طلبی عزم سفربایدکرد (1)
عقباطلبی آه سحرباید کرد (2)
دنیاطلبی وباز عقبا طلبی (3)
این ناز بعلم پرثمربایدکرد (4)
معنی ان این است:
(1) اگردنیارا میخواهی تجارت کن
(2) اگراخرت را میخواهی شب خیزی کرده درعبادت الله وتعالی باش
(3) اگرتو میخواهی که هم دنیا را بدست بیاری وهم اخرت را !
(4) بس علم بیاموزوعمل کن که ان هردورا بدست خواهی اورد وهم رزقت فراوان خواهدشد.
28 می 2009, 16:38, توسط بابک
آقای سلیمی احترامات مرا بپذیرید!
نوشته هایتان در مقایسه با روز اول که آغاز به نامه نگاری کردید بهتر و عاقلانه تر شده است.و این یک پیشرفت خوبی است.در این شهر مجازی که شما هم حالادر رفت و آمد شدید نامش کابل پرس? است و شهردارش میر هزار نام دارد.به هر کس اجازه گفتار داده ،مگر خواهش رعایت اداب و نزاکت های اجتماعی را هم نموده است.بعضی اوقات بین سایر عابرین این شهر هم بگومگویی جزئی رخ میدهد اما این جنگ های زرگری زود جای خود را به گذشت و تحمل تخلیه میکند.حتی یک عده با هم دوست هم میشوند.شما هم در این عرصه در حال پیشرفت میباشید.
بخش اعظم مطالب آخری تان متکی بر ایات و احادیت و تفاسیرو محتویات کتب عقاید است.شما یک طالب العلم دینی شیوه اصلی وکلاسیک هستید.شیوه یی که از جعل کاری های مثل اخند های قمی کمتر اسیب دیده است.جای فردی مثل شما را ما در این شهرک مجازی کم داشتیم.من از وجود تان در این سایت خوشحال هستم.
البته نمیگویم که با جملات تان همنظر میباشم.من نظریات خودم را دارم .در آینده همدیگر را زیاد تر ملاقات خواهیم کرد.اما کوشش کنید که باز هم در گفتار تان بهبودی بیشتر بوجود بیاورید.از اشعار هجویه احتراز کنید.هجو کردن هم نوعی اهانت و تحقیر است.این شیوه را از خود تان دور کنید.من هم در گذشته از این کار ها میکردم.البته از روی شوخی دوستان و بعضآ مخاطبین را هجو مینمودم.در همین سایت هم چند باری اتفاق افتاده است تا هجو بگویم.اما این کار پسندیده نمیباشد.اگر شما مایل هستید به من بگوئید .من نظر به خواهش شخص شما، برایتان هجو یه یی خواهم نوشت.در غیر آن نه.تا شما از حد نگذرانید و مرا مجبور نسازید.
برای شما کابل پرس محل خوبی برای ستاژ تان است.در پهلوی درس هایتان و مضامین دینی که جزء نصاب درسی تان است، با افکاری غیر از آنکه در تحصیل با آن مواجه هستید بر خورد میکنید.کنجکاوی تان سبب میگردد تا تجربه و دانش تان غنی گردد.
در باره بعضی مطالبی که نوشته اید،بعضی پرسش ها وجود دارد.اگر آنها را توضیح بدهید بهتر است.من هم در مقابل، برایتان در نامه بعدی در مورد" باد "که از آن یاد کرده اید توضیحاتی تقدیم تان خواهم نمود.من نوشته تانرا زیاد مورد نقد قرار نمیدهم .علت آنرا بعدآ توضیح میدهم.اما بعضی جملات تان غرض فهم بیشتر به توضیحات اضافی نیاز دارند.اگر در زمینه تشریحی بنگارید خیلی خوب خواهد شد.
مثلآ در جمله ذیل تان موضوع اینکه آسمان از چی ساخته شده و در کجا قرار دارد؟اگر ستون میداشت باید این ستون ها در کجا قرار میداشتند؟محل آفتاب و مهتاب وستارگان راهم درست شرح نداده اید."
"مثالا به نظام دنیانگریسته شودکه خلقت آسمان بااین پهناوری وبدون ستون که درسقف ان ستارگان وافتاب ومهتاب وجودداشته وابرها درحرکت اندکه ذریعه ان برف وباران برای انسانها فرود می اید تااینکه ازان برای امرارحیات انسان ونموی کشتزارها استفاده شود."
شما ضمنآ درجمله ذیل از عقل و شعور نام برده اید.تعریف شما از عقل و شعور چیست؟
"وخداوند جل جلاله برای انسانها عقل ، شعور، درک وفهم داده که توسط اینها رهبری شود ولیکن برای شمالازم است ازعقل کارگرفته تفکردرامورحیات خویش ، اطراف خویش ، کائنات وپیدایش این همه کون ومکان نمائید."
من باز هم تکرار میکنم که اگر پاسخ تان متکی بر ایات و احادیث باشد برای من بهتر است.و من هم در مقابل زحمتی که میکشید پاراگراف آخر تانرا در اینده مورد بحث و تحلیل قرار خواهم داد.کامیابی تان را ارزو دارم.
6 جون 2009, 12:34, توسط بابک
آقای سلیمی! سلام و احترامات مرا بپذیرید.در نامه قبلی ام ( 28 ماه مه )خواهش توضیح چند مطلبی که در پیام مورخ( 25 مه )تان نگاشته بودید شده بودم.اما متاسفانه شما تا حال پاسخی به آن ارائه نکرده اید.در ضمن من وعد داده بودم که در مورد "باد "کمی بنویسم.من طبق وعده سپرده شده بشما در ذیل چند مطلب علمی را به شما و سایر علاقمندان تقدیم میدارم.اما قبل از آن کاپی نظریات شما را به خوانش مجدد میگیریم.شما نگاشته اید:
"امدیم برسرموضوع اینکه خدا جل جلا له موجوداست ولیکن اومارا می بیند برای ما رزق میدهد وبرهمه احوال ما درهمه وقت ناظرمیباشد. ولیکن چرامانمی توانیم ببینیم ؟
جواب این سوال این است که خداوند جل جلاله بسیاراشیاء را مثل روح وبادوغیره را خلق کرده که انسانهاتوانائی دیدن انهارا نداشته وندارند.
مثال : خداوندجل جلاله روح را دربدن انسان دمیده وتوسط این روح ما حرکت ، خوردونوش، نطق وبیان وغیره افعال را انجام میدهیم ولیکن هرگزقادرنیستیم که روح را با چشمان خودببینیم . همچنان باد دراطراف مایان وجود دارد ولیکن هرگزقادربدیدن اش نیستیم .
اگرکسی ادعاداشته باشد که روح وباد را دیده پس بفرمایدکه وبرای من بگوید که روح وباد چه شکل وچه قسم است ؟ چه نوع رنگ دارد؟ ودرکجاموجود است ؟ درحالیکه ازان مایان استفاده مینمائیم. وموجوداست.
جواب این سوالات ازعلم انسان بدوراست وانسان باعلم ناقص خودنمیتواندکه این هارا پاسخ بگوید. وخداوند جل جلاله اینها را خلق کرده وخداوند جل جلاله به اینها علم کامل داشته ونزد وی بسیارسهل است. پس برای انسانها لازم است که درموردموجودیت خداوند جل جلاله واین نوع چیزها فقط ایمان کامل داشته باشد که موجوداست.
پس بیایند بخدای یکتاولایزال که ذات واجب الوجود است ایمان بیارند واورا بپرستندکه جان شما ورزق شما دردست اوست وبه کتب ورسولان وی ایمان کامل داشته باشند تازندگی وکامیابی دنیاواخرت نصیب تان گردد. وازشیطان لعین پیروی نکنیدکه شمارا فریب میدهد وبه دوزخ می کشاند. ودراخرازخداوند جل جلاله برای خودوبرای همه شما توفیق ودین اسلام را مستدعی ام . ومن الله التوفیق."
آقای سلیمی !یکی از عمده ترین مشکلات اشخاص معتقد به وجود خدا در برابر افرادی که فاقد عقیده بر وجود خدا هستند،نا توانی در اثبات ذاتی است که مافوق همه چیز قرار داشته ،اما بشر قادر به دیدن مستقیم آن نمیباشد.انسان نه تنها با حس باصره ،بلکه با سایر حواس باقی مانده خود نیز قادر به درک مستقیم آن ذات نیستند.پس در این شرایط است که مدعیان وجود خدا دست به مثالهایی میبرند که بتوانند با شبیه ساختن حالات و شرایط ،ادعای خود را به کرسی بنشانند.و به زعم خود مثالهای برای افاده و تفهیم بهتر ادعای شان بپردازند.یک عده از روح بحث میکنند و یک عده از عقل و شما در ضمن چند مثال دیگر، از "باد" نامبرده اید.منطق استدلال شما درعدم توانایی انسانها در دیدن باد میباشد.یعنی میخواهید بگوئید که باد وجود دارد و ما آنرا نمیبینیم و خدا هم وجود دارد و ما آنرا نمی بینیم.
اقای سلیمی !این نوع مثالها خیلی قدیمی و تاریخ زده هستند.انسانها بیشتر از دو قرن میشود که باد را تجزیه و تحلیل کرده و اجزای مرکبه آنرا تشخیص داده اند.حتی با ترکیب دو نوع گاز(یا به قول شما هوا) میتوان آب را تولید کرد.(هایدروژن و اوکسیژن)لطفآ کمی در خارج از کتب فقهی تان هم کاوش نمائید،تا مستدل تر بنویسید.که از یک طرف سبب رد ادعای تان نگردد و از جانب دیگر همفکران تانرا هم در موضع ضعیفتر قرار ندهد.در پاسخ تان در مورد عقل و روح هم شما لطفآتشریحات تانرا بدهید تا من هم بنوبت خودم در باره انها هم تبصره خودم را بنمایم.اما حالا در مورد باد:
باد عبارت از جریان (و یاجریانات )هوا ، از محلی که مقدار فشار بالا تر باشد به جانب محلی که فشار در آن پاهین تر است میباشد.هر قدر تفاوت این دو فشار زیاد تر باشد،سرعت باد بلند تر میباشد.مثلیکه آب از سطح بالاتر به سمت ناحیه پاهینتر حرکت مینماید.و سرعت حرکت آب هم مربوط به تفاوت این دو ارتفاع میباشد.حالا اگر باد جریان هوا باشد،بهتر است تا در مورد هوا صحبت نمائیم.
اگر یک روز سرد زمستان ،زمانی که برودت هوا مثلآ به 10 درجه زیر صفر سانتی گراد رسیده باشد و شما از منزل خارج گردیده و به جانب محل تحصیل تان حرکت نمائید.در مسیر راه تان مشاهده میکنید که جویی که در روز قبل در آن آب جریان داشت،همه را یخ زده و همه جامد گشته اند.حتی نل آبرا نیز یخ زده و آبی برای آشامیدن نیست.در همین حال، مقداری از یخ نل را گرفته و دوباره به منزل می ائیدویخ مذکور را در بین یک ظرف فلزی گذاشته و روی منبع حرارت قرار میدهید.آهسته آهسته یخ مبدل به آب میگردد.یعنی از حالت جامد به مایع مبدل میشود. این دو حالت جامد و مایع را حالات فزیکی آب مینامند که تابع درجه حرارت میباشد.اگر یخ آب شده را به مدت طولانی تر بروی منبع حرارت بگذارید،مشاهده میکنید که با ازدیاد حرارت ،آب به حالت گاز تبدیل میگردد.در ظرف چیزی بنام یخ یا آب باقی نمیماند.این حالت هم یک حالت دیگرفزیکی آب است که به حالت گاز میشناسیم.در هر سه حالت، تغیر کیمیاویی در آب صورت نگرفته است.صرف حالت فزیکی آب تغییر خورده است.این تغییر حالات فزیکی آب از اثر تغیر حرارت و فشار میباشد.نه تنها آب بلکه تمام اشیا و موادی که در اطراف تان مشاهده میکنید تابع این قوانین اند.شما با ازدیاد درجه حرارت نه تنها یخ ،بلکه آهن را نیز به مایع و گاز مبدل میتوانید.به همین ترتیب با کاهش حرارت شما مایعات و گازات را هم جامد بسازید.
حالا اگر یک روز سرد زمستان ،زمانی که برودت هوا به −273.15° درجه( زیر صفر) رسیده باشد و شما با لباس مخصوص از منزل خارج شوید،مشاهده خواهد کرد که دیگر هوایی وجود ندارد.تمام هوای زمین(اتموسفیر)مثل برف به شکل پودر روی زمین را پوشانیده است.حتی برای تنفس نیز هوایی وجود ندارد.بادی در جریان نیست.و همه موجوداتی که برای زیستن به هوا نیاز دارند،مرده اند.حتمآ روز غمناکی خواهد بود.(خوشبختانه در این نزدیکی ها منتظر سقوط برودت تا این حد نمیباشیم.)اما به این شکل با پاهین آوردن درجه حرارت و ازدیاد فشار شما میتوانید باد را بصورت جامد ببینید.این درجه حرارت (بهتر است بگویم برودت) −273.15° را بنام صفر مطلقه یاد میکنندو بنام صفر درجه کلوین میشناسند.در این درجه برودت چیزی بنام گاز وجود نمیداشته باشد.پس نتیجه گیری آنکه تمام موادی که در درجه حرارت معمولی به شکل گاز میباشند میتوانند در تشکیل هوا شامل گردند.اما با تقلیل حرارت اجزای هوا میتوانند از هم مجزا گردند.گازات را میتوانند در بالونها ،تحت فشار نیز به مایع تبدیل نمایند.
اجزای اساسی هوا عبارت از:نایتروژن با فیصدی 78,08 % در صد،اوکسیژن با در صد 20,95 %،کاربن دای اوکساید با فیصدی 0،033 و گازات نجیبه که در ستون هشم جدول دورانی عناصر قرار دارند نیزدر مجموع کمتر از یک در صد را تشکیل میدهند.این فیصدی ها میتواند نظر به ارتفاع،فشار و مناطق مختلف ،متفاوت باشند.اجزای هوا را به صورت دقیق تر در این جدول مطالعه فرمائید.
Nom Formule Proportion
Diazote
N2 78,08 % vol
Dioxygène
O2 20,95 % vol
Argon
Ar 0,934 % vol
Dioxyde de carbone
CO2 382 ppmv
Néon
Ne 18,18 ppmv
Hélium
He 5,24 ppmv
Monoxyde d’azote
NO 5 ppmv
Krypton
Kr 1,14 ppmv
Méthane
CH4 1,7 ppmv
Dihydrogène
H2 0,5 ppmv
Protoxyde d’azote
N2O 0,5 ppmv
Xénon
Xe 0,087 ppmv
Dioxyde d’azote
NO2 0,02 ppmv
Ozone
O3 0 à 0,01 ppmv
Radon
Rn 6,0×10-14 ppmv
نام عناصر و یا مرکبات ،فرمولهای کیمیاوی شان و مقدار فیصدی حجمی شان در فوق درج است.واحد( پی پی ام و) نشاندهنده مقدار موجودیت در فی واحد میلیونیم حجمی میباشد.به غیر از اجزای اساسی که از هوا نام برده شد.هزاران نوع مرکبات غیر عضوی و یا عضوی(مثلآ اروماتیکی) ،طبیعی یا مصنوعی نیز توسط نباتات ،انسانها و یا خود طبیعت در اتموسفیر داخل ساخته میشود.بعضی از این گازات میتواند به صحت موجودات زنده آسیب وارد نماید.اما متوجه باشید که ذرات خاک و یا سایر مرکبات کیمیاوی که در هوا که توسط باد، انسانها و مخصوصآ فابریکات مخلوط میگردند،بنام مخلوط جامد در گاز شناخته میشوند.نه بحیث اجزای هوا .اینها شامل مواد مختلف با خواص متفاوت اند.یک بخش شان مرکبات کلوئیدی نیز میباشد.در این قرن اخیر،با انکشاف صنعت گازات مختلف به مقدار زیاد در اتموسفیر داخل ساخته میشوند که ما آنرا بنام آلوده گی هوا که یک بخش از الوده گی محیط زیست است میشناسیم.
اقای سلیمی در اخیر تمنای من از شما اینست که لطفآ مسائیل عقیدتی و مذهبی را در تشریح مسایلی علمی و مخصوصآ بخشی که علوم تجربی مصروف کار با آنهاست دخیل نسازید.چون در صورت دخالت ،اظهارات مذهبی هم به شکل ادعا ها علمی ویا در صف نظریه ها قرارمیگیرد.در آن صورت خطر رد شدن نظریات مذهبی زیاد تر میگردد.چون میدانیم که نظریاتی که بنام دین ارائه میکنید مربوط 14 قرن قبل است و نیاز به آپ دیت دارد.بهتر است تا بیشتر مصروف معنویات باشید.
11 جون 2009, 07:37, توسط آصف سرپلی
بابک دانشمند سلام ! گپای اینجه ده گپای عنوان دین که در نیم متر تکه خلاصه شود . ربط نداره . مه میفاموم که آقای سلیمی مصروف امتحان هایشان استن به او خاطر خاستوم تا آمدن اونا مه یک کمترک خوده بفامانوم وسریمه ده ای رقم گپا ام خلاص بکونوم . مه تا امروز مالوم نشودن عقل و روح و خدا ره با باد مثالیشه نشونیده بودوم شاید سلیمی ای مثال ره بخاطر دانش جویای کم تجربه گوفته باشن خو اونا نفامیدن که ده مقابلیش بابک روشن ضمیر دانشمند و فیلسوف قرار داره باید احتیاط کده و سنجیش کده و جویده گپ میزدن . اگه نی بابک جان خو باد ره ده یخچال انداخته تا سرحدی سرد کدن که لرزه به اندام مه پیدا شود چیرا که مه بیسواد خو ده زیر صفر درجه آب ره یخ بسته و گوشت و مرغ ره ده منفی 18 درجه نگا کدنیشه دیده بودوم و تا منفی 40 درجه ره ام ده یخچال های کلان دیدیم لا کن چه دروغ بگویوم ازو بالایشه نی . دوست دانشمند ما باد و هوا ره ده منفی 273،15 درجه زیر صفر برده ده مردوم نشان دادن که اینه باد . به چشم سرتان ببینین . حالی مه میگوم ای عقل ره ده کدام یخچال انداخته و چقه درجی حرارتیشه از صفر پاین خات بردین که ما او ره ام ببینیم . حتمن ده او هزار درجه زیر صفر بکار خات بود . و روح ره چقه حرارت خات دادین تا دیده شوه ؟ اگه قارتان نبیایه مه گوشتی که ده زیر 18 درجه نگا میشه خورده نمیتانوم چیرا که ده او نه مزه میمانه و نه تزه . مه فکر میکونوم که او عقلی که ده هزار درجه حرارت زیر صفر بانه او عقل پوسیده میره و ایچ وقت روح ره یافته نمیتانه خی خدا ره خو اسو بانین که یافته نمیشه و نمیتانن . منفی بافی و منفی پالی و منفی روی اگر چی یک هنر است لاکن نتیجی او مه فکر میکونوم منفی خات بود . و منفی باف بیچاره روی مثبته نمی بینه . نه مثبت ره دیده میتانه و نه به دیگا نشان داده میتانه . باد یک مثال بود که عقل کم ما او ره مثال داد شوما بفرماین ای عقل کمی سلیمی یا ای سرپلی لوده ره نشان بتین که مه ام ببینوم و روح داکتر نجیب ره پیدا بکونین که زیر چشم امه مردوم از جانیش برامد ؟ خدا ره از شوما نمیخایوم . موفقیت تان ره ده حصی یافتن خدا از خود خدا جان خاهان استوم . اگه یک کمترک زیادترک ده گپای مه بیسواد دراین و رخی مثبتیشه سیل بکونین خدا وند زول جلال ولاکرام ره پیدا میکونین و اگه قصدن خودتان نخاین خدا ام خوده ده شوما نشان نمیته .
14 جون 2009, 11:02, توسط بابک
آقای سرپلی! احترامات خدمت تان تقدیم میدارم.
اولتر از همه یک قسمتی از نوشته خود شما را در اینجا نقل میکنم:
"امو وقتی که رادیو نو برامد و یک دانیشه ده باغ حضور مزار شریف شاندن و مردوم خبر های کابل ره شونیده و ای گپه ده یک ملای کونه دماغ رساندن . فورن گوفت ای گپه نزنین که کافر میشین صدای کابل بودگی ها ره ما چه رقم میتانیم بشنویم ای گپ دروغ است و وقتی خودیش با گوش هایش شونید باور کده بسیار تعجب میکرد و باد ازی به خاندن کیتاب های علمی شروع کده ده آخر های عمر خود گریه کده میگوفت : ما خوده عالیم میگوفتیم و ای علم یک بحری کلان بوده که ما ده یک گوشیش از یک قطریش ام استفاده نکدیم ما مومل بودیم مومل . و حالی ما از خاندن بسیار پاگل شودیم پاگل"
شما با مطالعه مجدد نوشته خودتان چه بخاطر تان آمد؟ویاد کردن این موضوع در اینجا چه ارتباط دارد.؟هدف در این است که حال در همین نوشته بالایی ،شما مثل همان "ملای کهنه..."عکس العمل از خود نشان داده اید.صرف در نوشته تان یک هدف داشتید.پخش پارازیت.و هدف تان اخلال افکار سایر خواننده گان در درک موضوعاتی را که من نوشته ام.مرا از بابت این اظهار نظرم عفو کنید.جرو بحث در صفحه دیگر را با این صفحه در حال حاضر مخلوط نمیکنیم.
آقای سرپلی!مطالبی که در بالا مطالعه فرمودید،همه واقعیت های علمی و شناخته شده هستند که باهمه جزئیات شان در لابراتوار ها تحقیق،تثبیت و مطالعه گردیده اند.من در این ارقام کدام نظر و تصرف ندارم . درجه برودت صفر مطلقه یا صفر درجه کلوین (مطابق پرنسپ سوم ترمودینامیک)کار تخیلی نیست.وجامد ساختن گازات( که در تشکیل باد شامل هستند کار امروز و تنها در آزمایشگاها نمیباشد.شما اگر انکار کنید و یا اقرار، تغیری در اصل آن واقع نمیگردد.اگر شما آنرا انکار کنید ،شباهت به انکار همان ملای کهنه دماغ از مثال خود تان میماند.مثال دادن درجه برودت یک یخچال خانگی و یا فریزرمعمولی که در بازار از آن استفاده میکنند به معنی شناخت تمام روش های سرد کردن گازات نیست.در ذیل باز هم یک لیست از درجه برودت یا حرارتی که گازات در آن مایع و جامد میگردند برایتان مینویسم.اگر به نوعیت و یا مودل و کتلاک فریزر هایی که با اندازه بزرگی فریزر معمولی مگر با قدرت سرد سازی وبرودت پنج تا شش مراتبه فریزر هایی که نام برده اید ضروت داشته باشید تا رفع اشتباه شود.آنرا نیزدر آینده خواهم نوشت.
در مورد گازات شامل هوا باید عرض کنم که ،یکی از این گازات بنام گاز کاربن دای اوکساید است.در حالت جامد ،شکلش مثل یخ معمولی است (مثل یخ آب).برای ساختن یک پوند آن مقدار 250 دیسی مترمکعب گاز کاربن دای اوکساید( در فشار معمولی اتموسفیر) شامل میباشد(در برودت منفی 78 اعشاریه 5)به بالا مایع میگردد و در برودت منفی 56 درجه سانتیگراد به بالا به گاز مبدل میشود.در تجارت بنام یخ خشک یاد میگردد.
در محافل کنسرت وغیره در ستیژها گاهی مشاهده میشود که بخاراتی مشابه با دود دور ا دور آواز خوان ها میپیچد.این گاز عبارت از همان یخ خشک (کاربن دای اکساید جامد)است که در حرارت صالون و یا ستیژ به حالت گاز تبدیل میگردد.
دوم :اوکسیژن که حدود بیست و یک در صد هوا را تشکیل میدهد در درجه برودت منفی 218(از اعشاریه ها صرف نظر میکنم)به حالت جامد و دربین برودت 218 تا 182 به حالت مایع و در برودت منفی 182 درجه به بالا به حالت گاز قرار دارد.
گازی که بیشترین قسمت هوا را میسازد عبارت از نایتروژن میباشد.(حدود 78 در صد هوا )در برودت منفی 210 درجه سانتیگرید به بالا از حالت جامد به مایع مبدل میگردد.و در حدود برودت 196منفی درجه به بالا به گاز تبدیل میشود.
این سه عنصر حدود 99 در صد هوا را میسازند که در بوجود آمدن باد نقش دارند.حال میتوان با استفاده از فشار قوی و کاهش درجه حرارت گازات را در بالون ها به مایع تبدیل نمود.گاز سوختی که در منازل استفاده میشود عبارت از گاز پروپان میباشد که دارای فرمول 3اتم کاربن و 8 هایدروژن میباشد.از جمله الکان ها میباشد.این گاز ها در بالونهای معمولی تحت فشار قرار داشته و به شکل مایع اند.نقطه انجمادش حدود 188 درجه تحت صفر و نقطه جوشش اش حدود 42 درجه تحت صفر است.در درجه صفر مطلقه یا صفر کلوین هیچ موادی به حالت مایع یا گاز وجود نمیتواند داشته باشد.تمام گازات به جامد تبدیل میگردند.
پس همه این گازات به حالت مایع و جامد میتوانند تبدیل شوند وهمه قابل دید میشوند.پس دیدن باد یک مثال بیمورد است و بس.
موضوع دیگر مساله روح میباشد.من شناختی و تعریفی از روح ندارم.علم بیولوژی تا حال با آن برنخورده است.و باور به روح ندارد.حالا شما این روح را که معتقد به آن هستید،برای من تعریف کنید.به من هم اجازه بدهید در مورد چیزی که معلومات ندارم ،طالب معلومات گردم.چه شکل دارد.در کجا قرار دارد.وغیره
حال شما و دوستان دیگر بار ها و بار ها از عقل نام میبرید.لطفآ همین اصطلاح عقل را برای من یک تشریح کنید که هدف شما از این کلمه"عقل"چیست؟؟؟؟؟شما که تصمیم به هدایت من دارید تا مرا به درک این مطالب قناعت ندهیدو مرا به فهمیدن آن نرسانید.اینقدر گفتن چه سود دارد؟در حالیکه خود تان از قول کانت نقل میکنید که با عقل به حقیقت نهایی نمیتوان رسید.در مورد عقل ،فلاسفه از فارابی گرفته تاغزالی و کانت خیلی چیز ها گفته اند.من با انها تا حدودی سرخورده ام.نظر شخص خودتانرا از خلاصه همه به من بنویسید.تا من آنها را درک کنم.خوب حالا اگر شما و دیگر دوستان عصبانی نشوید و من این حرف آخر را بزنم که عقل بالذات وجود خارجی ندارد.موضوع را فلسفی نمیسازم.یک مثال کوچک میدهم.مثلآ آب باالذات با خصوصیاتی که بشر تا حدود خود آنرا شناخته خارج از ذهن و تصور انسانی وجود دارد.این مایع بیرنگ و بی بو، مستقل از تفکر ما موجود است.اما مفهوم عقل، یک شی مستقل و خارج از ذهن ما نیست.خارج از وجود ما وجود ندارد .شما در اینباره چه فکر میکنید.موفق باشید.تمنا دارم که دراینده از مقابل نام من القاب افتخاری راحذف نمائید.
14 جون 2009, 14:24
i am as an afghan want to prove my islamic stature: since kambakhsh has been jailed, u can see almost 30 percent of fear in islam in afghanistan.
i am not saying that: kambakhsh souldnt release, i am in favoure of but thing is that: why we muslum do such action which is unkoosher in islam? why should we do those things which are not even lawful in islam but i still request from my current governmeng as the other country act up on their medias jurnalist please, a little mercy is very necessory for such kinde of young and hopeful person.