رياست پارلمان، با پاهای ترقيده و موزه های نو!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ديروز وقتي خبر اخراج اجباري، رمضان بشر دوست، از پارلمان را شنيدم، اولين چيزي كه در ذهنم گذشت، اين ضرب المثل هزاره گي بود؛ كه ميگويد:( خدا روز ناديده ره روز نَديه، و پاي ترقيده ره موزه) فكر كنم اين گفته؛ تمام و كمال بر وضعيت ابراهمي رئيس پارلمان صدق ميكند، و بر خورد عقده مندانه ي اورا، با نماينده هاي كم زور و بي پشتوانه، تنها ميتوان در قاموس همين گفته تعريف كرد. ابراهمي قبل از رئيس شدن اش نه كسي در جمع كسان بود، نه شهرت داشت و نه تخصص در رشته ي، او به گفته ي كاكه هاي كابل؛ نه يك آدم مايه دار بود و نه هم ... دار
رياست پارلمان، با پاهاي ترقيده و موزه هاي نو!
ديروز وقتي خبر اخراج اجباري، رمضان بشر دوست، از پارلمان را شنيدم، اولين چيزي كه در ذهنم گذشت، اين ضرب المثل هزاره گي بود؛ كه ميگويد:( خدا روز ناديده ره روز نَديه، و پاي ترقيده ره موزه) فكر كنم اين گفته؛ تمام و كمال بر وضعيت ابراهمي رئيس پارلمان صدق ميكند، و بر خورد عقده مندانه ي اورا، با نماينده هاي كم زور و بي پشتوانه، تنها ميتوان در قاموس همين گفته تعريف كرد. ابراهمي قبل از رئيس شدن اش نه كسي در جمع كسان بود، نه شهرت داشت و نه تخصص در رشته ي، او به گفته ي كاكه هاي كابل؛ نه يك آدم مايه دار بود و نه هم ....دار، همه شاهد بوديم ابراهمي بر حسب تصادف و بد آدمي، در پار لمان رئيس انتخاب شد، نه بر اساس لياقت و شايسته گي اش، او حتي در همين مقامِ كه قرار دارد از خيلي ها حساب ميبرد، و بسيارند كساني كه به ديده حقارت نگاه اش ميكنند و بر او منت ميگذارند، شايد ياد همه باشد، كه در روز انتخاب شدن اش به عنوان رئيس، محقق چيگونه دست او را مثل كودكِ كشيد و بلند برد، تا به او بفهماند كه انگور هاي تاك به زور كاكا آنجاست! و باور ميكنيد همين ابراهمي ي كه در كرسي رياست نشسته و غُر ميزندكه: سرباز بيكشيش بيكشيش! وقتي پيش كرزي ميرود سر اش خم ميماند و كرزي به او دستور ميدهد: ابراهمي ليست وزرا براي تأيد به پارلمان روان ميشود، سي كو كه كار خرابي نشود! دم از دم پس نميزند و مو به مو دستورات را اجرا ميكند. باور داشته باشيد اگر روزي جنرال دوستُم از او آزرده خاطر شود، و با همان شيوه ي منحصر به فرد خود، با كاروان از تفنگ داران اش راه خانه ي ابراهمي را در پيش گيرد، ابراهمي حتي در سوراخِ هم اگر پنهان شود، باز هم آن قدر ترسوست كه قبل از رسيدن دوستم، زهره ترك شده ميميرد.
و اما همين آدم با اين خصوصيات و اوصاف، در رفتار با دون پايه تر از خود اش، سخت پرخاشگر ميشود، و با قهر و غضب سخن ميگويد، رگهاي گردن اش را تولّه ميكند و فرياد ميزند: سرباز بيكشيش!. و بايد گفت كه از بد روزگار اين گونه برخورد هاي بربريت منيشانه، تنها منحصر به ابراهمي نيست، خيلي هاي ديگر همانند او مي انديشند، انديشه ي كه در رفتار اجتماعي شان بروز داده ميشود، به خصوص صاحبان منصب و مقام در افغنستان، از رئيس يك اداره گرفته تا عالي ترين سطوح قدرت، اكثرن ديكتاتور مئاب اند و زور گو. رفتار كه بيشتر ريشه در همان عقده هاي سر كوب شده ي درون افراد دارد، به قول فرويد روان كاه معروف: طفل كه از جانب پدر سركوب شود، نفرت اش را در مقابل معلم برملا ميسازد" و كساني مثل ابراهمي حتمن روزي در معرض خشونت رفتاري قرار گرفته اند، و همان هم سبب شده تا آنها نيز جاي ديگر بالاي كس ديگري عقده هاي دل شان را خالي كنند، تا راحت شوند، از اينجاست كه اين چرخه همچنان ميچرخد، و قصه ي پاهاي ترقيده و موزه هاي نو ادامه ميابد.
حال سؤال كه پيش مي آيد اين است، چه بايد كرد؟ تا چنين نباشد! از ديد اين قلم جواب اين سؤال در دو چيز نهفته است. يكي "آگاهي دهي" و ديگر "اعتراض" آگاه شدنِ افراد از حقوق تعريف شده ي كه در چار چوب قانون دارند، آنها را در مقابل هر گونه زور گويي جري تر ميسازد و جرأت نه گفتن را در آنها تقويه ميكند، ( البته كه بشر دوست از اين قاعد ه مثتسناست) از طرف هم كساني مثل رئيس پارلمان درك ميكنند كه وظيفه ي آنها غريدن و نقض آزادي بيان نيست، بلكه آنها بيشتر از ديگران در حفظ ارزشهاي نوين و دموكراتيك مسؤل اند.
و اعتراض، به هر شكل از زور گويي و قلدري، نيز ميتواند افراد پرخاشگر و زور گو را بيشتر دچار محاسبه گري كنند، در اعتراض است كه آنها عواقب مواجه شدن با افكار عمومي را جدي ميگيرند، و كمتر از سياست حذف و بيرون راندن استفا ده ميكنند، و در همين ماجراي برون كشيده شدن بشر دوست از پارلمان، آنهم با زور، اگر همه يك صدا اعتراض نماييم، و به طوري جدي خواهان عذر خواهي ي ابراهمي از بشر دوست شوييم، ميتوانيم به عبد الرؤف ابراهمي رئيس پارلمان بفهمانيم، حالا كه موزه ي نو داري بهتر است راه رفتن ات نيز درست و حساب شده باشد.
طاهر هجران
پيامها
26 سپتامبر 2013, 19:37, توسط مه
این اقای ریس مجلس عقده ای است. مثل اکثر سیاست مداران افغانستان. چه پشتون و چه تاجک و چه هزاره و ازبک.
امریکایی به سر کرزی میزند، کرزی به سر وزیر میزند، وزیر به سر معاونش میزند، معاونش به سر کارمندش میزند، کارمندش به سر موتر وانش میزند، موتروان به سر مردم عادی میزند. مردم عادی یکدیگر را میزنند. این عقده کشی ها همه را روانی کرده.
کرزی چشمک زده کاسه گدایی به دست از چپ به راست میرود. ریس مجلس پشت نکتایی مقبول میگردد و غرق قدرت است و و و .
در این میان مردم عادی و پشتیبانشان باید رنج ببینند. چون اخرین دانه این زنجیر بدبختی هستند.
این قانون را میتوان قانون جنگل نامید. در این جنگل ابراهیمی و امثال او شادی هایی هستند که بالای درخت غال مغال دارند.
27 سپتامبر 2013, 21:03
بیچاره گگِ کله خام، تورا به ریاست " طویله " چه کار، جای آن دارد تامشت جو در توبره ات انداخته شود و در پشتت بار گذاشته شود وبس.پشت سرت هم کس نباشد تا پس لگدی ات او را افگار نسازد.
28 سپتامبر 2013, 15:27, توسط جواد احمدى
برا دران ازبك ما بايد در جا نه هـاى ساحب منسب هـا پا هـاى اطفال آن هـارا پاك كند وخا نه را جارو بزند.
28 سپتامبر 2013, 22:13, توسط sakhi
با عذر خواهی از همه خواننگان محترم کابل پرس?، به شخصی به نام جواد احمدی و شخص بی نام کله خر دیگری که قبل از او پیام گذاشته، خطاب می کنم که اگر کله های هر دوی شما از کاه و خاک پر نمی بودند و از عقل و منطق و هوش انسانی ذرۀ بهره می داشتید، به خاطر عمل یک شخص، قوم اورا اهانت نمی کردید. اهانت به اقوام نشانۀ روشن جهالت و حماقت و سفاهت می باشد. نوشتۀ شما به خوبی نشان میدهد که متاسفانه، از سواد لازم هم بی بهره و محروم اید. من، عمل توهین و بی احرمتی شما را شخصی پنداشته و به خود اجازه نمی دهم که به عمل متقابل دست بزنم و خدا نخواسته به قوم و حتی فامیل های شما که به خاطر تربیۀ شما، ممکن است سعی لازم را نموده باشند، بی احترامی نمایم. اگر در زندگی خویش یک مرتبه هم شیر انسان را خورده باشید، همینقدر کافی خواهد بود تا در آینده همچو حماقتی را تکرار نکنید.
28 نوامبر 2013, 22:16
lanat ba archi be wejdan ast az parlaman ta reiasatgamhory