صفحه نخست > دیدگاه > نهضت های اسلامی و جهان اسلام؛ واقعیت ها و چالشها

نهضت های اسلامی و جهان اسلام؛ واقعیت ها و چالشها

محمد اکرام اندیشمند
چهار شنبه 21 مارچ 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

2- تأثیرغرب در شکل گیری و گسترش نهضت اسلامی :

نقش غرب و دولت های غربی در شکل گیری و گسترش نهضت اسلامی یا اسلام گرایی نقش دو گانه و متضاد است. غرب از یکسو با اشغال و استعمار سرزمین های اسلامی که حتا قبل از فروپاشی خلافت و امپراتوری عثمانی آغاز یافته بود موجب ظهور و گسترش جریان اسلام گرایی یا نهضت اسلامی شد و از سوی دیگر در دوران جنگ سرد به تقویت این جریان پرداخت تا علیه کمونیزم و شوروی در افغانستان نبرد کنند.

بدون تردید اشغالگری و استعمار غرب بر سرزمین های اسلامی و مسلمانان در قرن نوزدهم و بیستم که با تحقیر مسلمانان و تحمیل ظلم بر آنان و غارت سرمایه های شان توأم بود به ایجاد جنبش اسلام گرایی انجامید. حمایت غرب از اسرائیل و نوعی از سلطه بر منابع نفتی سرزمین های اسلامی خاور میانه بستر رشد اسلام گرایی را حتا در اشکال افراطی آن در جوامع اسلامی مساعد کرد.

یکی دیگر از ابعاد تأثیر گذاری غرب بر تقویت و گسترش اسلام گرایی به سیاست دوگانه آنها به خصوص سیاست ایالات متحده امریکا در مورد دموکراسی و دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی بر میگردد. غربی ها در تمام سالهای دوران جنگ سرد و حتا تا اکنون بر مبنای منافع خود شان از دولت های خود کامه و غیردموکراتیک کشورهای اسلامی حمایت کردند. این سیاست جریان اسلامی را در این کشورها تقویت کرد و موجب تشکیل گروه های افراطی از درون این جریان شد.

هر چند بعضی از جریان های چپ مارکسیزم تقویت اسلام گرایی را محصول حمایت غرب در رقابت و مخاصمت با بلوک سوسیالیزم میدانند و حتا جریان اسلامی را ساخته و پرداخته ی دنیای غرب در برابر جنبش چپ تلقی میکنند، اما این ادعا بسیار مبالغه آمیز و غیرواقعی است. شکی نیست که کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده امریکا از جریان اسلام گرایی بر ضد جنبش چپ و کمونیزم استفاده کردند؛ اما نگاه بسوی جریان اسلامی به عنوان یک جریان ساخته و پرداخته غرب تردید آفرین است. رویهمرفته میتوان حمایت دولت های غربی را از جریانهای اسلامی در دوران جنگ سرد میان دوبلوک کپیتالیزم غربی برهبری ایالات متحده امریکا و بلوک سوسیالیزم حاکم در اروپای شرقی برهبری شوروی سابق یکی از عوامل رشد و تقویت جریان اسلامی تلقی کرد. حمله نظامی شوروی بر افغانستان(1979) و در حدود ده سال جنگ این نیروها با مجاهدین به حمایت غرب از جریان اسلامی که یک طرف این جنگ بودند به تقویت جریان اسلامی انجامید. حمایت خارجی از جهاد و مجاهدین افغانستان در یک مثلث استخباراتی شکل گرفت که یک ضلع آنرا سازمان استخبارات مرکزی ایالات متحده امریکا می ساخت و در دوضلع دیگر آن سازمان استخبارات پاکستان و عربستان سعودی قرار داشت. در طول این سالها هزاران نفر از اعضای نهضت اسلامی کشورهای عربی واسلامی و حتا از میان جوامع مسلمانان غرب وارد پاکستان و افغانستان شدند و در کنارمجاهدین قرار گرفتند. پس از خروج قوای شوروی و فروپاشی دولت شووری شمار زیادی از این مجاهدان یا جنگجویان عرب در دهه نود اعضای سازمان القاعده برهبری اسامه بن لادن را تشکیل دادند و علیه دولت های متبوع خودشان و ایالات متحده امریکا وارد جنگ شدند.

3- نقش جنبش چپ مارکسیستی در ظهور و گسترش جریانهای اسلامی:

یکی از عوامل رشد نهضت اسلامی یا جریان اسلام گرایی در سده بیستم، مخاصمت و اسلام ستیزی مارکسیزم بود که پس از انقلاب اکتوبر 1917عیسوی توسط بلشویک ها در پیش گرفته شد.

انقلاب اکتوبر1917در روسیه و تشکیل دولت توسط مارکسیست های این کشور(حزب بلشویک) به رهبری ولادیمیرلنین اولین دولتِ سوسیالیستی مبتنی برتفکرات مارکس و مارکسیزم بود. اما این نخسین دولت سوسیالیستی که با شعار مبارزه و مخالفت با تجاوز وتحقق عدالت اجتماعی بوجود آمد، در تعارض و خصومت با اسلام و مسلمانان قرارگرفت. این خصومت در رفتار وعملکرد بلشویک های سوسیالیست حاکم بر روسیه که سپس نام حزب کمونیست و دولت شوروی را گرفت، نمودار شد. نه تنها که آنها سیاست استیلا و اشغال دوران تزارها را در مورد مناطق مسلمان نشین آسیای میانه و قفقاز ادامه دادند، بلکه دامنه این تجاوز را به هویت فرهنگی مسلمانها و سنن دینی و مذهبی آنها گسترانیدند. مسجد ها رابستند وتخریب کردند، تعلیم وآموزش دینی را ممنوع ساختند، به نابودی آثارتاریخی و نسخ خطی به عنوان آثار ومظاهر دینی در تحت مبارزه با دین پرداختند. در واقع نخستین دولت سوسیالیستی جهان با این عملکرد، بذر تضاد و دشمنی عمیق میان جوامع اسلامی و جنبش مارکسیستی را به عنوان یک جنبش فکری، سیاسی و حتا اجتماعی جوان در سده بیستم کاشت.

آیا انگیزه ی بلشویک ها یا کمونیست های روسیه در برخورد با جوامع مسلمان آسیای میانه و قفقاز ملهم از اندیشه های کارل مارکس و مارکیسزم و اجتناب ناپذیر بود؟ اما مارکس تمام پدیده های روبنایی به شمول دین را محصول زیر بنای جامعه(اقتصاد و نظام اقتصادی)می خواند. چرا مارکسیست های روسیه در مسند قدرت نگذاشتند تا با تغیر زیربنا زمینه را بدون تجاوز به آزادی وهویت فرهنگی مسلمانان برای تغیرات روبنا آماده کنند؟ مشکل درکجا بود؟
صرف نظر ازهرگونه پاسخ وتحلیلی که در این مورد ارائه شود، ریشه های این مشکل به عدم دموکراتیک بودن نخستین دولت سوسیالیستی جهان وعملکرد سرکوبگرانه آن دولت در برابر هرگونه تفکرات سیاسی و اجتماعی متعارض با اندیشه و سیاست آنها برمیگردد. قطع نظر از اینکه به روش دموکراتیک در اندیشه و تفکر مارکس ومارکسیزم چه مقداری بها داده میشود و حد و مرز آزادی در حوزه تفکرات مارکسیزم چیست، اما بلشویک های روسیه یک رژیم آیدئولوژیک مستبد وغیردموکراتیک ایجاد کردند که همه چیز را با دو رنگ سیاه و سفید نگاه میکردند. برای آنها در این جهان پهناور دو اردوگاه وجود داشت: اردوگاه سوسیالیزم، یعنی خودشان و افکار شان. و اردو گاه غیر سوسیالیزم و بیرون از آن که همه دشمن تلقی می شد.

مارکسیستهای روسیه که نخستین دولت آیدئولوژیک را ایجاد کردند در مخالفت با اسلام و مسلمانهای تحت سلطه ی خویش از این آیدئولوژی استفاده کردند. سپس احزاب کمونیست یا مارکسیست که در کشورهای اسلامی شکل گرفت در برخورد با اسلام و فرهنگ اسلامی مردم با همین تفکر و رفتار وارد شدند.
ده ها سال پس از تأسیس دولت مارکسیستی در روسیه و در سالهای متفاوت نیمه دوم قرن بیستم ، مارکسیست ها یا کمونیست های که در شماری از کشورهای معدود اسلامی چون: البانیا، یمن جنوبی، سومالیا و افغانستان به اقتدار سیاسی دست یافتند نیز با اسلام در ستیز شدند. این روش جریان اسلام گرایی و نهضت اسلامی را در شکل ستیزه جویانه ی آن تقویت کرد. و از سوی دیگر زمینه را برای بهره گیری غرب از این جریان در جنگ با کمونیزم وجنبش چپ مساعد ساخت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • از این جانوران باید به عنوان پدران القاعده و پدران اخوانیستهای اوغان نام برد.

  • این مضمون درسایت مزخرف ویس ناصری نیز نشرشده است ولی نکتهء قابل توجه این است که اندیشمند صاحب نزد ویس ناصری کریدت خودرا باخته است و آن القاب افتخاری خویش را از دست داده اند مانند دانشمند والامقام، مبارز نستوه، مجاهد فی سبیل الله وغیره که قبلاضمیمهء نامهای شان میشد
    فکر کنم بعدازهمان مناظرهء تلویزیونی اندیشمند صاحب با نمایندهء حزب اسلامی حالا ویس ناصری به پهلوی حکمتیار صاحب غلتیده اند واعضای حزب اسلامی را شایستهء آن القاب من در آوردی میدانند.
    جنانچه که نام آقای وحید مژده را ازاندازهء معین آن دراز کرده است.
    واقعا ویس ناصری انسان پست است باید اندیشمند صاحب وهم دیګر نویسنده های حزب اسلامی مضامین را تنها به کابل پرس? بفرستد تاروزی به سرنوشت اندیشمند صاحب رو برو نشوند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس