شمال و جنوب هندوکش برای کوچی ها نیست
اگر کوچی ها "حق" اسکان را دارند ، پس اسکان آنها نباید حق زندگی ، مالکیت و زندگی مسالمت آمیز و مصونیت دیگران را سلب کند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
این نوشته نخستین بار روز چهار شنبه 8 اوت 2007 در کابل پرس? نشر شده است.
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخار را / حافظ
در رسانه ها پخش گردید که در نظر است دولت افغانستان، 12 شهرک رهایشی برای اسکان کوچی ها در مناطق و ولایات مختلف کشور احداث کند. وحیدالله سباون مشاوررئیس جمهور افغانستان در امور اقوام و قبایل در یک کنفرانس خبری در کابل گفت که این شهرکها ظرفیت پذیرش دهها هزار خانواده کوچی را خواهد داشت. اظهارات آقای سباوون خبر خوب است ، اینکه او می گوید که ( شهرک ها در مناطقی واقع در شمال و جنوب هندوکش ساخته شود.) پیشنهادیست بی جا ، غیر عملی و حتی تحریک آمیز و غرض آلود. اگر حمله مسلحانه کوچی ها را در بهسود اوردک عمل تحریک آمیز و حمایت شده بدانیم ، پیشنهاد آقای سباوون این تحریکات را داخل مراحل بعدی و بغرنجتر آن می سازد. بی جا نیست اگر ادعا شود که این پیشنهاد و تجاوز کوچی ها در بهسود دو حلقه یک برنامه است که زنجیره یی است که قبلا برنامه ریزی شده است.
کوچی ها پس از غارت اموال مردم در بهسود/ بهار سال 1389
اول وحید الله با کدام صلاحیت ، با کدام استدلال و با مشوره و لزوم دید کی شمال و جنوب هندوکش را محل اقامت کوچی ها می پندارد؟ به باور من اجرای این کار نه تنها مساله کوچی ها را حل نمی کند ، بل به وخامت وضع و بی ثباتی منطقه و افغانستان تاثیرات منفی را بجا خواهد گذاشت. زیرا شمال هندوکش که شمال کابل ، پروان و جنوب آن ساحه ولایات بغلان، کندز ، سمنگان ... را در بر می گیرد از پرنفوس ترین نقاطی اند که تحمل مهمانان جدید در آنجا ها ممکن و میسر نیست. از طرف دیگر این مناطق زمین های آبی دارند که همه ملکیت ساکنان اصلی این ولایات است. همچنان ولایت های بغلان و کندز در دوره های امیر شیرعلی خان ، امیرعبدالرحمان خان ناقلین زیاد را بخود جلب کرده است. جنوب هندوکش که مناطق سرسبز و تاکستان های کوهدامن زمین را در بر میگیرد، تا حال دو بار قربانی مهمان های تازه وارد شده است ، یکی در زمان نادر خان که تازه واردین با آهنگ زور و تجاوز به این منطقه سرازیر شدند و بار دوم طالبان با استفاده از تحقق سیاست "زمین سوخته" به این جا آمدند و همه چیز را سوختاندند و و نابود کردند و مردم را کشتند و به گروگان گرفتند.
حالا که کوچی های مسلح و حمایت شده از "لر و بر" با تهدید و کشتار "حقی" را که ندارند می خواهند. چطور می توان آنها را در کوهدامن جابجا کرد. آیا آنها با مردم شمالی با همزیستی رفتار خواهند کرد؟
انتخاب شمال و جنوب هندوکش ، برای اسکان کوچی ها کار عاقلانه نیست که دلایل آن قرار ذیل است:
اول ، مشکلات دموگرافیک مانع بزرگ در اجرای این کار است. کثرت و تراکم نفوس در این نواحی زیاد بوده و زمین های زراعتی و چراگاه ها برای ساکنان اصلی این مناطق کافی نیست. اگر دولت در رفع مشکلات مردم محل در انکشاف شهر و تاسیسات جدید عام المنفعه ظرفیت لازم ندارد ، نباید درد سر جدید را برای مردم بوجود بیاورد.
دوم ، چون بخش بیشترمردم صفحات شمال هندوکش خود شان مالدار هستند و در موسم گرما به ییلاق های شان میروند تا از چراگاه های مناطق شان استفاده نمایند. اگر چراگاه های ساکنان اصلی به کوچی ها داده شود ، پس آنها که صاحبان اصلی و دایمی این زمین ، دشت و کوه هستند ، ممکن است که از ملکیت شان محروم شوند. آیا آنها حاضر خواهند بود که به آسانی از مال و ملک شان بگذرند و همه ملکیت شان را به "صاحبان" نو تسلیم دهند؟
مناسب ترین محلات برای اسکان کوچی ها ، ولایاتی اند که ساحه بزرگ و نفوس کم داشته و ظرفیت پروژه های آبیاری و دشت های خالی دارند. مثلا ولایات قندهار ، هلمند ، فراه و نیمروز ظرفیت قوی و پایان ناپذیر برای رفع این نیازمندی را دارند. از طرف دیگر کوچی ها با مردم این مناطق زود تر آمیخته شده و قابلیت زیست و آمیزش را پیدا می کنند. خوبی دیگر این کار اینست که ما هم صاحب زمین و حاصلات نو و هم صاحب نفوس نو می شویم و این کار بدون اجبار و خشونت انجام می شود. برعکس جابجا شدن کوچی ها در شمال و جنوب هندوکش نمی تواند بدون جبر و پرخاش باشد.
سوم ، به گفته آقای سباوون، این شهرکها، دارای محوطه هایی برای نگهداری دامهای خانواده های کوچی نیز خواهد بود. جالب اینکه این دام ها در محوطه نگهداری می شود ، یا به چراگاه ها نیز ضرورت دارند. آیا دولت تا ابد این مردم را به کوچی گری میگذارد یا پلان های دیگری نیز رویدست خواهند بود که به زندگی بدوی خاتمه داده شود؟
اگر دولت افغانستان در پهلوی اهداف سیاسی و بهره برداری های دیگر پلان واقعی اسکان کوچی ها را نیز در نظر داشته باشد ، بهترین راه اسکان کوچی ها اقامت آنها در جای مناسب و تشویق آنها نه تنها به مالداری ، بلکه اشتغال آنها به زراعت نیز است. محدود کردن شغل مالداری برای کوچی ها فرهنگ بدویت و چادر نشینی را در روان آنها حفظ می کند . زراعت و اسکان دایمی راه درست تر در خاتمه دادن زندگی چادر نشینی می باشد.
من در سال 1999 که طالبان در آخرین اوج "قدرت" و بیداد بودند، مقاله یی را زیر عنوان "ضرورت دولت وسیع البنیاد در افغانستان و وظایف نخست آن" در دوهفته نامه زرنگار نشر کردم که حل مساله کوچی را از وظایف نخست دولت ملی و دموکرات دانسته بودم. در آن مقاله پیشنهاد جدید را در حل معضله کوچی ها پیشکش کرده بودم که می خواهم در این مقاله نیز در در باره آن پیشنهاد تماس تماس بگیرم.
اول ، حل قضیه کوچی ها کار آنی نیست و نمی توان آنرا با اجرااـت عجولانه حل کرد. با تاسف ، رژیم ها از جمله حکومت کنونی ، بخاطر اهداف تکتیکی شان کوچی ها را چون آله تهدید استفاده کرده و بعد از اجرای پلان شان آنها را بدست سرنوشت رها کرده اند که جز دشمنی و خصومت و تجرید کوچی ها از مردمان دیگر چیزی دیگر را به به آن ها نداده است. حالا که پلان وسیع "جرگه امن منطقه " که سر نخ بدست بیرونی ها است ، جناب کرزی با جلوه های لباس قطغنی (چپن و قره قلی) پشتون های داخلی و خارجی (لر و بر ) را بی حد آزرده ساخته است. او باید ثابت کند که واقعا یک پشتون است. مذاکرات ، عذر و زاری و امتیازات به هواخواهان آقای گلبدین و طالبان این کمبود را پوره نکرد. مسلح کردن ، اعزام و حمله کوچی ها طوری عملی گردید که اول با بی تفاوتی (حمایه گری خاموشانه) رییس جمهور مواجه شد و بعدا با بزرگ منشی و "سخاوت" وی. مطبوعات وابسته داخلی و خارجی با یک صدا تبلیغ کردند که گویا : "کوچی قرار خواهش رییس جمهور بهسود را موقتا ترک می کند". اگر جوانب حقوقی ، اخلاقی و انسانی این جمله سنجیده شده تبلیغاتی را مورد مداقه قرار بدهیم ، فتنه های زیادی در آن نهفته است. حقوق حکم می کند که عمل خلاف قانون قابل مجازات است. در عمل حمله افراد مسلح که بنام کوچی ها یاد شده اند ، اعمال جرمی از جمله قتل ، غارت ، دزدی ، تصاحب ملکیت ، برهم زدن امن و نظم عامه ، تجاور بر حریم خانواده ها ، شکنجه و ده ها علایم و ترکیب عمل جرمی دیده می شود که اجرا کننده ها باید با استفاده از قوای امنیتی دستگبر و مورد تعقیب عدلی قرار می گرفتند. رییس جمهور بیش از سه هفته با "صبر و حوصله" تام به متجاوزان موقع داد تا جنایات شان را تکمیل نمایند. معلوم می شود که قانون نزد رییس جمهور ارزش ندارد ، چه رسد به کابینه و کارمندان آن. اگر از جنبه حقوقی مساله بگذریم و به پهلوی اخلاقی مساله نظر اندازیم ، دیده می شود که نه تنها قانون ، بلکه اخلاق و رعایت ضوابط اخلاقی نیز میان دولتمردان رژیم ضعیف بوده است. اگر در پشتون تراشی کرزی دو قوم محروم یعنی هزاره ها و کوچی ها قربانی شدند ، آیا آقای کرزی در این هنگام به سوی معاون خود آقای خلیلی چطور و با کدام چشم میدید. چند سال قبل همین آقای خلیلی بود که بخاطر جمع آوری رای به این مردم روی آورده بود. و حالا همان رای دهنده ها با چنین برخورد رییس جمهور منتخب شان روبرو می شوند.
دوم ، حل مساله کوچی ها باید با رعایت عدالت اجتماعی و تساوی حقوق اتباع و اولویت ها و معیار ها صورت بگیرد.
اگر کوچی ها "حق" اسکان را دارند ، پس اسکان آنها نباید حق زندگی ، مالکیت و زندگی مسالمت آمیز و مصونیت دیگران را سلب کند. با اعلان کاملا بی مورد که گویا "کوچیان در شمال و جنوب هندوکش جابجا شود" عدالت اجتماعی زیر پای می شود، الویت ها در نظر گرفته نمی شود و مساله کوچی ها به قهقرا می رود. مهمترین الویت در متوطن ساختن کوچی ها ایجاد موازنه و توازن میان حق ساکنان اصلی و کوچی ها است.
شیوه معقول در حل مساله این است که کوچی هایی را که گویا "کوچی های افغانستان" هستند ، شناسایی شوند واین کار توسط نقوس شماری ممکن است. بعدا تعداد آنها به ولایاتی که ظرفیت کوچی ها را داشته باشند ، تقسیم شوند. شعار آقای صباون کوچی مبنر بر جابجایی "کوچی در شمال و جنوب هندوکش." ، اهانت و نادیده گرفتن و نفی مردمان این منطقه می باشد.
دولت و پلان سازان خارجی در جابجا کردن کوچی ها یکی امتزاج و آمیزش و یکجا شدن کوچی ها با مردم محل را که کوچی ها باید محلی شوند ندارند. بلکه هدف اساسی آنها نگهداری کوچی ها دور از مردم محل و اجرای سیاست پرتکسیانیزم (حمایه گری) است که زمینه های نفاق ، تشنج و تهدید را در میان مردم بوجود می آورند. . چنین یک ستراتیژی خارج از صلاحیت رژیم بوده ، خط نادیدنی دیورند جدید است که در پیکر "ملت" کشیده می شود. در آنصورت نه عدالت است ، نه الویت، نه معیار و نه هم حقوق اتباع .
سوم ، حل قضیه کوچی ها مسوولیت دولت است ، دولت باید با ایجاد ظرفیت ها و امکانات این کار را انجام بدهد ، نه اینکه به اصطلاح مردم ، از کیسه خلیفه مصرف کند یا بقول حافظ "به خال هندویش سمر قند بخارا را ببخشد".
کوچی ها در حال غارت اموال مردم در بهسود/ بهار سال 1389
بهترین راه اسکان کوچی ها ، زیرآب کردن دشت های بایر است. هرگاه دولت در پی حل واقعی مساله کوچی ها باشد ، باید با ایجاد ظرفیت ها و انفراستروکتور جدید، اول احتیاجات ساکنان اصلی مانند مهاجران ، معیوبین و معلولان ، کودکان بی سرپرست ، زنان بیوه و سایر نیازمندان را مرفوع نماید. بعد از اجرای وظایف تاخیرناپذیذ اتباع کشور ، در جستجوی حل گروه های که اتباع افغانستان نیستند برایند.
هرگاه دولت ، دشت های سوزان دلارام ، بکواه و غیره را که به بسیار آسانی زیر آب می شوند ، به زمین های زراعتی تبدیل کند ، نه تنها قابلیت جذب کوچی ها بیشتر می گردد، بلکه هزاران دهقان کم زمین و بی زمین صاحب ملکیت خواهند شد که باعث تقویه اقتصاد کشور نیز میگردد.
اگر دولت ، وظایف و مسولیت خود را به شانه های مردم بیندازد و بخاطر اسکان کوچی ها ساکنان اصلی را به کوچ مجبور سازد ، در آنصورت ، این دولت اجرا کننده پلان نفاق ملی است که در جاهای دیگری طرح شده است.
چهارم ، در اجرای حل معضله کوچی ها بکاربرد دسیسه ، دغلی ، زور و فشار و بهره برداری های غرض آلود ، به ضرر کوچی ها و همه مردم افغانستان است.
دولتی که خود را قانونی و انتخابی میداند و در آینده به انتخابات معتقد و به رای مردم ارزش قابل باشد ، هرگز با اتباع کشور و رای دهنده ها با چنین دغلی آشکار رفتار نمی کند.
حمله کوچی ها در بهسود به اثبات رسانید که این کار دقیقا پلان گردیده بود و اجرا کنند آن دستگاه دولت افغانستان بود.
قرار سنجش و نتیجه گیری من ، حمله کوچی ها از سلسله اقداماتی است که در این اواخر به خاطر بی ثباتی افغانستان براه انداخته شد است. هر ژرف اندیشی به آسانی علایم اثبات این ادعا را دیده می تواند. گرچه بررسی دقیتر و مفصلتر این دسیسه ایجاب نوشتن مقاله جداگانه را می کند ، رویهمرفته ، می خواهم به شکل بسیار مختصر علایم و مشخصات عمدی بودن حمله کوچی ها در بهسود را معرفی کنم.
علامه اول ، کوچی های مسلح چطور توانستند ، سلاح های خفیف را با این پیمانه که بتواند ساحه یی را تسخیر نمایند که نیرو های امنیتی ولسوالی و و لایت نتوانند از ساحه زیر کنترول خود دفاع نماید. هزاره جات در قلب افغانستان موقعیت دارد ، پس آنها چطور توانستند ، مقدار زیاد اسلحه را تا آنجا انتقال بدهند. انتقال سلاح به بهسود به دو شیوه ممکن گردیده است. شیوه اول این سلاح ها توسط مرجع قوی تر از کوچی ها انتقال شده است که این می تواند دولت ، نهاد های دولتی و یا تنظیم ها باشد.
علامه دوم ، بعد از حمله کوچی های طالبی، دولت از وظایفش که دفاع از اتباع در مقابل تجاوز ، تامین مصونیت ، حفظ امن و نظم عامه، جلوگیری و قطع جرم و ده ها مکلفیت تاخیر ناپذیر است ، ابا می ورزد. حمله ، تجاوز و جرایم تداوم پیدا می کند و دولت تا اخیر وظایف خود را انجام نمی دهد. جای تعجب است که حتی آنعده رهبرانیکه بنابر ملحوظات قومی و منطقه یی که مردم بهسود به آنها رای داده اند به نحوی افسون یک تاثیر جادویی بودند که نمی توانستند احساس و اراده شان را در دفاع از موکلین شان طوریکه لازم است بیان کنند. پس یک دست نیرومند کنترول کننده در این میان موجود بود که باید حمله کوچی ها تا مدتی دوام کند ، تا هدف مقصود بدست آید.
علامه سوم، برای این قلم یکی از معیار های دایمی سنجش قضایای مربوط به افغانستان و جهان ، موضع گیری رسانه های جمعی کشور های غربی است. این رسانه ها با شیوه های بسیار دقیق و موشگافانه یی که دارند، در مورد قضایا طوری موضع گیری می کنند که اگر دستور چنین باشد که موضوع بزرگ نشان داده شود ، آنها از کاه ، کوه می سازند. مثلا بعد از مرگ ظاهر شاه شخصیت وی آنقدر تبلیغ شده که روباه را پلنگ نشان دادند. به همین ترتیب رسانه های جمعی غربی در باره قضیه حمله کوچی ها فقط به چند خبر بسنده شدند. همچنان نهاد های حقوق بشر که در کشور های غربی و امریکا موقعیت دارند، در این باره خاموش بودند، در حالیکه در قضیه تجاوز کوچی ها به بهسود کلیه اصول آزادی ، حقوق و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر زیرپای شده است.
علامه چهارم، حامد کرزی رییس جمهور از مجرمین مسلح که در حال اجرای جرم و جنایت اند، خواهش می کند که بهسود اردک را «موقتا» ترک کنند. استعمال کلمه موقتا از طرف رییس جمهور این معنی را میدهد که آنها می توانند دوباره تجاوز کنند. این برخود شرم آور رییس جمهور او را مستقیما به جانبداری از کوچی های متجاوز قرار میدهد. در حالیکه این خواهش رییس جمهور بعد از چند هفته دوام تجاوز، صورت گرفت و آنهم ، زمانیکه رسوایی بالا میگرفت و کرزی نمی توانست در مقابل فشار افکار عامه و رسانه ها خاموش باشد.
علایم فوق میرساند که تجاوز "کوچی ها" مانند کشتار جمعی مردم جوزجان ، در جا های بالاتر ، پوشیده تر طرح شده بود که "کوچی های" متجاوز ، رییس جمهور و دگر افراد و نهاد های ذیدخل اجرا کننده بوده اند.
پنجم ، حل مساله کوچی ها باید ، دایمی ، واقعبینانه و عاری از احساسات قومی ، بهره برداری های سیاسی و دامن زدن به نفاق ملی باشد.
هرگاه بخاطر یک هدف تکتیکی کوتاه مدت مانند آمادگی به جرگه "امن و نظم منطقه" یا "پشتون دوستی جعلی رییس جمهور و یا تخریب رقبای سیاسی ، اهداف دورمدت و استراتیژی ، مانند صلح ، وحدت ملی ، اصول و ارزش شهروندی ، ایجاد جامعه مدنی و حاکمیت قانون قربانی گردد، پس اجرا کننده های این پلان ها هر کسی که باشند ، نفاق ملی را دامن می زنند و تجزیه جامعه و کشور را می خواهند.
مطالب مرتبط
-
حمله کوچی طالبان به بهسود و مقاومت مردمی
-
هزاره ها برای بقای خود، سرزمین و جغرافیای خود نیاز به همبستگی و پلان دورنمای دارند!
-
کوچی ها بيرق سفيد طالبان را به اهتزار درآوردند
-
حمله کوچی طالبان به هزارستان
-
قتل عام، انتحار، کوچی گری، کاشت مواد مخدر، حمله به مکاتب و...این است همکاری برادرانمان در افغانستان!
-
جنایات کوچی ها در تخریب و به آتش کشیدن زمین های کشاورزی و درختان مردم به روایت عکس!
-
جنایات کوچی ها در کشتار و بی جای کردن مردم به روایت عکس
-
آرامگاه حبیبه، دختر دوازده ساله ای که توسط کوچی ها به قتل رسید
-
بهسود و دای میرداد: ویدئویی از چور و چپاول کوچی ها همراه با بیرق سفید آدمکشان طالب
-
کوچی های شمال در شمال، و کوچی های جنوب در جنوب ساکن گردند
-
اسلو، تورونتو و مالمو؛ تظاهرات علیه حمله ی وحشیانه کوچی طالب ها به هزاره جات!
-
اعتراض صدها افغانستانی مقیم نروژ به حمله ی مسلحانه ی کوچی با بیرق آدمکشان طالب
-
ایتالیا: گسترش اعتراض به حمله مسلحانه کوچی با بیرق آدمکشان طالب
-
وضعیت فوق العاده در کابل، حمله جنایتکاران کوچی با سلاح های سنگین به جان و مال مردم هزاره
-
ده کرسی غصبی کوچی ها در پارلمان خلاف منافع ملی نیست؟
-
کوچی طالبان سال آینده، نقاط مختلف افغانستان را دستخوش بحران می کنند
-
نقض گسترده حقوق زنان و کودکان کوچی توسط مردان کوچی و حکومت های خودکامه و قبیله ای افغانستان
-
دو سر بنیادگرایی مذهبی: تری جونز قرآن را آتش زد، طالبان و کوچی طالبان در مسجد انتحار و انفجار می کنند
-
حضور مجدد کوچی ها در بهسود، سرآغاز یک بحران جدید در کشور
-
دولت بجای طالبانیزم و کوچی پروری، مانع از تبدیل شدن کودکان به بمبگذار انتحاری شود
-
جنایات سیستماتیک حاکمان افغان و کوچی ها در زمان عبدالرحمان به روایت رسانه های بین المللی
پيامها
8 آگوست 2007, 21:34, توسط محمد جواد داعی
جناب آقای نیکپی واقعاً تحلیل خوبی کردید و پرده از کارنامه های این دولت جائر و حکام جابر برداشتید .
اگرچه همه میدانند که این کوچی بازی چیزی جز سیاست تفرقه انگیزی و استفاده جویی دولت های گذشته تا به حال نیست . اگر این دولت ها تا به حال میخواستند میتوانستند کوچی های کشور مان را به ساکنین تبدیل کند و یا میتوانستند که این اقوام برآشفته حال را از وحشی گری به اهلی گری و اهلیت هدایت کند اما چی سودی میبردند؟
کوچی بودن این مردم از هر لحاظ به نفع حکام وقت بوده و تا هنوز از این مسئله منفعت میجویند.
در این معضله دست افغان ملتی ها بیشتر دخیل است. افغان ملتی ها کی این را دیده میتونند که مردم شمال که از اقوام مختلف غیر پشتون هستند زمین آبی داشته باشند؟ اما مردم جنوب بخاطر آبی کردن دشت دلارام و بکوا لااقل یک دهه انتظار بکشند.
در این جا چیزی جالبیکه همه را متوجه خود میساز این است که آقای کرزی چرا گریبان مردم را به دست بقایای حزب بدنام گلبدالدین حکمتیار سپرده است ؟ در مسئله کوچی ها وحیدصباون گریبان مردم شمال را رها نمیکند و میخواهد که به ساکنین اصلی مردم اطراف هندوکش دردسر ایجاد کند و در مسئله تشنج در جوزجان جمعه خان همدرد را به جان مردم بلای ساخته است . نمیدانم این کرزی ریس جمهور منخب است یا اینکه نازل کننده بلا ؟
شاید کرزی فکر میکند که هرچی رای گرفته از مردم پشتون گرفته و مردم غیر پشتون برایش رای نداده باشد اگر چنین فکر میکند خطا میکند زمانیکه انتخابات جریان داشت درجنوب هیچ ولایتی در دست دولت پوشالی ( انتقالی ) نبود به کرزی هرچه رای تقلبی داده شده از شمال و ولایات مرکزی داده شده.
اگر کرزی کمی هم از زکاوت و درایت کار میگیرد باید حزبی ها ار از کنارش دور کند و گرنه این کشتی پراز سرنشینش که همه دو برابر وزن خود میخورند به ساحل نرسیده غرق میشود.
9 آگوست 2007, 01:56, توسط r ali a
doost aziz
affa rieen
آنلاین : hedokuhs
9 آگوست 2007, 06:17
آقای نیکپی ،
شمال و جنوب هندوکش و شرق و غرب و مرکز افغانستان وطن همهء افغان ها است .
آیا این درست خواهد بود اگر کسی بگوید که هزاره هایی که طی پنجاه شصت سال آخر به کابل آمده اند دوباره به مناطق اصلی شان برگردند؟
من با چنین درک و بیانی شدیداً مخالف هستم.
در هر کجای افغانستان که زمین های بایر و قابل زرع و آب مورد نیاز موجود باشد باید کوچی ها را اسکان داد. به کوچی و غیر کوچی نباید به حیث پشتون و غیر پشتون ؛ شیعه و یا سنی و چنین و چنان نگریست؛ به کوچی های افغان هم مانند سایر شهروندان کشور باید به حیث شهروندان افغانستان نگریست؛ همان سان که هموطنان دیگر را هم باید به حیث شهروندان متساوی الحقوق افغانستان نگریست
11 آگوست 2007, 10:45, توسط نیکپی
جناب شما اختیار خانه و ملکیت خود را دارید و بس. شما می توانید ملکیت خود را به کوچی ها ببخشید
اینگه می گویید که کوچی های افغانی و پاکستانی ندارد، من شدیذه مخالف هستم.
من به این باور هستم که ساکنان اصلی افغانستان از هر مردمی باشد صاحبان اصلی افغانستان هستند . اینکه شما در باره هزاره ها با حساسات و عصبانیت جنون آمیز پاسخ گفته اید واقعیت ندارد و این معلومات ناشی از تعصب و بی خبری شما می باشد.
11 آگوست 2007, 19:39, توسط گل
اول کوچی باید افغان شود. بعدا حق زندگی در افغانستان به آنها داده شود. نه به شکل فاجعه بار و تجاوزی ، بلکه با رعایت الویت های شهروندی ، مدنی و حقوقی.
شیعه و سنی و پشتون و غیر پشتون آنقدر مطرح نیست که افغان و پاکستانی بودن مطرح است. هرکسیکه مساله تابعیت را با پاکستانی ها سردر گم می کند ، وطن فروش و خاین به ملت است.
کوچی ها شهروند افغانستان نییستند ، مساله پذیزفتن شهروندی آتها بدون طی مراحل قانونی نوعی از جنون فاشییتی است که دگر فرسوده شده است.
13 آگوست 2007, 00:26
شمابسیارکوتاه فکر بودین هزاره هامردم بومی کابل هستند.این هزاره ها بودن که در زمان حکومت جابرانه عبدالرحمن فاشیست از ولایات کندهار.اروزگان.هلمندوسایر ولایات توسط هاله های دست حکومات فاشیست یعنی کوچی هامجبوربه کوچ اجباری موطن ابایی شان شدن...
13 آگوست 2007, 04:45
شماهیچگاه تاریخ نخواندید هزاره هامردم بومی افغانستان میباشد
9 آگوست 2007, 09:32
هيچکس حق ندارد که برای اسکان هموطنان ما تعيين محل کند. البته اين حق هر هموطن ما به شمول کوچی ها است که در مورد سکونت شان در نقاط مختلف کشور تصميم بگيرند.
هر جا که دل ما شد همانجا زنده گی خواهيم کرد.
دل کوچی ها که در شمال هندوکش و يا در جنوب هندوکش زنده گی ميکنند.
9 آگوست 2007, 11:43, توسط Chaman
In a country like afghanistan the opinion of my two country-men who did not write them names is not correct because the people have bad experiences from past time. It is better that the Pashtun live in them area, like other ethnics
The people will not accept the new oppression like past time.
The government must be very careful about this problem
9 آگوست 2007, 12:14, توسط دشمن فاشیسم
کوچی ها حق دارند ساکن شوند اما نه با غصب حقوق و ملکیت صاحبان اصلی یک منطفه .این وظیفه ی یک دولت مردمی و عدالت پسند است که منا طق معین و دست نخورده رابا استفا ده از کمکهای بین ا لمللی برای اسکان کوچی ها آماده سازد و شرایط لازم زندگی را به ایشان فراهم کند . دولتی که با زور و اجبار و خدعه کوچی ها را در ملکیت دیگران جا بجا میسازد یک دولت ضد مرد م و ستمگر خواهد بود . این ادعا که هزاره ها نیز از کابل بجا های اصلی خود بروند خیلی احمقانه و فاشیستی است زیرا هزاره ها کابل را بزور نگرفته اند . پایتخت کشور متعلق به همه شهر وندان کشور است . هزاره ها در اقتصاد و ابادانی و امور روزانه ی شهر کابل نقش عمده داشته ودارند . مثل مشهور یست که "ده کجا و درختها کجا" فاشیستها در هر موردی نقاب خودرا خود میدرند .
9 آگوست 2007, 11:39, توسط رحيم
برادر به کدام حق اينرا ميکويد که کوچي در شمال و جنوب حق زنده کي را ندارند!!؟ آيا به خودت کسي کفته ميتواند که در کابل هرات هلمند قندهار غزني وردک اروزکان حق زنده کي نداريد درست خواهد بود يا خواهد قبول کنيد حتما ني! پس کوچي هم همين حق را دارد که در هر کوشه افغانستان زنده کي کند! من مقاله شما را از آن فيصله زيادتر تهريک آميز ميدانم! لطفا از نوشتن اينکونه مطالب که جز کينه بغض چيزي ديکر در بر ندارد خودداري کنيد!با احترام!!!!!
11 آگوست 2007, 16:59, توسط نیکپی
"برادر"! اول باید شما در ک کرده باشید که من هیچگاه افغانستان عزیز و یک پارچه را به شمال و جنوب تقسیم نکرده ام و اگر کسی ، دسته و گروهی اقدام به چنین کاری نماید ، من آنها را دشمنان اصلی کشور آبایی خویش می دانم. وقتی میگویم که کوچی ها ، منظورم کسانی اند که تابعیت قانونی دولت افغانستان را ندارند . کسی تابع اصلی و قانونی افغانستان گفته میشود که دارای تذکره ی تابعیت بوده تکس و مالیه پرداخته و خودشان به خدمت سر بازی در راه حفظ سرزمین از تجاوز بیگانه گان سهم مساوی با سایر ملیت ها ، اقوام و طوایف افغانستان ادا کرده باشند. چون کوچی ها گاهی در ایران و گاهی هم در افغانستانم و پاکستان و حتی هند گل گشت میکنند ، بدون آنکه در قبال درد و غم ملت ما سهم اساسی گرفته باشند ، بنابران ، منصفانه نخواهد بود که هر کسی به قول حضرت حافظ شیرازی ، هر گوشه ی مملکت عزیر ما را به " خال هندو" ی هرفرد یا گروه و یاقوم بی مسوولیت بسپارد. در اخیر متذکر میشوم که چرا کوچی های محترم ما در ایران و پاکستان ادعای سکونت ، چراگاه و دیگر امتیازات را نمیکنند ؟ دلیل اینست که کشور های مذکور هرگز حاضر نیستند در برابر ادعا های خشک آنان تسلسم شوند.
9 آگوست 2007, 12:51, توسط تیمور
هزاره هااولین باشنده گان سرزمینی است که امروز فغانستان یادمی شود . آثارهای فرهنگی وتمدنی ترک مغول بیانگر قدامت تاریخی هزاران ساله ای این ملت متمدن بوده که دنیای بشری امروز شاهد آنست . وکابل نیز وطن اصلی هزاره است . هرگشه ازکابل مملو ازآثارهای باستانی نیاکان ملت هزاره است و آسیادرکل ازقدیم محل بودوباش ترک مغولها بوده وامروز نیز مباشد .
اگر این نادولت کرزی خاین به باشنده گان اصلی سرزمین نیست چگونه یگ قبیله بی هویت وصحراگشت بنام کوچی که نه درغم وشادی ملت شریک است و چگونه باصلاحهای پشرفته مسلح گردیده به بهسود هزارستان تجاوزمی کنند ؟ وملت هزاره نباید بشترازین فریب جنایت پشه گان داخلی وخارجی را بخورند .....وبرای متمرکزساختن قوت وقدرت ملیونی خویش سخت تلاش کنند ....ومقاله آقای داکتر نیکپی یک حقیقتیست آشکار ومایه افتخار !
وهمچنان خواستار آزادی فوری سردبیرکابل پرس آقای کامران میرهزار ازچنگال باند نژادپرست کرزی هستیم .
9 آگوست 2007, 13:24
به کوچی ها ظلم بزرگی صورت گرفته. کرزی دل خلیلی و محقق را خوش کرد ولی میلیونها کوچی و پشتون ها را دشمن خود کرد. مطرح کردن این شمال و جنوب هندوکش از جانب این و آن به نظر من نتیجه ضعف کرزی و تن دادن او به هر چه که دشمنان پشتون ها میخواهند ، است وبس.
به نظر من این خیلی خوب است ، زیرا پشتون ها باید بدانند که عده ای میخواهند آرام آرام آنها را از تمام حقوق شان منع کنند. و زمان فرا رسیده که از خواب بیدار شوند.
9 آگوست 2007, 15:24, توسط دشمن قاشیسم
بگیرش که نگیردت ! این اقا هنوز از سرکوب وستم و حق تلفی ها وتبعیض حاکمان جاهل وغارتگر پشتون علیه سایر مردمان کشور تسکین نشده و اکنون ارزو دارد تا علا وه از غصب و انحصارتمام مقامات کلیدی قدرت کوچی ها را نیز بجان دهقانان ومردمان شمال و هزارستان مارش کند . بر عکس زمان ان فرا رسیده که دیگران از خواب غفلت بیدار شده و در برابر تطبیق پروگرام خاینانه ی "دو همه سقاوی" بوسیله ی افغان ملت /ایستا دگی نمایند . جهان امروز جهان بیداری و استیفای حق است نه کرنش و تسلیم وزبونی در برابر ستمگر و ظالم.
10 آگوست 2007, 05:42
فاشیزم همین است که کسی را صاحب اصلی و دیگران را فرعی گفت یک گروه اتنیک را با فرهنگ و دیگر را بی فرهنگ گفت ؛ هزاره ها چی هزاران سال ساکن این ملک بوده باشند و یا هم بقایای چنگیزخان باشند، چی فرهنگ ایجاد کرده باشند و چی هم اجداد شان فرهنگ باستانی این سرزمین را خاکستر کرده باشند ، همان قدر در افغانستان حق دارند که هر شهروند دیگر ولو این که مثلاً چند سال پیش به افغانستان آمده و تابعیت افغانستان را داشته باشد
11 آگوست 2007, 19:18, توسط گل
این نظر یک پاکستانی است.
9 آگوست 2007, 21:07, توسط زلمی
من از دولت خواهش می کنم که کوچی ها را در دشت ملی شمالی و دشت های شمال افغانستان زمین و خانه بدهد. در بامیان و بدخشان هم جاهای بسیار خوب برای اسکان کوچی ها وجود دارد. اگر کسی در مقابل این کار استاده شود دولت باید با زور آنها را سرکوب کند. دولت باید در مقابل این مردم ها که چراگاههای کوچی ها را عصب کرده است از خود اراده و قدرت نشان دهد.
10 آگوست 2007, 02:08, توسط بندامیر
معضل کوچی ها بطوردایم حل گردد.
دراینجا بخوانید
آنلاین : http://bamir.blogfa.com/
11 آگوست 2007, 06:59, توسط اصف ازبولتون
بنظرمن کوچیها هر کجا که دلشان خواست می توانندزندگی کنند .چون بچه های جای جای اینوطن هستند .من متاسفم برای این اقا که این نوع مقاله مینویسد .حتمناتاریخ رانخوانده است .ازانجاییکه مامی دانیم مردومانیکه دراین کوهها زندگی میکنند همه مهاجر ویابرده هستند که ازکشورهای همسایه ای انزمان امده اند.که امروزه خودشا نرامالک اینجا ههامینامند.ایادرست است که مابگوییم مردومانی که به کابل امده اندپس به منطقه ههای خودبازگردن؟
11 آگوست 2007, 19:48, توسط گل
تو می توانی کوچی را به خانه خود مقیم بسازی. صلاحیت خانه و ولایت مرا نداری.
من هردو تاریخ را خوانده ام هم تاریخ دروغین حکومت قبیله و هم تاریخ حقیقی افغانستان و جهان را.
در افغانستان هر کسیکه متوطن است ، تدکره تابعیت دارد و مالیه پرداخته مهاجر نیست.
کسانیکه تذکره تابعیت ندارد ، مالیه نپرداخته و دلش به .این وطن نمی سوز د و فرهنگ همزیستی با افغان های دیگر را ندارند ، مهاجر وهستند.
12 آگوست 2007, 05:01, توسط گل حیدر برهانی
آقای آصف با آنکه در کشوری آزاد و دموکراتیک زنده گی میکند، هنوز جنون پختونوالی را فراموش نکرده است. بنده با نویسنده این مقاله کاملا موافق هستم که کوچی ها باید اسکان داده شوند، اما صرف در مناطق دو طرف مرز پاکستان و افغانستان.و این یگانه راه حل انسانی و منطقی این مساله است و بس. در غیر آن این پلان های احمقانه افغان ملتی های فاشیست، هم برای کوچی ها و هم برای مردم افغانستان زیان آور خواهد بود.
13 آگوست 2007, 02:44, توسط Ratbil
کوچیها باشندگان افغانستان نیستند.انها باید در زادگاه وخواستگاه خود مسکون شوند.این مردمان خانه بدوش مربوط به سرزمین پاکستان اند وهمانگونه که امروز اکثریت پشتونها در پاکستان مقیم اند انها نیز باید در پاکستان اسکان داده شوند.سرزمین ما دیگر جایی برای پشتونهای پاکستانی ندارد. پیش از این هم به بهانه های مختلف قبایل بسیاری از پاکستان وارد سرزمین ما شده اند دیگر بس است!!
13 آگوست 2007, 02:48, توسط Ratbil
کوچیها باشندگان افغانستان نیستند.انها باید در زادگاه وخواستگاه خود مسکون شوند.این مردمان خانه بدوش مربوط به سرزمین پاکستان اند وهمانگونه که امروز اکثریت پشتونها در پاکستان مقیم اند انها نیز باید در پاکستان اسکان داده شوند.سرزمین ما دیگر جایی برای پشتونهای پاکستانی ندارد. پیش از این هم به بهانه های مختلف قبایل بسیاری از پاکستان وارد سرزمین ما شده اند دیگر بس است!!
14 آگوست 2007, 18:58, توسط Harris
There are Hazara’s in Pakistan and Iran too why should we think that you are from Afghanistan. You might as well be from Iran or Pakistan and need to go there .all Afghans are the sons and daughter of this country and have the same rights over each inch of its land. The North and south of Hidukosh is not only especially for Hazara’s and other ethnic groups who are currently living there, any citizen of Afghanistan can go buy private property or get it from the legitimate government of Afghanistan. The fact that an ethnic group live in an area doesn’t make it their property, they can claim ownership of the land for which they have proper ownership document the rest is all public property who’s members are all Afghans citizen, and the Afghan government as a legitimate representative of majority of the people of this country can make a decision and give public property to anyone. You can stop it if majority of Afghans who have the same right over the North and South of Hidukosh agree with you. Other wise you are going against the wishes of Afghans and creating ethnic unrest in the country and you will be the only one who will suffer.
14 آگوست 2007, 13:39, توسط Bahar
koochi haa hamah do shanas-naamah/tazkarah darand bah haer sooyee maerz kah bah rawand mi gooyand maa az in kashwar hastim. nakhoost in dashwari bayed az mayaan rawad pas az hagh baashanah -gi aan haa mi shawad gap bah zaneem . hamah bayed nakhoost daer shahr haayee pashton nashin jaayee dadah shawand
8 جون 2010, 16:55, توسط hbibulla
ai mdrm biaql shma ha dr kla ik digr bznid amrikaiha wa uropaiha otn ra grftn nmidanm daoai chi ra miknd
http://www.youtube.com/watch?v...
23 می 2011, 00:17, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
این یک از برنامه های کتاب سقوی دوم است که دولتی غیر قاقون کرزی نقشه های خود را عملی می کند !!!تا دیر نشد ما مردم غیر افغان در فکر تجزیه کشور با شیم تا از دست اقوام فاشیزم اوغانی نجات پیداکنیم و اگر سکوت اختیار کنیم خیانت در حق نسل آیند ه است و نگزارید که چارتا اوغان های مزدور بی فرهنگ نظر ی اقب ماندی خود را با زور بالای ما تحمل کند عبدلله از سویدن http://www.youtube.com/watch?v... http://www.youtube.com/watch?v... tyJMK49WxY&feature=player_embedded