کوچی های شمال در شمال، و کوچی های جنوب در جنوب ساکن گردند
روزنامه ماندگار چاپ کابل
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
م. مهرپور
وقتی بحث کوچیگری در چهارچوب یک مشکل اجتماعی مطرح باشد، «کوچیگری» به عنوان یک مرحله ای از زندگی بشری در روند پیشرفت و مدنیت، و به مثابه ی یک عقب ماندگی تاریخی شناخته شود، می توانیم برای پایان دادن به این پدیده، راه حل شایسته که همانا «اسکان و اشتغال» است پیشنهاد کرد. ولی چندین دهه است که از کوچیگری به عنوان ابزار برای دستیابی به مقاصد سیاسی استفاده می شود.
دیدگاه هایی که پدیده ی اجتماعی- تاریخی کوچیگری را از جایگاه اصلی اش بیرون نموده به ابزار سیاسی تبدیل می کند اینهاست:
1- مبالغه در ارائه ی ارقام و گزاف گویی در امر تعداد کوچیها. این سیاست از اواخر قرن نزده بدینسو جاری است. در آن زمان یکی از محققین روسی گفته بود: «تقریباً یک هفتم جمعیت افغانستان به شیوهی چادرنشینی یا نیمه چادر نشینی زندگی می کنند.» این گفته قبل از مشخص شدن «خط دیورند» مصداق داشت؛ با اینحال وجیزه ی مذکور طی یکصد و سی سال، بدون کم و کاست، در آثار و منابع رسمی دول به حیث رقم قابل اعتماد و تغییر ناپذیر، ثبت گردیده است؛ چنانکه در کتاب زیر عنوان «افغانستان» که در سال 2001م توسط «لورل کورنا» تحریر و بانو فاطمه شاداب آنرا ترجمه کرده، عین عبارت آمده است. ولی دولت کنونی افغانستان، ده کرسی مجلس نمایندگان (یعنی 2.5%) را به کوچی ها تخصیص داده است.
2- اغماض در ترکیب کوچی ها. در سال 1978م برنامهی سرشماری افغانستان به کمک سازمان ملل آغاز گردیده؛ ولی قبل از اعلان رسمی نتایج آن، دولت داوود خان توسط کودتای حزب دموکراتیک خلق سرنگون گردید. مع الوصف اسناد مربوط به این سرشماری در ادارهی احصائیهی مرکزی و وزارت پلان وقت وجود داشت؛ چنانکه برای تعیین تعداد نمایندگان کوچی در اجلاس «شورای حل و عقد» در سال 1371 هـ- به این اسناد مراجعه صورت گرفت. سازمان ملل متحد تعداد عمومی کوچی ها را 254000 نفر با ترکیب 59% پشتون ثبت کرده است. بقیه 41% را جوگی ها، جتها، گجرها، بلوچها، ترکمنها، قرغزها و دیگران تشکیل می دهد. 3- انکار پدیدهی رو به تزاید سکونت کوچی ها. چنانکه گفتیم قبول رقم ثابت و تغییر ناپذیر برای کوچی ها جزو سیاسیت دولتها بوده، در حالیکه حقیقت خلاف آنرا نشان می دهد. هر چند رقم دقیقی از جمعیت امروزی کوچی و ترکیب قومی آنان در دست نیست، ولی با اطمینان می توان گفت که بخش اعظم ارقام ارائه شده در بالا سکونت اختیار کرده و زندگی خانه بدوشی را کنار گذاشته اند. مع الوصف کسانی هستند که کوچیگری را عنوان قومیت شناخته، علی رغم ساکن بودن و حتا اشتهار به تبعه ی خارجی بودن، دم از کوچیگری و نمایندگی از کوچیان می زنند.
4-هویت فرا مرزی دادن به کوچی ها. یکی از اسناد احصائیه مرکزی، برای کوچی ممیزهی «عبور بدون مجوز از مرزهای بین المللی» را قایل شده است. هر چنداین ممیزه یکی دیگر از ادعاها یا افزون طلبی های حلقات معین را که همانا به رسمیت نشناختن خط دیورند به حیث مرز بین المللی با پاکستان باشد را نفی می کند؛ مع الوصف، دولت پاکستان (به قول لورل کورنا، ص 18) در سال 1961 حین «منازعه ی مرزی مانع عبوراین افراد [کوچی ها یا چادرنشینان] به پاکستان گردید». غیر از این، سایر همسایگان افغانستان، هیچگاهی اجازه نداده اند تا دستههای مردمی زیر عنوان «کوچی» مرزهای آنان را شکسته و در حوزهی نفوذشان ساکن گردند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008م پاکستان، نمایندگان هفت ایجنسی که قبایل آزاد نیز خوانده می شوند، شرکت نموده، تعلق امور اداری و سیاسی خویش به پاکستان را صحه گذاشتند. بنابرین، قید «عبور بدون مجوز رسمی از مرزهای بین المللی» برای تعریف کوچی، دیگر محلی ندارد.
5- تاکید بر حفظ سنت های قبل الاسلامی و قبل المدنی به ویژه در مورد کوچی ها.
برخی از عنعنات و رسوم رایج میان مردمان افغانستان- مخصوصاً میان کوچی ها- تضاد و تباین آشکارا با اصول اسلامی و زندگی مدنی امروزی دارد. از آنجمله است نگاه جامعه به «زن»، تعلیم و ترتبیت، چگونگی استفاده از سلاح، و تداوم بر سنت «پشتونوالی» که به قول انوارالحق احدی به دلیل ترجیح نهادن دستههای از مردم بر دسته های دیگر، قبل الاسلامی و قبل المدنی است؛ اما حلقات معینی- مخصوصاً کسانی در نزدیکی رهبری دولت کنونی- بر حفظ این مناسبات و تداوم این سنتها تاکید دارند؛ حتا در سخنان خویش با آوردن واژههای نظیر «عنعنات» و «سنن تاریخی» در کنار شعایر یا سنن اسلامی، به آنان وجههی دینی می دهند.
علاوتاً همان حلقات بعضاً سخنگویان دولت، به فرمانهایی که از نظر تاریخی رنگ قبل الاسلامی دارند و شبیه به آن چیزی اند که در فقه اسلامی «رمی» خوانده می شوند، تمسک می نمایند. منظور از آن فرمانها، فرمانهای شخصی بهنام محمد یعقوب خان است که در عهد سلطنت امیر عبدالرحمن- از طرف او- بر بخشهای مرکزی کشور حکومت میکرده و محدوده های بیرون از مزرعه های بر مردمان اهالی را بر مردمان کوچی بخشیده است. «رمی» اصطلاحی است که بادیه نشینان عرب بهکار می بردند و آن شامل اراضیی می شد که از مرکزیت چادرهای برپاشدهی شان تا شعاع صدارس سگهایشان را در بر می گرفت. در این محدوده قبیلهی دیگری حق برپایی چادر را نداشت.
6- مادهای قانون اساسی، انتخاب محل زیست را حق طبیعی شهروندان افغانستان میداند؛ نمایندگان حاکمیت به طور آشکار از این ماده به نفع ادعاهای بی بنیاد برخی از کوچی نماها استفاده می کنند. در حالیکه هر مادهای به طور ذاتی حفظ حق طبیعی دیگران (نرسیدن یا نرساندن ضرر به دیگران) را در خود مضمر دارد. انتخاب محل سکونت به شرط متضرر نشدن دیگران است.
7- برخی از کسان به نام نماینده و رهبر، هر سالی یکبار داعیهی دفاع از حق ده نشینان را در برابر کوچی ها سر می کنند و از این معرکه سودی فراهم نموده معامله ای فرا میچینند. برای نشان دادن همدردی با متضررین این حوادث، سینه زنی نموده، دولت را جانب دار کوچی ها و دشمن حقوق ده نشین ها معرفی می نمایند؛ اما به محض کسب امتیازهای نقدی و منصبی، ريیس همین دولت مهربانترین دایه برای ده نشینان شناسانده می شود. تا سال دیگر و تا فراز و موسم دیگر. ريیس دولت این بازی را به خوبی بلد است؛ این عملیه وسیلهی برای گرم نگهداشتن برخی از مردم در گِرد آن نمایندگان، و نگهداشتن این نمایندگان در گِرد خویش است.
سالِ پار که هنگامهی انتخابات ریاست جمهوری برپا بود، کوچیها در جاها و محلهای سکونت شان نگهداشته شدند و با پرداخت مبلغی به عنوان خساره خاموش ساخته شدند. اما با فرا رسیدن فصل سفر به علفچرها، اینک بار دیگر سر و کلهی شان پیدا شده، خواهان استقلال عمل در استفاده از حق تاریخی خویش اند. ظاهراً- مثل سالهای گذشته- برای دستیابی به این هدف و یا احقاق این حق، از زور اسلحه نیز استفاده می کنند.
نکتهی اصلی اینجاست که بدانیم این بارچه ترفندی در کار است؛ کوچیها چه می خواهند، ريیس جمهور چه میخواهد، رهبران و داعیه داران حمایه از ده نشینان چه میخواهند؛ آیا راه حلی برای این معضله وجود دارد؟
علی الظاهر راه حلی ارائه شده، و فرمانی صادر گردیده که خلاصهی آن اینست: به هر دو طرف خساره پرداخته شود؛ طی حد اکثر سه ماه مسألهی اسکان کوچیها تدارک دیده شود. بی تردید راه حل همین است، اسکان کوچی ها و پایان دادن به یک مرحلهی رقت بار زندگی هموطنان ما که شایستهی دریافت خدمات مدنی اند، اینست راه حل، اما به چیزی که نمی توان باور کرد صفای نیّت رهبری سیاسی افغانستان است. آیان آنان به راستی می خواهند به این غایله پایان بدهند، و یا قصد دارند بحران را بلغزانند؟ ظرافت موضوع زمانی برملا می گردد که بپرسیم و سپس بدانیم که کوچی ها در کجا ساکن می شوند. پیش از این کمیسیون بررسی این معضله اعلان کرده بود که برای اسکان کوچی ها شش شهرک در جنوب و شش شهرک در شمال کشور در نظر گرفته شده است.
برای اجرای این راه حل به دو نکته باید اشاره کرد: اول اینکه ترکیب قومی کوچی ها را- که پیش از این ذکر کردیم- باید در نظر داشت، به اسکان کوچی های جوگی، پشتون، جت، گجر و غیره یکسان باید توجه کرد؛ در عین حال می باید در مورد تعداد و چگونگی توزیع چوکی های کوچی ها در شورای ملی تجدید نظر کرد؛ کوچی های بسیاری سکونت اختیار کرده اند، در عین حال گجرها، جتها و جوگی ها فاقد چوکی در پارلمان هستند. دوم اینکه نباید اسکان کوچی ها بحران دیگری به وجود آورد. گروه های قومی کوچی هم در شمال و هم در جنوب وجود دارد؛ ضرورتی برای جابجایی اقوام نیست؛ زیرا این اقدام به اختلاف های کهنه بار دیگر دامن می زند. نباید اجازه داد زیر عنوان اسکان کوچی ها، کسانی بیرون از مرزهای افغانستان- غرض آوردن تغییر در تکاثف و تناسب نفوس- در شمال جابجا شوند. کوچی های شمال در شمال و کوچی های جنوب در جنوب جاگیر گردند.
پیش از این کمیسیون بررسی این معضله اعلان کرده بود که برای اسکان کوچی ها شش شهرک در جنوب و شش شهرک در شمال کشور در نظر گرفته شده است. برای اجرای این راه حل به دو نکته باید اشاره کرد: اول اینکه ترکیب قومی کوچی ها را- که پیش از این ذکر کردیم- باید در نظر داشت، به اسکان کوچی های جوگی، پشتون، جت، گجر و غیره یکسان باید توجه کرد؛ در عین حال می باید در مورد تعداد و چگونگی توزیع چوکی های کوچی ها در شورای ملی تجدید نظر کرد؛ کوچی های بسیاری سکونت اختیار کرده اند، در عین حال گجرها، جتها و جوگی ها فاقد چوکی در پارلمان هستند. دوم اینکه نباید اسکان کوچی ها بحران دیگری به وجود آورد. گروه های قومی کوچی هم در شمال و هم در جنوب وجود دارد؛ ضرورتی برای جابجایی اقوام نیست؛ زیرا این اقدام به اختلاف های کهنه بار دیگر دامن می زند. نباید اجازه داد زیر عنوان اسکان کوچی ها، کسانی بیرون از مرزهای افغانستان- غAرض آوردن تغییر در تکاثف و تناسب نفوس- در شمال جابجا شوند. کوچی های شمال در شمال و کوچی های جنوب در جنوب جاگیر گردند.
Cet article est repris du site http://mandegardaily.af/spip.p...