زمین های افغانستان در نزدیکی مسجد الحرام: از واقعیت تا "ملی گرایی" مبتذل دولتی
حتی قرنها بعد از مرگ احمد شاه هم شهر های مکه و مدینه تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار داشت، خوب است آقای چکری بیان کند که احمد شاه درانی چی وقت و چگونه این زمین های ادعا شده را بدست آورده است؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دراین اواخر صدیق چکری سرپر ست وزارت حج و اوقاف در کابل خواهان بازپس گرفتن اراضی که گفته شده به افغانستان تعلق دارد، از دوستان سعودی اش شده است. با در نظر داشت اشغال افغانستان توسط دوستان بین الملی آقای چکری، و غضب هزاران جریب زمین توسط هممسلکان آقای چکری ، باز پس خواهی چند متر زمین که ادعا شده قرنها قبل توسط احمد شاه ابدالی خریداری شده، خیلی ها مضحک و تا جایی هم شرم آور است. اظهارات آقای چکری شباهت زیادی به ایدیالیسم دولتی آقای سپنتا دارد که در نخستین روز های بعد از "وزیر" شدن خواهان
میانجیگری برای حل معضله ایران و امریکا شده بود(!)
با در نظر داشت ماهیت اصلی "وزیران" و وزیر نمایان رژیم کابل و درایت کاری "عالیجنابان"، علت اصلی اظهارات آقای چکری به جز از عوام فریبی کاذب قدرت و سمت دهی افکار عامه در این مقطع اساس که خوردو برد های بزرگی در جریان موسم حج جریان دارد، به موضوعات خیلی ها هم غیر قابل باور چیز دیگری نمیتواند باشد.
نگارنده با در نظر داشت اسناد دست داشته، میخواهم حقانیت اظهارات آقای چکری را به چالش کشیده و ابعاد تاریخی این مسله را روشن سازم. در جریان پژوهش های اکادمیک در تابستان امسال در آرشیف عثمانی در استانبول، نامه احمد شاه درانی که تخمیناً در اوایل سال 1761 میلادی به امپراتور عثمانی،سلطان مصطفی سوم ارسال شده و جواب سلطان مصطفی سوم به احمدشاه ابدالی را بدست آوردم (1). احمدشاه در نامه طویل بیست دو صفحه یی خود از جنگ ها، کشتار ها و فتوحات که در هندوستان انجام داده است به تفصیل یاد آورشده و خواهان دوستی با امپراتوری عثمانی شده است. دو نکته مهم که در نامه احمد شاه وجود دارد یکی خواهش احمدشاه از سلطان عثمانی برای حمله به ایران و دوم هم درخواست یک مقدار زمین برای اعمار مسجد در جوار حرمین شریفین میباشد. سلطان عثمانی، مصطفی سوم در نامه مختصری که در نومبر 1762 درج دفتر شاهانهءِ عثمانی شده است، به هر دو خواهش احمد شاه جواب رد داده و در مورد زمین برای اعمار مسجد، با قاطعیت نگاشته است که " احتیاج به اعمار مسجد و یا مساجد در مکه و مدینه وجود ندارد و حتی خاندان اهل عثمان از اعمار مساجد در جوار حرمین شریفین خودداردی کرده و با دادن ذکات و صدقات به مردم مکه و مدینه طالب ثواب شده اند و ذات اشرف (احمدشاه) هم میتواند در سال های که مناسب باشد، با ارسال صدقات و ذکات جلب مثوبات کند و ما در این مورد کدام اعتراضی نخواهیم داشت."
با در نظر داشت این نکته که حتی قرنها بعد از مرگ احمد شاه هم شهر های مکه و مدینه تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار داشت، خوب است آقای چکری بیان کند که احمد شاه درانی چی وقت و چگونه این زمین های ادعا شده را بدست آورده است؟
طبعاً، هدف از نوشتن این یاداشت به هیچوجه دفاع از عرب و یا عجم نیست. و خوب خواهد بود که تا حقانیت مسله روشن شود. یگانه هدف نگارنده افشای "ملی گرایی" های مبتذل آنانی میباشد که خود در دروازه های سفارت های بیگانه بزرگ شدند و با اشارهءِ دوستان عربی و فرنگی شان جنایت و خیانت های بسیار آفریدند.
(1) Basbakanlik Osmanli Arsivi. Name-i- Humayon. Nr 8, 460 – 487.
پيامها
31 اكتبر 2009, 05:56, توسط اصیل کابلی
آقای حکیم نعیم
خوب میشد که اگر به جای نشان دادن اینقدر نفرت در مقابل افغانستان و وصف بادران ترکی خویش ، نامه های رد و بدل شده بین احمد شاه ابدالی و سلطان ترک را به صورت مکمل نقل میکردید که ما خود در مورد جنایتکار جنگی چکری قضاوت میکردیم .
31 اكتبر 2009, 09:53, توسط samim
سلام دوستان. نمیدانم چی باعث شده که شما از آقای "چاکری" اینقدر شکایت میکنید؟ حالا فکر کنید این ادّعا درست باشد، مگر حرفی نادرستی است؟ای کاش احمد شاه ابدالی زمینهایی بیشتری را میخرید اما نه بخاطر ساختن یک مسجد بلکه بخاطر ساختن یک باغ وحش بزرگ با دیوارها و حفاظهایی بی نهایت محکم،تا بتوان تمام این جناوران را که بیش از ۳ دهه است که خون مردم بی گناه را ریخته درانجا دور از انسانها نگهداری کرد. البته احمد شاه ابدالی چون خودش نوکری بیش نبود لهذا نمیتوان از یک نوکر بیشتر از این انتظار داشت. اما آقای چکری و همکاران وی و یا بهتر بگویم دولت مزدور افغانستان نمیخواهد بداند که این مردم از کمبود مسجد رنج نمیبرد بلکه از داشتن جلادان چون کریم خرّم کتابسوز ، کرزی مزدور، خلیلی بی ننگ، قمندانها و آخوند هایی لجام گسیختهای قرون وستایی رنج میبرد...
صمیم
31 اكتبر 2009, 12:33, توسط haqbeen
چکری تلاش دارد تا پیش از اینکه دزدان دیگر خبر شوند زمین را خودش تصاحب و از نام افغانستان انرا بفروش برساند. وی بر حق هم است زیرا از فروش تمام افغانستان سهم کمی از شرکاء دریافت کرده بود.
1 نوامبر 2009, 09:17, توسط Balkhi
این داستان و گفته های این مقام دولتی یکی دیگر از نشانه های بیشمار دونی و پستی رهبری سیاسی حکومت ما است. اگر منی حقیر بجای این مقام و یا رییس جمهورش بودم با جبین باز و متانت و سربلندی اعلام میداشتم که آن زمین را هدیه ی ناچیز با خلوص نیت به نماینده گی از ملت متدین خود به تقدس و والایی حرم شریف تقدیم میدارم و هیج پرداختی را از جانب دولت سعودی در عوض نخواهم پذیرفت!
ویا اگر پول کافی در اختیار میداشتم مبلغ لازم قیمت آن زمین را به دولت نابکار افغانستان میپرداختم تا زمینی عوضی برای حجاج ما بخرد و باعث شرمساری ملت سربلند ما با یادآوری جینی مسآله ی نمیشد. ولی میشود که به این حکومت و وزارت حج و اوقاف آن جنین مبالغی را اعتماد کرد؟ چون پیش از خریدن همه پول در کیسه های این عالی جنابان و دولتمردان خواهد رفت تا خرید زمین و باز هم به گدایگری سیاسی اقتصادی شان کمافی السابق ادامه خواهند داد. چه خنده های دردناکی که من از کردار های این مردمان حکومتی ما همه روزه در دل دارم!