تاریخ به ما می گوید به این مردم نباید اعتماد کرد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تاریخ به ما می گوید که حضور آن ها سرشار از جنایت و دروغ و نیرنگ بوده و حالا شما بیایید زیاد نه، تنها به تعداد انگشتان دست خود، ده مورد را اگر توانستید لیست کنید که آن ها دروغ نگفته اند، که آن ها کاری برای صلح، عدالت و آبادی پایدار انجام داده اند. سپس دریچه ی بحث در مورد اعتماد به جنایتکاران خشتک کشال و طالبان خودترقان قبایلی را باز کنید.
در قرآنی مانند این، محمد نادر معروف به نادرغدار در سال 1929 میلادی امان نامه ای برای حبیب الله کلکانی، رهبر تاجیکان نوشته و آن را مهر کرده بود. حبیب الله کلکانی تصور می کرد که امان نامه و مهر در قرآن می تواند جان او را حفظ کند و به کابل برگشت اما نادر غدار او و تمام همراهانش را شکنجه و اعدام کرد. در سال 1933 میلادی، عبدالخالق هزاره، با شکلیک تپانچه، مغز متعفن دیکتاتور افغان، نادر غدار را از هم پاشاند. حبیب الله کلکانی چند ماه قبل از اعدام توسط نادر غدار، تومار حکومت امان الله بارکزی را در هم پیچانده و برای چند ماه حکومت خاندانی قبایلی از هم پاشیده شد.
امان الله بارکزی نواسه عبدالرحمان جنایتکار بود که در دهه ی آخر قرن 19، بیش از 60% از مردم هزاره توسط پدرکلان جنایتکارش قتل عام شده و زمین های وسیع آنان به پشتون ها واگذار شد. امان الله بارکزی، با همان پلان پدرکلانش، اما با روشی دیگر نظام نامه ناقلین به طرف قطغن را صادر کرده و بخش های وسیعی از سرزمین هزاره و تاجیک و اوزبیک را به پشتون های آن سوی مرز واگذار کرد. همین ناقلین چند دهه بعد در سال 1998 میلادی، به عنوان راه بلد تروریست های طالب عمل کرده و در مدت چند روز، هزاران تن از مردم هزاره را در مزار شریف قتل عام کردند. امان الله بارکزی پس از سقوط، مانند همین غنی احمدزی با ثروت چپاول کرده به دامن فاشیسم و نازیسم گریخت. چند سال بعد، باقی مانده های حکومت محمد نادر غدار نیز با اندیشه های راسیستی و نژادپرستانه، هیتلر را برادر بزرگ خود خوانده، سعی در برقراری روابط گرم کردند. برادری پشتونیزم با نازیسم نتایج فاجعه بار بیشتری داشت و ملت های غیر پشتون جنایات سخت و سنگینی را توسط جنایتکاران قبایلی چون محمد گل مهمند متحمل شدند: تبعیض سخت و سنگین علیه هزاره و کشتار آنان، کوره های اوزبیک سوزان و آتش زدن کتاب های تورکی و بازداشت و کشتار وسیع مردم تاجیک. این جنایتکاران حتا زنان تاجیک را تهدید می کردند که در پستان آنان سوزن فرو می کنند. اشغال سرزمین مردم تحت ستم نیز که پروژه ی دایمی این جنایتکاران بوده و می باشد.
تاریخ به ما می گوید که نمی توان به این مردم اعتماد کرد. مگر آن ها به رهبر هزاره ها شهید مزاری خیانت نکرده و مذاکره را تبدیل به جنایت نکردند؟ مگر عبدالرب رسول سیاف و عبدالله عبدالله زمینه ی ترور احمد شاه مسعود را فراهم نکردند و مگر همین غنی احمدزی بارها نمی خواست عبدالرشید دوستم را ترور کند؟ مگر عبدالله عبدالله به رای و اعتماد هزاره و تاجیک خیانت نکرد و غنی احمدزی به رای و اعتماد اوزبیک؟
به همین شکل تعجب نباید کرد اگر قبلن دیدیم و باز هم ببینیم که چوچه های پیشاوری زلمی خلیل زاد معروف به طالبان ماده، تجارت حقوق بشر راه بیاندازند، زیر نام چپ و مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر، علاوه بر ثروت اندوزی و جمع کردن پول از نقاط مختلف جهان، فاشیسم و نازیسم افغانی را به عنوان دموکراسی و حقوق بشر و همبستگی ملی رنگ کنند.
تاریخ به ما می گوید که نمی توان به این مردم اعتماد کرد. لیست وعده های انتخاباتی حامد کرزی و غنی احمدزی بسیار بلند و بالا است و اما همه دیدیم که آن ها تنها دروغ گفتند و جنایات همچنان ادامه یافت. مگر هزاران تن از سربازان غیر افغان از پشت مورد حمله قرار نگرفتند؟ در همین چند ماه اخیر می بینید آدم هایی که در بخش های مختلف کلیدی و غیر کلیدی فعال بودند، سربلند کرده و طالب بودن خود را علنی کردند. می بینید هر گوشه و سمت و سویش را که نگاه کنید سرشار از دروغ و نیرنگ بوده و می باشد.
تاریخ به ما می گوید که حضور آن ها سرشار از جنایت و دروغ و نیرنگ بوده و حالا شما بیایید زیاد نه، تنها به تعداد انگشتان دست خود، ده مورد را اگر توانستید لیست کنید که آن ها دروغ نگفته اند، که آن ها کاری برای صلح، عدالت و آبادی پایدار انجام داده اند. سپس دریچه ی بحث در مورد اعتماد به جنایتکاران خشتک کشال و طالبان خودترقان قبایلی را باز کنید.