فقط پشتون ها حق سقوط دادن ولایت ها و ولسوالی ها را ندارند بلکه دیگران هم این حق و این توانایی را دارند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هزاره ها، اوزبیک ها و دیگر اقوام در هیچ دوره ای از حاکمیتِ دستگاه فاشیزم و قبیله گرای پشتون از حقوق شهروندی برابر با دیگر شهروندان برخوردار نبوده اند و سرزمین های شان به طریق های مختلف توسط دستگاه های حاکم غصب شده اند. پس سقوط سرزمین هزاره ها به دست خود هزاره ها یا سقوط سرزمین اوزبیک ها به دست خود اوزبیک ها چی معنی دارد؟
حاکمان قبیله گرا و متعصب پشتون در طول تاریخ نه تنها که بر هزاره ها ستم و ظلم فراوان روا داشته اند، بلکه تا جایی که امکانش بوده آنها را قتل عام و مابقی را از سرزمین های شان رانده و تمام دارایی ها و زمین های بجا مانده ای شان را بین پشتون های ناقل و غیر ناقل حاتم بخشی نموده اند. به همین اساس از دید پشتون های فاشیست، سقوط یک منطقه و یا سرزمین، صرفاً بدست پشتون ها قابل توجیه و باور هست؛ هزاره ها، اوزبیک ها، تاجیک ها و بقیه اقوام ساکن در افغانستان همان گونه که از حقوق بنیادی و اساسیِ شان محروم هستند، حق مالکیت بر هیچ سرزمینی را ندارند - حتی بر سرزمین خود شان. به همین دلیل ما می بینیم که با انتشار یک خبر تأئید ناشده، که حاکی از سقوط یک ولسوالی در بهسود میدان وردک بدست باشندگان این محل است، در ظرف چند دقیقه نه تنها که از طریق اکثر رسانه های مزدورِ داخلی بلکه از تریبیون بعضی از سایت های مغرض و مشهورِ جهانی مثل بی بی سی، با اضافه نمودن چند جمله ای دروغ و حساسیت برانگیز دیگر بر ضد هزاره ها پخش و نشر میگردد. این خبر چنان با ناراحتی توأم با نگرانی در بین مردم پخش شد که گویی هزاره ها بجز از کره ای زمین، همه ای سیاره ها و ستارگان را تسخیر نموده و دیگران از این به بعد از داشتن آفتاب،مهتاب و آسمان محروم می شوند.
سرزمین های هزاره ها در طول تاریخ هیچ نوع نفعی از حکومت های پوشالی و مستبد پشتون ها نبرده ولی مثل گاو شیری مدام از طرف حاکمان مستبد پشتون مورد استفاده قرار گرفته اند. دولت های فاشیستی پشتون صرفاً در چند مورد استثنایی به هزاره ها و مناطق هزارستان احساس نیاز و وابستگی کرده اند: جمع آوری عسکر (در قدیم نوکر)، جمع آوری مالیات کمرشکن و غیر عادلانه، چپاول مال و دارایی هزاره ها و یا جلب حمایت های مادی و معنی هزاره ها در جهت استقرارِ رژیم های استبدادی و خون آشام شان. بجز این چند موردِ که مردم هزاره و سرزمین های شان نفع فراوان برای دستگاه های استبدادی داشته و دارند، در هیچ مورد دیگریِ که باعث ترقی، رفاه و آبادانی این مناطق شده باشد، این مردم و مناطق شان در زمره سیطره ای حاکمیتِ این حاکمان فاشیست و قبیله گرا بحساب نیامده اند. این مناطق در مقایسه با مناطق پشتون نشین، از نظر انکشاف و آبادی حتی در حاشیه ای توجه حاکمان خون خوار و مستبد پشتون نبوده اند.
به ادامه ای سلسله ای رژیم های استبدادی پشتونی، در دوره ای حکومت فاشیستی و قبیله گرای اشرف غنی احمدزی نیز بِلا استثنا، هزاره ها باید خود شان برای خود خدمت کنند، چون دستگاه فاشیست فکر می کند که این مسئولیت به این اداره تعلق نمی گیرد. بنا بر این هزاره ها باید خود سرک بسازند، مکتب بسازند، شفاخانه بسازند، برق تهیه کنند، کار ایجاد نمایند و در مقابل تروریستان (که از طرف خود همین رژیم فاسد اکمال و تقویه می شوند) با بیل و کلنگ بجنگند. انگار که این دولت فاشیست درین موارد در هزارستان هیچ مسئولیتی نداشته و حتی می شود گفت که هزارستان درین بخش ها اصلاً ربطی به رژیم کابل ندارد. اما زمانی که رأی مردمی برای بقای همین رژیم سفاک لازم باشد، سرباز لازم باشد، نیروی علمی و نخبه لازم باشد، سرمایه و پول لازم باشد؛ این دستگاه فاشیست گاهی با عذر و زاری به هزاره ها دست دراز می کند و گاهی با تانک و توب بر این مردم میتازد. اشرف غنی فاشیست مثل تمام فاشیست های پشتونِ پیش از خودش، دیوانه و شیفته ای قدرت و قٌلدری است. وقتی می بیند و یا حدس میزند ک با لشکر کشی به هزارستان، به فاشیزم و قبیله گرایی دستگاهش به نوعی کمک می تواند، بدون اندک تأخیری، به بهانه های دروغین و فریبکارانه، به گوشه ای از هزارستان با ملیشه های اجیر شده و با سلاح های سنگین و پیشرفته حمله ور می شود. در چنین لشکر کشی های این فاشیست های قبیله گرا، هزاره قتل عام می شوند، خانه و کاشانه ای شان که با هزار مشقت و صرفاً با دستان خود هزاره ها آباد شده اند، ویران و نابود می گردند. اما در طرف دیگر، همین رژیم فاسد با برادران تروریستش (طالبان، داعش و غیره گره های تروریستی) بازی موش و پشک دارد. ولایت ها و ولسوالی های زیادی در بین مافیاها و تروریست های پشتون دست به دست می شوند. اما نه کسی اعتراض می کند و نه کسی آن را سوژه ای برای تاختن به دیگران میسازد. پلان شوم این فاشیست ها و تروریست های پشتون حکمرانیِ بی قید و شرط بر همه انسانها این سرزمین ، قلدری، هرج و مرج، چپاول و ظلم بر اقوام دیگر هست. این شیاد های قرن عملاً در هر دوره و هر شرایط قدرت را بین خود شان تقسیم میکنند، ولو به هر قیمتی که باشد.
یناأ هزاره ها، اوزبیک ها و تاجیک ها خود مالک سر زمین شان هستند. این مردم باید به این داشته با ارزش شان آگاه بوده و برای حفظ آن آگاهانه برخورد کنند. تکه های بزرگی از سرزمین های همین مردم توسط فاشیست های پشتون بطور سیستماتیک غصب شده اند. اگر این مردم اقدام به باز پس گیری مناطق شان نکرده، حد اقل باید حق داشته باشند که مناطق شان را تحت کنترول داشته باشند تا بتوانند از این طریق از منافع مردمی و منطقه ای شان تا حدودی دفاع کنند. هیچ دولت و یا حکومتی وجود نداشته، ندارد و نخاهد داشت که از منافع و حقوق اقوامِ غیر پشتون در چارچوب حکومت پشتون دفاع کند. وقتی سرزمین های مردم هزاره و دیگر اقوامِ غیر پشتون برای قرنها از طرف حاکمان سفاک و قبیله گرای پشتون ها مورد تجاوز قرار گرفته، بر مردم این سرزمین ها ستم و تبعیض بیش از اندازه روا داشته شده، رژیم فاسد فعلی نباید بیشتر از این بر طبل ادامه استبداد و چپاول بکوبد. دوران فاشیزم و قبیله گرایی به سر رسیده.
در ضمن، فعالین رسانه ای و مدنی جامعه تاجیک و اوزبیک نیز نباید با خبر های دروغینِ ارگ موج سواری کنند و ناخود آگاه به تداوم ِحکومت فاشیست و قبیله گرا کمک کنند.
مطالب مرتبط
-
گزارش خبری و تصویری از تظاهرات لندن در واکنش به حملات وحشیانه کوچیها به بهسود و دایمرداد
-
خواست دولت برای سانسور خبری جنایات کوچی ها در بهسود و دایمیرداد
-
بی خبری از سرنوشت هزاره های ربوده شده؛ بی توجهی دولت همراهی با آدم ربایی و تروریزم می باشد!
-
اوضاع هزاره ها فلسطینی تر است
-
یادی از کله منارهای هزاره جات توسط عبدالرحمان جابر
-
یادی از کله منارهای هزاره جات توسط عبدالرحمان جابر(2)
-
مردم هزاره باشندگان اصلی افغانستان
-
بیاد می آوردم هزاره چه معنایی دارد؛ شعرخوانی ارکوت توکمن
-
سير ورود تاريخی كوچی ها به هزاره جات
-
دسیسه علیه هزاره ها در افغانستان
-
بررسی کوتاه دسیسه های فاشیست های پشتون بر ضد هزاره ها و ضرورت دفع آنها
-
ویدئو: جنایت علیه هزاره در بهسود یادآور جنایت علیه اوزبیک در شبرغان
-
ابعاد سیاسی و قومی تهاجم مسلحانه کوچیها درمناطق هزاره نشین
-
لیست قتل عام هزاره ها در حکومت غنی احمدزی
-
مبارزان اوزبیک در حال آماده باش؛ مبارزان هزاره و تاجیک چطور؟
-
ذوالفقار امید در پنجشیر؛ آیا رهبران جدید هزاره و تاجیک از گذشته درس گرفته اند؟