نام چــارپای بیچــاره بنــاحــق بد اســت
چــون فــرانســه به پیــامبــر مــا توهــین کــرده پس مــا خــانه خــود را به آتــش کشــیده و همــوطــنان خــود را به قتــل میــرســانیــم !
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یکی را داده ای صد ناز و نعمت
یکی را قرص جو آلوده در خون
عدالت و انصاف در هیچ جای دنیا موجود نیست ولی بی عدالتی در جهان اسلام بی نظیر است !
در آمد سالانه عربستان سعودی تنها از بابت حجاج بالغ بر بیشتر از سی و پنج ملیار دالر امریکایی می شود که در همین پول می توانند شهروندان آن کشور غسل نمایند یا خانه های شان را بجای خشت و سنگ از بندل های دالر آباد کنند از همین رو شهزاده عرب برای یک شب عیاشی به فاحشه مشهور امریکایی مبلغ یک ملیون دالر می پردازد و دیگر شیخان عرب هم برای خوش گذرانی های شان در شهر های بزرگ اروپایی چون امستردام و پاریس برای یک شب هزاران دالر را به مصرف می رسانند.
دردناک اینست که یک قسمت این پولها از جیب حاجی های کشور های فقیری چون افغانستان و سودان که بیشتر از نیم نفوس آن کشور ها تحت خط فقر زندگی می کنند به شیخان عرب هدیه داده می شود و خیلی دردناک تر از آن اینست که این شیخان عرب که سنگ حفاظت حرمین شرفین را به سینه می کوبند و خود را صاحبان اصلی این اماکن مقدس مسلمانان می پندارند و از برکت وجود همین اماکن مقدس زندگی فرعونی و قارونی به سر می برند اما در هنگامیکه اهانتی از سوی کفار به مقدسات دینی مسلمانان صورت می گیرد از سنگ و چوب جهان اسلام صدا بر می خیزد ولی از آنها یک حرفی هم شنیده نمی شود گویی که مسولیت دفاع از مقدسات دینی بر عهده کسان دیگر است .
بلی زمانیکه در فرانسه به پیامبر اسلام اهانت صورت می گیرد در ریاض و قاهره و قم این مراکز فرهنگی و مذهبی جهان اسلام آب از آب تکان نمی خورد ولی در حود خیل کابل به فتوی مولوی تره خیل مسلمانان واقعی مسلح با غیرت افغانی به خیابان ها ریخته و شهر و بازار را به آتش می کشند و حتی از قتل و کشتار مردم بی گناه هم دریغ نمی ورزند.
اگر در دنیای اسلام کمی انصاف و عدالت وجود میداشت پس باید اماکن مقدس مسلمانان از مکه و مدینه به افغانستان انتقال می یافتند و یا اینکه این شیخان بی عرزه و بی غیرت عرب از آنجا به کوه های افغانستان متواری شده و در جای شان افغان های غیرتی مسکن گزین گردیده و به حراست و پاسبانی از مقدسات جهان اسلام می پرداختند.
جهان اسلام نمی تواند از خدمات شایسته بزرگان اسلام از سرزمین شیران افغان منجمله مولوی تره خیل کوچی و مولوی بول الدین ادراری چشم پوشی کند که اولی به دفاع از مقام پیامبر اسلام از قتل و کشتار مردم و آتش سوزی شهر دریغ نورزیده و دومی برای قدر دانی از مقام والای آن حضرت حتی نوشیدن بول مطهر ایشان را جایز شمردند .
اما کجاست انصاف و عدالت متاسفانه نام این بزرگان اسلام با وجود اینهمه خدمات شایان به اسلام و مسلمین به جز در کابل و مزار شریف در دیگر شهر های دیار مسلمین بگوش مسلمانی نرسیده است.
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی
پيامها
2 فبروری 2015, 21:46, توسط حقبین
به فکر بسیاری ها ، د ر چنین واقعه ها مثل ( نشرکا ریکاتور پیامبر اسلام و سوختا ند ن قرآن ) هرقد ر ازجانب مسلمانان حساسیت نشان دا د ه شو د ، به
فا یید ه و تشویق و تقویه آنها یعنی مخالفین اسلام ، منجرمیگرد د ، ا گر مسلمانان آ ن عمل های زشت آنها را نا دید ه گیرند بهتر خوا هد شد ، چنانچه همچو نشرات آنها د ر حالت عا دی 500 یا 700 تیراج باشد ، د ر صورت نشا ن د ا د ن حسا سیت مسلما نا ن به 3000 نسخه د ر یک زمان رسید ه بود که
سبب تشویق و تقویت مخا لفین گرد ید . مسلمانان فکرسالم بنمایند با نشر کا ریکا تور کا ذ بی تقلبی د شمنی باپیا مبر اسلام ، د رشآن پیامبر هیچ تآثیر منفی
رونما نمیگرد د آنها یعنی د شمن ها خود به خود مآیوس و منزوی میگرد د والسلام
3 فبروری 2015, 09:12
چون بهمنک فاشیست به هر کس اجازه نمیدهد که نظر خود را در زیر مقاله های مالیخولیائی اش بنویسد،
اینجا چند تا از شهکاری های بچه سقاو را برایش مینویسم که با براندازی حکومت امانی تمام این ریفورم
ها را ممنوع قرار داد.
مقایسه فتوا های بچه سقاو را با فتوا های طالبان به خوانندگان کابل پرس? واگذار میشوم.
غبارمینویسد:
حبیب الله کلکانی در فتوایکه علیه امان الله خان صادر کرد و تعداد از رجال و کارمندان رژیم امان را مجبور
به امضای این فتوا نمود، به دلایل تخطی های امان الله از شریعت اسلامی به قرار ذیل بود:
" سلام شفاهی را منع و سلام اشاره را مروج ساخته،
عوض دستار، کلاه مقرر کرده،
دریشی را عوض لباس قدیم (پرهن و تنبان) معین نموده،
ریش تراشی را رواج داده،
مکاتب زنانه تأسیس کرده،
برقع را برانداخته،
متعلمات را در خارج فرستاده،
با علمای دین مخالفت داشته،
محصلین در مکاتب انگلیسی تحصیل کرده،
سنه شمسی را به جای سنه قمری تعین کرده،
تاریخ و سنه انگلیس را اعلان کرده،
رخصتی جمعه را به پینجشنبه تبدیل کرده،
معاش ملا امامان و موذنها را متوقف کرده،
حضرات مجددی (محمد صادق مجددی و محمد معصوم مجددی پدر صبغت الله مجددی) را محبوس و
قاضی عبدالرحمن ملا امام حضرت صاحب را اعدام نموده،
امر معروف ملاها را منع کرده،
بت پرستی و شرابخوری را ترویج نموده،
ملا عبدالله علمأ و اکابر جنوبی (شورشیان پکتیا) را اعدام کرده،
پس اعمال او (امان الله) خلاف شرع بوده است".
غبار میفزاید که در میان هفتاد و چند نفری که این فتوا را امضأ کرده بودند، تنها عبدالهادی داوی این جمله را
در پای امضای خود علاوه کرد که: جزئیات مسایل را علما میدانند. ( غبار، جلد 1، صفحه 827)
3 فبروری 2015, 10:11
اینهم نخستین فرمان بچه سقاو به اصطلاح "خادم دین رسول الله" که عین فرمان را ملاعمر خادم دین؟؟ چند
دهه بعد نیز صادر نموده بود:
چون به مرحمت حضرت الهی و تائیدات دین رسالت پناهی به خلع امان الله "مخرب دین که یگانه آرزوی ما و شما بود"
مؤفق شدم از بدوجلوس خود اجرأت نا مشروع او را ممنوع نموده ام. برای آگاهی شما غیرت داران دین حضرت سیدالانام
ذیلاّ مینگارم:
1. سلام که طریقه مسنون است و با اشاره کلاه رواج داده بود، مطابق سنت سینه امر دادم.
2. دستار که از طریقه و سنت آن حضرت است و ادای نماز با آن مکمل میگردد، موقوف کرده بود، حکم دادم
که بلکل دستار رواج باشد.
3. البسه اسلامی که ترک شده بود، برحال دانسته مشابه کفار را منع کردم.
4. ترک ستر (برقع) را که حکم کرده بود، مسترد کردم.
5. برآمدن زنان و دختران بالغه را بدون اجازه ولی شان و مکتب مستورات (دخترانه) را موقوف کردم.
6. قطع ریش و گذاشتن بروت را موقوف کردم.
7. مکاتب انگریزی و فرانسوی و جرمنی را موقوف کردم.
8. فرستادن دختر ها را که در خارجه نموده بود، چون بدناموسی ملت بود، جائز ندانستم و آنها را خواسته
دیگر فرستادن را قطعاّ ممنوع نمودم.
9. آنچه کوشش برای ترقیات دنیای دو روزه بدون ملاحظات دینی داشت و از آنها ضرر دینی بظهور میرسید،
ممنوع نمودم.
10. استخفاف (سبک شمردن) علم و علما را می نمود، بر خلاف آن احترام شرعاّ واجب است.
11. نفاق اندازی که بواسطه ترک مذهب و خرابی عقیده خود در اسلام انداخته بود،برطرف نمودم، زیرا تمام
رویه را بر طبق مذهب حنفی نمودم.
12. حساب، هندسه، انگریزی را که رواج داده بود، موقوف کردم.
13. سنه قمری را که به شمسی تحویل داده بود، موقوف کردم.
14. روز جمعه را که به پنجشنبه تبدیل کرده بود، متروک ساختم.
15. حقوق بیت المال را که بخواهشات نفسانی خود صرف کرده و مصارف ملأ و مؤذن و مساجد را قطع
کرده بود، جاری ساختم.
16. امر معروف و نهی منکر را که مانع شده بود، رواج دادم.
17. حضرات مجددی را که پیشوای مسلمانان است، محبوس ساخته بود، رها ساختم که تلقین دینی نماید.
18. شراب خوری را که رواج داده بود، بالکل موقوف کردم.
19. ملأ عبدالله خان مرحوم سمت جنوبی (مشهور به ملای لنگ) را که در راه سربازی دین مقتول ساخته
بود، امر دادم که مرقدش درست و آباد گردد.
از 19 فقره فوق شمایان را اطلاع دادم که مستحضر باشید.