از کاروان تا کانون - برنامه ی ویژه ی نوروز در تورنتو
شعر، هنگامیکه که با ساز در می آمیزد ترانه می شود؛ نغمه می شود، و آهنگ می شود! هرگاه این نغمه ها از حنجره ی، مانند استاد "شادکام" بیرون بیاید و کنار خاطره های ذهن خسته و درد کشیده ، با آرامی و لطافت، (خدا! خدا! ) گفته فرود بیاید، قلب سنگ می خواهد که تحمل کند و کنار چشم شنونده و بیننده را قطره اشکی جاری نسازد،
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
واژه های ناب از زبان شاعران و دکلمه توران چون "آیه های دل انگیزی" در فضای سالن یکی پس از دیگری پراگنده می شد؛ و عطر خنده، این بیگانه ترین و فراموش شده ترین بخش از زندگی ما که حاصل "غربت" نشینی می باشد، با لطیفه های تازه و نو که در وقفه های کوتاه اجرا می گردید، فضا را بیشتر معطر میکرد و مشام های خسته را تازه گی و طراوت دوباره می بخشید.
شعر، هنگامیکه که با ساز در می آمیزد ترانه می شود؛ نغمه می شود، و آهنگ می شود! هرگاه این نغمه ها از حنجره ی، مانند استاد "شادکام" بیرون بیاید و کنار خاطره های ذهن خسته و درد کشیده ، با آرامی و لطافت، (خدا! خدا! ) گفته فرود بیاید، قلب سنگ می خواهد که تحمل کند و کنار چشم شنونده و بیننده را قطره اشکی جاری نسازد، دلت می خواهد، "شادکام" که کامش همیشه شاد باد! دست از هارمونیه بر ندارد و همچنان بنوازد و بخواند، و خاطر، خاطره ها را نوازش بدهد و از نغمه های "خاطره انگیزش" تا صبح دم روز دیگر از شنونده اش دریغ نورزد.
خستگی دوری از وطن و رنج های مهاجرت و "بی آشیانه" بودن را سالها قبل "داود سرخوش" با آهنگ زیبای "سرزمین من" ناله کرده بود، اما در این محفل، بانوی ایرانی با لهجه ی زیبای خودش و حنجره ی رسایش "خانه به خانه گشتن" و شانه به شانه گشتن" را یکبار دیگر "شعر و ترانه" نمود و آهنگ "سرزمین من" را چنین نالید:
بی آشیانه گشتم
خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم
شانه به شانه گشتم
عشق یگانه من
از تو نشانه من
بی تو نمک ندارد
شعر و ترانه من
سرزمین من ! خسته خسته از جفایی سرزمین من ...
جشن نوروز این سالهای اخیر، چون پاسدارانش، دست خوش "فتوای" فتوا فروشان شده است، و انعکاس آن فتوا ها از هزاران کیلومتر دور تر دوستداران نوروز را، نیز می رنجاند و رنجانده است؛ داکتر صبورالله سیاسنگ مهمان ویژه ی این محفل با صبوری و متانت همیشگی اش سنگ های پرتاب شده به طرف "نوروز" را یکی یکی برداشت و با برهان و منطق به سوی پس خانه های ذهن تاریک "فتوا" فروشان پرتاب نمود، تا نوروز همچنان نوروز بماند.
در میان عوام رسم این است که نوروز را با پوشیدن لباس های نو آغاز کنند، کاروان شعر نیز به پیروی از این سنت نیکو و پس از شش سال فعالیت های بی وقفه جامه ی نوی از جنس "یسنا" را بر قامت اش کشید، و با شهرت کاروان شعر خدا حافظی نموده و نام جدید (انجمن فرهنگی یسنا) را بر خود گزید، انجمن فرهنگی یسنا توسط استاد "واصف باختری" چند هفته قبل از نوروز 1392 ماهرانه با میتراژ ادبیات اندازه گیری گردید و با قیچی کاروانیان شعر و ادبیات بریده و دوخته شد و در حضور مهمانان و شرکت کنندگان محفل بر قامت دلربایش پوشانده گردید، که حضار با کف زدن های ممتد، نام نو و سال نو و جامعه ی نو را بر گردانندگان "انجمن فرهنگی یسنا" خجسته باد گفتند.
آری! این خنده های شورانگیز، آیه های دل انگیز، و نغمه های خاطره انگیز، این آمیزه های از زیبای و هنر، توسط کاروان شعر شعر پارسال و "انجمن فرهنگی یسنای " امسال، شام هنگام 30 مارچ 2013 در یکی از سالن ها، در شهر تورنتوی - کانادا تحت نام ویژه برنامه ی "نوروزی" برای اهالی شهر تورنتو و حومه ی هدیه ی عیدانه ی بود که تقدیم گردید.
در این برنامه عده ی کثیری از مردم فرهنگ دوست، فرهنگیان و شاعران، اعضای انجمن فرهنگی یسنا، شاعران ایرانی، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان آقای برنا کریمی و تیم همراهش، چهره های شناخته شده ی جامعه افغانی و یک تن از نمایندگان پارلمان کانادا شرکت داشتند، این برنامه از ساعت شش بعد از ظهر آغاز گردید و ساعت 12 شب به پایان رسید.
برای دیدن تصاویر بیشتر از این محفل روی لینک زیر کلیک کنید.
https://picasaweb.google.com/1...