له ښاغلو بزگر صیب او بیانزی صیب سره د زړه خواله
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جناب عالی طوری کلمهء پشتونها و(ژغورل) را بکاربرده اید که گویی فقط وفقط تنها همین قوم برگزیدهء خدا دربرابر شوروی جنگیده ودیگران همه پیشقراولان قوای اجنبی بودند، درحالیکه یک قسمت دلایلم را دربالا برایتان توضیح دادم ولی درینجا خدمت آن سرور گرامی بوزینه صفت بعرض میرسانم که زیاد دربکاربردن اصطلاحات وطن و (ژغورل) و قوای اجنبی مبالغه نکنید. زیرا دیگر برای تان خیلی دیرشده است که مانند سابق تاریخ مبارزات مردم بومی این سرزمین را جعل نمائید ویگانه قوم آزادیخواه ومجاهد وشمشیرزن، هم تباران خویش را معرفی کنید.
زیرا این کلمات هریک: (نجات) ،( وطن) و(قوای اجنبی) تعریف های مشخص دارد. ممکن است که باشما بپذیرم که قبایل پشتونی به همدستی قبایل هند بریطانوی یکبار برای سرنگونی امارت نه ماههء حبیب الله کلکانی پیروز شدند وغلبه حاصل نمودند وبار دوم هم دربرابرحکومت نوپای مجاهدین برهبری زنده یاد برهان الدین ربانی درکابل پیروز شدند وقوای دولت را وادار به خروج ازکابل نمودند. من این را باشما می پذیرم که درهردو دوره پیروزی نظامی نصیب جنگ سالاران پشتون شده است. ولی دربرابر قوای اجنبی درکجا پشتون به اندازهء اقوام دیگر جنگیده است؟ در دوران جنگها با استعمار انگلیس این اقوام دیگر بودند که سینه سپر نمودند واین وطن را ازسیطرهء انگلیس نجات دادند ولی باربار؛ رهبران قومی پشتون با انگلیس عهد نموده وبزور انگلیس به اریکهء قدرت تکیه زده اند. درجنگ میوند که بیشترین نقش را هزاره ها داشتند ولی تاریخ بصورت مقلوب نام یک پشتون را بنام ایوب خان ثبت نمود. فاتح قلابی که عمرش را درجیره خوری انگلیس سپری کرد ودر دامان انگلیس جان داد. درکجای این حوادث چیزی برای افتخار وجود دارد؟
آیا تسلیم شدن شاه شجاع و امیردوست محمد وایوب خان به انگیس ها وبعدها گریز نادر وصالح محمد ازمحاذ تل درجنگ سوم انگلیس وخراسانیان وغیره کفایت نمیکند که ازقهرمان سازی های بیجا دست بردارید؟
جانم! درهرمحاذ وسنگریکه پیروزی درمقابل قوای اجنبی حاصل شده است حتما آنجا خون غیر افغان مانند هزاره وتاجیک وازبیک ریخته شده است.
درعصر حاضرنیز چنانچه دربالا برایت عرض نمودم اگر مناطقی چون درهء دشمن شکن پنجشیر وشخصیتهای مثل مسعود بزرگ واسمعیل خان وذبیح الله خان، ضابط حلیم کابلی، وخان محمد خان قندهاری وملا نقیب الله وطارق لغمان واستاد فرید وفتح محمد وبشیر چاه آبی وسیدجمال ولید و اسدالله بنوال وشاهد قره باغ بصیرخالد سید جگرن وعالمی بلخی وانوری و اکبری ومشتاق شهید، علی یاورقندهاری، ، پناه پنجشیری وگدای پنجشیری، شفق شهید دربگرام وهزاران تاجیک وبلوچ و پشتون ازبیک وهزاره وقزلباش این سرزمین نمی بودند، شاید امروز کشوری بنام افغانستان درنقشه وجود نمیداشت. جنگ وجهاد اصلی را همین راد مردان دلیر درشمال وجنوب وشرق وغرب افغانستان درمقابل شوروی ها نموده اند ولی ایکاش که چنین نمیکردند ومیگذاشتند که افغانستان مانند دیگرکشورهای آسیای میانه به یک کشور پیشرفته ومترقی وصنعتی وزراعتی سوسیالیستی دربین کشورها وملل راقیهء جهان عرض اندام میکرد تا امروز بهانه ایی بدست بیانزی صاحب پیدا نمیشد که تمام افتخارات را به پای یک قوم خاص بیندازد وآن را شمشیرزن میدان معرفی کند و ودیگران اجیر ونوکر بخواند.
بلاخره حاصل این جهاد مقدس وشهادتها وتباهی ها وبربادیهای مردم بیچاره امروز چی است؟ اینکه یکی برسر دیگر بزنیم که قهرمانی را من کرده ام وتو با روس ساخت وبافت داشته ایی این موضوع چه چیزرا میرساند؟ همدلی؟ مسلمانی؟ هموطنی؟ درد مشترک؟ وطن مشترک؟ چی؟
اگر سخن برسر نفی مجاهدت های دیگران باشد پس دیگران نیز حق دارند که بپرسد که درولایاتی که تنها پشتونها بوده اند دربرابر قوای شوروی چه شهکاری ازخود نشان داده اند؟ جنگ وگریز قبایل سرحدی را تحت قیادت جلال الدین حقانی همه بیاد دارند که بعداز فیر یک مرمی خودش را به امارات متحده میرساند ودرکنارزن عربی اش میخوابید که حالا حتی جنرالهای ارتش شوروی نیز ازآنها پرده برداشته اند. جنگ مشهور جلال آباد را باهمه دهل وسرنای آن دربرابر ارتش منظم دولت آنوقت همه بیاد دارند. زمانیکه از کلمهء ( ژغورل) کار میگیرید مگر نمیدانید که دیگران بیشتر ازشما درین (ژغورل) سهم دارند و انصافا خیلی خالصانه ومخلصانه سهم داشته اند. ازپاکستان سلاح وامکانات گرفتند ولی خودشان را به پول آی اس آی نفروختند. وبا زور و بازوی خودشان تا آنجا توان داشتند رزمیدند. بخوانید خاطرات پیترتامسن سفیرسابق امریکا درامورمجاهدین را که چقدر بالای مسعود فشار می آوردند که باید به امروقومانده وی وجنرلان پاکستانی درجنگ جلال آباد شریک شود وراه سالنگ را بروی قوای دولت جنرال نجیب الله احمدزی ببندد. ولی اوهم پولهای شانرا گرفت وهم ازعملی ساختن پلان شان خود داری ورزید. این عمل او نشاندهندهء چیست؟ استقلال طلبی ویا خیانت ملی؟
چهارده سال تمام زنده گی در میان دود وآتش ونرفتن به پاکستان نشان ازچی دارد؟ امسال طی سفری که به درهء دشمن شکن پنجشیر داشتم بایک تعداد ازچهره های افسانوی تاریخی آشنا گردیدم که قبلا حتی تصور آن برایم مشکل بود قهرمانانی را ازنزدیک ملاقات نمودم که بحیث سپاهیان گمنام تحت فرماندهی مسعو بزرگ تا همین اکنون از دره های پنجشیر وخیلاب واشکمش وخوستفرنگ وفرخار وکلفگان تخار وبغلان ازافغانستان خارج نشده اند، و تا کنون درهمان مناطق شان با اهل وعیال شان زنده گی دارند ، این حماسه آفرینان تاریخ درعمرشان پاکستان را ندیده اند وهیچ تجربه ای اززنده گی درخاک پاکستان ندارند. خودشان با اهل وعیال شان در درون آتش سوختند وساختند. پسرجوانی را ملاقات نمودم که گفت وی پسر قوماندان پناه است . او گفت پدرم هرگز در دوران جهاد پاکستان نرفته است وتا آخرعمر هم پاکستان را ندیده است .پدر این جوان دراوج همان جنگها وبمباردمانها در درون آتش وخون سه بار ازدواج کرد وبرای خود زنده گی جور نمود که بجز بار آخری ، دوبار آن دراثر بمباردمان قوای شوروی در درهء سالنگ به خاک یکسان گشت تا اینکه خودش دربرابر نیروهای جهل وظلمت طالبان درجنگ رویا رو به شهادت رسید. پسرش میگوید : پدرم دوبار دیگر قبل ازمادرم ازدواج کرده بود که من آنها را ندیده ام ولی شنیده ام هردوی آنها قبل از ازدواج با مادرم شهید شدند.به همین ترتیب فرماندهان دیگر ازدره های سالنگ وشتل واندراب ولایات بدخشان وتخارکه این تاریخ سازان حماسه آفرین کسانی اند که با کشوری بنام پاکستان صرف ازطریق قصه های مردم ونشرات رادیو ها آشنا بودند وهستند وبس . مگر آقای بیانزی وهم قماشان شان میخواهند این چنین شخصیتهای افسانوی وقهرمان را با جلال الدین حقانی مزدور وگلبدین بداخلاق مقایسه کنند که سالها درخاک پاکستان زیستند وحتی مالک ناموس خود نبودند؟ من بی سند حرف نمیزنم. خاطرات آقای احسان الله مایار را درپورتال افغان جرمن انلاین بخوانید. ازین هم گذشته تاکنون درسایت وزین خودتان دعوت هم شاید خوانده باشید که جناب قریب رحمان سعید سخنگوی فعلی حزب گلبدین درناروی، تاهنوز بدین باور است که قهرمان اصلی جهاد افغانستان جنرال حمیدگل است. وبا افتخار ازاو بحیث قهرمان یاد میکند.
آیا این موارد مظهر شجاعت وسربلندی هم تباران جهادی شماست؟ ازکدام ( ژغورل) صحبت میکنید؟
آیا اگر فرماندهان تاجیک وازبیک وهزاره افغانستان دربرابر رژیم وقت نمی جنگیدند تنها شما وجلال الدین حقانی وعبدالحق تان قادر به (ژغورل ) این خاک می شدند؟
بیجا نیست که بخاطر خوشی هرچه بیشتر شما قصه ایی را اززنده یاد استاد سراهنگ پیرخراتیان کابل برایتان نقل کنم:
« گویند در سالهای حکومت شاهی دریکی از جشن های عروسی مربوط یکی ازخانواده های متمول کابلی زنده یاد استاد سرآهنگ را دعوت نموده بودند. زمانیکه وقت صرف طعام نزدیک شد وسفرهء نان هموار گردید درپهلوی دیگرغذاهای لذیذ که مهمانان آنرا بعداز نوش جان کردن غذاهای نسبتا ثقیل تناول میفرمایند غذای شرین فیرنی بود که بعدا بمرور زمان آهسته آهسته یک چیز دیگری هم برآن علاوه شده بود که آنرا (ماغوت) میگفتند. ماغوت حالا هم زیب وزینت دسترخوانهای مردم ما می باشد ولی درآن سالها البته این غذا که تازه رواج یافته بود، بیشتر مردم به طعم وکیفیت آن اگاه نبودند. زمانیکه نوبت ماغوت رسید یکی ازنوازنده گان به استاد میگوید:
استاد ماغوت را بخورید که خیلی قوی است وبه کمر فایده دارد.
استاد قاشق را میخواهد با ماغوت تماس دهد تاقاشق به ماغوت تماس میگیرد بنا به حالت شوران ولرزان که ماغوت دارد جا درجا تکان میخورد. استاد با مشاهدهء این حالت ماغوت، روی بطرف نوازنده نموده ومی پرسد : این بیچاره که ک.. ن خودرا قایم کرده نمیتواند کمرمرا چه قسم قوی خواهد ساخت.»
حالا این تعریف وتوصیف جنابعالی ازقوم برادر پشتون که تنها ویگانه نجات دهنده گان این سرزمین اند همان قصهء زنده یاد استادسراهنگ را بیاد می آورد ویکه راست این سوال را در ذهن تداعی میکند که اگراین قوم شریف آنقدر قوی (که شما به شکل استتثنایی توصیف میکنید) می بود( که بلاشک انسانهای قوی ومردم قوی درمیان شان وجود دارد) درقدم اول خودش را ازاسارت پنجابی نجات میداد و درطول تاریخ آلهء دست بیگانه ها قرار نگرفته وبا سایرملیتها وزبانها ومذاهب دیگر دربرادری وهمزیستی مسالمت بسر می برد. حالا کسی که خودش را نجات نداده است دیگران را چگونه نجات خواهد داد؟
البته این موضوع را آقای مرادزی نیز روزی دریکی ازمقالاتش به شکل غیرمسقتیم ازآقای قریب رحمان سعید پرسیده بود که اگر این خاطرات نویسی های شما درست باشد که جناب عالی همراه با آقای حکمتیار اززمان داوود به اینطرف شمشیرزن میدان تشریف دارید چرا حالا برای آزادی هم تباران پشتون تان ازظلم وتجاوز پنجابی سکوت مرگباررا اختیار نموده اید وزنده گی خفت بار وذلیلانه درکشورغیراسلامی ناروی را برمرگ شرافتمندانه وباعزت وشهادت آبرومند درسنگر ترجیح میدهید؟
بناء زمان این افسانه سازی ها گذشته است ومردم وتاریخ نیز به این شعارهای توخالی بازی نمیخورند.
ادامه درصفحهء بعدی
پيامها
24 دسامبر 2012, 06:06, توسط ahmad
متن معاهده مخفی بین احمدشاه مسعود و قوای اشغالگر شوروی در افغانستان
منبع: عملیات گروه MO SSSRدر افغانستان، دسامبر 1988
این سند بوسیله جنرال گرموف، جنرال تنی و احمدشاه مسعود امضأ گردید.
1. گروه مسلح پینجشیر کلیه عملیات نظامی خود را در سالنگ جنوبی و مناطق همجوار متصل به شاهراه کابل-حیرتان، بشمول استعمال هرگونه اسلحه در مناطقی که بدست قوای مسلح پینجشیر قرار دارد، علیه مواضع قوای شوروی، افغانی، محافظین سرحدی و حارندوی متوقف سازد.
2. گروه مسلح پینجشیر مسؤلیت حفط خطوط مخابراتی بین تاجیکان و چاگانی را بدوش گرفته و مانع حمله، قطاع الطریقی و سایر اعمال خصمانه علیه قوای شوروی و افغانی گردد.
3. طرف شوروی طبق موافقه دوجانبه مسؤلیت تهیه تدارکات، ضروریات فوری و سائر مواد مورد احتیاج را برای تقویه و نگهداری پینجشیر و سایر مناطق متعلقه بر حسب وقت تعین شده بدوش میگیرد.
4. به سائر گرو ها و دسته جات مسلح اجازه داده نخواهد شد تا در مناطق مربوطه داخل شده و علیه قوای شوروی و قوای افغانی دست به حملات تروریستی و تخریبی زده و پایپ لاین را منهدم کنند.
5. تبادله معلومات و مساعی مشترک جهت پیداکردن اتباع شوروی و افغانی در منطقه مورد نظر بین دو جانب بعمل خواهد آمد.
6. در صورت خلق و اوج تشنج ، مشاوره لازم در مورد اجتناب عملیات جنگی و برقراری صلح در منطقه مورد نظر بین دو جانب بعمل خواهد آمد.
7. مؤثریت این پروتوکول در سراسر قلمرو 30 کیلومتری در هردو سمت بین تاجیکان و چاگانی امتداد خواهد ییافت. در ماورای این قلمرو، قوای شوروی و قوای مسلح پینجشیر حق دارند تا عملیات نظامی را علیه سائر گروه های مسلح متعلق به دیگر تنظیم های مجاهدین براه انداخته و ایشان را محو نمایند. خصوصاّ گرو های که عملیات نظامی را علیه هردو جانب متعاقدین متوقف نساخته اند.
8. پروتوکول حاضر از لحظه امضأ و صحه گذاشتن به آن مرعی الاجرا میشود.
24 دسامبر 2012, 08:14, توسط صمد
مردم ازین جعلکاریهای اوغانهای فاشیست را زیاد خوانده اند. طوریکه نویسنده هم تاکید کرده است اگر چنین ادعاها درست باشد پس کشته شدن وزخمی شدن وتباه شدن مردم پنجشیربه سبب چی بود؟ کدام یک را باید قبول کرد متن ترجمهء شدهء جعلی اوغانها را یا تباهی وبربادی پنجشیریها را.
راست گفته اند که اوغانها یک جیره خور انگلیس را که در دامان انگلیس مرد وی را بحیث فاتح میوند قبول دارند ولی آتش بس یکسالهء مسعود قهرمان را نماد وطنفروشی وی تبلیغ میکنند. ههههههههههه!!!!!
بروبچیم اوغان که وقت چنین جعلکاریها گذشته است
24 دسامبر 2012, 10:21, توسط ahmad
هوادارن مسعود و سایت های که برای مسعود مینویسند، این قرارد مسعود را با روسها نه تنها که رد نمیکند، بلکه هرکدام به نوبه و ذوق خود را آنرا تعبیر میکنند. اینجا فقط چند نمونه از صدها....
در: تار نمای پیشین خراسان زمین
به آن جنبه اسلامی میدهد:
"شباهت ، مقایسۀ ودست آورد دو قرارداد صلح مؤقت مسعود در سالنگ جنوبی با جنرالان روس درسال 1982 با قراردادصلح حدیبیۀ پیامبرش با کفار قریش مکه، در ماه ذی قعده، سال 628 بعد از میلاد یا سال ششم هجری"...
heratcity.net در سایت:
و در: ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بعد از سه سال نبرد با روسها در سال 1361 درپی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق
در پینجشیر، فرمانده کل نظامی روس ها در افغانستان برای توافق آتش بس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و به مدت دوسال، این توافق به امضاء رسید(1982)
که در واقع روس ها با این توافق، مجاهدین را برای اولین بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت میشناسند.
ariaye.com در سایت آریائی
گروموف آخرین قوماندان اردوی اتحاد شوروی در افغانستان در کتاب " ارتش سرخ در افغانستان" مینویسد :
" تلاشهای مرکز اطلاعاتی سپاه چهلم دستاورد های معینی به همراه داشتند . در سال 1982 ما توانستیم به مهمترین هدف خود نایل گردیم . ما توانستیم با احمد شاه مسعود تماس های بس پایدار برپا کنیم که تا پایان خروج نیرو های اتحاد شوروی از افغانستان تداوم یافتند . طی زمان حضور نظامی ما در افغانستان ، کار ما با موفقیتهای متناوبی ادامه یافت . ".....
"بویژه در سال 1982 نمایندگان سپاه چهلم و شخص احمد شاه مسعود موافقتنامه ای را به امضا رسانیدند که درآن مسعود تعهد سپرده بود بروی کاروانهای نظامی ارتش شوروی در سالنگ جنوبی ، جای که او فرمانروای بی چون و چرای آن بود ، آتش نگشاید ."....
"مسعود به اعضای گروهش دستور داد تا از فعالیت شدید بر ضد نیروهای دولتی دست کشیده و مبارزه مسلحانه را در گام نخست برضد سازمانهای مخالف جمعیت اسلامی افغانستان پیش ببرند . " . . .
" همه گفتگو ها با مسعود مستقیما توسط فرماندهی نظامی شوروی انجام می گرفت ." ...
" مصالحه چندین ماه دوام یافت ، باید بگویم که مسعود به تعهدات خود به استثنای چند مورد پابند بود . "
24 دسامبر 2012, 10:36, توسط دشمن مائوویستهای مفت خور آلمان
هیچکسی ین را نکرده که مسعود برای یکسال قرار داد آتش بس باقوای شوروی سابق امضا کرد بلکه درهمان وقت وهمان زمان بهترین ومعقول ترین کارر انجام داد. ولی تعبیر اوغانک های مائوویست این است که او ومردم مجاهد پنجشیر همیشه درصلح ومودت با روسها بسر برده اند.
آقای بهمن درست فرموده اند. اگر مسعود آن آتش بس را با روسها امضا هم نمیکرد وی برای پشتونها قابل تحمل نبود. زیرا وی ازنظر قومی تاجیک بود وهم قلادهء رهبری یک پشتون وطنفروش را مانند گلبدین وخالص وحقانی بگردن نه آویخته بود
24 دسامبر 2012, 07:46, توسط .
این اعلامیه بعد از سه سال تهاجم قشون سرخ بر وطن عزیز ما از جانب مبارزین قهرمان پینجشیر نشر شد.
درین اعلامیه بخوانید، که مسعود کدام فرزندان راستین این کشور را ترور کرد.
نویسنده: میرویس ودان محمودی
احمد شاه مسعود قهرمان یا جاسوس؟
سایت afgazad.com
24 دسامبر 2012, 08:22, توسط دشمن مائوویستهای مفت خور آلمان
اگرنویسنده گان آن اعلامیه ازگروهک های مائوویستی مفت خور آلمان باشند باید پرسید که دربرابر این ادعای گلبدین که گویا مسعود پنجشیررا به سنگر گروه های مائوویستی شعلهء جاوید درآورد چه میگویند؟ گپ گلبدین درست است ویا ازنویسنده گان اعلامیه. نشود که هردو گروه باهم برضد مردم پنجشیر دست شان را یکی کرده باشند که کرده اند
24 دسامبر 2012, 12:05, توسط ؟
پرویز "بهمن"
“خودم هشت سال دورهء ابتدایی مکتب را بزبان پشتو درقندهار خوانده ام، علاوه برآن ازنظرقرابت ورگ ورشته درخانوادهء ما با پشتونها ازچندین طرف پیوند خونی برقراربوده ...“
بلاخره از زیر پلو مولی برامد.
“هرکی دشنام میزند حتما اورا دردی رسیده است.اما من شخصا هیچ علاقه ایی به دشنام دادن به آدرس قوم خاصی را ندارم،”
دروغ گوی حافظه نداره.
“من تاکنون پشتونی که پشتونیست نباشد آنرا کمتر دیده ام ولی اگر بالفرض چنین انسانهای با وجدان پیدا شوند من ایشانرا انسانهای باوجدان وآزاده می نامم نه پشتون.“
حال میفامیم که به تو بیچاره حتمن کدام دردی از مرد های فاسد قندهاری رسیده.
24 دسامبر 2012, 16:06, توسط طبیبی
من هیچ چیزی درین کامنت شما درمورد بهمن نیافتم که باهم درتناقض قرار بگیرد. پشتونیست با پشتون منطقا ازهم فرق دارد. اگر کسی پشتونیست را انتقاد میکند ویا باوی مخالفت میکند او پشتون را توهین نکرده است. اگر پشتونی را هم توهین میکند او پشتون مخالف خویش را که پشتونیست است هدف قرار داده است. فکر کنم که شما مقالات آقای بهمن را درست درک نکرده وخوش دارید که بیجا دشنام بدهید.
25 دسامبر 2012, 08:29, توسط الف
پرویز بهمن ادعا میکنه که همه پشتون ها پشتونیست هستند. به معنای دیگر همه پشتون ها فاشیست هستند.
25 دسامبر 2012, 13:00, توسط دشمن فاشیسم
اگر هم نباشند شما چگونه خلاف آنرا ثابت میکنید؟مگر اینقدر دشمنی پشتونها را با غیرپشتونها بخاطر قدرت وچوکی درطول تاریخ چه کسی منکر شده میتواند؟ آیا پشتونها تحمل رئیس جمهورشدن یک غیر پشتون را دارند آیا قدرت شنیدن سرود ملی را بزبان فارسی دارند؟
26 دسامبر 2012, 21:10, توسط وطندار
تما شا کنید یک مسابقهء کشتی گیری جالب را بین بزگر صیب و بیانز ی صیب
youtube.com/watch?NR=1&v=yBxTM1_F2AA