افغانستان، اتفاقات و بازی های طنزآمیز سیاسی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گاهی وقت ها درافغانستان اتفاقی می افتد که شباهت زیادی به طنز دارد و یا به عبارت دیگر آنچه که در طنز به تصویر کشیده می شود در افغانستان واقعیت عینی پیدا می کند. مقامات کشورما مدتی است که گرفتار سیاست مداران قلابی، رهبران قلابی، فرستادگان قلابی؛ نمایندگان قلابی وسناتوران قلابی شده اند!.
البته در دنیای سیاست و برنامه های جاسوسی از این گونه چهره های قلابی زیاد دیده شده است، مثلا اسرائیل برای ترور برخی از شخصیت ها مورتر و آرم و مشخصات دیگر کشورهای جهان استفاده کرده است و یا گفته می شود که شوروی سابق اطلاعاتی را که در باره دانش اتمی بدست آورده بودند، آن را توسط مورترهایی با آرم سازمان ملل به شوروی انتقال دادند و از این قبیل طرح ها. اما این گونه پروِژه ها و طرح ها بسیار پیچیده و در برنامه های فوق سری توسط برخی از دولت ها و سرویس های پیش رفته جاسوسی اجرا می گردد. بجای طنز انسان انگشت حیرت به دهان می گذارد. درافغانستان این گونه حوادث به اندازه ای ساده و پیش پا افتاده است که بیشتر به یک طنز می ماند تا یک برنامه فوق سری و پچیده.
توریالی ویسا، والی قندهار گفته است که فردی به نام آصف سرحدی در سفرش به این ولایت با او دیدار و پیشنهاد کرد که برای ایجاد یک موزیم (موزه) خصوصی سرمایه گذاری کند. این فرد در ادامه سفرش به ولسوالی دند ولایت قندهار خود را عضو مجلس سنای افغانستان معرفی کرده و حمیدالله نازک ولسوال دند گفته است که این مرد تلاش کرده که به اطلاعاتی مربوط به نهادهای امنیتی دست یابد. هرچند والی تکذیب کرده است که این فرد خود را سناتور نزد والی معرفی کرده باشد، اما رسانه گزارش داده اند که او به عنوان سناتور وارد ولایت قندهار شده و با استفاده از این عنوان به اهدافی که دنبال می کرد دست پیدا کرده است و سپس نا پدید شده است.
طنز آمیز بودن این حادثه در این است گه چگونه مقامات کشوری نمایندگان پارلمان و سنا را نمی شناسند؟. مگر نمایندگان سنا در کشور چند نفر هستند که شناسایی آنان دشوار باشد؟. مقامات کشور باید در قدم اول بدانند که یک نماینده پارلمان و یا سنا براساس کدام قانون و براساس کدام دستورالعمل آنهم یک نفر بیاید به عنوان نماینده سنا با مقامات ولایت ملاقات کند و به اطلاعات سری دست پیداکند؟.
نمایندگان سنا و پارلمان از هر ولایت مشخص است، از 102 نفرر نماینده بیش از سی نفر آن انتصابی از سوی کرزی است، سناتوران مامور انجام وظیفه به ولایت خود شان است، حال اگرمقامات ولایت قندهار سناتور انتخابی قندهار را نشناخته که واقعا خنده آوراست و اگر سناتور دیگر ولایت ها بوده بر اساس کدام اساسنامه و فرمانی او حق دخالت در امور ولایت قندهار را داشته است؟. معمولا سنا وپارلمان وقتی نماینده ای را می فرستند از قبل روی آن در جلسه رسمی بحث می کنند و خبرآن به نشر می رسد و از سوی دیگر پارلمان و یا سنا معمولا یک نفر را مامور برای انجام کاری نمی کنند، چند نماینده را به عنوان هیئت تعیین می کنند و می فرستند و هم چنین برای این هیئت حکمی را برای انجام ماموریت می دهند و به مقاماتی که در محل ماموریت قرار دارند هماهنگی می شود و از قبل اطلاع داده می شود. اما در مورد فردی که خود را سناتور معرفی کرده هیچ یک از تشریفات قانونی و اداری صورت نگرفته است. حال مقاماتی که یک ولایت را اداره می کنند از این گونه تشریفات اداری و قانونی خبر ندارند که بودن توجه به این اصول اداری از او به عنوان سناتور استقبال کرده و اطلاعات لازم را در اختیار او قرار داده است؟.
تردید وجود ندارد که این برنامه به هدف جاسوسی و کسب اطلاعات بوده است و از قبل برنامه ریزی شده بوده، اما طنز قضیه این است که مقامات حکومتی کشورما چرا این قدر به سادگی گول ساده ترین برنامه های جاسوسی را می خورند؟. چرا تحقیقات لازم را انجام نمی دهند و به اصول اداری و پرنسیب اداری رایج در کشور توجه نمی کنند؟.
آقای صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت داخله، می گوید: "در این زمینه گزارشها را مطالعه کردیم. گزارشهای ضد و نقیضی ارائه شده است. پولیس برای ردیابی این شخص کار خود را آغاز کرده است. ما با اداره امنیت ملی یک جا کار می کنیم تا هویت این شخص را مشخص کنیم. کار روی این موضوع درجریان است. من فکر می کنم که این موضوع درس مهمی بود و امیدوارهستیم که نه تنها پولیس بلکه نهادهای دیگرهم پس از این تدابیر لازم روی دست گیرند و هوشیار باشند".
سئوال این است وقتی جاسوسی که بتواند به همه اطلاعات لازم دست پیداکند و ناپدید شود چگونه امکان پیداکردنش هست؟. وقتی نیروهای امنیتی کشور از حضور این جاسوس در داخل کشور بی خبر است و از مقلاقات های متعددی که در قندهارعنوان سناتور انجام داده بی خبر است و چنان اعتماد مقامات ولایت قندهار را به خود جلب کرده که هیچ کس به هویت او شک نکرده اند و پس از رسیدن به اهداف اطلاعاتی ناپدید شده، چگونه امکان دارد که او را پیداکره و دستگیر کند؟.
آنچه نمک این طنز را بیشتر می کند این است که این مسئله جدید هم نیست و چندین بار در کشور ما رخ داده است، همین سال گذشته بود که یک مغازه دار خود را فرستاده گروه طالبان وانمود کرد و با حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان دیدار و گفتگو نمود. این مغازه دار توانسته بود میلیونها دالر به دست آورد. اوحتی سازمان جاسوسی انگلیس را فریب داده بود!.
هم چنین شخصی خود را به عنوان ملاعمر جازد وبا یکی از نمایندگان زن پارلمان افغانستان ملاقات کرد و نامه ای را عنوانی حامد کرزی به او داد، وکیل زن ادعا داشت که ملاعمر رهبرطالبان او را واسطه قرار داده تا زمینه دیدارش را با کرزی فراهم کند و سرانجام همان نامه در رسانه ها به نشر رسید که فقط چند سطر نوشته ای روی یک تکه کاغذ کوچک وجود داشت که از هیچ گونه امضا و نشانه دیگر برخور دار نبود. همچنین یک فرد دیگر نیز خود را فرستاده گروه طالبان معرفی کرد، در یک حمله انتحاری برهان الدین ربانی رئیس شورای عالی صلح افغانستان را به شهادت رسانید و یا مهاجم انتحاری که به قصد کشتن وزیر دفاع فرانسه و افغانستان با کارت جعلی مخصوص مقامات وزارت دفاع، هنگام دیدار کنفرانس خبری وزاری دفاع فرانسه و افغانستان، وارد این وزارت خانه گردیده بود و خود را منفجر کرد، از برنامه های خیلی ساده تروریستی و اطلاعاتی استفاده کرده بود.
همین دو هفته پیش بود که نامه ای عنوانی مقامات امریکایی از سوی ملاعمر به بدست این مقامات رسید که از امضا و مشخصات لازم برخور دار نبود و امریکایی ها گول این گونه طرفندها را نخوردند. اما یک قضیه ابهام آمیز دیگری هم در همین هفته رخ داده است، اقای کرزی ادعا کرد که امریکا و افغانستان در کنار هم با طالبان در قطر مذاکره داشت و با نماینده طالبان ملاقات کرده، ولی سخنگوی طالبان هرگونه مذاکره را رد کرد و گفت که آقای کرزی با نماینده قلابی و جعلی از طرف طالبان ملاقات کرده است!. سئوال این است که آقای کرزی بازهم برای چندمین بار گول این گونه طرفندهای طالبان را خورده است؟. هرچند آقای کرزی ملاقات با نماینده قلابی طالبان را رد کرده اما روزنامه نیویورک تایمز در تازه ترین شماره خود نوشته است که از چند ماه به این سو، میان مقامات دولت افغانستان با فردی که خود را به جای ملا اختر محمد منصور جا زده بود مذاکراتی در جریان بوده است. ملا اخترمنصور فرد دوم در رهبری گروه طالبان می باشد.
به هرحال این گونه حوادث طنز آمیز در کشور ما زیاد اتفاق می افتند، اما مقامات حکومتی کی هوشیار می شوند معلوم نیست و چنین اتفاقات طنز آمیز ادامه پیدا خواهد کرد.