خشم آقای حبیب الله غمخور بالای سید مخدوم رهین وداکتر سپنتا ناشی ازتعصبهای کور قومی است

ترجمه: جالب این است که بخاطر سبوتاژنمودن بروسهء گفتمان میان طالبان ودولت یک تعداد تاجران حقوق زن به بهانهء دفاع از حقوق زن یک سلسله آوازه های راه اندازی میکنندوزنانرا می ترسانند که گویا طالبان دشمنان تاریخی شما اند درحالیکه خودشان به این حرف های خود باورهم ندارند قبل از آغاز هرپروسه نغارهء حقوق زن را بصدا می آورند درحالیکه حق این است که ابتدا بگذارند که این پروسه آغاز شود وتایک مرحلهء مقدماتی برسد بعد بالای قانون اساسی وجایگاه زن درنظام سخن زده شود درحالیکه چنین نیست هر وقتی که سر وصدای مذاکرات با طالبان بالا میشود همین تاجران حقوق زن؛ خود زنها را درپارلمان وادارات دولتی تحقیر میکنند که واضح ترین مثالش فرمان وزیر اطلاعات وفرهنگ آقای سیدمحدوم رهین است که زنان گوینده درتلویزنها را از آرایش غلیظ منع نموده است.
من حالا درین باره چیزی نمیگویم که آیا آقای وزیر صاحب یا هواداران شان مشکل بینایی دارند ویا نه اما این را لازم میدانم تا بنویسم که صدور این فرمان برای آن خانمهای کارمند ادارت دولتی که از راه حلال برای خود وخانواده های شان یک لقمه نان خوردن را کسب می نمایند یک توهین بزرگ است وبرحقوق قانونی ومدنی آنها تجاوز آشکار صورت گرفته است.
اینجا بار دیگر همان دلالان حقوق زن چهره های خویش را نمایان میکنند وبمردم جلوه می فروشند که گویا چقدر به اسلام واحکام اسلام وفادار اند وطرفداران حجاب اسلامی میباشند درحالیکه این موضوع را نمیدانند که با صادر نمودن اینچنین فرامین تسلط شانرا بالای غرایز نفسی شان زیر سوال برده اند وآن دختر ویا خانم بیگانه ای را که اگر لباس مقبول وزیبا پوشیده باشد ویا هم آرایش کرده باشد به نظربد می بیند وبادیدن آنها غرایز شهوانی شان تحریک میشود

درمجلس علیای پارلمان کسانی جا گرفته اند که باتمدن وترقی درستیز اند ورنه این خود جای سوال است کسی که بالای اسلام نسبت بدیگران سالها تجارت کرده است چرا بالای خواهشات نفسانی خویش حاکمیت ندارد درغیر آن این آقا باید با خودش فکر میکرد که آن خواهر هموطنش به کدام مشکل اقتصادی روبرو است ویاهم اینکه افتخار کند که خواهران هموطنش مانند دیگر زنان مسلمان کشورهای دیگر ازین استعداد برخوردارند تا خودشان را با کاروان تمدن همراه سازند . این ویا آن آقا باید این سوال را ازخودش بپرسد که آیا با دیدن زنهای زیبا زمانیکه کنترول را بالای خواهشات نفسانی از دست میدهد آیا این دراسلام جواز دارد؟
به نظر من بهترین مسلمان آنکس استکه بالای خواهشات نفسانی خویش تسلط داشته باشد وبه خواهر وناموس دیگران احترام داشته باشد. کار کردن زنان وپیدا نمودن روزی حلال بیشرمی وگناه محسوب نمیشود. این را نیز باید ذکر نمایم که خودم نیز از طرفداران لباسهای برهنهء دنیای پییشرفته نیستم اینجا نیز خانواده های با وقار وباعزت مسلمان وجود دارند که لباس های مناسب می پوشند. اینجا در اروپا نیز مسلمانان زنده گی میکنند ولی اینجا این مشکل وجودندارد. این لازم است که خواهران ما باید حجاب اسلامی را مراعات کنند اما نباید براساس فرمایشهای انسانهای بیمار روانی خواهران افغان کارهای روزمرهء خویش را به حالت تعلیق درآورند.

به نظرمن دربارهء این سر وصداها اظهارات محترمه زرغونه روشان عضو کمیسون بررسی تخطی های رسانه ایی خانمیکه ده سال تمام درساحهء رادیو وتلویزیون کار کرده است کفایت میکند که فرموده اند: از آنجاییکه ما درمراحل ابتدایی مذاکرات باطالبان قرار داریم حکومت میخواهد تظاهر به اسلامیت نماید که گویا دولت نیز مانند طالبان درقسمت زنان عمل میکند درحالیکه این خواستها اززنها کاملا بیجا وبی فایده است زیرا تمام خانمهای گوینده درتلویزنها چادر بسر می کنند»’’

ظاهرشدن اینچنینی زنان اوغان در اجتماعات وگردهمآیی ها با فرهنگ قبیلوی اوغانی هرگز همخوانی ندارد. اوغانها هرگز زنان شان را حتی در اروپا اجازه نمیدهند که اینچنین آزاد درمحافل شرکت کنند. خلقیها بخاطر استفادهء ابزاری ازظهور اینچنینی زنها درمحافل مردسالارانهء شان ازدختران غیر اوغان استفاده نموده ونامهای پشتو را بالای شان میگذارند چنانچه این خانم زیبا که از اهالی اصیل کابل است نامش را آقای غمخور زرلشت گذاشته است تا نشان دهد که پشتونها خیلی آزاد اند ولی حتی درهمین تصویر بیماری روانی اوغانها را که آقای غمخور از آن یاد کرده درسر وسیمای قهرمان قبیلوی شان عبدالاحد مهمند میتوان مشاهده کرد که مثل یک آخوند واخوانی چشمانشرا از دیدن این زیبایی؛ منافقانه ومزورانه بسته است. دختران اصیل اوغان در اروپا درمیان سنت های قبیلوی وتجدد اروپایی گیرمانده اند.رجوع شود به کتاب زن اوغان زیرفشار عنعنه وتجدد نوشتهء سید عبدالله کاظم

مبالغه دربارهء فامیل های با وقار افغان در اروپا و انکار از بیماریهای روانی در اروپا!

آقای حبیب الله غمخور درین تبصرهء فوق العاده جاهلانه ومملوء ازعقده های حقارت خویش در ارائه نظریات جزم اندیشانه درساحهء علم جامعه شناسی گویی سبقت را ازهمقطاران خلقی خویش ربوده اند. ایشان از موجودیت مشکلات زنان مسلمان وطرزلباس پوشیدن آنها دراروپا منکر شده اند.
به نظرمن چنان می نماید که پولهای مفت سوسیال آقای غمخوررا چنان مست وبیکار ساخته است که سال تمام بجز کانال های تلویزیونی افغانستانی از اخبار ورویدادهای محلی کشوریکه درآن زیست می نمایند کاملا بی خبرمانده اند. ایشان قاطعانه وبدون هیچ اما واگر نظرداده اند که در اروپا مشکلاتی ازقبیل حجاب ویا پوشیدن لباسهای مناسب برای زنان مسلمان وجود ندارد واین موضوعات در اروپا مشکل عمده نیست. من زمانیکه به این بخش ازنظریات ایشان رسیدم بمن چنان معلوم شد که آقای غمخور غیر از خوردن وآشامیدن ورفتن به توالیت دیگر کاری ندارند ومحل ومنطقهء مسکونی شان هم به اروزگان کوچک تبدیل شده است.
کدام شاگرد ابتدایی علم جامعه شناسی میتواند ازموجودیت این مشکلات در جوامع غربی آگاهی نداشته باشد:

• مگر ایشان از اقدام دولت فرانسه مبنی بر منع دختران دانشجوی باحجاب مسلمان آگاهی ندارند؟
• مگر ایشان از تصمیم مشابه کشوربلژیک که پایتخت اتحادیهء اروپا بشمارمیرود به تقلید ازکشور فرانسه دربرابر دانشجویان طبفهء اناث خبرندارند؟
• مگر ایشان ازتصمیم سال گذشتهء دادگاه آلمان دربارهء زن اوغانی الاصل آلمانی که در وقت اجرای وظیفه ءرسمی باید چادر خویش را نپوشد آگاهی ندارند؟
• مگردرکشوریکه خودشان زنده گی میکنند ازبحث وجدل دربارهء حجاب آنعده دختران افراطی که سرتا پای بدن شانرا بشمول روهای شان می پیچانند خبرندارند؟
• آیا ایشان ازفرار دختران جوان افغانستانی واوغانی از ازدواج های اجباری وتسلیم شدن شان به مقامات دولتی سویدن خبرندارند؟
• آیا ایشان از جدا شدنها وطلاق ها وبی سرنوشت شدن اولادها درمیان فامیلهای به اصطلاح خودشان باوقار اوغانی درسویدن خبرندارند ؟

• آیا ایشان از قتل های ناموسی توسط بعضی فامیلهای با وقار افغانستانی واوغان خبر ندارند ؟
• آیا ایشان ازکشته شدن پسر بچهء هزارهء افغانستانی بنام رضایی بدست فامیل دوستدخترش خبرندارد؟
  پس اگر اینها مشکلات اجتماعی نیست چییست؟
  چگونه آقای غمخور وجدان واخلاق نویسنده گی شان را بخاطر مخالفت های فکری شان با تعدادی از افراد معین زیرپا نموده سیاه را سفید وسفید را سیاه حکم نموده وسویدن را گل گلزار جلوه داده واز تمام این واقعیتهای ملموس جامعه ء اروپا که درحقیقت صد برابر مشکلات افغانستان است چشمانشانرا فروبسته اند واز اروپا بهشت برین ترسیم کرده است

• درباره بیماریهای روانی ناشی ازغرایز جنسی مثل اینکه آقای غمخور بصدا درآمدن ناقوس های خطر وزارت آموزش وپرورش کشور سوید را نشنیده اند که اعلام نموده است درمدارس ؛ باشگاه های ورزشی استفادهء جنسی از پسران ودختران خورد سال توسط معلمین ومربیان هرسال قوس صعوی می پیماید؟
  آیا اینها بیماری روانی نیستند چی استند؟

  

  ازاینکه درساحهء کتابداری از دانشگاه (بروس) فارغ شده ام به آقای غمخور اگر زبان سویدی را بلد باشند خواندن کتاب (Patrik Sjöberg) را زیر نام Det du inte såg یعنی (آنچه را که تو ندیده ایی ) را به ایشان توصیه میکنم

  

  آقای پاتریک نفر دست چپ با دوست دخترش. بدبختانه که آقای حبیب الله غمخور ودیگر اوغانها ازدیدن این فوتوها ونامها عاجز اند.

آقای پاتریک از ستاره های ورزش خیز بلند درسوید بشمار میروند که درین تازه گیها کتاب خاطرات خویش را زیر این نام بدست نشر سپرده اند که در آن از استفادهء جنسی مربی اش در دوران کودکی پرده برداشته است.
آقای پاتریک می گوید هدف من از نوشتن کتاب خاطراتم این است که نباید اطفال ونوجوانانی که به ورزش خیز بلند رو می آورند به سرنوشت من مواجه گردند. اما آقای غمخور بدون درنظرداشت این حقایق مسلم بازهم قاطعانه ادعا کرده اند که در اروپا امراض روانی وجود ندارد .درحالیکه این نوع بیماریها بمراتب زیادتر از افغانستان وکشورهای عقب مانده درجوامع غربی محسوس است.

این را نیز نمیدانم که آیا آقای غمخور راجع به تاثیر وتبعات منفی نوشته هایش توجه دارند ویانه؟
یکی از تبعات منفی این دست نوشته های بازاری ومبتذل این است که درآنها جوامع غربی را به شکل مبالغه آمیز آن بهشت برین جلوه میدهد این است که هزاران جوان بی سرنوشت وبیکار اوغان را که همین اکنون کشور برای شان به جهنم سوزان تبدیل شده است وسوسه میکند که باهزاران حیله ونیرنگ وبدست آوردن پول ازراه های مختلف ؛خود وسرنوشت شان را بدست قاچاقبران انسان بسپارند وبه امید رسیدن به این بهشت موعود تن به تقدیر داده یا خودرا با قبول هزاران مشکل به ساحل نجات برسانند ویاهم در زورق های شکسته وفرسوده قربانی امواج خروشان دریاهای متلاطم گردیده وخوراک نهنگ ها وماهی ها شوند. مگر آقای غمخور با نوشتن همچو نوشته های غیر مسؤولانه خودشان را شریک جرم این جنایات نمی بینند؟

قبل ازآنکه به اصل موضوع که همانا برجسته سازی دم خروس تعصب قومی آقای حبیب الله غمخور است بپردازم لازم بیاد آوری میدانم که آقای غمخور درتبصرهء بالایی شان نه تنها خودشانرا بحیث یک سیاست باز قبیله گرا رسوا ساخته اند بلکه یک خانم اوغان را نیز اینجا به گیر ما دادند تا درقسمت زن وحقوق زن درجامعهء قبیلوی اوغان ازدیگاه یک زن اوغان نیز به تفصیل بپردازیم.
اولا اینکه خدمت آقای غمخور بعرض برسانم که اگر دل شما واقعا بدون ریاوتظاهر اینقدر بحال زن پیچارهء اوغان می سوزد چرا مانند همرزم دیگرتان آقای حمیدی که اکنون در ولایت هلمند با استفاده ازروابط قبیلوی بحیث قوماندان امنیهء آنولایت ایفای وظیفه میکند تشریف نمی برید.
مگر شما از آسمان نازل شده اید که با این طرح های خیال پردازانه ودرعین حال منافقانه؛ خودرا با لباسهای تان بچشم مردم داخل میکنید یا اینکه یکشبه میخواهید افغانستان به سویدن دوم تبدیل شود؟
ازاینکه خلقی تشریف دارید خوب است که به روایت رفیق سلیمان لایق مرشد دکتور نجیب الله احمدزی که روز برایش آیت میخواند وشب شعر تا بالاخره قبرش وقبر تمام حزبی هارا بدست خودش کند و اولین وزیر پرچمی درکابینهء خلقی در درادیوتلویزیون زمان تره کی محسوب میشود یک حکایت مستند را ازرهبر فقید تان نابغهء شرق نورمحمد تره کی خدمت خواننده گان عزیز تقدیم بدارم تا ازیکطرف گوشهء اززوایای تاریک کشور ظاهر شود وازطرف دیگر دیدگاه خلقیهای شترپا نسبت به زن وزنان درجامعه دانسته شود.
سلیمان لایق روزی دریک محفل درآلمان درمورد شخصیت نورمحمدتره کی گفت:

’’وقتی که من بحیث وزیر رادیوتلویزیون مقرر شدم روزی خانم فریده انوری نطاق برنامه های شعر وادب نزدم آمد واز آزار واذیت جنسی خلقی های تازه بدوران رسیده شکایت کرد. من ضمن اینکه فریده انوری را تسلی دادم از وی خواستم تا خونسردی خویش را حفظ کند. همان روز من به ملاقات شادروان تره کی رفتم تصادفا همین شکایت فریده انوری یادم آمد وبه رفیق تره کی گفتم که بعضی رفقای خلقی دررادیوتلویزیون فریده انوری را آزار میدهند لطفا درین مورد اگر کدام دایرکتیف صادر کنید بهترخواهد بود
رفیق تره کی رو به من کرده گفت: رفیق لایق مگر تو درخواب استی یا دربیداری؟ مگر نمیدانی که انقلاب کبیر ثور انقلاب محرومان است. محرومهای جنسی هم جزو طبقات محروم وستمکش جامعه بحساب میروند. اوخانم که سالها با آلهء تناسلی سرداران محمد زایی عادت کرده ازین ببعد لذت فرزندان فقیر لایه های پاینی جامعه را هم باید ببیند بعد آهسته آهسته خوب میشود. هنوز هوای سرداری از کله اش خارج نشده است بگذار جوانانرا که عشق شانرا تازه نگهدارند واز اختلاط باهمدیگر لذت ببرند این چه پیشنهادات دوران فیودالی وقرون وسطایی را بمن ارائه میکنی؟

. . بگذار مردم را تا با همدیگر عشق کنند. انقلاب ما انقلاب فیودالها وملاها نیست. ما وشما بحیث انقلابیون طراز نوین وظیفه داریم تا جنان فضای آزاد جنسی را حاکم سازیم تاحرفهای پوج وبی معنایی چون آزار واذیت جنسی وغیره شنیده نشود واین کلمات قرون وسطایی به زباله تاریخ سپرده شود .
آقای سلیمان لایق گفت با شنیدن این عبارات من درک کردم که تره کی صاحب چقدر مترقی است ومن چقدر عقب مانده بودم..... هههههههههه.. آ..... ولا.......... والا بیخی شرمیدم’’

حالا محترم غمخور این است افکار واندیشه آن رهبریکه تو حتی حالا هم بنام آن بی فرهنگ می نازی وخودت را پیرو افکار واندیشه های آن مرد سخیف میدانی . حالاخودت با آن پیشینهء خلقیگری وبا این بیکاری که درآن بسر می برید لطف کنید بفرمایید تا کدام اندازه به همین مقالهء تان باور دارید؟آیا واقعا همین فتوای دینی که مسلمان باید بالای نفس خویش کنترول داشته باشد از ته دل آنرا اینجا نوشته اید؟

آیا واقعا باورمند به همین حرفها استید یا اینکه میخواهید با احساسات چند تا جاهل هم تبار خویش بازی کنید وآنها را علیه آقای سیدمخدوم رهین ودیگر شخصیتهای غیر اوغانی در ادارهء کرزی تحریک کنید؟ اگر شما واقعا به مردم وملت اوغان یعنی پشتون صادق استید برای کفاره گناهان تان وگناه همرزمان تان چرا همکاران خلقی تان که دستهای شان تا آرنج بخون ملت افغانستان سرخ است به دادگاه بین المللی معرفی نمی کنید ؟ چرا علنا نمی نویسید که باند خلق برهبری تره کی وامین یک باند جنایتکار بود که زیر نام مارکسیزم لییزم حتی خود پشتونها را نیز تباه کرد. این پرسش را من از اقای محمد آقا شیرزاد نیز نموده ام ازشما نیز تکرار می نمایم

شما اگر وجدان ملی داشتید چندسال قبل چگونه میزبان ده ها شکنجه گر وقاتل امینی چون عزیز اکبری ونظیف الله نهصت وغیره خلقی ها درشهرمالمو بودید؟

شما وهمقطاران تان هروقتی که به این پرسشها پاسخهای صادقانه ارائه کردید آنوقت من هم به صداقت شما باورمند میشوم درغیر آن بعدازین نوشته های شما خلقی های محترم چه امینی وچه هم زرغونی را درهرسایت وپورتال اگر ببینم آنرا نقد نموده وپرده از روی نیات شوم قبیلوی تان بر میدارم.

اما درمورد خانم زرغونه روشان باید اظهار کنم چنانچه من بارها نوشته ام دشمنی با طالبان ازطرف پشتونها چه ‍کمونیست چه لیبرال چه مرد وچه زن خیلی ثقیل است. کشور پاکستان ومقامات استخباراتی آن که بیشترینه خود پشتونها هستند با درک عمیق ازبافت قومی وقبیلوی پشتونها بعداز سالها مبارزه وتلاش بلاخره همچو یک شمشیر دو دم را بدست آورده اند که دریک دست قرآن ودر دست دیگر پشتونوالی دارند این وسیله را پاکستان درکوتاه مدت هرگز از دست نمیدهد.

روش خشن طالبان علیه زنان در دوران حاکمیت شان چیز پوشیده نیست ولی درلای همین روشهای خشن; زنان پشتون نسبت به زنان شهری غیر اوغان ازامتیازات ویژه ای برخوردار بودند.

خصوصا زنان کوچی نظر به چشمدید خود این قلم زنان کوچی درآن سالها درشهرهای کابل هرگز به حجاب اسلامی طالبانی تن در نمیدادند. این زنان برخلاف زنان شهرها باهمان لباس های قومی وعشیره ایی شان بین شهرها واستانهای افغانستان با حیوانات شان درگشت وگذار بودند. هیچ طالبی مزاحم آنها نمیشد. ولی زنان شهرها خصوصا شهرهای غیر اوغانی به بدترین شکل آن مجازات میشدند.

این تعصب جنسیتی به تعصب قومی نیز تبدیل شده بود. سران طالبان درگفتگوهای شان با رادیوهای بین المللی خصوصا بی بی سی وصدای امریکا با زنهای فارسی زبان مصاحبه نمی نمودند ولی با زنان پشتون با دلگرمی خور ی خور ی گفته ساعتها میتوانستند گفتگو نمایند.

بناء خانم زرغونه روشان حق دارد که از آمدن طالبان وحشت نداشته باشد. بنا به قول محترم نبی مصداق زنان باعفت که ارکارکردن در دفاتر محروم بودند معاشهای شان درزمان حاکمیت طالبان به خانه های شان ارسال میشد. آن زنان به اصطلاح باعفت همان زنهای اوغان بودند ولی زنهایکه بداخلاق بودند بنام حقوق زن سر وصدا را براه انداخته بودند. این زنان بداخلاق را حتی زنان غیر اوغان سازمان راوا هم شامل میشد. پس خانم زرغونه حق دارند که از آمدن طالبان وحشت نداشته باشند.