انتخابات بریتانیا! کشور چند پارچه، احزاب درمانده با رهبران آشفته!
هر اندازه به ششم ماه می نزدیک می شویم تب و تاب انتخابات پارلمانی در بریتانیا روز به روز شدت می گیرد، ولی هیچگاه نمی توان این تب و تاب را به آن شور و حال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مقایسه کرد. در آمریکا سیستم انتخابات ریاستی است که دو حزب اصلی به رقابت طولانی، سخت و پر هزینه ای می پردازند، در نتیجه رئیس جمهور توسط رای مستقیم مردم انتخاب می گردد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هر اندازه به شش ماه می نزدیک می شویم تب و تاب انتخابات پارلمانی در بریتانیا روز به روز شدت می گیرد، ولی هیچگاه نمی توان این تب و تاب را به آن شور و حال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مقایسه کرد. در آمریکا سیستم انتخابات ریاستی است که دو حزب اصلی به رقابت طولانی، سخت و پر هزینه ای می پردازند، در نتیجه رئیس جمهور توسط رای مستقیم مردم انتخاب می گردد. در سیستم پارلمانی انگلستان چنانچه از نامش پیداست، سیستم انتخابات پارلمانی می باشد و نمایندگان احزاب در حوزه های مختلف انتخاباتی در سراسر بریتانیا به رقابت می روند. هر حزبی که با نمایندگان بیشتر وارد پارلمان شد، حکومت را تشکل می دهند و رهبر حزب رسما سوگند و فاداری به ملکه و کشور یاد نموده به مقام نخست وزیری منصوب می شود.
سیاستمداران که بر اصل" اول دیار " معتقیدند ، نظر به موقعییت جغرافیایی بریتانیا، تاکید دوستی و نزدیکی با اروپای جغرافیایی و اتحادیه اروپایی سیاسی و افتصادی را دارند. اما سیاست مداران محافظه کار و سنتی که روابط فرهنگی و زبانی و تاریخی را بر جغرافیه تر جیح می دهند، در تلاش اند تا روابط حسنه با آمریکا نه تنها حفظ شود بلکه بر عمیق شدن و مستحکم کردن روابط آمریکا و بریتانیا بیشتر کار صورت گیرد، تا حتی اگر منجر به خدشه دار شدن روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا گردد. روی این عنوان "اول دیار" در اینده نزدیک مقاله جداگانهء نوشته خواهد شد.
هر اندازه به ششم ماه می نزدیک می شویم تب و تاب انتخابات پارلمانی در بریتانیا روز به روز شدت می گیرد، ولی هیچگاه نمی توان این تب و تاب را به آن شور و حال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مقایسه کرد. در آمریکا سیستم انتخابات ریاستی است که دو حزب اصلی به رقابت طولانی، سخت و پر هزینه ای می پردازند، در نتیجه رئیس جمهور توسط رای مستقیم مردم انتخاب می گردد. در سیستم پارلمانی انگلستان چنانچه از نامش پیداست، سیستم انتخابات پارلمانی می باشد و نمایندگان احزاب در حوزه های مختلف انتخاباتی در سراسر بریتانیا به رقابت می روند. هر حزبی که با نمایندگان بیشتر وارد پارلمان شود، حکومت را تشکل می دهند و رهبر حزب برنده رسما سوگند و فاداری به ملکه و کشور یاد نموده به مقام نخست وزیری منصوب می گردد.
انتخابات امسال نظر به انتخابات دوره های گذشته به دو دلیل شور و هوای خاصی به خود گرفته است:
اول : امسال برای اولین بار در تاریخ بریتانیا، رسانه های جمعی، میدیا و شبکه های تلویزیونی و رادیویی مستقیما وارد کار و زار برنامه های وسیع معلومات رسانی، آگهی و تبلیغاتی شده اند. بخصوص مناظرهای جالب و مهم تلویزیونی رهبران در سه بخش جدا گانه، در مدت سه هفته، هر پنج شنبه شب ها از شبکه های معتبر این کشور: ای تی وی، سکای، و بی بی سی به صورت زنده پخش و نشر گردید که هم جار و جنجال و هیاهوی انتخابات را جدی تر نموده است و هم یک سر گرمی سیاسی و بحث و جدل سر کوچه ای و بازاری را میان مردم عادی به راه انداخته است، هر کی قرار ذوق و سلیقه خودش حرف و تعریفی از مناظره کننده ها دارند.
دوم: در دهه های اخیر، انگلستان همچون آمریکا دارای دو پارتی سیستم بوده و دو حزب اصلی به مبارزه می رفتند و سر نوشت کشور را دست به دست می شدند، ولی دلیل جالب دوم امسال این است که بریتانیا دارای سه پارتی سیستم شده است، به عبارت دیگر سه حزب اصلی به جای دو حزب به رقابت بر خاسته اند، که این تغییر در سیستم انتخابات حد اقل برای سه نسل و بخصوص برای نسل جوان امروز بریتانیا کاملا نو و هییجان انگیز هست. در گذشته ها دو حزب اصلی کار گر و محافظه کار بودند به خاطر بدست آوردن کلید خانه شماره ۱۰ داونینیگ ستریت با چنگ و دندان به جان هم می افتیدند. امسال حزب لیبرال دموکرات با سیاست های جدید و انتخاب رهبر جوان توانست توازن قدرت را به نفع خود تغییر داده وارد کار و زار انتخابات نه بعنوان حزب ناتوان نظاره گر، بلکه به عنوان یک حزب قدرتمند و سرنوشت ساز ظاهر شود، و امروز شور و شوق مشغول تهیهء پیراهن نخست وزیری برای رهبر شان هستند.
در سه مناظره گذشته دیدیم که رهبران سه حزب اصلی اقای گوردن براون رهبر حزب کار گر، اقای دیود کمرون رهبر محافظه کار، و اقای نیک کلیگ رهبر حزب لیبرال دموکرات، در جایگه تعیین شده قرار گرفتند و به مناظره رو در رویی در مقابل میلیونها بیننده تلویزیونی قرار گرفتند. هر کدام با معرفی مختصر از خود و بر نامه کاری شان سخنان کوته گفتند، و در ادامه نمایش ها همدیگر را به چالش می کشاندند و زیر سوال می بردند، از گذشته ها و فعالیت های حزبی سیاست های خارجی و داخلی و اقتصادی و مهاجرت و کار و شغل سازی و غیره بر نامه های کاری و اهداف شان دفاع می کردند.
مناظره اول: در دور اول مناظره اقای نیک کلیگ برنده اصلی مناظره شناخته شد که حزب تحت رهبری اش را به یکی از احزاب اصلی رقابت کننده انتخابات در سطح بریتانیا و حتی جهان معرفی کرد و هویت تازهء بخشید. جریان دو پارتی سیستم در بریتانیا را رسما زیر سوال برده، رقابت سه پارتی سیستم را در کشور مطرح ساخت، تا آنجا پیش رفت که در نظر سنجی های اولیه نه تنها از مقام سوم به مقام دوم سعود نمود، بلکه با رقابت تنگا تنگ با رهبر حزب محافظه کار اقای دیوید کمرون در حال تغییر از یک در صد و دو درصد قرار دارد. بعد از دور اول مناظره که اقای نیک کلیگ از ماه عسل سیاسی اش لذت می برد و در همه جاه حرف از لیبرال دموکرات بود. درست بعد از همین دور آقای دیوید کمرون شکست خورده اصلی دور اول به شمار رفت که از محبوبیتش خیلی ها کاسته شد. اما اقای گوردن براون رهبر حزب کارگر با صلابت و اعتماد به نفس کم نظیر که از خود نشان داد توانست همچون نیک کلیگ برنده میدان به حساب آید، با زیرکی و حو صله مندی گهی با لبخند از کار کردها و دست آورد های حکومت سیزده ساله حزبش به خوبی دفاع کرد.
مناظره دوم: در دوم مناظره تلویزیونی هیچ یک از رهبران رسما برنده میدان شناخته نشدند و لی هر سه توانستند توانمندی فردی شانرا با تجربه بدست آمده از دور دوم به نمایش بگذارند، بخصوص آقای دیوید کمرون حرکاتش "بادی لیگویج" شانرا با دقت و احتیاط کنترول می کرد، چون یکی از علت های اصلی شکست وی در دور اول حرکات بیجا، نگاه های نفرت آمیز و " بادی لنگویج" که نه به یک انسان اکادمیک و رهبر سیاسی می خورد بل به یک آدام بی باک و بازاری می ماند، بود. در دوم از محبوبیت اقای بروان زمانی کاسته شد وقتی ایشان در مورد برنامه اتمی بالای نیک کلیگ حمله جدی بردند و چندین بار کلمه "نیک واقع گرا باش" ، "واقع گرا باش" را بر زبان راندند.
مناظره سوم: دور سوم مناظره تلویزیونی که دور سر نوشت ساز به شمار می رفت، بحث روی موضع مهم و حیاتی اقتصاد بود، این بار مناظره سه رهبر را شبکه معروف جهانی بی بی سی میزبانی می کرد.
آقای براون رهبر کارگر نظر به درایت، تحصیل در رشته اقتصاد و هم تجربه در امور زیل توانست موفق تر از همه به عنوان برندهء دور سوم مناظره عرض اندام نماید، ایشان همچون دور اول با صلابت و با اعتماد سخن گفتند و تحلیل های کار شناسانه از خود در اذهان مردم حک کردند. اقای براون بیشتر به واقعییت ها نظر می انداخت و سنجیده تر و عملی تر صحبت می کرد و مسائل و راه حل بحران اقتصادی جهان و کشورش را بطور اکادمیک ارزیابی می کرد. بر خلاف اقای براون، اقای دیوید کمرون رهبر محافظه کار همچون گذشته ها رو به شعار دادن و شعار سازی آورده بود و بیشتر عوام پسندانه صحبت و تحلیل می کرد، که در خیلی از موارد از سوی هر دو رهبر کار گر و دموکراتها به چالش کشیده شد، ولی قادر نشد جواب و تحلیل علمی و عملی تر ارائه دارد. اقای کلیگ رهبر دموکراتها بازنده اصلی دور سوم شناخته شد، این بار بر خلاف دور اول به جای رفتن به ماه عسل سیاسی، به کوچه ها و پس کوچه های شهر سر گردان و در تقلا بود تا حد اقل جایش را در نظر سنجی های اولیه در مقام دوم حفظ کند.
آنتخاباتی شکسته با رهبران آشفته:
بریتانیا در سالهای اخیر بی نهایت بحران زده و صدمه پزیر شده است، بحران اقتصادی، بحران جنگ، بحران مهاجرت و بحران ارزشهای اجتماعی و خانوادگی. بدون شک این همه صدمه و بحران، تاثیر مستقیم را روی انتخابات و سیاست داخلی و خارجی کشور و فشار زیاد را بالای احزاب قدرتمند بخصوص حزب حاکم کار گر به وجود آورده است. در انتخابات سال روان هر سه حزب قدرتمند با سیاست لرزان و شک وارد کار و زار قدرت شده اند. بحران اقتصادی و شغل زدایی و سیاست داخلی از یکطرف و روابط بیرونی و سیاست خارجی از سوی دیگر بر مبهم شدن و دو دل بودن رهبران و احزاب بیشتر از بیش افزوده است. مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و.... بریتانیا اگر یک به یک مورد تحلیل قرار داده شود شاید کتاب قطور بدست آید. لهذا در چند مورد مهم اشاره صورت می گیرد.
۱: سیاست مشکوک با حرکت لرزان: یکی را دلی پیوستن به اتحادیه اروپاست، دیگری جدایی کامل از اروپا و تاکید بر بریتانیایی کردن اقتصاد و روابط کشور، دیگری میل دوستی با انسوی اقیانوس اطلس را دارد. یکی بریتانیای اروپایی می خواهد و دیگری بریتانیایی آمریکایی، یکی هم نماز با این می خواند و نهار با دیگری می خورد. ترس و دلهرگی اصلی مردم از سیاست و سلیقه های مختلف رهبران و احزاب نیست، بلکه اختلاف و مختلف بودن رشد فکری و فرهنگی و سیاسی یک جامعه و کشور را می رساند. ترس و دلهرگی اصلی این جاست که هیچ یک از رهبران مطمین بر سیاست شان نیستند و نه کدام اهداف دقیق و برنامه منظم را دنبال می کنند. رهبران خود در سیاست و برنامه های اینده حکومتی خود شک دارند، که ایا در کونه مدت و دراز مدت کدام سیاست ها و برنامه ها به نفع بریتانیا خواهند بود.
سیاستمداران که بر اصل" اول دیار " معتقیدند ، نظر به موقعییت جغرافیایی بریتانیا تاکید دوستی و نزدیکی با اروپای جغرافیایی و اتحادیه اروپایی سیاسی و افتصادی را دارند. اما سیاست مداران محافظه کار و سنتی که روابط فرهنگی و زبانی و تاریخی را بر جغرافیه تر جیح می دهند، در تلاش اند تا روابط حسنه با آمریکا نه تنها حفظ شود بلکه بر عمیق شدن و مستحکم کردن روابط آمریکا و بریتانیا بیشتر کار صورت گیرد، تا حتی اگر منجر به خدشه دار شدن بریتانیا و اتحادیه اروپا گردد. روی این عنوان "اول دیار" در اینده نزدیک مقاله جداگانهء نوشته خواهد شد.
۲: نسل جوان و مواد مخدر: مشکل دیگری که جامعه بریتانیا را به چالش کشانده است، شیوع وسیع مواد مخدر در میان نسل جوان و نو جوانان و جرم و قتل و کشتار کوچه و خیابانی می باشد. جوانان اکثرا رو به مواد مخدر آورده از کار و مسولیت گریزان هستند. با گرفتن پول اندک از بخش خدمات مالی کونسل های مربوطه به زندگی پایین تر از زندگی معمولی ادامه می دهند. بیشتر پول مصرف مواد می گردد، و اگر پول کافی برای مصرف مواد نداشتند دست به جرم و دزدی و قتل می زنند. متاسفانه در برنامه کاری هیچ یک از احزاب طرح و تصمیم جدی و عملی برای مقابله با این بحران نیست، فقط در سطح شعار همیشگی" افزایش پولیس شهری" بنظرم با پولیس سازی کوچه ها و رفت و آمد موتر های آبی و سبز رنگ، نمی توان مشکل را بخوبی حل و یا خاتمه داد؟.
۳: فروپاشی نظام خانوادگی و ارزشهایی اجتماعی: بحران دیگری که دامن گیر این کشور شده است، روابط و سیستم خانوادگی هست، شیرازه خانوادگی تا حدی از هم گسیسته، و ارزشهای خانوادگی و اجتماعی بطور عموم ضربه شدید خورده است و یا بی نهایت صدمه پزیر شده اند. والدین در خانه و استاد و معلم در مکتب، مقام و جاه و مسولیتش را از دست داده اند، در عوض سیستم گنگ که همانا دولت باشد جای والدین و معلمین را تصرف نموده است. افراد نو جوان و زیر سن که امروز تقریبا از کنترول والدین، استادان و حتی دولت خارج شده اند، بحران جدیدی را بر بحران های جنگ و اقتصاد و ...... افزوده است.
این بحران جدی تر و نگران کننده تر از همه بحران های موقتی و زود گذر مثل جنگ و اقتصاد می باشد. یکی از سیاستهای باز نیو لبرالیزم که تاکید بیشتر بر اندویدوالیزم یا فرد گرایی دارد، یعنی باید حقوق فرد و افراد بر حقوق جامعه و مردم در اولویت قرار گیرد، بر آتش بحران خانوادگی بیشتر می افزاید. افراد نو جوان و زیر سن با استفاده از قانون زیر سن، نیک می دانند که هیچ کس جرات ندارد آنان را سر زنش و یا جلو گیری نماید، اینجاست که سو استفاده بی نهایت می گردد، در نتیجه ضربه آنرا باید خانواده، جامعه و دولت متحمل شوند. بد بختانه باز هم هیچ یک از احزاب رقابت کنند برنامه و پالیسی مشخص در این مورد ندارند که بعد از تشکل کابینه و حکومت چه نوع سیاست و برنامه را در قبال بحران خانواده، جامعه و مکتب ها بگیرند؟ هیچ یک از رهبران نگفته اند که اختیارات را به والدین و استادان بر می گردانند تا در رشد و تعلیم و تربیت نسل جوان با دولت همکاری کنند.
۴: مهاجرت و بی کاری: بحران مهاجرت و بی کاری معضله دیگری هست که حزب حاکم کار گر را در مدت سیزده سال حکومتش همیشه به مقابله کشانده است و امروز هم در تصمیم گیری مردم شدیدا رول عمده ای بازی می کند. همه در فکراند به کدام رهبر رای دهند تا از این مشکلات بیرون ایند. بعد از سه دوره مناظره تلویزیونی ثابت شد که هیچ یک از سه حزب عمده راه حل اساسی برای مهاجرت، شغل زدایی، بحران اقتصادی و باز سازی ارزشهای خانوادگی و اجتماعی ندارند، هر کدام بیشتر از بیش بر هم می تازند و همدیگر بانی این همه بحران دانسته تهمت زده محکوم می کنند.
۵ بحران اقتصادی و جنگ: بحران اقتصادی و آتش جنگ عراق و افغانستان، همچنان از این کشور قربانی می گیرند. بیکاری، قیمتی، افزایش کمر شکن مالیات، فرار سرمایه و شرکت های بزرگ تجارتی به کشور های در حال رشد، مانند هند، سنگا پور و هنگ کانگ و....! سیستم متلاشی شده بانکی، قرضه ها و وام های گنگ داده شده، مصارف گزاف جنگها و ده ها مورد مشکلات دیگر، بحران اقتصادی بریتانیا را نسبت به بحران اقتصادی سائر جهان چندین برابر ساخته است. در این مورد نیاز به تحلیل نیست، چون همه در مورد بحران مالی جهان و جنگ های عراق و افغانستان خوب می دانند.
بریتانیایی امروز در گیر و دار انتخابات ۲۰۱۰ آن بریتانیایی کبیر دیروز نیست، امروز احزاب شکسته با رهبران آشفته و سیاست های لرزان و اهداف مشکوک کشور را سخت در مانده و مردم را سخت سر گشته ساخته اند، هیچ کسی نمی داند کی به کی هست، و کی به کی رای خواهد داد.
و حال اشارهء کوتاه در مورد رای دادن...!
مهاجرین رای دهنده:
سیاست باز و بشر دوستانه حزب کار گر در مدت سیزده سال حکومت عادلانه شان، هزاران هزار انسان زحمت کش و مهاجر که در بدترین و سخت ترین شرائط در گوشه و کنار دنیا زندگی می کردند، با پناه آوردن در این کشور، به زندگی عادی و آبرو مند و محفوظ دست یافتند . بعد از گذشت زمان، کم کم بعنوان شهروندان بریتانیا قبول شدند و امروز همه از یک زندگی خوب و سعادتمند مستفید می شوند. نیک میدانیم که حزب کارگر با آن همه سخاوت و همکاری که در حق مهاجرین روا داشتند، امروز وظیفه فرد فرد مهاجرین هست تا رای شانرا با دل باز برای آقای گوردن براون رهبر این حزب روا دارند . چه خوب که همه مهاجرین بخصوص مهاجرین افغانستانی با حزب کارگر همگام و همراه باشند تا خود در نیمه راهی زندگی جدید بی همراه نگردند.
یاد اوری می گردد این که با به قدرت رسیدن حزب محافظه کار با سیاست بسته، سنتی و محافظه کارانه، شرائط کار و زندگی برای مهاجرین و اقلییتهای قومی تنگ تر خواهد شد و زمینه های کاری و فرصت سازی مساوی برای همه محدود تر و کم رنگ تر خواهند گردید.
تقدیر و تشکر— حفیظ خرمی خرم