گیتار به جای مسلسل
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بقلم ریچارد مارکوس
برگرفته از سایت قنطره -1 نوامبر 2011
http://de.qantara.de/wcsite.ph...
بفارسی از حمید بهشتی
پس از سال ها جنگ مسلحانه بسیاری از شورشیان طوارق برای ادامه حیات فرهنگی ملت خویش رو به موسیقی کرده اند. یکی از جالب ترین شورشیان پیشین هنرمندی است بنام عمر «بامبینو» مختار.
داستان های بسیاری در باره این آلبوم هست: نه فقط داستان زندگی فردی که آنرا تولید نموده است، بلکه همچنین داستان ملتی که قدمت آن به قریب 1400 سال می رسد و داستان یک سرزمین. به هنگام گزارش در باره موزیک بامبینو در این باره نیز باید سخن گفت. زیرا در غیر اینصورت تقریبا نیم آنچه که در موسیقی او می باشد ناگفته می ماند.
با اینکه معمولا مطالعه نقد آثار موسیقی کمتر به قصد کسب اطلاعات سیاسی و اجتماعی انجام می شود، معهذا همه اطلاعات مربوط به این مرد، موسیقی او، ملت و سرزمین او، آنچنان دارای اهمیت است که نمی توان از آن صرفنظر نمود. موسیقی او به جهات مختلفی بیش از هر چیز بدین مسائل مربوط می شود.
اینجا سخن در باره عمر «بامبینو» مختار است. مردی که سرزمینش از جمله خشک ترین مناطق کره عرض می باشد. سرزمین او در صحرای افریقا واقع است، بویژه آن بخشی از صحرا که درون مرزهای الجزائر، مالی، بورکینافازو و نیجریه قرار دارد. نام ملت او «کِل تامِلگوست» می باشد که عموما بدان طوارق گویند. آنها بصورت ایلات به چوپانی و مشایعت کاروان ها از الجزائر تا نیجریه پرداخته و از قرن ها پیش در صحرا گله های خود را پرورش می دادند.
شورشگری با موسیقی
آنها به سختی در مقابل هر گونه نفوذ خارجی مقاومت نموده، برای استقلال سرزمینشان به مبارزه پرداخته اند، علیه همه و هر کسی که بکوشد آنها را زیر نفوذ خویش درآورد. ریشه های موزیک آنها تا اعماق تاریخ ملتشان می رسد و نیز به گیتار مدرن الکتریکی ستاره های موسیقی راک اندرول مانند جیمی هندریکس و جیمی پیچ و قیام های مسلحانه «کل تاملگوست» علیه دولت های نیجریه و مالی در سال های دهه 1980. سرانجام همین شورشیان بودند که ابتدا مسلسل های خویش را بر زمین نهاده و آنگاه دست به گیتار بردند و بدین صورت محتوای شورش خویش را تغییر دادند.
عمر «بامبینو» مختار در سال 1980 در یکی از کمپ های واقع در صحرا در نزدیکی شهر آگادز واقع در نیجریه و بنام گومر المختار چشم به جهان گشود. هنگامیکه دولت نیجریه در پاسخ شورش سال های دهه 1980 در مقابل کل تاملگوست دست به عملیات نظامی زد، والدین بامبینو به الجزایر گریختند. در سال های دهه 1990 که ظواهر امر حاکی از این بود که امکان توافق با دولت بوجود آمده است خانواده وی مجددا به آگادز بازگشت.
مختار در هجرت نواختن گیتار را آموخته بود. پس از بازگشت وی به آگادز یک نوازنده مجرب او را تحت حمایت خویش گرفت. سایر اعضاء گروه وی را که جوان ترین و کوچک ترین آنها بود به بامبینو ملقب نمودند ، با اشاره به واژه ایتالیائی بامبینو برای طقل خردسال.
تا زمانی که صلح ادامه داشت، یعنی از سال های دهه 1990 تا آغاز قرن جدید رشد هنری بامبینو مرتب پیشرفت می کرد. در سال 2007 که مجددا شورش آغاز گشت، دولت نیجریه «نوازندگان گیتار» را تحت فشار قرار داد. زیرا دولت آنها را دشمن خود می دانست. هنگامیکه ارتش دوتن از نوازندگانی را که با او همکاری داشتند به قتل رساند، بامبینو دوباره مهاجرت نمود. اما این بار به سوی غرب و به بورکینافازو.
دومین بازگشت به میهن
اینجا بود که پس از یک سال جستجو، مستند سازی بنام ران ویمن در حین تهیه فیلمی در باره کل تاملگوست («آگادز- موزیک و قیام») به یکی از کاست های بامبینو دست یافت. ویمن چنان تحت تأثیر موسیقی بامبینو قرار گرفت که او را با خود به آمریکا برد و آنجا به اتفاق وی آلبوم «آگادز» را تولید نمود. این البوم چند ماه پیش به نشر Cambancha به بازار عرضه گشت.
هنگامیکه در سال 2010 ارتش، دولت سابق را برکنار و قدرت را بدست گرفت، قرارداد صلحی با شورشیان کل تاملگوست بسته شد و بدنبال آن مهاجرین توانستند به کشورشان بازگشت نمایند. بدین قرار بود که ویمن و بامبینو نیز به آگادز بازگشته و توانستند سی دی و فیلمی را بموازات هم تهیه نمایند.
مانند نسل اول نوازندگانی که نوازندگی را که «ایشومار» نامند – از واژه فرانسوی شومور (به معنی بیکار) است و معادل موسیقی شورش بکار می رود- موسیقی بامبینو نیز ملغمه ایست از عناصر مدرن و سنتی. گیتار الکتریکی همگام و همراه با ضربی یکنواخت موجب اثری افسون کننده گشته، شنوندگان را به درون حاله ای از آهنگ می کشاند.
معنویتِ مادیت
گاه به گاه نوای گیتار بامبینو با اوج تک نوازی که در ریتم و حول ریتم سر می دهد، گوئی بیانگر آرزوی آزادی ملت خویش می گردد.
برخلاف بسیاری از گیتاریست های تک نواز در راک اندرول که همچون برشی برای خواننده می باشند، تک نوازی های بامبینو بیشر به گونه ای از گسترش احساسی موزیک شباهت دارند و مادیتِ محض را به معنویت می کشانند. بدین صورت تک نوازی های او فقط بازتاب اوج احساسات و برانگیختگی وی که ناشی از سوگندش به در خدمت آینده بهتری برای ملت خویش می باشد، نیست، بلکه می تواند راز و نیاز عمیقی تلقی گردد که دل شنونده را به تکان می آورد.
بامبینو در گفتگوهائی که از وی در مطبوعات در باره سی دی مزبور منتشر گشته اند از ارتباط خود با صحرا سخن گفته است و اینکه تا چه میزان انگیزنده موزیک او بوده و چه قدر او و ملتش آنجا را موطن خود می دانند.
از سه ترانه ی سنتی که در این سی دی ظبط شده اند، دوتای آنها را او از جاهای دیگر اخذ نموده است (من به سرزمین خویش درود می فرستم) و (صحرا، وطن من). عنوان این ترانه ها بخوبی گویای این است که چه قدر رابطه این ملت با صحرا عمیق می باشد.
دعوی استقلال فرهنگی
در دوران قیام دولت، نیجریه در ابتدا موزیک گیتار نوازان را بدین خاطر ممنوع نمود که آنها را تحت فشار بگذارد، با این استدلال که ترانه های آنها حامل پیام شورش می باشند.
اما این ترانه ها حاوی دعوت به مبارزه مسلحانه نبوده، بلکه بیش از هر چیز به ملتِ خود یادآوری می کنند که باید نسبت به هویت خویش سرافراز باشد و بر سنت های دیرینه خویش اتکا کند. بسیاری از مردم «تاملگوست» مجبور بودند بخاطر خشکسالی و از دست دادن احشام و چراگاه های خویش که به علت استخراج اورانیوم صورت گرفت به شهر ها مهاجرت نمایند. این ها باعث شد که پیام آنها اهمیت بیشری یافته و موجب شود که مردم نسبت به هویت خویش آگاهی یافته و احساس سرافرازی و اعتماد بنفس در آنها تقویت گردد.
در این آلبوم از آثار خودِ بامبینو دو ترانه هست (ما را به هم پیوند ده) و (برادران با هم باشیم) که درست با همین انگیزه ها نوشته و تهیه شده اند. یعنی برای اینکه ملت خود را به حرکت در آورد تا علیه همه چیزهائی که آزادی آنها را سلب کرده، یا مجبور نموده است که زندگی عادی خود را رها گنند، بر خیزند.
دوام ملت کل تاملگوست بدین خاطر است که توانسه اند در شرایط سخت محیط خویش مقاومت نموده بیآموزند چگونه خودرا با تغییرات محیط زندگی خویش وفق دهند. این ملت که قرن ها برای حفظ استقلال خویش مبارزه کرده است بخوبی می داند همواره راه های مختلفی برای دست رسی به مقصود وجود دارند. موسیقی عمر «بامبینو» مختار و پیام ترانه های او برای ملتش بخشی از این کوشش هاست. بدون شک آن ها قوی ترین سلاحی هستند که مردم «کل تاملگوست» در حال حاضر در اختیار دارند.
لینک به آلبوم
URL: http://bombino.bandcamp.com/
توضیج زیر تصویر 2
نواهای شورشی بر ضد جنگ: عمر مختار و گروه او در سال 2010 جلوی مسجد اعظم آگادز در مقابل هزاران تماشاچی کنسرتی را اجرا نموده و پایان جنگ های نیجریه را جشن گرفتند.
توضیج زیر تصویر 3
اتکاء به هویت و سنت خویش: عمر «بامبینو» مختار در آلبوم «آگادز»
پيامها
8 نوامبر 2011, 07:44, توسط نادر
بتاریخ 30 اوکتوبر خانم سیما سمر دریک کنفرانس به آلمان دعوت شده بود. ایشان در حاشیهء این کنفرانس ضمن صحبت با چند نفر اظهار نظر کرد، که در آینده نزدیک حزبِ بنام حق و عدالت با همکاری با حنیف اتمر تأسیس خواهد کرد.
اما در خبریکه دیروز در بی بی سی در رابطه با تأسیس این حزب نشر شد، از خانم سمر نام برده نشده است.
آیا کسی درین رابطه معلومات بیشتر دارد؟
خواهش میکنم اتهام شایعه پرانی را به من نزنید، زیرا این کارهدفم نیست.
8 نوامبر 2011, 12:30
اگر از سرزمین ما هستید باید عنوان را اینطور " گیتار بجای تفنگ" انتخاب میکردید .
اگر از کشور بردار همسایه هستید با ابراز مغذرت از این جسارتم .
8 نوامبر 2011, 14:26
زبان ما با کشور برادر مشترک است . با عرض مغزرت ازخودتان
8 نوامبر 2011, 21:57
فکر کنم مسسلسل = متواتر, متعدد, دوامدار معنا داشته باشد..
....خوب ان است که از مود ,لهجه......... برداران ایرانی تقلید کنند که این خود انگشت دیگران را بطرف انان نشانه گرفته و تبر یک تعداد را دسته میکند..
انسان زیرک کاری نمی کنند که خود و قومش رازیر باران انتقاد و کنایه قرار "بد یه".
9 نوامبر 2011, 08:52, توسط منتحر قهرمان دربدر
تفنگ اسم عام است مانند تفنگ بادی تفنگ تک تیر انداز وغیره هر چیزی که میله و قبضه وماشه ای داشته باشد را تفنگ گویند مسلسل فارسی همان ماشیندار در زبان در بدری دوست مان است
9 نوامبر 2011, 16:55
زبان مشترک ولی لهجه ها متفاوت چنانچه زبان هراتی و مزاری و کابلی یکی اما لهجه ها متفاوت اسم چیزی های راشاید متفاوت استفاده نمایند .
اگر هراتی یی بخواهد لهجه دوستان شمال را استفاده کنند شاید مردم فکر کنند که شخص خواسته لهجه دیگرانرا مسخره مینماید.
لهجه ایران برای خودشان لهجه خراسان و تاجکستان برای خودشان همچنان لهجه شرین هزارگی و مزاری و بدخشی برای خودشان .
9 نوامبر 2011, 17:38, توسط ب ی خ د ا
مسلسل اصلا کلمه ی فارسی نیست محترم . مسلسل لغت عربی است. ایشان میتوانیست از کلمه ی اسلحه و یا سلاح استفاده نماید. خاینین فرهنگی کار را بجای رسانده اند؛ که حتی لغات خارجی را سر ما بنام فارسی می چپانند!
10 نوامبر 2011, 14:53, توسط ahmad
سلام برادران. من یک پشتون هستم ولی زبان من فارسی است. با ان حده از هموطنان که فرق بین زبان فارسی ایرانی و زبان فارسی افغانی میاورند، دو مساله است. یا اینکه درقسمت زبان معلومات ندارند یا حرف های یک حده از پشتون های تنگ نظر را قبول کرده اند. این پشتون های تنگ نظر اول نام زبان را از فارسی به دری تبدیل کردند و حالا پیروانشان مخالف استفاده از واژه های این زبان که در کشور همسایه رواج دارد میباشند. زنده باد زبان فارسی و پشتو در کنار هم!