فقرعمومی و یاس از آینده، معلول گسترش فساد در کشور
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چندی است که از فساد موجود در کشور هیچ سخنی به میان نمی آید و یا اگر زمانی از فساد ذکری به میان می آید در قالب اشارات و کنایات بیان می شود. علت اصلی آن این است که دولت افغانستان چند سال پیش وقتی در برابر انتقادات گسترده نهادها و جامعه بین المللی در مورد فساد قرار گرفت، چنان واکنش تند نشان داد که این نهادها را مجبوربه سکوت ساخت.
نهادهای بین المللی وقتی در یافتند که انتقاد از حکومتداری فاسد هیچ تاثیری ندارد و بجای آن که در افغانستان اصلاحات به بار بیاورد و ارگانهای حکومتی در افغانستان را وادار سازد تا قدمی برای اصلاح بردارند، بیشتر مبدل به کینه توزی و واکنش های تند گردیده است، از ترس این که این انتقادات ممکن است حتی اوضاع را خرابتر نمایند، به ناچار سکوت اختیار کردند. اما این سکوت پیامدهای ناگواری برای مردم افغانستان داشت.
براساس تخمین جدیدی که از سوی سازمان ملل متحد ارایه داده شده، میلیاردها دالری که برای پیروزی در جنگ افغانستان به مصرف رسیده، می توانست برای هر شهروند کشور 15 هزار دالر برسد، اما ظاهرا فساد و خشونت فزاینده نه تنها این مردم را دایره فقر و بدبختی نجات داده، بلکه امیدها و آرزوهای که تا چند سال پیش داشتند، آن را نیز از آنان گرفته است. هم چنین مارتین وان بجلرت، یکی از دو بنیانگذار شبکه تحلیلگران افغانستان می گوید مردم در مورد آینده خود مطمئن نیستند.
ادامه نا امنی و تداوم فساد در کشور سبب گردیده است که مردم افغانستان امیدشان را نسبت به آینده باردیگر از دست بدهند. درست همین چند سال پیش بود که نهادهای بین المللی تحقیقات جامعی را در مورد نگرش مردم افغانستان نسبت به آینده ارایه دادند، این تحقیقات تقریبا سه چهارسال پیش بود یعنی درست زمانی که این نهادها به شدت در مورد گسترش فساد در دستگاه دولتی افغانستان انتقاد می کردند، نکته جالبی که در این تحقیقات بدست آمد این بود که اکثریت مردم افغانستان علی رغم جنگ و نا امنی و تداوم خشونت ها آینده از افغانستان امید وار بودند و انتظار فردای بهترعاری از جنگ و دور از فساد اداری و حکومتی را می کشیدند. شاید کشورهای غربی نیز به این امید واری ها دل خوش کردند و در مورد تداوم روز افزون فساد در کشور سکوت نمودند، اما طی چند سال اخیر و تحولات سیاسی و نظامی که در کشور رخ داد و مردم هر روز بجای زندگی بهتردر فقر بیشتری فرورفتند و دامنه خشونت ها نیز بیشتر از گذشته گسترش یافت، مردم به تدریج دچار یاس و نامیدی شدند، طوری که اکنون اکثریت مردم افغانستان، نسبت به آینده شان نگرانی دارند و نمی دانند که آنان به چه سرنوشتی در تحولات خونین و خشونت بارو فساد انگیز افغانستان، دچار خواهند شد. افزایش تدریجی افرادی که در زیر خط فقر زندگی می کنند و نیز رکود توسعه و پیشرفت در کشور، سبب مهاجرت گسترده مردم از افغانستان شده است، طوری که بخش قابل توجهی از مهاجران را در جهان کنونی از کشورهای همسایه گرفته تا قاره های اروپا و امریکا و اقیانوسیه را مردم افغانستان تشکیل می دهند و این وضعیت یعنی گریزاز وضعیت مبهم و نامعلوم آینده کشور.
این کار شناس می گوید، پیشرفت هایی در افغانستان وجود داشته است اما احساس قوی وجود دارد که پیشرفت ها با مبالغ پولی که در افغانستان مصرف شده و تلاش هایی که در کشور صورت گرفته، متناسب نیست. تنها امریکا در جنگ افغانستان نزدیک به 450 میلیارد دالر به مصرف رسانده است، اما نتیجه مطلوب بدست نیامده است. زیرا شانس و امید به زندگی یا میانگین عمر در افغانستان مانند گذشته تغییری نکرده است و هنوز هم میانگین عمر مردم افغانستان زیر 45 سال است، درست همان میانگینی که در دوره حاکمیت طالبان بود. حدود یک چهارم کودکان کشور حتی چانس این را ندارند که شاهد پنجمین سالگرد تولد خود باشند. بر اساس تخمین سازمان ملل، حتی برای آنهایی که از این مصیبت ها نجات می یابند، امید به زندگی بسیار پایین است. تنها یک چهارم افراد بالغ در افغانستان می توانند بخوانند و بنویسند و نرخ بیکاری در کشور به 40 درصد می رسد.
این کار شناس نتیجه می گیرد که به جای افزایش رشد اقتصادی در افغانستان، بخش زیادی از این کمک ها یا به جیب قشری از نخبگان رفته است یا به جیب شورشیانی که خود به ترویج و شیوع فرهنگ فساد کمک کرده اند.... از تامین عدالت گرفته تا امکانات برقی، همه چیز برای تقاضای رشوت استفاده می شود. بر اساس آمار سازمان ملل متحد، سالانه 2.5 میلیارد دالر پول در افغانستان در اختلاس و سوءاستفاده مالی مصرف می شود. سازمان شفافیت بین المللی افغانستان را سومین کشور فاسد در جهان رده بندی کرده است که تنها در درجه بهتری از میانمار و سومالیا قرار دارد. به قول این کارشناس کشورهای غرب با پول و نیروی نظامی وارد افغانستان شد اما در این میان یک چیز نادیده گرفته شد؛ پیچیدگی کشوری که غرب می خواست آن را به وضعیت دیگر "گذار" بدهد. متاسفانه این "گذار" در طول تاریخ افغانستان چندین بار توسط خارجیها صوت گرفته است، اما متاسفانه افغانستان برخلاف دیگر کشورها، هیچگاه گذار از وضعیت فلاکت بار به سوی توسعه و پیشرفت صورت نگرفته است، عصبیت و خشونت های قبیله ای چنان رشته های محکمی درهم تنیده که هر گذار کننده ای را در همان نطفه خفته کرده است و این بارچندین کشورغربی تلاش کردند تا گذاری از جنگ و خشونت و عقب ماندگی به سوی صلح و آرامش و توسعه ایجاد نماید، اما همین تلاش ها نیز اکنون به یاس مبدل گردیده است و گذاری ذر کار نیست!.
مارتین وان بجلرت می گوید اما با وجود این کاستی ها، افغانستان دستاوردهایی داشته است که در تاریخ کشور بی نظیراست، مانند آزادی بیان و رشد رسانه ها. هر چند این دستاوردها شکننده و وابسته به حضور نیروهای خارجی عنوان می شوند اما بسیارند افغانستانی هایی که به این دستاوردها خوشبینانه می نگرند. این سخن مرا به یاد آن کاریکاتوریستی انداخت که چند سال پیش از دموکراسی و توسعه در آفریقا کشیده بود که یک قسمت بدن مرد آفریقایی فربه شده است و دیگر قسمت های بدن پوست تنش روی استخوانهایش چسپیده است. در افغانستان هم مردم ما دموکراسی و ازادی بیان را با شکم گرسنه و فقر و بدبختی تجربه می کنند و آیا دستآورد ده سال نظام دموکراسی برای مردم همین است؟. آیا این نعمت به باد هوا شباهت ندارد که برای سیرشدن و رفع گرسنگی استشمام کند؟.
به هرحال گسترش فساد در کشور و سکوت در برابر افزایش روز افزون آن سبب یاس و نا امیدی مردم نسبت به اینده گردیده و این پیامد بدترین دستآوردی است که گسترش فساد در کشور، به دنبال داشته است.