صفحه نخست > دیدگاه > افغانستان در گیر ودار "مرداب های فکری!"

افغانستان در گیر ودار "مرداب های فکری!"

برای من طرح تجزیه افغانستان = به وطن فروشی است
گل احمد حکیمی
سه شنبه 12 آپریل 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

برای من طرح تجزیه افغانستان = به وطن فروشی است، زیرا این جنگ اگر ریشه در 150 سال قبل تاریخ افغانستان دارد، یقین داشته باشید که با عملی شدن آن نه تنها 150 سال دیگر، بلکه سالیان متمادی باز هم ادامه خواهد داشت و گره اصلی مشکل مردم افغانستان باز نخواهد شد. گرچه جنگ یک پدیدۀ اجتماعی - تاریخی است، اما سیاست مسأله جداگانه است و تا زمانی که سیاستمداران خام اندیش و دور نیدیش کشور ما نشسته باشند و بر سرنوشت کشور چنین قضاوت های عجولانه و تصمیم گیری های نابخردانه نمایند، باور داشته باشید که کار به جایی نخواهد کشید. زیرا تأمین "صلح دایمی" در جهان خود زیر سوال است و از نظر دکتورین جنگ هم چنین چیزی در جامعه بشری ناممکن است و این پدیده ایست که در نهاد طبیعی زنده جانها نهفته می باشد. یعنی این که جنگ را به هیچ صورت نمی توان مهار کرد. روی همین دلیل هم است که کشور های بزرگ شده جهان از قبل می دانستند که چه باید بکنند تا در آینده ها به یک قدرت بزرگ جهان مبدل شده باشند و دیگران را هر آن گوشمالی داده، شر آنها را از سر خود شان کم نمایند. بناء: دلیلی هم برای تجزیه افغانستان وجود ندارد، جز این که این هم یک خدمت دیگری برای به پیش راندن چرخ اهداف "هژمونیستی" قدرت های بزرگ در این منطقه باشد

تبصره کوتاه:

افغانستان در گیر ودار "مرداب های فکری!"

افغانستان سرزمینست که در آن ملیتهای مختلف از سالیان متمادی به اینسو زندگی دارند. اگر مبالغه در کار نرفته باشد، میتوان گفت که این یک سرزمین خدا داد، با داشتن ساختار یک سیستم چندین ملیتی البته از مدلهای "بدوی" آن است که بومی گرایی و بومی زده گی در میان طیف وسیعی طبقات و اقشار مختلف جامعه وجود دارد که در واقعیت محصول میراث فرهنگ های گوناگون گذشته می باشد و مردم این سرزمین وامدار سه فرهنگ ذیل هستند:

1 - فرهنگ قبل از اسلام

2 - فرهنگ اسلامی

3 - فرهنگ غربی

که اینها در درون جامعه با هم مدغم شده اند و در طول تاریخ هر زمانی که تلاش صورت گرفته است تا یکی از این سه ارکان فرهنگی را در جامعه از بین ببرند و مهو کنند، گروه های مخالف با استفاده از باور های مردم در این گیر و دار ها و کشمکش ها همه کاسه و کوزه را بر سر روشنفکران جامعه ریخته و شکسته اند و در نتیجه این تلاشها به شکست مواجه شده است.

اما اگر از یک زاویۀ دیگری به این کشور نگاه کنیم و به مفاهیم ملت زیاد نه چسپیم در یک کلام میتوان گفت که این یک کشور "مهاجرین" است. به مسایل تاریخی آنهم کاری نداریم.

کسانی که اختلافات قومی، مذهبی و لسانی را در این سرزمین دامن زده اند و یا میزنند، اشتباه بزرگی را مرتکب می شوند. بناء: تاریخی را که خود ساخته و خود بافتۀ مردمان سؤ استفاده جو و استعمارگر جهان است و نا معلوم میباشد، باید به زباله دان موزیم ها سپرد و در عوض آنچه را که برای گسترش "هویت ملی" مردم ما خوب است، باید به آن توجه کرد و آن را تقویت بخشید. آنچه را که دیگر در گندیده گی های فکری و تعصبات نژاد پرستانه، ملیت پرستانه، قوم گرایانه، تبعیض طلبانه و دیگر افکار نا سالم سیاسی از این دسته، تفاله شده است، باید آنها را به دور انداخت تا دیگران از آن علیه خود ما استفاده نکرده باشند.

اگر به گذشتۀ پر از سوال این سرزمین نظر نیاندازیم و هر یک از ما با کشیدن اسناد مؤقتی خود ادعای مالکیت نه کنیم و به هیچ ملیت دیگری نگوییم که این سرزمین از من است و تو بیگانه هستی!، در آن صورت کار به جایی خواهد رسید و اما اگر مسایل قومی، زبانی، منطقوی و غیره را بیشتر از این دامن بزنیم که خود آب را به آسیاب دشمن ریختن است در آن صورت جز تباهی و از هم پاشیدگی ملت واحد ما که گذشته گان ما به خاطر حفظ آن جان های عزیز شانرا قربان کرده اند تا آن را برای ما به میراث بگذارند، چیزی دیگری نصیب مردمان این سر زمین نخواهند شد.

باید گفت که هیچ یک از ملیتها، مگر به مفهوم «کل» صاحبان اصلی این سر زمین نمیتوانند به شمار نمی آیند، زیرا این سر زمین همان طور که گفتیم "سرزمین مهاجرین و مهاجرت ها" بوده است که باشنده گان امروزی آن از چهار گوشه و کنار اطراف آن به داخل این سرزمین آمده و سالهای متمادی است که در آن مسکن گزین شده اند و امروز به نام اتباع اصلی این سرزمین «افغان» نامیده میشوند.

اما مشکل این سرزمین از دوجهت است:

1) جهت سیاسی و

2) جهت قومی، که هردو آن ریشه در مداخلات کشور های منطقه و جهان میتواند داشته باشد، نه در میان اقوام داخل این کشور. به گونۀ مثال: اگر به مشکل «معاهده دیورند» بپردازیم، در مییابیم که ایجاد خط دیورند به عنوان یک "زخم ناسور" وسیلۀ در دست سیاستمداران کهنکار انگلیس از گذشته به این سو به منظور قمار های بزرگ سیاسی در منطقه بوده و امروز هم آنها در تفاهم با همکاران بین المللی شان به سردمداری آمریکا این معضله را بار دیگر بالا میکشند تا از آن برای پلان های بعدی شان نفع برده باشند. به ویژه این که قواه ناتو به رهبری آمریکا در مبارزه علیه طالبان و تروریزم در منطقه موفق نبوده، و در حال حاضر در برابر آنها احساس ناتوانی میکنند و بر بی نتیجه ماندن جنگ علیه نیروهای طالبان و القاعده در درازمدت که هم برای آنها خسته کن و فرسایشی است و هم ضربۀ بزرگی در اقتصاد آن کشور وارد نموده است، پی برده اند.

از اینجاست که تلاش ها به خاطر گریز از معضلۀ افغانستان آنها را به فکر تجزیه کشور ما به دو قسمت جنوب و شمال انداخته است که با عملی شدن آن یک تعداد افراد جاهل با تعصبات قومی در هردو طرف سرحد شاید از خود رضایت نشان بدهند. طرحی چنین پلانی در حال حاضر برای مردم افغانستان سؤالهای زیادی را ایجاد کرده است.

یک گروه از مردم میگویند که:

"اگر تلاش آمریکا و کشور های غرب برای یک چنین طرحی عملی باشد که زمینه را برای نفوذ "طالبان و القاعده" مساعد سازد تا، سیاست های جهان عرب را در این منطقه و در این سرزمین پیاده کنند و "یک بلاک اسلامی" را در این منطقه بوجود بیاورند، در آن صورت مخالفت های قومی در داخل کشور ما بالا گرفته، باعث آن خواهد شد تا زمینه های بلع نمودن بقیه قطعات و اراضی کشور را توسط بیگانه گان مساعد سازد".

حالا، سؤال بر سر اینست که "نیت" غرب در ایجاد یک چنین منطقۀ خاص "پشتونها" برای پیشبرد اهداف شان چیست؟ و این کار آنها این سؤال را که (آنها در رژیم های قبلی به تنهایی خود برای مردم این سرزمین چه کردند که امروز در اتحاد با القاعده کنند؟) در اذهان دیگر اقوام برانگیخته است که این تلاشها از همین اکنون باعث نارضایتی بخشی عظیم از مردم افغانستان شده است. ولی اگر منظور آمریکا و کشور های غرب از این کار، این باشد تا قدرتی را از وجود "پشتونهای" هردو طرف مرز برای مقابله با طالبان والقاعده در داخل کشور پاکستان ایجاد کنند، در آن صورت آنها با این کار شان هم نه تنها این "شک" را که "نیت" خوبی برای آینده کشور ما- افغانستان ندارند، را در نزد مردم افغانستان ایجاد کرده اند، بلکه در نزد مردم پاکستان نیز این ذهنیت را ایجاد خواهند کرد تا بپرسند که:

آیا آمریکا حقیقتأ میخواهد تا یک "حکومت مؤقت فدرالی" را در افغانستان به وجود بیاورد و یا این که از این کار خویش اهداف دیگری هم در سر دارد. که در هردو صورت مردمان هردو سرزمین کمتر به این مسأله باور خواهند کرد تا چنین کاری جنبۀ عملی داشته باشد.

واژه های کلیدی

تجزیه افغانستان
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس