سفری به خرابه کابلستان
قسمت اول
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
فراز و نشیب روزگار یکبار دیگر باعث شد تا سفری به خرابه های زادگاه ام کابلستان داشته باشم ....
فراز و نشیب روزگار یکبار دیگر باعث شد تا سفری به خرابه های زادگاه ام کابلستان داشته باشم لندن را با طیاره عظیم ا لجثه امارات با خدمات عالی, غذا خوب و کافی ... به مقصد دوبی ترک و از یک قسمت دورافتاده ,رنگ و رو رفته میدان دوبی که برای پرواز های سومالی و اوغانستان در نظر گرفته شده است ذریعه بوینگ 727 شصت اریانا با درو دیوار موریانه خورده , چوکی های تکه وپاره ,پرده چند رنگه کثیف بمانند پرده کبابی های کابل که دوسه چوکی first class را از سایرین جدا و مهمانداران چاق و چله ملبس با پطلون و سربرهنه وپخش ایه از کلام الله مجید( در حالیکه در گذشته ها مهماندار مجرد , زیبا و دارای اندام متناسب و اکثرا دامن , چادر, نکتایی میداشتند) وتکرار چندین بار اسم کپتان ... و کم کردن های یکبارگی فاصله پرواز هوا – زمین که دل و درون مسافران را به حلقوم شان بالا میکشید .... و اخر الامر به باور مهمانداراش مل خیر به میدان بین المللی کابل فرود امده و عهد کردم که در اینده نباید هوس اریانا نامدار را بکنم ...
پرواز دوازده ساعته لندن- کابل انسان را با خاطرات گذشته و حال وطن مشغول میکنند ما خارجنشینان فکر میکنیم ده سال حاکمیت نسبی قانون وسرازیر شدن ملیارد ها دالر,مشاور, کارشناس و تحصیل کرده !!! چهره وطن, مردم و بلخصوص قلب کشور ما شهر کابل را دیگرگون و باید تغیرات عمده در عرصه های اجتماعی, اقتصادی ,سیاسی , نظامی وبازسازی......مشهود باشد اما بالحظات اخیر که طیاره اهسته اهسته بطرف محل پیاده کردن مسافرین در حرکت و همه با بی حوصله گی از کلکینچه ان اینطر ف و انطرف میدان را از نظر میگذرانند ....
با دریغ فراوان دیدن قیر ( اسفالت) کهنه و معیاد گذشته میدان بین المللی کابل که از سیاه به سفید تغیر رنگ داده و با گذشت بیش از حد زمان صد ها کفیده گی در ان بوجود امده است ,چراغ های عجیب و غریب خطوط فرود و پرواز و توقف طیاره ها به مانند ماین های سر سوته با لین های غیر منظم برق رو زمینی یاد فرود گاه بین المللی اقای گلبدین در چار اسیاب را به ذهن انسان ترسیم میکند,عدم وجود و جابجایی سنگ های سمنتی کنار قیر و ساحه سبز , نبود بته , درخت , سرسبزی وقطع به موقع اشجار وحشی ... نبود خطوط محل توقف موتر ها و وسایط ضروری داخل میدان.... ...زیبایی میدان را از بین برده است.
با ورود به دفتر معاینه و تفتیش گمرکی گویی به سرد خانه نیمه تاریک چارصد بستر داخل شده یی هشتاد فیصد چراغ ها اصلی خاموش غیر فعال و به عوض چراغ های چینایی آیس کریم مانند که در سماوار های کابل مُد شده است نصب و غرفه ها چوبی مامورین مسوول با ان رنگ تیره به غرفه های تکت فروشی ملی بس شباهت عام وتام دارد..
نود فیصدکراچی های دستی سهولت مسافرین که با پول گزاف تهیه شده است غیر فعال وتایر های ان عمراش را بشما داده است, جزایر و محلات سرسبزی " میدان – دروازه خروجی " محل اشغال ,نصواروسوخته سگرت قرار گرفته ,سواره و پیاده میدان خمی به ابرو نیاورده دهقان و باغبان بجای رسیدگی به ان مصروف بارکشی و دوشیدن مسافران تازه وارد اند , حضور صرافان , دست فروشان , تاکسی رانهای واسطه دار داخل میدان یاد سرای شهزاده و کوچه مندوی رابخاطره ها زنده میکند............
این همه عکس تخیل انسان را در باره ده سال حکومت داری در کشور بی قانون ما ثابت میکند ...
راننده به نیابت خودت با پرداختد پنجاه روپیه خاک پولی به پلنگی پوش پکول دار دهن دروازه خروجی زمینه گذشتن از هفتمین خوان رستم رابرایت فراهم و اینک مل خیر به شهر کابل پایتخت ویران ونفرین شده اوغانستان خو درا احساس میکنی.. ....به هر طرف گرد وغبار, انبار گلٍ در کنار جاده و پیاده رو ها.... اشغال, خریطه های پلاستیکی..... شهر پر از کثافت ...
جاده اصلی "میدان هوایی- شهر کابل " از قسمت چهاراهی صحت عامه یا چاراهی قوماندان مسعود به چپ از مسیر پل محمود خان - مرداخانی به مرکز شهر رهنمایی میشود زیرا سفارت امریکا , ریاست جمهوری و منازل یکتعداد مقامات در مسیر اصلی راه" میدان – شهر" قرار گرفته است و از ترس چارتا تریاکی غارنشین غلام وهابیت وپنجاب با تخته های ضخیم سمنتی مسدود و باعث ترافیک سنگین و اذیت مردم بیچاره و غریب شهرکابل گردیده است, در و دیوار وزارات خانه ودفاتر دولتی با یک بلست خاک پوشیده شده است... .... دیوار های طالبی و القاعده قیافه شهر را بد نما و ادارات دولتی و وزارتخانه ها را مشابه به زندان نموده است این در حالیست که پنجاه فیصد موانع را برداشته اند.....
مرحله سوم انقلاب اسلامی همه چیز راچون رهبران شان!!! اسلامی تر ساخته است از نظم و رعایت قوانین ترافیکی خبری نیست سرک ها خط کشی نشده و جزایر ترافیکی کمتری وجود دارد هر که در هر جا دلش خواست موتر را توقف از جریمه و ترافیک سیار خبری نیست چهاراهی ها پر از پولیس ترافیک و موتر های لوکس در حالیکه مصروف چای نوشی و یا صحبت به مبائیل اند, از موتر های تاکسی " زرد وسفید" کمتر خبر یست اکثر موتر های کهنه ونوتصادم شده بی رنگ و بدنما بدون اشاره و چراغ و ترمیم دوباره بی خیال در رفت و امد اند شهر پر از موتر های کیفیت پائین با "گیر باکس "های اتومات که در اثر کیفیت خراب سرک ها دوچار عارضه و باید هر ششماه انرا عوض نمایند و این خود سبب سرازیر شدن اهن پاره های استفاده شده دست دوم و خارج شدن اسعار معتبر از کشور شده است , موتر های شخصی نیز مصروف مسافر کشی اند که شاید سبب تراکم و بیروبارترافیک ومسایل امنیتی و سوه استفاده های گوناگون.... را نیز در قبال داشتنه باشد .... درگذشته ها هر پنج دقیقه ملی بسی پیش پای شهریان کابل توقف مینمود حال خوشبخت خواهی بود که بعد چار ساعت یک عراده انرا مشاهده بکنی, از ملی بس های باقیمانده وانقلاب زده خبری نیست پنجصد عراده کمک بلاعوض کشور دوست هندوستان را وزیران کرزی که همه از اطراف اند بولایات مربوطه شان فرستاده اند,تخصیص سی ملیون دالری ایجاد و فعال شدن دوباره بس های برقی از جانب احدی, اشرف غنی احمدزی ,زاخیل وال.....منظور نشده اما برای جرگه های بی فایده نصوار و گنبد و تاق قبور افراد بد نام قبیله در زمان کم میلونها دالر را دست و پا کرده اند !!!
مسیر حرکت موتر ها بر عکس گذشته تعین شده است بگونه مثال تمام وسایط غرب و جنوب غرب کابل که از مسیر پل ارتل چنداول از دوپل باغ عمومی و شادوشمشیره دور زده و دوباره جانب مذکور در حرکت می بودند حالا بر عکس از مسیر شاه دوشمشیره - پل باغ عمومی و لیسه عایشه درانی برگشت میکنند که سبب بیروبار و ترافیک سنگین شده ومشکلاتی بیشماری برای عابرین و سوار و پیاده کردن مسافرین بس های شهری را بوجود اورده است چونکه دروازه بطرف دریا و ایستگاه به طرف پیاده رو کنار جاده قرار میگیرد این حالت معکوس بین وزارت مخابرات و پارک زرنگارو سایر جا ها به همین قراردر جریان است ....
انتقام از مردم ,زمین, خانه و بازار کابل هنوز ادامه دارد .... کسی بقلب کشور اش توجه ندارد هرات, مزار, جلال اباد و قندهار از هر حیث بهتر از کابل است نظافت, ترانسپورت, پیشرفت , باز سازی و زمینه کاریابی ....
پول هنگفتی برای بازسازی و سنگ فرش های کنار جاده ها بمصرف رسیده سنگ های خورد و ریزه بیرقی اوغان گونه اما نه مستحکم که بعد یکی دو سال نیم ان از بین رفته و پستی و بلندی را در پیاده رو ها بیمان اورده .. پارک زرنگار , شهر نو , تیمورشاهی باز سازی با کتاره فلزی و سیم خار دار و قفل های بزرگ بروی مردم بسته شده است چمن حضوری به حال خود اش باقیست و از پارک های جدید خبری نیست مقبره جلاد تاریخ عبدالرحمان خان در پارک زرنگار با مصرف پول گزاف در حال ترمیم و باز سازی اساسیست و یک گروه بزرگی از سربازان مسلح و خادم ومجاور موظف ان شده است ,پول بیشماری به قبر و زیارت تیمور شاه درپل باغ عمومی بمصرف رسیده ده ها باغبان کارگر ومجاور خادم در انجا گماشته شده است,.... مقادیر انگفت دالر به گنبد و مقبره زیارت های نادر خان, ظاهر خان وملکه بلقیس بمصرف رسیده است همه با محافظ مجاور باغبان اکمال .... تخصیص کلانی هم برای مقبره داوود خان و اهل و بیت اش روی دست گرفته شده است....
در مقابل قصر های دارالامان و چهلستون بر علاوه که ترمیم نشده تمام درخت و اشجار مثمر و غیر مثمر ان چپاول و کوچی های بی رمه اقارب انورالحق احدی از" حصارک" دران متواطن و باعث اذیت اهالی محل و بی نظمی امنیتی وگاهی هم تخته خیز انتحاری ها قرار گرفته است میشد مصارف زیارت قبور محمدزایی ها را به ترمیم این دو قصر تاریخی بمصرف میرسانیدند و وزارت فرهنگ را به قصر دارلامان انتقال و قصر چهلستون مثل گذشته مهمانخانه و یا هوتل قرار میدادنند.....شاید دشمنی نادری و امانی پایان نیافته است ......
...
پيامها
11 مارچ 2011, 20:49, توسط khan
سطر پنجم بوینگ 727 شصت ساله اصلاح شود .