ترجمهء فارسی یک نامهء سرگشاده به توریالی ویسا والی قندهار
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
متن این پیام اززبان پشتو به فارسی برگردان شده است اما قبل ازاینکه وارد اصل متن شویم قابل یاد آوری میدانم که شهر قندهار درسالهای حاکمیت مجاهدین اولین ولایتی بود که بدست طالبان سقوط کرد. در آنزمان گلبدین حکمتیاریکی ازرهبران پشتون تبار مجاهدین علم مخالفت را با دیگر تنظیم های مجاهدین به بهانه های مختلف برافراشت اما اصل سخن آن بود که حزب اسلامی مسؤولیت تطبیق پلان دوهمه سقاوی را زیر شعار برقرار ی حکومت ناب اسلامی برخاسته از ارادهء مردم را دربرابر رقیب قدرتمندش احمد شاه مسعود بعهده گرفته بود. اما ازآنجائیکه وی قادر به حذف رقیب خویش نگردید پشتونها یعنی مقامات پاکستان، وی را به گروه نوظهور دیگر بنام حرکت طالبان تعویض کردند.اما باید اذعان کرد که درین موضوع، اشتباه شخص برهان الدین ربانی رئیس جمهور وقت، بخاطربرسمیت شناختن این نیروی نوظهور قومی، قابل انکارنیست زیرا آقای ربانی بدون درک سالم ازوضعیت وشناخت دقیق ازپلان پاکستان پشتونی به فرماندهانش درقندهار دستورداد که باید تمام سلاح های متروکه واختیارات نظامی خویش را به طالبان تسلیم کنند واین سرآغاز فاجعهء بود که تاامروز نه تنها افغانستان بلکه تمام منطقه وجهان را به گروگان گرفته است. حالا پشتونها بااندک تفاوتهای درعین وضعیت قرارگرفته اند. پشتونها ازحضور فعال اقوام غیرپشتون درنظام فعلی رنج می برند وآنرا بادورهء سقوی اولی ودومی مشابه میدانند. برای پشتونها دررأس قدرت قرارگرفتن فردی چون حامد کرزی نیز با مشارکت مساوی اقوام دیگر قابل تحمل نیست. آنچه که پشتونها میخواهند این است که سهم پشتونها به حیث قوم اکثریت باید درتمام عرصه های نظام، مشهود باشد وآنها باید ازامتیازاتی برخوردارباشند که دیگران ازنباشند. باهمه حال روشنفکران پختون به این امر واقف اند که پشتونها به هیچ صورتی حاکمیت یک غیر پشتون را قبول ندارند بناء مطابق دکتورین رسالهء سقوی تا وقتی که بختونها بصورت مطلقه قدرت را در دست نداشته باشند صلح وثبات درین گوشهء گیتی ناممکن است وجنگ طالبان دربرابر کرزی وامثال کرزی قابل توجیه میباشد. وضعیت کنونی درمناطق پختون نشین خصوصا قندهار حاکی از آن است که کرزی نیز درخفا با قومگرایان پختون یکجا شده است وبرای بسترسازی ورود طالبان به اریکهء قدرت ازهیچ ترفندی فروگذاشت نمی کند. یکی ازین ترفندها متشنج ساختن اوضاع بصورت عمدی درولایات پختون نشین است . بی کفایتی واشاعهء فساد درمناطق پختونی خودش ازنظر تاریخی میتواند دلیلی باشد برای قیام سرتاسری مردم غلیه حکومت مرکزی. اما فرق میان حامد کرزی وبرهان الدین ربانی این است که آقای ربانی اشتباهی را مرتکب شد ومیان دو دشمن بد وبدتبر نتوانست که تشخیص درست نماید درحالیکه حامد کرزی وبرادرانش ودرمجموع تیم کاری وی عامدا وقصدا فضا را چنان مهیا میکنند که برای طالبان بسترسازی صورت بگیرد. آ دوست عزیزی بنام (احمد) پوپل که ساال گذشته به نقدهار سفری داشت به نگارنده گفت حه احمد ولی کرزی خودش موضوعات حقوقی وجزائی ودعواهای حقوقی را به طالبان رسما توصیه میکند. او گفت من خودم دربارهء یک چند جریب زمین میراثی با کسی دعوا داشتم رفتم نزد احمد ولی کرزی وی برایم گفت چرا به طالبان مراجعه نمیکنی؟
حالا توجه کنید به ترجمهء نامهء یک قندهاری عنوانی والی یا استاندار ولایت قندهار:
ای والی کانادا سالارقندهار!
مثل اینکه خسارات وزبان های وارده برمردم غریب وبیچاره وکشته شدن مردم تاکنون درنظرت نمی آمد که فقط بعد ازگذشت شش روز ازمخفیگاه خویش بیرون شدی وبه تماشای محل حادثه تشریف آوردی وآنهم درزیر سایهء تدابیر امنیتی شدید توسط باداران کانادائی ات؟
آقای ویسا!
این صحنهء بیغرتی ترا درتلویزیون محلی ولایت قندهار تمام مردم قندهار دیدند. درحالیکه محل حادثه درین شش روز بطور لاینقطع توسط مردم ملکی ازبقایای اجساد وزخمی ها پاکسازی میشد نمیدانم تو والی دائم الخمر شرابی کجا بودی وچرا در آخرین روز آن ازپناهگاهت بیرون شدی؟ شاید بخاطراین بود تا بدانی ومتیقن شوی که محل بطورکلی پاکسازی گردیده است یانه؟ آن یکصد وسی تن انسان بیگناه که درخون غلتیدند پیش چمشت را نگرفت؟به یقین که نگرفت اگرمیگرفت باید خودرا درهمان روزی ساعت سه وپانزده دقیقه که عملیات انجام شد خودرا به محل واقعه میرساندی وبه چشم سر اجساد شهدا ومجروحین را ازنزدیک مشاهد میکردی ودربیمارستانها به عیادت زحمی ها سر ی می زدی اما افسوس!
ویساخان!
امروز تو ثابت ساختی که واقعا یک (محمد زائی) زاده به معنای واقعی کلمه هستی . چون مردان قدیم بجا گفته اند که (محمدزائی) ها درسیرکردن شکم خویش خوب مهارت دارند نه باید بیش ازین ازآنها توقع داشت.
آقای ویسا!
اگر به مزاج لطیف شما برنخورد باید بگویم که من به مرد بودن تو وهم پختون بودن تو هرگزباورندارم. ازتومیخواهم که یکبارازسر تا ناخن خودرا مورد بازبینی قرار بده وبعدازین تصمیم بگیر که آنچه هستی باید همان گونه جلوه نمائی کنی . بخاطر اینکه هیچ مردی مثل تو عمل نمیکند آنچه را که تو بعداز حملهء انتحاری بحیث یک والی بمردم نشان دادی ،
به فکرمن یک والی مرد حداقل کسی درحد اسدالله خالد بود که درتمام قندهار به اندازهء یک سرسوزن محبوبیت نداشت اما بازهم درهمچو مواقع وبروزیک حالت اضطراری خودرا عاجل به محل واقعه میرساند توگفتی که یک خبرنگار است و ازین حادثه گزارش تهیه میکند. بلاخره والی مرد را میتوان درحد گل آغا شیرزی قیاس کرد که بعداز وقوع همچو حوادث باسر وپای برهنه خودرا به محل حادثه میرساند وبه شفاخانه ها رفته واطاق وبه اطاق بالای هرمجروح وزخمی سر میزد وتا سرحد اهدای خون خویش هم مضایقه نمی کرد..
ویساخان!
لطفا برای یک لحظه حلقهء غلامی را ازگردنت دورکن وبرای سر وسامان دادن ادارهء ولایت قندهار اگر میخواهی کار وخدمت بکنی یک بازبینی جدی بکن. اگر ازاوضاع واحوال فعلی خبرنداری پس ازمن بشنو!
1/ ازپوستهای دولتی برایت بگویم که در ادارات دولتی ولایت قندهار 60 فیصد چوکی ها ازکارمندان ومامور خالی است.
2/چهل درصدیکه باقی مانده اند تنها 3 فیصد آن در دفترها ازترس حاضری را امضا میکنند.
3/ ازتمام ریاستهای ولایت قندهار، نیم فیصد آن بدون رئیس میباشند وباقیمانده را سرپرستها اداره میکنند.
4/ ریاست آموزش وپرورش شما درقندهار به آن حد بدنام وبی تاثیر وبی کیفیت است که شاگردان نام مکاتب خویش را باغ وحش گذاشته اند.
5/ ازرشوت ودزدی وفساد اداری که مپرس خودت هم ازین خوان سهم خویش را میبری وبرایت معلوم است.
6/ ولسوالی های !!!؟ را که آباد کرده ای برایت نمیگویم!!!!!!
7/ پولیس هایت را که مردم تفنگ سالار میخوانند که درروز روشن مردام بنام تلاشی چور وغارت میکنند.
8/ استخباراتت که فقط به تعقیب وبندی نمودن بیگناهان شب وروز پلان می سنجد وبعداز هرحبس ورهائی سهم خویش را ازمردم بیگناه میگیرد. وبرای داخل ساختن طالبان به شهر از آنها نیز (کمیشن) حق الدخول اخذ میدارند.
9/ ازدادگاه ودادستانی ات اگر بگویم این کفایت میکند که بدانی که ویدکلیپ های مستند شراب نوشی قاضی ها وداد ستانها یکجا با ژورنالیستهای خارجی در( پرس کلوپ) اکنون درهرحافظهء هرموبایل قندهاری وغیرقندهاری موجود است.
10/ ازدانشگاهت اگربگویم باید بدانی که که آنجا صرف به محل امضای حاضری تبدیل شده است. ومردم بخاطرامضای کتاب حاضری برای چند دقیقه خودرا آنجا میرسانند ودیگرهیچ کاری درک ندارد.
11/ ازبرق وروشنائی که هرگزمپرس وصرف این قدرمیگویم که بسیاریها این ارمان را باخود بگوربردند.
12/ ازشهرداری اگر برایت عرض کنم این را باید بدانید که اصلا هیچ کوچه وسرکی وجود ندارد که شهردار سگ ات ازآن عبورکند چه برسد بمردم که میخواهند وارد شهرداری شوند. ازمیان142 تن مامور وکارمند شهرداری تنها 30 تن آن مشغول کاراستند دیگران را خدا بخشیده است. آن سی تن هم مانند تروریستان خودرا درزیر هزاران کمربنده امنیتی پیچانده اند تا زنده گی شان صدمه نبیند. ببخشید که کلمهء (سک) را استعمال کردم اما این تقصیر من نیست بلکه این صفت ازطرف مردم وشهریان قندهار بوی اعطا شده است.
13/ از ادارهء گمرکات بخاطری یاد نمی کنم که یکی ازسهم داران چور وچپاولگر آن خودت واحمد ولی کرزی هستید. ومنافع حاصله از آن را میان خویش مساویانه تقسیم میکنید.
14/ ازریاست ترانسپورت اگربگویم این را میگویم که آن ریاست به نام ریاست خدمات پوستی مسمی گردیده است که فقط نامه ها را بکابل وازکابل به قندهارانتقال میدهد وبس
15/ ازریاست امورزنان چه بگویم اگر بگویم واقعیت این است که آن ریاست بنام (کوس کلا) قلعهء کوس زبانزد شهریان قندهار گردیده است که محل ساعت تیری وتفریح وخوشگذرانی خودت پنداشته میشود.
16/ افغانستان بانک ومستوفیت جاهای اند که هرروز به آواز بلند دشنامهای ناموسی به تو وبه آقای کرزی داده میشود بخاطریکه عادی ترین مشکل یک مراجعه کننده چندین ماه را دربر میگیرد.
17/ در داخل اداره ولایت من برایت احصائیه میدهم که درتمام مقامها وچوکی ها ولایت سیزده شعبه از داشتن معاون محروم است.
18/ ادارهء حج واوقاف معدن انحصارات کار واموراجتماعی پلان واقتصاد ریاست های اند که مامورین وکارمندان این ادارات دفتر حاضری را درخانه های شان امضا میکنند. در داخل شعبات این ادارات فقط پیاده ومستخدمین عادی وپهره داران گزمه میزنند وبس.
19/ ازریاست اطلاعات وفرهنگ اگر بگویم شاید برای خودت هم پنهان نباشد که کارقاچاق وبیرون بردن غیرقانونی آثارباستانی به همکاری وهم آهنگی رئیس آن وخودت درجریان است. واین تاراج فرهنگی ادامه داشته وکسی را یارای بزبان راندن کلمه ( نه) نیست.
20/ بعضی ازریاست های ولایت قندهار چون ریاست خارجه وسرحدات که اصلا برای شهریان قندهار معلوم نیست که آیا چنین ریاستهای درسطح این ولایت وجود خارجی دارد یانه .
آقای ویسا!
این بود خلاصهء ازخدمات اجتماعی ولایت تو وکارکردهای ماموران زیر دست تو وحال زار مردم بیچاره ودربدر قندهار که خدمت جنابعالی عرض گردید. به یقین که این نوع شیوهء حکومت داری زنده گی را بالای شهریان قندهار به صحرای محشرتبدیل کرده است.
صالون (سپوژمی) محبس مرکزی، هوتل زرنگار، دراثر حملهء انتحاری اخیر هفتاد ویک ملیون افغانی خساره برداشته است که ازبودجهء دولت به صورت اتوماتیکی درپاکتهای سربسته توسط دولت مرکزی به قدمهایت ریختانده نمیشود. مگر اینکه ازجای خود بجنبی وتقاضای حصول آنرا ازدولت نمائی. ما تو چرا خودرا درین باره زحمت بدهی زیرا تو شخصا متضرنشده ای واگر میشدی ازاینجا تا به کانادا پای برهنه دنبالش میدویدی
ویساخان!
این شهکارهایت را که مردم قندهار به چشم سردیده اند آنها یک ضرب المثل را دربارهء تو بزبان می رانند وآن این است که برای تو حتی سپردن ادارهء (نخاس) محل فروش حیوانات هم اشتباه است وتو ازعهده آن برآمده نمی توانی چه برسد به کار ولایت.
ازاینکه ازعهده این کار تاکنون نتوانسته ای موفق بدر آئیی پس چرا این چوکی را مثل چسپ دوقلو به مقعد خویش چسپانده ایی آیا اینقدردارائی که تاکنون بدست آورده ای کفاف هژده نسل تورا نمیکند؟
تو تا چه وقت به این زنده گی ننگین ادامه میدهی؟ ا
اگرازمن میشنوی استعفا بده برگرد بطرف همان کانادای خویش اززنده گی لذت ببر من این را به تو وعده میدهم که قندهاریها ترا هیچ وقت به دادگاه نمی کشانند. ازین ناحیه کاملا بیغم باش. قندهاریها که اسدالله خالد را به دادگاه نکشاندند ترا هم بخدا قسم که بکشانند برای اینکه قندهاریها حالا تصمیم گرفته اند از بازخواست افرای مثل تو ودرخواست حقوق مشروع خویش صرف نظرکرده اند وهمه چیزرا به مشیت الهی سپرده اند.
سلیمان آغا ازکوچه پوپلزائی های قندهار شیرین