ظلم و استبداد دیگر بس است!
خلاصه ی سخن اینکه، ما بعد از صدها تحقیر وتوهین به خاطر هزاره بودن، وقتی به شهر کویته ی پاکستان، رسیدیم؛ خبرهای که در بین مردم، در جریان بود حکایت از کشته شدن نزدیک به ده هزار نفر در منطقه "کنده پشت" داشت. با آنهم این یک نمونه ی از کشتار وقتل عام مردم در زمان حکومت طالبان است و این گروه در زمان حاکمیت شان صدها جوی خون را، راه انداختند که هیچ گاهی نباید از خاطره ها فراموش شود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
درماه اگست سال گذشته میلادی از ولایت قندوز درشمال افغانستان گزارش شد که یک زوج جوان توسط طالبان سنگسار شده است. گرچند در آن زمان این عمل وحشیانه از طرف گروه های مختلف حقوق بشری از جمله امنستی انترنشل به شدت محکوم شد واین سازمانها از دولت کرزی خواستند تا عاملان این جنایت را به پنجه ی قانون بسپارد، ولی این پرونده هم مثل صدها وشاید هزاران پرونده ی دیگر در دفاتر دولتی زیرخاکها پنهان شد وکسی آنرا دنبال نکرد.
همانطوری که میدانیم، امثال چنین قضیه، به کرّات در نقاط مختلف افغانستان رخ داده است وعاملان آنها هم گروه منفور طالبان بوده اند، گروهی که با افتخار تمام مسئولیت این گونه جنایات را به عهده می گیرد. این گروه منفور،در زمان حاکمیت خود در کشور، به غیر از خوردن غذا ونوشیدن آب دیگر همه چیز را به بخشی از شهروندان افغانستان حرام کرده بودند و بر بخشی دیگر غذا و نوشیدن تنها نه که زندگی هم ممنوع شده بود. آنها برعلاوه هزاران جنایت ضد بشری وقتل عام وغارت، قوانینی را در افغانستان به اجرا گذاشته بودند که براساس آن زنها در جامعه افغانستان، از ابتدایی ترین حقوق انسانی شان هم محروم بودند وحتا اجازه بیرون رفتن از خانه برای خرید را هم نداشتند.
حال با گذشت ماه ها از سنگسار این زوج جوان در ولایت قندوز، ویدیویی آن صحنه جنایت، به رسانه ها درز کرده است.
این ویدیو سند زنده ی از جنایات زمان حکومت طالبان است. افراد این گروه منفور که کرزی آنها را برادران خود می خواند وفاروق وردک چند روز پیش در سفرش به انگلستان آنها را صلح طلب می خواند؛ در روز روشن ودر حضور صدها نفر؛ صدیقه 23 ساله وخیام 28 ساله اهل ولایت قندوز در شمال افغانستان را، "به جرم دوست داشتن همدیگر" زیر سنگهای که نام دین را برآنها نوشته اند، برای ابد خاموش می کنند. این تصویر نیاز به توضیح ندارد وبا آنکه صحنه های غمناک ترش توسط تلویزیون طلوع سانسور شده است، گویای یک واقعیت بسیار تلخ و وحشتناک است.
قاتلان صدیقه وخیام وعاملان صدها جنایت غمبار دیگر در کشور همین افراد طالبان هستند، طالبانی که اکنون، نه با زور برچه وتفنگ، که ده سال پیش داشت، دست به این چنین جنایات میزنند، بلکه این بار آنها با پشتیبانی کامل ارگ ریاست جمهوری وافرادی چون فاروق ورک به این جنایات ادامه میدهند.
خوب است در این جا نظری به کارنامه گذشته این گروه انداخت تا بدانیم که اگر مردم بیدار نشوند وجلوی کرزی را که درتلاش است این گروه منفور را دوباره بر کشور مسلط کند نگیرند، ما شاهد صحنه های بد تری خواهیم بود.
مختصری از گذشته:
طالبان دراولین روزهای قدرت شان، به اقوام غیر پشتون افغانستان هشدار دادند تا از کشور که آنها آنرا از خود می خواندند، خارج شوند ویا مثل آنها مسلمان واقعی باشند. به دنبال همین هشدار، عبدالمنان نیازی سخنگوی وقت طالبان پس از اشغال شهر مزار شریف واعلان سه روز قتل عام عمومی، گفته بود که باید تاجیک ها به تاجکستان، اوزبیک ها به اوزبیکستان وهزاره ها به گورستان" قبرستان" بروند. آنها همچنین شهروندان دیگر از جمله هندوها وسیک هارا مجبور به پوشیدن لباس های مخصوص نموده بودند تا از دور شناسایی شوند.
به دنبال همین سخنان ملا نیازی، افراد گروه طالبان، پاکسازی خانه به خانه در نقاط مختلف افغانستان، از اقوام غیر پشتون را شروع کردند وهزاران انسان بی گناه را فقط به جرم پشتون نبودن قتل عام کردند. این جنایات وقتل عام ها که نمونه ی های بسیار غمناک آنرا در ولایت های کاپیسا پروان، مزار شریف وبامیان شاهد بودیم، هرروز بیشتر شد وافراد این گروه پس ازآن حتا در مسیر راه ها مسافران غیر پشتون را از موتر ها پیاده ودر روی سرک تیرباران می کردند.
نمونه کشتارهای مسافرین، در نقاط مختلف افغانستان در زمان گروه طالبان صورت گرفت ولی ازهمه وحشتناک تر؛ کشتار مردم هزاره در منطقه کنده پشت ولسوالی شاجوی ولایت زابل درخزان 1377 خورشیدی می باشد.
در آن زمان ولسوال ولسوالی شاجوی که یکی از افراد بسیار نزدیک به ملا عمر واهل ولایت قندهار بود به افرادش دستور داده بود تا تمام افرادی که شناخته شود هزاره است را تیرباران کنند. این فرمانده طالبان در نزدیکی بازار ولسوالی شاجوی با راه اندازی یک پست تلاشی، از تمام موترهای که به طرف غزنی وقندهار در حرکت بودند؛ هزاره ها را پیاده می کردند وبعد آنها را شبانه ازدم تیغ می گذشتاندند. این جنایت وکشتار تا یک ماه ادامه پیدا کرد وبعد از آنکه صدها نفر از نماینده گان مردم هزاره که متشکل از روحانیون وریش سفیدان بودند، با فرستادن نامه ی از شورای رهبری طالبان وسازمان ملل متحد، خواهان توقیف آن شدند؛ با میان جگری یک هیئت سازمان ملل متحد خاتمه یافت.
هیچ گاهی صحنه ی را که من خودم شخصا از این قتل وکشتار بی رحمانه دیده ام فراموش نخواهم کرد. باید بگویم که این یک قصه نیست ومن نویسنده ، با چشمان خودم این صحنه را دیده ام.
22 قوس سال 1377 ولسوالی شاجوی ولایت زابل افغانستان
دانش آموز کلاس دهم مکتب بودم که مردم مناطق هزاره نشین ولایت غزنی که در زیر فشار سه سال محاصره اقتصادی توسط طالبان به ستوه آمده بودند، مجبور به تسلیم گردیده وچند روزی نگذشت که افراد گروه طالبان، تمام مناطق هزاره نشین دراین ولایت را به تصرف خود درآورند. ناهور، جاغوری وبعد مالستان، یکی پس ازدیگری توسط طالبان اشغال گردید و"مولوی عبدالحق وثیق کفیل عمومی استخبارات طالبان" که در آن زمان مسئولیت خلع سلاح هزاره های غزنی را به عهده گرفته بود، با سفرش به ولسوالی جاغوری ومالستان از مردم خواست بدون دخالت نیروهای طالبان باید همه اسلحه ومهمات شانرا تسلیم نمایند وگرنه با برخورد شدید آنها مواجه خواهند شد.
دراین سفر عبدالحق وثیق را یک مشاور عرب و ده ها کماندوی ارتش پاکستان که حتا زبان پشتو را هم بلد نبودند وهمه به زبان اردو صحبت می کردند همراهی میکرد. ترس وارعاب وخستگی سه ساله محاصره اقتصادی وکمرشکن، که مردم را به چنین تسلیم شدن مجبور کرده بود، ظرف پنج روز همه امکانات را هم از آنها گرفت. پس از آن افراد این گروه با تشکیل ولسوالی ها وملیشه های امر به معروف آزار واذیت مردم را نیز شروع کردند.
ملیشه های طالبان بعد از استقرار کامل در این مناطق، جوانان هزاره را به بهانه های مختلف دستگیر وروانه ی زندانها می کردند. این روند کم کم مردم را مجبور کرد از خیر همه چیز بگذرند ورهسپار دیار غربت گردند. مهاجرت هم در آن زمان برای هزاره ها خیلی مشکل شده بود وهر هزاره ی باید قبل از سفر، با مراجعه به دفاتر طالبان از آنها نامه ی عبور دریافت می کرد وگرنه در مسیر راه از موتر پیاده گردیده وبه رگبار بسته می شد.
دیگر امیدی برای ماندن نمانده بود ومن هم با یگ گروه از هم سالانم مهاجرت را در پیش گرفتیم. درشهر غزنی که رسیدیم دو روز جلوی قوماندانی امنیه طالبان در صف های طولانی ایستادیم تا اجازه خارج شدن از کشور را بگیریم ولی شانس با ما یار نبود تا آنکه مجبور شدیم برای داشتن نامه ی عبور هرنفر مبلغ 5000 کلدار پاکستانی که درآن زمان پول رایج طالبان بود، بپردازیم. از شهر غزنی بایک موتر کاستر به طرف قندهار حرکت کردیم، حوالی ظهر به ولسوالی شاجوی رسیدیم ولی تقریبا در یک کیلومتری بازار شاجوی در نزدیکی یک " پل" بزرگ که در زمان جنگ مجاهدین تخریت شده بود، موتر ما توسط افراد طالبان متوقف شد، همه از ترس می لرزیدند، یکی از مسافرین از راننده که یک تاجیک از منطقه روضه غزنی بود و به خاطر بلد بودن زبان پشتو خودرا به جای پشتون جا زده بود پرسید که قضیه چیست؟ راننده کمی مکث کرد وبعد به زبان فارسی گفت احتمالا بازهم مسئله ی همان جنازه هاست. بعد ادامه داد که بنا به دستورولسوال شاجوی در طول یک ماه گذشته افراد طالبان تمام مسافران هزاره را در این منطقه از موتر ها پیاده کرده وبه قتل می رسانده است.
حالا ازاین مسئله کسانی دیگر خبر شده وآنرا متوقف کرده، او همچنان گفت که یک روز پیش شاهد صحنه ی بدی بوده وبا چشم خود،" 12 موتر کاماز" پراز جنازه را دیده که به شهر غزنی منتقل می شده تا به بازمانده گانش تحویل داده شوند.
راننده حرف هایش را تمام نکرده بود که دوپروند هلیکوپتر در منطقه ظاهر شد وکمی آن سو تر به زمین نشست. ظاهرا هیئتی به منطقه آمده بود تا تعداد دیگر از جنازه ها را برای بازمانده گان آنها به شهر غزنی انتقال دهند.
وقتی هیئت از هلیکوپتر ها پیاده شد، طالبان از موتر ما فاصله گرفتند تا آنان را به گودالی که درآن جنازه ها انداخته شده بود، رهنمایی کنند واین بود که ماهم جرئت کردیم از موتر پیاده شویم وآرام آرام به طرف آنها برویم تا صحنه را از نزدیک ببینیم.
ما هم جرئت کردیم به آنها نزدیک ترشویم. وقتی به صحنه رسیدیم با ده ها جنازه تکه وپاره که در گودال انداخته شده بودند، مواجه شدیم. طوری که معلوم بود جنازه ها بیش از ده روز آنجا مانده بودند، صحنه واقعن درد آور بود، زنان، اطفال، جوانان وپیر مردان مثل درخت های قطع شده پهلوی هم افتاده بودند، چشم های آنهارا کلاغ ها خورده بود، وبدن های اکثریت آنها را نیزسگ ها پاره پاره کرده بود.
افراد طالبان راضی از عمل ضد انسانی شان در حالی که رضایت وخوشحالی ازچهره های شان می بارید؛ با کلاشنکوف های شان در اطراف گودال صف کشیده بودند وما فقط توانستیم با چشمان اشک آلود وبدون صدا از پهلوی جنازه ها بگزریم وآن تصویر ودرد را در خاطره های مان حفظ کنیم. این جنازه ها همه هزاره بودند، اکثریت آنها کسانی بودند که پس از استقرار کامل طالبان در مناطق هزاره نشین غزنی از ترس دست به فر ار به سوی پاکستان زده بودند ودرآنجا توسط افراد طالبان گرفتار وهمراه با زن وبچه ی شان تیر باران ویا گردن زده شده بودند.
عده ی دیگر، مسافرینی بودند که بدون اطلاع از اوضاع منطقه، هنگام بازگشت از ایران ویا پاکستان در آن منطقه شکار شده بودند.
تعداد جنازه ها خیلی زیاد بود ولی ما متاسفانه فرصت نداشتیم بیشتر آنجا بمانیم. راننده به ما گفت؛ همین حالا که اینها مصروف هستند باید حرکت کنیم واز این جا دور شویم. وقتی سوار موتر شدیم، راننده جرئت بیشتری برای حرف گفتن پیدا کرده بود، او دریک قصه ی طولانی گفت که بارها شاهد بوده است که مسافرین هزاره وتاجیک را طالبان از موترها پیاده نموده وبلافاصله به رگبار بسته است. او می گفت؛ به خاطر که به زبان پشتو کاملا مسلط هست وقیافه اش هم به پشتونها شبیه است، هیچ گاهی خطری را احساس نکرده ولی از دیدن صحنه های کشتار، به شدت ترسیده است واین صحنه ها تبدیل به کابوسهای شده که خواب را هم از او میگیرد.
او همچنان گفت که آمار دقیق از کشتار مردم هزاره در ولسوالی شاجوی معلوم نیست وفقط استخبارات طالبان موجودیت 4000 هزار جنازه را تایید کرده اند.
خلاصه ی سخن اینکه، ما بعد از صدها تحقیر وتوهین به خاطر هزاره بودن، وقتی به شهر کویته ی پاکستان، رسیدیم؛ خبرهای که در بین مردم، در جریان بود حکایت از کشته شدن نزدیک به ده هزار نفر در منطقه "کنده پشت" داشت. با آنهم این یک نمونه ی از کشتار وقتل عام مردم در زمان حکومت طالبان است و این گروه در زمان حاکمیت شان صدها جوی خون را، راه انداختند که هیچ گاهی نباید از خاطره ها فراموش شود.
اکنون که حامد کرزی وافراد دیگری چون فاروق وردک با دید قبیلوی وفاشیستی شان با مصرف ملیونها دالر از دارایی مردم افغانستان، شب وروز تلاش می کنند تا روی همه ی جنایات این گروه منفور وضد انسانی خط بطلان کشیده وبار دیگر آنها را بر گرده شما مردم سوار کند، باید ازخواب برخیزید وجلوی یک جوی خون وفاجعه دیگر را قبل از وقوع مسدود نمایید.
این گروه وده ها قاتل دیگر انسانهای مظلوم، همین حالا در جلوی چشمان شما مردم، در حالیکه تا هنوز دامن های شان از خون برادران، خواهران، زنان وکودکان شما رنگین است، توسط حامد کرزی با بی شرمی تمام درپست های بالای دولتی گماشته می شوند ویا هم با مصارف هنگفت پولهای باد آورده از خزانه ی ملت، به بزرگترین مرجع قانون گذاری کشور یعنی پارلمان فرستاده می شوند.
یک بار به پرونده های گروه طالبان نگاه کنید وببینید چرا افراد چون وکیل احمد متوکل، عبدالسلام ضعیف، عبدالسلام راکتی، نعیم کوچی" معروف به مولوی کیبل" وده ها تن دیگر که زمانی با خون شما غسل می نمودند، به جای محاکمه وزندان ومعذرت خواهی ازملت افغانستان، با پشتیبانی کامل کرزی ودیگر حلقات قوم محور چون فاروق وردک، دوباره برگرده شما سوار شده اند.
به سیاف وپرونده ی سیاهش که هزاران نفر را به خاک خون کشاند، نگاه کنید وازخود بپرسید که چرا بازهم او خندان تر ازقبل، این بار با پشتیبانی کامل کرزی وتیمش در صحنه سیاسی افغانستان ظاهر می شود واد عای ریاست قوه قانون گذاری کشور را دارد وبرای رسیدن به آن ملیونها دالر را در یک شب مصرف می کند.
از خود سوال کنید که چرا او به جای ریاست پارلمان، پشت میله های زندان نباشد ومثل صدها جنایت کار دیگر که در کشورهای مختلف مجازات شده اند، به قانون وعدالت سپرده نمی شود؟
ازخود سوال کنید این پولهای باد آورده وبی ارزش از کجا می آید که توسط سیاف به مصرف میرسد واو؛ برای بدست آوردن یک رای در پارلمان؛ 40 هزار دالر به اضافه یک موتر که قمتش 15 هزار دالر امریکایی می شود، به نماینده گان دیگر پیشنهاد میدهد؟
اینجا هیچ تهمتی در کار نیست وشما فقط با یک دید به روزهای گذشته ی تان می توانید همه ی صحنه ها را به طور زنده پیش چشمان تان مجسّم کنید. پس باید برای علاج این سرطانهای اجتماعی تلاش کنیم. بیایید دست به دست هم دهیم وهمه در راه برقراری عدالت درکشورتلاش کنیم.
دروضعیت فعلی متاسفانه فضا آنقدر تنگ شده است که برای شهر وندان افغانستان گزینه های زیادی برای انتخاب کردن نمانده است.
- ماندن برای همیشه درسایه ذلت وخواری وحق تلفی.
- به محاکمه کشاندن این جنایت کاران و روی کار آودن یک دولت منتخب وپاسخ گو که در آن حقوق همه شهروندان افغانستان بدون در نظرداشت، قومیت، مذهب ودین وسمت بطور مساویانه ودقیق اعاده شود.
- ویا هم رفتن به سوی تجزیه، چون اگر هیچ راه حلی وجود نداشته باشد، بهتر است کشور تجزیه شود تا حد اقل، آن عده از مردم افغانستان که صد ها سال با سرنوشت شان بازی صورت گرفته وازتمام حقوق وامتیازات خویش محروم بوده است باید به حقش برسد.
برای مردم افغانستان این کشور هیچ معنی وارزشی ندارد، زیرا مردم هیچگاهی دراین آیینه خودرا ندیده اند. بیش از سه صد سال حق تلفی وبربریت بس است. مردم بیشتر از توانی که داشته اند، صبر وحوصله کرده وازخود برد باری نشان داده اند ولی نه تنها این انعطاف پذیری از طرف تیم قبیلوی حاکم درک شده است بلکه هرروز آنها بر تجاوز، غارت وستم شان بالای مردم افزوده اند.
این درد ها را برای شما هموطنان عزیز ودرد مندم نوشتم، برای شما این جور وستم ها را با مغز مغز استخوان خویش احساس کردید ومعنی رنج کشیدن را میدانید. شاید این نوشته خیلی سرپا کنده گی های داشته باشد ولی درد است ودرد را از هرطرف که بنویسی باز هم درد است.
من صحنه کشتار وقتل عام کنده پشت را بعد از سالها نوشتم، چون نمیخواستم این صحنه که دردش تا مغز استخوانم رسیده است، دیگران را هم غمگین کند ولی امروز با دیدن فلم صحنه سنگسار صدیقه وخیام این دو جوان ناکام وهموطنم، درد کنده پشت هم زنده شد وخواستم این همه را با شما هم شریک سازم.
به امید سرنگونی، جهالت، فاشیزم وبی عدالتی در سرزمین آبایی مان.
سرفراز باد مردم رنج کشیده ومصیبت دیده ی هموطنم.
پيامها
5 فبروری 2011, 19:27, توسط صالح
بصیر آهنگ نواسه آصف آهنگ است
5 فبروری 2011, 19:41, توسط شبیر "کاکر"
آقای بصیر آهنگ!
مضمون شما را خواندم آنچه که نوشته اید چیزیست که قلب هرانسان با وجدان را بدرد می آورد. من نیز بدون هیچ نوع مناقشه وکش وگیر چشمدیدهای شمارا تصدیق میکنم وخودرا درتمام غمها ورنجهای که بالایت گذشته شریک میدانم بحیث یک هموطن وبالاخره بعنوان یک انسان قرن بیست ویک!
بصیرجان!
اگر قضایا را کمی بیطرفانه زیر بررسی قرار دهیم طالبان مولود حوادثی بود که تفصیل آن ازین پیام خارج است هم شما میدانید وهم من وهم همهء خواننده ها. طالبان وپذیرش یکباره گی آن درمناطق پشتون نشین، واکنشی بود که درآن وقت مردم بخاطر حفظ آبرو حثیثت خود فکر میکردند که این گروه فرشته های نجات هستند. اگر خودت بحیث یک جوان هزاره ازستم وجفای که درحق شهریان شهرها خصوصا کابل دردمند رفته است منکرباشی فکر میکنم که به تمام اندیشه های انسانی خود پشت پازده ایی در بوجود آوردن طالبان ازهیچ پشتون وهزاره وازبکی پرسان نشد که آیا شما این مردم را انتخاب میکنید یانه، طالبان کسانی بودند که ازطرف رئیس جمهور وقت ، آقای ربانی بحیث فرشته ها وکبوتران صلح ازسپین بولدک قندهار تا دروازه های کابل استقبال گردیدند.
طالبان کسانی بودند که آقای مزاری بالای شان اعتماد کرد وخود درجنگهای ذات البینی وسگ جنگی های کابل ترجیح داد که باید به آنها بپیوندد.
طالبان کسانی بودند که آقای مسعود درمیدان شهر به استقبال شتافت وقرار و وعدهء تشکیل یک حکومت ائتلافی را با آنها ریخت.
بالاخره طالبان کسای بودند که بهترین روشنفکران ونکتائی داران مارا در اروپاهم فریفت ، که گویا این مردم ازشرف وعزت وطن دفاع میکند گروهی است که از یک دست است اداره میشود؛ بساط جنگ سالاری وپاتک سالاری را جمع میکند. قبول می کنم که شاید احساسات ومشاعر وحمیت پشتونوالی نیز درآن نقش داشته است اما شما بگوئید که مردم خصوصا پشتونها در آن وقتها چه انتخابی داشتند؟
کی میدانست که روزی این گروه مزدور برای شعله ورساختن دشمنی های قومی میان اقوام باهم برادر کشور چه پلان های خصمانه وددمنشانه را زیر کار دارد. شما بگویید که پشتونها چه میکردند؟
امروز طعنه های یک عده فاشیستان اقوام غیر پشتون بالای پشتونها این است که چرا طالبان درمیان دیگر اقوام افغانستان چنین بسترراحت ومجال رشد ندارد؟
من این سوال را ازخود شما می کنم که بعداز کودتای ثور، درقیامهای که درولایت های مختلف افغانستان نطیر تخار وقندوز هرات وغیره شد مجاهدین آنوقت با طالبان امروزی ازحیث عملکرد چه تفاوت داشتند؟
آیا معلمین ومامورین درآن قیام سربریده نشدند؟
در پنجشیر درابتدای ورود مجاهدین درآنزمان آیا مجاهدین بالای مامور معلم وکارمند دولتی رحم کرده اند؟ امروز همان به اصطلاح مجاهدان سربکف خودرا سزاوار وزیر بودن داخله میداند و(یک صابون کونک) بنام بصیر کامجو ازآلمان فتوا صادر میکند که وزارت داخله باید به تا جیکها داده شود ودر راس ان یک مجاهد سربکف قرار داشته باشد وزارت خارجه را به هزاره ها باید اختصاص بدهند.
پرسش من این است که این طالبان با این مجاهدانیکه ادعای وراثت وقدرت را دارند فرق شان درچی است؟ فرق بین گروه های افراطی پیرو خط امام وطالبان درکشتن وبستن وسنگسارکردن درچی است؟
اعمال را که طالبان انجام میدهند مگر عین این اعمال درسعودی وایران انجام نمیگیرد؟
پس چرا یک گروه زیر بار ملامتی قرار گیرد ودیگر گروه هایکه عامل بوجود آمدن طالب شده اند ازقید قلم شما خارج شده است؟
اگر همین گرو طالبان دربین اهل تشیع بوجود بیاید وبه سنگسار نمودن دوشیزه ها وپسران هزاره، فتوا بدهد آنگاه موقف وموضعگیری شما دربرابر آنها عین شکل خواهد بود؟ اگر همچو یک گروهی ازطرف کشوری مثل ایران تسلیح وتجهیز شود وبرضدمردم هزاره وحاکمان آن وادار به جنگ مسلحانه شود موقف سیاستمداران هزاره چه خواهد بود؟
آیا در آن وقت هم ازارزش های بشری وتحجر فکری صحبت میکنید یا اینکه احساس خون شریکی وهزاره بودن شما را وا میدارد تا برادران تان که از روی مجبوریت ویا ازروی احساسات کاذب ویا ازنافهمی درخدمت کشورخارجی قرار گرفته اند باید به یک طریقی آنهارا از صف محاربه خارج سازید.
من ازشما سوال میکنم زمانیکه( کرزی) به حیث رئیس جمهور اسیر در دستان آهنین جنگ سالاران هزاره وتاحیک وازبک مجبور میشود که منشور غیر انسانی مصالحه وآشتی را قسمی توشیح کند که درآن خلقی وپرچمی وجهادی یکدیگر خویش عفو کنند وازپیگرد قانونی معاف شوند وطالبان را بخاطر پشتون بودن شان تا اندازه ای بکوبند ؛ تا وادار شوند که سلاح های شان را بزمین گذاشته واین حکومت دست نشانده را بپذیرند شما را به خدا وعلی ومحمد وحسن وحسین واهل بیت قسم که آیا این اقدام انسانی ومنصفانه است؟
امروز شما و آقای کاوه غرجی وهمه فقط کرزی را ملامت میکنید که چرا طالبان را فرزندان اصیل وطن میخواند واز آنها دعوت میکند که برادر وار به مذاکره ومفاهمه رو آورند، اما این را بالای محقق وخلیلی انتقاد نمیکنید که شما بکدام معیار انسانی یکدیگر تان را بخشیدید وازپیگرد قانونی معاف ساختید وکرزی را مجبور ساختید که آنرا توشیح کند؟ شما آن اقدام را عدالت می شمارید اما ندای کرزی را بالای طالبان برچسپ راستیسی میزنید مرحبا به این عدالتی که شما دارید!
امیدوارم که بعدازین قضایا را کمی ازعینک تعصب قومی نگاه نکنید کمی به مظلومان دیگر نیز نگاه کنید اینکه مردم کمی مشغول اد و وقت آنرا ندارند که مقاله های علمی شما را زیرنقد قرار دهند دلیل برآن شده نمی تواند که شما حقایق را می نویسد لطفا درهنگام نوشتن انصاف و وجدان انسانی را مد نظر بگیرید تا هم پشتون وهم غیر پشتون به قلم شما آفرین بگوید وبدل همه گان چنگ بزند
موفق باشید.
شبیر کاکر
5 فبروری 2011, 20:51, توسط southia
شبیر کارکر !
مردم ره یاد میتی که چی رقم ببینن و چی رقم فکر کنن و چی رقم عمل کنند ؟ اگر فقط شبیر میبودی شاید حرف ته میشنیدند , ولی از جایی که " کاکر" هستی , خوده زحمت نتی . ترا همه شناخته اند و فقط دعای سری میر هزاره کو که به وختت رسید . .
5 فبروری 2011, 21:54, توسط شبیر "کاکر"
خانم یا آقا!
من هیچ ندانستم که توانسان هستی یا کدام حیوان، زن استی یامرد توچه میخواهی؟ وچه ازنوک پنجه هایت درکیبورد بیرون میشود توچرسی استی یا کدام شرابی دائم الخمر؟
منظورتو ازین پیامهای درهم وبرهم چی است؟ لطفا کمی توضیح بده که من دربرابرت استدلال کنم منتظرجوابت هستم
6 فبروری 2011, 01:48, توسط southia
کاکر ,
عطاخیل رفت جایش کاکر نشست . . تو مثل اسب گادی واری هستی که فقط ترا کاکر بودنت مجبور به پیشرویته دیدن نموده است , این گپ های را که میزنی همیش اقتباسات نظر به فیشن لغت پرانی یک عدهء است که پای خود را در موزه دیگران به زور جای میکنند . میدانه شغالی دیده از خود دانش مندجور کدی . حد اقل از بصیر اهنگ یاد بگی که از نصایح مردم استفاده نموده عسکی بهتری از خود به کابل پرس? انداخته است تا خواستگار پیدا کند . برای خر فهم ساختن تو باید عرض کنم که فقط هزاره زیر رنج مستقیم حکومت امریکایی کرزی نیست و از فقط هزاره یا پشتون ( خاصتاء طالبان ) یهودی های زمان جنگ دوم جهانی برای ما جور نکو . . . مطمین هستم که اصلاء از کوچه ای گپ ها تیر نشدی و اگر تیر هم شده باشی به خاطری که به نفع تو نیست از این مسایل خود را دور میکنی . بیرق ساختن از پیراهن خونین هزاره ها و یا بحث بر معقولیت طالبان از عهده تو خارج است , پیش عتیق جان نام نویسی کو که برایت فهمیدن رنگ و خط و خال کارتون ها را یاد بته .
6 فبروری 2011, 11:53, توسط صالح
وقتی آقای شبیر خان کاکر عصبی شد یا از طالبان دفاع میکند یا کلمات خیلی زشت استعمال میکند و یا هم قبر ویس ناصری را میکند
6 فبروری 2011, 15:42, توسط Roshan
سوتيا جان. گفته هاي كاكر ناشي از بواسير خوني بودنش است زيرا وي در صف حكمتيار صاحب شمشير ميزد ودلش از مردم شمالي خون خون است. ببين با توهم سر جنگ را گرفته است. نبانش كه اگه ني از پاچه ات ميگيرد
6 فبروری 2011, 10:50, توسط sharif Hamdam
Thank u Basir jan for your informative article. I am from Jaghuri and I have lost one of my own relatives in Kandi Posht at the hands of brutal Taliban.
Massacres of such magnitude have occurred to the Hazaras many times in different parts of the country.
I think these sorts of crime will not stop unless we go for the partition of the country.
I wish the vast majority of Pashtuns were like Mr Shabir Kakar who seems to be a bit knowledged and moderate, but sadly they are apparently so backward that they cannot accept civilization and modernity and prefer to kill, destroy and terrorize all Afghans, including their own community.
It always leaves me with one unanswered question: are Pashtuns inately and inherently and by nature violent and anti-civilization??? or there are other elements inovolved???
27 فبروری 2012, 06:06
Dear Kakar
I dont know from where I have to start to respond to your questions? Have you ever studied the history of Khurasan OR (Afghanistan) ? why we are among the most backwared country in the world? why we are facing these problems? these are because .. there are somepeople who have changed the name of KHURASAN To their own nation? not only the name of KHURASAN also the name of Currency? banks etc. what does it mean it is nonsence.... just stupid. and Taliban or the teroristical group which recieve their directions directly from Arbian and Pakistani Terorists? their aim is to kill the muslims and they feel thems selves the follower of YAHODA. dear kakar if you are a human just on the basis of your humanities just say has any HAZARA or UZBEK or PANJSHERI captured any province of pushtons??? no no no just it was the evil activities of Taliban who have captured the provinces of HAZARAS, TAJIKS and UZBEKS. and kills thousands of women, children, teenage, and men. the stupitiest, foolishest group in the histroy of the world was taliban. it is clear their aim is killing, subotaging, stealing, harasment, sexing with children, .... how is it islam? ahahahahahha fuck fuck fuck just donkeys, and animals can do this I dont know weather taliban are or not? just KAKAR you know that Taliban arent among the group of humans. but how you can support that . or because the speak with the language you speak so you recover all the faults of this teroristical group????
,
1 دسامبر 2012, 07:43, توسط حمید
دوستان گامی سلام با احترام بر نظریات همه دید گاه من اینست ، که همه اقوام ساکن در افغانستان حق زنده گی را در این کشور دارند . اما سخن انیجاست ، که برخی بخاطراهداف سیاسی و یاهم خودرا به کشور های بیگانه فروخته اند ، ما را قربانی اهداف شو خود ساخته اند . من نمیگویم احمد یا محمود ولی هرکه در این کشورصاحب قدرت و زور شد برمن و توظلم کرد . یا پدر مه را کشت یا برادر تورا . از اینکه یکی دیگر خودرا متهم بسازیم بهتر اینست ، که بگویم خداوند خانه ظالم را خراب کند . اگر هستی یا من .