احيای ژورناليزم در وطن
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دست کامران میرهزار را باید بوسید که در این آشفته بازار امروز که دست هایی در پشت پرده کار میکنند تا که ریشه فرهنگ و دانستن را در وطن ما خشک کنند .مجاهدانه تلاش میکند تا از یاد افغانها نرود که روزی گاهواره تمدن و اجتماعی گری بودند و با دانستن احترام میکردند و طاقت شنیدن نظرات برادر و خواهر خویش را داشتند.
و امروز هم دیر نیست خاک همان خاک و ریشه هم همان ریشه است .
فقط یک بستر ساده نیاز است که این دانه مبارک و پر ثمر با دست ما در آن کاشته شود تا انشاللاه همه ما افغانها از میوه آن استفاده کنیم.
واقعا شیر مادرت حلال ات باد کامران یک خسته نباشی جانانه با تو و با کسانی که با تو یاری میرسانند.
پيامها
22 نوامبر 2007, 01:44, توسط کامران ميرهزار
آقای رضا، از نگاه مهربان شما به کابل پرس? و کاری که انجام می دهم سپاس. اما اين را هم می خواهم بگويم که وقت دستبوسی و از اين قبيل کارها گذاشته است. همين مريد و مراد بازی يک سر بدبختی های ما مردم است. سفارش من به شما اين است که کابل پرس را خانه ی خودتان بدانيد و از شما می خواهم که به انسان فارغ از رنگ و نژاد و زبان و دين بنگريد. با احترام
22 نوامبر 2007, 13:48, توسط میردادی
سلام
بسیار متشکرم که با پیام من پاسخ گفتید.
من هم با نظر شما راجع به global family و نگاه خارج از قالب با انسان بسیار موافق هستم اما..
در وضعیت کنونی که ما و سر نوشت ما و کشور ما با هاله از ابهام و شک و گمان فرو رفته است(در موارد گوناگون از سیاستواقتصادو.. گرفته تا پیوند های خانوادگی و صحبت عوام کوچه و بازارو...) فکر میکنم که کمی کم لطفی(و قفلت زدگی) باشد که ما خود را در میان ملل دموکراتیک و آزاد اندیش تصور کنیم فارق از آنکه اینها همه نیاز با قانون دارد و شرط اول آن چذیرفتن قانون اساسی کشور متحد استو در حالی که اکنون حتی بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی روی کار در افغانستان حتی الفبای قانون و قانون محوری را نمی دانند (و حتی در مواردی نیاز با قانون) ما دم از دموکراسی جورنالیسم آزاد و سایر امتیازات اولیه حقوق بشر بزنیم و داعیه قانون در محیط بی قانونی بزنیم.
از طرفی ما که تمایل به حرکت و گفتن حق و آزادی داریم نباید فراموش کنیم که این جریلن باید در یک قالب و محور مشخص قرار گیرد تا با حرکت ادامه دهد و چه مکتب و مرکبی بهتر از دین مبین و انسان ساز اسلام که میگوید(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی) هیچ اجباری برای پذیرفتن نیست راست و چپ از هم مشخص اند.(ذات دموکراسی)و علاوه بر آن حرکتی که با خواست و آداب مردم هماهنگ نباشد منزوی است و محکوم به فنا و فراموشی.
پس باید که هماهنگ با جریانات و مهمات روز حرکت کرد و راه حق و عدالت را در آن جست و آن را با دیگران نمایاند تا کامیاب شد .
من با عنوان یک برادر کوچک با شما توصیه میکنم که بیشتر با جریان فعلی افغانستان بپردازید تا اندک اندک با آرمان خود یعنی آزادی بیان و دموکراسی و جورنالسم سالم دست پیدا کنید
(یک انسان باید کمال گرا باشد تا کامیاب شود واما نه کمال گرای ایدئالیست و درون فکر بلکه رئالیست و برون فکر و واقع بین)
(راجع به محکوم کردن مسائل پاکستان)
ما شاهد نبرد دیکتاتوری و دموکراس هستیم که امروزه در پاکستان برپاست.پاکستان نمونه خوبی برای سخن من است چرا که ما میبینیم که حرکت های دموکراتیک و قانون مدار مجالی برای نفس کشیدن و پا گرفتن داشته بودند که اکنون تهدیدی برای دیکتاتوری و نظامی گری در این کشور شده اند.
با تشکر
میردادی