صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > فارسی و دری و باز هم چند پرسشی از جناب عبدالسمیع رفیع صافی

فارسی و دری و باز هم چند پرسشی از جناب عبدالسمیع رفیع صافی

محمد اکرام اندیشمند
جمعه 26 فبروری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

می توان گفت که مقاله ی اخیر(25فبروری2010) جناب عبدالسمیع رفیع صافی در کابل پرس تحت عنوان شناسایی واژگان زبان دری در واقع فصل الخطاب بحث بر دوگانگی زبان امروز فارسی و دری و واژگان کهن و اصیل ممنوع الاستفاده ی سرکاری این زبان در کشور ما است. بحث و تحلیل جناب رفیع صافی در مورد واژه های دانشگاه ، دانشکده و . . . . نشان میدهد که این واژه ها که کار برد آن توسط عبدالکریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ پیشین افغانستان در سال پار ممنوع گردید، از کهن ترین واژه های یکی از دو زبان رسمی کشور یعنی زبان دری (فارسی) است. بدون تردید تحلیل و توضیحات آقای صافی در این مورد درست و منطبق بر واقعییت تاریخی زبان فارسی، یا فارسی دری و یا به قول ایشان دری در کشور ما می باشد. اما من هم از ایشان با عرض سلام و احترام پرسش های دارم که امید وارم پاسخ آن را ارائه فرمایند:

1- وقتی واژه های دانشکده، دانشگاه، دانشجو و . . . . از واژه های کهن و اصیل زبان دری است، و زمانی که این واژه ها در زبان فارسی ایران به عنوان واژه های اصیل فارسی مورد استفاده قرار می گیرد، آیا این به معنی یگانگی زبان فارسی و دری و وجود دو نام به یک زبان نیست؟

2- در حالی که جناب رفیع صافی واژه های متذکره را واژه های قدیم زبان دری می دانند و کاربرد واژه ی دانشکده و دانشگاه را در کشور ما به قرن های دهم و یازدهم ارتباط میدهند که در شعر واله هروی انعکاس یافته است، آیا ایشان عملکرد عبدالکریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ اسبق را در جلوگیری از کار برد این واژه ها نکوهش می کنند؟ فردی که به حیث وزیر فرهنگ کشور خود واژه ی کهن و اصیل زبان رسمی کشور را بیگانه خواند و حق مشروع شهروندی یکی از شهروندان کشور را در استفاده از واژه ی زبان رسمی نا دیده گرفت.

3- جناب رفیع صافی در بخشی از آغاز مقاله ی شان می نویسند که :« زبان ما، زبان مولانا، سنایی، جامی، ناصر خسرو بلخی و بلخی های دیگر، نظامی و بیدل و . . . . می باشد و ما وارثین این زبان، استفاده و کار برد این واژگان را ، حق مسلم خود می دانیم. . . »

پرسش من از جناب شان این است که زبان فردوسی، حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، کمال خجندی، رودکی ثمرقندی، خیام نیشاپوری و . . . . و بسیاری از آن شاعران زبان فارسی دری که در قلمرو امروز ایران و آسیای میانه زندگی کردند و آنجا مدفون هستند با زبان مولانا، جامی، ناصر خسرو بلخی و بلخی های دیگر چه تفاوت دارد که از ذکر نام آنها خود داری کرده اند؟ آیا زبان آنها فارسی و زبان این ها دری است؟ آیا آنها با دو زبان متفاوت به نام فارسی و دری شعر گفته اند؟ اگر چنین است این تفاوت در کجا وجود دارد؟ و اگر زبان تمام آن شاعران یک زبان است، راز امتناع از ذکر نام آنها در پهلوی این شاعران دیگر توسط جناب سمیع صافی در چیست؟

4- جناب عبد السمیع رفیع صافی در بخش دیگر از مقاله ی شان می نویسند:« حالا که ما دو واژه ی ناب بنام دانشگاه و دانشکده از خود داریم، نیازی برای استفاده و کار برد لغات ، یونیورسته و فاکولته نمی شود.» پرسش من این است که آیا با داشتن به قول شما این "دو واژه ناب بنام دانشگاه و دانشکده" با این زبان فارسی و به قول شما دری نیاز در گفتار و نوشتار این زبان به پوهنتون و پوهنزی هم است؟

5- جناب عبدالسمیع رفیع صافی قطعاً حاضر نیستند که به جای دری، این زبان در افغانستان فارسی بگویند. اما به این پرسش پاسخ بفرمایند که چرا مردم فارسی زبان افغانستان در تمام قرنهای پیشین و نسل اندر نسل در شهر و روستا، خود را فارسی زبان گفته اند و فارسی زبان می گویند؟ همین اکنون وقتی در دور ترین قریه های سکونت مردم گوینده ی این زبان از بدخشان تا هرات، از غور تا لغمان و از گردیز تا کاپیسا و پروان و هر جای دیگر از مردم بپرسید به کدام زبان گپ میزنی، می گویند فارسی؟ چرا سایر اقوام که زبان غیر از فارسی در افغاستان دارند وقتی به این زبان صحبت می کنند، می گویند فارسی گپ می زنند و مردم عام پشتون فارسی زبانان افغانستان را پارسیوان یا فارسی وان می گویند؟ چرا تا سال 1964 میلادی در روی جلد کتاب های زبان دری افغانستان نگاشته می شد: قرائت فارسی؟ اما چرا اکنون بصورت رسمی و سرکاری بر خلاف باور مردم در افغانستان پافشاری می شود که فارسی نه بلکه دری. زبان فارسی از ایران است و زبان دری از افغانستان.

انگیزه و دلیل اصلی این تفاوت بر سر نام دری و فارسی میان مردمی که در کشور ما به این زبان سخن می گویند و برخی حکومت داران و عناصر و حلقه های خاص در چیست؟

شناسایی واژه گان زبان دری

« دانش، دانش آموز، دبیر، دانشگاه، دانشکده، دانشجو، آموزش، آموزگار و بازرگان، واژه های زبان دریست.»/ زبان ما، زبان مولانا، سنایی، جامی، ناصر خسرو بلخی و بلخی های دیگر، نظامی، و بیدل و ... می باشد، و ما وارثین این زبان، استفاده و کاربرد این واژه گان را، حق مسلم خود می دانیم. از چندی بدین سو، استفاده ی بعضی از واژه گان جنجال برانگیز بوده و نزد بسیاری از هم وطنان عزیز ما تا هنوز گنگ مانده که امیدوارم این کوتاه نبشته، گره از کار فروبسته ی ما بگشاید، ...

پنج شنبه 25 فوريه 2010, نويسنده: عبدالسمیع رفیع صافی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • «جمعيتی ها » ناگهان مشعلدار زبان مادری شدند،چرا؟

    والله نميدانم آفتاب از کدام سو بر آمده ، که گزارشگران و مفسران جمعيتی و تنظيمی، مداحی احمد شاه مسعود و فحش و دشنام گويی به کرزی را به طاق بالا مانده و يکباره عاشق زبان مادری، شدند !
    ميترسم مارشال صاحب نيز دعوای زبانشناسی و تصاحب زبان مادری کند! آيا مسعود فقيد ، يک کلمه در ستايش زبان مادری ، گفته بود ؟ نميدانم چه خبر است ....

  • عرض سلام خدمت اندیشمند صاحب.
    ازاینکه ذره یی جلو سیلاب که از کوه های سلیمان به خانه, ده ,شهر ما سرا زیر شده است را گرفته اید ممنون خداوند توان بیشتر برای تان عطا بفرماید.

    اما خدمت مشر صافی صاحب شینده ام .

    زمانیکه استعمار شکست خود راحتمی دید ناگذیر از راه فریب و نیرنگ خواستن که با صلاح الدین ایوابی قهرمان مذاکره نمایند تا اگر که شود از راه سیاسی شکست را برا انان حتمی گردانند ......... حین گفتگویکی شان به صلاح الدین گفت در قران شما چنین ......و چنان .......( میخواستند قران را بنفع خود تفسیر نمایند)امده است.

    صلاح الدین ایوبی ابدیده وکهن سال( چوندرخت فارسی) ... گفت کار ما اینقدر زار نشده است و کار بجای نرسیده که شما ها .... با نیرنگ بخاطر اهداف پلید تان ما را درس قران بدهید ...... از کتاب خود ما برای خودما درس بدهید ........

    جناب صافی از دیدن پیشوند پسوند اسم تان هزاران مسایل .... به ذهن ما رخنه کرد .. کاسه نیم کاسه ... پشتو تولنه .. .. کورس های پشتو سازی .. مومند ...حبیبی ... حبیباله رفیع ..... کاریراکه خرم به پیشانی ترشی میخواست انجام دهد شمادر مشوره و تبانی با ........... به نرمی و لبان خندان میخواهدانرا بانجام برسانید مبارک تان .. ... ....

    لطف فرموده درباره زبان خودتان چیزی بنویسد ... تاریخ پیدا یش و محل ان ... چگونگی کلمات همگون وهمسان پنجابی در ان.. .....اینکه چرا بزرگان تان همیشه در گفتار شان کلمات پنجابی را استفاده میکنند ...

    یا اینکه!!

    ایا اوغانی جنوب و غرب کشور ما با زبان کویته و ولایت (سرحد) یکی است یا نه ..... ......ایا زبان خوست و پکتیا را قندهاری ها میفهمند ........

    فکر کنم این برایتان خوبتر خواهد بود و شاید در بین انان....... به مقام و منزلت علامه ارتقاع بفرماید ......

    امید از شاگردان ...... ... ..... ..... .... وسیستانی نباشید چون اکثر روشفنکران امروزی اوغانی در گفتار و کردار ....... حتا در پوشیدن ابا و قبا از او تقلید میکنند - زیرا....... جناب شان با دریشی ونکتایی لنگوته شف دار را میبندد .

    و فرهاد دریا و یک تعداد دیگر از او تقلید میکنند اینک جناب شما بهترین ومقبولترین تکه زنانه را بدور گردن تان انداخته و شاید فردا و پس فردا انرا چون استاد تان بدور سر تان بپیچانید .........

  • سلام به جناب اندیشمند:
    خوشحالم که شما لا اقل به رغم دیگران، پرسش های را در این زمینه مطرح می کنید. به پاسخ شما می پردازم:
    1. در نبشته ی خود مکررأ تاکید کرده ام که زبان « دری» زبان ادبی مردم افغانستان، ایران و تاجکستان است، ازینرو استفاده ی واژه گان نامبرده در هر سه کشور مروج است. شما اگر از یک ایرانی با سواد بپرسید، صد در صد به شما از اصالت زبان دری و واژه های ناب آن تعریف خواهد کرد. من یگانگی زبان فارسی و دری را رد نمی کنم، بلکه مانند مورخین و زبان شناسان به این عقیده استم که زبان فارسی در زبان دری مدغم شده و از این رو یگانه است. به هیج صورت نمی توان فارسی را از دری جدا فکر کرد، مراد من از کاربرد و استفاده ی نام درست در عرصه ی زبان است، نه تفکیک و جداسازی.
    2. زمانی که آقای کریم خرم، در اثر سبکسری و تعصب، همان عمل زشت را مرتکب شد، نبشته ی زیر نام « چند گپ با جناب عبدالکریم خرم» را در سایت خودم و دیگر رسانه ها به نشر سپردم که در آن نبشته، کریم خرم را به تعصب، تنگ نظری و خامی محکوم کرده بودم. این نبشته هنوز هم در سایت من « در قلمرو فرهنگ و اندیشه» موجود است، بروید و بخوانید. وزارت فرهنگ ما به دستور پاکستان و افراطیون مذهبی توسط این پهلوان فلج شده بود و دست آورد وی را هر افغان آگاه می تواند ارزیابی کند. فکر می کنم، زشت ترین نبشته در مورد کریم خرم و عملکرد وی از این حقیر بود.
    3. من بطور خلاصه، از چند مشاهیر نام بردم و با صراحت برای تان می گویم که زبان فردوسی، حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، کمال خجندی، رودکی ثمرقندی، خیام نیشاپوری و مولانا و جامی و سنایی و بیدل، همه یک زبان است، همان زبان ادبی کلاسیک دری. اگر به جای آن، ملت ایران یا مردم ما فارسی خطاب می کنند، در ماهیت و اصل زبان هیچ تغیری وارد نمی شود. باز هم تاکید می کنم که هدف من از کاربرد دقیق و درست زبان است. زبان فارسی، بازمانده ی زبان پهلوی و لهجه ی متأثر شونده از زبان دری است. ولی به خاطر اینکه کلمه "دری" در زبان محاوره کمتر استعمال شده است و نفوذ کلمه فارسی و فارس بعد از دوره ی صفوی ها و ایستلای آنان بر کشور ما نسل به نسل مورد استفاده بوده است و اکنون که آنان بخواهند روش و دگرگونی کلمه را از "فارسی" به "دری" بیان دارند، شاید برای مردم عام نامأنوس باشد، لذا کلمهء " پسوند "فارسی دری" را بکار می برند. این کار را با تاسف حتی استادان و دانشمندان ما نیز می کنند. تاثر من از یک بابت بسیار عمیق است، و آن این که من به مردم و ملت خود در مورد بزرگی و عظمت زبان شان «دری» که مادر زبان فارسی است، صحبت می کنم و دلایل و استدلال علمی و تاریخی می آورم، اما این ها بالای من قهر اند که چرا عظمت زبان شان را اشکار می کنم؟ عجب !!
    4. من هرگز طرفدار مخلوط کردن زبان ها نیستم و بار ها به صراحت گفته ام که هر زبان باید در جای خودش سالم استفاده شود و هیچ نیازی به یک جا کردن نیست. من به تمام زبان های کشورم احترام می گذارم و به این عقیده استم که هر کدام آن بجای خودش درست استفاده شود. بطور مثال: وقتی من به زبان دری حرف می زنم ، می گویم « من به دانشگاه می روم» و وقتی به پشتو حرف بزنم، میگویم، « زه پوهنتون ته حُم ». حالا، اگر ما در هر دو جمله، واژه ها را تعویض کنیم، خلاف مقررات زبان عمل نموده، زبان را خوب و درست استفاده نکرده ایم.
    5. من، اشاره به کاربرد سالم در زبان دارم و زبان ها را به جای آن ها دقیق استفاده می کنم، این طریق درست آن است. اگر من شخصی را با پدرش به یک اسم صدا بزتم، عاقلانه نیست، باید هر کدام را با نام خودشان صدا زد. به پرسش پنجم شما، در بخش سوم پرداخته ام.
    یک بار دیگر تکرار می کنم که: منظور من از استفاده و کاربرد درست زبان با نام درست آن است نه جداسازی زبان !!! دوستان صاحب قلم ایرانی بنده ، با گفتار من موافق اند، اما قناعت هم وطنان خود را تا هنوز حاصل نکرده ام.
    شما به سلامت باشید
    رفیع

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس