اجلاس سران ایکو، حاشیه ای فربه تر از متن برای افغانستان
تردید وجود ندارد که دولت ترکیه دهها سال است که با افغانستان روابط نیک دارد و اکنون نیز نیروهای ترکی در کنار ایساف قرار دارد و در بازسازی افغانستان شرکت کرده است، اما ایا می تواند تا این اتدازه به طالبان نزدیک شود که حتی نمایندگی به این گروه در کشورش بدهد و یا از نمایندگان این گروه استقبال نموده و امنیت آنان را تاکمین نماید؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هفته گذشته (24 دسمبر2010)یازدهمین نشست سران سازمان همکاریهای اقتصادی ایکو در استانبول ترکیه برگزار گردید. اجلاس سران ایکو هر دو سال یکباربرگزار می گردد و تاکنون سران ایکو 11 بار نشست داشته اند، اما هیچ یک از این نشست ها تاکنون در افغانستان برگزار نگردیده و افغانستان ریاست آن را عهده دار نشده است. اما سه بار در سطح نشست وزرا از اعضای ایکو در شهرهای کابل، مزار شریف و هرات برگزار شده است.
این که تا چه اندازه این سازمان برای افغانستان مفید است و چرا افغانستان به عضویت این سازمان رسید، موضوعی است که هنوز به شفافیت لازم نرسیده است، زیرا هدف اصل این سازمان همکاری متقابل اقتصادی و توسعه راههای ارتبارطی است و افغانستان قطعا توان همکاری متقابل را در زمینه تجارت و مبادلات کالا ندارد، زیرا در افغانستان تولید صنعتی وجود ندارد تا آن کالا را در کشور های عضو عرضه نمایند، از این بابت نقش افغانستان در این نوع از همکاری اقتصادی صفر است.
اما آن چه می تواند زمینه را برای همکاری افغانستان با سایراعضا فراهم نماید، راههای ارتباطی و احیای راه ابریشم است که بخش های مهم این راه در افغانستان است و کشور ما در حقیقت به را چهار راه اقتصادی میان اعضای می تواند تبدیل شود، اما این زمینه متاسفانه که با گسترش جنگ ها و نا امنی ها به یاس مبدل گردیده و ایکو هنوزهم در زمینه گسترش راههای ارتباطی میان کشور های عضو به موفقیت های چشم گیر دست پیدا نتوانسته اند.
با همه این ضعف ها تردید وجود ندارد که ایکو از پتانسیل همکاری بسیار بالایی برخورد دار است، اگر موانع را از پیش رو بردارند و اعتماد متقابل را بیشتر ساخته و سیاست های اقتصادی و بین المللی خود را کشور های عضو با یک دیگر نزدیک سازند و در سایه اعتماد متقابل به سوی همگرایی منطقه ای گامهای عملی بردارند، در غیر این صورت میزان رشد و پیش رفت این سازمان همان وضعیتی را خواهد پیمود که در طول نزدیک به نیم قرن پیموده است.
ایکویک سازمان همکاری منطقهای است که درسال 1962 در ابتدا توسط سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه، به منظور ترویج همکاریهای اقتصادی، فنی و فرهنگی بین کشورهای عضو تأسیس گردید، اما تحولات سیاسی که در ایران رخ داد و نیز اشغال افغانستان توسط شوروی و حمایت پاکستان از مجاهدین و دگر گوناهایی که در ساختارهای دو قطبی جهان در قالب شرق و غرب رخ داد، زمینه رشد و بالندگی و همکاری های متقابل میان این سه کشور را کند ساخت. اما با فروپاشی بلوک شرق و استقلال کشور های آسیایی میانه و تلاش برای نفوذ در این منطقه بکر توسط ایرانف پاکستان و ترکیه، یک باردیگر اهمیت ایکو را بسیار بالا برد و این پیمان متروک بار دیگر به یک نیاز بین المللی و تعامل اقتصادی تبدیل گردید، زیرا سه کشور یاد شده می توانستند به آسیای مرکزی نفوذ اقتصادی و سیاسی نمایند و کشورهای آسیای میانه نیز به همکاری سه کشور یاد شده نیازداشتند و به همین دلیل و در سال 1992 در اجلاس سران در شهر ازمیر ترکیه هفت کشور دیگر به اعضای ایکو ملحق شدند. این کشور ها عبارت بودند از: تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرغزستان، قزاقستان و آذربايجان و افغانستان.
افغانستان هفتمین عضو جدید این سازمان بود. در آن زمان گروههای مجاهدین به تازگی رژیم نجیب الله را در کابل ساقط کرده بود و پایتخت گرفتار جنگ های داخلی بود، اما امید به فردای بهتر برای افغانستان و وجود چهار راه مهم ارتباطی در کشور میان کشورهای عضو، سبب گردید که از عضویت افغانستان در این سازمان استقبال گردد، در حالی افغانستان هیچ امتیازی عملا در آن زمان برای اعضا نداشت.
ایکو دارای هفت کمیته است که فعالیت های این سازمان در قالب آن ساماندهی می شود. ایکو با برخورداری ازمساحت تحت پوشش فعالیت آن که برابر با هفت میلیون و دوصد و یازده کیلومتر مربع است و حدود 400 میلیون نفرجمعیت، می تواند نقش تاثیرگذاری برسه منطقه راهبردی خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشد .
امروزه اهمیت همکاری منطقه ای به عنوان یک ساز و کار مهم برای شتاب بخشیدن به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و ثبات سیاسی و امنیتی منطقه ای، درجهت منافع مشترک مردم کشورهای عضو بر کسی پوشیده نیست، زیرا کشورهای عضو نقاط مشترک و عوامل پیوستگی فراوانی از جمله موارد اشتراکات فرهنگی، تاریخی و اسلامی، بهبود نسبی خطوط جاده ای و راه آهن و کشتی رانی، پیوستگی سرزمینی اعضاء، جمعیت قابل توجه که برخورداری از نیروی انسانی برای تولید را امکان پذیر می سازد، برخورداری از منابع سرشار انرژی نفت و گاز، تولید انبوه مواد کشاورزی استراتژیک از جمله گندم، برنج و پنبه و دیگر موارد. برخور دار است.
هم چنین نیازهای متقابل تجاری و سوختی می تواند بیشتر آنان را با یک دیگر نزدیک سازند، به عنوان مثال کشورهایی نظیرایران، قزاقستان ، ترکمنستان، آذربایجان و تاحدودی ازبکستان تولید کنندگان نفت و گازهستند که می توانند تامین کننده نیاز کشورهایی چون ترکیه ، پاکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان و افغانستان باشند و از آن طرف این کشورها که نفت ندارند، تولید کنندگان کالا های کشاورزی و دامپروری هستند که مورد نیاز اعضای ایکو که تولید کننده انرژی هستند، می باشد. به این ترتیب این معاملات پایاپای می تواند تحول عظیم اقتصادی و ترانسپورتی را میان اعضا ایجاد کند و تبدیل به یک منطقه اقتصادی گسترده شود و فقر را از این منطقه ریشه کن سازد.
امامتاسفانه این اعضا هنوز هم نتوانسته اند سیاست اعتمادسازی متقابل را میان خود شان ایجاد نمایند، سیاست های بین المللی متفاوت، رقابت های منطقه ای، تروریسم بین المللی، افراطی گری مذهبی، رقابت های قومی میان کتله های انسانی میان کشور های عضو، اختلافات ارضی مانند بستر در یای خزر، خط دیورند، ناگورنو قره باغ و... سبب گردیده است که ایت سازمان به اهداف بلند خود که تسهیل تردد میان مردم این کشورها، مبادله آسان واحد های پول رایج كشورهای عضو به طور دو جانبه و چند جانبه و رفتن به سوی به جریان انداختن پول واحد در میان کشورهای عضو ایکو، رسیده نتوانند. در حالی اعضای ایکو تحقق آن را در طول دو دهه نظر گرفته بودند.
به هرحال یازدهمین نشست سران نیز بیشتر به تعارفات سیاسی گذشت و در بیانیه هم همان حرف های گذشته را تکرا کردند و پتانسیل و توانایی های گسترده ای سخن گفتند که در طول دو دهه اخیر نتوانستند آنرا به فعلیت تبدیل نمایند و از دستآوردهایی گفتند که برخی از کشورهای عضو در سال های اخیر به آن نایل آمده بود، اگر به اظهارات اعضای توجه شود، روشن می شود که هریک از یک دردی می نالیدند، معمولا کشورهای آسیای مرکزی دم از راههای ارتباطی و احیای جاده ابرایشم می زدند و کشورهای چون ترکیه و ایران پیشرفت های خود را به رخ می کشیدند و به فکر صادرات کالا بودند و افغانستان از تروریسم و جنگ و نا امنی می نالید و از کشور های منطقه و عضو می خواست دوایی برای این درد پیدا کند، در حالی که برخی از این کشورها بجای تسکین درد، دردهای مردم افغانستان را بیشتر کرده و به ایجاد و گسترش نا امنی ها در افغانستان افزاوده است و فریاد کرزی چگونه می توانست بر چنین گوشهایی تاثیر بگذارد.درحالی که
حجم تجارت میان کشور های ایکو یعنی درتجارت داخلی این کشورها به 24 ملیارد دالر میرسد. اما صندوق بازسازی که ایکو برای افغانستان تاسیس کرده است تا حال 10 میلون دالر جمع آوری گردیده است و این خود نشان می دهد که امیدی برای توسعه افغانستان و کمک به ایجاد امنیت در افغانستان از سوی این سازمان نباید داشت.
با همه این بدبینی ها تنها یک چشم انداز امیدوار کننده برای افغانستان در ایکو وجود دارد و آن توسعه راهها و بخصوص توسعه و احیای جاده ابریشم است، اگر اعضای ایکو به این چشم انداز دست پیدا کنند و بتوانند این راه را دوباره احیا نمایند و مبادلات تجاری خود ار از این طریق انجام دهند، برای افغانستان دو فایده بزرگ دارد، توسعه راههای ارتباطی در داخل افغانستان و در آمد و کسب از حق ترانزیت مهم ترین دستآورد های کلان افغانستان از عضویت در ایکو در آینده و چشم انداز توسعوی و اجاری این سازمان می باشد. زیرا بر اساس برنامه و طرح توسعوی راههای اعضای ایکو خطوط راه آهن درمسیر اسلام آباد ایران،استانبول و شهر های اسیای میانه را به هم وصل می کند افغانستان به چهار راه وصل خطوط راه آهن تبدیل و نیز ارتباط جاده ای تبدیل می گردد. خط آهن از پاکستان به اسپین بولدک، چمن، قندهار، هرات تا سنگان ایران و سنگان، هرات، شیرخان بندر،تاجیکستان وحیرتان وازبکستان هم چنین برنامه احداث راه آهن شیر خان بندر به تورخم درمرز پاکستان یکی از امکانات دیگر برای وصل کشور های عضو سازمان ودسترسی کشور های آسیا میانه از طریق افغانستان به بنادر ایران وپاکستان وازآ ن طریق به را ه های آبی می باشد.
افغانستان با این آرزو به این نشست ها شرکت می کند و گرنه دستآورد های عملی در شرایط فعلی برای کشور ما ندارد و به همین دلیل نمایندگان افغانستان در این گونه اجلاس بیشتر به حاشیه های این نشست ها توجه دارد، تا به متن آن و در نشست استانبول ارتباطات حاشیه ای و نشست ها و ملاقات های حاشیه ای بیشتر از متن برای کشورما دستآورد داشت.
یکی از این نشست های حاشیه ای سومین نشست سران سه کشور افغانستان، پاکستان و ترکیه بود. دو نشست قبلی در زمان به منظور کاهش تنش میان افغانستان و پاکستان با تلاش های ترکیه دایر گردیده بود و نتایج مثبتی را هم به دنبال داشت و در سومین نشست هرچند میان کابل و اسلام آباد تنش زیادی وجود ندارد، اما ادامه فعالیت های افراطی گری در دو کشور و نیز دست های پنهانی که در پاکستان از طالبان حمایت می کند و تلاش های صلحی که از سوی دولت افغانستان در جریان است، این ضرورت را می طلبید که باردیگر این نشست دایر گردد. این نشست حاشیه ای سه جانیه چند دستآورد مهم برای برای افغانستان داشت که عبارت بود از:
1- اعزام تیم متخصص ترک در زمینه توسعه بنیادی در افغانستان. این پیشنهاد از سوی دولت افغانستان به ترکیه ارایه گردید و رئیس جمهور ترکیه اقای عبدالله گل وعده کرد که یک تیم از متخصصین ترکی را به افغانستان می فرستد
2- کمک طبی به افغانستان. حامدکرزی از رئیس جمهور ترکیه خواست تا به دانشگاه طبی و شفاخانۀ علی آباد که از دیرزمانی تاکنون، روابط خوبی با نهادهای صحی ترکیه دارند، مساعدت نمای ورئیس جمهورترکيه اطمینان داد که میلیون ها دالر را برای تقویت ظرفیت دانشگاه طبی و شفاخانۀ علی آباد و ایجاد توامیت آنها با نهادهای صحی ترکیه مصرف خواهد کرد.
3- مانور مشترک میان سه کشور. ر کرزی همراه با رهبران ترکیه و پاکستان؛ در مورد برگزاری مانور مشترک در سال آینده توافق کردند. این مانور در اپریل سال 2011 میلادی برگزار خواهد شد.
4- مذاکره با طالبان در ترکیه. هرچند این پیشنهاد در واقع از سوی یکی از اعضای تسلیم شده طالبان یعنی عبدالسلام ضعیف مطرح گردید، زیرا پس از آن که عربستان پای خود را از میانجی گری میلان طالبان و دولت افغانستان پس کشید، ملا ضعیف ترکیه کشور مناسب برای مذاکره دانست. پيشنهاد طالبان براي صدور مجوز ايجاد يك مكان ديپلماتيك براي طالبان در تركيه با هدف تدارك مذاكره با دولت كابل در مصاحبه عبدالسلام ضعيف، يك مقام سابق طالبان با روزنامه ديليتلگراف مطرح شد. و این موضوع به سرعت در راسانه های انعکاس وسیع یافت.
از این طرح در ابتدا کرزی در ترکیه استقبال کرد و در یک کنفرانس مشترک با همتایان خود گفت: اين ايده كه تركيه به عنوان مكاني براي گردهمايي مذاكرات با طالبان تبديل شود تا بدين ترتيب زمينه براي انجام مذاكرات با هدف پايان دادن به مناقشه در افغانستان فراهم شود، مطرح شد. اگر تركيه با ايجاد اين مكان براي انجام مذاكره موافقت كند، دولت افغانستان خوشحال خواهد شد.
عبداله گل، ریيسجمهور تركيه، نيز اعلام كرد كه وي اين گزارش را مشاهده نكرده است اما در كل از آن حمايت ميكند. وي افزود: هر چيزي كه در راستاي منافع بازسازي افغانستان باشد، ما در مسير آن حركت ميكنيم.
به هرحال اکنون ترکیه به یکی از مکانهای مهم برای مذاکره با طالبان تبدیل شده است، اما طالبان برای مذاکره و گفتگو خواهان یک امتیاز بزرگ است و آن این که برای طالبان دولت ترکیه باید یک نمایندگی رسمی در آنکارا یا استانبول بدهد که در این صورت در واقع ترکیه تنها کشوری است که به صورت علنی به یگ گروه افراطی که متهم به ترویسم است نمایندگی داده است و ایا استقبال ترکیه از میانجی برای مذاکره میان طالبان و دولت افغانستان، دادن این امتیاز نیز هست یانه؟ و در صورتی که ترکیه این امتیاز را به طالبان ندهد ایا این گروه حاضر به مذاکره خواهد شد؟
به هرحال تردید وجود ندارد که دولت ترکیه دهها سال است که با افغانستان روابط نیک دارد و اکنون نیز نیروهای ترکی در کنار ایساف قرار دارد و در بازسازی افغانستان شرکت کرده است، اما ایا می تواند تا این اتدازه به طالبان نزدیک شود که حتی نمایندگی به این گروه در کشورش بدهد و یا از نمایندگان این گروه استقبال نموده و امنیت آنان را تاکمین نماید؟
به هرحال فراموش نشود که ترکیه در دوران حاکمیت طالبان از جبهه شمال حمایت می کرد و مخالف نظام طالبانی در افغانستان بود.
با توجه به انچه گفته آمدیم به این نتیجه می رسیم که چشم انداز اینده ایکو در صورت تحقق این چشم انداز مفید و خوب است و گرنه باید بیشتر به نشست حاشیه ای این گونه اجلاس چشم دوخت که دستآوردهای عملی بیشتری برای افغانستان داشته است تا متن آن.