رابطه بیسوادی، فقر و عقبگرائی در کشور اسلامی ما با زادگاه اسلام و سرزمین های شیوخ عربی!
با تغییر رسوم و نظام رایج از یکسو و پشتیبانی اعراب در تعینِ رهبران مذهبی یا روحانی ها از سوی دیگر، قدرت های سیاسی و اجتماعی بصورت تدریجی بسوی دین و مذهب سوق یافته و....
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با ادای احترام به همه اعتقادات و مقدسات بی آزار همۀ مردم دنیا، میخواهم نظر شخصی خود را با نظرداشت واقعیت های عینی در رابطه با موضوع عنوانی خویش، صرفاً در بارۀ کشور مان افغانستان، چنین آغاز نمایم:
- اول، خوب خواهد بود نظری به چند عکسی ذیل بیاندازیم تا تفاوتهای بزرگ در طرز و شیوۀ زندگی و یا بطور خلاصه فرق بین زندگی ما و آنها دید شود.
- دوم، قبل ازینکه انگشت انتقاد را بسوی عربها به درازا بکشیم، نظر به تحلیل اوضاع کشور پرداخه وعرض یابی نمایم که:
آیا ریشه های این فقر و بیسوادی را قبل از اسلام به اِرث و یا در اثر نفوذ اعراب و سیاستمدار های کشور خویش به ارمغان آورده ایم.
تاریخ گواه است که سرزمین ما باتمدن و شیوۀ یک زندگی مرفع و جامع در چهارچوب عدالت اجتماعی و فرهنگی آشنانی داشته و ازبسا کشورها، برعکس امروز با نیکنامی و افتخارات ملی ومنطقوی پیشقدمی داشته است.
اما بعد از ظهور اسلام و نفوذ رسوم و عادات واعتقادات عربی تغیراتِ گسترده در زبان و فرهنگ منطقه بوجود آمده و ضمینۀ سودجوئی ها برای اشخاص استفاده جو و فرصت طلب عرض جود نمودند.
با تغییر رسوم و نظام رایج از یکسو و پشتیبانی اعراب در تعینِ رهبران مذهبی یا روحانی ها از سوی دیگر، قدرت های سیاسی و اجتماعی بصورت تدریجی بسوی دین و مذهب سوق یافته و اولاً اربابی و بعداً بدست ملاها افتاد که متأسفانه با رکود و نزول دانش علمی، احکام و قوانین اسلامی یا شریعت با دست اندرکاریهای اعراب و ملاها و شیوخِ نادان، بیسواد، جاهل و کاذب دامنگیر مردم ما شد و با بروز خرافات منطقوی و هم وارداتی میهن بجای پیشرفت به پسرفتی مطلق محکوم گردید.
در جامعۀ سنتی ما شاید وجود ملاها یک امر ضروری در اجرای مراسم مذهبی و اعتقادی باشد ولی شناخت و برداشت سالم از دین و مقررات آن برای هر فرد مسلمان واجب و یک امر حیاتی میباشد تا جایگاه دین و ملا را در زندگی فردی، اجتماعی و منطقوی ما که تنها مسلمان نشین نمیباشد تعین و تثبیت نموده و سد راه پیشرفت و تمدن هم نشوند زیرا دین اسلام هرگز برخلاف تمدن و پیشرفت نبوده بلکه جهالت عدۀ از مسلمانان، سوء استفاده های شخصی و سیاسی از نام اسلام و احساسات جوانانِ تربیت شده در مدرسه های بنام مدرسه های دینی و یا مذهبی به حمایت سیاستمداران منطقه و غرب و همچنان به حمایت مستقیم اعراب سعودی بخاطر شیوع و ترویج افکار مذهبی و وهابیت توسط گروه طالبان و همنوعانِ ایشان نه تنها مانع پیشرفت و تمدن مردم کشور بلکه باعثِ بدنامی تمام مسلمانان هم میشوند.
در فقر و بیسوادی بودن از طرف دیگر خرافات پذیریری را بیشتر تقویت میبخشد و سبب اعتقاد و یقین بیشتر به احکام، اصول و مقررات مذهبی شده و اجرای عمل خواهشات و مقاصد روحانیون داخلی و اعراب سعودی و غیر آنان را بدون در نظرداشت زجرها، ظلم واستبدد، دهشت و خصومت های مذهبی و ... ساده و بی جنجال میسازد.
درینجا لازم است اهمیت اقتصادی مسلمانان جهانرا برای آل سعود که صدها شهزاده بدنیا آورده و هر یک، خود شهنشاه عصر خویش میباشند در نظر گرفته و یک مثال بدهم:
دین اسلام همانند سایر ادیان خمس و ذکات را به خاطر کار های خیریه و سخاوتمندانه جهت رشد و ترقی اوضاع اقتصدی و اجتماعی امت و مردم روا دانسته است. مسلمانان صرف نظر از وضع مالی و اقصادی شان با ایمانّ کامل و اعتقاد پاک نضرانه و خمس و ذکات میپردازند و ضمناً حاجیان محترم سالانه مبالغ هنگفت و بیشماری نیز در فریضۀ حج به دامن آل سعود میریزتد.
حالا بیائید منصفانه بسنجیم تا ازین مبالغ در افغانستان در کدام عرصه ها بمصرف میرسند:
1 - بناو ترمیم مساجد؟
به نظر میرسد که این بودیجه از خیرات سر دولت و جمع آوریهای جداگانه از طرف امت تامین میگردد.
2 - به خاطر بهبود وضع فقرا؟
تعداد بیشمار گدایان کشور برعکس آنرا شهادت میدهد.
3 - برای یتیمان، بیوه ها و معلولین؟
به ندرت و آنهم با پیشوند و یا پسوند های تبلغاتی و مرام های نهفتۀ گروهی.
4 - زیر بنای کشور؟
محال و از خیال هم بدور است.
سپس باید پرسیده شود که چرا مبالغ مجهولی در بنا، اسقرار و ازدیاد مدرسه های که اطفال و نو جوانان آواره و معصوم ما را بسوی نفرت زدائی، تعصب گرائی، افراط و خلاصه انسان کُشی سوق داده و از هرگونه علوم بشری، انسانیت و مهربانی تحت عنوان جهاد و دفاع از اسلام، بیدخل نموده و بدور نگه میدارند، چیست؟
و آنان خود چگونه و چرا در جلال و شوکت زندگی نموده و هرگونه آرامش، آسایش و عیش ونوش دنیا را آز آن خود و حق خدا داد خویش میدانند؟
نمونه وار لطفاً نظری در پارلمانِ کشور هم بیاندازید!
با دای شکران،
پيامها
27 دسامبر 2009, 16:36, توسط tareq
aleef jan salam, zead wat kar dari ta ba ya berasi , yak qadam peshtar beraw ta be shawi angah jawabe sawal hayat ra ham payda khwahi kard ok
28 دسامبر 2009, 06:29, توسط خرد جو
دوست عزیز الف عربها نه پابند اسلام ازهمان اول بودند ونه هم حالا هستند انها صرفا به جنبه های اقتصادی وپولساز دین کار داشتند ودارند این جاهلانند که برای دین جنبه معنوی میتراشند درحالیکه ندارد اگر اعراب صدر اسلام به جنبه ای معنوی ان تکیه میکردند طی مدت زمانی ده یا سیزده سالی که محمد درمکه بر سری هرکوی وبرزنی ناله میکرد که نمیدانم بهشت است ودوزخی وافسانه های گذشته گان میخواند که گویا انها وقتی بگفته های پیامبران الله گوش نمیداد الله غضب کرده قومی رادردریا غرق میکند وقومیرا هم سنگباران میکند وقوم دیگریرا باثر زلزله ازبین میبرد بدون انکه رحمی باطفال بی گناه انها داشته باشد وازین قبیل تبلیغات ومیبینیم که غیر ازیکعده انگشت شماری مانند بلال حبشی ، ابوذر غفاری وعمار یاسر وامثالهم بیچاره های بودند که چیزی برای باختن یابدست اوردن نداشتند به اسلام می پیوندند اما باغنایم بدست اورده شده از حادثه ای کاروان زنی ثریت النخله وغنایم بدست اورده شده ای جنگ بدر وچورچپاول کردن اموال یهودیان چاراطراف مدینه میبینیم که خالد ابن ولید خونخوار ترین انسانی که درجنگ احد باعث شکست سپاه اسلام شده بود به اسلام رومیاورد چون جنبه ای اقتصادی برجنبه ای معنوی میچربد ودردوران کوتاه مدتی ده یاسیزده سال تمام عربستان امروز تحت کنترول اسلام درمیاید ایا انانیکه به جنبه معنوی اسلام تسلیم شده بودند میدانید کجا شدند نه چون انها کسی نبودند ازجمله ای انها یکی ابوذر غفاری بود که با مخالفت هایی که به دارایی های عثمان خلیفه کرده بود عثمان ویرا به ربذه تبعید کرد که درانجا ازبیکسی جانداد ویک کسی هم ازعثمان نپرسید که گناهش چه بود گناهش ساده اندیشی بود اوفکر میکرد اسلام یعنی پشت پا زدن به این دنیا وتوجه کردن به دنیای بعد ازمرگ چنانچه جاهلان تا به امروز درهمان اندیشه اند اما عشمان میگفت نه ازگوشت غایب شوش حاضر بهتر این دنیارا بگیر که ازدنیای دیگر کسی سروپا سوخته نیامده است چنانچه عین همان چیزرا شیوخ عرب امروز میکنند هم خادم حرمین شریفین است وهم به سرسلامتی بوش پیک شراب بالامیکند . در اخیر شعر شاعر پارسی گورا که بسیار دوستش دارم (فردوسی) برایتان میخوانم که میگوید به یزدانکه ماگرخردداشتیم + کجا این سرانجام بد داشتیم.
28 دسامبر 2009, 07:01, توسط tareq
joyenda yabenda ast, omedwaram ke roze ba khrad dast yabi ok