صفحه نخست > دیدگاه > امان الله خان و برادر عزیزش آدولف هتلر (بخش دوم)

امان الله خان و برادر عزیزش آدولف هتلر (بخش دوم)

فرض کنیم ما سخن شما را پذیرفتیم حال شما باید پاسخ دهید چرا نادر خان سوگند خورو پیمان شکن پس از بدست گرفتن قدرت حکومت را به امان الله خان واگذار نکرد؟ تا مقام و موقعیت امان الله خان پاس داشته و احترام کرده باشد.
م- فرهنگ دوست هروی
دوشنبه 6 دسامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

وقتی هر انسانی از موقعیت حق و انصاف سخن زند و بحث کند حتما دستش پر است. دفاع از حق و حقیقت کاری آسان است. چون برای جنایت, تهمت, سخن ناصواب و دروغ ادله جمع کردن کار سخت نمیباشد. بناٌ من هم در پاسخ دادن در مضیقه قرار ندارم.همه تبصره آقای مایار که به گفته ایرانی های خواسته نامه امان الله خان به هتلر را ماستمالی کند بر مطلب مجله آینه را خط بخط پاسخ خواهم داد.تمام دروغها جعلکاری های وا را افشا خواهم کرد.

مثل فاشیستان جاخوش کرده در دل اقوام پشتون عادت ندارم بجای پاسخ دشنام دهم یا تهمت بزنم. که مثلا کار سیاه میکند, مالیات نمی دهد, خرچران بوده,پیاده مکتب بوده, پدرش دزد بوده و از اینطور اتهامات که بیشتر نشان از تهی بودن چنته خود طرف است. عادت ندارم بجای پاسخ به اصل موضوع شخصیت طرف مقابل را زیر پرسش ببرم, سرت مو ندارد, در می خانه رقصیدی و زنت از خانه رفته که همه برای انحراف از اصل موضوع هست.
عادت ندارم اغلاط املای بگیرم کما اینکه نوشته آقای مایار با وجود نویسنده بودن صدها غلط املای دارد. اما من به غلط املای کاری ندارم و مهم هم نیست. برای من مهم نیست طرف مقابل شخص حقیقی است یا حقوقی مستعار نویس است یا با نام خودش نوشته. من اندیشه و سخن طرف مقابل را نقد کرده و پاسخ میگویم. اگر طرف مقابل مشکلی هم دارد پیوندی با بحث ما ندارد. آیا ما میتوانیم آدم بی عیب پیدا کنیم؟ کی شخصیت کامل دارد؟ اگر ما به زندگی خصوصی هر کسی نگاه دقیق بکنیم حتما نواقصی در آن پیدا خواهیم کرد. زندگی خصوصی افراد چی پیوندی به ما دارد. من اگر کردار نادر خان را میکوبم این شامل زندگی خصوصی او نمیشود.

آقای مایار پس تعریفا ت، تعارفات معملوله و احترام به آقای امین میفرمایند: "مرحوم اعلیحضرت بعد از شهادت پدر بقدرت رسید و کارنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وی نقش تاریخ گردید."
اینکه امان الله خان باعث تحولات سیاسی گردید درست است. حاکمی به قتل میرسد حاکمی دیگربا اندیشه های متفاوت بدون پرسش از مردم بقدرت میرسد. استقلال فروخته شده توسط پدرکلان خود را اعاده میکند. تحولات اجتماعی را روی دست میگیرد که آن هم توسط چند قبیله پشتون دیگر در نطفه خفه و باشکست روبرو میشود. اما ما شاهد هیچ تحول اقتصادی در کشور نبودیم. البته آرزو داریم کاش این اتفاقات نیک و مبارک اتفاق می افتاد. سند این سخن ما بشکست انجامیدن کل پروسه پیشروی امان الله خان است. اگر واقعا تحول اجتماعی و اقتصادی رخداده بود طبعا مردم از آن سود میبردند، پس باید مردم بنفع امان الله خان وارد صحنه میشدند و از او دفاع میکردند. اما مردم عادی یا تماشاگر بودند یا برضد امان الله خان وارد صحنه شدند.

در آخر آقای مایار نتیجه گرفته حکم هم صادر میکنند: "اعلیحضرت غازی مقام خود را در تاریخ افغانستان عمیقا کسب نموده که هیچ کس نمیتواند در برابر آن ستیزه کند."

آقای مایار لااقل یک سند برای این سخن خود بیاورید. نمیشود گفت "عمیقا کسب نمود" همینه که هست هرکس قبول میکند قبول کند هرکه نمیکند نوکر خارجی است و دیگر تهمت های کلیشه ای.

فرض کنیم ما سخن شما را پذیرفتیم حال شما باید پاسخ دهید چرا نادر خان سوگند خورو پیمان شکن پس از بدست گرفتن قدرت حکومت را به امان الله خان واگذار نکرد؟ تا مقام و موقعیت امان الله خان پاس داشته و احترام کرده باشد. خود نفرمودید" مقام خود را در تاریخ افغانستان عمیقا کسب نموده". در اینجا خیلی خوب معلوم میشود امان الله پیش خود شما پشتونها هیچ ارزشی نداشته. از آنجای که پشتونها مردمی قدرت طلب هستند،امان الله خان پیش نادر غدار که رغیب قدرت او بوده هیچ اعتباری نداشته. اگر پیش قبایل پشتون هم اعتباری میداشت آنها نادر غدار را وادار میکرند سلطنت را به او واگذار کند.

آقای مایاردر این در صورتی است که شما هم به میخ میزنید هم به نعل. هم امان الله خان را تعریف و تمجید میکنید هم نادر غدار قسم خور را. همین به گفته شما اعلیحضرت نادر بود چند بار امان الله خان از او درخواست کمک کرد اما نادر به او پاسخ نداد. صبر کرد تا امان الله استعفاء دهد, وقتی از استعفای امان الله خان مطمئن شد بعدا برای غصب سلطنت به افغانستان برگشت. بهرحال کار یکی از این دو نفر درست بوده امان الله خان یا نادر غدار؟

آقای مایار میفرمایند: "مرحوم عبدالمجید خان زابلی را میتوان یکی از شخصیت های کارفهم و مبتکر در اعتلای اقتصادی افغانستان تعریف کرد. زمانیکه داد و ستد پولی بدست چند هندو منحصر بود، وی بنیاد بانکداری مدرن را پیش از 75 سال بوجود آورد."

در کشور ما از اقوام و اقشار مختلف جامعه صراف بوده که بگفته شما داد ستد پولی میکردند. اما شما طوری از هموطنان هندو سخن میزنید که انگار آنها جزام داشتند. شما هندو ها را تحقیر میکنید بخاطر بالا بردن موقعیت زابلی. منظور شما این است ما به اندازه ای بدبخت بودیم که امور پولی ما بدست هندوها افتاده بود این قهرمان مجید زابلی بود که ما را از..... نجات داد.

لازم است جسارتاٌ بعرض شما برسانم آقای مایار دروغ میگویند بانکداری مدرن قبلا به افغانستان آمده بود. مجید زابلی برای پشتونیزه کردن کشور " د افغانستان بانک" را در رقابت با "بانک ملی افغانستان" تاُسیس کرد.

پژوهشگر افغانستانی بصیر احمد حسین زاده در مقاله با عنوان " پولها و دولتها: سرگذشت پول کاغذی در افغانستان" متشره در بی بی سی

مینویسد: "در سال ۱۳۱۲ خورشیدی، ظاهرشاه به قدرت رسید و یک سال بعد هم بانک ملی افغانستان با سرمایه ۳۵ ميلیون افغانی معادل ۵/۳ميلیون دلار تاسیس شد. همزمان با تاسیس این بانک، اولین پولهای دوران ظاهر شاه منتشر شد. این پولها در واحد های ۲، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰ و۱۰۰ افغانی منتشر شد وعنوان آن از دولت علیه به "دولت شاهی افغانستان" تغيیر یافت.

در سال ۱۳۱۸ چاپ پول افغانی وارد مرحله ديگری شد. در این سال به پيشنهاد عبدالمجید زابلی "دافغانستان بانک " تاسیس شد و سرمایه دولت از بانک ملی به این بانک انتقال یافت. در ۲۶ دلو سال ۱۳۱۸، این بانک برای اولین بار اسکناسهايی در واحد۲، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ افغانی را به چاپ رساند.

حذف زبان فارسی

در اين دوره، تغيیرات مهمی نیز در این پولها به وجود آمد، به گونه ای که تصویر شاه بر روی پولها اضافه شد و نوشته های فارسی از روی پولها حذف شد که اين روش تا هنوز ادامه دارد. در پولهای جديد دوره ظاهر شاه، به جای عبارت "دولت شاهی افغانستان" نيز، عبارت "دافغانستان بانک" اضافه شد.

تا پيش از آن تاريخ، بزرگترين اسکناس افغانستان، ۱۰۰ افغانی بود، اما از آن پس، اسکناسهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ افغانی نيز اضافه شد. در سال ۱۳۲۷خورشیدی دومین سری از پولهای دوران ظاهرشاه با تغيیراتی که باز هم در آن صورت گرفت به چاپ رسید. در سال ۱۳۴۰ سری سوم و در سال ۱۳۴۶ سری چهارم اسکناسهای ظاهر شاهی به چاپ رسید."

آقای مایار میفرمایند: "مجید زابلی در ادارهُ افغانستان مقام خاص داشت تا سرحدیکه در زمان صدارت سردار شاه محمود غازی منحیث با قدرت ترین وزیر کابینه سپه سالار بود که در عین وقت ریاست گروپ جمله وزرای مسئول اقتصادی کشور،مالیه،صنایع و معادن، زراعت به ید توانای وی سپرده شده بود."

این حرف شما حکایت از کاردانی مجید زابلی ندارد. بلکه دلالت میکند بر نداشتن مرد کاردان و با سواد در بین قبایل پشتون. پشتونها اکثراٌ بی سواد وکوچ نشین بودند و هستند. زابلی مصداق همان مثل فارسی است که میگوید " یک چشم در بین کوران پادشاه است. بر اساس منطق برتری نژادی و ترس از دست دادن قدرت از سپردن مقامات بالا به فارسی زبانان شهری و اکثراُ با سواد خود داری میکردند. این است که زابلی یک چشم میشود راهنمای سرداران قبیله.

آقای مایار می فرمایند: "مرحوم زابلی که از قشر عام بقدرت رسیده بود درد ملت را بوجه احسن درک میکرد و در کار پیدا کردم علاج اصلی درد مردم فقیر افغانستان را تشخیص نموده بود. نمونه های بس چشمگیر وی را میتوان در احداث بانک ملی افغان و فابریکات نساجی افغانستان خلاصه کرد."

زابلی کاردانی نداشت از بیسوادی و ناکارآمدی کردارش و دیگر سرداران قبیله همیقدر کفایت میکندکه از 5 الی 6 نوبت قحطی در کشور یاد کنم. قحطی بین کشورهای با آب وهوای معتدل چیز عادی است فقط باید رهبران آن کشور کاردانی لازم را داشته باشند تا از تبعات منفی آن کشور را مصون بدارند. که متاسفانه هیچ دولتمردی کاردان در افغانستان نبود. کشورما در زمان ظاهرخان و داود خان پسمانده ترین و فقیر ترین کشور در بین کشورهای منطقه و آسیا بود. از کشورهای پیشرفته مثال نمی زنم اما کشورهای پسمانده و روبه توسعه سالی صدها تا هزارها کارخانه و طرحهای بازسازی در کشورهای خود اجراء وبه مرحله بهره برداری میرسانند. آقای زابلی در طول 20 سال خدمت یک کارخانه نساجی و یک بانک تاسیس کرده چشم چراغ سرداران قبیله و دیگر قبیله پرستها شده .

در جای دیگر آقای مایار میفرمایند: "با قبول اینکه روایت آقای امین مبنی به مذاکرات مرحومین اعلیحضرت امان الله خان و آقای زابلی بجا باشد لیک روند این جریان مرا متوجه به کمبودی های گردانیده که ناگزیرم بمنظور حفظ اصالت یک جریان مهم تاریخی از آن یاد کنم."

میبینید واقعیت جریان از زبان آقای مایارهم جاری میشود. جریان حقیقت است فقط از نظرشان کمبودهای دارد.
آقای مایار میگوید: طوریکه نظر بقول آقای امین از گفته مرحوم زابلی تذکر داده شده که مرحوم زابلی نظر به افواهاتی میدانست که ادولف هتلر با اعلیحضرت در تماس شده تا نظر به محبوبیتش بین مردم هندوستان از وی استفاده نموده و اغتشاشاتی را در داخل مستعمره وقت انگلیس، هندوستان بنفع آلمان رویدست بگیرد."

در قسمت نخست خدمت شما عرض کردم اصل جریان دقیقا معلوم نیست هر چیزی ممکن است باشد. اما هرچه بوده برقراری تماس انکارناپذیر است. اما چیزجالب در اینجا ضدونقیض گوی آقای مایار است. امان الله خان را میخواهند در افغانستان بقدرت برسانند چون در هندوستان از محبوبیت برخودار است!!! اینجا آقای مایار اگر بگوید امان الله خان در افغانستان محبوبیت دارد دیگر خانهای قبیله خفه خواهند شد. شما که مدعی هستی: "اعلیحضرت غازی مقام خود را در تاریخ افغانستان عمیقا کسب نموده که هیچ کس نمیتواند در برابر آن ستیزه کند." پس جرعت نداری بگوی امان الله خان در افغانستان از محبوبیت برخوردار است؟ حالا معلوم شده خود شما به ستیزه با مقام اعلیحضرتت برخواستی.

آقای مایار میگوید: "تعجب میکنم که ادولف هتلر با آن قدرت عظیم اداری و نظامی شخصاٌ مکتوبی عنوانی یک پادشاه مخلوع!!!، بدون رعایت سلسله وزارت خارجه آلمان که فون ریبنتروپ یکی از بزرگترین شخصیتهای آلمان در راُس آن قرار داشت، نوشته کرده باشد و چنین تقاضای ماجراجویانه و طفلانه را از اعلایحضرت امان الله خان کرده باشد."

1 - شما که مدعی هستید والاحضرت شما نزد مردم محبوبیت دارد پس چرا او را مخلوع میخوانید. واژه مخلوع بار منفی دارد. شما با بکار برد این واژه امان الله خان را تحقیر میکنید. شما جرعت نداری بگویی امارتش را نادرغدار غصب کرده بود بنابراین روآوردید به سرهم کردن مزخرفات تا سر خواننده را گرم کنید. وقتی خود شما یه امان الله خان توهین میکنید چطور توقع دارید دیگران به او احترام کنند.

2 – من همان نخست عرض کردم شاید دلیل روان کردن نامه اول از طرف امان خان بوده. اگر ماجرا جوبیانه هم هست از یقه آقای هاشمیان بچسپید که چرا نامه ها را واژگون کرده اند.

آقای مایار میگوید: "اگر محک نبشته سیاسی هتلر عنوانی اعلیحضرت مبنی بر پیوند نژاد آرین بودن شان با هم باشد، پس چرا این رابطه را با اعلیحضرت محمد ظاهر شاه پادشاه برحال افغانستان بر قرار ننموده، زیرا وی نیز مربوط به یک قوم با اعلیحضرت امان الله خان بوده، و میبایست از نژاد آرین باشند، تا اینکه یک هرج مرج بیجا در منطقه خلق نماید وکشوری را در منجلاب جنگ و تباهی بکشاند. یقین دارم که معاندین در برابر این نظر قیام نموده و بمنظور رد این نظر استدلال خواهند نمود، گویا اعلیحضرت اعلیحضرت محمد نادرشاه با حمایه انگلیس بقدرت رسیده و اعلیحضرت امان الله خان بر ضد انگلیس جنگیده و در اثر توطئه انگلیس پادشاهی خود را از دست داده، از اینرو هیتلر به اعلیحضرت محمد ظاهر شاه اعتماد نداشته بلکه با مخالف انگلیس یعنی اعلیحضرت امان الله خان راز خود را در میان گذاشته است. خوب احتمال دارد. "

اگرچه خود آقای مایار پاسخ خود را داده اند. من هم نکاتی به آن اضافه میکنم. دستگاه اطلاعاتی هیتلر خوب آگاهی داشته که نادر نوکر انگلیسی ها بوده , توسط انگلیس بقدرت رسیده و حالا هم تحت کنترل آنها است. حتی اگر نادر تن به معامله پنهانی با آلمان میداد با توجه به فراوانی جاسوسان انگلیس که از بین خود پشتونها استخدام شده بودند, این معامله فاش میشد. در صورت فاش شدن این معامله کل پروسه شان ناکام میشد.

آقای مایار میگوید: "تبصره بالا بمنظور خاص صورت گرفته زیرا مرحوم عبدالمجید خان نظر به افواهات تقاضای هتلر را از اعلیحضرت امان الله خان بمنظور خلق کردن نا آرامی درهندوستان توجیه نموده بود. لیک در مکتوب معروف هتلر عنوانی امان الله خان منظور از اغتشاش در سرحدات شمالی بین افغانستان و اتحاد شوروی بوده نه در سرحدات جنوبی افغانستان."

آقای مایار اطلاعات شان کم است. ایشان باید بدانند هم انگلیس که آن وقت هند را در کنترل داشت دشمن آلمان بوده و هم اتحاد جماهیر شوروی. فرقی ندارد که امر کرده باشند,به کدام سوی برو و ایجاد مشکل کن.

آقای مایار میگویند: "باز هم جای تعجب است که ارگاه و بارگاه هیتلر تا این سرحد از روابط حسنه اعلیحضرت امان الله خان با اتحاد شوروی بی اعطلاع بودند که نمیدانستند اولین کشوریکه استقلال افغانستان را برسمیت شناخت اتحاد شوروی بود نه کدام کشور دیگر. بی خبری از اینکه اولین هیئت عالیرتبه افغانی بعد از رسیدن به آزادی کشور به خارج سفر کرد اتحاد شوروی بود نه کدام کشور دیگر."

آقای مایار و دیگر همتباران شان شما که در شیطنت سیاسی دست بالای دارید پس این چی فرمایش است که میکنید. مگر نشنیده اید سیاست پدرو مادر ندارد.
آقای مایار میگوید:" وبازهم آلمان از سیاست جهانی بسرحدی فاصله داشت که از عملیات نظامی عساکر شوروی مبلس با لباس افغانی تحت قوماندانی مرحوم غلام صدیق خان چرخی مزار شریف و تاشقرخان را فتح کرده بود و سقاویها راه گریز می پالیدند قطعاٌ بیخبر بود. علی الخصوص زمانیکه اعلیحضرت امان الله خان در قندهار بود وهنوز افغانستان را برای همیشه ترک نکرده بود."

شما ها که همیشه مدعی هستید ما پشتونها بدون کمک خارجی امنیت کشور را گرفته ایم. اما حالا شاخ شمشاد گپ از سربازان روسی میزنی که بنفع سرداران قبیله بر ضد نیروهای حبیب الله کلکانی میجنگیدند. این موضوعی بود که همه میدانستند فقط اعترافش از زبان خود شما جالب و شنیدنی است. اعتراف شما بخوبی ثابت میکند که شما چون در اقلیتید همیشه بقدرت خارجی وابسته بودید و هستید.

آقای مایار میگویند: "اعلیحضرت امان الله خان نظر بگفته فرزند دانشمندش داکتر انجینر احسان الله در افغانستان که در حضور بیش از یکهزار نفر در اجلاس بزرگ هرات در سپتامبر 1994 که این عاجر نیز در زمره مدعیون تحت ریاست مرد آزاده داکتر محمد یوسف اشتراک داشتم چنین گفت: غلام صدیق خان به پدرم اطلاع داد که آمادگی دارد بصوب کابل حرکت کند و انتظار امر مارش را از اعلیحضرت دارد. پدرم برایش هدایت داد روی تختیکه بقیمت یک قطره خون افغان اعاده گردد، نمیخواهم بر گردم. از عملیات دست بکش.
(نمره تلفون داکتر احسان الله د افغانستان ( 0041223460422) داده شد تا تصدیق قولم را از زبان شان بشنوید) "

1 – ما انتظار نداریم که فرزاندان امان الله خان این نامه های فدایت شوم پدر شان را تاُیید کنند. بخصوص که هتلر تمام دنیا را آتش زد نفرت همه دنیا را برای خود خرید.

2 – چرا شما مبهم سخن میگویید؟ شما از اجلاس بزرگ هرات در سپتامبر 1994 گپ میزنید اما نمی گویید این نشسته برای چی بود و کی برگزار کننده و مبتکر آن نشست بود؟ چرا زره ای وجدان ندارید بگویید یک تاجیک یا فارسی زبان خدمتی به این وطن کرده؟ من میدانم جریان چی است. آن نشست را فرمانده بزرگ مجاهدین در غرب کشور اسماعیل خان برای صلح برگزار کرد بود. از تمام طرفهای درگیر بخصوص بازمانده گان حکومتهای ظاهرخانی و داودخانی برای تشکیل یک دولت سرتاسری و فراگیر هم دعوت کرده بود.
اما شما قبیله پرستان عادت دارید خود را تعریف و تمجید کنید.اگر کسی دیگر بهترین خدمت را به این وطن بکند او را باکوت کرده ودر لابلای هویاهوی خود گم میکنید. شما جنایات خود را بنام خدمت تعریف و تمجید میکنید اما خدمات دیگران را جنایت وانمود کرده دشنام میدهید.

آقای ماریار فرمودند: "در اخیر با کمال احترام از دانشمند گرامی داکتر هاشمیان گله می نمایم که بکدام دلیل حاضر شده اند این دو نامه را از دو کتابیکه ماٌخذ نامه هتلر و اعلیحضرت را در دست نداشته باشند چنین سند تاریخی را در آیینه ما نشر کرده اند. من باور کرده نمی توانم که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران قادر است تا اسناد مکاتبات بین شهزاده کامران و یا کهندل خان و مهردل خان را عنوانی محمدشاه قاجار مربوط به سالهای 1840 را در کتاب " گزیده اسناد سیاسی ایران و افغانستان زیر اداره" شورای عالی نظارت بر تدوین و نشر اسناد" با فوتوکاپی اصل سند و رونویسی آن نشر کند و آلمان قادر به چنین سندی از سال 1940 از دفتر ادولف هتلر عنوانی اعلیحضرت امان الله خان و جواب وارده آن نباشد."

آقای مایار موضوع نامه های فدایت شوم امان الله خان برای هتلر برای شما و ما مهم است اما برای آلمانی های هیچ ارزش ندارد. چون هزاران مسئله مهم است که بسرنوشت میلیونها انسان سربنیست شده پیوند دارد, باید رسید گی شود که تا هنوز نشده. با ردبدل این نامه ها بین هتلر و امان خان هیچ اتفاق مهمی نیافتاده که آنها به او اهمیت بدهند. اما برای شما مهم است که میخواهی خان قیبله خود را بیگناه جلوه دهی. برای ما مهم است چون میخواهیم چهره واقعی خانهای قبیله شما را نمایان کنیم. پرده از روی جنایات و وطن فروشی های شان برداریم.

فرموده آقای مایار: "پیشنهاد ساده ای خدمت تان عرض میکنم که مشکل را حل کرده بتوانید. نمره تلفون شاهزاده احسان الله را خدمت خوانندگان گرامی داده ام. شما میتوانید از وی و همچنان از شاهدخت هندیه که الحمد الله هردوی شان حیات دارند راجع به نامه ها معلومات کنید و مرا به رسیدن بهدف عنوان این نبشته ام کمک نمائید.

خواننده از مطالعه تاریخ آگاهی میخواهند نه اغواء

معتقدم که این دو نامه مستهجن نیست و نابود شود تا اینکه از صفحه به صفحه دیگر تاریخ کشور ما از آن روایت شود. ختم

پایان "

قصه نخور آقای مایار انشا الله اصل این نامه توسط فرزندان کشور از درون آرشیوهای آلمان پیدا میشود آن وقت امیدوارم باز خودکشی نکنی.

مملکتی بشود به کفر حفظ کرد اما با ظلم نه ( پیامبر بزرگ اسلام (ص) )

بریده باد زبانی که بناحق میچرخد.

آگاه شدن و یا اغواء ازمطالعۀ تاریخ
http://www.afghan-german.de/up...

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس