اوراق بازجویی نادر علی «پویا»
شاید نادر علی نمی دانست که زمانی فرا برسد که وثیقه انسانی وی کلمه به کلمه درانظار مردم افغانستان قرار داده شود. آن چه درین اسناد می نگرید، مجموعه تقریباً کامل جریان بازجویی مرگبار از نادرعلی پویا درشکنجه گاه های خاد است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نادر عالی«پویا» عضو کمیته مرکزی سازمان آزادی بخش مردم افغانستان، یکی از چهره هایی بود که در مقابله با خوفناک ترین شگرد های آزار و شکنجه در دستگاه « خاد» در آغاز دهه شصت خورشیدی، قدرت پایان ناپذیر انسانی را به هدف تثبیت آرمان انسانی وسیاسی به نمایش گذاشت. در افغانستان، از جمع نسلی که ارزش های جاودانه بشری راتا آخرین لحظه های زندگی پاسداری کردند، نادرعلی پویا از برجسته ترین هاست. مقاومت پایدار به منظور حفظ اسرار یاران و یاوران سازمان، درآن زمان کار هر کسی نبود. ای چه بسا «شخ بروت» هایی که از صفیر سیلی هایی که بر صورت مبارزان کوبیده می شد، پیشاپیش بانگ «همکاری» با سازمان جاسوسی بلند می کردند و عالمی را به باد می دادند.
شاید نادر علی نمی دانست که زمانی فرا برسد که وثیقه انسانی وی کلمه به کلمه درانظار مردم افغانستان قرار داده شود. آن چه درین اسناد می نگرید، مجموعه تقریباً کامل جریان بازجویی مرگبار از نادرعلی پویا درشکنجه گاه های خاد است. البته برای آنانی که از سالیان زندان و جریان بازجویی ها تجاربی دارند، به درستی می دانند که نوشتن پاسخ رد یا دفع سوال مستنطق آن بدون گذشتن از شکنجه های توان سوز میسر نبود. شما اوراق تحقیق نادرعلی را ازابتدا یا انتها درین اسناد ملاحظه خواهیدکرد که نادرعلی با چه امید، استقامت و پایداری عجیبی از افشای اسرار سازمان و معرفی یاران خود داری کرده است. اهمیت این اسناد زمانی برجسته تر می نماید که کسی درموقعیت نادرعلی ( به حیث عضو ارشد سازمان آزادی بخش) چه بار سختی را بردوش کشیده است.
نادرعلی پویا درآخرین رویارویی با خاد و مقامات حاکم درتحقیق و مراسم دادگاه عقب درهای بسته، همچنان استوار باقی ماند اما با جمعی دیگر از فرزندان این وطن به شهادت گاه فرستاده شد.
امید دارم که ملاحظه این اسناد و دست نوشته های نادرعلی، روح نسل تازه ای را برای حراست از افغانستان و انسان این سرزمین همچون دریایی به حرکت دربیاورد؛ چیزی که نادرعلی ها آرزو داشتند.
برای دریافت اسناد در فایل ورد (doc) اينجا را کليک کنيد (هفت و شصت و پنج مگابایت)
برای دریافت اسناد در فایل ورد (doc) اينجا را کليک کنيد (هفت و شصت و پنج مگابایت)
نادر علی «پویا»
مرد آهنین ساما (سازمان آزادی بخش مردم افغانستان)/نادرعلی و سایر مردان آهنین، تیرباران شدند. اما اکنون کجایند آنانی که برای ساما و مقاومت مردمی لفاظی می کردند؟ ناگفته نگذارم که اوراق تحقیقات انجنیرمحمدعلی ازرهروان رده اول ساما نیز در دسترس است که مطالعه آن بس حیرت ناک است. انجنیرمحمدعلی نیز زندگیش را صدقه نسل آینده کرد ویکجا با نادرعلی پویا، گلوله باران شد.
شنبه 20 ژوئن 2009, نويسنده: رزاق مأمون
سند آخرین سوال مستنطق خاد و پاسخ نادر علی پویا عضو ساما یا سازمان آزادیبخش مردم افغانستان
اعمال وحشیانهً حزب دموکراتیک خلق افغانستان وسیع تر وپردامنه تر از آن است که بتوان با چند سندی آنرا بیان کرد.ولی گاهی ، اسنادی ازین قبیل جای صدها مقاله و نوشته را می گیرد.
سه شنبه 14 ژوئيه 2009
پيام‌ها
10 نوامبر 2009, 06:29, توسط مزاری
اقای مامون درود بر شما . دسترسی و فراهم نمودن برگهای بازجویی پویا کار خطیری بود ، زحمت کشیده و آنرا پیدا نموده و به دیدگاه خواننده گان کابل پرس? قرار داده اید که قابل ستایش است . ولی شوربختانه و بدبختانه که با وجود بزرگ ساختن برگهای بازجویی توسط رایانه نتوانستم پاسخهای پویا را بخوانم . تنها گاهی پرسشهای فرزندان جانان را خوانده میشود و بس . اگر شیوۀ دیگری را که بتوانیم از آن سود بجویم و بخوانیم بلد اید ، خواهشمندم آنرا بنگارید .
آقای مامون ! تمام دولت ها و حکومت ها و حتی جریانهای سیاسی مانند سکۀ اند که دو روی دارند . وقتی دولت ها که لاف مردم سالاری و عدالت میزنند در قدرت اند کوشش و تلاش میکنند پشت سکه که همان راز ها و برخورد غیر انسانی با مخالفنش است را پنهان و پوشیده از دید مردم نگهدارند تا خود و دولت خویش را پایدار ومحکم نگهدارند . در مقابل جریانهای سیاسی مردمی مخالف کوشش میکنند بخاطر روشن شدن ماهیت واقعی نظام همان رازهای پنهان و پوشیده را به دید و خوانش مردم دهند تا در قدرت آیند و درآینده که قدرتمند شوند عاری از همچو جنایات و اشتباهات دولتی را پیشکش مردم نمایند .
با این برگهای باز جویی اقای پویا شما رخ سیاه خلق سرخ و پرچم بی رنگ را سفید کرده اید . گویا حکومت ایشان قانون مند بوده و با مخالفاشان از باز جویی و استنطاق شروع و بالاخره توهین و تحقیر و در نهایت اعدام استفاده میکرده اند . آیا عیسویان ، یهودان ، مسلمانان ، آمریکائیان ، اروپائیان ، روسها ، کانادائیان و و و در نخستین روزهای قدرت خویش با مخالفان فکری خویش چنین نکرده اند ؟ ویا این پدیده منحصر به فرد اوغانهاست !
بلی رهبران خلق و پرچم جنایت کردند ، خیانت کردند و شورویها را دعوت کردند ، که مجرم اند و باید در حضور مردم پاسخ گو باشند . در مقابل مجاهدین که امروز در قدرت اند چی کردند و می کنند ؟ به خصوص طالبان ، هر وسیله و جنایتی را بخاطر رسیدن به هدف مجاز دانستند و میدانند . خلقی ها و پرچمی ها با مخالفین فکری و سلیقوی خویش از تحقیق و زندان و دور از دید مردم از پلیگون استفاده کردند ، ولی مجاهدین بدون تحقیق و زندان دشمن خویشرا در مقابل چشمان فرزندانشان که کارمندان دولت ، معلم ، کارگر ، شاگردان مکاتب ، زنان و دختران تعلیم یافته بود حلق بریدند و تیر باران کردند . زهر پاشیدند و راه عام را ماین گذاشتند و بالای شهر ها و خلق خدا راکت پرتاب نمودند و بالاخره بخاطر بقای خویش ناتو را دعوت کردند اگر آنرا دعوت بنامیم ؟ اقای مامون ، کدام یک از دید شما انسانی تر است ؟
دیروز هم مردم و روشنفکران ما زندانی و اذیت و بدار آویخته میشدند و امروز هم زیر نام دموکراسی زندانی و بدار آویخته میشوند که شاید درآینده هاروشن و هویدا شود . ( از محکمه مضحک و شرم آورغوث زلمی و کامبخش اگر بگذریم ) دیروز هم شهر و ده ما بمبارد میشد ، امروز هم میشود . دیروز مردم ما دست نگر شورویها بودند ، امروز خیرات خور امریکا و اروپا اند . دیروز اگر بازار چاپلوسی گرم بود ، امروز داغتر تر شده . دیروز اگر رشوه بود امروز چورعام است . دیروز اگر مبارزین زندانی شده بعد از بازجویی اعدام میگردیدند ، امروز مبارزین با بادیگارد چکر زده مدال و نشان میگیرند .
دموکراسی وآزادی بیان در دنیا نیست ، این تنها انترنت است که حامی دموکراسی آزادی بیان جهانیان شده . چرا آقای نصیر فیاض که نمودی بود از آزادی بیان خاموشی گزیده ؟ چرا آفتاب ، مهتاب شد ؟ چرا کابل پرس فراری است ؟
آقای مامون ! اگر باور به این دموکراسی امریکایی و اسلام مجاهدینی و طالبی دارید یکبار کارکرد های آقای خرم الدین فرهنگ دار و ملا آخند مولانا عمر کور طالب را نقد و انتقاد نمائید و در یکی از رسانه ها چاپ کابل نشر نمائید . تا بدانیم که وافعأ شمشیر دارید . پشت مرده همه گپ میزنند ، یا میخواهید با خلاندن برچه ملتق دهن پر توسط انترنت در کون مرده خلق و پرچم غازی شوید ؟ به گفتۀ مردم ما که : همان دهل است همان ولوله ، همان دیگ است همان کاسه . فرقی در ماهیت رژیم ها نیست منتها چهره ها نقاب دارند ، هر گوشه رنگ مالی دموکراسی و تروریزم شده و فانی عزیز و زنده یاد چی مقبول میفرماید :
همه جا دکان رنگ است همه رنگ میفروشد + دل من به شیشه سوزد همه سنگ میفروشد
دل کس به کس نسوزد به محیط ما به حدی + که غزال چوچه اش را به پلنگ میفروشد
10 نوامبر 2009, 09:18, توسط behrooz
جناب مامون ! اين اوراق بسيار مهم تاريخ سياسی معاصر وطن، خوانده نميشود ، يعنی باچشم عادی و بدون وسايل اضافی ، هرگز خوانده شده نميتواند ! آيا ممکن نبود / شما صورت تايپی و درشت اين دستنويس ها را نيز اشاعه ميداديد ؟! با احترام . بهروز
10 نوامبر 2009, 10:01, توسط walitajek
محترم مزاری ! جنايات وحشتناک مجاهدين و طالبان نبايد پرده پوش هزار و يک جنايت باند های خلق و پرچم و حاميان انترنا سيوليستی ( !) آنان شود، هر سخن جايی و هر نکته مکانی دارد! اگر آقای مامون به اين افشاگری های جانانه و داهيانه تداوم بخشد، برای نسلی گمراه و جوانانی سرگشته و تشنه ء حقيقت ، که گاه زبون مردانی چون واصف باختری و رهنورد زرياب و اسدالله حبيب و ساير روشنفکران عقيم و دشمن آزادی را « قهرمان » می انگارند ، درس خوبی خواهد داد ؛ ورنه فردا ، جناب سيد محمد گلابزوی و شهنواز تنی و دستگير پنجشيری و شرکاء ، دوباره زمام قدرت و زعامت را درکف ميگيرند و خدارا به بندهگی نمی پزيرند ! اميد وارم جناب مامون ، اين نخل های بلند آزادی و سربلندی را معرفی بدارد ، و قصه مقاومت دليرانه آنان را ورد زبان کودکان و نوجوانان ما سازد ! آقای مزاری، اذعان ميکنم که گاه به نکته های جالب اشاره ميکنيد ، اما گاه بخاطر زود نوشتن و زياد نوشتن ، دچار لغزی های چشمگير می شويد !
با ادب . ولی تاجک
10 نوامبر 2009, 10:22, توسط مزاری
اقای تاجک سلامم تقدیم است . وقتی شما راهیافته گان و حقیقت گویان وارسته ، باختری ، زریاب و حبیب را با گلاب زوی و تنی و پنجشیری در یک ترازو وزن میکنید هزار سلام این حقیر گمگشته تقدیم شما باد . هیچ گفتی با شما عزیزان ندارم . اینک کم نوشتم تا خاطر بزرگواران را نرنجانم . باز هم سلام و صد سلام !!
10 نوامبر 2009, 10:55, توسط asad
جناب مزاری ! شما توجه فرموده ايد به ليست های انترنتی که شايعه سازان و دغلبازان سياسی در باره کابينه آينده ، اين روز ها انتشار ميدهند ، درين ليست ها جنايتکارانی با نام ونشان مثل شهنواز تنی ( کوتاچی معروف) گلابزوی ( از همکاران و همفکران حفيظالله امين) اسدالله حبيب ( عضو کا. جی بی) اشرف غنی احمد زی ( طالب نکتايی پوش که در زمان تصدی رياست دانشگاه کابل، قصد داشت يک استاد فارسی زبان را به جرم استعمال واژه « دانشگاه » برکنار کند ) و ... ديده ميشوند! درين روز ها وطنفروشان بزرگ خود را وطنپرستان بيآزار(!) جاميزنند و روباه های بزدل و مکار مثل عبدالله عبدالله ، خود را قهرمان ملی (!) قلمداد ميکنند! زند و بند خاينانه بر سر خريد و فروش مرز وبوم وطن، پشت در های بسته ، با اجانب ادامه دارد؛ اسلام فروشان ، قبيله سالاران و روشنفکران جاسوس ( همانند زرياب که بر اساس تحقيقات مربوط به کی. جی .بی و مقاله ترجمه شده حکيم نعيم ، رهنورد زرياب اغلب بوسيله سازمان جاسوسی شوروی سابق ، مورد مشوره بوده است )، مثل کفتار و کرکس ، برسر لاشه کشور ، رقابت و مسابقت ميکنند؛ پس کار جناب مامون ، برجسته ميشود و ستودنی ، مامون ، برای وطنداران ، بويژه نسل نو درس وطندوستی و انساندوستی و مناعت نفس ميدهد، با الگو های پيشتاز ، سرسپرده به مردم و بيباک ! قلم مامون سبز و موهبت آن جاری ! با اخلاص !اسد آرام
10 نوامبر 2009, 11:42, توسط مزاری
آقای آرام به سلامت باشید . میدانید فرق و تفاوت پیام و نظر این حقیر با پیام ونظر شما عزیزان در چیست ؟ بلی در محتوا . شما و آقای مامون از دید و برداشت تنظیمی و سازمانی خود موضوع را بررسی نموده اظهار نظر میکنید ولی این حقیر بدون در نظر داشت تعلقات سازمانی و قومی ، فقط نظر شخصی خود را ابراز نموده ام . چون تا هنوز شرف پذیرش هیچ یک سازمانهای سیاسی را پیدا نکرده ام و بگفتۀ یک برادر مجاهد بی طرف بی شرف هستم . حتی در زمانیکه دانشجوی یکی از جمهوریت های شوروی بودم هم حزبی نبودم . ولی دوستان نزدیک من هم خلقی ها و هم پرچمی ها بودند . دوستان مجاهد هم دارم که هر دو گروه دوستان فریب خورده ام فعلأ پشیمان اند . آنقدر به اسناد شوروی ها هم باور نکنید که این قبیله بخاطربرأت سیاست گذشته گان خویش از هر نوع فریب ، دروغ وحیلۀ استفاده کرده و میکنند . به این سخنم باور کنید .
11 نوامبر 2009, 05:23, توسط Said Hares Wahdat Ahmadzada
Dear Wali Tajiki
Ba kamal mazerat ki az nami shuma mpidats ki khili ham nationalist asten in ashkhase ki shuma nam burden ashkhase annnd ki na marbut ba siyasat balki marbut adabyate in khak annnd wali ba har surat harnami ki ghukam hai pakistan bareshan dad ki dad wali harche ki budan misli mamun ibnulwaqt wa jahadi(duzd,rahzan,watan ferosh,)na budan
10 نوامبر 2009, 14:47, توسط jalalabady
سلام به همه،
سلام به محترم رازق مامون،نوشتار و اسناد اوراق تحقیق شهید پویا را نشر کردن کاری خوب و ملی است و من بار اول است که از مطلب ارسالی تان استقبال نموده و منحیث یک هموطن می خواهم که شما هم به طرز و طریق ملی نوشتار تان را به نشر بسپارید تا همه ملت از ان بهره مند شود.
اگر راجع به شهادت منیا(کشورکمال) چیزی به رشته تحریر در اورید برای نسل جوان و زنان مفید خواهد بود.
جلال ابادی
10 نوامبر 2009, 23:52, توسط hazarbuz
جلال ابادی !
باز میخواهی که همرای یک تیر دو تا نشانه بزنی ؟ معلومات که را جع به قتل مینا نشر کرده اند , ثابت شده که قتل مینا توسط خاد دروغ بود و غلط است . مینا را حکمتیار و آی اس آی کشت . به کدام عقل قبول میکنی که کی جی بی همرای آی اس آی یکچا شده پلان قتل افغان را که ولو دشمن افغانستان باشد , طراحی کند . از همین اشاره نمودن ماهرانه تو به قضیه ( مینا ) به مامون خان . . نشان میدهد , دماغ شما دارای تجربیات جاسوسی است ؛ و با برگشت خود بعد از دیر بعدی میخواهید تخم نفاق را از طرف شخصی سومی در بین افغانها بپاشید ؛ شخصی سوم یعنی . . حکمتیار . . ربانی . . ویا کرزی ویا آی اس آی که منحیث برادر دینی شمارا در بغل میفشارد و خرچه پانی میدهد . میدانی از ملای بد کرده ملای خوب برای مردم ما خطرنا ک تر است .
10 نوامبر 2009, 23:24, توسط hazarbuz
ول تاجیک !
به فارسی یک ضرب المثل است , میگن دمب خر یک بلست است . مطلب از این گپ چیست . من نمیگم که عقل تو کوتا تر از دمب خر است و یا خدای نکرده خودت از ان جمله " اکه " های هستی که شب ها به تاریکی همرای قاطر جماع میکنه . مطمین هستم که در میان انسانها بزرگ شده ای و منافع مردم را بر منافع خود برتر میدانی . ورنه برای خوشحالی چند تا ( مقیم و غیر مقیم " بای " - ) جفتک زده , سر گین به سر و روی مردمی که از جان خود برای بهتر زنده گی کردن تو گذشته اند , نمیپراندی . زبان تاجیکی و مهمان نوازی تاجیکی از قدیم مشهور ترین نوع مهمانوازی های افغانستان است و تاجیک ها هیچ وقت اب را نادیده موزه ره از پای خود نمیکشند .. اولین بار است که تاجکی بی ادبی مثل ترا دیده ام که چنین غلطی کرده است .
11 نوامبر 2009, 04:50, توسط Parwani
کار ارزشمندی ارایه داده اید جناب مامون. به گفته دوستان متن سوالات و جوابات چندان روشن نیست که بتوان به سهولت آن را خواند، اما در این مورد شما را تقصیری نیست و منتظریم تا نسخه چاپی آن به دست ما برسد و این نقیصه نیز رفع گردد. به هر حال،
جهان فقط یکی دو روز قبل فروپاشی دیوار برلین را به تجلیل نشست. رهبران دست اول و دوم قدرتمندترین کشورهای دنیا درمراسم سی سالگی فروپاشی این دیوار گرد هم آمدند و این روز را با هزاران نفر از آلمانیانی که در مسیر دیوار فروریخته شده گرد آمده بودند، جشن گرفتندد. این جشن در حقیقت، جشن پایان جنگ سرد و نابودی "کمونیزم" بود.
دریغ و درد، دریغ و درد و دریغ درد که نامی از مردم افغانستان و جهاد کبیر آنان علیه کمونیزم، سخنی در این مراسم گفته نشد. هان، گفته شد، نامی از افغانستان آمد و آن هم (به قول رسانه ها) از لب ودندان خانم کلینتون. اما نه به مناسبت چهارده سال مبارزه و جهاد این مردم، که اخطاری به دولت کرزی در مورد فساد و مسایلی از این قبیل.
ما ملت کبیری هستیم. از چگوارا تجلیل می کنیم، اما قهرمانان خود را یا به یاد نداریم و یا اینکه هزار و یک عیب برای شان می تراشیم. ما "اصلاح ناپذیریم". از تاریخ درس نمی گیریم و از همینروست که تاریخ همواره در کشور ما تکرار می شود.
شما با این کار تان خاطره تاریخی مردم را زنده می سازید. مهم نیست که این "انسان"، انسانی که در زیر شکنجه و دستگاه جهمنی اگسا/خاد قرار داشته به کدام حزب و گروه متعلق بوده. مهم این است که این "انسان" در برابر امپراتوری سرخ شوروی ایستاد و در فروپاشی دیوار برلین نقش داشت و این "انسان" از افغانستان بود. و این "انسان" از شمار قهرمانان دیگری برخاسته از این سرزمین بود که دیروز نام شان فخر عالم و آدم بود، اما امروز چنان بر خاک ذلت افتیده است که فقط در تجلیل "چه" و "تولید تریاک" اول می شود.
قهرمانی مجاهدین دلیر این سرزمین در جنگ علیه روس ها و رژیم دست نشانده اش خاطره تابناک در تاریخ
کشور ماست که هیچگاهی سایه های ساختگی از روشنایی آن کم نمی کندد.
روان شهدای عزیز کشور گرامی ما جاودان باد.
11 نوامبر 2009, 12:44, توسط hazarbuz
در زمان ضیالحق در حدود 80 بلیون دالر برای سوختاندن افغانستان خاصتاء شهر کابل و قطع لین های برق سروبی به کابل از طرف سی آی ای برای آی اس آی داده شده بود و در قبال این اپریشن از اسلحه که عسکری اسراییل در جنگ با عربها از عسکر مصری و لبنانی گرفته بودند تو سط برادران مسلمان و مجاهد شما برای کشتن افغانها استفاده میشد , بعداء بر اثر مقاومت های دولت تازه تمرکز یافته مرکزی افغانستان اسلحه برای کشتن برادر های افغان شما بدست این دلالان اسلام یعنی مجاهدین تربیت یافته در کمپ های آی اس آی در پاکستان , کمبود محسوس شد , سی آی ای در کارخانه های خصوصی خود در جنوب قاهره شروع به کاپی نمودن اسلحه کهنه امریکایی جنگ دوم جهانی نمود و به مقدار فروانی از انجا به دولت مسلمانان پاکستان در راولپندی انتقال داده شد تا از انجا به سرحدات افغانستان به دسترس دشمنان افغانستان مجاهدین که شست و شور مغزی به نام اسلام داده شده بودند , قرار گیرد تا خواهران و مادران شما را به ضرب گلوله ان اسلحه ها بکشند و جایی در بی غیرت ترین محله های خداوندی یعنی بهشت تدارک ببینند برای خود . از معلوماتی که بدست امده بود از دوتا کرنل پاکستانی , انها اعتراف نمودند که , وظیفه داشتند که کابل را سرک به سرک کوچه به کوچه بسوزانند . این دوکرنل حتی گروپ های تخریبی را تا لب مرز افغانستان میرساندند . فیر راکت های زمین به زمین برای دلالان اسلام به کابل مثل مسله معمولی روزانه شان شده بود . و هزارن باشنده کابل کشته این راکت ها گردیدند . در پشت پرده . رهبر کشور اسلامی پاکستان ضیالحق میخواست که با گروگان گرفتن " کامیابی " امریکا در مقابل دشمن دیرینه امریکا , امکانات تسلیحاتی در مقابل دشمن خود هندوستان از امریکا پیدا کند , درین گیرو دار ضیا الجق برای خط ساختن وضع سیاسی منطقه ازسک منحیث کارد سیاسی بر ضد هند استفاده نموده و سک ها تخریباتی در داخل شهر های هند نمودند , و سازمان جاسوسی " را " دست به ساختن ( مهاجر قومی مومینت ) در شهر تجارتی کراچی نمود , در ان جنگ هزار ها نفر از شهریان کراچی در حقیقت بدست ضیالحق کشته شد و ضیالحق از همین برادران مجاهد شما و همان اسلحه که از اسراییل اورده بودند شروع به ساختن ( پنجابی -پشتون اتحاد ) را نمود و نول تفنگ را به شانه شما مسلمانان گذاشته شروع به برادر کشی نمودند . ضیالحق برای نابودی افغنستان و ساختن یک افغانستان برای خودش توسط کسی که دست نشانده او باشد از هر حربه استفاده نمود , ولی به خاطر موجود بودن چند تا افغان از خود گذشته , چند نفر افغان فدایی , نتوانست کامیاب شود . امروز عسکر پاکستان با تمام قدرت و توانایی که دارد وقتی از بلندی های چهاراهی تورخم و یا از بلای لندی کوتل به طرف افغانستان نگاه میکند , میداند که مرگش در افغانستان است . برای معلومات مزید : زیاد تر از 3000 عسکر و ملیشه و اجنت آی اس ای پاکستانی در دشت لیلی قطغن کشته شدند و زیاد تر از 5 هزار عسکر و اجنت آی اس آی تحت قومانده حمید گل در دور دوم حکومت بهتو در جلال اباد کشته شده بودند که عسکر پاکستان از ترس مرده های خود را نبردند . فرقه جلال اباد با تراکتور لاش هایشان را به گودال ها انداختند . امروز باز هم افغانستان به هریک ما و شما ضرورت دارد و همه ما باید اول افغان باشیم بعداء عیسیی و با مسلمان و یا یهودی و هندو .