صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > افغانستان از داود ایسم تا کرزی ایسم

افغانستان از داود ایسم تا کرزی ایسم

داود ایسم در لویه جرگه"شورای بزرگ" با شعار های قبایل بدون حضور داشت کدام رقیب به قدرت رسید و مشروعیت ساختگی برای نظام خود بدست آورد و کرزی ایسم با تقلب و فساد و جعل و تزویر آرای مردم و بی اعتنایی به رای مردم و پشت پا زدن به ارزش رأی مردم و بی تأثیر خواندن نقش مردم در آینده سیاسی کشورشان
ارژنگ زندانی
پنج شنبه 5 نوامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سی و دو سال پیش از امروز، هنگامیکه داود خان به دنبال مشروعیت شتافت، لویه جرگه"شورایی بزرگ" در افغانستان شخصی را بدون اینکه کاندیدای دیگر در برابرش قرار داشته باشد، بر گرده های مردم نشاند. آن زمان که یک عده خوار بارگرایانی که از دستر خوان خانواده آل یحی شکم سیر می کردند، در لویه جرگه"شورایی بزرگ" جار زدند"داود خان کاندی من است" و به دنبال آن یک عده دیگر که خود را در اقلیت دیدند از ترس اینکه فردا داود خونخوار سالهای 1330 آنها را در مخوف ترین سلول های زندان سر به نیست نکند، از مجبوریت تام و تمام دست بلند کردند و به داود خان کف زدند که داود خان اولین ریس جمهور انتخابی افغانستان است.

داود خان که در آن زمان پس از برگشت از اتحاد جماهیر شوروی، شعار میداد که تاب شنیدن ایدیولوژی های وارداتی را ندارد، در هراس اینکه مبادا فردا ها قضاوت نادرست علیه او ننمایند دست به چنین اشتباه بزرگ زد که همه مردم امروز نه تنها که قضاوت داودی نمیکنند بلکه با دلایل تام و تمام جنایت های آن سفاک را نفرین می کنند. داود خان که دیروز با این گونه مشروعیت دروغین به قدرت رسید، امروز من، نوعیت بر گرده های مردم نشستن داود خان را با فریب که مردم را داد به نام داود ایسم می خوانم.

نرخ داود ایسم با انقلاب ثور به دکانهای بخت داودی با خودش یکجا دفن شد و کسی دیگری سربر نیاورد تا آنرا در بازارهای سیاسی مورد چلش در آورند، چون نمی خواستند که مانند او نامشان به مکتبی مبدل شود که سراپا حکایه گر دروغین بودن و قلابی بودن شعار های او بود. داود ایسم پس از مرگ داود به تاریخ سپرده شد و پس از سی و دوسال دیگر مکتبی دیگری در افغانستان حالا روی کار آمده که من آنرا کرزی ایسم می خوانم. مکتبی که سراپا فاسد، دروغ گو، پوشالی، فریب دهند، جعل کننده و ارتجاع گرا است. این مکتب هشت سال چون ترب در زیر جوال خوابید و پس از پایان نمایشگاه انتخاباتی با دهل شنوا به سرایش و تولد ش به مردم افغانستان، پیام اعلام حضور و نزولش را شنواند.

پیش از تولد مکتب کرزی ایسم؛ دهل ها چنان کوفته شد که گوش ها را کر ساخت و رقاصان چنان رقصیدند که پا هایشان آبله آلود گردید و کرسی نشینان چنان کف زدند که دستهای شان ورم کرد و چنان جار زدند که گلو هایشان از بی آبی خشک شد، که های مردم دیموکراسی حکومت شماست، در حکومت تان نقش بازی کنید؟! دور اول نمایشگاه انتخاباتی در افغانستان با این شعار ها به اتمام رسید و کمیسیون انتخابات با تعلل های بی مورد، نتایج را اعلام کرد که در آن هیچ یک ازکاندیدا%50 بر علاوه یک را به دست نیاورده بودند در حالیکه پس از پایان "انتخابات" کرزی و عبدالله ادعای پیروزی در این بازی مرموز و خون آلود را به مردم شناونده بودند.

با اعلام مجدد برگزاری انتصابات در 16 عقرب، مردم باری دیگر بر همان پله نشستند که پیش از برگزاری نمایشگاه 29 اسد در آن سکو ایستاده بودند. مردم باترس و وحشت که امروز در افغانستان حاکم است، دیگر نمی خواستند تا پای صندوق های رأی بیایند و رأی شان را استعمال کنند. آنها از خود می پرسیدند که دیروز رأی دادیم در آن تقلب صورت گرفت امروز برای چه و که به پای صندوق های رای دهی برویم؟ در حالیکه مردم همان روز 29 اسد انتخابات را تحریم کرده بودند و جزء چهار میلیون رای دهنده، که آنها هم با مشکلات که داشتند مجبور شدند تا پای صندوق های رای بروند در حالیکه خود آماده نبودند تا یک بار دیگر اشتباه سال 1383 را مرتکب گردند و به تقلب کراسی رای بدهند، کسی دیگری تا پای صندوق رای نرفت و رسانه های غرب گرا آنرا حضور گسترده مردم در انتخابات افغانستان در روز انتخابات قلمداد می کردند. از اینرو این عمل شجاعانه مردم که با سکوت معنا داری مخالفت خود را با تقلب و دشمان وطنشان که هر روز ده ها هموطنشان را به خاک و خون می کشاند و در مطبوعات به عنوان حامیان مردم افغانستان جار می زنند که ما برای دیموکراسی و آزادی افغانها و شهرواندان جهان از شر تروریسم به افغانستان آمده ایم؟! مردم که هویت آنها را خوب شناخته اند و از اهداف شوم شان نیز آگاه شده اند، آنهارا اشغالگرایان و استعمار گران خطاب میکنند. این درک مردم ما از دست نشاندگان بیگانه و از استعمار گران و استثمار گران مایه فخر است.

اشغالگرایان با ترس اینکه بیشتر بی آبرو در نزد مردم افغانستان و جهان نگردند، این صحنه ها را تماشا میکردند. و مردم افغانستان هم نظاره گر این اوضاع بودند. مردم این بار تصمیم گرفته بودند که تا اصلاٌ به کسی رای ندهند تا با عزتشان دیگران بیشتر ازین بازی نکنند. خارجی ها با درک این شرایط و آگاه شدن از اراده مردم افغانستان، بالای عبدالله فشار وارد کردند تا او از دور دوم انتخابات کناره گیری کند و وی که نوکر نامدار است، حرف بادارانش را به زمین نگذاشت و روز نهم عقرب دستور بادارانش را به عنوان تصمیم اش اعلام کرد که در انتخابات شرکت نمی کند. کناره گیری وی را بی بی سی هم زمینه ساز ایجاد دیموکراسی گفتگویی در افغانستان عنوان کرد و بیان داشت که افغانها نیاز مند چنان دیموکراسی هستند. در کشوریکه چیزی هنوز به نام دیموکراسی وجود ندارد، چه رسد به مبدل کردن دیموکراسی به گفتگو. کلنتون کناره گیری وی را بی تأثیر در مشروع بودن انتخابات خواند و گوردن براون هم پس از آن گفت کهحالا آنچه مهم است، این است که شاهد تشکیل یک دولت خوب در افغانستان باشیم که بتواند با فساد مبارزه کند و حاکمیت را در مناطق دور دست افغانستان تامین کند. شاهد حکومت خوب به گفته گوردن براون چیزی جزء همانا بیرون آمدن آش بد ترین نوع حکومت دنیا از دیگ پخته ای تقلب ایزم که در نهم عقرب به کاسه ها ریخته شد نبودیم. کلنتون خود می گوید که کناره گیری عبدالله در مشروعیت انتخابات بی تأثیر است این واضح است و باید چنان و چنین هم بگوید آخر بیش از 40 هزار سرباز در افغانستان این غول های یانکی دارند مردم افغانستانی دیگر کیست که رأی زنی راجع به مشروعیت و عدم مشروعیت نظام میکنند. و بی بی سی که می گوید کناره گیری عبدالله زمینه ساز دیموکراسی گفتگویی است واضح است که انگلیس به دنبال شخصیت سازی برای داکتر عبدالله است تا در روز نبادا از وی استفاده های اعصاری خود را نماید.

کمیسیون "انتخابات" ساعت سه و نیم عصر روز دهم عقرب بدون هیچ مدرکی اعلام کرد که انتخابات دیگر در کار نیست و کرزی رییس جمهور است. دقیقاٌ این تصمیم که پس ازسفر دبیر کل سازمان ملل متحد در افغنستان و به دنبال دیدار های بان کی مون سردبیر ملل متحد با آنگلو مون افغانی و یانکی مون افغانی دو نماینده پیش تاز در انتخابات ریاست جمهوری به گفته بی بی سی اتخاذ شد، نشان میدهد که گره های موجود افغانستان در کجاها به گره کور مبدل می شود. و طفل هشت ساله کرزی ایسم چگونه با دایه گی بانکی مون به دنیا می آمد و همان دایه اش اولین مبارک باد را به وی می فرستد و پس از آن هم یکی پی دیگر، کشور های که خواسته هایشان با این اعلام بر سکو می نشیند چه گونه شروع کردن به مبارک باد گفتن به تولد مکتب کرزی ایسم در افغانستان؟؟؟!

داود ایسم در لویه جرگه"شورای بزرگ" با شعار های قبایل بدون حضور داشت کدام رقیب به قدرت رسید و مشروعیت ساختگی برای نظام خود بدست آورد و کرزی ایسم با تقلب و فساد و جعل و تزویر آرای مردم و بی اعتنایی به رای مردم و پشت پا زدن به ارزش رأی مردم و بی تأثیر خواندن نقش مردم در آینده سیاسی کشورشان با رأی تأیید که از سوی بادارانش به وی داده شد، اینگونه مردم را فریب میدهد و به قدرت می رسید. حتا کاری داود خان را هم انجام نمی دهد و از او هم در این امر پیشی میگیرد و در نظامیکه خود آنرا دیموکراسی می خواند اینگونه دیمو کراتیزم را به کرزی ایسم مبدل می کند و بر گرده های مردم برای چند سال و چندین سال دیگر می نشیند.

1- کرزی ایسم و مشروعیت

سالهای پیش دولت های که بر گرده های مردم سوار بودند، مشروعیت خود را از طریق، جبر، ظلم، خویشاوند و قتل و قتال بدست می آوردند، حالا دیگر این مشروعیت از طریق رای مردم به دست میاید. اما در نظامیکه جزء همین دنیا حساب می شود پنج سال آینده با گاو آهن بر دوش مردم نشستانده شد، مشروعیت چگونه اعطا شده است؟

اگر کوتاه به این پرسش پاسخ بگویم واضح است که در کشوریکه تا هنوز مردم نظام مستقل ندارند و از نظر تعریف دولت داری تا هنوز دولتی ندارند و از نگاه استقلال سیاسی و اقتصادی که به آن دسترسی ندارند، طبیعی است که تصمیم آنها در مشروعیت بخشیدن نظام شان شرط نیست، نتها شرط نیست که حتا حق اظهار نظر هم در آن مورد ندارند چون مشروعیت به آن از طرف کشور های که در افغانستان حضور دارند پرداخته می شود. از اینرو مردم افغانستان دیگر کیست که به آن مشروعیت ببخشد، به گفته هیلاری کلینتون و دولت داران نوکر مأب افغانی ما.


2- کرزی ایسم و نظام دیموکراتیک

از همان آغاز دیموکراسی در افغانستان رد پای استبداد، کشتار، قتل و تجاوز بر دارای های عامه و دخترانی افغانی بود. پس از سقوط دروه فاشیستی نظام طالبانیسم در افغانستان، چیزی که در کشور ما به میان آمد نه دیموکراسی بود و نه دیکتاتوری که دیموکتاتوری بود ولی حالا که دیموکتاتوری به سر رسیده جایش را کرزی ایسم اختیار می کند. این نظام که از همان روز های آغازینش، حکومت مواد مخدر، جنگسالاران، تروریستان، جنایت کاران، ناقضان حقوق بشر، فساد اداری و چپاول بود با روی کار آمدن کرزی ایسم، آب دیگری بر ریشه ای همان جنایت های که در بالا شمردیم، ریخته خواهد شد و اینبار حتا عفت زنان را در افغانستان خصوصی خواهند کرد. این هویت دیموکراتیک بودن کرزی ایسم است.


3- کرزی ایسم و عدالت

کرزی ایسم اصلاٌ به چیزی به نام عدالت باور ندارد. بانی این مکتب جنایت کاران جنگی را شخصیت های ملی افغانستان می خواند، و همین اکنون دو جنایت کاری در کنارش به عنوان معاوینینش ایستاده اند. از این مکتب مردم افغانستان باید توقع نداشته باشند که خون فرزند هایشان را از قاتلین که در حکومت قاتل در پست هابلند دولتی کار می کند اعاده کنند چون همان گونه که گفتم کرزی ایسم به عدالت باور ندارد. اگر باور مند به آن می بود باید پروسه عدالت انتقالی در افغانستان به مسند اجرا گذاشته می شد تا به شهدا احترام می گردید و به فامیل های شهدا عزت داده می شد. که تا هنوز چنین پروسه راه اندازی نگردیده و در انتظار آغاز و انجام چنین پروژه های هم باید نباشیم. آنچه را که از این به عنوان عدالت توقع داشته باشیم، حمایت از قاچاق بران مواد مخدر، سرکوب آزادی بیان، زندانی نمودن خبر نگاران، زندانی نمودن زنها در دیوار های خانه ها، وضع قوانین لجام گسیخته چون قانون احوال شخصیه اهل تشییع، تقویه بنیاد گرایی، تبلیغ رعب و وحشت، افزایش دهشت افگنی و حمایت از جنگسالاران است.

4- کرزی ایسم و ثبات

دولت که در نظام کرزی ایسم روی کار آمده و روی کار خواهد آمد، دولت فساد، رعایت خویشاوندی، چپاول، نوکر و ارتجاعی خواهد بود و ما نباید منتظر باشم که قانون روی کار آید و حرف اول را باید قانون بزند. بلکه منتظر باشیم که حرف اول را قاچاقچیان مواد مخدر، جنگسالاران، ناقضان حقوق بشر و فهیم کراسی، محمود کرزی کراسی، سیاف کراسی، دوستم کراسی، ربانی کراسی، مجددی شیخ الشیاطین کراسی، قانونی کراسی، عطا کراسی، چکری کراسی، فضل هادی شنواری کراسی و کراسی ها و کرات های دیگر به زبان رانند.

سرنوشت ما در یک حکومت کرزی ایسم چنان خواهد بود.

کرزی ایسم، نماد از حکومت است که در آن نه دادگر وجود دارد و نه داد گستری. آنکه بر سکوی آن می نشیند، کسی است که با گاو آهن بر دوش مردم سوار می شود و قدرت را قبضه میکند و از آن برای تقویه کردن فواصل میان مردم و دولت تلاش میکند و هرچه بیشتر بر تفرقه گرایی و تفرقه افگنی فعال تر می شود و بیشتر عمل میکند و کوشش خواهد کرد که مصطلحات ملی را حفظ کند تا مردم دیگر به زبان خود حرف زده نتوانند و فرهنگ شان را فراموش کنند. این مکتب بیشتر تلاش خواهد کرد تا ارزش های اصیل جای خود را به ارزش های تازه بدهد که عبارت از بی اعتنایی به وطن، کشتن هویت مردم، قاچاقچی معرف کردن مردم، محو تاریخ واقعیی مردم، تیشه زدن بر ریشه های نهال های که از پنجهزار سال به اینطرف زندگی میکنند و در نهایت زدودن نام هر کسی که درافغانستان زندگی می کنند. کارایی این حکومت در عرصه های ضد مدنی و ضد حقوقی و قانونی بیشتر است تا در راستای قانونی کردن افغانستان.

واژه های کلیدی

انتخابات در افغانستان
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • حتی مردم افغانستان به تجربه دریافتند که انسانی ترین و مردمی ترین رژیم همانا رژیم دموکراتیکی بود که توسط ح.د.خ.ا (حزب وطن ) پایه گذاری گردیده بود. اگر اشتباهات ناشی از کوته بینی رهبری حزب در عملکرد های عجولانه - دسایس ارتجاع داخلی و بین المللی و موضع گیری خاینانه بعضی نیرو های چپی که سلیقوی عمل کردند نمیبود امروز شاید مردم ما مجبور نبودند که روز هایی را به این تلخی و مشقت تجربه کنند. اگر دیر هم است شاید ضرور است تا بخاطر وطن و مردم با درس عبرت از گذشته به پا خیزید و متحد شوید. یگانه نیرویی که میتواند مردم را به تحقق ارمان شان نایل اورده و پوز استعمار جهانی را به خاک بمالد همانا نیرو های دموکراتیک و چپ اند که با صرفنظر کردن از سلیقه های رنگارنگ بدور اندیشه دورانساز زمان ما جمع امده و رسالت تاریخی خود را انجام دهند. زیرا الترناتیف دیگری از لحاظ خصلت و ماهیت خویش که بتواند این غول جهانخوار را سر جایش بنشاند وجود ندارد.

    • دوست عزیز حق بین ازموده را ازمودن خطا نیست؟ راه دیگریرا جستجو کن.

    • خرد جوی نازنین،
      آقای حقبین آنچه که گفته اند درست است. شاید شما تاریخ را درست ورق نزده باشید. اگر به تاریخ رجوع کنید واضح می شود که چه خوب بوده و چه خراب. چون تاریخ سازمان دهی کل تجربه به اساس گذشته است. اگر شما ازآن درست استفاده نکنید راه و راهای بیرون رفت از مشکلات حاکم را درنخواهید یافت!

    • دوست خوبم خردجو صاحب!

      • بااحترام به نظر شما ( ) میخواستم به عرض برسانم بخاطر مبارزه با غول امپریالیزم یقیناء نیاز به یک سازمان سرتاسری و متحد همفکران داریم تا با داشتن اندیشه بسیار قوی بتوان به بسیج کتله های وسیعی از انسان ها دست یافت که قادر به ایجاد تغییر در مناسبات ملی وبین المللی شد. زیرا قسمیکه مشاهده مینمایید امپریالیزم با بسیج تمام نیروی بین المللی خوددست به چپاول جهان و جهانیان میزند و بشکل انفرادی نمیتوان به پاسخ موثر وی پرداخت...
      • یگانه راهی که میتوان به ایجاد نیروی بازدارنده ان پرداخت همانا ایجاد سازمان سیاسی بخاطر تمرکز نیرو ها است. و پاسخ زمان فقط دو است :
        1- ایجاد سازمان چپی ها
        2- ایجاد سازمان راستی ها
      • من که از خیر راستش میگذرم زیرا عملا اله دست امپریالیزم و بخاطر تحمیق مردم بیشتر بکار گرفته میشود و ماهیتاء هم ارتجاعی است.
      • اما بلی... راه سومی یی را که شما پیشنهاد میکنید کدام است ؟
  • مردانه دوختیم و ازما کس نمی خرند

    یارا ببینید مردم ما اینچنین خرند

    البته بعضی دوستان هرلحظه قلم بدست می گیرند .و میخواهند چیزی بنویسند درین جهان بزرگ یغادش می اید که چطور به رئیس جمهور کرزی بتازند و بنابر مثلی که : در پوستین دنبال شپش می گردند . و بعضی ها هم با نام مرده مرده خودش یادش می آید:

    مرده بیکس به میدان است مردم را ببین

    هرکسی بر مردة خویشتن گریان می کنند.

    البته دوست گرامی حقبین گرچه ما چند صحبت داشتم . دررابطه با ح د م ا که اولا حزب دموکراتیک مردم افغانستان نبود . حزب یک عده بچه های خان و خوانین بود . که از نام مردم استفاده سو می کرد.
    و یک حزب یک بعدی بود که حتا تمام چپی های روشن را هم بنام کین افراطیون بقتل رسانیدند و آنکاری را کردند که میدان را درست برای دشمنان مردم ما باز کردند.

    در زمان حاکمیت خلق و پرچم جز اینکه افغانستان را قرضدار روس بسازند و امروز ادعای قرضش را کنند و خود را هم بکشند و مملکت را هم برده برده به سرنوشتی دچار بسازند که تمام هست و بودش را از بین ببرند. به گفته خود شما حالا تلاش های مذبوحانه را شروع کرده اید.

    هرچه نباشد نطر به قانون نفی اندر نفی را که اگر قبول داشته باشید رژیم کرزی پدیده جدیدی است که با زوال طالبان به میان آمده و نمیشود که پدیده پوسیده حزب دموکراتیک را حتا منحیث یک نهاد روشنفکری مطرح کرد
    که تمام مسائل را خودم به چشم دیده ام .و تعصبی بنام سوسالیستی آن یعنی رفیق هستی یا دشمن پرچم سرخ سر دکان داری یا اشرار هستی .

    آیا شما امروز به این نتیجه نرسیده اید که از ندانم کاری هایتان پشیمانی بکشید . و دگر از مزایای رژیم که سراپا قصور و وجبر را اعمال می کرد نام نبرید. و تما م مزایای آن به همان کسانی تعلق می گرفت که سرو کاری با سردمداران حزب داشت یا عضویت .

    جناب حقبین بیا یک کمی حقبین باشید .

    تمام مشکلات افغانستان از زمان بقدرت رسیدن حزب خلق و پرچم شروع شد . که تمام آن جنایات بشری است
    نخست کشتن خود همین داودیسم توسط پرچمیسم و خلقیسم که شروع تمام بحرانیسم افغانستان شد.
    در زمان خلقسیم و پرچمیسم مقایسه تنها همین تناسب پول افغانستان با پاکستان و ایران شاید کافی باشد .
    درسال 1360 ه ش

    مثلا" یک کلدار پاکستان = 6 افغانی
    و یک تومان ایرانی = 3 افغانی

    و فعلا "

    50 افغانی = 1000 تومان ایرانی
    620 افغانی= 1000د کلدار

    حالا از اینهمه تلویزیون و انترنت وتلفن های دستی کمپیوتر و بازسازی ها وسرکها و در همه ساحات پارکهاو هم
    شمولیت افغانستان در پیمان های اقتصاد جهانی که همین روسیه خلیفه شما عریضه اش سر میز است و قبول نمی شود. با مردم افغانستان دشمنی را بس کنید و بگزارید خود مردم راه ترقی و پیشرفت را پیدا کنند.

    مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان .

    اگر درست توجه کنیم ازیک دست صدا برنمی آید . ملتی اگر خود برای سرنوشتش تلاش نکند . شاید هم هیچ گاه افغانستان موفق نشود.

    • دوست عزیز جناب کامبیز !
      - به منطق طفلانه شما با احترام میخندم... احترام بخاطر هموطن بودن و انسان بودن تان (؟؟؟) زیرا مردم را خر خوانده ایدو خندیدن بخاطر ساده لوحی تان.
      - شما چه را مردانه دوخته اید که خریدار ندارد ؟ بر تخمی که شما نشسته اید و ادای گذاشتن انرا در میاورید 200 سالیست که سرمایه داری گذاشته و با رنگ کردن ان در گذشت زمان به فریب توده ها میپردازد همه غیر از شما اشنا اند. این فقط شما هستید که ساده لوحانه باور کرده اید که این تخم را شما گذاشته اید.
      - حزب وطن با داشتن ملیون ها هم پیمان خود مبین ماهیت مردمی بودن خود است و خواهد بود. در مورد اشتباهاتی که گذشت در نوشته قبلی خود متذکر شدم که نیاز به تکرار ان نیست. حزب وطن یک اندیشه است و این از فهم شما قسمیکه دیده میشود بسیار بعید است. حزب وطن جزء از مکتب چپی هاست که ارمان ان مورد قبول ملیونها چپی این سرزمین و جهان بشریت است.
      - کدام قرض روس را شما پرداخته اید که از ان می لافید ؟ از جانبی هم من از روس پشتیبانی نمیکنم. همانطوریکه بادار شما و سایر همقطاران شان مطابق خصلت خود ها به بلعیدن جهان مصروف هستند روس هم با داشتن یک رژیم امپریالیستی نو پا اقدام به بلعیدن لقمه های به اندازه دهان خود خواهد کرد و این خصلت امپریالیزم است. پس اگر از اتحاد شوروی حرف میزنید که حرف جداییست و بحث جدایی...
      - نیاز به ارایه نرخ اسعار سال 1360 در مقایسه با سال روان نیست.. زیرا غیر از شما همه انرا از روی سطح زندگی و معیشت مردم میتوانند قیاس کنند.
      - بسیار بجا فرموده اید که از یک دست صدا برنمی اید .. ایا از مردم همصدایی و همدستی میخواهید ؟ اگر چنین است پس به خواست مردم جواب بدهید:
      - مردم نان میخواهند! شما که با چریدن به دور کاسه های رنگین خوان مقامات شکم تان سیر است بیشرمانه گرسنگی مردم را انکار نکنید.
      - قاچاق مواد مخدر را توقیف کنید که شما ابروی افغانستان را بردید. مردم دنیا در چهره هر افغان قاچاقبر را جستجو میکنند.
      - این طالب بازی مضحک تانرا بس کنید زیرا شما که به بودن ان افتخاردارید مردم خجالت میکشند.
      - برای مردم کار ایجاد کنید نه اینکه سرمایه های باد اورده باداران تانرا خود بیشرمانه بدزدید و مردم مقروض ان باقی بمانند.
      - تلویزیون هایی را که از پول چپاول مردم و قاچاق مواد مخدر یکعده دزدانی چون شما ایجاد کرده اند معیار پیشرفت رژیم تان قلمداد نکنید زیرا انها هم خواب سرمایداری انحصارگر را میبنند. و از جانبی هم تکنالوژی دستاورد جامعه بشری است خواهی نخواهی مرز ها را شگافته بنابر خصلت تولید به بازار نیاز دارد.
      - از کشتار مردم بیدفاع بخاطر موجه جلوه دادن موجودیت باداران تان دست بکشید.
      اگر واقعاء افغان هستی باید کمی تعمق کنی. چشمان را پت گرفته از صبح تا شام کرزی و امریکا را ورد زبان خود نساز. یکبار به حقایقی که تو و امثال تو کور ان است با چشم باز نگاه کن.

      • بنظر من بحث نفی در نفی با طرز دید خودت صحبت بسیار بالایی است که در اینجا مورد ندارد فقط میخواهم بگویم : وقتی قافله به عقب بگردد خر لنگ اول میشود. باقی را خودت بهتر میدانی.
        وقتی از مردم - منافع مردم - صوابدید وطن و حقایق عینی جامعه حرف زده میشود شما انرا لطفاء شر تصور نفرمایید. عینک خیر شخصی تانرا از چشم دور کرده ببینید که خیر مردم در کدام است ؟
        - گردن نهادن به هر مظالمی که بر ملت و وطن میرود خیر ماست یا انتقاد به نارسایی هایی که سازنده خواهد بود ؟؟ حالا شما خیر و شر را تشخیص کنید. اما بدون عینک!
    • haqbeen saheb !

      شما باعث افتخار ما هستند . افغانستان به چند نفر از جان گذشته مثل شما نیاز دارد . بسیار تشکر از شما . دست شما قابل بوسیدن است . ما امروز قدر شما را دانستیم .

    • برادرم هزاربز!

      • وقتی اندیشه یی به ایمان تبدیل میشود دگر جای ندارد بخاطر تحقق ان بر جان اندیشه کرد. روزی که سوگند یاد کردیم به اندیشه خود وفادار خواهیم ماند سوال بود و نبود خود را حل کردیم. اگر مرد با اندیشه بخاطر تحقق اندیشه اش تلاش نکند به ایمان وی شک باید کرد. این وظیفه هر عنصر چپ است اعم از خلقی پرچمی ماویست سازایی و تمام نو اندیشان بخاطر تحقق عدالت اجتماعی. اینجانب شخصاء طرفدار هیچگونه هرج و مرج و انارشیزم نیستم اما در مورد تنویر انسان این سرزمین خود را رسالتمند و مکلف میدانم. اغای کامبیز بسیار تشویش دارند که مبادا یکشبه دیگ زود جوش حاکمیت شان واژگون شده و ایشان از تکه پاره های چپاولی که نصیب شان میشود یکباره بی نصیب شوند. ایشان بنابر کوته بینی سیاسی و نداشتن اندیشه استواری از تحلیل اوضاع قاصر اند وهی کرزی و امریکا گفته میروند و فکر میکنند وردی را که میخوانند به جایی خواهند رسید. چشمان خود را بسته و مانند مرغی که احساس خطر کرده و به پنهان کردن سر خود از حقیقت میگریزد. ایشان گاهی هم دیگران را فروخته و خاین خطاب میکنند و صداقت به منافع امریکا و باداران ادمخوار و قاچاقجی را عین وطنپرستی. جالبتر از همه نوکری روس را خیانت و نوکری امریکا را حراست از وطن میدانند. بنده هم جناب کرزی را در زمان حاضر که فرصت های زیادی از دست رفته بد بهتر از بدترین میدانم اما این بدین معنی نیست که ما دیگر مشکلی نداریم. عالمی از مشکلات پیش روی ما است وهر رژیمی که را ه حل اساسی انرا جستجو نکند به سقوط محکوم است. با تکیه بر دلایلی که در نوشته قبلی ام اشاره کرده بودم یگانه سیستم سیاسی یی که میتواند مشکل جوامع را بشکل علمی حل کند همانا اندیشه نوین است. زیرا درین مکتب تمام پدیده ها علماء به تحلیل گرفته شده و راه های حل ان منطقاء مطرح گردیده. خوب میشود افراد زیادی با راه های حل متذکره موافق نباشند ولی حقیقتی که علماء مسجل گردیده قابل انکار نیست. نمیدانم چرا ما باید حساسیت نشان بدهیم. میشود هر مکتبی را بدون تعصب مطالعه کرد و از نتیجه برداشت خود دگران را اگاه ساخت.ولی اقای کامبیز از مقوله نفی در نفی حرف میزنند و جانشینی رژیم کرزی را پدیده منطقی جانشینی رژیم طالبان میداند که بسیار مضخک است. ایشان منطق تکامل جامعه را بر روال عادی از یاد میبرند و یا هم فراموش میکنند که رژیم حاضر با مصارف هنگفت ایالات متحده و کشور های زیادی و به زور ب 52 مستقر شده نه اینکه بازتاب منطقی تکامل جامعه است. ایشان چنان در وردی که میخوانند خود را فراموش کرده اند که صدور امراض ایدس انفلوانزا و فحشا را کاملاء از یاد میبرند که بوسیله کمپنی های غارتگر باداران شان هر روز برایش تحفه فرستاده میشود و شاید تصور دارند که ولی نعمت شان چون لازم دیده فکر کردن در مورد ان و یا پذیرفتن ان بمثابه تحفه منفی گناه است.
    • ( این پاسخ ها را من برای جناب حقبین و واه واه گویانش می نویسم .تا شود اینبار اینهمه تلاش های مذبوحانه نکنند. زیرا دگر برای هر پرسشی پاسخی است .و امیدوارم که مورد قناعت ات را فراهم کرده باشم.اگر ملانصرالدینی فکر نمی کنی)؟

      ..........

      دوست عزیز جناب کامبیز ! - به منطق طفلانه شما با احترام میخندم... احترام بخاطر هموطن بودن و انسان بودن تان (؟؟؟) زیرا مردم را خر خوانده ایدو خندیدن بخاطر ساده لوحی تان. - شما چه را مردانه دوخته اید که خریدار ندارد ؟ بر تخمی که شما نشسته اید و ادای گذاشتن انرا در میاورید

      .........................

      پاسخ شما!

      من چه میگویم و دمبوره ام چه میگوید دوست گرامی ایکاش از کنایه در شعر سردرمی آوردید. من نگفتم (خراند )
      که مثل خرباشند من گفتم که :( خرند) یعنی معنا اش می شود می خرند .
      مانند همین هزار بز که سخنان ترا میخرد و راه را مانده به طرف چاه می رود.حالا

      اگر شما همینگونه جاهل و یک دنده تشریف نمی داشتید اینهمه مشکلات را برای جامعه ما خلق نمی کردید.
      که حامل تمام مشکلات به گردن شما خلقی ها و پرچمی های بروتی است .
      شما که از ادبیات و شعر چیزی نمی دانید . به این بیت سعدی توجه کنید :

      در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

      یا سخن سنجیده گو ای مرد دانا یا خموش

      شما خلقی ها دایه شیرین تر از مادر برای مردم هستید . و با تلاش های مذبوحانه میخواهید ایراد بگیرید .اما شما با طالبان و مجاهدان دزد و نمک حرام امپیریالیزم آنقدر ضربات به بنیه این کشور وارد کرده اید که به 10 سال هم آثار اعمار آن امکان ندارد.

      ...............

      200 سالیست که سرمایه داری گذاشته و با رنگ کردن ان در گذشت زمان به فریب توده ها میپردازد همه غیر از شما اشنا اند. این فقط شما هستید که ساده لوحانه باور کرده اید که این تخم را شما گذاشته اید. - حزب وطن با داشتن ملیون ها هم پیمان خود مبین ماهیت مردمی بودن خود است و خواهد بود.

      پاسخ !

      امیدوار هستم این همه فقر و فلاکت را که شما عاملش هستید دیگر از توده و اینگونه کلمات که بوی دماکوژی دارد یاد نکنید. که همه زاده آن افکار ریویزیونیستی شماست برزخم مردم ما نمک نپاشید.
      تا جای که من میدانم در نظر مردم ما : طالب از مجاهد بدتر ، مجاهد از طالب بدتر ، ولی خلق و پرچم از هردو بدتر است . تفسیر هم ندارد. این تاریخ است .
      ..................

      در مورد اشتباهاتی که گذشت در نوشته قبلی خود متذکر شدم که نیاز به تکرار ان نیست. حزب وطن یک اندیشه است و این از فهم شما قسمیکه دیده میشود بسیار بعید است. حزب وطن جزء از مکتب چپی هاست که ارمان ان مورد قبول ملیونها چپی این سرزمین و جهان بشریت است. - کدام قرض روس را شما پرداخته اید که از ان می لافید ؟

      پاسخ !

      شرایط افغانستان بدست شما قسمی شده که دزد هم میگوید دزد و صاحب خانه هم می گوید دزد. حزب وطن مبارک خود شما باشد با آن دست آورد هایش که رهبرانش همدیگر را پاره نمودند....................
      از جانبی هم من از روس پشتیبانی نمیکنم. همانطوریکه بادار شما و سایر همقطاران شان مطابق خصلت خود ها به بلعیدن جهان مصروف هستند روس هم با داشتن یک رژیم امپریالیستی نو پا اقدام به بلعیدن لقمه های به اندازه دهان خود خواهد کرد و این خصلت امپریالیزم است. پس اگر از اتحاد شوروی حرف میزنید که حرف جداییست و بحث جدایی... - نیاز به ارایه نرخ اسعار سال 1360 در مقایسه با سال روان نیست.. زیرا غیر از شما همه انرا از روی سطح زندگی و معیشت مردم میتوانند قیاس کنند. -

      پاسخ !

      روسها هم دگر به شماها اعتماد ندارند و شما به میدان یتیم مانده اید و دنبال کسی می گردید که به سر شما دست بکشد. حتی همین امپریالیزم را که نام می برید اولین کسانی که در غرب به دامنش پناه برده و لمیده سردمداران شماست که سر از آستین آنها بر می آورد . مانند : سلطان علی کشتمند و وکیل احمد در سویس و ازین چغله سنگ هایش که هرروز پس های را تصاحب می کند .جای حرف اضافی باقی نمی ماند .مانند ظرهر طنین که دستد و پای همین بی بی سی را تا توانست لیسید .
      پس کدام امپریالیزم را تو نواسه اسنها نام می بری؟.................

      بسیار بجا فرموده اید که از یک دست صدا برنمی اید .. ایا از مردم همصدایی و همدستی میخواهید ؟ اگر چنین است پس به خواست مردم جواب بدهید: - مردم نان میخواهند! شما که با چریدن به دور کاسه های رنگین خوان مقامات شکم تان سیر است بیشرمانه گرسنگی مردم را انکار نکنید. - قاچاق مواد مخدر را توقیف کنید که شما ابروی افغانستان را بردید. مردم دنیا در چهره هر افغان قاچاقبر را جستجو میکنند. - این طالب بازی مضحک تانرا بس کنید زیرا شما که به بودن ان افتخاردارید مردم خجالت میکشند.
      پاسخ !

      مردم افغانستان به پیش می روند و روزی می شود که به آرمان های شان می رسند و اگر باز هم شما بخواهید که آنها را به اعماق بدبختی سوق بدهید ناممکن است
      طالبان هم همان وقیحانی هستند که سر کار با همین تنی جان خلقیسم شما دارند. برف بام خود را سر بام کس دیگر نیآندارید لطفا".
      ...............

      • برای مردم کار ایجاد کنید نه اینکه سرمایه های باد اورده باداران تانرا خود بیشرمانه بدزدید و مردم مقروض ان باقی بمانند. - تلویزیون هایی را که از پول چپاول مردم و قاچاق مواد مخدر یکعده دزدانی چون شما ایجاد کرده اند معیار پیشرفت رژیم تان قلمداد نکنید زیرا انها هم خواب سرمایداری انحصارگر را میبنند. و از جانبی هم تکنالوژی دستاورد جامعه بشری است خواهی نخواهی مرز ها را شگافته بنابر خصلت تولید به بازار نیاز دارد. - از کشتار مردم بیدفاع بخاطر موجه جلوه دادن موجودیت باداران تان دست بکشید. اگر واقعاء افغان هستی باید کمی تعمق کنی. چشمان را پت گرفته از صبح تا شام کرزی و امریکا را ورد زبان خود نساز. یکبار به حقایقی که تو و امثال تو کور ان است با چشم باز نگاه کن.

      پاسخ !

      مردم ما را به آن روز سیاه نشانده اید که مشکلات متعدد در سر راه آنها است . شما با یک کوپون بخور و نمیر آنها را جیره بندی کرده بودید و لی اگر شما کمی طاقت بیآرید . در چند سال دیگر می بینید که چه تفاوت ها خواهد آمد.
      ..................

      بنظر من بحث نفی در نفی با طرز دید خودت صحبت بسیار بالایی است که در اینجا مورد ندارد فقط میخواهم بگویم : وقتی قافله به عقب بگردد خر لنگ اول میشود. باقی را خودت بهتر میدانی. وقتی از مردم - منافع مردم - صوابدید وطن و حقایق عینی جامعه حرف زده میشود شما انرا لطفاء شر تصور نفرمایید. عینک خیر شخصی تانرا از چشم دور کرده ببینید که خیر مردم در کدام است ؟ - گردن نهادن به هر مظالمی که بر ملت و وطن میرود خیر ماست یا انتقاد به نارسایی هایی که سازنده خواهد بود ؟؟ حالا شما خیر و شر را تشخیص کنید. اما بدون عینک!

      پاسخ !
      شما چپی نیستید . شما ماشیزم هستید و هر طرفی که سرپاهینی بود لول می خورید و این هما خصلت ریویزیونیستی شماست که شما را در مقابل چپی های اصیل و مستحکم به یم خر مهره تبدیل کرده داست. شمایانی که با تعصب و جهل تاریخ به مسایل نگاه می کنید قضاوت درست نمیتوانید . بگزاریم مردم خود قضاوت کنند. و با تما کوشش های امپریالیزم شما که از دستش همیشه آب می خورید . بیستر از 47% رای را که کرزی بدست آورد مگر رای مردم نیست شما چه وقت به تصمیم مردم ایمان می آورید و برای همیشه میخواهید سد را ه ترقی و پیشرفت افغانستان باشید
      اینرا بگویم که شما با همان حزب پدر وطن تان در مقابل مردم زانو بزنید و توبه کنید از تما م این تباهی ها که عاملش هستید و آن روز رسیدنی است .که در یک محکمه عادلانه تمام کار های خوب و بد شما در ترازوی عدالت گذاشته شود . تا ببینیم که دیگر چه شما از مردم طلبگار هستید. که هنوز هم داس خود را در کلوخ تیز می کنید.

      امیدوارم که اینبار سخنان من در گوش ات برود.کامبیز

    • محترم کامبیز ! با چنین سطحی نگری از واقعیت های تاریخی ، اوضاع و احوال کشور جنگ زدۀ ما دارید آهسته آهسته زهربیز میشوید نه کام بیز . با بیختن و سره کردن کورمک ها از برنج ، خوبی ها از بدی ها ، سیاهی از سپیدی میتوانید کامبیز شوید نه با درهم آمیختن ایشان ، به گفتۀ برادرن پشتون ما با گدود کردن ها و غت مغتول نمودن ها هرگز نمیتوانید راه درست و معقولی را دریابید .

      این همۀ بد بختی ها و سیه روزی ها دامنگیرمردم ما پیش از کودتای هفت نرگاو بود که با پیروزی جنبش چپ به پشتیبانی شوروی سابق و مقاومت جهادیان اوغانی به پشتیبانی امریکا و انگلیس الی حال ادامه دارد . نظر به کدام بینش بیطرفانه سیاسی ، شما تنها خلقی ها ، پرچمی ها ، مجاهدین و طالبانرا معلول این پدیده های ناهنجار میدانید ؟ سنجیده تر آنست که شما یکبار تاریخ اوغانستان را از دوصد و پنجاه سال بدینسو بخوانید و بعد بار ملامتی را بدوش چپ ویا راست بیندازید . اگر قرار باشد که کارکرد ها و دستآورد های طرفین درگیر سه دهه گذشته ، معیار زشتی و نیکی ، وطنفروشی و وطن خری ، نوکری و باداری باشد ، نمیتوانیم حقبین و حق نگر باشیم . بیاید علت ها معلول ها از نخستین روزهای بروز آن به بررسی بگیریم تا درسی باشد برای ما و عبرتی باشد به آینده گان ما . با توهین نمودنها و تحقیر نمودنهای بیموجب کاری را به پیش نخواهیم برد . اگر هدف شما وطنفروشی و ظلم و بیدادگری دولت خلقی ها و پرچمی ها ، مجاهدین و طالبان باشد ، پس به نظر شما دولت و حکومت امروز آقای کرزی عاری ازین صفت است ؟

      کاسۀ چینی کرزی صیب خود صدا دارد اقای کامبیز ! حال ما ها ها ها و واه واه گویک ها به آن اندازه شعور سیاسی رسیده ایم که نفی در نفی را درک نمائیم و بدانیم که کی ، کی بوده و کی ، کی است .

      اینکه حضرت دالر (ع) و چکمه پوشان عینکی ویتو داران با b52 خود زیر نام دموکراسی همه را DDR نموده و شبانه لشکر سیاهی را بخاطر برهم زدن فضای برادری شمال کشور انتقال میدهند ،به نظر این حقیر فقط یگانه راه بیرون رفت ازین تهلکه همان مشوره دوست دانشمند ما آقای حقبین موءثر است و بس ، که فرموده بودند ، توده ها باید و حتمی بسیج شوند تا این کلمرغ های لجام گسیخته و فرمانبرداران دیورندی شانرا را مانند جنگ جلال آباد درس عبرت داده به جایگاهشان بنشانند ، تا بدانند که وارثان حقیقی این سرزمین کیها اند ؟! من باور کامل دارم که پیروزی نهایی از آن مردم شرافتمند و با همت ماست !

  • جناب حقبین صاحب و مزاری صاحب !

    گستاخی مرا ببخشید :

    نجیب جان ! به نظرم که نقشه ساختن یک افغانستان سر دست است و مطمیناء ملوک الطوایفی دیگر از فیشن سیاسی عقب افتاده است . باز هم برای اطمینان شماعرض است که ؛ در داخل افغانستان هیچ پشتونی و یا هزاره و یا تاجیکی مشکل هویت ندارد و همه خود را افغان میدانند . اگر شناختی تقریبی از پشتون داشته باشیم به نظرم بهترین و با صمیمیت ترین قوم های کشور میباشند و حاضرند مقابل هر نوع گلوله استاده شوند تا جان هموطن خود را حفظ کنند . منظور من از پشتونی است از زمان نادر تا کرزی مانند دیگر اقوام افغانستان از این "نوکرین" ضرر دیده اند . شما به قریه های پشتون نشین به طور مثال به پکتیا یروبد و زنده گی مردم تان را به چشم خود نگاه کنید . امروز ضرری که پشتون از دولت های پشتون از ابدالی تا کرزی دیده است شاید فارسی وان ندیده باشد . شما به خط دیورند از نقطه سیاسی نگاه میکند ولی پشتون توسط این خط از هم جدا شده و در حالیکه باشنده هر دو طرف خط پشتون است بازهم پشتون باید پشتنون را بکشد تا خط از میان برود , در حالیکه اگر خط دیورند باشد یا نیاشد , هر دو طرف خط قوم و خویش یک خانواده زنده گی میکند , از نظر یک پشتون بودن و یا نبودن خط دیورند اصلاء مفهومی نباید داشته باشد ؟ ولی حکومت از سالها قبل برای کشتن پشتون بدست پشتون چنان کارد را تیز نموده است که تا اخرین قطره خون , عسکر مارا حاضر به جنگیدن نموده بودند و نموده اند . . مشکل دیگر پشتون ها کار نمودن و یا کار کردن است , فارسی وان به کشور های اروپایی میرود , به امریکایی شمالی میرود , کوچکترین مسافرت فارسی وان های ما لندن روم نیویارک است , از این مسافرت های خود خوب پیسه پیدا میکنند , مطلب یا کار میکنند و یا تجارت ویا بهر طریق که است خود را دست پر دوباره به کابل میرسانند . پشتون بیچاره بزرگترین اروزی او مانند ( شاد گل و بزش ) رفتن به کابل است ویا ارزو میکند که به ( قصه خوانی ) پشاور برود , ویا ( لی مارکیت ) کراچی . اگر به کابل خود را رسانید , از پل محمود خان از ترس وخوف سرک های کلان کلان که گم نشود بالا تر نمیرود , و اگر خود را به جاده میوند رسانید , شاگرد هوتلی میشود و یا شاگرد مستری در زیر تپه بالا حصار کابل , و یا اگر به پشاور رفت شاگر چپلی کباب فروش خواهد شد , و یا اگر به لاهور رسید , حتماء چوکی دار میشود و و شب تا صبح دنده به دست پیشروی دروازه ( لاهوری جت ) پهره میدهد و حتماء خبر دارید که اگر بدبخت پشتون به کراچی برسد , یا بوت پالش میشود و یا سنگ کش سرک ها و خانه های نو ساخت لب بحیره عرب ( کلفتن ) و نواحی ان . اگر کدام پشتون پول دار و یا سر شناس باشد مانند ( بجه خان زدران - خوست ) , شاید بتواند کارو بار موتر ها را در یکی از شیخ نشینان با کمک شیخی عربی یرای فرزندان خود درست نمایند , ولی من تا حال پشتونی که 80% مالیات شما را از دولت گرفته باشد و به لندن برای عشق و عاشقی رفته باشد ندیده ام . از تمام این مسایل اگر بگذریم طوق لعنتی که ملا عمر به گردن پشتون انداخته است قابل فراموشی نیست . ما به جای 80% صد در صد مالیات تا دنیا باقی است برای شما میدهیم فقط یکبار اعلان کنید که ملاعمر تاجیک بود پشتون نبود . پشتون باید در جهل نگه داری میشد این پلان انگریز قبل از اینکه هندوستان از زیر سلطه انگلیس بیرون بیاید توسط بابو گاندی به رهبر ( خدایی خدمتگار - پادشاه خان ) توسط مسافرت های که به پشاور میکرد , گوش زد میشد یاد داده میشد , اگر باپو گاندی را هندو نمیکشت , شاید هنودستان به 10 کشور دیگر تقسیم میشد . همانطوریکه خط شما مردم ( عام ) از قطالطریقانی مانند عبدالعلی مزاری و یا محسنی و ملا راکتی و یا امیرالمونین اسماعیل خان هرات یا خال محمد دزد و یا سید حسین یار غاری بچه سقو کلاکانی جدا است , مردم پشتون که در قریه جات ننگرهار و کنر و پکتیا و قندهار و غیره ایلات افغانستان زنده گی میکنند و روز خود را با بد بد بد ترین شرایط میگزارنند , ربطی به جنابیات نادری و یا ابدالی و یا وطن فروشی کرزی وحکمتیار ندارند و در طول تاریخ دیده شده که هستند پشتون های که برای مردم افغانستان از جان گذشتگی نشان داده اند و میدهند . همچنان که از لابلای حرف های ناراحت کننده کامبیز جان وطن پرستی هویدا است , مطمیناء شما پشتون را خوار و برباد نمیتوانید ببینید . با عرض حرمت .

    • هر حاکمیتی که بر بنیاد یک اندیشه سالم سیاسی بنا نیافته باشد احتمال سقوط به هر جهتی را دارد. حالا این حاکمیت میتواند از پشتون تاجک و یا هر ملیت دیگری باشد.گذشت 15 سال اخیر حالات افغانستان نشان داد که وقتی حاکمیت بدست اقوام غیر پشتون هم اگر افتاد در ظلم و ناروا کمتر از پشتون پیش نرفتند. که میتوان به حاکمیت شورای نظار که خود را به غلط نماینده تاجک ها مینامیدند و همه دیدیم که فقط به حفاظت منافع شخصی خویش پرداختند و تاجک همان بدبختی که بود بود. اگر هزاره ها را همینگونه مثال بدهیم و یا هر کدام دیگر را... می بینیم که هر قشری مربوط به هر کتله مردم که امده فقط به منافع شخص خود ویا سازمان و دسته مربوط خود ها عمل کرده و منافع جمعی را فدای منافع تنظیمی و یا گروهی خود نموده اند. این طرز دید که گویا حکام ظالم پشتون هر چه کردند از ادرس پشتون ها کردند از ریشه غلط و ضد ملی و ضد اندیشه ما است. کدام حاکمیت پشتون در زمانی که گذشت به پشتون پا ترقیده و محرومی که حتی از داشتن انسانی ترین حقی که سواد نسبی است خدمت نموده و او را بی نیاز ساخته ؟ اگر کرزی پشتون است مفادش بهحال پشتونی که اطفالش بنابر جبر شرایط بیسواد مانده چه فایده یی دارد ؟ پشتون در تمام ولایات بمبارد میشود و خانه و کاشانه اش برباد میشود ..ایا همین بهره وی از حاکمیت است ؟ در حقیقت بهره را از حاکمیت کرزی که نباید نماینده پشتونش دانست وردک های بیسواد رحیم و فاروق وغیره و غیره هایی که همه میشناسید میبرند. اینها را دگر نمیشود پشتنون خوانده و به حق خواهی بر فرق هر پشتون بیگناه و وطندوست بزنیم. تجارب تاریخی به اثبات رسانیده که هر گاهی که این وطن به جانبازی احتیاج داشته همه اقوام بدون فرقی در راهش فرزندان خود را صادقانه ایثار کرده اند. پس خط ظلم و قوم دو خط متفاوتی است که نباید به غلط از ان به تخریب بافت های طبیعی یی که بین اقوام ساکن افغانستان بوجود امده استفاده کرد. نقص در سیستم است اگر ما یک سیستم عادلانه را بر بنیاد یک اندیشه سالم و به درد بخور پی ریزی کنیم خود سیستم همه مسایل را حراست خواهد کرد و این اهمیت نخواهد داشت که حرف اخر راکی میزند.. پشتون یا تاجک و یا هزاره ویا هر کدام دیگر. زیرا انجا سیستم حرف اخر را خواهد زد.

  • حق بین صاحب !
    برای اوردن سیستم در افغانستان من و هزاران افغان دیگر با شما یکجا هستیم و تا اخرین رمق شما را تنها نخواهیم گذاشت . امروز ما هزاران بی وطن و پناهنده به دور دنیا داریم که از بهترین و عالی ترین تحصیلات امروزی بر خوردار هستند و حاضرند افغانستان را به کمترین مدت یکی از بهترین کشور های دنیا بسازند . با احترام .

    • همرزم نازنین من جناب هزاربز !
      - من معتقد به تشکل تمام نیرو های مترقی چپ هستم. دگر وقت ان رسیده که چپی ها از اختلافات سلیقوی صرفنظر کرده بخاطر تحقق هدف واحدی که دارند به دشمن مشترک شان نشان دهند که ایشان به باور های خود وفادار اند. اگر ما شویم یقیناء نیروی ثانی یی در برابر ما ایستادگی نخواهد توانست. ما کتله عظیمی هستیم که قربانی غلط فهمی ها شده ایم...

  • پرسش حقبین

    دوست عزیز جناب کامبیز ! - به منطق طفلانه شما با احترام میخندم... احترام بخاطر هموطن بودن و انسان بودن تان (؟؟؟) زیرا مردم را خر خوانده ایدو خندیدن بخاطر ساده لوحی تان. - شما چه را مردانه دوخته اید که خریدار ندارد ؟ بر تخمی که شما نشسته اید و ادای گذاشتن انرا در میاورید

    .........................

    پاسخ شما!

    من چه میگویم و دمبوره ام چه میگوید دوست گرامی ایکاش از کنایه در شعر سردرمی آوردید. من نگفتم (خراند ) که مثل خرباشند من گفتم که :( خرند) یعنی معنا اش می شود می خرند . مانند همین هزار بز که سخنان ترا میخرد و راه را مانده به طرف چاه می رود.حالا

    اگر شما همینگونه جاهل و یک دنده تشریف نمی داشتید اینهمه مشکلات را برای جامعه ما خلق نمی کردید. که حامل تمام مشکلات به گردن شما خلقی ها و پرچمی های بروتی است . شما که از ادبیات و شعر چیزی نمی دانید . به این بیت سعدی توجه کنید :

    در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

    یا سخن سنجیده گو ای مرد دانا یا خموش

    شما خلقی ها دایه شیرین تر از مادر برای مردم هستید . و با تلاش های مذبوحانه میخواهید ایراد بگیرید .اما شما با طالبان و مجاهدان دزد و نمک حرام امپیریالیزم آنقدر ضربات به بنیه این کشور وارد کرده اید که به 10 سال هم آثار اعمار آن امکان ندارد.
    www.numullas.com

    کامبیز

    • کامبیز جان ! اجازه بده یکبار دیگر به ریش تان بخندیم.
      - شما که از شعر و مفاهیم ان داد سخن میزنید متاءسفانه بیسواد تشریف دارید. لطفاء توجه کنید کلمه عامل را حامل نوشته اید..هه و ضمناء شاید شما قسمیکه ادعا دارید با صنعت شعر اشنایی کامل ندارید ورنه به سادگی اینرا میدانستید در بیتی که نوشته اید کلمه خرند ذوالمعنین است که هر دو مفهوم را میتواند برساند و این به نیت نویسنده ارتباط دارد که چه میخواهد بگوید.
      - حرف دیگری که برای من درین نوشته تان جالب بود همانا مزمت امپریالیزم از جانب شماست که برای من امیدواری پیدا شد که شما هم به پلید بودن اهداف امپریالیزم پی برده اید و این مرا امیدوار میسازد که گنجایشی در شما وجود دارد تا در افکار و عقاید تان تجدید نظر کنید.
      - از اینکه ما یا مرا جاهل خوانده اید صمیمانه تشکر میکنم.

    • من نمیدانم با کدام زبان با خودت سخن بگویم وقتی در پوستین دنبال شپش می گردی یا اینکه چرا میخواهید آب رفته را به جو باز گردانید؟ باید این را بدانی که شما فعلا" هم حامل مشکلات ( حمل کننده ) مشکلات مثل یک حمال هستید . شما دیگر قدرت عمل و عملیات را ندارید .

      بنظر من جناب حقبین ( بدبین ) بیا ئید اگر بزرگان و لیدر های شما در دستگاه های مختلف دنبال کرسی می گردند. شما چوچه هایشان که پیش از استحاله خام مانده اید توبه کنید و به مردم ما دگر اهانت نکنید. تا دیگر مورد نکوهش قرار نگیرید.

      البته دانش شما از همان کتابی که تمامش را تره کی نابغه از اصول مقدماتی فلسفه کاپی نموده بود آشکار است . و سزایش هم همان یک بالشت بدست شاگردش بود.

      امیدوارم که دگر صدای ..... با عطسه گم نکنی ؟

      کامبیز

    • کامبیز جان ! اشتباه تانرا باز تکرار کرده و به دشنام پرداختید. شما را انسان با منطقی فکر کرده بودم.. و حالا فقط یک لبخند نثار تان میکنم.. فقط یک مشوره دوستانه برایت دارم که در پذیرش ان اختیار داری. وقتی وارد بحث منطقی میشوی لطفاء دشنام نده. ضمناء معتقدم از کاسه لیسی دربار و درباریان در خیل گرسنه گان با ابرو تر میشود زندگی کرد.

    • شما ها قاتل ملیون ملیون افغان و مسبب ملیون ملیون آواره و بدبختی و ویرانی و کشت و کشتار از 7 ثور شوم به اینسو هستید و هنوز هم توقع دارید که از شما بخاطر این همه ندانم کاری تجلیل شود. دوسیه اعمال شما روزی روی دست گرفته میشود .

      اما به من لقب درباری را نه چسپان چرا که سالهاست من درممالک دورونزدیک زندگی می کنم و حمایت من از کرزی همین نوشته هاست که می بینیم خردمند تر از کرزی آدمی وجود ندارد همه اسپ های گادی یا از آخور روس میخورد یا از آخور عرب یا از آخور ایران یا از آخور پاکستان . و اگر کرزی از آمریگا و انگلیس پول می گیرد و در شکم آدمهای مثل شما میزند این مجبوریت اوست و گرنه خلقیان و مجاهدان و طالبان نه درجهان آزاداندیشی برای ما هیچ حیثیث باقی نگذاشته اند.

      حالا من درباری نیستم وظیفه شما همین است که هرکسی شما را نقد کرد به القاب چسپاندن می پردازید. تا خود را برعت بدهید.

      درباری خلق و پرچم است که مانند ما آستین نخست در دربار دادودیسم جازدید و او خانواده اش را کشتید و باز به جان هم افتادید.
      شما نمای از وحوش جنگل هستید قرنها فاصله دارید تا نام انسان بر شما گذاشته شود.

      درباری سلطان علی کشتمندت با برادرش اسد که دردربار همان آمپریالیزم انگلیس که ببرک کارمل در دهنش می زد در رهایش مانند چوچه گانگرو زندگی می کند.

      درباری گلاب زوی و علومی ات است که مانند روباه در زیر چپرکت خواب کرزی در آمده اند.

      درباری وکیل احم وزیر خارجه تان و برادر ببرک بریالی است که در سویس اطراق کرده است .

      درباری همین جناب حنیف اتمر خلقی و پرچمی شماست که پایش هم در جنگ جلال آباد ازبین رفت و حالا با دست بوسی کرزی به وزارت تعلیم و تربیه رسیده.

      درباری همین کسانیست که خصلت ماش دارند و هر طرف سرپاهینی شده می لولند.
      حالا ازین جغله سنگ های فراری و دستان آلوده به خونتان نمی گویم که همه در دامن آمپریالیزم در غرب جسته و گریخته رسیده و پنهان شده اند.

      یک مثل است که میگوید : وقتی کشتی سوراخ می شود اولتر از همه موشها به فرار می افتند.
      و همان ناهنر مندان شما ست مانند احمد مرید و فرید رستگار که از آش کرده کاسه داغ است مردم باشهامت ما هنوز تصمیم به برگشت ندارد و لی همین کاسه لیسان شما هر روز می رود و ازدربار کرزی بزرگ کام می گیرند.
      که درست قروت های دربار کرزی برای رهبران شما طعم بدی ندارد.
      و همین عزیز الله سروری که قاتل هزاران بیگناه دولت کرزی به 6 سال حبس محکوم کرد.

      همانطوریکه :

      دونفرشما( خلق پرچم) که درهالند به زندان محکوم شد و هنوز این فیصله به آخر نرسیده که در افغانستان هم درزمان کرزی یا بعد از کرزی این دوسیه های شما روی دست گرفته شود تا شما به آنهمه کشتار و قتل بیگناهان پاسخ بگوئید:

      و این ها همه واقعیاتی هستند که در تاریخ نوشته شده اند. من نگویم تاریخ می گوید.

      حالا وقتی من ترا بدبین خطاب می کنم فحش است . شما نمیتوانید صفات تان را به این لقب ها مخفی نمائید.
      هنوز من برای تو جانی و جنایت کار نوکر روس و قاتل بیگناهان را بکار نبرده ام.
      باز هم اینرا درگوش فرو کن که کرزی از این کشورها برای آبادی و رهایی مردم استفاده می کند و لی شما کشور آماده را دست روسها خرس های قطبی دادید و بدون مشاور یکی تان حتا (تشناب ) هم رفته نمی توانستید . نوکر صفتی و نوکر منشی را بس کنید آزاده باشید.
      کامبیز.
      تا شما توبه نکنید دیگر هیچ راة ندارید.

    • کامبیز جان ! اگر از من میشنوید پشت سیاست را رها کنید و به یگان داکتر روانی مراجعه کنید. اینست اخرین مشوره من برایتان!

    • haqbeen saheb !

      با عرض معذرت . . . هر قدر شما این ( گوه - غل ) - " کامبیز " را شور بدهید به همان اندازه بویش بالا میاید . او از کسی طرفداری میکند که خواهر و مادر کامنبیز جان را تا ده نسل دیگر به امریکایی ها و سی آی ای فروخته است . چندی قبل پلان ساختن و یا مدغم ساختن افغانستان منخیث یکی از ( ایالات ) امریکا در سی آی ای طرح شده بود , بهر حال ما در جنگ مستقیم با وطن فروشان اوباشان سیاسی , دزدان و قطالطریقان و وکسانی که به طریق دواطلبانه میخواهند افغانستان را بدست فحشای غرب بسپارند , هستیم . کامبیز جان وقتی میخواهد شهید راهی کرزی باشد .. مانع ندارد که سر شان را گوش تا گوش در مظهر عام ببریم . انا لله و ان الیه راجعون .

    • سلام و احترامات فراوان خدمت تمام دوستانی که در این صفحه نظریات شانرا نگاشته اند به شمول اقای کامبیز(قبلآ جناب یمدری) اقای هزار بز (فکر میکنم قبلآ اقای جلال آبادی) اقای کامل،آقای حقبین گرامی و اقای مزاری عزیز و دیگران تقدیم میدارم.

      با استفاده از فرصت، نظریات همه عزیزان را مطالعه نمودم.نکات مشترک و نکات غیر مشترک بین نظریات همه دوستان به نظرم رسید.در این جا صرف به دونکات مشترک اشاره میکنم.عمده ترین نکته مشترک مثبت بین همه تان ،محبت و علاقمندی تان به کشور تان و ابراز محبت تان به سرزمین تان است.این نا گفته ازنوشته ای همه تان هویداست.همه به ذعم خود برای سعادت کشور تان تلاش میکنید.وابراز نظریات تان هم با وجود تناقض های ظاهری نشان دهنده ناراحتی تان از بی سرو سامانی در کشور و امور کشور مشترک همه ما افغانستان عزیز میباشد.اگر احساس مسئولیت و درد نمیکردید ،به خود زحمت ابراز نظر نمیدادید و نکته عمده مشترک منفی ،عبارت از همان مشکل عدم درک وتحمل نظریات دیگران میباشد. عادت تقریبآ همیشگی عدم تحمل در نظریات یکعده دوستان بسیار اندک و برعکس در نوشته یک عده دیگر خیلی زیاد است.اگر روزی دانشمندان و جامعه شناسان در باره علل بیچارگی و درماندگی کشور ما تحقیقات علمی و بیطرفانه نموده و بالاخره این علل را به صد ها عامل مربوط بدانند،من از بین همه مهمترین شانرا همان عادت نازیبای عدم تحمل نظریات طرف مقابل و ناشکیبایی هموطنان در سمع حرفهای همدیگر میدانم.تا زمانی که ما هریک خود را صد در صد حق بجانب بدانیم و دیگران را هیچ حساب کنیم این حالت موجوده در کشور ما دوام خواهد داشت.اگر کسی ادعا کند که سبب خوشبختی افغانستان داشتن یک ایدیالوژی واحد میباشد،من خواهم گفت که در عمل ناممکن است.هیچ امکان ندارد که افراد یک جامعه صد در صد مثل هم فکر کنند.پس اگر همه نتوانند مثل هم باشند انتخاب بعدی ما چه خواهد بود؟واضح است که شنیدن نظریات دیگران و باز گذاشتن راه گفتگو و دیالوگ و احترام به خواسته های انسانی همدیگر ما میباشد.این وطن از همه ماست.همه دارای حقوق برابر باهم در قبال کشور خود میباشیم.هیچکس حق ندارد دیگری را بدون حق تشخیص کند و هیچکدام ما حق نداریم نظریات خود ما را بهتر از دیگران دانسته و دیگران را با جملاتی از قبیل ندانستن قدر حلوا و نبات مورد اهانت قرار بدهیم.این اجماع اکثریت ارای ملت بر یک نظر است که میتواند در سرنوشت یک ملت مورد انتخاب و برتری از نظریات دیگران قرار بگیرد،بدون آنکه حقوق اقلیت فکری مورد تهدید قرار گرفته باشد.برای یک کشور با سعادت برای فرزندان این کشور به نظر من همانا ارتقای سطح دانش هموطنان،ارتقای حقوق انسانی برای همه ساکنین کشور ما اعم از زن ،مرد،پیر و برنا ،مسلمان و غیر مسلمان،سنی و شیعه ،تاجک ، پشتون و ازبک و هزاره و دیگران میباشد.هیچ انسانی بر انسان دیگر بنا بر تعلقات قومی،زبانی،جنسی ،عقیدتی،وووغیره امتیاز و یا کمی ندارد.از تمامی انواع اشتباهاتی که در گذشته از اجداد ما و خود ما صورت گرفته و از همه درس عبرت اموخته و تلاش نمائیم تا به فرزندان خود کشوری را به میراث بگذاریم که در آن همه خود را یکسان در قبال کشور خود ذیحق و مسئول احساس نمایند.این وظیفه هر فرد ماست تا با انواع استبداد فکری مبارزه نمائیم.این خود خواهی و استبداد فکری است که به نظر من سبب بزرگترین عامل بدبختی ما میباشد.

      اقای محترم کامبیز!اگر شما به خود حق تفکر و انتخاب را قایل میگردید،چرا دیگران از این حق محروم باشند؟آیا انهایی که با شما همنظر نمیباشند،انسانهای بدی میباشند؟مثلآ من آقای کرزی را شخص صالح نمیدانم .آیا به نظر شماصرف با همین نکته انسانی بدی خواهم بود؟اما اگر بر عکس به تائید آقای کرزی و سیاست های ناکامش بپردازم انسان شریفی خواهم شد؟چه فکر میکنید؟این سرزمین از شماست،از من هم است.از حقبین و هزار بزهم هست.این سرزمین بیشتر از بیست میلیون مالک با حقوق برابر دارد.مالکینی دارد که متعلق به اقوام مختلف میباشند.به زبانهای مختلف تکلم و تحریر مینمایند.ادیان و مذاهب مختلف دارند.لطفآ از هم نظر نبودن دیگران با خود تان ناراحت نگردید.خواهشمندم به دیگران هم همان حقی را قایل شوید که به خود تان میشوید.حق دارید که از نظریات تان دفاع نمائید.اما حق ندارید که نظریات تانرا به دیگران بقبولانید.حق ندارید که دیگران را بخاطر همنظر نبودن با خود تان مورد غضب قرار بدهید.دوست گرامی امیدوارم از نوشته من ناراحت نگردیده باشید.

      دوستان گرامی اقایون هزار بز و حقبین!شما اگر وابستگی قبلی و یا فعلی با ح د خ ا و یا شاخه های انشعابی اش دارید این انتخاب شخصی تان میباشد.من به خود اجازه تبصره در این مورد را نمیدهم.اما این حزب دارای تاریخ حاکمیت 14 ساله در افغانستان میباشد.کشوری که متعلق به همه ماست.در همین مدت یاد شده در کنار کار های مثبتی که شاید به انجام رسیده باشد،هزاران اشتباه نیز صورت گرفته است.شما به حیث انسانهای معقول نباید از انتقاد هراس داشته و یا ناراحت گردید.شما حق دارید که در مقابل انتقادات، پاسخ معقول بنگارید.این سرزمین متعلق به میلیونها انسان با افکار سیاسی گوناگون بوده و است.این تنها حق حزب خلق و یا جناح پرچم نبود که نظریات و حاکمیت خود را بر بقیه ملت میقبولاند و یا بقبولانند.اینرا بنام استبداد یاد میکنند.موجودیت استبداد سبب قربانی شدن ملت و حتی خود اعضای حزب گردید.چقدر تنفر از اعضای حزب و اعضای شاخه ها و فراکسیونهای بین خود حزبیان وجود دارد؟ایا این علتی به جز از پاهین بودن سطح شعور سیاسی ،شیوع استبداد و خود خواهی،قوم پرستی و سمتگرایی چیز دیگری نیز میتواند باشد؟چقدر اعضای احزاب برادر (کمونیستان و یا احزابی با تعلقات فکری چپی و مارکسیستی)از کشور های خارجی مشغول آشتی دادن نا موفقانه رهبران خلق و پرچم وغیره بودند.اما این افراد و پیروانشان تا امروز هم با همدیگر کنار نیامدند و هرگز هم تا آن لحظه که خود خواهی و استبداد فکری و شخصی دربین شان حاکم است باهم کنار نخواهند آمد.برادران عزیز ! اگر شما واقعآ افراد با مسئولیت هستید با واقع بینی و حقگرایی تمامی تاریخ مبارزات حزب تانرا مطالعه کرده و با شجاعت بزرگی به تمام نواقص کاری و فکری تان اعتراف کرده و عیوب کاری تانرا رفع نمائید.تا زمانی که اشتباهات گذشته شناخته نشده و راه حل نیابند امیدی به پیشرفت به اینده وجود نمیداشته باشد.اینرا باید همه ما بپذیریم که همه ما انسانها هستیم و هرلحظه ممکن است مرتکب اشتباه شویم.دوستان عزیزم از حرفهای من نرنجید.من به شما احترام دارم و دوست تان دارم.اینرا باید قبول کنیم که دیگر شعار هایی مثل کور -کالی- دودی سبب قناعت ملت نمیگردد.اگر شما روزی موفق به دادن این همه به ملت هم گردید باز هم ملت راضی نخواهند گردید.میدانید چرا؟چون ملت از استبداد خوشش نمی اید.استبداد از هرنوعی که باشد.استبداد کمونیستی یا استبداد دینی و یا استبداد سرمایه داری.این استبداد بود که سبب سقوط تمامی بلوک شرق گردید.لطفآ افتخار این سقوط را به بلوک غرب ندهید.

      برادران عزیز اینبار اگر باز میخواهید به قدرت برسید صرف یک راه دارید.این راه عبارت از صندوق های رای دهی میباشد.باید ملت به شما اعتمادنماید.دیگر به خود اجازه ندهید که از طریق میل تفنگ حاکمیت نمائید.این شیوه فاقد آینده خوب خواهد بود.

      در خاتمه عرض میکنم که علت بزرگ موجودیت هزاران نیروی خارجی در میدانهای نبرد قدرت ،اعم از حاکمیت کابل وصفوف مخالفین مسلح شان باز هم برمیگردد بر همان عادت اصلاح ناشده عدم تحمل ودرک متقابل سیاست مداران افغانی .یک نمونه این، باز هم میگویم که همین کابل پرس? است .در این کابل کوچک (کابل پرس)متاسفانه همه ما بر فرق همدیگر با بی تحملی میکوبیم و به خلاص گیر ضرورت داریم.همان راکت کوبی که در ابتدای دهه هفتاد شمسی در بعد وسیع تر در کابل واقع گردیده وسبب ویرانی و اوارگی همه ما گردید و تا امروز هم ادامه دارد.و تا آن لحظه که ما بخود نیائیم ادامه خواهد داشت.

      از اهانت به همه اقوام کشور عزیزم سخت ناراحت میگردم.کشورم را با تمام اقوام آن دوست دارم .

      نوت: برادران عزیز هریک اقای مزاری،اقای یمدری عزیز(حالا کامبیز)آقای هزاربز(که اقای انصاری من و شما را یکی دانسته بودند)،دوست دانشمند ،اقای حقبین و بقیه دوستان گرامی! آرزو دارم همیشه برایتان بنویسم.اما بنابر نبود وقت لازم ،ممکن است به نامه های بعدی تان به موقع پاسخ نتوانم بدهم.از این بابت مرا با بزرگواری تان عفو نمائید.اما اگر باز هم فرصت مساعد شد با علاقمندی به ملاقات تان خواهم شتافت.موفقیت تان آرزوی من است.

    • با عرض سلام و احترامات خدمت شما هوطن عزیز شاغلی بابک روشن ضمیر!

      جناب من ازشما تشکر می کنم که خواستید واردمعرکه ما شوید و دیدگاه خود را بیان دارید در قسمت این که شما
      مرا یامدری گفتید باید بگویم اشتباهی حدس زده اید. من نمی دانم که منظور تان چیست ؟ ولی دوست عزیز من صحبت های شمارا قسمی می پندارم که در یک صنف از دانشگاه همصنفیان که با هم به میله می روند و همه یک رقم فکر می کنند و یک هدف ، اما من به این نظر هستم که برای تصیفیه لجنزار نمی شود که پا به داخل آن نگزاریم و آنرا از اعماق آن پاک نکنیم شاید این چند نفر که اینجا ادای روشنفکر در می آورد و تا دو گوش در قوم و بزبازی غرق اند به بحث ننشینیم مشکل کشور ما حل نمیشود. و همین احزاب نوکر منش بر سرنوشت مردم مابازی می کنند و نوکری شان را برای اجانب به اثبات می رسانند . درحالیکه مردم ما ازین ها متنفر اند.
      مردم ما در هیچ ساحه با هم دیگر مشکل ندارند . تمام مشکلات را همین تنظیم های جهادی طالبی و خلقی و پرچمی آورده اند. که تاریخ همة آنها هم تیر شده است و باز اینها در میدان عمل در کابل سربالا کرده نمیتوانند
      لاکن در سایت ها و وبلاگها و هر جا ی دیگر که میرسند فقط بدگویی می کنند. من هر چه می گویم چیزیست که سنگ و چوب افغانستان هم بیان می کند. بنا حقیقت از تصادم افکار به وجود می اید و من خوش هستیم که همچنین کسانی که بیآیند و قوم پرستی و نژادی پرستی شان را نشان بدهند تا ما بدانیم که جامعه ما در کجا قرار دارد.

      البته اینان کسانی اند که روشنی را نمی بینند. ما هم توقع نداریم که خلقی و پرچمی و جهادی و طالب بیآیند و از جناب کرزی تعریف کنند.
      ولی ادعای بیجا هم نکنند و توهین هم نکنند. و از زیر آن ستمی که بر مردم ما روا داشتند هم فرار نکنند.
      و یا جنایات شان را به گردن بگیرند.
      امیدوار هستم که صحبت های شما در گوش اینان برود . و با سابقه خلق و پرچم و طالب و مجاهد به میدان نیایند
      چرا که نام آنها در سرشان است .
      و اینان تمام هست و بود افغانستان را به تاراج بردند و باعث تمام ویرانی های کشور و عقب افتادن آن به صد ها سال شدند.حتا افغانستان را در سرحد تجزیه رسانیدند.

      زنده با مردم بیدار افغانستان

      مرگ بر خلق و پرچم و جهادی و طالبی

  • بابک !

    از قراین در مطبوعات افغانستان معلوم شده است که از ملا عمر تا چپراسی دم دروازه کرزی کارت های سرخ آِی اس آِی پاکستان را به جیب های خود دارند و هنوز هم معاش ماهانه این دلالان از اسلام اباد به حساب های بانکی شان میرسد . بر برادر کرزی ثابت شده که سی آی ا 6000 دالر برایش ماهانه میفرستد . بهر حال ما کاری نداریم , عاشق دشمنی هستم که تا اخرین قطره خون خود مقابل ما بیاستد , من تمام حرف را خلاصه میسازم . این وطن پرستان که از دست حکومت 14 ساله خلقی ها مانند انصار به کشور پاکستان مهاجرت نموده بودند و حمید گل " دی جی " آی اس آی با کمال فراخ دلی از ایشان مانند صحابه حضرت محمد استقبال نمود و مسلح ساخت ایشان را و فرستاد ایشان را تا جنگ برای بقای اسلام نمایند و کشور خود را از دست کافرونه یعنی ما افغانهای که تمام زنده گی خود را وقف وطن نموده ایم . . نجات بدهند و . . . حالا در مقابل کی به جنگ هستند؟ . امریکا " ولی نعمت " این مسلمانا ن از امیرالمونین ملا عمر تا کرزی تا جارو کش سرک های کابل غرزی خواخوژی مگر نیست ؟ . در حال حاضر نوکر و بادار همه افغانستان را قبضه نموده اند . باز چرا دست از کشتن مردم بر نمیدارند . مگر اینها نمیخواستند توسط کمک های امریکا و سعودی عربیه , , ملاعمر و کرزی و آی اس آی افغانستان را دوباره اباد بسازند ؟؟؟؟ بهر حال من پیشنهاد دارم . اگر میخواهید من اسلحه به زمین بگذارم , اول شما هر چه ملا عربی و دلال اسلام است به پاکستان و سعودی عربیه برگردانید و افغانستان را از جرگه کشور های اسلامی بیرون بیاورید و ما افغانها را با عنعنات و کلتور خود ما تنها بگذارید . قسم به افغانستان باقی چنان درسی برای طالبان و عسکر امریکا خلقی و پرچمی بدهد که تا زمین زنده است فراموشش نسل نسل شان نشود . . .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس