افغانستان در دور دوم - انتخابات از جنس گزار یا گذار!؟
آقای کرزی تنها گزینهء برای غربیها خواهد بود! سخن از شایستگی کرزی نیست، بلکه غیر از کرزی هزینه سنگین خواهد داشت!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
برای آمریکا و متحدانش، مشکل و بی نهایت پر هزینه خواهد بود که بعد از هشت سال سرمایه گذاری بالای آقای کرزی، شخص دوم را از نقطه صفر بر کرسی ریاست بنشانند، آقای کرزی تنها گزینهء برای غربیها خواهد بود، نه اینکه کرزی شایستگی بهتر دارد بلکه غیر از کرزی هزینه سنگین خواهد داشت. نظر به برنامه و خط مشی سیاسی و اقتصادی کشورهای ذی دخل در افغانستان، خیلی مهم نیست که کی رییس جمهور سمبولیک باشد، چون سیاست قبل از قبل طرح میشود و فقط شکل ظاهری اجرایی آن به دوش رییس دولت افغانستان میباشد و آن شخص چه کرزی باشد و چه احمدزی و چه عبدالله. هزینهء را که در مدت هشت سال بالای کرزی مصرف کرده اند حا لا نیاز ندارند که هزینه هنگفت را مصرف معرفی احمدزی و یا کدام زی دیگر نمایند، چون هر زی که بر کرسی باشد سیاست یک خواهد بود، پس چه بهتر که کرزی معرفی شده و به راه افتاده و در قالب جور آمده را در مقام ظاهری اجرایی در اختیار داشته با شند.
بازیگران غرب با سیاست روان شناسانهء شان، بازی روانی دیگری را در اذهان داشتند، برای آنان به دور دوم رفتن انتخابات افغانستان مهم نبود و نیست، بلکه با منحل کردن و تقلبی دانستن انتخابات، چهار هدف عمده را دنبال میکنند:
1: اخطار به کرزی:
2: دلجویی از مجاهدین:
3: تقلبی دانستن حکومت احمدی نژاد:
4: اطمینان به جهانیان:
انتخابات حق، وظیفه، حرکت و مسوُلیت جمعی و فردی هست که مردم آزادانه و آگاهانه به پای صندقهای رای رفته مسولیت شانرا در قبال کشور، مردم، امنیت و آینده ادا می نمایند و با یک حرکت همگانی رای و حق فردی شانرا با انتخاب شخص به عنوان ریئس جمهور در صندوقهایی سر بسته ای سر نوشت می اندازند. در حقیقت شهر وندان با لغ و مسوُل دست به اجرای یک قرار داد مهم سیاسی، اجتماعی و کشوری میزنند، که در نتیجه آن دولت و اکثرا حکومت شکل میگیرد. بعد از مشخص شدن ریئس جمهور و شکل گیری حکو مت، قرار داد نه تنها شکل اجتماعی بلکه قانونی تر گردیده شکل سیاسی مشروعی و حقوقی به خود میگیرد که یک طرف این قرار داد اجتماعی- سیاسی حکومت هست و طرف دیگر آن مردم. افراد انتخابگر با حرکت و خواست خود به خاطر بهبود کلی ، امنیت همگانی و سعادت جمعی اختیارات خود را به یک فرد تسلیم می نمایند، خود را چه به صورت جمعی و چه فردی در مقابل اوامر و قوانین دولت مسوُل و فرمان بردار میکنند و ریئس دولت را به عنوان فرمانروا قبول و مشرو عیت می بخشند. در نتیجه طرفین چه حکومت و چه مردم دو طرف این قرار داد مهم می باشند و در قبال هم مسوُل، همکار، مکمل و نیاز مند هم هستند.
در افغانستان مردم دو بارتصمیم گیرینده و شاهد انتخابات سر تا سری آزاد به شیوه ای مدرن و دموکراتیک آن بوده اند، ولی متاسفانه بار دوم تصمیم گیرینده نه مردم بلکه افراد محدود بودند که با تقلب سر نوشت انتخابات و مردم را به روش منفی آن رقم زدند و به میلیونها رای تجاوزشد ، میلیونها حق تلف گردید ، میلیونها پول از خزانه کشور به باد رفت و میلیونها دقیقه از عمر مردم ضایع گردید و بعد از این همه مصرف و تلاش و سرو صدا، همه با هم بار دیگر در نقطه صفر قرار گرفتند جایی که ماه ها قبل خواب این صفر را کرده بودند. بعد از ماه ها کشمکش پشت در هایی بسته بلاخره دیدیم که دوشخص دوشا دوش هم پشت میز مصاحبه قرار گرفتند، جان کیری نماینده خاص آمریکا کارش را کرد و کرزی حرفش را زد و ما شنونده ها آنچه را شنیدیم داستان تکرار تقلب چند هفته اخیر بود که در نهایت به حقیقت پیوست و عزم و اراده و رای میلیونها انسان که از جان و مال و هستی مایه گذاشته بودند بخاطر تقلب عده ای محدود بر باد داده شد و باطل اعلان گردید و انتخابات به دور دوم راه یافت. سخن از این نیست که مردم به کی رای داده بودند کرزی، عبدالله، بشر دوست یا حتی طالب دیروز سلام راکتی، و نه اینکه کی برنده میدان می شد. سخن از ................ سخن از حق و رای مردم هست که.......!
عده ای زیادی صادقانه ویا ساده لوحانه خوشحال شدند و کف زدند که انتخابات به دور دوم رفت، حتی آقای کرزی بدون اینکه عاقبت حرفش را درک کرده باشد با بازی موش و پشک هم از کمیته مستقل انتخابات به خاطر تقلب پیش آمده تشکری کرد و هم از راه یافتن انتخابات به دور دوم تقدیر نمود. اگرازآقایی کرزی سوال شود که صداقت حرفت در تشکری ات بود یا تقدیرت!؟ چه جوابی خواهند داشت؟
رفتن انتخابات به دور دوم نیاز نبود و ارزش آنرا نداشت تا ریاست آقایان کرزی یا عبدا لله را با اعتماد و حق و رای میلیونها انسان این سر زمین به مصادره و یا معامله می گرفتند، و یا در درو دوم جان و مال هزاران انسان را بار دیگر به خطر جدی مرگ و گوش و بینی و دست بردن ها می انداختند. کاندید ها، حکومت ها و دولتها می ایند و میروند و لی آنچه جاوید و پاه بر جاست مردم و اراده ملت می باشد، حیف که این خلل پیش آمد و حال باد مردم را از خطرات جدی رای دادن محفوظ نگهداشت.
به یقین که با این عمل حس بی اعتمادی در پیکر نو بنیاد سیستم انتخاباتی درز کرد، دموکراسی نو پاه و نظام مردم سالاری زیر سوال رفت و برای همیشه بی اعتبار گردید، به رای و تصمیم میلیونها انسان بی احترامی شد. در یک کلام، تخم شک و بی اعتمادی میان مردم و دولتمردان برای همیشه کاشته شد و شاید تا سالیان سال هر انتخابات که از راه برسد رنگ و بویی این دورتقلبی را با خود داشته باشند. آیا حکومت چند روزه کرزی یا عبدالله ارزش آنرا داشت تا حرکت صادقانه و اراده پر شور و شوق مردم اینچنین به باد داده شود!؟ و به مسخره کشانده میشد؟ حالا شد این دور هم میگذرد و لی سیاهی به زغال میماند، " پیر مردن را چی! رخنه مرگ باز میشود!".
بازیگران غرب با سیاست روان شناسانهء شان، بازی روانی دیگری را در اذهان داشتند، برای آنان به دور دوم رفتن انتخابات افغانستان مهم نبود و نیست، بلکه با منحل کردن و تقلبی دانستن انتخابات افغانستان چهار هدف عمده را دنبال میکنند:
1: اخطار به کرزی:
اقای کرزی در سالیان اخیر گاه گاهی دهن کجی مستقم به غربی ها نشان میداد که در بعضی موارد به تنش کشانده شد، و یا بعضا حرکات نا سنجیده و غیر مسوُل کرزی در قبال جامعه غرب آنان را وادر کرد که یک گوشمالی سیاسی به ریئس دست نشانده شان بدهند تا در آینده داستان خیانت نوکر و ارباب تکرار نگردد. غرب به کرزی هشدار سیاسی داد که اگر نا فرمانی کند، ما قادریم که تو را از حالت صد در صد برنده شدن یعنی لقمه را از گلویت بیرون کشیم، پس محتاط باش و فرمانبردار و ما تو را بر کرسی ریاست خواهیم نشاند.
2: دلجویی از مجاهدین:
آمریکا و متحدانش در شرائط حساس کنونی که افراط گرایی خشین مذهبی- دینی و ترورزیم طالبی زیر نام اسلام، روز به روز قدرتمند تر میگردد، نیاز جدی به نیرو و رهبران مجاهدین دیروز دارند، تا حد اقل در وقت نیاز از آنان به عنوان آخرین سپر اسلامی در مقابل اسلامیون افراطی و تروریست استفاده نمایند. هم برای بازی سیاسی خود بهانه داشته باشند وهم برای حفظ جان خود و عساکرش سپری آماده! و آن را فعلا در سیمایی یار دیرینه شهید ملی افغانستان اقای عبدالله عبدالله می بینند. پس در حد دلگیری هم که شده این بازی را دوامدار نمایند و به یک تیر نه تنها دو نشان بلکه چهار نشان بزنند، اینجاست که از اقای عبدالله و اطرافیان مجاهدش هم دلجویی سیاسی میشود که آری، شعار ما فقط کرزی نیست، بلکه میتواند زی به عبدالله تبدیل شود.
3: تقلبی دانستن حکومت احمدی نژاد:
باطل نمودن انتخابات جنجالی و مشکوک افغانستان که شبیه آن در ایران بر گزار گردید و خونها ریخته شد، شاید هدف دیگری را بیرون از مرز سیاسی افغانستان دنبال کند و آن نشان دادن کج دهنی مستقم به انتخابات ایران و ریاست احمدی نژاد. شاید غیر مستقیم هدف از تقلبی و غیر مشروع دانستن دولت احمدی نژاد باشد و یا مقبولیت نظام مطلقه دینی مذهبی حاکم در ایران را زیر سول ببرند!
شاید آمریکا و متحدانش میخواهند به جهانیان نشان دهند، که آری در جهان سوم، کشور هایی رو به انکشاف و یا کشور های انکشاف نیافته هنوز سیستم انتخابات و دموکراسی آنچنان نهادینه نشده و مستحکم نیست که از تقلب جلوی گیری شود، اگر در افغانستان تقلب صورت گرفته است، در ایران هم امکانش بوده هست. پس فرق این دو کشور همسایه در این هست که در افغانستان دیده بانی جامعه جهانی، نظام مردم سالاری و آزادی بیان و اندیشه و عمل، قدرت و توانایی آنرا دارد تا از تقلب جلوگیری نماید و رای تقلبی باطل اعلان گردد تا حتی منجر به کشاندن انتخابات به دور دوم گردد، ولی در ایران دیکتاتوری مذهبی، حکومت مطلقه ولایت فقیه و سرکوب و خشونت، تقلب را مشروعییت بخشید و.....!
البته این تحلیل را در حد یک فرضیه بیان کردم ولی به یقین که با ابطال انتخابات در افغانستان جهت نیش کنایه بطرف حکومت احمدی نژاد نشانه رفته است، اگر این چنین نبود چرا کرزیی برنده شده را بار دیگر برنده میسازند؟
4: اطمنان به جهانیان:
برای جهانیان اطمنان دهند که آمریکا و متحدانش در قبال افغانستان جدی هستند و همیشه ناظر حال و شرائط سیاسی، اقتصادی و امنیتی این کشور هستند، و مردم افغانستان را در نیمه راه رها نخواهند کرد تا بهانهء ماندن را توجیه کنند و هم برگ برنده داوم شان را همچنان تازه بدست داشته باشند.
برای آمریکا و متحدانش، مشکل و بی نهایت پر هزینه خواهد بود که بعد از هشت سال سرمایه گذاری بالای آقای کرزی، شخص دوم را از نقطه صفر بر کرسی ریاست بنشانند، آقای کرزی تنها گزینهء برای غربیها خواهد بود، نه اینکه کرزی شایستگی بهتر دارد بلکه غیر از کرزی هزینه سنگین خواهد داشت. نظر به برنامه و خط مش سیاسی و اقتصادی کشورهای زی دخل در افغانستان، خیلی مهم نیست که کی ریئس جمهور سمبولیک باشد، چون سیاست قبل از قبل طرح میشود و فقط شکل ظاهری اجرایی آن به دوش ریئس دولت افغانستان میباشد و آن شخص چه کرزی باشد و چه احمدزی و چه عبدالله. هزینهء را که در مدت هشت سال بالای کرزی مصرف کرده اند حا لا نیاز ندارند که هزینه هنگفت را مصرف معرفی احمدزی و یا کدام زی دیگر نمایند، چون هر زی که بر کرسی باشد سیاست یک خواهد بود، پس چه بهتر که کرزی معرفی شده و به راه افتاده و در قالب جور آمده را در مقام ظاهری اجرایی در اختیار داشته با شند.
انتخابات حرکت نیک و آغاز امید وار کننده بود ولی اینکه به دور دوم کشانده شد رنج آور و نا امید کننده گردید، ولی این بار بایدمسائل مهم و حیاتی را حتی در حد اقل هم که شده در نظر گرفت و در مسیر آن حرکت کرد، و شعور سیاسی، آگاهی انتخاباتی و شناخت ولو در حد ابتدایی از نامزد مورد نظر را باید پیدا کرد. اگر گزینه خوب و خوبتر نداریم، حد اقل بد را از بد تر تشخیص باید داد. بدون شعور و اگاهی و شناخت، انتخابات میتواند به بیراحه کشانده شود و یک شخص فاقد صلاحییت سر نوشت پنج سال آینده مردم را به بازی گیرد و یا به اقتدار رساندان دیکتاتور بینجامد و یک حکومت استبدادی عرض وجود نموده حق و نیاز و آزادی مردم را به زور و ظلم و کشتار پاسخگو باشد. پس چه بهتر که مردم خود دقیق باشند و با اراده، آگاهی و شناخت فردی خود تصمیم گیرنده و رای دهنده باشند، نه با شعار هایی تزویری رهبران سست عنصر و جاه طلب. چنانچه بیاد داریم که ائتلاف هایی نا متجانس و نا همگون آقایان محقق، فهیم، دوستم و اسمعیل خان سوال هایی گنگ را در اذهان به وجود اوردند، آنها خواستند نظر و خواست و منافع فردی شانرا بر خواست و منافع مردم ترجیح داده تحمیل کنند ولی به یقین که مردم عاقل و هوشیار تر از آن هستند تا بازی رنگ و نیرنگ را بخورند.
جالب اینکه اولین عکس العمل مطبوعات و رسانه ها با شیندن خبر ائتلاف بخصوص ائتلاف محقق-دوستم با کرزی، آقای کرزی را حتی ماه ها قبل از انتخابات برنده و رئیس جمهور انتخاب شده اعلان کردند، فقط به خاطر که دو فرد از میلیت هزاره و ازبک با معامله سیاسی و شخصی دست به طرف کرزی دراز کرده بودند.
متاسفانه مطبوعات با عادت عجولانهء همیشگی اش بر مسند قضاوت بر آمدند و ملییتها یی تاجیک، هزاره و ازبک را به گله هایی گوسفند تشبیه کردند، چون مقام چو پانی را به مارشال فهیم، محقق و دوستم داده بودند و مردم را همچون رمه بی اراده ، دنباله روی جاهل و کور تعبیر کردند. بهتر و سازنده میبود اگر مطبوعات و رسانه هایی آزاد از زاویهء دیگری و به شیوه شک و کاوش به ائتلاف می نگرستند و به اراده میلیونها انسان تاجیک هزاره و ازبک تو هین نمی کردند و قضیه را نه به شکل قضیهء تمام شده بلکه به شکل سوال مطرح میکردند :
که آیا بعد از ائتلاف سه تن! آیا مردم هزاره ، تاجیک و ازبک،به خاطر این سه فرد به کرزی رای خواهند داد؟ یا نه؟
در اخیر اشاره کوتاه به جامعه هزاره و ازبیک:
چون افراد کاندید از دو قوم پشتون و تاجیک هست، پس تعیین کننده و برنده اصلی این دور دوم انتخابات میلیت هزاره و ازبیک خواهند بود، بدون شک که این دو قوم به کرزی رای خواهند داد البته به دلایل ذیل:
۱: مثل انتخابات پنج سال قبل، گزینهء انتخاب شوندهء قومی برای چهار میلیت بزرگ وجود ندارد تا رای مردم بر اساس قومی میان آقایان کرزی، قانونی، محقق و دوستم تقسیم شود، و یا مثل ا نتخابات ۲۹ اسد سال روان، اشخاص مانند بشر دوست و ده ها افراد متفرقهء دیگر کاندید نیستند تا باز فورمول قومی فعال گردد.
۲: آقای کرزی اگر در طول هشت سال خدمت، کار سازندگی و اقتصادی و ...... نکرده، ولی حد اقل در جنگهایی داخلی دهه نود میلادی دخیل نبوده و در کشتار مردم بیگناه دست پر خون ندارد، این خود میتواند رول عمده را بازی و رای مردم عام را با خود داشته باشد.
۳: بعد از دوران تاریک و قتل و کشتار، وحشت و ترور فراگیرامارت سیاه طالبی بر بنایی دین خشین و اصولات ریش و لنگی، مردم شدیدا به ستوه آمده بودند.
آمدن کرزی یک جرقه امید آن زمان گردید و از چهرهء قرقلی سر یک انسان دموکرات، روشن و آزاد اندیش به نمایش گذاشتند البته در دوران بعد از سقوط امارت طالبی، که اثرش تا هنوز در ذهن عامه مردم بلا دیده ء دور امارات طالبی باقیست.
۴: با آمدن کرزی و جامعه جهانی حد اقل جنگ دامنه دار داخلی رسما پایان یافت، دولت دموکراتیک بر اصول دوموکراسی، عدالت اجتماعی- سیاسی نسبی و ارزشهایی حق شهر وندی، حقوق بشر و حقوق و ازادی فردی و اقلییتی نسبتا رشد و ریشه گرفت. مطبوعات و رسانه های جمعی رنگ و رونق یافت و....و به یقین که نام نیکی از آن اقای کرزی گردید، حال این بحث جداست که آقای کرزی بعد از هشت سال چه کرد! کرده توانست؟ و یا به خواب گزراند، ولی بدون شک که روزهایی طلایی کرزی در انتخابات امروز بی تاثیر نخواهد بود، اگر کمکی به کرزی کرده نتوانست، حد اقل سد راهی پیروزی یکی از فر مانده هان شورایی نظار جهادی آقای عبدالله خواهد گردید.
۵: معاونت دوم دولت به هزاره ها داده شد و مذهب شیعه در تاریخ افغانستان بار اول در کنار مذهب سنی رسمی و کشوری گردید، که این میتواند تا حدی رای مردم هزاره و شیعه را به صندوق کرزی سوق دهد.
۶: ارتباط نیمه تنکاتنگ کرزی و دوستم هم میتواند در رای برادران ازبیک تاثیر گذار باشد.
۷: مثال دوران ظاهر شاه را میتوان اضافه کرد، که اگر در دوران هشت ساله کرزی از نگاهی کار و انکشاف، اقتصاد و تجارت، باز سازی و کار خانه سازی، صلح و امنیت، خدمت و همکاری و......غیره اگر اب از آب تکان نخورده است، حد اقل آب در حالتهایی مثل جنگهایی داخلی پاشان و ضایع نگردیده است.
۸: در دوران هشت ساله کرزی هزاره ها و ازبیک نسبت به دوران گذشته از حق سیاسی بیشتر بر خوردار شده اند و وزارت و صدارت خانه هایی نسبتا زیادی را در اختیار داشته اند، البته این را به حساب احسان کرزی فکر نکنیم، باید بیشتر از این تعداد را به هزاره و ازبیک میداد، ولی نظر به گذشته ها و در ذهنیت عامه این میتواند رول مهم داشته باشد و یا به حیث جملات تبلیغاتی استفاده شود و افکار عمومی را به خود جلب نماید ، که آری! با کرزی ما ملییتهایی محرم این همه را داریم که در طول تاریخ چهار یکه آنرا هم نداشتیم .
۹: کرزی امتیازات زیادی نسبت به عبدالله دارد، لازم نیست با شمارش نقاط منفی که عبدالله در اذهان عمومی پشتونها، هزاره ها و ازبیکها دارد به شمار نیشینیم و وقت ارزنده خواننده ها را بیگیرم.
۱۰: شما چه فکر میکنید............................................................!؟؟؟
اما انتخابات دور دوم که از راه میرسد سوالها زیاد قابل پرسش و پاشخ هست که در آینده به توضیح و تحلیل گرفته خواهد شد که:
آیا در دور دوم انتخابات، مردم با همان شور و شوق دور اول پای صندقهای رای خواهند رفت؟
آیا دور دوم انتخابات از جنس گزار خواهد بود یا از جنس گذار!؟
تشکر — حفیظ ا لله خرمی خرم
پيامها
31 اكتبر 2009, 00:47, توسط سروش سکوت
نویسندهء محترم که هنوز قضایا را از چوک دهمزنگ و جری و جوک بابه مزاری و احمدشاه مسعود میبیند، هیچ درک نکرده است که دشمن اصلی کیست؟ نمیدانم این گونه افراد نوشتهء خودرا قبل از چاپ مرور میکنند یا نه؟ تناقض گویی های برادر عجیب است. فرض مثال میگوید کرزی یک سمبول اجرایی است بعد او را مسئول امنیت و عنصر بازدارندهء جنگ های داخلی تلقی میکند. فاشیست هارا باید مهار کرد. در چشم فاشیسم پشتون ازبیک ها و هزاره ها به مراتب مطرود تر اند. به حرفهای این گونه افراد بازی نخورید. راه فلاح همهء مردم و منجمله ازبیک ها و هزاره ها و تاجیک ها در اتحاد با هم است تا غول قبیله را به راه آورد.
31 اكتبر 2009, 05:46, توسط haqbeen
برادر گرامی خرمی!