پدر، مادر شما ملامت هستید...
به راستی مرز احترام و اطاعت به پدر و مادر کجا باشد؟ آیا به "خشم" پدر به "خرافات" مادر و به "نفرت" والدین نیز می توان احترام گذاشت؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
طفلی را می شناسم که پیوسته "پتق"(بینی پچق) صدایش می کنند. نام اصلی اش را نمی دانم، ولی در چند محفلی که او را دیده ام دختران همبازی او همیشه او را " پتق " صدا نموده اند. خوارشمردن و توهین که در پشت کلمه "پتق" نهفته است با لحن توهین آمیز و دشنام گونه ای دختران همبازی "دخترک" آزاردهنده و دردناک جلوه می کند. اما آن "دخترک" آنقدر با آن نام صدا شده است که دیگر وجودش در مقابل توهین و خوارشمردن گویا واکسین شده، و او کاملا آرام و عادی به نظر می رسد. " دخترک" از پدر هزاره و از مادر تاجک است. ظاهرا، سالها پیش والدین "دخترک" از هم جدا می شوند و مادر راهی خانه شوهر جدید می شود." دخترک" سالهاست که با مادرکلانش زندگی می کند. دردناک آنجاست که مادرکلان "دخترک" نه تنها از او دفاع نمی کند و بلکه خود نیز او را " پتق" صدا می زند. اگر "دخترک" و مادرکلانش در افغانستان زندگی می نمودند شاید این داستان ارزش یادآوری را نمی داشت. در سرزمینی که پیوسته در آن پرچم "نفرت" و "جهل" به اهتزاز بوده است، توقع احترام به انسانیت انتظار خطا و نا بجاست. اما "دخترک" و مادرکلانش در امریکای شمالی زندگی می کنند. جاییکه همین پارسال مردی که زندگی بسیار مشابه با " دخترک" داشت، راه به کاخ سفید باز نمود و رییس جمهور امریکا شد.
با مرد جوانی آشنا می شوم که 25 سال از 32 سال عمرش را در امریکا زندگی نموده است. فامیل او از اعیان قندهار و پشتون است. در صحبت نمودن فارسی مشکل دارد اما به پشتو و انگلیسی راوان صحبت می کند. . وطندار ظاهر غربی دارد و با افتخار می گوید که یک کاپیتالیست است و به امریکا عشق می ورزد. دلش بالای خالدحسینی پر است و می گوید او آبروی افغانها و مخصوصا پشتونها را برده است. از نظر او بسیاری از افغانها راسیست اند و نگاه کلیشه ای و بدبین نسبت به قندهار دارند. می گوید برادرش با دختر اندونیزیای ازدواج نموده است. و پدرش زن برادرش را "هزاره" صدامی زند. وقتی می پرسم واکنش خانم برادرش چیست، می گوید ما برایش گفته ایم که هزاره کلمه بسیار بد نیست.
فامیل های هزاره را می بینید که کل پشتونها را طالبان و کوچی، و کل تاجکها را مکار می دانند.
جوان هموطن را می شناسم که بجرم اینکه همنصفی اش را "چینایی لعنتی" صدا نموده است برای یک هفته از حاضرشدن به مکتب منع شده است. با یقین می توان گفت رسانه ها و صنف های مکاتب و دانشگاه های غرب "نفرت قومی" تبلیغ و تدریس نمی کنند. پس چرا اغلب جوانان هموطن ما در غرب نه تنها از مردان و زنان اقوام دیگر نفرت دارند و بلکه به کودکان قوم دیگر نیز نفرت می ورزند؟
بی هیچ تردیدی، ملامت به آدرس فامیل های افغان حواله می شود. باور دارم هرکدام شما نمونه های متعددی از نفرت ورزان را در میان آشنایان تان می شناسید. اگر کمی شهامت و صداقت به خرج دهیم می بینیم، که پدران و مادران ما هنگام کوچیدن از افغانستان بقچه های نفرت و خرافات را نیز با خود به غرب آورده اند. احترام غلوآمیز و اطاعت بی حد و مرز معمول نسبت به والدین در میان افغانها شایسته بازنگری و نقد است. به راستی مرز احترام و اطاعت به پدر و مادر کجا باشد؟ آیا به "خشم" پدر به "خرافات" مادر و به "نفرت" والدین نیز می توان احترام گذاشت؟
پيامها
5 اكتبر 2009, 10:23, توسط آصف
سلام
به موضوع جالبی پرداخته اید که تا هنوز درین مورد کمتر چیزی نوشته شده ویا اصلا نوشته نشده است . مشئله اینجا است که مردم افغانستان 90 درصد ان بیسواد هستند واصلا نمیدانند که چطور اطفال شان را تربیت بکنند وخود را درین مورد مسئول هم نمیدانند . بخش خیلی کمی هم که سواد نسبی دارند نمیتوانند دانسته های ناقص خود را در عمل پیاده کنند چون خود از پدران ومادران خشن وسنتی بوجود آمده اند ودارای انواع عقده ها وکمبود های تربیتی هستند . بطور مثال همین اعلیحضرت امان الاه خان که خیلی به تجدد خواهی وآوردن دموکراسی وباور های جدید درمیان عده ای از هموطنان معروف است گاهی چنان خشمگین میشد که تمام بزرگان وروشنفکرانی را با او در یک مجلس میبودند بباد ناسزا میگرفت ومیگفت " یادتان نرود که من باز هرچه نباشد نواسه عبدالرحمن خان هستم اگر بیشتر ازانچیزی که من میخواهم پارا از گلیم تان درازتر بکنید تیل داغ تان میکنم"