کارتون درکشوری با شالوده های بیمار و شیرازه از هم گسیخته
مصاحبه اختصاصی با بشیر بختیاری "باچه آزره"/ اگر یک عده از شخصیت های کاری من بینی زین اُشتری و چشمان حد قه دریده وسرمه کشیده یا لنگی اوغانی دارند آنها بیشتر طالبان هستند و یک انتحاری یا یک طالب و رهزن یا آدمکش دیگرنمیتواند شخصیت جز این داشته باشد و کار باید قرب حقیقت داشته باشد.
بشیر بختیاری یکی از فعال ترین همکاران سایت کابل پرس? است.
هرچند هنرمندان را آثارشان تفسیر و تعریف میکنند، اما بخاطریکه بختیاری درپهلوی کار گرافیک و کاریکاتور، فیلمساز برجسته کشورنیزاست ازاینرو گفتیم تا فرصتی است، آنرا غنیمت شمرده و با ایشان مصاحبه ای داشته باشیم تا بیشترازخودشان بشنویم.
این مصاحبه اختصاصی را امین وحیدی البته ازراه دور و به صورت آنلاین با وی انجام داده است.
نام آشنای بشیربختیاری را همه شنیده ایم، خصوصاً که آثار وی را با نام هنری "باچه آزره" درسایت های مختلف بخصوص درکابل پرس دیده ایم.
بختیاری ازبهترین کاریکاتوریست ها و طراحان گرافیک کشوراست که تا کنون آثارگرافیکی و کاریکاتورش درسایت های مختلف نشرگردیده است و هنرش علاقه مندان زیادی دارد. ظرافت، پختگی و گویایی آثار بختیاری نیازی به تعریف ندارند چون همه خود گویا اند!
هرچند هنرمندان را آثارشان تفسیر و تعریف میکنند، اما بخاطریکه بختیاری درپهلوی کار گرافیک و کاریکاتور، فیلمساز برجسته کشورنیزاست ازاینرو گفتیم تا فرصتی است، آنرا غنیمت شمرده و با ایشان مصاحبه ای داشته باشیم تا بیشترازخودشان بشنویم.
این مصاحبه اختصاصی را امین وحیدی البته ازراه دور و به صورت آنلاین با وی انجام داده است.
بشیربختیاری یکی از فعال ترین همکاران سایت کابل پرس? است
سؤال اول: درکشوری مثل افغانستان شما منحیث کاریکاتوریست چه مسئولیتی احساس مینمایید؟
بختیاری: درکشوری با شالوده های بیمار و شیرازه ازهم گسیخته ای که فاشیزم قومی بُردهمگانی دارد، در کشوری که شعارمُحصلین شان مرگ بردانشگاه یعنی زنده باد خریت باشد، درکشوریکه میمون انکشاف یافته یی مثل کریم خرم وزیر فرهنگش باشد، درکشوریکه فرهنگ انتحار سبغه ی دیانت داشته باشد، درکشوریکه ریس جمهور و رده های اول کشوری اش جزتبعیض ودروغ چیزی نبافند، بجای احساس مسولیت یا باید نان را به نرخ روز چوبخط کرد یا پشت میله های محبس باید جان سپرد.
سؤال: شما زبان طرح کاریکاتوررا با زبان متن قلم چگونه مقایسه مینمایید؟
بختیاری: بعقیده من کاریکاتورکلام صریح تصوری و ایجاز یک متن طویل و خسته کننده ی میباشد که بزبان خاصی تحریر میگردد.گاهی یک کاریکاتور یا کارتون با چند خط ساده خویش یک کتاب معنا را زیربغل دارد، زبان کاریکاتور زبانیست که مقید به کلتوریازبان خاصی نمی باشد وکاریکاتوراین سخاوت را دارد که تبعیض میان فرنگی ودری زبان یا سیاه و سفید قایل نیست همه همسان زبان کاریکاتوررا میدانند. کاریکاتور تنها ترین زبان مشترک اولاد آدمست درحالیکه متن نوشته نیاز به سواد خاص دارد. چشمان نیلی وبادامی هردوبا دیدن کاریکاتور ولو با چند خط ساده ،معنی ومفهوم را درمیابند ودریک جمله کاریکاتورزبان ترجمه شده همه ملل وفرهنگ هاست که هیچ متن قلمی ازین توانایی برخوردار نیست.
سؤال: چه خوب خواهد بود، کمی هم درمورد دیگرفعالیت های گرافیکی و فلمسازی تان نیزمعلومات بدهید.
بختیاری: کارهای گرافیک من نیز مثل کاریکاتورهای من متاسفانه خالی از کاستی نبوده اند. اما با این همه تقریبا از 20 سال بدین سو روی گرافیک ، طراحی مدرن ، کارتون و فیلم های ویدیویی کار میکنم و صدها؛ لوگو،پوستر، بلبورد، جلد کتب وغیره ازکارهای من قبولی شان را درنشر گرفته اند و فعلن نیز با تعدای از جراید غربی همکاری دارم.
درمورد فیلم: من روی کارهای داستانی - هنری کمتر کارکرده ام و اغلب کارهای اجرایی من مستند بوده اند. من دردوران جنگ علیه تجاوزشوروی وجنگهای داخلی حدود بیش از دوصد فیلم مستند را ساختم واولین وآخرین ژورنالیستی بودم که از عملیات های مجاهدین دردوران پرآشوب حضور روسها، از داخل شهر کابل فیلم تهیه نمودم . حدود ده ماه را در تلویزیون طلوع سرگرم ساخت برنامه های تفریحی (دوبله کاتور،آلبم هفته وخبر) بودم اما از محیط کاری این شبکه خوشم نیامد قراردادم را با آنها فسخ نمودم ودوسال اخیررا درکابل مشغول ساخت کلیپ های تبلیغاتی تلویزیونی بودم و کلیپ های که تهیه نمودیم خوشبختانه از بیشترین کلیپ های بود که درکابل توفیق نشریافته وروی آنتن رفتند واینک که یک سال از مسافرت من میگذرد هنوز این کلیپ ها از شبکه های کابل نشر میگردند.
سؤال: اگرکمی از جایگاه هنر کاریکاتوردرمیان مردم ومطبوعات وطن برای خوانند گان ما بگویید ، خوانندگان مستفید خواهند شد.
بختیاری: متاسفانه کاریکاتور درکشورما چنان موضوعات بسیاردیگرمحل از اعراب نیافته است. دربازار مترقی تکنالوجی امروز هنوز خیلی از دست اندرکاران مطبوعات کشور میخواهند سنت 50 سال قبل را درین جا حفظ نمایند. کهنه گرایی درافغانستان یک تابو شده است. من از مطبوعاتچی های میگوییم که کار با کمپیوتررا مباح ندانسته وخلاف اصول اسلامی! ودینی! شان میدانند. هنوزهستند کسانی که از درج عکس در نشریه ی شان ابا میورزند وهستند کسانی که هنوزمعتقد به حروف سُربی و چوبی هستند. فعلا اطلاع ندارم اما روزنامه انیس یک سال قبل را مشاهده فرمایید. با این وضعیت ناهنجار کاریکاتور یاهنر های مترقی دیگر حق دارند که درین کشور احساس مظلومیت کنند.
سؤال: شما بیشتردرکارهایتان ازچه چیزهایی الهام میگیرید؟
بختیاری: بنده به مسایل که بیشتر روی زبان هاست کمترتوجه داشته ام. یعنی عادتا میخواهم حرفهای را که ناگفته خواهند ماند را عرضه نمایم .همیشه خواستم از طرح کارتون این بوده است که بایدروی اندکهای که درآینده گلوگیر میشوند ذربین گرفت و میخواهم مخاطبم رامتوجه نمایم که روی این گفتنی هاوموضوعات دارد عنکبوت فراموشی تارمیتند.بیا اگر توانی داری کاری بکن که فردا دیر خواهند بود!بعنوان مثال اگر از تریاک فروشی کرزی یا جاسوسی اسدالله خالد،یا فتوا فروشی شیخ آصف ویا وردک گرایی فاروق وردک و پشتون گرایی احمدزی وووکارتونی بکشیم.این یعنی ایهاالناس!من آخرین کسی هستم که ازین موضوع آگاهی یافتم و برایم جالب است درحالیکه این دیگر برای مردم جالب نبوده و تازگی ندارد زیرا مردم این صفحه را قبل از من خوانده اند.
سؤال: دراکثرکارهایتان ، شما مشخصه های خاص شناسایی کرکترهای کاریکاتورهایتان حفظ کرده اید، دراین باره اگرروشنی بیشتری بیاندازید خیلی جالب خواهد بود.
بختیاری: شخصیت ها یا کرکترهای ثابت همیشه نقش امضای یک کاریکاتوریست را داشته وکاریکاتوریست را اغلب با این کرکترها میشناسند.کسانی که کرکترهای شان شکل معین یافته اند دیگر کمتر نیاز به امضا زیر آثار شان دارند. چنانچه مشاهده میفرمایید در کارهای من اغلب از ابزار استفاده میگردند. ولی درمورد آدمک ها یاکرکتر های کاری من، آنها ازمیان مردمی انتخاب گردیده اند که یک عمر درکنار شان بوده ام. تعدادی از دوستان با اعتراض برمن گوشزد نموده اند که شخصیت های کاری شما متوجه یک قوم خاص میباشند درحالیکه این طور نیست اگر یک عده از شخصیت های کاری من بینی زین اُشتری و چشمان حد قه دریده وسرمه کشیده یا لنگی اوغانی دارند آنها بیشتر طالبان هستند و یک انتحاری یا یک طالب و رهزن یا آدمکش دیگرنمیتواند شخصیت جز این داشته باشد و کار باید قرب حقیقت داشته باشد.به همین دلیل این نماد های توحش با لنگی نامنظم،تعویذ سبز روی شانه ،واسکت،ریش انبوه ،چشمان دریده وسرمه کشیده،قدخمیده ومطیع ،پاهای برهنه وپهن، هیکل خشن وگوش بفرمان حضور پیدا میکنند .
اگردرصفحات قبلی تاریخ ، مردم ازین کرکتر سیلی خورده اندوحق شان غصب گردیده اند،اگر احمد شاه درانی با این کرکتر به قتل عام ، تاراج وتباهی مردم هند پرداخت. اگرامیر عبدالرحمن با این هیکل؛ بخش اعظم هزاره ها، تاجیک ها،نورستانی ها،ترک ها و پشتونهارا نابود کرد.اگر 250سال این کرکترها مایه ی مباهات،عظمت و افتخار این کشور بودند.بگذار امروز کمی حقیقت این نماد آتیلایی برملا گردد. بگذار مردم بدانند که انگریز، روس، پاکستان امریکا ووودر سایه این کرکتر های شوم وپلشت چه ها در حق این مردم کردند. مردم باید باروی دیگراین سکه اشناشوند.باید ملا تروجان هارا به همه معرفی کرد.
سؤال: آیا تا کنون با عکس العمل های خشن مخاطبین کاریکاتورهایتان مواجه شده اید؟
بختیاری: تنها یکبار بخاطر طرح کاریکاتوری از چهره شیخ ابراهمی نماینده خامنه یی درامور افغانستان مورد بازخواست اطلاعات رژیم ایران قرار گرفتم اما مورد دیگریکه قابل یادآوری باشدرا بیاد ندارم .
سؤال: به نظربسیاری ها کاریکاتورفقط به منظورخنداندن طرح نمیگردد، بلکه حرفها و پیام های دیگری نیزدرپس آن است چه خوب است، درآن باره توضیح بدهید.
بختیاری: نکته ی خوبی را یادآورشدید، کاریکاتورجدی تر از ریشخند و نیشخند است. کاریکاتور بیان حقایق تلخ است تا استهزاء. این هنربا لطیفه، جوک و طنز تصویری یا موارد دیگری ازین قبیل تفاوت دارند. کاریکاتورچیزی نیست که اکثرا مردم ما برداشتی از آن دارند. بعقیده من یک کاریکاتور خوب هیچگاه نمی خنداند یک کارتون خوب باید آگاهی دهنده باشداعلان باشد نه آنی ومضحک که نقطه انقضایش قبل ازمصرف برسد.
سؤال: گاه گاه، بعضی ازکارهایتان کمی پیچیده اند که مخاطبین خاصی دارند، به نظرشما بهتراست کاریکاتور باید رک، گویا و ساده باشد و یا پیچیده وخاص فهم؟
بختیاری: کاریکاتوررا طراح اجرا مینماید اما دریافت وتعبیر در دست بیننده یا مخاطب است، هر کس برداشتی به قدر توان خود از آن دارند.گاهی طرحی را میبینیم که گفتنی های نقیض دارند.گاهی کارتونی کشیده میشود که یک المُنجد حرف را بهمراه دارد .کاریکاتورباید بیننده را دنبال خود بکشاند،اورابه فکر وادارد کارتون خوب باید بیننده را درخود غرق نماید.بعقیده من کارعریان ارزش ارایه را ندارد وکاریکاتورخوب آنست که درعین سادگی عمیق.گویاوحاوی پیام بوده وکمترتاریخ مصرف داشته باشد.
سؤال: یک کاریکاتوردرروشن ساختن افکارعامه چه نقشی را میتواند دارا باشد ؟
بختیاری: نخست باید بدانیم که در جامعه ی که روی آن بحث میکنیم کاریکاتوردرین بازاراز چه قیمت برخوردار است؟این هنردرکشور های مترقی میتواند نخست وزیر جرمنی را به محکمه بکشاند.میتواندانقلاب کیوبارا رهبری کند.میتواندترور ریگان را پیش گویی نماید.میتواندسقف درآمد سرانه مکزیک را ارتقا دهد.میتواند صدراعظم جاپان را از خشم وادار به حمله قلبی نماید.اما در کشور های مثل عربستان، ایران افغانستان ودگر کشورهای دین ابزار،کاریکاتورکوتاه ترین راه رسیدن به زندان.شلاق و در نهایت تجربه ی عبور از حلقه ی دار خواهند بود. اما درمجموع کاریکاتور به تنهایی یک رسانه قوی و نشکن بوده که میتواند جهت دهنده باشد .میتواند درجامعه ایجاد تحول نمایدوبرعکس به همان میزان کاریکاتور میتواند مخرب ،ویرانگرومتشتت باشد .
سؤال: ازکارهای دیگرکاریکاتوریست های کشور ویا کشورهای منطقه کارکی ها را بیشترمیپسندید؟
بختیاری: متاسفانه دربین هنرمندان کاریکاتوریست هموطن ما کمتر کسی دیده میشود که این هنررا جدی گرفته باشند.تقریبا همه نقطه صفررا بطواف گرفته ایم . اکثر آنچه را که کارتونیست های ما تحویل مطبوعات میدهند درمجموع به لقمه های جویده شده می مانند. یعنی اغلب کاریست که بعد از دیگران تکرار میگردندو ابتکارونوآوری کمتری درآثاراین دوستان دیده میشود وبا تاسف باید گفت که حرف تازه برای مخاطب خویش کمتر داشته ایم وعلت عمده آن نیز پراگندگی، عدم توجه ، مرکزیت وحمایت ازین قشر بوده است. اما درین میان کارهای بعضی ها مستثنی وجدی است ولی دوراز منطقه استادان بزرگ بسیاری هستند که هرکدام دنیای ازگفتنی را درسایه روشن های بسیط خویش میگنجانند همانند: آیدین آغداشلو،زلات کوفیسکی ، کوزوبوکین ، آرث، بارتاک ودگرهای دیگر.اما در کشورهای نزدیک کاریکاتوریست های؛چین، ترکیه،ایران وبحرین بیشتر شهرت جهانی درین رشته کسب نموده اند .
سؤال: آیا درهنگام طرح کاریکاتورهایتان، خودتان را هم خنده میگیرد یا خیر؟
بختیاری: یادم نیست تاکنون روی طرح های مضحک کار کرده باشم زیرا کارتونهای که من کار کرده ام کسی را نمی خندانند. درون مایه ی کارهای من همیشه با پرسش ودرد عجین بوده اند ودرد کسی رانمی خنداند.من با مخاطبین خویش شوخی ندارم ودوست دارم حرفی رااگر دارم جدی بگویم. میخواهم احساسم را درین قالب تحویل بیننده بدهم وگفتنی خویش را ازین طریق بگوش آنهای که کارهایم را میبینند برسانم.
به عنوان آخرین سؤال: چه موقع بیشترازکاریکاتورهایتان لذت میبرید، زمانی که مخاطب را بیشتربخنداند یا بیشتربسوزاند؟
بختیاری: هدف عمده من از کار روی کاریکاتور وطراحی رسانیدن بیان واقعیت های محسوس من اند. وقتی از کارم لذت میبرم که گفتنی وپیام خویش را در سایه ی کاریکاتورتقدیم توانسته باشم . تنها رضایتی که برایم دست میدهد همانا بیان حرفهایست که دردل دارم و میخواهم دراین قالب(کاریکاتور) برای مردم مطرح نمایم .
امین وحیدی: بختیاری عزیز، تشکرازوقت گرانبهایتان که درخدمت روشنی اذهان عامه قراردادید.
کارتون به روایت عتیق شاهد!
گفت و گوی کامران میرهزار با عتيق شاهد!
سه شنبه 5 اوت 2008, نويسنده: کامران میرهزار
پيامها
24 آپریل 2009, 01:54, توسط حدادظفری- دانشگاه تهران
چه خوب بود که مدیریت سایت محترم کابل پرس? ازینکه سایت معتبر وجهانی و آشنای همه مردم ماست.با این هنر مند عزیز یک مصاحبه کلی انجام میداد تا مردم از فعالیت های وی اطلاعمند میشدند.خیلی ها میدانند که کاریکاتور یکی از هزار بخش کار های آقای بشیر جان بختیاری است.او سالها در رادیوی صدای امریکا برای این مردم خون دل خوردو از دوردست ترین نقاط کشور گزارش میداد و به باور همه ما او از موفقترین ژورنالیست های این وطن است .او هزارها طراحی را برای این مردم در مطبوعات هجرت نقش آفرینی کرد.بختیاری دهها نمایشگاه از آثار هنری خود و دیگران برای معرفی هنر هموطنان دایر نمود.آقای بشیر جان بختیاری یکی از نویسنده های موفق تیاتر کشور است.من با طنز نوشته های این هنرمند عزیز آشنایم اگرچه که هنوز اورا ندیده ام و نمیشناسم .او از شاعرانیست که در دوران مقاومت اشعار او از بهترین هابود.این مصاحبه از نظر خیلی از کسانی که با هنرهای ا یشان بلدیت وآشنایی دارند ناقص و نا چیز است.
24 آپریل 2009, 18:11, توسط عاشق اله
چه خوب میشد اگر در کنار کارتون های خوبت در مورد توحش طالبان جانی، چند کارتونی هم از غداران هم ملیتت مثل محقق، خلیلی، سید علی جاوید، خدایداد، سرور دانش، بابه مزاری و دیگران (که جنایت و و طنفروشی و فساد و ابتذال شان کمتر از ملاعمر و گلبدین و سیاف و دیگر جانیان نیست) ارائه میکردی، تا میشد به وجودت افتخار کرد و گفت که درین وطن یک هنرمند واقعا شریف و دلسوز و با وجدان بیدار داریم.
وقتی این مرز های ملیتی و قومی و منطقوی را شکستیم آنگاه میشود علیه هر نیروی ضدانسانی و شریر و خاین و مزدور متحدانه بایستیم.
25 آپریل 2009, 11:51, توسط سوسیال دموکرات
بله عاشق جان تو راست میگی. اما کاشکی یکبار کارتونیست هم ملیتی خودت (هژبر شینواری) را هم ببینی. کارهایش را ببین و بعد قضاوت کن. شینواری همه سوژه هایش تبلیغ میخ زدن به سر و طالب کشی های محقق است.(هزاره به سر کسی میخ نزده، اما کسانی را زنده زنده سوختانده. میدانی: چون پاسخی بهتر از سوختاندن به متجاوز نیست. کدام هزاره به سیافی ها گفته بود که به دشت برچی بیایند؟). تو بیا خودت قضاوت کن. محقق را که گفتی. تحقیق کن محقق کی هست و در کجا و بر علیه کی جنگید؟ ها؟ فکر کو. نفامیدی؟ خیر است مه برت میگم. محقق رهبر حزب وحدت در شمال، و در دره (صوف) مستقر بود. جناح مقابلش هم رژیم فاشیست طالب آدم نما بود. او طالب بسیار کشت. خوب هم کرد. خدا عجرش بدهد. چون از سویی طالب به مناطق هزاره نشین تجاوز میکرد و هم رسما با هزاره اعلام دشمنی کرده بود و هم از سویی دیگر خداوند فرموده: ظلم گناه دارد، اما تحمل ظلم گناهی بیشتر. پس بنظر شما، آیا باید محقق مردمش را تنها گذاشته به اروپا فرار میکرد و یا با طالب پای میز مذاکره مینشست تا به سرنوش آقای مزاری دچار شود؟ها؟ مثلیکه جوابی نداری. خلیلی هم همانی هست که میشناسی. کسیکه بامیان را تا حد توان از تجاوز طالب نجات داد. او هم طالب کشت. دستش درد نبیند. میماند استاد مزاری. پس از سقوط رژیم سوسیالیستی، هر قوم مستقلانه بر علیه هم میجنگیدند. کسی پروای کسی را نداشت. پس بلاخره باید کسی میبود که هزاره را رهبری میکرد، و یا باید هزاره ها زیر پای ناهموطنانشان منقرض میشدند. هیچگاه هم به این فکر نباش که اگر هزاره ها بیطرف میبودند و دست به تفنگ نمیشدند بعنوان قوم بیطرف در جنگ محفوظ میماندند. هرگز. فرهنگ جنگ تنها یک چیز میشناسد و آن هم ریختن خون. اگر هزاره رهبری نمیشد، شما مردم حتما دست به یکی میکردید و به اتفاق هم اول هزاره را میکشتید، به نامنوسش تجاوز میکردید و اراضی و اموالش را هم بین هم تقسیم میکردید تا سر فرصت دوباره سگ جنگی را با میدانی خالیتر بین هم آغاز کنید. پس شما کشتید و مزاری در دفاع کشت، شما تجاوز کردید و مزاری در دفاع کشت و بلاخره شما خیانت کردید و پیروان مزاری در پاسخ شما را کشتند. پس هرگز درین فکر نباش که یک هزاره، رهبرش، که مردمش را نجات داده به باد انتقاد بگیرد یا از مسعود و سیاف تمجید کند. خودت فکر کن!از کدام فعالیت مزاری کارتون بکشد و انتقاد کند؟ کارتون بکشد و بپرسد که چرا مزاری برای مردمش جنگید؟ یا کارتون بکشد که چرا محقق طالب را کشت و نگذاشت به هزاره تجاوز کند، ها؟از حرفهایم ناراحت نشو. فقط خواهش میکنم که اول منطقی فکر کو و بعد حرفی بزن. اگر مزاری نبود، امروز نه بختیاری بود که کارتون بکشد و نه من بودم که پاسخت را بدهم و نه مردمی بود به اسم هزاره. (توهین به خویش خیانتیست، خائن را هرگز ثمری نیست) منطقی و موفق باشی(راستی از سید جاوید گفتی. هزاره هر بدبختی که میکشد بخش اعظمش از دست سادات گرامیست. فاجعه افشار در تعاون سادات اتفاق افتاد)
27 آپریل 2009, 20:05, توسط عنایت الله هزاره
عزیز دل برادر
همین شخصیت هایی را که نام بردی، مثلاٌ بابه مزاری، استاد محقق یا سروردانش،آیا برای اثبات حرف ها و ادعاهای پوچ خودت کدام سند داری که ارائه کنی؟
اگر نداری پس چرا پوچ و عقده مندانه حرف میزنی.
امروز عصرلجاجت و خریت دیگرتمام شده است، تمام دنیا با منطق و سند پیش میرود، عزیز دل برادر، لازم نیست هم که به حرف های من قهرت بیاید، کمی با خود فکرکن!
عنایت الله هزاره
14 می 2009, 02:46, توسط حسرت
برادر عزیز سوسیال دموکرات!
حرفهایت کاملآ معقول ولی به عقیده من که خود را جز انسان بودن به هیچ ملیتی وابسته نمیدانم، خدمتت برادرانه عرض میکنم که،از این بزرگ مردانی مانند کریمی، خلیلی،محقق ویا استاد بزرگوار مزاری و امثال اینها که بخاط هم ملیت بودن از آنهادفاع میکنی آیا از جنایاتی که در قدم نخست با برادران هزاره نمودند چشم پوشی میکنی؟ آیا همین ها عامل جنایت ربانی و مسعود در افشار نبودند؟ آیا همین ها عامل جنایت طالبان خونخوار در مزارشریف و دگر جاها نبودند؟ یا باز هم بخاطر که هزاره هستند از جنایات آنها چشم پوشی میکنی؟ نه برادر وقت آن رسیده که حقایق را بیان کنیم اینها نیز برادران کوچک و بزرگ خاینین و جنایتکاران شناخته شده مانند گلبدالدین،سیاف،ربانی،مسعود، ملا عمر و امثال اینها میباشند که دست های همه اینها به خون ملت آلوده میباشد.
با عرض حرمت
حسرت
23 می 2009, 23:08, توسط Roksana
ashequla man nemifahmam ke in harfa ra az koja migi, Mazari jenayat kar????????????khob gosh kon tamame mellate hazara ke emroz vaziro vakil astan haqo hoqoqeshan ra ba dast awordan ba khatere fahm va mobarezay mazari bod wa emroz tamame mellate ke siyasi nabodan zanan kodakan nawjawanan hazara Mazari ra mesle yak padar meparastand hatta dar nabodesh tamame sokhanranihayash ra gosh dada wa amal mekonand lotfan next time bring your evidence because you just talk nonsense, lotfan bahd az margesh tawhina bas konid, faje afshar film dara faje afshar saddat javid wa anwari mohseni kadan wa madarek baresh wojod dara pass lotfan amee ke kase chizi namega wa ba jay zendano dar fehlan dar dawlat astan chopeta begiro gap nazanin ke dele hazaran mardom khon ast ,shoma har chi bogoyed haqiqat penhan namemana yak roz ne yak roz efsha khahad shod, jay khejalat ast.......waqean motasefam baray mardome be defa wa hamchenan kasani ke be fekr wa aqlo danesh sohbat mekonan, way bar anha ke taba mekonan mellat ra mesle hamesha ....what we have to tell to next generation ? that we killed eachother over stupid things, history repeats and we dont learn, open your eyes and get some information based on evidence then speak your mind.
thanks to kabulpress
and mr bakhtiyari live long and Khoda be with you !
24 آپریل 2009, 02:16, توسط زایری
تشکر میکنم از سایت پر بیننده کابل پرس? که من را با چهره این هنر مند بزرگ آشنا کرد
25 آپریل 2009, 18:48, توسط ققنوس
آقای بختیاری فرموده اید: "ولی درمورد آدمک ها یاکرکتر های کاری من، آنها ازمیان مردمی انتخاب گردیده اند که یک عمر درکنار شان بوده ام. تعدادی از دوستان با اعتراض برمن گوشزد نموده اند که شخصیت های کاری شما متوجه یک قوم خاص میباشند درحالیکه این طور نیست اگر یک عده از شخصیت های کاری من بینی زین اُشتری و چشمان حد قه دریده وسرمه کشیده یا لنگی اوغانی دارند آنها بیشتر طالبان هستند و یک انتحاری یا یک طالب و رهزن یا آدمکش دیگرنمیتواند شخصیت جز این داشته باشد و کار باید قرب حقیقت داشته باشد"
شما از لنگی اوغانی گفته اید؛ اما این لنگی به همان اندازه می تواند غیر اوغانی هم باشد. من میان لنگی ملا عمر و لنگی ملا عبدالعلی مزاری هیچ تفاوت نمی بینم. اگر نه بروید عکس ملا عمر و ملا مزاری را کنار هم بگذارید، چهره ها را بردارید و باز تشخیص بدهید که کدام لنگی مربوط کدام ملا ست. می توانید؟
27 آپریل 2009, 09:02, توسط سوسیال-دموکرات
من جواب جناب ققنوس را میدهم. خوب گوش کن: لنگی از نوع اوغانی را که آقای بختیاری گفته تفاوت زیادی با لنگی شهید مزاری داره. اول اینکه لنگی اوغانی توام با یک متر ریش تیره، بینی کوهان شتری، چشمان سرمه ای و چاک شده، تعویذ سر بازو، خشتک بسیار دراز که بزمین کشال شوه، ایزار بند تزئین شده مانند مناره های مساجد ایران، کلاشینکف، توپ، تفنگ و بوی خون مخلوط با تریاک همراه است، که این نوع لنگی تنها و تنها از غژدی، مغاره های تورابورا، مکاتب دینی پاکستانی و خلاصه از لجنزارها با حمایت سیاسی و اقتصادی کامل دولت افغانستان ظاهر میشن. اما لنگی مزاری از میان قشر ستم دیده و مظلوم برآمده که به جرم اوغان نبودنش شهید شد. حالا امیدوارم تفاوت لنگی ها را فهمیده باشی. در ضمن اگر منظورت در تفاوت ظاهری خود لنگی بوده باید عرض کنم که لنگی اوغان مدام چرک و چتل، زرد رنگ یا سفید و بسیار زیاد کلانتر از کله خالی خود اوغان است. اگر باز هم تردید داری، برو و در تلوزیون تفاوت بین لنگی محقق و ملا تره خیل را ببین. اگر باز هم قبول نداشتی پس روی حرفت استوار باش تا ثابت کرده باشی که چقدر بی منطق و ذلیل استی. موفق باد آقای بختیاری(اینجا منظور از اوغان همان کوچی، تروریست و انتحاری بوده. هدف برادران محترم پشتون نیست. ما پشتونهایی چون داکتر نجیب الله را داشتیم که اگر زنده میماند افغانستان را حداقل بهتر ازین میساخت و از خونریزی جلوگیری میکرد، حال آنکه جهاد مقدس برایش اجازه نداد)
27 آپریل 2009, 16:35, توسط ققنوس
آقای سوسیال-دموکراتیک بزرگه،
برنده این دور لنگی جنگی خودت هستی. اما وقتی از "ریش یک متره" می گویی، نباید فراموش کنی که مزاری یکی از درازترین ریش ها در منطقه را داشت. شاید همپالگی هایش بنا بر معاذیر طبیعی نتوانند از سنت ریش پروری اش پیروی کنند.
با دفاع از جنایتکاری مثل نجیب، نه از شرم توهین به هموطنان پشتونت می توانی بکاهی، نه هم هرگز سوسیال-دموکرات می شوی. محکوم کردن جنایتکارانی مثل خلیلزاد، ملاعمر، ملا عبدالعلی مزاری، احمدشاه مسعود، سیاف، گلبدین، محقق، خلیلی، آصف محسنی، فهیم، دوستم، و افشا کردن غارتگران از جنس احدی، احمدولی کرزی، قانونی، عبدالله عبدالله، عطا، بسم الله، مخدوم رهین و دیگران است که گام نخست در راه سوسیال دموکراسی بر می داری به شرط آنکه از سوسیال دموکراتان دم بریده و آلمانی از جنس رنگین دادفر سپنتا نباشی که با شرکت در کابینه پوشالی آبروی همه تان را برد
27 آپریل 2009, 19:59, توسط عنایت الله هزاره
سخنی درباره بابه مزاری (ره)
به دوستانی که تعصب، بی خردی، کینه،عقده و لجاجت کورکورانه پرده هایی جلو چشمان شان گردیده و مانع دیدن حقایق ازجانب آنها میگردند و هرازآن به بهانه ای علیه شخصیت تاریخی بابه مزاری (ره) تاخت و تاز میکنند، که سخنان شان به هیچ جایی هم نمیرسد، گفته شود اینکه:
شمایان هرچه بخواهید همان تبلیغات کهنه " دم روباهی" رژیم سیاف، مسعود ربانی را دوباره نعشخوارکنید، هیچ فایده ای ندارد. چون حقیقت آخر نمایان میگردد.
اما من سند واقعی و مستندی از محبوبیت، مردمی بودن و برحق بودن بابه مزاری را درلینک زیرتقدیم تان میکنم تا دل تان به حال کور بودن و حماقت تان بسوزد.
شاید خداوند شعوری برایتان بدهد و براه راست بیایید تا حق و ناحق را ازهمدیگر تمیزکنید.
لطفاً این لینک را باز کرده و ویدیوی مستند آنرا ببینید
http://www.urozgan.org/fa/inde...
به امید بهخردی تمامی دوستان کوته فکر
28 سپتامبر 2012, 13:58
ز باچه ازره تا خون در رگ ماست مزاری رهبر ماست