صفحه نخست > دیدگاه > حضور آمریکا در منطقه و تجزیه پاکستان

حضور آمریکا در منطقه و تجزیه پاکستان

آمریکا اگر از یک طرف بر روی طالبان آتش می بارد٬ ولی از طرف دیگر با پلان های سنجیده شده زمینه به رسمیت شناخته شدن طالبان را به حیث یک قدرت عمده در منطقه مساعد می سازد و با پیوند دادن طالبان پاکستان و افغانستان زمینه جدا نمودن پشتونستان را از پاکستان و الحاق آنرا به افغانستان مساعد میسازد. همانطوریکه در دهه گذشته با پشتبانی پاکستان طالبان را در افغانستان مستقر کرد
دوشنبه 13 آپریل 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

نويسنده: علی احمد زی

حمله به برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون "وزارت دفاع امریکا " در یازدهم سپتامبر 2001م. سر آغاز تحولات عمده، چرخشی و توسعه طلبانه ای بود، که دود آتش آن اگر تا هنوز سبب سوزاندن چشم های اگثر از کشور های ذیدخل در آن گردیده است، به یقین در آینده نزدیک سبب خفه شدن قربانیان آن خواهد شد. بعد از حادثه یازدهم سپتامبر با آنکه اگثریت از تحلیل گران و کارشناسان از همان اول آنرا یک دروغ بزرگ تاریخی و توطیه سی آی ای قلمداد نمودند، ولی بودند کسانیکه آن حادثه را باور نمودند و یا خود را آگاهانه به باور نمودن آن زدند. و در همدردی٬ همسویی و همدلی با ایالات متحده آمریکا از یکدیگر پیشی می گرفتند. حادثه یازدهم سپتامبر را اگر یک حقیقت دانست و بلفرض القاعده آنرا سازماندهی کرده باشد و یا این طرح و پلان توسط خود آمریکا به اجرا در آمده باشد. در هر دو صورت خود آمریکا را میتوان مقصر اصلی در مورد دانست. زیرا القاعده سازمانی است، که بانی و پشتبان اصلی اش خود آمریکا بوده است. و تا هنوز نیز بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم از طرف ایالات متحده پشتبانی میشود. به گفته اگثر از صاحب نظران با آنکه ممکن القاعده این کار را انجام داده باشد، ولی طرح اصلی از طرف خود آمریکا بوده است. ممکن تهیه نیروی انسانی را القاعده نموده باشد، ولی زمینه و امکانات توسط سازمان سیا مساعد شده است. سازمان القاعده با آنکه بعضی اوقات بخاطر قدرت مند جلوه دادنش و یا هم به راستی قبول می کند، که این حادثه را انجام داده است، ولی خود نمی داند٬ که این حادثه بزرگ را چگونه انجام داده توانسته است. به هر جهت از هر طرف، که به طرف حادثه فروریختن برج های دو قولو به دقت دیده شده و تلاش بخاطر شناسایی عاملین آن صورت بگیرد. سرنخ ها بطرف وایت هاوس کشیده میشود. و خواسته یا ناخواسته باید قبول کرد، که خود آمریکا حادثه یازدهم را با چهره دیگرش و یا توسط القاعده بازهم با معاونت سی آی ای خلق نموده است.

همانطوریکه حادثه ها در طول تاریخ سبب تغییرات عمده و استراتیژیک شده است. به یقین و باور کامل خلق شدن حادثه یازدهم سپتامبر نیز یک حادثه ساخته و پرداخته شده ایالات متحده آمریکا است تا بر اساس آن زمینه تحقق یافتن اهداف های بلند مدت و کوتاه مدت اش را مساعد سازد. بعد از به وقوع پیوستن حادثه یازدهم سپتامبر اینگار سر دمداران ایالات متحده آمریکا عاملین آنرا قبل از قبل در خواب دیده باشند. فورا بحیث عاملین اصلی آن حادثه القاعده را نامزد کردند. پرزیدنیت بوش بلافاصله بعد از آن در سخنانی گفت: "دیگران زمان و شرایط جنگی را که شروع شده تعیین کردند. ما چگونگی این جنگ و تاریخ خاتمه آنرا تعیین می کنیم.". بلی٬ القاعده ایکه تا هنوز توسط خود سی آی ای حمایت همه جانبه می شد. و بخاطر برآورده شدن هدف شرکت نفت آمریکایی بحیث ستون اصلی طالبان با جبهه شمال می جنگید. دیگر عمر مفیدش برای استفاده بیشتر آمریکا تمام شده بود، ولی سی آی ای خواهان استفاده نمودن نهایی و عمده دیگر تا حتی از جنازه آن نیز بود. ایالات متحده حادثه یازدهم سپتامبر را بزرگترین ضربه به اقتصاد، مردم و حیثیت ملی اش قلمداد نموده و به بهانه آن بعد از کسب اطمینان پشتبانی کامل از طرف متحدین قبلی اش بخاطر انتقام و از بین بردن القاعده و تامین امنیت جهانی نیرو هایش را بسوی افغانستان فرستاد. کشور پاکستان٬ که قبل از این افغانستان را بصورت غیر مستقیم و کماکان بصورت مستیم یکی از ایالت های خودش تصور می کرد. با آنکه نمی خواست سیطره اش را در افغانستان از دست بدهد٬ ولی در مقابل اخطار آمریکا مقاومت نتوانست و مجبورا درین جنگ ناخواسته آمریکا با القاعده سمت آمریکا را در بدل عفو قرض هایش و کمک های مالی بلاعوض دیگر از طرف کشور های اروپایی در راس آن آمریکا گرفت.

بگونه دیگر حادثه یازدهم سپتامبر را میتوان سر آغاز یک تغییر کلی در زندگی انسان معاصر، روابط کشور ها و جابجایی مهره های مورد تایید آمریکا بر اریکه های قدرت کشور های سرکش و یا استراتیژیک دانست. آمریکا بعد از وارد شدن در افغانستان و جابجایی مهره های مورد نظرش٬ فورا بجان صدام حسین یکی از وفادارن قبلی اش٬ که درین اواخر سرکش شده بود رفته و وی را با مهره های قابل تایید اش با کاشتن تخم نفاق دایمی و خانه جنگی در بین آنها جابجا کرد. و هم اینک یکبار دیگر افغانستان را محور سیاست های خارجی اش قرار داده است. تا بتواند اهداف های را که در زمان مصروف بودن اش در عراق برآورده نتوانسته بود. با دل آرام توسط عاملین داخلی با کمترین هزینه بر آورده ساخته و بطرف لقمه بعدی اش بخزد. باراک اوباما با ادامه خط ترسیم شده بوش، که بعد از حادثه سپتامبر اعلان نموده بود. حالا چگونگی جنگ های آینده را تعیین می کند. وی حضورش را در افغانستان با از بین بردن کامل القاعده مشروط ساخته است. القاعده ایکه تا آمریکا نخواهد هرکز نخواهد از بین رفت. و نیز مناطق قبایل آزاد را این بار خطرناک ترین نقطه جهان بر شمرده است. تا بتواند زمینه داخل شدن اش را در پاکستان مساعد سازد. با آنکه حضور آمریکا در افغانستان با اهداف چندین گانه است، ولی بعضی از اهداف حاد فعلی اش را قرار ذیل میتوان نام برد. دست رسی به منابع هایدورکاربنی کشور های تازه استقلال یافته روسیه، در محاصره قرار دادن کشور جمهوری اسلامی ایران "رقیب دیرینه امریکا در منطقه"، تحت نظر قرار دادن تاسیسات هستوی چین، جلوگیری از قدرت مند شدن و نفود دوباره روسیه در منطقه و تضمین امنیتی برای اسراییل و هند. ایالات متحده امریکا بعد از آنکه حملات هوایی اش را بر مناطق قبایل آزاد شروع نموده و تندروان مذهبی را در آنجا مصروف ساخته است. در ضمن آنکه تندروان مذهبی را در آنجا زمینه رشد٬ تربیت و موجودیت اش را مساعد ساخته است. یک تشویق همگانی را در بین دولت مداران پاکستان نیز به راه انداخته است. این عمل آمریکا سبب گردیده است، که مسله کشمیر بکلی در حاشیه قرار بگیرد. و حکومت مداران پاکستانی فقط و فقط در فکر نزاع های داخلی و تشویشات خودشان بخاطر حملات هوایی آمریکا و پاسخگویی و توجیه گری به مردم خودشان شان باشند.

شاید به جرات بتوان گفت٬ که امروز هر فرد عادی در پاکستان می داند، که پاکستان همیشه قربانی اهداف آمریکا شده است. کشور پاکستان آگانه و یا غیر آگانه و شاید هم بخاطر طمع خودش از روز تشکیل اش تا هنوز با آمریکا هم بازی گردیده است. آمریکا علت حضورش در افغانستان از آنچه ادعا می کند مغایر و به مراتب وحشتناک تر از گذشته است. اگر تا به امروز فقط افغانستان میدان کاروزار و طعمه اهداف توسعه طلبانه آمریکا بوده است٬ اینک نوبت پاکستان است. امریکا در منطقه با توطیه ترتیب شده خودش تنها و تنها بخاطر از بین بردن القاعده و تامین امنیت جهانی نیامده است. بلکه هدف بعدی اش لقمه چرب تر یعنی پاکستان و پیاده نمودن نقشه خاورمیانه جدید است. به گفته جنرال حمید گل ریس اسبق آی ایس ای القاعده ایکه ایالات متحده آمریکا از آن نام می برد. شخص و یا سازمان نیست، بلکه تاسیسات هستوی پاکستان است. کشور پاکستان یگانه کشوری اسلامیست، که با داشتن سلاح اتمی در منطقه به گفته دولت مداران اش نقش رهبریت مسلمانان را بازی می کند. و آمریکا به هر قیمتی٬ که باشد خواهان دست رسی کامل به تاسیسات اتمی پاکستان است. آمریکا همانطوریکه برای ادامه حضورش سیاست دوگانه را در قبال طالبان افغانستان بازی می کند. عین همان سیاست را با طالبان پاکستان نیز پیش گرفته است. از طرفی کمک های هنگفت بلاعوض را به حساب دولت پاکستان واریز می کند. تا طالبان و تندروان مذهبی را از بین ببرد. و از طرف دیگر از طالبان حمایت می کند. آمریکا با حملات هوایی بر مناطق قبایل آزاد در حقیقت تشنج میان طالبان و دولت پاکستان را تشدید می کند. با آنکه دولت پاکستان در چندین مورد با عقد معاهدات آرامش و امنیت با طالبان دست زده است، ولی با حملات هوایی آمریکا این معاهدات از بین رفته است. این حملات یک فضای کلی رعب و وحشت را در پاکستان ایجاد نموده است. و تا حتی رهبران احزاب بزرگ ملی پاکستان از در خطر بودن جدی تمامیت ارضی پاکستان حرف می زنند. و از قرار معلوم نوبت به بلوچستان پاکستان در همین نزدیکی ها نیز قرار است برسد. بلوچستان از نگاه مساحت بزگترین ایالت پاکستان است٬ که مطابق به نقشه خاورمیانه جدید آمریکا در آینده یک کشور مستقل با الحاق مناطق سیستان و بلوچستان ایران و نیمروز افغانستان خواهد بود. نماینده ویژه آقای اوباما برای افغانستان و پاکستان آقای هالبروک در آخرین سفرش به پاکستان با آنکه از حمله نکردن بر بلوچستان اطمینان داد، ولی متذکر گردید، که رهبران طالبان و القاعده در کویته اند. آمریکا اگر از یک طرف بر روی طالبان آتش می بارد٬ ولی از طرف دیگر با پلان های سنجیده شده زمینه به رسمیت شناخته شدن طالبان را به حیث یک قدرت عمده در منطقه مساعد می سازد. و با پیوند دادن طالبان پاکستان و افغانستان زمینه جدا نمودن پشتونستان را از پاکستان و الحاق آنرا به افغانستان مساعد میسازد. همانطوریکه در دهه گذشته با پشتبانی پاکستان طالبان را در افغانستان مستقر کرد. هم اینکه به کمک هند می خواهد حضور طالبان را در پاکستان نهادینه بسازد. معاهده سوات که به تشویق پنهانی انگلیس و آمریکا صورت گرفته است. خود به طالبان رسمیت بخشیده است. و اگر نه دولت پاکستان حاضر به عقد این قرار داد نبوده است. همانطوریکه تا هنوز آصف علی زرداری آن معاهده را امضا نکرده است. و تا آخرین حد توانش تلاش خواهد کرد٬ که زیر فشار نرود و زمینه تشکیل یک کشور دیگر را در بطن کشور خودش مساعد نسازد. آمریکا از یک طرف بر دولت پاکستان فشار می آورد٬ که با طالبان عقد قرار داد نماید و از طرف دیگر با رساندن اسلحه به طالبان توسط مراجع مختلف آنها را تشویق به بی نظمی و تخطی از قانون می نماید و بعد با دادن خون بهای ریختن خون آنها از دولت پاکستان خواهان از بین بردن معاهده با آنها و خود طالبان میشود. هدف آمریکا در نزدیکی ها مسمی نمودن پاکستان بحیث یک ریاست ناکام است. ریاستی که توان کنترول و اداره را ندارد و نمی تواند که تروریستان٬ تندروان و عاملین بی امنیتی در جهان را مهار بسازد. و از طرف دیگر اگر سلاح اتمی پاکستان بدست تندروان به افتد سبب نابودی جهان خواهد شد. فلهدا پاکستان باید تجزیه شود. و تاسیسات هستوی اش بخاطر اینکه بدست تروریسان نه افتد باید به آمریکا سپرده شود. قرار بعضی از گزارش ها نیرو های ویژه اسراییلی و آمریکایی تمرینات مخصوصی را بخاطر به کنترول گرفتن نیروگاه های اتمی پاکستان در صورت تجزیه شدن اش فرا گرفته است. آی ایس آی که یکی از ماهر ترین سازمان های اطلاعاتی جهان شمرده میشود. و به گفته اگثر از صاحب نظران شاید از جمله سازمانهای باشد٬ که سی آی ای بر روی آن کنترول ندارد. و تا هنوز به شکل خیلی ماهرانه توانسته است وظیفه اش را انجام بدهد. مگر حالا از قراین معلوم میشود که سازمان اطلاعات پاکستان تا زمانی از جمله بهترین سازمانهای اطلاعاتی بود٬ که همسو با سی آی ای کار می کرد٬ ولی حالا خود در بزرگترین توطیه گرفتار شده است. ای ایس آی پاکستان برای فعلا نه تنها از ارتش و دولت پاکستان دستوراتش را دریافت می کند، بلکه از سی آی ای آمریکا و طالبان نیز دستور می گیرد. اگر کمی بدبینانه تر به این قضیه بنگریم به این نتیجه می رسیم٬ که آی ایس ای پاکستان از همین حالا تجزیه شده است. در حقیقت معلوم نیست که آی ایس آی پاکستان امروز زیر نظر کیست و برای کی کار می کند. از طرف دیگر ای ایس آی پاکستان به یک سازمانی تبدیل شده است که خود یکی از طرف های قضایای حاد امروز پاکستان است. و حرکات آی ایس آی پاکستان خلاف تعهدات و اهداف دولت پاکستان به نظر می رسد. و هر روز بیشتر از دیروز بر معضله های پاکستان می افزاید. و پاکستان را بسوی یک ریاست ناکام می راند. چیزیکه هدف آمریکا است. قتل های زنجیره ای و هدف مند رهبران بلوچستانی و توطیه راه اندازی خانه جنگی در بین اقوام ساکن در بلوچستان مواردی اند٬ که ای ایس ای به آن متهم می گردد. آمریکا در نهایت خواهان این است پاکستان یگانه کشوری٬ که در نقشه خاورمیانه جدید باختش از همه بیشتر است٬ باید تجزیه شود و یکی از قسمت های آن به هند سپرده شود و یا تحت کشور جداگانه بنام کشمیر استقلال یابد. و قسمت دیگرش به بلوچستان آزاد تبدیل و ناحیه پشتونستان به افغانستان ملحق گردد. و بنام پاکستان فقط ایالت پنجاب و سند باقی بماند. ایجاد دولت های کوچک یکی از خواست های آمریکا از گذشته بوده است. زیرا توان مقاومت در برابر خواست های آمریکا نمیتواند داشته باشند و باید از آوامر آمریکا اطاعت نموده و همیشه تابع باشند.

خاورميانه با طراحی آمريکا!

افغانستان از نقشه ی جهان حذف می شود؟

سه شنبه 5 فوريه 2008

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • این طور مفکوره معلوم نیست که جامعه حقیقت به خود بگیرد ولی واقعا دلهره اور است..

  • Ba arz-e salam ,
    Een ba aqeeda-ye man nabudi-e motlaq-e Khorasan zamin ast. Rahbaran khwabida-ye ma bayad belakhera bedaar shawand wa huwyat mara nabayad begzarand ke paye-maal-e, wa ya khoda nakhwasta nabud shawad. Maa farsi zabanan melat-e bozorg-e astem. Ma ba donya eftekharat bozorg-e hadyia kardayem. Ma nabayad qorbani melat-haye digar-e shaweem. Zaban-e ma, huwyat-e ma , farhang-e ma hayaat-e maa ast, dar ghayer-e aan beteter khwad bud ke nabud basheem .
    Az ameen ala bayad dar chara-ye kar bayad shod wa oquq-e mosalam-e manra bayad tasbeet namuud.

    Khorasani KhS.

    • i think it is not possible in the short time but perhaps it is possible after some years .

    • امریکا و غرب ودیگر شیاطین هر چه بخواهند لا اقل جزئیات ان مخفی است و ما دسترسی نداریم اما با خرد و دور نگری خود باید مشکل خود را حل کنیم.نقشه شیاطین علنا دیکته نمی شود بلکه با الت کردن نا اگاهان است که اقدام می کنند.امروز طالبان الت دست قرار گرفته اند و بنوبه خودمردم پشتون بی چاره را الت قرارداده اند.چاره ای بهتر از این بنظر نمی رسد که سعی شود پشتون های پاکستان و افغانستان را یک جا نمایند و به انان استقلال بدهند که در بین خود هر کاری می خواهند و می پسندند در پیش گیرند و دیگران از انان(طالبان) رها شوند.چنین واحدی در خشکه اجبارا محصور است واقتصاد ان وابسته به همسایگان و ترانزیت سلاح قابل کنترل خواهد بود.توان جنگیدن به اسلحه است و ان هم محتاج پول است و پول را اگر شیاطین برسانند راه عبور می خواهد ودر صورت لزوم راه هوائی را هم همسایگان می توانند ببندند.بخش افغانستانی پشتونی ان است که یک سره به بخش پاکستانی پیوسته است و شامل قندهار و غرب که رگه هائی وجود داردنخواهد بود(البته بعد از عادی شدن وضعیت می توانند در کنفدراسیون همسایکان پذیرفته شوند) حوزه کابل راتنهانام اریانا خواهد بودنه افغانستان که همان پشتونستان را شامل است(لااقل بنظر بسیاری این چنین است) ودر کشمیر هم می توانیم از کشمیر واحد و مستقل از هند وپاکستان حمایت کنیم وبدون واسطه پاکستان از این طریق به هند دسترسی پیدا کنیم.پاکستان هم البته خودی است و می توانیم باتفاق به یک کنفدراسیون از اقیانوی هند بسوی غرب بیندیشیم.این یک پیشنهاد سیاست کلان از سوی کمترین جان فدابه پیشگاه مردم است.بباید که گویم به اواز نی/که جمشید کی بود وکاوس کی

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس