صفحه نخست > دیدگاه > سایت انترنتی (بینوا) یا دادگاه بدون استيناف قبیله

سایت انترنتی (بینوا) یا دادگاه بدون استيناف قبیله

درسایت کابل پرس، مقاله نوشتن زور وقوت وهمچنان حوصله مندی میخواهد، چه با چادری ویا بی چادری. چنانچه درجبین سایت خودتان به وضاحت میخوانید که: اگر ازانتقاد هراس ندارید به کابل پرس بنویسد. من ودیگر همفکران وهم مسلکانم که به کابل پرس می نویسیم انتظار داریم که شدیدا مورد انتقاد قرار گیریم
گوربز خان "عطاخیل "
دوشنبه 13 آپریل 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هنگامیکه این مقاله را درحال نوشتن بودم ، نوشته ای کوتاهی ازیک هموطن محترمه بنام زیبای "مهسا امیری" توجه مرا بخود جلب کرد که ایشان ازشدت عیظ وخشم که سرتاپای وجود شانرا فرا گرفته بود حتی خود ندانسته اند که جه نوشته اند وهدف ایشان ازارسال مضمون مذکور به کابل پرس? چه بوده است . تنها یک مشت کلمات دشنام گونه وتحقیر آمیزرا به آدرس بنده فرستاده اند که خدا کند سبب کاهش عقده هایشان گردییده باشد. اما من صادقانه باید عرض کنم که هیچ ندانستم ایشان چرا ازعلامه خواندن سیستانی توسط من رنجیده اند درحالیکه خود ازمدافعان ویا مدافعات ایشان میباشند. من ندانستم که ایشان چرا پرچمی بودن محب بارش را قابل نکوهش دانسته وبرعکس پرچمی بودن علامه سیستانی را قابل ستایش وحتی قابل اغماض. من هیچ ندانستم که منظور ایشان از " اخوانی" خواندن من چی بود دشنام یا توصیف .. و چه چیزی ازنوشته ها ویا به تعبیر ایشان سیاهکاری های من دلالت بر" اخوانی" بودن من کرده است.

من هیچ ندانستم درحالیکه ایشان جنگ های ذات الینی تنظیم هارا بخاطر قدرت درکابل به سبب برداشتهای متفاوت از اسلام دانسته وگویا این اسلام بوده که اسلامشناس بو جود آورده وهراسلامشناس درمقابل هم شمشیر کشیده واما ازشمشیر کشی ها و ترورها وقتل وتجاوزات ناموسی ایکه حاکمان سیکولار چندین قرنه این کشور وسایر کشورهای مسلمان وغیرمسلمان چه پادشاه وامیر وسلطان و کمونیست ، سوسیالیست و ناسیونالیست های دو آتشه درحق یکدیگر روا داشته اند چرا ازدید ایشان پنهان مانده است . اگرازجنایات سری استالین دراتحادشوروی سابق که هزاران همحزبی خودرا به وحشیانه ترین صورت مجازات کرده کشته وبالاخره خودش توسط یاران خودش به طور مرموزی ازبین رفت بگذرم یکی دو مثال ازکشورهای مسلمان خدمت شان عرض میکنم که اگرلطف بفرمایند جواب بدهند که کشتن هاشم میوندوال ملی گرا توسط سردار ملی گرای دیگر بنام محمد داوود ازکدام گونه اختلافات وبرداشتهای دینی واسلامشناسی نشأت کرد؟ .. ترور مرموز جمال عبدالناصر توسظ سادات را از کدام اختلاف دینی میدانند. محاکمه دکتورمصدق درایران توسظ دادگاه فرمایشی نظامی شاهنشاه وقت ازکدام اختلافات دینی ومذهبی میشأ میگیرد.. وبالاخره کشته شدن خود سردار ملی گرا با تمام اهل بیتش به فتوای کدام ملا وروحانی ویا اخوانی صورت گرفته و ریشه درکدام اختلافات مذهبی وفقهی داشته است. اینها شاید نمونه های خیلی کوچک وکوتاه باشد که نویسنده محترمه مهسا امیری ازارائه جواب آن عاجز باشد ولی میتوانند با استمداد ازعلامهء سرسفید چیزهای را به خورد عوام بدهند

. دربارهء سلیمان راوش ونظریاتش بنده طرف نیستم زیرا هربحث ازخود جا ومکان خاص دارد. ولی من در نوشته قبلی خویش اذعان کرده ام که بعنوان یک مسلمان معتقد ومومن به وجود الله ورسول بودن حضرت پیغمبرو سایر انبیاء وحمیع رسل اولوالعزم وغیراولولعزم ومنزل بودن قرآن بعنوان آخرین کتاب آسمانی طرفدار سانسور نظرات کفری نبوده ونیستم. وحتی خواهان تشجیع وتشویق سلیمان راوش وامثال ایشان هستم تا هرچه درسینه دارند بیرون بریزند و بنویسند. حال، دیگر این مربوط به مهسا جان امیری است که مرا چه می پندارند اخوانی ویا علمانی یا لائیک. تکرارا خدمت ایشان عرض میکنم که من هزارمرتبه نوشته های راوش را نسبت به علامه سیستانی هیجانی ترجیح میدهم زیرا سنگر سلیمان راوش درکابل پرس است که هرکسی میتواند آنرا نقد کرده وجواب بنویسد درحالیکه سنگر سیستانی سنگر منافقین است که درخزه، خودرا پنهان کرده وکثافت دانی افغان جرمن انلاین خلاف آنرا اجازهء نشر نمیدهد. بناء کفر بهتر ازنفاق است منافق کسی است . که هم ازنظام قبیله دفاع میکند وهم برضد اسلام قلم میزند این تعریف اصلی منافق است. درحالیکه سلیمان راوش عقیده اش را روک وراست درمیان میگذارد. اگر راوش اسلام را دین قبایل عرب می داند( که ادعای خیلی خندآور هم است ) بر نعش گندیدهء نظامهای قبیلوی افغانی نیز صحه نگذاشته ومدیحه سرائی نکرده است . بناء نباید درقضاوت خویش انصاف را از دست دهیم . سیستانی طرفدار مدرنیته وسیکولاریزم شما مدافع پروپاقرص نظام های قرون وسطائی بوده که حتی قبل از اسلام درشبه جزیرهء عربستان دوران خودرا طی کرده است. اما علامهء ما درقرن بیست ویک خواهان احیای نظامهای آنچنانی بوده ومدیحه سرای هر آنچه وهرآنکه پای لچ و لوطی ودزد وقاچاقبر وانسانفروش وزنباره ازتبار خودش بوده آنرا بنام قهرمان ملی وتاریخی برمردم ما می قبولاند. روی دلایل فوق بنده ، راوش را نسبت به سیستانی ترجیح میدهم.

تناقض دیگریکه ایشان آنرا دوباره به خاطرم آوردند . برسمیت شناختن خط مرزی دیورند توسط آقای سیستانی هیجانی میباشد. درین مورد باید خدمت محترمه مهسا امیری عرض کنم که هرچند علامه سیستانی نه سر پیاز است ونه هم ته پیاز. ولی بازهم بعنوان یکی ازعلمبرداران نظام فرتوت قبیلوی خیلی جالب است که ایشان اکنون خودرا درقطار لطیف پدرام ودیگر طرفداران برسمیت شناختن خط دیورند قرار داده اند. پرسش از محترمه مهسا امیری این است که چرا یک شبه معیار وطنپرستی وافغانیت تغیرکرد. کسی که قبلا کوچکترین آوازی را مبنی بر به رسمیت شناختن خط دیورند بلندمیکرد برچسپ کفر و الحاد خیانت به وطن وغلامی به دیگران را میخورد. اما امروز خود آقای سیستانی غوغای برسمیت شناختن خط دیورند سر داده اند . چرا؟ آیا ایشان به ناموس پشتونوالی خیانت روا نمیدارند؟ صحه گذاشتن برخط دیورند ازجانب یک پشتون که جدائی پشتونهارا بی ناموسی تلقی میکرد حالا چه توجیه دارد؟

هرچند اینجانب عطاخیل سال گذشته مضمون علامه سیستانی هیجانی را درافغان جرمن انلاین که برضد انجنیرنلدوان خلیل الله معروفی نوشته بود که متعاقب آن آقای معروفی بربیخرد بودن سیستانی تاکید نموده بود درهمین سایت کابل پرس? مطلب را نوشته ام که امیدوارم آنرا مرور فرمائند اما ازاینکه محترمه امیری خود طرفدار علامه سیستانی اند باید جواب بدهند که چرا معیارپشتونوالی وناموس داری و طنخواهی تغیرکرده است؟.. ونکتهء آخر اینکه خانم محترمه مرا چادری پوش خوانده اند اما خود نیز نقاب ازچهره بر نه انداخته اند. عرض من حضور شان که خیلی چادری پوشان دیگری همچو قاقنوسک لمبه و شبیر کاکر وغیره درین سایت عضویت داشتند ویا دارند که به نفع احیای جامعه قبیلوی قلم فرسائی میکردند ویا میکنند اما تا جائیکه دیده میشود حتی با چادری نیز قدرت استدلال ونوشتن را بسیاری ازطرفداران شما ندارند. قاقنوسک لمبه که در رثای امیرامان الله غیرغازی چند سطری نوشت وبه تعقیب آن اسطوره جعلی را توده ای خواند دیگر توان وجرآت نوشتن درکابل پرس را در خویش ندید دوپا داشت دوپای دیگر نیز قرض کرد وسراز سایتهای بر آورد که معتقد به سانسور میباشند. وهرگز اجازهء نشر مطالب مخالف را نمی دهند. شایعات چنان است که قاقنوس خان لمبه به مرض انفلونزای شکم مبتلا گردیده است. شبیر کاکر که درجستجوی یافتن اصل خویش بود اکنون با ملا بیت الله محسود در زاد گاه آبائیش (ژوب ) کله پلو میخورد. نمیدانم که شما تا چی وقت بیرق قبیله را درسایت کابل پرس دراهتزاز نگاه خواهید داشت. هیچ اثری ودرکی ازآن طرفداران شما دیگردرسایت کابل پرس نیست باز خانه قاقنوسک لمبه ، آباد که سیستانی را بخاطر دفاعیه های ریاضی گونه اش از ملالی جویا رسوا ساخته و درسایت افغانستان آزاد سر جایش شانده است.

آری خانم مهسا امیری !

درسایت کابل پرس، مقاله نوشتن زور وقوت وهمچنان حوصله مندی میخواهد، چه با چادری ویا بی چادری. چنانچه درجبین سایت خودتان به وضاحت میخوانید که: اگر ازانتقاد هراس ندارید به کابل پرس بنویسد. من ودیگر همفکران وهم مسلکانم که به کابل پرس می نویسیم انتظار داریم که شدیدا مورد انتقاد قرار گیریم چه با دشنام ویا بی دشنام روی این علت است که شاید شما درهیچ سایت دیگری مقاله های مرا نخوانده باشید وگر خوانده هم باشید باید این جمله را نیز ضمیمه آن خوانده باشید که : برگرفته ازسایت کابل پرس. بی هیچگونه تعارف خدمت شما عرض میکنم که هرزمانیکه بنده پیامها را مرور میکنم قبل از آنکه متوجه پیامهای موافق شوم پیام مخالفان را اول مرور میکنم. ولی تا جاییکه دیده میشود منطق مخالفان ما ته کشیده وتوان نقد نظرات این بنده وسایرهمفکرانم را ندارند وتنها دشنام است که هیچ جای را فتح نکرده ونمیکند. نکته گک دیکریکه خدمت آن خانم محترمه باید عرض کنم این است که من به هیچ صورت درویش دریادلی نیستم. درویش دریادلی را تنها مثل شما ازطریق انترنت شناخته ام. اما بدون مجامله باید اعلام کنم که باوی همدلی وهمفکری های زیادی دارم زیرا مطالب او درانترنت دال بر این است که وی مظلوم واقع گردیده وحرفی برای گفتن دارد. او فریاد مظلومیت است او برضد جامعه قبیله سالار است. فریادش نباید خاموش شود. قرآن اندرین باب میفرماید: (لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم). (خدا هرگز صداهای بلندیکه به بدی بالا میشود دوست ندارد مگر اینکه کسی مظلوم واقع شده باشد.) پس عرض من حضور آن خانم درهرجا اگر مظلومی باشد ما یار او هستیم . چه پشتون باشد یا تاجک یا ازبک ویا هزاره ویا عرب ویا عجم. فریاد مظلومیت باید هرچه رساتر به گوشها طنین افگند تا بساط جور وظلم وحق تلفی وتوهین وتبعیض ازکره خاکی رخت بربندد. در آخرازاینکه از اسلام وقرآن خوش تان نیامد خواستم قول ارنست چه گوارا چریک انقلابی امریکای لاتین را برایت تکرار کنم که: هرجا مظلوم است باید به یاری اش بشتابیم. درینجا بنده به سرعت برق روی نوار را گشتانده وایشان را بخداوند یا به شیطان رجیم هرکی را که خوش خودشان می آید سپرده وامیدوارم که تعداد نویسنده گان اجسام لطیفه درسایت کابل پرس هرچه بیشترافزون گردد. خواه موافق ویا مخالف .نقاب دار یا بی نقاب چادری پوش ویا بی چادری، مسلمان یا هندو، گبر یا ترسا، متدین یا بی دین سوسیالیست یا فاشیست قبیله کمونست، یالیبرالیست فیمینست یا محافظه کار، اخوانیه ویا علمانیه، پیر یا جوان، وبالاخره ازهمه اطیاف جامعه والسلام .حال به اصل مطلب برمیگردم.
.
ذکر این نکته را لازم میدانم که نقد یک سایتی که خودرا چه راست ویا دروغ سخننگوی یک قوم ویا یک زبان جا زده به هیچ وجه به معنای نقد قومی نیست. ونباید خواننده برداشت وارونه نمایند برجسته ساختن نقاط ضعف یک عنصر قوم گرای افراطی ویا یک قبیله گرای دگم اندیش که به آرای دیگران ارج قایل نیست هرگز بمعنای ضعف کل یک قوم ویا یک قبیله نیست .. ما به حکم انسان بودن ما مکلفیم که به آراء ونظریات مخالفان ما نیزارج بگذاریم واین درشرایطی میسر است که ازمحدوده های تنگ قبیلوی بیرون شویم. جامعهء انسانی ما متشکل از انسانهای مختلف الطبع بوده هرکسی دارای عقاید وباورهای درونی بوده که نباید آنرا مجبور به کتمان عقایدش سازیم وهمچنان این نکته نیز فراموش نشود که عیب گرفتن یک فرد یا یک سایت دلالت برعیب گرفتن همه نبوده وهرگزنخواهد بود. .

سایت بینوا ازمعدود سایتهای انترنتی است که تنها به یک زبان وآنهم زبان پشتونشرات دارد. این سایت ادعا دارد که چندبار مورد حملهء خرابکاران انترنتی نیزقرارگرفته است.سایت مذکورچنانچه ازنامش پیداست بنام یکی ازمفاخرادبی پشتونی بنام عبدالرؤوف بینوا نامگذاری شده وقبلا دراولین نگاه عکس وی درصفحه نخست سایت خودنمائی میکرد که اکنون بخاطرایجاد نو آوری نا پدید گشته است..

عبدالرؤوف بینوا یکی ازشاعران زبان پشتو که درزمان حاکمیت محمد داود سراینده سرود به اصطلاح ملی بود بعداز اشغال افغانستان توسط شورویها بحیث سفیر دولت کمونتستی درکشورلیبیا ایفای وظیفه نموده بعدازختم دورهء سفارت دوباره به کشوربازنگشت وبه غرب پناهنده شد. آقای بینوا مربوط قبیله علیزی ازولایت قندهارافغانستان بوده وازجملهء رؤسای سالهای نخست رادیوافغانستان درزمان شاهی بشمار میرود. در آنزمان نظر به اسناد ومدارک موثق از افتتاح رادیو افغانستان هم صدراعظم هاشم خان وهم شاه، غرض وهدف از بازگشائی رادیو را تقویه زبان پشتو و باسواد ساختن پشتونها اعلام نمودند نظام آنوقت که عبدالرؤوف بینوا را به صفت رئیس نشرات آن مقررکرده بود خواهان پشتوسازی یا به عبارت عصری تر پشتونیزه ساختن کل برنامه های نشراتی رادیوبودند امابه علت کمبود کدرفنی وپرسونل مسلکی ونبود مواد لازم نشراتی به زبان پشتو وهمچنان مخالفت بعضی از وکلای ولایات مختلف درپارلمان وقت این آرزو جامهء عمل نپوشید.اما حالا که عبدالرؤوف بینوا بخاک غنوده آرزویش تا اندازه ای توسط دست اندرکاران سایت بینوا محقق گشته که با کمال تأ سف قبل ازآنکه درخدمت پشتونهای افغانستان قرار داشته باشد درخدمت سازمان استخباراتی پاکستان "آی اس آی" قرار داشته ودر راستای تامین منافع پاکستان شب وروز جان می کند.

سایت بینوا ،ازنظرادبیات زبان پشتو زبانی را که با آن خواننده را مخاطب میسازد هرگززبان ادبی شمرده نمی شود. زبان مذکور زبان مردمان کوچه وبازار یا به عبارت دیگر زبان عامیانه است که آنهم ، تنها وتنها میتواند درمحدوده ولایت قندهار وکویتهء پاکستان قابل فهم باشد . درنواحی دیگر افغانستان وپاکستان این سایت به قلت خواننده ومخاطب مواجه است . زبان رایج درسایت بینوا برای پشتونهای جنوب وجنوب شرق وساحات مرکزی قابل فهم نیست نه تنعا که قابل فهم نیست بلکه ازدیدگاه زبان شناس مشهور زبان پشتو پوهاند دکتورمجاوراحمد "زیار" سابق استاد فاکولتهء ادبیات در دانشگاه کابل، لهجه قندهاری هرگز نمی تواند بعنوان لهجه معیاری بین الپشتونی مورد قبول عامهء پشتونها قرار گیرد.

پوهاند زیار معتقد است که زبان پشتوی مردم قندهار درطول تاریخ بخاطرنزدیکی ومخالطت با فارسی پهلوی اصالت پشتو بودن خودرا ازدست داده وبسا کلمات فارسی درآن داخل گردیده است. مثلا در قندهار برای سیب ، سیب وبرای سایه سایه وبرای درخت. درخت گفته میشود. درحالیکه این نامها ازجمله نامهای اصیل فارسی است. در زبان پشتو سیب را "منه" ودرخت را هم "ونه" وهمچنان سایه را " سیوری" میگویند. همچنان بعنوان نمونه آخری میتوان از چتری نیزیادکرد که درقندهار" سایه بان" اش میگویند مثالهای فوق جدا میتواند ادعای آقای زیاررا درست ثابت کند.

ازنظراعتقادی وباورهای ایدیالوژیک نیز پوهاند زیار بادیدگاه رسمی سایت بینوا میانهء خوبی ندارد. دکتور زیار به قول خودش یک پشتون سوسیالیست اروپائی است که بافاشیزم قبیله گرای پشتون درتعارض وتضادقرار دارد. پوهاند زیار مدعی است که او مفکورسوسیالیزم را زمانی بعنوان یک باور اعتقادی پذیرفته بود که درکشور سویس محصل بود. بعداز بازگشت به وطن، وی به جناح انشعابی پرچم حزب خلق تحت رهبری ببرک کارمل جذب میگردد زیرا وی درهمان زمان درک کرده بود که پرچمی ها بمراتب باسواد تراز خلقی ها اند. پوهاند زیار این مطالب را دریک مصاحبه اختصاسی خیلی طولانی با سایت بینوا اظهار نموده وبرحفیظ الله امین بحیث خشن ترین نماد قبیله ای پشتونی تاخته است. باوجود این اظهارات چپ گرایانه ومترقی که پوهاند زیار درسایت بینوا ازخود بروز داده بازهم وی سقوط حکومت داکترنجیب الله را توطئه ای ازجانب حلقات غیرپشتونی حزب خوانده که برای ختم حاکمیت تاریخی وعنعنوی پشتونها درافغانستان براه افتید. اینکه قبل ازآن توطئه، کودتای به همدستی شهنواز تنی وگلبدین حکمتیار نیزبه غرض ختم حاکمیت داکترنجیب الله صورت گرفته بود تاکنون پوهاند "زیار" اظهار عقیدهء مشخص نکرده است.
.
سایت بینوا نفرت شدیدی ازاحمدشاه مسعود آخرین فرمانده مقاومت ضدطالبان نیزبه دلیل تاجک بودنش دارد. درین سایت که خودرا قیم و وصی فرهنگ پشتونی جا زده است مدت پنج سال است که یک نویسنده ، مقالهء عادی و پیش پا افتاده خویش را بحیث یک حکم تاریخی بدون استئناف به سایت بینوا گسیل داشته وسایت مذکور آنرا درصفحه اول سایت خویش جا داده وهیچ مطلب خلاف آنرا نه به زبان پشتو ونه هم به زبانهای دیگر اجازهء نشرنمیدهد طبیعی است که مقالهء مذکور دیدگاه رسمی سایت بینوا را درباره مسعود منعکس میسازد.

از دید سایت بینوا ، مسعود یک گماشتهء شوروی سابق بود درحالیکه بخش اسناد ومدارک سایت درمورد جنایات جنگی که توسظ فردی بنام رحمت آریا پیش برده میشود عکس ادعای اولی را ثابت کرده است. رحمت آریا که تازه ازخواب بیدار شده است درپی آنست که اسناد وخاطرات سربازان وافسران روسی وهمچنان آرشیف کی گی بی را به زبان پشتو ترجمه کند درحالیکه اسناد مذکور به زبان فارسی ده سال قبل توسظ دانشمند توانا وپژوهشگر معروف کشورما جناب عزیر آریانفر از روسی به فارسی ترجمه گردیده ودر دسترس مردم قرار دارد. در تازه ترین سند که نامهء احمد شاه مسعود به گروموف میباشد عکس دیدگاه رسمی سایت بینوا را به خواننده به نمایش میگذارد. . در آن نامه احمدشاه مسعود به سرقوماندان قوای شوروی نوشته است که: (ده سال تمام، ما جنگ ها واشغال شمارا تحمل کردیم ان شاء الله یکی دو روز دیگر رانیز تحمل خواهیم کرد ومن بعد ازین به تمام قوت های خود دستور آماده باش داده وحالت حنگ را اعلام میدارم) . طوریکه عرض شد این نامه ازجمله نامه هایست که روسها بخاطربیرون ساختن قوای شان ازشمال با مسعود وسایر نیروهای مجاهدین درحال گفتگو بودند که به نحوی آنهارا شامل پروسهء مشی مصالحه ملی دکتورنجیب الله نمایند. بعدازآنکه مذاکرات به نتیجه نرسید قوای شوروی درسالنگ وگلبهار وپنجشیر بمباردمان وحشیانه ای را انجام داد که طی آن هراران طفل و زن ومرد وپیرو جوان درمناطق متذکره بخاک وخون غلتید. که نتیجه آن شد که مسعود آن نامه را به سرقوماندانی فرقهء چهل روسها نوشت وباب گفتگوها مسدود گردید. این موضوع را خود گروموف درخاطرات خود اظهارنموده ومتن آن نامه را درج کتاب خویش نموده است. اما معلوم نیست که سایت بینوا که مدعی است مسعود یک گماشتهء قوای شوروی بود ازین دو مورد متناقض چه نتیجه را گرفته است...

این سایت که مرکزآن درامریکا است در زمان حاکمیت طالبان نماینده گی درشهرکویتهء پاکستان بازکرده ویک تعداد خبرنگاران مخفی وآشکار درولایات هلمند وقندهار نیز استخدام نموده وعملا درخدمت مقامات" آی اس آی" قرار دارد سال گذشه یکی ازخبرنگاران بخش پشتوی بی بی سی بنام "روحانی" به نحو مرموزی درولایت هلمند به قتل رسید که بعد معلوم گردید خبرنگار مذکور باسایت بینوا نیز بنام مستعار"نورزی" درهمکاری بوده است..

بخش اخبار وگزارشهای روزانه سایت بینوا نیز ازبسیاری جهات خیلی جالب وبحث انگیز است . درین بخش بارها دیده شده که یک خبر، قبل ازوقوع یک واقعه باوجود سانسورهای شدید خبری ازجانب مسؤولان سایت نشرگردیده است . مثالهای که بنده بدانها اشاره میکنم ازینقراراست:
.
درمورد کشته شدن خواهرملاعبدالسلام ضعیف ،زمانی آن خبرنشرگردید که موصوفه تازه درحال حرکت ازکابل به سوی قندهار بود. یعنی اینکه قبل ازآنکه آن خانم کشته شود خبرکشته شدنش توسط سایت بینوا به نشررسیده است.
سال گذشته درمورد کشته شدن محمدهاشم وطنوال نماینده خلقی های اروپا درپارلمان نیز عجله صورت گرفته وخبرترور وی ازطزیق سایت مذکور به نشررسید. بعدا ازاعلان خبر، محمدهاشم وطنوال خودش ذریعه موبایل به دوستان خویش اززنده بودنش اطمئنان داد ومعلوم نگردید که چه کسی خبرترور وکیل پارلمان را به سایت بیننوا مخابره کرده بود.
معلوم است که تروریستان، خود عوامل استخباراتی سایت مذکور بوده و درارتباط تنگا تنگ با سایت بینوا قرار دارند وگاه گاهی یا دراثر دقیق نبودن هدف، ویاهم بروز موانع ،دیگری شکار صید نگردیده وخبر ، قبل ازانجام واقعه به نشرسپرده میشود.
همچنان کشته شدن چند جوان لغمانی که درمسیرراه قندهار هلمند ازموتر پائین گردیده وتوسط طالبان گردن زده شدند نیز قبل ازوقوع حادثه ، نشر گردید.
بدین ترتیب خبرکشته شدن معین وزارت صحت عامه داکترعبدالله فهیم نیزازطرف شخص معین تکذیب گردید ولی درعین حال نامبرده تائید کرد که او به همان تاریخ میخواست ازطریق زمین سفری به یکی ازولایات انجام دهد. .
.
ازآنجائیکه درافغانستان یک حکومت حسابده وقانونمدار وجود ندارد ومراجع قضائی وامنیتی دربسا حالات خود ملوث اند نمیتوان درزمینه های فوق یک تحقیق همه جانبه وکارشناسانه انجام داد ورنه به یقین میتوان اظهارکرد که سرنخ هرعملیه تروریستی زیرپای همین دست اندرکاران سایت بینوا میباشد..

سایت بینوا مدعی است که بخاطرخدمت به زبان وفرهنگ پشتو وارد فضای انترنتی گردیده جزخدمت به زبان پشتو دیگرهیچ مرام ومقصد ندارد درحالیکه این ادعای بلند تاکنون مورد پذیرش پشتونهای دیگرنواحی شرقی وجنوبی ومرکزی افغانستان درعین حال پشتونهای آنطرف خط دیورند درمناطق پشاور وصوات ومنگوره، شینوار و دره اسماعیل خان وزیزیستان وغیره قرارنداشته وحتی دراکثر نواحی متذکره کمترکسی پیدا میشود که با سایت بینوا آشنائی داشته وروزانه ویاهفته وار این سایت را مرور کند. .

اکثریت نویسنده گان وقلم بدستان ولایات مختلف پشتون نشین نوشته ها ومقالات شان به دلیل عدم همخوانی باپالیسی نشراتی سایت بینوا سانسور گردیده وسر از سایتهای دیگر برآورده است.شعرا ونویسنده گان پشتون غیرقندهاری ازاعمال سانسور وانحصارطلبی وبرخوردهای تنگ نظرانه و تحقیرآمیز دست اندرکاران سایت بینوا شاکی بوده وتحمل ناپذیری آنها باعث خشم و نفرت وانزجاردیگران گردیده است.محوراصلی نشرات سایت مذکور براساس تبلیغ ومشهورسازی شاعران ولایت قندهار می چرخد. چنانچه که دربخش معرفی آثار و تبلیغات که برای عبدالباری جهانی ومحمد معصوم هوتک وعلامه عبدالشکوررشاد وعلامه عبدالحی حبیبی علامه محمد انور نومیالی وحتی علامه سیستانی فارسی نویس تاکنون درین سایت تلاش صورت گرفته چندین برابرتبلیغات است که درمورد آثار نویسنده های چون سلیمان لایق ، لطیف بهاند ، م اسحق ننگیال و نصرالله حافظ. صورت گرفته است وحتی میتوانیم ادعا کنیم که درمورد افراد اخیرالذکرهیچ صورت نگرفته است. درین باره ضرب المثل درمیان نویسنده گان پشتون وجود دارد که: اگرعبدالباری جهانی به تشناب هم برود خبر آن باید دریک صفحه اختصاصی سایت بینوا نشرشود..

چنین اعمال انحصارگرایانه و رویه های تبعیض آمیزازسوی مسؤولان سایت بینوا، سایت مذکور را درنظراکثریت پشتونها به یک سایت خانواده گی ومبتذل وخشن که درراستای تامین منافع پاکستان جد وجهد دارد مجسم ساخته است.
شعاراصلی سایت بینوا را( افغانستان یوازی د افغانانو کور دی ) یعنی افغانستان تنها خانهء افغانها است تشکیل میدهد. درین شعار که گاه گاه محتاج تفسیر نیز میباشد مراد از کلمهء افغان تنها پشتون استناط شده است. زیرا ازنظرسایت بینوا زبان افغانی یعنی پشتو. درین صورت افغان یعنی پشتون. این درحالیست که تعدادی ازمزدوران بی خاصیت دیگر درکثافت دانی افغان جرمن انلاین وتلویزیون مسکین آزار ، وقلمچه های چون ملالی نظام ،عارف عباسی وغیره زبان دری را نیز بخاطر اینکه خودشان بدان تکلم نموده و می نویسند جزو زبانهای افغانی ساخته اند. واز استعمال کلمه جامع وپرمحتوای ( افغانستانی) نفرت دارند. چنان معلوم میشود که گروه اخیرالذکر ازجمله فاشیست های اند که میان دوسنگ آرد قرار دارند. ازنظرقومیت پشتون یا افغان بوده اما ازنظر زبان، فارسی گو یا دری نویس میباشد لله الحمد که قدرت یک کلمه حرف زدن ویانوشتن به زبان پشتو راهیچکدام آنها ندارند. ضرر فاشستهای دو زبانه میتواند بزرگتر وخطرناکتر ازفاشیسهای یک زبانه باشد. زیرا دو زبانه ها ازنظرقومی ونژادی پشتون بوده وعقده های حقارت را مبنی براینکه چرا زبان مادری یا پدری خویش را بلدیت ندارند احساس میکنند. درحالیکه بارها دیده شده یک زبانه ها یا احساس برتری جوئی زبانی نداشته ویاهم اگر فاشیست بوده اند ضرر آنها به دیگرزبانهای مروج کمتر متصور بوده است به دلیل اینکه پشتونهای یک زبانه درمیان قوم وقبیلهء خود بزرگ شده جز همان یک زبان دیگر زبانی را نخواسته اند فرا گیرند ویا ضرورت احساس نشده که زبان دری را بیاموزند. شاید بعضی ها به دلیل مهاجرت به کشور پاکستان زبان اردو یا انگلیسی را خوبتر ازپشتو تکلم نموده وقدرت کتابت را نیز داشته باشند. آنها حق دارند که برای تقویه زبان خویش ویا فراگیری آن تلاش کنند واین حق مسلم آنها پنداشته میشود. قضیه، هنگامی مشکل زا می شود که تحمیل یک زبان بالای دیگران بعنوان زبان ملی شکل قانونی بخود بگیرد. ویا اینکه یک زبان حق داشته باشد که خودرا از وجود کلمات بیگانه پاک کند درعین حال زبان دیگری از داشتن چنین حقی محروم شود. مثلا اگر سایت بینوا ویا سایر سایتهای پشتو بخواهد زبان خویش از وجود کلمات اردو وانگلیسی و یاحتی دری پاکسازی کند کارنیکو انجام داده است ولی چرا زبان فارسی ویا زبانهای دیگر ازچنین حقی محروم شناخته شوند. درینجا دیده میشود که پشتونها بعنوان یک قوم ویا توده هرگز طرفدار مخاصمت با زبانها واقوام دیگرنبوده ودربسا حالات مردم عادی ازچنین اقدامات اطلاع هم ندارند که پاکسازی ویا سچه سازی زبان یعنی چی بلکه این فرهنگیان سیاست زده اند که چنین جو را مساعد ساخته وآب را گل آلود نموده وماهی میگیرند.

. زبان فارسی شکل پیش رفتهء زبان دری بوده وبنا به قول استاد " زیار" مهد وخاستگاه آن سرزمین کنونی افغانستان میباشد. استاد زیار معتقد است که ایران امروزی که قبلا فارس اش میگفتند خاستگاه زبان فارسی نیست بلکه میتواند پرورشگاه زبان فارسی باشد. که ریشه در زبان دری دارد. . درمورد کلمه " افغان" نیز نظریات استاد زیار قابل خواندن وشنیدن است. استاد زیار معتقد است که اطلاق کلمهء "افغان" بالای پشتونها در دوران کورش صغیر نهاده شده است که تا اندازهء بار استخفاف وتوهین دارد. البته درین مورد تفصیلات زیادی ایشان ارائه نکرده اند من امیدوارم که یک مصاحبه کارشناسانه با وی انجام شود بهترخواهد بود. ( البته خواننده گان عزیز میتوانند مصاحبه پوهاند " زیار" را با بانو فرشته حضرتی درسایت پیام زن بشنوند).

از دیگراهداف ومرام های سایت بینوا یکی هم برجسته ساختن قندهار بعنوان (لوی قندهار) مهد وزادگاه پادشاهان پشتونی میباشد. چنانچه عرض شد افغان اصیل درنظر سایت پینوا تنها پشتونها اند ویا پشتونهای که ازقندهار به سایرولایات کوچیده اند میتوانند افغان شمرده شوند.

این درحالیست که تعدادی دیگر ازقبیله گرایان افراطی درمورد اصالت پشتونی نیز بحثهای خیلی جالب دارند که توجه به آن خالی ازمفاد نیست ازنظراین دست افراد، پشتون اصیل کسی است که ازهفتاد نسل پشتون باشد. افرادی چون علی احمد جلالی وخانواده اش هرگز پشتون بحساب نمی آیند زیرا آنها دراصل ترک بوده ودرمناطق پشتون نشین مهاجر شده اند هرچند این یک واقعیت تاریخی است که هزاره های ولایت قندهار و یا عرب های مشرقی همچنان فارسیوانان قندهار به زبان پشتو تکلم نموده وقدرت نوشتن را نیز به زبان پشتو دارند. ولی بازهم پشتون گفته نمیشوند چنانچه که یکی ازنویسنده گان درافغان جرمن انلاین یکی ازنقاظ ضعف آقای جلالی را پشتون نبودن او میباشد.

نویسنده محترم درسایت افغان جرمن آقای جلالی را مربوط نژاد (دهگان) دانسته که آنها دراصل میتوانند تاجک باشند ولو اینکه باشنده مناطق پشتونی نیز باشند.. قومیت دهگان قومیتی است که آقای امیرزی سنگین وزیر پست وتیلگراف دولت کرزی نیز به آن منسوب است..زبان خانواده گی این قوم دری است. اما هرچه باشد خدمات فرهنگی این قوم بعنوان اقلیت غیرپشتون بیشتر به غننا مندی زبان پشتو انجامیده است . مثلا علی احمد جلالی وبرادرانش هریک سلام جلالی، نادر جلالی، ولطیف جلالی وخواهرشان عایشه جلالی هرکدام کم ازکم سی سال تمام تنها نطاقان ونویسنده گان زبان پشتو در رادیو افغانستان وقت بوده اند. ولی بازهم ازدید یک عنصر قوم گرای افراطی اینقدر عمر فعالیت فرهنگی برای پشتون بودن علی احمد جلالی کفایت نمیکند.

بعنوان حسن ختام خواستم این مقاله یا به تعبیر محترمه مهسا امیری سیاه نامه خودرا با نوشته یکی ازنظردهنده گان قبیلوی که درلینک گذاشته ام خاتمه بخشم که از غیرپشتون بودن آقای جلالی خیلی نالیده است.

: هزاره ورور جنرال ناصری صاحب د جلالی صاحب ژوند ليک ولوست او هغه يی کابلی راوپيژاند دا په داسی حال
کی چی جلالی ص. اصلا د غزنی دی. دی اصلا د غزنی ديګان دی که څه هم خلک پر ده د پښتانه ګومان کوی او ځنی
د ټول افغان لوستونکی خو لا ليکی چی دۍ په قوم مغل او مور يی د کاپيسا تا جکه ده. پوښتنه دا ده چی ولی دی سړی
په خپل هويت وشرميږی او ولی يی لوڅ نه شه ويلی . د افغانستان پرهر توکم پوری تړلی هر کس افغان دی او د ټولو
هغه حقوقو نه بايد برخمن وی چی د همدی وطن اکثريت يی لری. خلک د شخص وړتيا ګوری نه په کوم توکم پوری

تړاو.

زبان دراز عطاخيل زير چادری انترنت

جمعه 10 آوريل 2009, نويسنده: مهسا امیری

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ای داد بیداد !
    نشد که تا آخر خواند، نیازی به میکروسکوب است.

    • در جستجوگر (انترنت اکسپلورر 8) میتوان تحت عنوان (چنج زوم لیول Change Zoom Level) که در کنج راست و پایین صفحه واقع است، یا در جستجوگر (سفری) از شرکت اپل در گزینه (View) و در بخش (Make Text Bigger) میتوانید متن یک صفحه را بزرگتر کنید.

      میبینم (بی خدایی) دوستان را از دانستن مسایل پیش افتاده محروم ساخته است.

      به امید هدایت شدن همه

    • با پوزش، (پیش افتاده) در نوشته قبل به (پیش پا افتاده) اصلاح گردد. با احترام

    • عزیز برادر توفیق جان سپاس از راهنمایی تان ! پیام من درواقع برای این بود که محترم میرهزار تغیرات بیاورد، وگرنه میشه از کیبورد زوووووم کرد .

      بلی خدا ناشناسم

      و شاعر میگوید ؛

      خـبـر داری ای شيخ دانا که من ، خدا ناشناسم خدا ناشنــــــا س

      نه سربسته گويم دراين ره سخن ، نه ازچوبِ تکفيردارم هراس

      زدم چون قـدم ازعـدم در وجو د ، خدايـت بـرم اعتباری نداشــت

      خـــدای تو ننگيـن وآلوده بــــود ، پرستيدنـش افـتخاری نداشـــت

      خــدائی بديـنـسان اســـيـرنـيــا ز ، که برطاعت چون توئی بسته چشم

      خــدائی که بـهـر دو رکعت نماز ، گرآيد به رحم وگرآيد به خشــــــــم

      خــدائی که جـزدرزبـان عـــرب ، بــه ديـگـر زبـانـی نـفـهـمـد کــلام

      خــدائی که نـاگـه شود درغضب ، بسوزد به کين خرمن خاص وعام

      خــدائی چنان خودسر وبـلهـوس ، که قهرش کـنـد بـيـگـناهان تباه

      بـه پـاداش خـشنودی يک مگـس ، زدوزخ رهاند تنــــــــی پرگناه

      خــدائی کـه بـا شـهـپـر جـبرئيل ، کند شهــری آباد را زير و رو

      خــدائی کـه درکـام دريـای نـيـل ، برد لشکر بی کرانــــــی فرو

      خــدائی کـه بی مزد مـدح وثـنـا ، نگردد به کار کســی چاره ساز

      خدا نيسـت بـيـچاره، ورنه چـرا ، به مدح وثنای تو دارد نيــــــاز

      خدای توگه رام و گه سرکش است ، چو ديوی که اش بايد افسون کـنند

      دل او به "دلال بازی" خوش است ، وگرنه "شفاعتگران" چون کننــد؟

      خـدای تـوبا وصـف غلمان وحـور ، دل بـنـده گـان را به دســت آورد

      به مکر و فريب و به تهديد و زور ، به زير نگين هرچه هـسـت آورد"

      چو دريای قهرش درآيد به موج ، ندانـد گـنه کاره از بـی گناه

      به دوزخ درون افـکند فوج فوج ، مسلمان وکافر، سپيد وسياه

      خــدای تــو انــدرحـصـار ريــا ، نهان گشته کزکس نبيند گزند

      کسی دم زند گر به چون و چرا ، به تکفير گـردد چـماقش بـلند

      نهان گشته درخلوتی تو به تو ، بـه درگاه او جز ترا راه نيست

      توئـی مـحرم او که ازکار او ، کسی در جهان جزتوآگاه نيست

      تو زاهد بدينسان خـدائی بـناز ، که مخلوق طبع کج انديش تست

      اسير نياز است و پابـست آ ز ، خدائی چنين لايق ريش تســــت!

      نه پنهان نه سربسته گويم سخن ، خدانيست اين جانور، اژدهاست

      مرنج ازمن ای شيخ دانا که من ، خدا ناشناسم اگر "اين" خداست!

  • آقای عطا خیل، سلام!
    تیز ترک گام زن، منزل ما دور نیست!

    فاشیزم و قبیله گرایی به زودی به زباله دان تاریخ می ریزد. اگر انسانیت پیروز شد، فاشیزم می میرد. اگر وحشت و حیوانت دست بالا یافت، فاشیزم گل میکند...

  • پدر اقای جالی پشتون و مادر ایشان تاجک است

  • زمان افکار منحط ومتحجر قرون وسطایی قبیله گرایی به سر رسیده است. امروز مردمان جهان دارند خود را به زیور علم ودانش آراسته میسازند ومناسبات وافکار قبیله پرستی را به زباله دانی تاریخ انداخته اند. اما بد بختانه یک تعداد شوونیست های بر تری جوی قوم گرا مانند کار کنان سایت بینوا که ادعای افغان اصیل بودن را در سر می پرورانند در پی احیا وتدوام هر چه بیشتر مناسبات منحط قرون وسطایی قبیلوی تلاش مذبوحانه به خرچ میدهند غافل ازینکه زمان این گونه افکار ونظریات افراطی قوم گرایانه به پایان رسیده است، دیر یا زود این نوع افکار بر تری جویانهء فاشیستی با گسترش نور علم ومعرفت دیگر بازار خود را در بین قبایل هم از دست خوهد داد. به امید آن روز وبه امید پیروزی نور بر ظلمت.

  • دا رحمت آریا یو امینیست باندیست دی چی اوس خپل رنگ بدلولی دی او د جنگی جنایاتو په برخه تر جمی کوی .دی باید دامین او دخپل جنایاتو اخوال بیان وکی اوولیکی چی دده فیزیکی معیوبیت دجنایت په لاره ور پیش شوی دی اوکه دجنایت پر ضد ؟

    • من با فردی بسیار نزدیک به فامیل ملالی کاکر افسر ترور شده پولیس قندهار شناخت دارم .

      ملالی کاکر باخواهر اش برشنا وپدراش کاکر صاحب هرسه خورد ظابطان دوره کارمل صاحب در پولیس قندهار بودند .

      برادر شان بنام نادر خورد ظابط ریاست خاد قندهارو باجه سید بهاولدین جان اقا تسلمی زمان کارمل صاحب بهد ها معاون جبار قهرمان(او بخاطر دانش وفعال بودن معاون جببار نشده بل بخاطر که اکثر رزمندهگان جببار قندهار همین لغمانی ها ناقل میوند بودند تعین شده بود یعنی جببار را همین ها قهرمان ساختند نه قندهاری ها ورنه او ابتداامر خاد بولدک وفرد چرسی بی نام ونشان بود ) و عضو جنبش دوستم .....

      فامیل کاکر صاحب با ده ه وصد ها فامیل لغمانی دیگر در زمان تره کی بابا به دشت های میوند کندهار اتتقال ودر پروسه توزیع زمین به انان نیز زمین داده شد .

      چند ماه قبل از ترور ملالی چند روزی خانم موصوف مریض وگرفتاری داشت وبه وظیفه حاضر نشده بود کسی از سایت بینوا با اقارب ملالی در تماس شده و گفته بودند گویا ما خبری را دریافت کرده یم که ملالی در منزلش ترور شده وشما موضوع را پنهان نگا ه داشته ایدما بخاطر همدردی با شما میخوایم موضوع را نشر وخشم خودومردم را به دشمنان او ابراز بداریم.
      ملالی فردا ان روز به وظیفه حاضر شده بود ......
      چون پولیس واستخبارات ما ضعیف ومصلحتی است واقارب ساده اندیش ملالی موضوع را ساده انگاشته وتا حال که حال است تحقیقات عملی ومسلکی در زمینه وادعا سایت بینوا صورت نگرفته است واز سوی دیگر بینوا در مورد ملالی پدر وخواهر وبرادر اش معلومات کافی داشته واز محل زندگی ووظیفه نادر برادر اش پروپال نیز نموده بودند!!!! . بینوا از استخبارات قندهار قوی تر وپر معلومات تر است !!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • در همان سایت فاشیستی، یکی از زنان قبیله بنام (رحیمه ساپی) نیز از ولایت شدن جاغوری ابراز وحشت کرده است... نمیدانم مریضئ قبیله پرستان علاج شدنیست یا خیر؟

  • دوستان عزیز

    من از شما میخواهم که تا گول فاشیست های فارس را نخورید. آنها با ااستفاده از چند نوکر منش چون عطاخیل و پدرام میخواهند شما را هم در راستای مسایل قومی و لسانی از هم جدا سازند. در ایران تحت سلطه فاشیستکهای فارس ملیت های دیگر ( کردها، تورکها، لر ها ، عربها... ) خر خوانده میشوند و از حقوق ابتدایی انسانی محروم هستند. فارس های فاشیست با دامن زدن به ایده های موهوم نژاد برتر آریایی دیگران را میخواهند برده وار مورد استفاده قرار دهند. ستم ملی در ایران حد و مرز ندارد و شما نگذارید تا این فاشیست های وحشی در این قرن 21 شما را هم در کام بلند پروازی های حیوانی خویش اسیر سازند.

    مطلب ذیل را بخوانید تا در مورد فاشیست های فارس حاکم بر ایران امروزی آگاه شوید:

    به سیستم نژادپرستی- آپارتایدی- شوونیزمی فارسی در ایران خاتمه دهید(1)
    ملل ساکن ایران از جمله ملت تورک را از ستم ملی برهانید
    حضور محترم

    • دکتری ژنتیکی ضد حقوق بشری، آقای مازیار اشرفیان بناب، در دانشگاه کمبریج
    • ریاست دانشگاه کمبریج
    • هیئت علمی دانشگاه کمبریج
    • هیئت علمی بخش ژنتیک دانشگاه کمبریج
    • هیئت علمی بخش بیواتیک دانشگاه کمبریج
    • قسمت حقوق و تاریخ و فلسفه دانشگاه کمبریج
    • مسئولین مجلات معتبر علمی دانشگاه کمبریج
    • تشکل­های دانشجویی و تمامی دانشجویان دانشگاه کمبریج
    • دانشگاههای معتبر فعال در علوم زیستی، ژنتیکی و انسانی و حقوقی
    • بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین سازمان­های حقوق بشر دنیا و ایران
    • ریاست جمهوری محترم آلمان و تمامی ریاست­ جمهوری­های دول آزاد و ضد نژاد پرستی
    • کشورهای و ملل مظلوم آزاد شده از چنگال نژادپرستی، آپارتاید و شووینیسم
    • تلویزیون گوناز، اویانیش و سایر تلویزیون­های فعال در زمینه حقوق بشر
    • تمامی گروه­های اینترنتی، سایت­ها و خبرگزاری­های جهان
    • تمامی احزاب سیاسی مدافع حقوق بشری و انسانی
    • فعالان حقوق بشر و ضد آپارتاید و نژادپرستی
    • تمامی مشمولین جایزه صلح جهانی
    • و تمامی انسان­های آزاده دنیا

    خانم­ها و آقایان محترم،

    ایران کشوری کثیرالمله می­باشد که از اقوام و ملتهای تورک (اکثراً آذربایجانی)، فارس، لر، کرد، عرب، بلوچ، تورکمن، گیلک، مازنی، تالش و ... تشکیل شده است. این ملت­ها در سه گروه زبانی اورال-آلتایی، هند و اروپایی، و سامی تکلم می­کنند. ایران همیشه یک کشور کثیراللمه بوده که بصورت فدرال-سنتی اداره می­گشته و سه زبان تورکی، فارسی، و عربی به صورت نانشوشته در کشور رسمی بود و تمامی مکاتبات و نوشته­ها به این سه زبان نوشته می­شد. پیش از ظهور اسلام نیز در ایران زبان­های آرامی، ایلامی، بابلی و یونانی و ... زبان­های نوشتاری این محدوده جغرافیایی فلات ایران را تشکیل می­دادند.

    ولی متأسفانه، از دوران کودتای رژیم نژادپرست و قوم­گرای پهلوی زبان­های دیگر اقوم و ملل ایران قدغن و غیرقانونی اعلام گردیده و فقط فارسی بعنوان تنها زبان رسمی و آزاد و قانونی شناخته شد و علارغم اینکه فارس­ها در ایران یک اقلیت را تشکیل می­دادند (و می­دهند) ایرانی بودن معادل فارسی بودن قرار گرفت و حقوق ملی و زبانی قریب به 85 درصد ساکنان ایران انکار گردید.

    شوونیزم فارس برای از بین بردن دیگر ملتها مخصوصاً ملت تورک آذربایجان با آسمیلاسیون منفی، خواندن و نوشتن به زبان تورکی (آذربایجانی، تورکمنی، قشقایی، خراسانی) را قدغن نمود وعین همین کار نسبت به سایر ملل ایران از جمله لرها، کردها، عرب­ها، بلوچ­ها، گیلک­ها، مازنی­ها، تالش­ها، و ... هم انجام گرفت. آنها در برابر سوالات: چرا ما نباید به زبان مادری خود یعنی تورکی حرف بزنیم و بنویسیم؟ و چرا نباید اسامی فرزندانمان را به زبان مادری خودمان انتخاب کنیم؟ و چرا زبان ما قدغن و زبان مادری شما فارسی رسمی است؟، تنها با کشت و کشتار، تحقیر و آسمیلاسیون منفی (آسمیلاسیون همراه جوک­سازی، تحقیر، اهانت و ... ) جواب دادند.

    عناصر شووینیست فارس و افراد همکاری کننده با آنها که ممکن است از آسمیله شده­های ملل غیرفارس باشند دلیل می­آورند که شما از نژاد ایرانی هستید، قبلاً فارس بوده­اید و بعداً تبدیل به تورک شده­اید و الان نیز باید به زبان پیشینیان خود که فارسی است صحبت بکنید. آنها برای عملی شدن این ایده خود به تحریف تاریخ، تحریف علم فیلولوژی، و تحریف تمامی علوم مربوط به ملتها به نفع قومیت فارس پرداختند و می­پردازند.

    آنها شهرها و روستاهایی که ملل غیرفارس در آنجا ساکن بودند را بدون بودجه و امکانات رفاهی زندگی می­گذارند و جلوی صنعتی شدن و پیشرفت اقتصادی آنها را می­گیرند و عملاً آنها را در تحریم اقتصادی و بصورت مستعمره قرار می­دهند تا آنها مجبور به مهاجرت به مناطق فارس­نشین و آسمیله شدن نمایند و آنها را معروض قتل­عام فرهنگی قرار دهند. در این مورد نه تنها دولت کنونی ایران، بلکه اپوزسیون خارج و داخل کشور آن نیز که گذشته­ای انباشته از فاشیسم و نژادپرستی دارند متفق هستند و دست در دست هم به زنده نگه داشتن سیستم فاشیستی-آپارتایدی-شووینیستی فارس کمک می­کنند.

    آنها برای نفی وجود ملتهای غیرفارس ایران که اکثریت ساکنان کشور با جمعیتی حدود 85 درصد ساکنان ایران را تشکیل می­دهند و همچنین برای آسمیلاسیون منفی و خشن آنها برای فارس شدن نه تنها از ارتش، پلیس، اعدام و زندان استفاده می­کنند، بلکه، با تحریف تاریخ و علم فیلولوژی و سایر علوم و بهره­گیری از نتایج غلط سعی در پایه­ریزی علمی معجولات خود برای توجیه اینکار دارند. آنها همواره از افتخارات نژادی، و افتخار به اینکه در ایران فقط نژاد آریایی که باهوش­ترین نژاد بشر می­باشد صحبت به میان می­آورند و سعی می­کنند تعصب فارسی را در ذهن همه ساکنان کشور بگنجانند و تعصب فارسی را به افتخار عمومی مبدل سازند.

    برای مطالعه متن کامل به اینجا کلیک کنید :
    http://www.oyanish.org/yazi3.htm

    • فارسی را از عطاخيل بياموزيد !
      نمونتا بخشی از پراگراف اول نوشته جناب عطاخيل را نگاه کنيد و فارسی مدرن و شسته و روفته را از ايشان ياد بگيريد :
      (هنگامیکه این مقاله را درحال نوشتن بودم ، نوشته ای کوتاهی ازیک هموطن محترمه بنام زیبای "مهسا امیری" توجه مرا بخود جلب کرد که ایشان ازشدت عیظ وخشم که سرتاپای وجود شانرا فرا گرفته بود حتی خود ندانسته اند که جه نوشته اند وهدف ایشان ازارسال مضمون مذکور به کابل پرس? چه بوده است . تنها یک مشت کلمات دشنام گونه وتحقیر آمیزرا به آدرس بنده فرستاده اند که خدا کند سبب کاهش عقده هایشان گردییده باشد. اما من صادقانه باید عرض کنم که هیچ ندانستم ایشان چرا ازعلامه خواندن سیستانی توسط من رنجیده اند درحالیکه خود ازمدافعان ویا مدافعات ایشان میباشند )
      هنگاميکه (؟) اين مقاله را در حال نوشتن بودم : يعنی وقتيکه در حال نگارش اين مطلب بودم ./نوشته ای کوتاهی از يک هموطن محترمه (؟) .. گويا منظور اين است نوشته ای کوتاه از يک خانم ، نظر ايشان را به خود کشيد ./ که ايشان از شدت عيظ ( شايد غيظ باشد) و خشم که سر تاپای وجود شانرا فراگرفته بود .. يعنی خانم نويسنده آگنده از خشم بودند ! گويا جناب عطاخيل اين زياده گويی و دراز نويسی را جزو ادبيات و مفاخرات خويش ميدانند !/ عجيبتر و قبيح تر سطر واپسين نوشته شان است : « .. در حاليکه خود از مدافعان يا مدافعات (؟) ايشان ميباشند ! / يعنی در فارسی که ايشان به ما می آموزند ، جمع مدافع ( برای زن ) ميشود : مدافعات ! ، يعنی اگر دوتا يا چند تا زن از شما دفاع کردند ، آنان ، مدافعات ! شما ميباشند ! خوب ، اين است ظاهر و باطن نويسنده انتر نتی با نام مستعار ، گر نمی پسندی ؛ تغير ده قضا را !با احترام. اکبر پيمان هروی

    • فاسی را از عطاخيل بياموزيد !
      جناب عطا خيل واقعا فارسی ی ايجاد کرده اند که نمونه اعلای « دری افغانی » ميباشد ، لابد همين دری افغانی است که در قانون اساسی ازان تذکر رفته و آقای کريم خرم ، انجينير معروفی و .. مدافع آن ميباشند! با احترام . فريبا فروزش

    • تاييد پيام جناب اکبر پيمان را وظيفه خويش ميدانم . نوشته آقای عطاخيل نمونه مجسم دری افغانی است که هر فقره دارای چندين لغت عربی يا مغولی است ، ميان مبتد ا و خبر فاصله های مخل و مغشوش کننده است . آقای عطاخيل هنوز به قاعده عرب ها، برخی کلمات را با چسپاند ن « ها» در آخر ، مونث ميساز
      د ، يعنی از محترم ، محترمه ؛ يا از معلم ، معلمه و شايد از کاتب ، کاتبه و.. اما نميداند در فارسی برای زن و مرد فقط يک صفت و يا قيد بکار ميرود ، يعنی اگر معلم مرد باشد يا زن ميگوييم . معلم محترم ! اما در افغانستان که برای تفريق و تفاوت از گويش ايرانی، يا دقيق تر حفظ افتضاح دری افغانی ، به جای آقای هوشنگ ميگويند محترم هوشنگ (!) ، در عوض خانم هوشنگ ميگويند محترمه هوشنگ ، که اين ها نه قاعده زبانی است ؛ بلکه استبداد قوم حاکم و تحميل منويات سياسی است! اين ها فارسی افغانی را چيزی ساخته اند مثل زبان تاجکی که نيم آن روسی است ! آقای عطا خيل از گرامی خانم مهسا اميری ، نثر خوب و انشای دلاويز را ياد بگيرند ! راستش برای من هم عجيب است عطاخيل از قبيله پشتون ، بدش می آيد اما از قبايل تازی و دين تازی نه !، چرا؟ با احترام . احمد مستمندی

    • نه آقای هروی منظور از مدافعات شکل فارسی شده ی کلمه ی مدفوعات است .

  • نقد تفکر دینی مبتنی بر انکار سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم توسط عبدالبصیر صهیب صدیقی مسؤل اتحادیۀ آرمان صلح در برنامۀ زهره شو از طریق تیلویزون آریانا افغانستان.
    http://www.youtube.com/watch?v...
    http://www.youtube.com/watch?v...

    آنلاین : http://www.tahleel.org

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس