لجاجت، معرفه ی روان اشک کرزی
او به جای اینکه یک مدیر رهبر پست مدرن قرن بیست و یک باشد، یک ارباب تمام و کمال قرن ده میلادی است؛
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رییس جمهور کرزی در لیسه امانی شهر کابل در گرامی داشت از روز جهانی سواد سخنرانی کرد و به شدت اشک ریخت. ظاهراً اشک ریختن رییس جمهور شکوه ی تلخی از ناهنجاری های آموزش و پرورش و اوضاع نابسامان امنیتی در افغانستان بوده است.
دقیقاً به خاطر دارم که سه سال پیش نیز رییس جمهور در پنجاه و هشتیمین سالروز گرامیداشت اعلامیه جهانی حقوق بشر با نمایش در آمدن فلم مستندی از موارد نقض حقوق بشر در افغانستان، عاجزانه گریست و آشکارا اشک ریخت.
با یک نگاه روان شکافانه به اینکه آدمها چرا گاهگاهی می گریند و اشک می ریزند، ریشه در موارد زیر دارد:
یک: در هر موردی که بیش از حد خوشحال شویم و وضعیت به گونه ی بر وفق مراد ما باشد، حالا منتظره یا غیر منتظره. به گونه ی نمونه: وقتی مادری پس از سالها درد فرقت و غربت، یگانه فرزند عزیزش را در آغوش می گیرد، پیوسته اشک می ریزد. این نمونه گریستن، از سر خوشحالی است و نیکوست.
دو: در هر موردی که بیش از حد متاثر شویم. این تاثر خیلی برگ و بالش گسترده است و نمونه های ناروشن زیادی در عمق خود دارد. مثلاً وقتی دلبری به دلباخته اش "نه" بگوید.
سه: در لحظه ی وداع نیز بیشتر آدمها اشک می ریزند . چه وداعی که آغاز یک فرقت محتمل بر وصلت باشد و یا فرقت مدام و بی وصلت.
چهار: وقتی مصیبتی رخ دهد و مرگ عزیزترین کسان خویش را بشنویم نیز اشک می ریزیم.
پنج: وقتی با یک بیماری توان فرسایی دست و گریبانیم و به شدت درد می کشیم نیز، ممکن اشک بپاشیم.
شش: زمانی که تماشاگر صحنه های دلخراش شکنجه و یا کشتن زنده جانی باشیم، همچنان اشک می ریزیم. چه این صحنه ها واقعی باشند و یا گونه ی بازگو کننده ی هنری واقعیت ها.
هفت: وقتی بیش از حد تنها باشیم نیز، اشک مان در می آید. حالا خوب و یا بد، بحث دیگریست...
هشت: وقتی خیلی ناتوان و عاجز باشیم نیز می اشکیم. چنانچه خیلی تشنه باشیم و عطش بی آبی آخرین سلول انرژی و توانمندسازی را از ما گرفته باشد، در همان حال آب زهرآلودی را در پیاله ی میناتوری ارغوانی رنگ در برابرمان بگذارد تا انتخاب کنیم که چگونه بمیریم؟ مردن از فرط بی آبی و عطش تشنه گی و یا مرگ با سر کشیدن آب زهرآلود. این عین ناتوانی است و گزینه ی دیگری هم وجود ندارد.
اکنون پرسش این است که اشک ریختن کرزی از نظر روان شناختی، ریشه در کدام یک از موارد بالا دارد؟
آیا کرزی خیلی خوشحال است که اشک می ریزد؟ نه. حداقل ژست و قیافه ی ظاهری اش وانمود می کرد که اشک ریختنش از سر خوشحالی نبوده است. آیا او از بدترین نوع ناهنجاری های مداوم در کشورش شدیداً متاثر شده است که اشک می ریزد؟ تجربه نشان داده است که اینچنین نیست. او در گرامی داشت از پنجاه و هشتمین سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در کابل با تماشای فلم مستندی از موارد نقض حقوق بشر به شدت متاثر شد و اشک ریخت، حتا آن روز را آغاز اجرای روند عدالت انتقالی در افغانستان خواند. اما گذشت زمان نشان داد که پس از یک سال او نه تنها روند عدالت انتقالی را اجرا و عملی نکرد، بلکه خود در معامله با ناقضان حقوق بشر در قوه مقننه، از تصویب برنامه مصالحه ملی نیز حمایت کرد و با امضا و توشیح این قانونِ بی قانون، بر اشکهایش شاشید. آیا رییس جمهور دارد با کسی وداع می کند که مصاب به مرض (سوزک - چشمی) شده است؟ هرگز. هیچ یک از کسانی که احتمال دارد کرزی در لحظه ی وداعش اشک بریزد، با وی خداحافظی نگفته است. مگر او در مصیبتی گیر مانده است که می گرید؟ نه. هنوز موسای مامور نشده است تا لحظات خوش فرعونی او را با تک عصای خدایی اش در رود نیل غرق کند. آیا او بیمار است و درد می کشد، آنچنانکه رسانه های غربی نیز از بیماری افسرده گی او خبر می دهد؟ دست کم شدت بیماری تا آن سرحد نرسیده است که او در چنان جمعی بگرید. از جانبی حال و هوای محفل برایش خیلی خوشایند و خانخانی بوده است. صحنه و یا صحنه های دلخراشی نیز در آن لحظه در برابر دیده گانش بوقوع نپیوسته. او رجز می خواند و رمه اش را خیلی خوب شبانی می کرد. خیلی تنها هم که نبود. زیرا او در این برهه ی از زمان خیلی شیرین است و چارسویش مملو از مگس های رنگارنگ که با بالک زدنهای شان، آرکستر منظمی را در ارگ و فراتر از آن تنظیم داده اند و ترتیب کرده اند تا او را خوب برقصانند...
آیا او خیلی ناتوان و عاجز است که اشک می ریزد؟ ب – لِ – ی ! یعنی بلی.
رییس جمهور کرزی واقعن ناتوان است. او خیلی عاجز است. کرزی نمی تواند امور مملکت را رهبری و مدیریت کند. او مدیر - رهبر موفق نیست! او از همه ی ویژه گی های یک مدیر رهبر بی بهره است. خوب است بگوییم که او در این عرصه خیلی کم - سواد است. او به جای اینکه یک مدیر رهبر پست مدرن قرن بیست و یک باشد، یک ارباب تمام و کمال قرن ده میلادی است؛ واقعیتی که بارها مدیر – رهبران اروپایی در قالب ها و لفافه ها ابراز داشته اند. عین خشکه مقدس های خوارج در زمان خلفای اول اسلام. در مدیریت – رهبری سیاست زده ی فرا مدرن امروز، کرزی به مالک اشترها و ابوموسی اشعری های می ماند که چارسویش را نمونه های فراوانی از عمرو عاص ها حلقه زده اند...
او در عین حال که مدیریت – رهبری سده ی جدید را بلد نیست و نیاز به یادگیری دارد، خیلی لجوج هم است. که این ویژه گی، او را به یکی از نالایق ترین مدیر – رهبران دنیا در سطح جهان مبدل ساخته است. رییس جمهور از این ناتوانی و عجز خویش باخبر است و به خوبی می داند. اشک ریختن هایش حاکی و شاکی از همین موضوع است. در اصول سیاست و عرف دیپلماسی امروز، گریستن و اشک ریختن بدترین گونه ی شکست است. هیچ تجربه ی نشان نداده است و نشنیده ایم که سیاستمدار و یا مدیر – رهبر سیاسیی از اشک ریختن بعنوان یک اهرم و یا ابزار در برخوردهای سیاسی و مدیریت – رهبری اش استفاده کرده باشد. اصولاً در اینگونه معامله ها، کار به این افتضاح کشانده نشده است. پارسال یکی از رهبران سکتوری یکی از کشورهای اروپایی نیز در حضور رسانه ها اشک جانانه ی ریخت. اشک ریختن وی پس از آن بود که در برابر دیده گان میلیونها بیننده و شنونده اش، استعفای خود را برای مردمش پیش کرد و از اینکه در یکی از موارد وقت ملتش را بیهوده تلف کرده و آنها به نحوی زیانمند شده اند از مردمش پوزش خواست. آنگاه اشک خجلت ریخته و گوشه ی انزوا را برگزید تا بیشتر آفتاب بگیرد و با نور و توانمندی بیشتری در آینده ها برگردد و خسارت وارده بر ملتش را جبران کند. که این گونه اشک ریختن، اشک ناتوانی و عجز مبتنی بر لجاجت و کوردلی نیست، بل اشک توانمندی، صداقت و پاکدلیست.
کرزی اشک می ریزد که میرویس پسر دلبندش چند صباحی از برابر دیده گانش دور نشود و در خارج به تعلیم و تحصیل نپردازد. او از فرقت و دوری فرزندش می هراسد و در این باره سخت ناتوان و نگران است. توانمندی نظاره کردن خیانت به ملت و مظلومیت مردمش را دارد. او خود شخص نخست مملکت است و مسوول امور. پس او اگر از روی عجز و ناتوانی آب دهان بگرید، دیگران باید زهر بنوشند و واسکت عجز انتحاری بپوشند و خود را انفجار دهند، نه مانند برادران طالبش واسکت انتحاری نوع مبارزاتی تندروانه افراطی را.
گریه های لجوجانه تنها به کودکان می زیبد تا دلهای پدر و مادر به رحم بیایند و شیر و شکر در گلویشان بریزند. محال است که کرزی لجوجانه اشک بریزد و وحشی – طالب ها، شیر و شکر به پایش بریزند! او کور خوانده است!
کرزی بیشتر از این نباید خود و ملتش را رسوا و بدنام کند. او مدبرانه و عاقلانه باید کنار رود. اشک های ناتوانی او با حضور (لجاجت) پیهمش، کشور را به ده تا (دانه) 130 سال، یعنی نخستین سده های قرون وسطای اروپا به عقب می راند. ناتوانی، بدترین آفت نسل جدید مدیریت – رهبری های سیاست قرون اخیر است.
می گویند خداوند اشک را آفرید تا آتش درون را خاموش کند. البته اشک های که ارزش ریختاندن شان را داشته باشند و از طبیعت انسانی آدمها برون تراوند. اشک های از نوع اشک کرزی نه تنها آتش های درون و برون را خاموش نمی کنند، بلکه شعله ورتر نیز می سازند. پیشنهاد می کنم، پیش از اینکه این آتش دامن او را نیز یگیرد، باید دوباره این توپ آتشین را به مردم پاس دهد تا مردم خود شامل بازی شوند و روند را به نفع جمهورشان، تغییر دهند. این گزینه ی احسنی است تا اشک ریختاندن از روی عجز و ناتوانی.
(علی ادیب، ویستنس – ناروی)
پيامها
29 سپتامبر 2010, 02:56, توسط Roshan
فق زدن های کرزی را از طریق تلویزیون دیدم ودراوایل نزدیک بودکه منهم تحت تاثیر قرار بگیرم زیرا فوق العاده رقیق القلب هستم. ولی این گفته های کرزی که نمیخواهد ولیعد ایشان یعنی میرویس خان کرزی خارجی شود برایم سوال برانگیز بود که چرا کرزی صاحب در این مقطع تاریخی یک چنین حرفی را برند؟
خلاصه در این مورد زیاد فکر کردم ودفتعا یک موضوع داغ دیگری به یادم امد که عبارت از محاکمه شدن کاکای میرویس کرزی یعنی محمود کرزی که تابعیت امریکایی دارد بود. اقای محمود خان کرزی برادر ریس جمهوری ما فعلا زیر استنطاق بخاطر ثروت اندوزی از راه دزدی وندادن تکس به کشور متبوعه خود یعنی امریکا قرار دارد.
اقای کرزی درک کرده است که اگر محمود خان تنها تابعیت اوغانستان را میداشت پدر کسی برایش گفته نمیتوانست که بالای چشمت ابرو است ولی امروز چون برادرش یک خارجی است بنا زیرا فشار قرار دارد.
کرزی نگران اینده فرزندش است که به سرنوشت کاکا جانش سردچار نشود وسرش در دار نرود بنا بهتر است که میرویس یک اوغان باقی بماند تا بخاطر عملکرد ودزدهایش مورد سوال قرار نگیرد. بنا بهتر است که میرویس یک اوغان باقی بماند ودر قدم های کاکاهایش مانند احمد ولی ومحمود قدم بگزارد که انها قبل از واقعه یازده سپتامبر در یک رستورانت سرویس پیتزا کار میکرد وپیتزا را در خانه مردم نقل میداد ولی بعداز واقعه یازده سپتامبر امروز دارایی محمود خان دوازده ملیون دالر ودر حدود هشت بلند منزل در امریکا میباشد وامریکایی ها تا هنوز ثروت مخفی کاکای میرویس جان را که به مراتب زیادتر از ثروت علنی اش است را کشف نکرده اند. پس چه بهتر میرویس یک اوغان در یک مملکتی که بنیان گذار ان یک رهزن بوده باقی بماند تا از شر حوادث برکنار باقی بماند
29 سپتامبر 2010, 06:19, توسط khan
سلام دوستان .
خود کرده را نه درد است نه درمان !!!
هر که به بازو توانا ملت تکیه کند حال و احوالش چنین نخواهد بود !!مادامیکه حکام ظالم قوم پرست در محاصره قبیله ,طایفه, خانواده ...خود را قرار داده اند سرنوشت شان به گریه زاری انزواء کشیده است ..حتا نابغه شرق تر ه کی اعتراف نمود که " د خلکو زور د خدای زور دی"!!.
خرابی کند مرد شمشیر زن - نچندان که آه دل پیره زن
این آه دل یتیمان بی نان اب است , اه دل والدین یست که در حاکمیت کرزی دلبند شان رااز گرسنگی فروختن -ولی برادران و خیل و ختک دار و دسته کرزی خان هر کدامدر جریان هشت سال از پول بیت المال صاحب ده ملیون دالر !! قصر ها در کابل قندهار و دبی و غرب ... -این آه دل مادر که گردن پسر اش از بی خردی کرزی و حلقه دورو بر او بریده شد است .
طالب و ترویستان که نود فصد از بین رفته بودند !!! اما کرزی به مشوره ها و امتیاز خواهی های گروه فاشیستی اوغانملت و پاکستان گوش دادا بجای خلح سلاح ترویستان به خلح سلاح اقوام غیر اوغانی چسپید , کرزی و اداره قبیلوی اش نتوانست از این موقعیت حضور نظامی و سیاسی جهان در کنار اش به نفع وطن استفاده کند و انان را قانع بکند که قوای نظامی در خارج از شهر ها در سرحدات پاکستان کمربند ایجاد کنند تا جلوورد و اکمال ترویستان داخلی و خارجی سد شود , کرزی نتوانست اردو را اکمال کند حتا نتوانست اردو ملی ایجاد کند , کرزی بی شرمانه ادعا کرد که از یک قبیله بزرگ و با نفوذ قندهار نشئت کرده است و به زور انان به این مقام رسیده و زور انان تضمین بقا یش خواهد بود .. فساد ادری ملت را از اداره کرزی متنفر ساخته است .
کرزی اعتراف کرده است که سرنوشت اوغانستان دوباره بدست طالب والقاعده و پاکستان و عرب ها خواهد افتاد ...
او با اهل بیت اش چون داکتر نجیب فراری خواهد شد !!! او که از میرویس کوچک اش انتظار داشت تا بزرگ... شود و یکبار دیگر اصفهان را بسوزاند اینک متیقن شد که تاریخ تکرار نمیشود و بناچار با پدر و مادرجانش حینکه بساط خارجی ها از کشور جمع شد او هم آواره غرب خواهد بود حتا اسم میرویس خان نیز مسخره همسالان چشم ابی اش ....... گریه اش بحال خود و خانواده اش است نه اوغانستان و مردم فقیر اثبات ادعا در یک حرف "زمانیکه ملت وجامعه جهانی از فسادستان شاکی شدن کرزی بجای اینکه اقدام سریع به موقع اتخاذ کند از خارجی و داخلی انتقاد کرد که در کشور های شما نیز فساد وجود دارد , یا ادعا کرد که معاش و دست مزد کم با عث فساد شده است !!!
در یک کلام ملت یا مردمیکه در ساحه حاکمیت کرزی , مردم در ساحه مخالفین زندگی دارند و جامعه جهانی از کرزی و بی خردی هایش ناراض اند .
29 سپتامبر 2010, 06:00, توسط تنویر-
در کشوری که زن و مرد، طفل و بزرگ آن برای 30 سال میگیرید گریه کردن رئیس جمهور هم باید طبیعی باشد و نباید آنرا چیزی غیر طبیعی دانست.
یک واقعیت نباید نادیده گرفته شود که کرزی در زمانی ریاست دولت افغان را به عهده گرفت که جنایتکاران جهادی ، طالبان مربوط به پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان کشور را به ویرانه مبدل کرده بودند، هزاران هزار بیگناه به قتل رسیده و مورد تجاوز قرار گرفته بود و امریکا بعد از سقوط طالبان دوباره جنایتکاران جنگی را به قدرت رسانده و یک جنایتکار لعین چون احمق شاه مسعود را با لقب قهرمان مولی یاد کرده بودند.
کرزی در اولین روزهای کارش به حیث رئیس دولت با مقاومت شدید جنایتکاران جنگی که امریکا با ایشان قرارداد امضا کرده بود مواجه شده و آنها برای اینکه به مردم نشان دهند که قدرت واقعی در دست کی است کرزی را به قبر کثیف احمق شاه مسعود برده تا به یک جنایتکار که مسول ویرانی کابل ، اردو و پولیس ملی بوده و راه را با جنایات حیوانی اش برای طالبان باز کرد ، دعا کند.
سیاست های دو رویه امریکا کرزی را با مشکلات بزرگ دیگر مواجه کرد. از یکطرف آنها او را رئیس جمهور خطاب میکردند ولی از طرف دیگر سی آی ای با جنایتکاران جنگی قرارداد ها و زد و بند های پنهانی داشتند و دارند.
مسله دیگر حامد کرزی 8 سال قبل امریکا را هشدار داد که کمپ های تربیوی ، پناهگاه ها و مراکز امن تروریستان و طالبان در چتلستان است نه در افغانستان و آنها باید بر علیه چتلستان بخصوص آی اس آی پنجابی های کثیف و بویناک اقدام کند. ولی امریکا در آنزما تا یکسال قبل هیج توجه ی به هشدار های کرزی و تیم او نکردند و به عوض کرزی را مجبور کردن به خواست های پنجابی های بویناک گردن نهد.
نتیجتا ً اگر امریکا صادقانه برخورد میکرد و در قدم اول دولت و افغانها در پاک کردن دولت و کشور از جنایتکاران جنگی کمک میکرد و با قهرمان مولی خطاب کردن احمق شاه مسعود هزاران هزار افغان را توهین و دلسیرد نمیکرد، اگر چتلستان را برای دفاع از تروریزم مجازات میکرد امروز نه مردم ما ماتم میکرد و نه رئیس جمهور ما گریه.
29 سپتامبر 2010, 06:16, توسط Roshan
بزرگترین اشتباه امریکا این بود که از نسل رهزن کبیر احمدشاه ملتانی شخصی بنام کرزی لعین را پیدا کرد. احمدشاه ملتانی لعین کسی بود که شدت رهزنی وی به اندازه بود که بالای هندستان حمله دزدانه کرد وهزار ها هندو را به قتل رسانید ودوباره به کشور امد.
در این کشور گویا قحط الرجال بود که یک خاین دیگر از نسل این دزد ابدالی را از قابچی باشی یک کافی خانه از کویته که در اصل جاسوسی پنجابیان را میکرد وقرار بود که منحیث نماینده طالبان در ملل متحد مقرر گردد را گرفتند وبا بادی گارد های امریکایی به کابل در ارگ نشاندند وبرادران این نواده رهزن ابدالی که گه برای خوردن نداشتند از پول های کمک شده به مردم افغانستان چنان دزدی کردند که امروز مستنطقین امریکایی دقیقا نمیدانند که محمود برادر وی چقدر دزدی کرده است زیرا در هرکشور وهر ایالت امریکا این دزد نواسه دزد ابدالی از پول های دزدی شده برای خود عمارت ساخته است.
بنا من دلم یخ نمیشود که اگر این مداری کثیف وبویناک کرزی را ببینم که بجای اشک خون گریه کند هنوزهم کم است.
لعنت به کسانی که فهمیده ویا نفهمیده سیاست ماکیاولی کرزی را تایید وبار ملامتی را بالای دوش دیگران میندازند هدف از تنویر است). کرزی با بیشرمی تمام به پای بوسی مارشال فهیم رفت ووی را باوجود مخالفت امریکایی ها به سمت معاونیت اول انتخاب کرد بنا وی خاینترین فرد این کشور است وباید جواب تمام دزدی های که خود وبرادران وی کرده اند را بدهد. وی از این میترسد که اگر فرزندش طرف وی واحمدشاه ملتانی رفته باشد پس در اینده یک دزد تمام عیار ورهزن خواهد شد ودر انزمان اگر وی خارج از افغانستان زنگی کند حتما یا دستش به جرم دزدی قطع ویا سرش بریده خواهد شد ونسل کرزی خنثی از بین خواهد رفت بنا تشویش دارد که فرزندش اعدام به جرم دزدی نگردد.
29 سپتامبر 2010, 07:16, توسط khan
اوغان متل کی!!
وایی!!
پک په غره ملامت!!
فارسی ان میشود-اگر کل بیچاره فرسخ دور به سر کدام کوه باشد وعملی از او در همان فرق کوه سر زند !!اگر در ده و ابادی کاری بدی صورت بگیرد کل بیچاره مطابق اوغانوالی در همان تالاق کوه ملامت است ..
حال گروه فاشیستی اوغانی از جمله ملا تنویر!!! اگر که برادر قاب شوی کرزی طی چند سال سرمایه منقولش به ده ملیون دالر رسیده است باز هم قوماندان مسعود دوستم بوله مزاری کارمل... ملامت است .
اگر وزیر ها ظرف یکسال یکملیارد اوغانی را بادام خورده اند (تنها بادام از میوه تازه و خشک و قابلی پلو ...که بگذریم ) باز هم اقلیت های قومی غیر اوغانی ملامت است .
اگر حین جنش کرزی با وزیر جنگ اش به جرثقیل فرار کردند باز هم ایتلاف شمال .. ملامت است .
اگر کشور از اخر در دریف اولین کشورر های جهان از نظر تریاک و هیروین چرس ومرگ ومیر مادران موقیع زایمان و فساد اداری .. قرار گرفته است باز هم دیگران ملامت است .
اگر اوغان تروریست هر روز عرب و پاکستانی را برای کشتن وسوختن تیزاب پاشی ... دعوت داده اند باز هم تفنگی های غیر اوغانی ملامت است .
اگر داستان دزدی و همجس گرایی ......بیمان ایدمرکز اش مناطق غیر اوغانیست نه قندهار و جلال اباد .... و دیگران قوم لوط.
همین اکنون فرزندان غیر اوغان که همه فقیر و بیچاره و غریب اند در خط اول قندهار هلمند پکتیا بنام ملی ملی ...با ترویستان دست و گیربان اند که نباید چنین باشد کراچی وانی خوب است نه دفاع وخود را بکشتن دادن برای بقا اداره فاشیستی کرزی !! بگذارند قندهار را برای قندهاری پکتیا را برای پکتیایی... اینکه وظیفه ملا تنویر است ........ این ها هنوز هم هوشیار نشده اند .
دفاع ملی زمانی لذت دارد ,دین و وظیفه مرد و زن و همه ملیت ها واقوام کشوراست که نظام ملی باشد حقوق همه برای شان رسیده باشد , نظام تمثل کننده عدالت و برابری باشد , امتیاز خواهی نباشد رهبری متشکل از همه باشد , قسم گذشته ها نباشد که سمتی ولایتی قومی ماشین جنرال کشی داشته و دیگران ماشین تولید سرباز یا سنگ زیرین اسیاب ..
لعنت بدان ازبک وهزاره و تاجک .. که اقوامش , زمین اش ,مال اش , حق وحقوقش , امتیازات اش پا مال خودش در دفاع از رژِیم فاشیستی یکه تاز و امتیاز طلب ... جان بدهد .
چند روز قبل یکعداد زنان جوان و یک شاکو جان شصت ساله که صد فیصد از خانواده های بیچاره و فقیر اند تعداد زیاد شان از هزاره های عودت کننده از ایران بودند به اردو مردانه در جامعه سنتی که هنوز شرایط برای زنان و حضور شان در اردو کاملا مساعد نیست حتا شاید !!تعداد انان بدنام شوند !!مورد سوه استفاده جنسی قرار گیرند !! اگر که تعداد ی ازانان زنان و دختران پاک هم باشند وپاک باقی بمانند مردم به چشم خوب به ایشان نگاه نخواهد کرد !! کسانیکه اینکار را مشارکت زن و مرد یا مشارکت ملی مینامد یا خواب اند یا غرب را فریب داده و استفاده سیاسی از ان میکنند اگر چنین نیست یکنفر زن یا دختر حتا پسر یکی از این غرب نشین های حاکم در کابل را نشان بدهد که به اردو ملی پیوسته باشند !!! اگر بر داشت من نادرست است مخالفین عقیده من باید بگویند ایا انان حاضر اند همسر یا خواهر جوان شان ظابط اردو بشود کرزی خودش حاضر نیست زنش به کدام شفاخانه مردم را تداوی بکند پس دیگران چرا اب را نادیده موزه را از پا بیرون کرده اند !! من فکر میکنم برادر و پدر های این کبوتر ان صلح ( زنان ظابط ایکه میخواهند با موتر نظامی به دهان دروازه شان پیاده و سرباز برای شان رسم تعظیم نظامی بکند ) در اجتماع سر بلند نخواهد توانست .. بگفته اوغان خیمه نشین
دای گز دای میدان
29 سپتامبر 2010, 06:27, توسط تنویر-
به یاد داشته باشید که اگر کسی داکتر نجیب الله را با کرزی مقایسه کرد فقط بر غلامی خود به پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان مهر تایید میگذارد.
هم کرزی و هم داکتر نجیب الله واقعا میخواستند و میخواهد که به افغانستان عزیز ما و افغانها خدمت کنند ولی متاسفانه که امریکا تروریستهای تربیه شده در چتلستان را در 9 سال گذشته نادیده گرفتند.
زنده باد هند کبیر
زنده باد افغانستان
29 سپتامبر 2010, 07:49, توسط khan
سور او یا زرغون خل قه یی تنویر!!
نجیب فکر میکرد حزب مال پدراش است در یک حزب تصیم دسته جمعی است نه شخصی او دورغ گفته بود ما صفوف که در خط اول میجنگیدم را فریب داده بود او اعلام کرد که تاریخ تکرار نمی شود من امان اله نیستم که میدان را رها کنم , او به مخالفین گفته بود من نمی توانم حزب و قوای مسلح چند ملیونی را با متحدین مان به دریا سند غرق کنم معنا این اظهارات این بود که صفوف بی خبر دلگرم شده بودند که فراری در کار نیست رهبری به حزب و صفوف خیانت نمی کند شعار وطن یا کفن درست است از این رو از جلال اباد قندهار ذابل ودیگر مواضیع تا پای و جان دفاع کردند بی خبر از اینکه جناب شان حتا به رهبری همتراز خویش راست نگفته و نمیه های شب بگفته "لایق " دزدانه همه را بدریا سند غرق وخودش انطرف سند خیز میزد .
همچنان نجیب تا زمانی نجیب بود که عضو ح د خ ا بود زمانیکه به اوغانملت گرائید قبیله پرستی را شروع کرد برادر اش را ریس گارد مخفی امنیت ساخت باجه اش را سفیر هندوستان صدیق را میخواست به اسیامیانه قنسل و زنش را وزیر زنان بسازد اشخاص بیسواد و نالایق را وزیر دفاع جلادان امینی را از زندان رها ...... یا شعار میداد اول پشتون باز مسلمان هستم ..... راه خودش را از ما جدا کرده بود . چونکه نجیب را پرچم , و خادیستان نجیب ساخته بود نه اختر محمد و پکتیا یا خلقی ها امینی و تر ه کی !!!
ملا تنویر هر قدر کوشدم نتوانستم بفهمم که هدف از این جمله تان چیست خوب بود اوغانی مینوشتی تا درکش برایم اسان میبود .
((...کسی داکتر نجیب الله را با کرزی مقایسه کرد فقط بر غلامی خود به پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان مهر تایید میگذارد. )) برادشت من از این جمله تان این است که باید یکی از این دو کرزی یا نجیب غلام پاکستان باشد وبا ان دیگرش هیچگاه قابل مقایسه نیست .
بیشتر از ان اینگونه ((هم کرزی و هم داکتر نجیب الله واقعا میخواستند و میخواهد که به افغانستان عزیز ما و افغانها خدمت کنند ولی متاسفانه که امریکا تروریستهای .....)بیانات ضد ونقیض تان کار را برای بیسوادان چون ما مشکلتر میسازد .
من که چند صفت کرزی را بیان کردم اگر تهمت میبندم یا دورغ میگویم شا به بزرگواری تان حقایق را ثابت بکند و از دایره قومیت به دایر بزرگتر ملت داخل بشوید چشمان تانرا باز بکنید چونکه برداشت من و شاید اکثر دوستان در کابل پرس? این باشد که یاداشت های بابر و تنویر کابلی ... , گریه کردن های شان , همخونی ,هم قریه یی ... بوده است نه برای حق و عدالت و اسلامیتو انسانیت .
29 سپتامبر 2010, 07:29, توسط تنویر-
بلی این پنجابی کثیف دیروز زیر نام روشن و سهراب و مزاری و امروز زیر نام خان به ازبکها، تاجیکها و هزاره ها لعنت میفرستند که چرا در اردوی ملی افغان بر علیه طالبان وحشی و تروریستهای پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان مردانه میرزمند.
این چوچه سگ پنجابی های بویناک میخواهد که هزاره ها و ازبکها به عوض پوهنتون کابل را ویران کنند ، سلاح اردو را گرفته به چتلستان فرار کنند ، یکدیگر خود را و پشتونها را قتل عام کنند تا جنرال حمید گل به امریکایی ها بگوید که افغانستان فقط بوسیله طالبان میتواند کنترول شود و امریکایی ها بیرون روند.
زنده باد هند کبیر که این ملیت کثیف و بویناک پنجابی را به نام کثیف ترین گدا های دنیا مشهور کرد.
29 سپتامبر 2010, 08:12, توسط khan
همه میدانند که خان خان اصلی است سنگ و چوب این وطن را کعبه خود میداند من تربیت یافته کارمل بزرگ هستم که هزاره و ازبک هندو تاجک فارس.... شیعه و سنی حتا یهود های هموطنم را عزیز میدارام من از فقر و تنگ دستی بعد چند ماه حاکیت طالبان وطن را ترک کردم هر لحظه باوطنم با مردمم هستم من عقیده دارم هر که یک پاو گوشت اضافی در این اروپا و امریکا پیدا کرده است احساس وطن دوستی ومردم دوستی ندارد اکثر وطنپرستان ایکه در این امریکا واروپا وخارج با وطن و با خیال مردم خود بوده اند از تشویش زیاد مرض قلبی پیدا کرده اند یا جوان مردند یا با مرگ دست و گیربان دارند خود از این مجمل حدیث دل و حدیث عشق بخوان که ما همیشه در خرابه های خاطرات وطن قرار داریم ..
من از هم خونی ها همتباری هایم از هم ولایتی هایم من از کابلستان هستم اگر کابل همه خوب اند من یکی را در جمله بد ها ان محاسبه کن من از کار نا روا و ظلم کسی دفاع نکرده ونخواهم کرد من گفتم اوغان انسان شود مسلمان شود اوغانوالی را رها کند امتیاز طلبی را به گودال تاریخ پرت کنند به حقوق دیگران ارج قایل شوند به وطن ومردمش دوشادوش سایر ملیت ها خدمت کنند در انصورت برادر و عزیز ما تن ووجود ما خواهد بودند !!!
29 سپتامبر 2010, 09:31, توسط Roshan
برادرها متوجه شده اید که چاچا تنویر مصاب مرض دوشخصیتی شده است؟ در یک شخصیت خود در نقش یک قبیله گرای متعفن ظاهر میشود واز یک رهزن بنام احمدشاه ملتانی که هندستان را تاراج کرد وبه خاک سیاه نشاند که در نتیجه وحشت وبربریت اولاده احمدشاه هندستانی ها که تنویر ان را هند کبیر میخوانند خود را دو دسته به انگلیس تسلیم کردند.
ولی در شخصیت دیگر خود دشمن پنجابی ها میگردد وهند را هندکبیر خطاب میکند. ایا این نشاندهنده دیوانه بودن چاچا تنویر است ویا ملاتنویر بنابر اوامر پدران پنجابی خود در نقش ضدیت با هندستان قرار میگیرد ولی زمانی که رگ دیوانه گی (= پشتونوالی) اش تور میخورد باز هویت پنجابی خود را نشان میدهد واز یک دزد رهزن افتخار ملی میسازد ووی را بابا میگوید.
دیوانه زنجیری که اجیر پنجاب است = تنویر
جاسوس معلوم الحال که رگ قبیلوی اش بالای درس های استخباراتی اش چربی میکند = تنویر
29 سپتامبر 2010, 11:44, توسط تنویر-
غم نخور هند کبیر مالک ترا یعنی پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان را به حیث کثیف ترین و پست ترین گدای جهان معرفی کرد.