مهمانان مولا علی در کارته سخی
هزاران تن در نخستین روز نوروز با جمع شدن در کارته سخی کابل، ورود به سال جديد را جشن می گيرند. کارته سخی بنام امام شیعیان و خليفه ی چهارم اهالی سنت نام گذاری شده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عکس از خبرگزاری رويترز
پيامها
22 مارچ 2009, 16:57, توسط خلیل الله انصاری
شعر زیبایست در سایت آزمون ملی به اسم قسم بنام سخی جان ! که فراموش تان نگردد زیرا زیب و زینت این تصاویر همان شعر است
23 مارچ 2009, 13:10, توسط توفیق
دوست عزیز آقای انصاری
بقول همزبانان ایرانئ ما "نه به آن شورئ شور، نه به این بی نمکی". شما آهسته، آهسته میخواهید آغازگر بحث مذهبی گردید. امیدوارم "رفیق نیمه راه" نباشید. خوبئ بحث در انترنت این است که اینجا نمیشود (در صورت کم آوردن) با شمشیر پاسخ داد.
بنده نیز با پیروی از مکتب تشیع، مخالف شرک هستم و اگر بدانم هدف زیارت کنندگان پرستش صاحب قبر است نه توسل و تمسک و واسطه قرار دادن آنها در نزد خداوند ج، با آنها به شدت مخالفت خواهم کرد و از عمل آنها بیزاری خواهم جُست.
توسل و واسطه قرار دادن افراد پاک، اولیا، شهدای واقعی و انبیا علیه السلام (که همه زنده اند) مختص اهل تشیع نیست. اهل تسنن نیز بر زنده بودن و شفاعت انبیا و شهدا ایمان دارند. اینکه یک شهید میتواند شفاعت نزدیکانش را در نزد خداوند ج بنماید، تنها عقیده اهل تشیع نیست بلکه اهل سنت نیز به آن باور و عقیدۀ کامل دارند.
و در مورد زنده بودن شهدا، اولیا و انبیا ع، خداوند ج میفرماید: "هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند" سورۀ آل عمران آیۀ (۱۶۹)
حال سوال در اینجاست که اگر یک شهید عادی بتواند شفاعت جمعی از افراد را بکند پس فردی چون علی ع را که پیامبر ص در صفتش فرمود: "من شهر علمم و علی دروازه اش"، چگونه از این قاعده مستثنا میکنید؟
ولی طلب از جناب اوشان بسته به این است که طا لب چه میخواهد؟ یعنی به ظرفیت تقاضا کننده و نیتش بستگی دارد. شاید بعضی ها بطور مثال زن بخواهند و بعضی ها نیز شوهر اما افرادی نیز هستند که بلند پروازانه طلب بخشش و مغفرت را از ذات پاک حق تعالی دارند اما روی شان نمیشود مستقیماً با او در میان بگذارند. یک انسان پاک و کامل را واسطه قرار میدهند.
شما شاید تحت تاثیر تبلیغات وهابی های مزدور امروزه منکر زیارت قبور پیامبر ص و اهل بیتش باشید اما بدانید که حتی مؤسسین مذاهب چهارگانه اهل سنت این عقیده ی را که شما امروز دارید، در زمان حیات خود نداشتند.
برای آگاهئ بیشتر تان در مورد این مسایل میتوانید به سخنرانی های داکتر حسینئ قزوینی (در بخش های گوناگون)، مشخصاً در همین مورد و همچنان در مورد شبهات دیگر گوش فراداده و مأخذی را که ایشان ذکر میکنند (از کتُب معتبر اهل سنت مانند صحاح سته، خاصتاً صحیح بخاری و مسلم) یاداشت نموده و در فرصت های بعدی خود تان به کتُب خود مراجعه کنید تا باشد که بخواست خداوند متعال ج، راه را از چاه تشخیص داده و بطور کامل هدایت گردید.
در اینجا میتوانید بخش اول سخنرانی های وی را بیابید. (همه گی قابل پیاده کردن/داونلود شدنی میباشند)
و در اینجا میتوانید بخش دوم مجموعه سخنرانی های وی را بیابید (در همین صفحه میتوانید مشخصاً سخنرانی های وی را در مورد توسل از دیدگاه قرآن، سنت و سیره صحابه <در بخش های 1،2،3،4> بیابید).
با سمع سخنان داکتر حسینی قزوینی که همه گی بطور مستدل و مستند هستند فکر نمیکنم که دیگر نیازی برای گفتگوی من و شما پیدا شود اما در صورت نیاز میتوانید سوالات خود را از طریق همین تارنما ویا دریچه مطرح نمایید تا حتی المقدور برای تان پاسخ دهم. این بخاطریست که میخواهم سایر دوستان اهل سنت و تشیع نیز شاهد گفتگوی ما باشند و در صورت تمایل نظریات و داشته های علمی تاریخئ خود را با دیگران شریک سازند.
بهرصورت هدف بنده خیر و نیک است انشاالله و هیچگاهی نمیخواهم مانند اکثریت روحانیون اهل سنت و وهابیت ( و همچنان یک عده ی قلیل روحانیون اهل تشیع) حکم تکفیر این و آنرا خدای نخواسته صادر نمایم. پروردگار مهربان شاهد و ناظر است که بنده از پاسخ گفتن به پیام های منتقدانۀ جناب شما (در بارۀ اهل تشیع و عقاید آنها) هیچگاهی قصد سوء و نیت بد ندارم.
برای تان آرزوی موفقیت میکنم
25 مارچ 2009, 08:28, توسط مزاری
دانشمند بزرگوار جناب آقای انصاری ! السلام و علیکم و رحمت الله و برکات . معذورم دارید که عندالموقع نتوانستم شعر زیبای تانرا مرور نمایم و تا حد توان ناتوانی خود برداشتی را نمایم و به آدرس مقام بزرگوار پیام بنهم . با دیده های پریشان و مزاج جستجوگر به آدرس مذکور شرفیاب گردیدم و از مفاهیم عالی و بکر نبشتۀ تان عز فراوان بردم .
من زادۀ همان شهر و دیارم که روضۀ امام علی زیب و زینتش است . گلگشت باغ و راغش تسکین دهندۀ قلبهای افسرده و بینوای عاشقان راه حقیقت و همدلیست . در آرامگاه آن ولی الله بجز از دسته گمگشته گان بینوا که تأثیرات تبلیغ آخند و ملا از سر و سیرت شان هویداست به تزرع و شفاعت زجه و فریاد بر می آورند ، خودیافته گان صرف احترام میکنند و بخاطر صفا و صمیمیت قلبها با دیگران ملاقات و دیدار به هم میرسانند . این ملا و اخند و شیخ است که مسجد و تکیه گاه و خانقاه را جای امن زن باره گی و بچه بارگی ساخته اند . همه را به یک صف قرار ندهید !!
برادران شعیه ما نسبت به آرامگاه علی ، زیارت امام حسین ، امام رضا ، کربلا و دیگر امامان را ترجیع میدهند . اگر شما به این عقیده هستید که مسلمان را زیارت اهل قبور مجاز نیست و دستگیر همه رنجوران فقط الله است ، این نظر شما نیست که بدان تأکید کرده و شعر سروده اید ، بلکه این عقیده را جناب عبدالوهاب سعودی بسیار پیش از شما در بین مسلمانان تبلیغ مینود .
جشن نوروز را حرام دانسته اید و خرافات میخواند ! بلی این رسم پسندیدۀ از نیاکان ما به ارث مانده که روز دمیدن گل و سبزه را جشن بگیریم نه آنکه مانند بدویان خون بریزیم و در جولان خون حیوانات رضای پروردگار را جستجو نمایم .
آقای انصاری ! آیا میلۀ پختن سمنک ، آماده ساختن هفت میوه ، خانه تکانی ، رفتن به دشت و صحرای پر از لاله و سبزه ، بازی بزکشی ، زیارت اهل قبور و توزیع هفت میوه و شیر برنج و بولانی ماشی به مستمندان و فقیران چی گناه بزرگی است که شما طالبان آنرا حرام دانسته و در مساجد تبلیغ مینماید ؟ و شما خوب اینرا میدانید که شهریان و دهاتیان ساده دل با صفا اما بی سواد را مساجد و هنگام نماز میتوان گمراه کرد . به یک سخن شما طالب هستید اما با دانش ! شما میخواهید و آرزو دارید بنام دین و شریعت محمدی ، فرهنگ هزاران سالۀ باشنده گان با صفا و آزادۀ این سرزمین را محو و نابود نمائید ، تا سوسمار خوران و شتر چرانان بی فرهنگ از خون ما فربه تر و چله تر گردند .
گاهی علی و خدایافته گانرا رهبر و پیشوا میسازید و گاهی هم انسانهای حاجت مند ،گاهی روضه علی را معبد میسازید و گاهی هم کاباره ، زنان بیچارۀ راکه سال یکبار بنام زیارت از حقارتگاه خارج میشوند و به دیدار دیگر عزلت گزیده گان هم نوع خود میشتابند به شدت توهین کرده اید . شما به فرهنگ بامی و نامی بلخیان آزاده نا جوانمردانه تاخته اید . شما به حیا و شرف مردمی تحقیر کرده اید که خود آنها را به زور دو شمشیره ها مسلمان ساخته اید و هر روزه با نعرۀ تکبیر الله و اکبر به دستور باداران نفت فروش زن بارۀ عرب سر شانرا میبرید .
تا روزیکه به مردم ما ، فرهنگ ما و ناموس ما نه تاخته بودید به شما احترام داشتم ، ولی امروز دانستم که شما واقعأ انصاری هستید و خون یهودیت در رگ و پوست تان جریان دارد . الحق که به بهترین صورت به قوم و دین خود میاندیشید و خدمت میکنید . واقعأ بلا میکنید .
در اخیر فقط دو سوال داشتم ! 1 : چند مذهب دیگر را طرح نموده و به ما ارسال خواهید نمود ؟ فکر میکنم مذاهب حنبلی ، شافعی ، مالکی ، حنفی ، جعفری ، وهابی نتوانستند طور شاید و باید به دین محمدی خدمت نمایند !! از یک خدا و پیغمبر چند مکتب خواهید ساخت ؟
2 : آیا گذشته گان ما در خطا رفته بودند که از پول بیت المال به قبور ال و بیت پیغمبر و رهروان راه محمدی اینهمه آرامگاه های پر شان و شوکت و مساجد و تکیه گاه های طلا کاری شده اعمار نموده اند ؟
25 مارچ 2009, 20:15, توسط محمد يعقوب انصاري
آقای مزاری ! خویشتن را از مزار و افغانستان میدانید ، در افغانستان دین اصلی و قانونی اسلام است . تنها چند هزار محدود هندوان مهاجر بودو باش دارند نوشته ای شما مرا وادار به این ساخت تا واضیح سازم که شما یک زردشتی بیش نخواهید بود . بناآ مامن ابایی و اجدادی ما پذیریش هیچ غیر مسلم را ندارد . از یکطرف شهر مولا علی مینامید و از طرف و از طرف دیگر بر عرب ها از دیده ای حقارت مینگرید ، آیاا مولا علی عرب نیست ؟
تا جائیکه من کم و بیش میدانم جشن نوروزی از زمان جمشید و زردشتی ها بما میراث مانده . من از آقای مزاری سوال میکنم که جشن نوروزی با مولا علی چه ربطی داشته بالانمودن جنده مولا در روز نوروز یا اول سال چه ارتباط به اسلام و مولا علی دارد ؟ درحالیکه حین روضه و درگاه مولا علی در نجف نیز وجود داشته و ازین روضه معتبر تر نیز میباشد ، چرا در آن شهر جنده مولاعلی بر افراشته نمیشود . معلوم است که جشن و میله هیچ ارتباطی با مولاعلی ندارد . اسلام ما اجازه نمیدهد تا از اشخاص طلب استعانت نمایم . هر عمل خیر باید بنام الله ج باشد . با این روش دوگانه ای که در پیش گرفته اید ناکامی تان را اعلان میدارد . بفکر من کدام مشکل و بی غیرتی مردم در شعر انصاری معلوم نمیشود حال آنکه رهنمایی خوبی برای مردم است که شما آب را نادیده موزه را از پا کشیدید و بیجا و بی مورد بر انصاریان تاخت و تاز نموده همه را یهود خطاب نمودید . آیا میتوانید دلیل بیاورید ؟ ولی من میخواهم ماسک زردشتی که با خواهرانشان عروسی میکنند ووووو را از چهره مبارکتان بردارم . آقای مزاری من اول بار میبینم که یک چهره و سه نقاب یکی زردشتی دیگرش شیعه و سوم منافق بزرگ که گه به این در وگه به آن در میرود .
25 مارچ 2009, 20:34, توسط محمد حکیم انصاري
خوانندگان محترم کابل پریس این مزاری چه خورده که حل کرده نمیتانه انصاری ها را بکدام دلیل یهود میگوید مردم بی غیرت نیست بلکه خودش بی غیرت میباشد چپوله گویی هم از خود حد دارد ما از قوم ابو ایوب انصار هستیم که رسول الله ص در خانه ایشان هفت ماه مهمان بودند و از پیش آنها خوش بودند و از جمله اصحاب هستند نه یهود . اصلیت شما اگر از یهود باشد دور از امکان نیست . عجیب است که در مزار هستی یا نیستی خوده مزاری نام ماند ای و تا حال انصاری را نشیناخته ای افسوس است ده ای مغز پوپنک زدگی تو . معلوم میشه بسیار پوده بودی کتی گپ بی معنایت
26 مارچ 2009, 06:12, توسط مزاری
به همه انصاری ها ! شما ها که خود را عرب و مسلمان میدانید کدام عمل تان با اسلام مطابقت دارد که دیگران را منافق و زردشتی وسه رویه و چار رویه خطاب میکند ؟ استثمارو برده بروری را شما هابه عجمیان ارمغان آوردید ،با وجودیکه محمد آنرا منع کرده بود . محتسب و امربالمعروف و نهی عنالمنکر زاده و فرآورد شعور شماست ، با وجودیکه محمد میگفت دین به زور نیست . قتل عام انسانها و کتاب سوزی های اسلاف خود را بخاطر ترویج دین فراموش کردید ؟ آیا محمد نمیگفت علم را بیاموزید اگر در چین هم باشد ؟ دسته بندی نمودن علم به رحمانی و شیطانی در کدام صفحۀ و کتاب شریعت محمدی درج است ؟ سربریدن انسانهای مظلوم را با نعره الله و اکبر چگونه توجیه میکنید ؟ آیا محمد نگفته بود کشتن یک انسان به مثابۀ کشتن تمام بشریت است ؟ تاریخ گواه است که صاحبان دین تان از عمر شروع تا عباسیان و آل سعود بخاطر بقای قدرت خود منافقت کرده اند ، سر بریده اند و از جویبار خون انسانها قصر های مجلل امارت اسلامی را بنا نهاده اند . آیا محمد نگفته بود در دین تجمل نیست ؟ کدام حرف و سخن پیغمبر را در عمل پیاده نموده اید که امرو سنگ اسلام و اسلامیت را به سینه میکوبید ؟ دین شما عجمیان را به پیروی بلاقید و شرط احکام شریعت مجبور میداند و مخالفین عقاید شانرا منافق . صدر نشینان دین با کفار بدور یک میز مشروب مینوشند وبخاطر بقای قدرت فامیلی و قبیلوی و منافع جیب هایشان پیمان میبندند . آیا از نظر شما صدر نشینان دین منافق نیستند ؟
شما نوشته اید ( بناآ مامن ابایی و اجدادی ما پذیریش هیچ غیر مسلم را ندارد .... ) در عربی بنأ با یک الف با ضبر نوشته میشود ، به هرصورت آقای انصاری این مامن را به شما کی و چی وقت تحفه داده که شما آنرا اجدادی مینامید ؟ شما هیچگاهی اندیشه و تفکر غیر از خود را نمی پذیرفتید و توانایی پذیرفتن آنرا نیز نخواهید داشت . اندیشه و تفکر شما شمشیر است !
سوال نموده اید : (جشن نوروزی با مولا علی چه ربطی داشته بالانمودن جنده مولا در روز نوروز یا اول سال چه ارتباط به اسلام و مولا علی دارد ؟ ... ) هیچ ارتباطی ! جشن نوروزی میراث گرانبهیست از شهریاران نامآور بلخ گزین که بلخیان و افغانستانیان آزاده آنرا ارج مینهد و پاسش میدارند . شما نمی توانید به زور شمشیر فرهنگ ما را از ما بگیرید .
باشنده گان بومی مدینه یا یثرب قبل از اسلام نود در صد یهود بودند ، شاید ابو ایوب که از نامش پیداست یهود باشد ولی اینکه زردشتی یان با خواهر خود عروسی میکردند دروغ هویداست که تنها شما اعراب در چارچوب دین تان آنرا تبلیغ مینمایید .
آیا شما اعراب تاریخ جاگزین شدن خود را درین سرزمین ، که حالا آبایی و اجدادیش میخوانید خوانده اید ؟ آیا شما لحظۀ تفکر کرده اید که محمد چی میگفت و شما چی کردید ؟ آیا محمد نمی گفت شماها قاصدان دین هستید نه مالکان سرزمین های اشغالی ؟ اینهمه مذاهب و شعبات دینی را به خاطر چی بوجود آوردید که حالا از کرده پشیمانید ؟
آقایون انصاری ! این حقیر فقیر فقط بیک پروردگار عالمیان ایمان دارد که مالک جان و خرد است . مذاهب ساخت دست انسانهای مفسد و غرض آلود است که ایجاد مذاهب بر مبنای شالودۀ سیاست آب خط نمودن و صید مقصود نمودن استوار است . ازینکه گفته ها و عمل پیغمبر را در عمل نتوانستید پیاده نماید پرابلم شماست . قرنهاست که حقیقت جویان به عقل و منطق شما منافق اند و لایق سر بریدن ، این تازه گی ندارد . تحقیر نمودن و توهین نمودن هم به انانیکه خلاف شما میاندیشند و در جسجوی حقیقت اند در سر نامۀ اعمال شما نگاشته شده است .متأثر نمی شوم ، ببینیم پروردگار با کی خواهد بود !!
26 مارچ 2009, 06:25, توسط حقبین
آیا شما معترف هستید که مهاجر اید و حین شمشیر کشی اعراب درین سرزمین مهاجر امده ومسکن گزین شدید ؟ شما بخود چطور حق میدهید که به فرهنگ و رسوم پسندیده مردم ما که نوروز هم جزء آن است توهین کنید ؟ اینکه عنعنه نوروز بنظر شما ناپسند است به دلیلی که از زرتشتیان بما میراث مانده آیا عنعنه آدمکشی و عوامفریبی شما پسندیده است ؟ ما اینرا میخواهیم زیرا میراث نیاکان ماست.اگر شما با آن موافق نیستید لطفاء گور تانرا گم کرده و به سرزمین آبایی تان بروید. شما که یهود نیستید کیستید پس ؟ مردم تا ابد بیخبر نمیمانند که شما با صد فریب جیب های شانرا خالی کنید. شما سگ چوچه های همان اعراب متجاوز هستید که با یورش وحشیانه تان فرهنگ و هستی مردمان این سرزمین را به تاراج بردید. در بدل این همه چه ارمغانی دارید به ما ؟ آدمکشی ؟ گردن زدن ؟ بچه بازی ؟ کدام خدمتی که انجام داده اید لطفانام ببرید. شما خیراتی به عنوان اینکه گدا ها هستید تحمل میشوید اما حالا با وقاحت به امر و نهی هم میپردازید ؟ به کدام حق ؟
26 مارچ 2009, 08:03, توسط عثمان انصاری اولاده خواجه عبدالله انصاری پیر هرات
اقای مزاری ! شما را یک نوبسنده خوب افغانستان میگفتم نمیداند چه شد که با شعر انصاری حساسیت شدید نشان داده دست و پا را از هم گم کرده اید . من هم یکی از اولاد های خواجه عبدالله انصاری ام که اشعار الهی نامه اش را با آب تاب میخوانید باز چگونه او را یهود گفته اید .یهودان همان کسانی بودند که در رگ و جود شما ها در آمدند و از شیعه چه نبود که نساختند . حال ای کثافت تانر ا برکسی میخواهید پاک کنید که از امکان بدور است زبرا این نصل تاریخ و شجره شفاف دارند بهر حال از شما گله بکار نیست زیرا شما پیامبر را کجا شناخته است که یارانش را بشناسد . دلیل هایتان بسیار ضعیف و بی بنیاد است . اگر راه یابنده بودید موفق باشید و اگر راه گم هستید و راه را هیچ وقت نمی یابید بدتر ازین شوید که هستید .با احترا از خواننده گان و کابل پریس .امید است نشر شود
26 مارچ 2009, 09:41, توسط عثمان انصاری اولاده خواجه عبدالله انصاری پیر هرات
این شعر را باید همه بخونند عجب است شعر در آزمون ملی جنگجال در کابل پریس ملاحظه نمائبد :
قسم! بنام سخی جان !
بتو میگویم ای سخی پرستان سخی جان
خلیل الله انصاری
در مورد سخی جان شعری دارم ، امید باعث شر و شور بی شعورانی نگردد :
سخی جان
قسم بنام سخی جان
نذر بنام سخی جان
مطلب ومراد زدرگاه سخی جان
صبح وشام زیارت سخی جان
هفت دور وطواف بکعبه چل ویک حق سخی جان
نابینا را بینا کند سخی جان
امید هر شل وشُت ز سخی جان
بی زن را زن دهد سخی جان عقیم را اولاد زا سخی جان
بهر پر مشکل مشکل کشا سخی جان
پیر ومرشد ایشانان سخی جان
سنگچل سخیست گدایان سخی جان
قسم بنام سخی جان
نذر بنام سخی جان
بتو میگویم ای سخی پرستان سخی جان
واضح بگو خدایم هست سخی جان
روزی رسانم هست سخی جان
زنده کرد مارا سخی جان
میمیراند مارا همین سخی جان
استغفرالله ، استغفرالله ، استغفرالله ،
نعوذ بالله ، نعوذ بالله ، نعـوذ بالله ،
لعنت بر ابلیس خانه ویران
پناه میبرم به آن خالق توانا
از شر شیطان خانمانسوز
وازین شرک بزرگ
وازین گمراهی آشکار
وازین جهل و خرافات
وازین جهالت هویدا
آخر از سخی جان چه ساخته اید
از خدای یکتا غافل وبه او دل باخته اید
چه بهتانی نیست که به او نبا فته اید
علی وعلی الله است او دران شک نیست
ولي و ولی الله است او دران شک نیست
حبیب حبیب خدا است او که دران شک نیست
ملقب به شیر خدا
پسر عموی رسول الله
داماد پیامبران آخر زمان است
خلیفه چهارم بی گمان است
بشارت بهشت و جنتان است که دران شک نیست
با این همه اوصاف وخصائیل
از بهترین وبهتران انسان است
لیک نه ملک است نه صاحب عرش وکرسی وفلک
روح پاکشان در قنادیل زیر عرش است
نه در مرقد و زیر گنبد سخی جان
نه به دور و بر دیگ سخی جان
بهتان مبند واز حد مگذر
آنچه از حد بگذرد رسوا شود
عزیزم !
سخی جان مگو میله خانه بگو
گل سرخ مگو تنبه وتیله خانه بگو
دعا خوانی مگو چشم چرانه بگو
تعویض مگو خط عاشقانه بگو
دم مگو دیدار زنان را بهانه بگو
مخلصان ایشانان را همه یکسر دیوانه بگو
چف وکف مگو کیسه بری رندانه بگو
دیگ روضه مگو به جیب دولت خزانه بگو
یا رشوت سخی جان بگو یاتحفه فقیرانه بگو
هیچی مگو انکم تکس گدایانه بگو
چه خوش گفته اند مردمان قدیم و مثلیست قدیمانه
تا احمق در جهان است مفلس در نمیمانه
چل شب و روز جشن است در سخی جان
یک طرف سحر است وجادوگران
طرف دیگر قصه از اسرائیلیان
چه گرم بازار مدایان و مداریان
ای خادمان درگه و دربار سخی جان
همین است زیب و زینت سخی جان
قسم بذات پاک آن سبحان
اینهمه مکر و فریب است از جانب شیطان
چشم بصیرت باز کن فقط شیطان صفتانند بمیدان
افسوس و صد افسوس بچشم کور و گوش کر ملایان
گویند صدها کور بینا میشود درجشن گل سرخ
کو! چشم کوردل عالمان که باز نشد
کو! دست وپای منع کنندگان که باز نشد
کو! گوش کر عارفان که باز نشد
کو! زبان گنگ خطیبان که باز نشد
می بینند مزخرفات و از جمله خاموشانند
گویا نمیدانند و نمیفهمند یاکتاب بر دوشانند
یا بزدل به او باید گفت یا ایمان فروشانند
انشاالله در میان آتش به او زقوم مینوشانند
سیل گل سرخ زینتی سخی جان شد
میله نوروز زیبی سخی جان شد
از نامش هویداست سیل است و میله
شرم است اگر بدانی شر است اگر ندانی
ای عارفان! ای عالمان! ای زاهدان!
ای فاضلان! ای مؤمنان! ای امتان وای بندگان!
چه فرقست میان زیارت خانه وبت خانه؟
من که فرق میان بت خانه وقبر خانه نمی بینم
مشرکان بت پرست نیزبخدا ایمان دارند
ایمان بخدا و نذر و درخواست به بتان
قسم به عزی ونذر به منات
بت پرستان مشرکانند نه کافران
قبر پرستان نیز مشرکانند نه مسلمان
بت پرستان مکه همچون قبر پرستان امروز از خدا منکر نبودند
ولی قسم بنام بتان میخوردند
همچون مشرکان قبر پرست !
در خواست وطلب از بتان میکردند
همچون مشرکان قبر پرست !
برای رفع مشکل پیش بتان میرفتند
همچون مشرکان قبرپرست !
خویشتن را گنهگار دانسته به بتان پناه میبردند
تا بتان شفاعت محتاجان کند، عذرخواهی بندگان کند
همچون مشرکان قبرپرست !
بتان بگمان شان بخدا قریب بودند
وخویشتن را از خدا دور میدا نستند
همچون مشرکان قبر پرست !
هر چند خداوند بما نزد یک است از شهرگ گردن
آنچه بگوئی او شنواست و میشنود
چه بصدای بلند چه زیر لب چه در دل
او تعالی است که از راز سینه ها آ گا ست
او هر عملت را بینندست
چه در روشنی چه در تاریکی شبها
چه آشکار چه پنهان
ذات پاک اوست فریاد رس بیکسان
فقط اوست دهنده و گیرنده
آنچه اودهدت کیست منع کننده ای
وآنچه اوستاند از تو کیست دهنده ای
شادمانی و فرح زاست او
درد و غم و الم زاست او
یادش تسکین دل ذکرش اطمینان قلب است
فروتنی و سجده بدرگاه او ایمان قلب است
باخبر ! شیطان هر لمحه در کمین توست
حمله آور از جانب راست وز جانب چپ
از مقابل و عقب وزجانب فوق و تحت
عزیزم ! بیخبر مباش ناخبر مرو
نیست فرقی میان بت پرستی و قبر پرستی
شنیدم ابو جهل لعئین به بخدا قسم میخورد
در میدان معرکه و غزوه بدر
او بود مشرکان مکه را صدر
در حضور هر دو لشکر از خدا درخواست کرد
خداوند نیز دعایش را راست کرد
میگوید و دعا میکند وز خدا استدعا میکند
خداوندا ! امروز بکسی نصرت ده که بر حق باشد
از بین ببر آنکه را پیرو دین ناحق باشد
افسوس ! تا لمحه مرگ ندانست حق چیست
دلیل و فخر بر آن بود که خدا را میشناسیم
بت ها را فقط وسیله رسیدن بخدا میدانیم
!!! مانیز سخی جان را همین گونه وسیله میسازیم !!!
آخر این بت ها چه بودند و تصویر که بودند ؟؟؟
تا شیطان توانست آنانرا قانع به عبادت کند
نزد آنان دلیل و منطق باید بود
تا سنگی مورد پرستش قرار گیرد
همچون قبر پرستان که صدها دلیل دارند
بت ها در اصل عکس و مجسمه های بزرگان بودند
مردمان نیک حتی اولیا های وقت وزمان
این مجسمه ها در ابتدا برای یادبود ساخته شد
بفرمایش ابلیس برسش سقفی انداخته شد
رفته رفته بت خانه شد و صنم خانه شد
بلآخر تبدیل به معبد خانه شد
بمفتی این بتان بیجان صاحب قصر و کاشانه شد
آنقدر زرق و برق وجلوه افروزی بخشید به او شیطان
تا حرم سرای شاهان و بهر دل دلخانه شد
کسی را ز قضا مطلبی بر آورده شد
پس همین یک دلیل دوصد بهانه شد
بیل بی دسته ابلیس صاحب دستانه شد
عالم خدا غرق این عمل مشرکانه شد
نه در عمق حقیقت کس در آمد نه هم چارو طرف دید
تعقیب رسم نیاکان و سفر کور کورانه شد
بشنو عزیزم هنوز بشنو!!!
خواهی تصدیق کن خواهی مجرا مده
من گواه این گمراهیم خدا گواست
بخدا زمین گواه آسمان گواست
ابر گواه برف گواه باران گواست
حتی سفید سفید کبوتران گواست
عوام دانا گواه ملا و عالمان گواست
هرکه رود درین راه پر خطر
ظلمیست که بر خود میکند
گوریست که بر خود میکند
کبوتران سفید روضه را بهتر ز ملائیکه مدان
کبوتران زیبا اند چه در روضه چه در" مندر"
تو در یافتی ازینجا گنج وخزانه
او نیز دریافت بخود جای آب و دانه
بتو میگویم عزیزم ! باز آی ! عزیزم باز آی !
خدای داری همچون رحمان و رحیم
رب غفور و غفار و هم کریم
هم صمد و ستار و هم حلیم
قادر است و دانا و هم حکیم
بخشاینده مهربان مهربانتر از همه مهربانان
ذات پاک اوست سخی و حاجت روا
مشکل کشا و هرافتاده را دست گیر
عیب نیست ! انسان بول افگن را *
بنده خاکی و مرده بنی آدم را *
بنده حاجت مند را حاجت روا نامی ؟
غوث اللعظم دستگیر و مشکل کشا نامی *
خواجه پارسا و گنج بخش داتا نامی *
یا حضرت علی را کان سخا نامی *
عیب نیست صفات آن کبریا را بر انسانی پر از خطاها مانی
مقام انسان نادان کجا و صفاتی آن یزدان کجا "
کجا دربار گنج بخش داتا کجا عرش الله "
خواجه آبجوش ولی یا خواجه پارسا
خواجه غلطان ولی یا در بار امام رضا
گازرگاه شریف زیارت پیر با با
کجا این خفتگان کجا آن خدای زنده و بیدار " " "
خفتگان را بگذا تا بخوابند همچون خواب عروس
آنان از آمدنت بر سر قبرش بی خبر اند " " " "
26 مارچ 2009, 11:16, توسط توفیق
خدمت دوستان عزیزیکه به اصل و نسب خود افتخار میکنند
نظر به فرمایشات پروردگار مهربان "ارزش انسان نزد خداوند به اندازه تقوای اوست" پس افتخار کردن به اصل و نسب خود نشانه ی از جهالت است چرا که اکثراً "از آتش خاکستر بجا میماند".
فلهذا لطف نموده از توهین و تهمت زدن به دیگران دست بردارید. بررسئ تاریخ اسلام کاریست دشوار چرا که همه میدانیم "تاریخ را طبقۀ حاکم مینویسد". و طبقه حاکم در تاریخ اسلام نیز کسانی بوده اند که تمام عمر خود را به چور و چپاول رعیت و باشندگان سرزمین های اسلامی گذرانده اند. خصوصاً سلسله ی خلافت اموی ها و عباسی ها.
پس از رحلت پیامبر اکرم ص، تمام مورخین برجسته و مشهور اهل سنت معترفند که عالی جنابان هریک ابوبکر ابن ابی قحافه، عمر بن خطاب، ابوعبیده جراح و افراد متشخص از انصار (که اهل سنت ناآگاهانه و یا هم شعوری، به شکل مجموعی و به شمول افرادی فاسق و فاسدی چون یزید ابن معاویه، جمعاً صحابه کرام خطاب میکنند) جسم بی جان پیامبر ص، را برای حضرت علی ع و اصحاب خاص رسول الله ص ترک نموده و در سقیفه بنی ساعده گرد هم جمع شدند تا میراث پیامبر ص، را برخلاف وصیت آنحضرت ص در غدیرخُم، بین خود تقسیم نمایند.
این به اصطلاح صحابه ی کرام (و به تعقیب آنها اموی ها و عباسی های ملعون) با حمله به سرزمین های دور و نزدیک و غارت مردم آن سرزمین ها تا به روز محشر اسلام را بدنام نموده و دین اسلام را دین شمشیر معرفی کردند. تا به حدیکه به امر استعمار بزرگ، عربستان سعودی و خاندان مزدور ِ آل سعود در زیر کلمۀ طیبه تصویر شمشیر را بر بیرق ملئ خود ترسیم نموده و بدین وسیله به جهانیان فهماندند که یا کلمه بگویید ویا با شمشیر میآییم به سراغ تان.
اینها را من نمیگویم، اینها همه گی بخشی از تاریخ صدر اسلام است که مورخین اهل سنت نیز بار ها آنرا تأیید کرده اند.
مشکل در این است که برادران اهل سنت نه به تاریخ اسلام توجه دارند و نه به اعمال رهبران دینی و همفکران خود در عصر حاضر. حملات انتحاری، تجاوز به دیگران، قتل و کشتار مردم بیگناه، چور و چپاول دارایی های عامه، ... و غیره را به اشکال مختلف توجیه نموده و صرف گیر داده اند به مسئلۀ توسل و تمسک اهل تشیع که چرا چنین و چرا فلان است؟ تبلیغ سوء وهابی ها آنقدر آنها را کور کرده است که جناب تورن اسمعیل که خودش را امیرالمونین نامیده است، از صدور قباله های شرعی و فروش زمین و خانه به اهل تشیع خود داری میکرد. جای تأسف است که بعضی از مردم فرهیختۀ هرات نیز از وی جانب داری مینمودند. ایشان پس از سالها به اصطلاح جهاد، هم اکنون صادقانه و مخلصانه در رکاب عالیجناب اوباما مصروف خدمت هستند.
همچنان رهبران و روحانیون اهل سنت (در سطح منطقه و جهان) آشکارا با کفار همدست بوده و بر ضد آیات صریح قرآن عظیم الشان با آنها پیاله جنگی نموده و شراب ناب مینوشند ولی در عین حال قتل مسلمین را در کشور خود و سایر نقاط بنام شیعه مباح میدانند (همانگونه که طالبان مزدور و سایر رهبران غدار از بدو تأسیس افغانستان تا به اکنون به آن امر نموده اند) و همچنان دشمنان مسلمین و اسلام را در قتل عام آنها مستقیماً کمک و همیاری میکنند (سکوت عربستان سعودی و مصر و همکارئ مستقیم آنها برای قتل عام مسلمین در فلسطین) و متأسفانه شما نیز در عقب همانها نماز میخوانید و بنابر حکم همانها روزه میگیرید و عید مینمایید و به احکام شرعئ تان به حکم همانها عمل میکنید و بالاخره به حکم و امر همانها به اهل تشیع اهانت نموده و تهمت هاییرا که خود لایق آن هستید، به شیعیان وارد میکنید که واقعاً جای تأسف و تأثر است.
حرف ها برای گفتن بسیار اند ولی چه کنیم که مصلحت دین اسلام ایجاب نمیکند که بیش از این دهن بگشاییم. دقیقاً همین مصلحت ها در صدر اسلام نیز باعث گردید که امیرالمونین علی ابن ابی طالب ع با یاران و اصحاب خاص رسول اکرم ص، خاموشی اختیار کنند و به قول امیرالمونین:
"پس از ارزیابی درست ، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند..." (جلد اول صفحه 206 شرح نهج البلاغه از ابن ابی الحدید معتزلی که یکی از علما و فحول اهل سنت است)
امیدوارم خداوند ج همه را به صراط المستقیم هدایت نماید.
26 مارچ 2009, 11:21, توسط مزاری
آقای عثمان انصاری ! پیر هرات هیچگاهی باشنده گان بومی این خطۀ باستان را بی شعور خطاب نکرده و فرهنگ ماندگارش را مزخرفات نخوانده بود ! الهی نامه او فریادیست از کردارجباران دون صفت که ماحولش را فرا گرفته بودند . شما به الهی نامه اش دقت کنید . مقام و جایگاه انصاری های خرد گرا و عقل گرا رادر بستر فرهنگ این سرزمین نمیتوانید پوششی نماید به خواست های غیر عقلانی دیگر انصاری های که ملک و سرزمین دیگران را میراث پدری خود میدانند . پیر هرات می فرماید : الهی ، به آنانیکه عقل داده یی چی نداده یی ، به آنانیکه عقل نداده یی ، چی داده یی ؟!! بدرود .
27 مارچ 2009, 04:39, توسط قومندان پلو
انصاری جان بچیم راستش مزاری تیروتبرطالبانه خورده وهضم کدنش بسیار مشکل است . ولی درمورد انصار بودنت باید گفت خدارا شکرکه یهودنیستی ، اگه نی همین یهودیها ره نیزمثل مردم افغانستان خراب وبرباد میکردی .یهودیها امروز دنیاره رهبری میکنه و22 ملک عربه دست بسروخاک بسرکده ومردم نالایق افغانستان ده نوکری عرب سوسمارخور افتخارمیکنه . بچیم اگه شرم ویاغیرت ده خرید میبود خداوراستی ملک بابیمه فروخته وبری شما واری آدم ها ننگ وغیرت ومنطق میخریدوم . بچیم مه ده تلویزیون دیدوم که عسکرای آمریکایی ده اوروزگان ده وقت تلاشی کدن انگشت خوده ده کون مرده که شصت ساله پشتون درون میکد واوخوده آرام گرفته بود. اینه همین خودش نشان میته که شماده اول قرن بیست ویکم چقدر بیچاره ودربدراستید وبجای ازیکه ده یک راه صحیح فکرتانه بکارپرتید، احمقانه ده قومانده عربای جاهل روان استید.بچیم خوب سرخوده خلاص بکو که گپ ده کجاست ؟ خداوراستی ده دنیای امروز ازیک افغانی کده سگه مردم ارزش میته . یکدفعه چارطرف دنیاره نگاه گو اووقت میفامی که عربا چندگزدرون کده!!!!!
28 مارچ 2009, 06:45, توسط م م
گفت اي ناصح خمش كن چند چند—
بند كم ده زانكه بس سخت است پند
بند من افزوده شد از پند تو—
عشق را نشناخت دانشمند تو
آن طرف كه عشق مي افزود درد—
بوحنیفه و شافعي درسي نكرد
28 مارچ 2009, 07:17, توسط م م
عشق جز دولت و عنایت نیست-
جز گشاد دل و هدایت نیست
عشق را بوحنیفه شرح نکرد-
شافعی را در او روایت نیست
مالک از سرعشق بی خبر است-
حنبلی را در او درایت نیست
28 مارچ 2009, 11:52, توسط م م
غلطی املایی شعر اصلاح شد و با عرض معذرت زیاد...
گفت ای ناصح خمش کن چند چند-
پند کم ده زانک بس سختست بند
سختتر شد بند من از پند تو-
عشق را نشناخت دانشمند تو
آن طرف که عشق میافزود درد-
بوحنیفه و شافعی درسی نکرد
تو مکن تهدید از کشتن که من-
تشنهی زارم به خون خویشتن
عاشقان را هر زمانی مردنیست-
مردن عشاق خود یک نوع نیست
او دو صد جان دارد از جان هدی-
وآن دوصد را میکند هر دم فدی
هر یکی جان را ستاند ده بها-
از نبی خوان عشرة امثالها
گر بریزد خون من آن دوسترو-
پایکوبان جان برافشانم برو
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
23 مارچ 2009, 10:25, توسط مرید
سر کوهی بلند فریاد کردم -
علی شیر خدا را یاد کردم
علی شیر خدا یا شاه مردان-
دل ناشاد ما را شاد گردان
بیا که بریم به مزار ملا ممد جان-
مزار مولا علی آن شاه مردان
علی شیر خدا دردم دوا کن-
مناجات منو پیش خدا کن
چراغ آسمون نذر دل تو-
به هر جا عاشقه دردش دوا کن
بیا که بریم به مزار ملا ممد جان-
مزار مولا علی آن شاه مردان
نظر گاه چون دویم با هم نگارا-
بگیریم دامن شیر خدا را
به گرییم تا خدا رحمش بیایه-
نهیم بر چشم خود قفل طلا را
بیا که بریم به مزار ملا ممد جان-
مزار مولا علی آن شاه مردان
علی افتاب است اشعه گرمش عاقل و "جاهل" را فرا خواهد گرفت چون همه بندگان خداوند اند و این برکت نور افتاب بالای "سارق" و عابد تا قام قیامت ادامه دارد همینطور نیست!!!
24 مارچ 2009, 15:23, توسط شفيق الرحمن
أقاي توفيق در قسمت اين شعر جه نظر دارند و در قسمت اينكه روز نوروز است خدا جان جنده بلا ميشود از كرامات اوليا كور بينا ميشود و غيره سخنان احمقانه ديكر ؟ فكر نكنيد كه من حتي انصاري را ديده باشم و سا با او شناختي قبلي داشته باشم فقط كلامش را كلام حق ميدانم به اميد توفيق تان أقاي توفيق و بار ديكر از همه دوستان خواهيش ميكنم تا اشعار واقعأ زيباي استاى خليل الله انصاري را در ويب سايت أزمون ملي ملاحظه نمايند و از كست هاي با ارزشش در سايت نوار اسلام داخل شوند و حقايق را دريابند اي كاش توفيق نيز باره اي از توفيق او را ميداشت .
24 مارچ 2009, 18:49, توسط توفیق
دوست مان آقای شفیق الرحمن نظرم را در مورد دوبیتی های مروج در افغانستان پرسیده اند.
نخست اینکه اهل سنت افغانستان بیشتر از اهل تشیع به این گونه دوبیتی ها علاقه مندند و (ملامحمدجان) یکجا با معشوقه اش به یقین که شیعه نبوده اند. خواننده گانی چون سلما نیز شیعه نیستند که این دوبیتی ها را خوانده اند. اخیراً خواننده مشهور فرهاد دریا یک آهنگ جدید خوانده که در آن از کلماتی چون (یاعلی، یاپیر) استفاده نموده اند و بنابر فلسفۀ شما (که برخاسته از عقاید ابن تمیه است) فرهاد دریا نیز باید یک شیعه ویا به قول تندروان وهابی (رافضی) پنداشته شود.
ثالثاً اگر گوینده از گفتن (یاعلی) منظورش همان امیرالمونین علی ابن ابی طالب ع و به صفت یار، یاور و جانشین پیامبر ص باشد (که به نام های دیگر چون شیرخدا/اسدالله، یدالله/دست خدا، سخی جان، شاه مردان و حجت و ولئ خداوند ج نیز یاد میگردد)، از نگاه فقه جعفری مجاز است. همانطوریکه یاد کردن پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی ص به اشکال مختلفی چون: (یار رسول الله ص)، (یا خاتم الانبیا ص)، و (یا محمد مصطفی ص) در فقه جعفری جواز دارد.
یاد کردن همچو انسان والا مقام و بزرگ هیچگاهی شرک نمیباشد. زیارت ایشان چه در مزار شریف و چه در نجف اشرف به اذن پروردگار متعال ج، حاجت زوار و مراجعین خود را نیز بار ها برآورده ساخته است.
اهل تشیع و اکثریت اهل تسنن حضرت علی ع را بصفت یک انسان کامل پس از پیامبر اکرم ص و جانشین رسول گرامی (صرف نظر از اختلاف نظر بر موقف وی مبنی بر اول ویا چهارم) همانطوریکه حقیقت است، قبول دارند. بنابر فقه جعفری علی ع، پس از پیامبر گرانقدر اسلام ص، کامل ترین انسان بوده و به عبارۀ دیگر او را معیار و ستاندارد یک مسلمان واقعی قبول نموده اند.
در اینمورد شما و تمامی کسانیکه با پیروی از مکتب ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب (داماد انگریز ها و تربیه شده مستر همفر جاسوس و فرستاده ویژۀ بریتانیای کبیر در کشور های اسلامئ خاورمیانه)، منتقد ِ فقه امام جعفر صادق ع هستند، میتوانند به سخنرانی های جناب داکتر حسینی قزوینی (در دو بخش: اول و دوم) گوش داده و بعداً به کتب و مأخذی که جناب ایشان نام میبرند مراجعه نموده خود تحقیق نمایند. در غیر آنصورت با انتقادات کودکانه و بیهوده نه وقت خود را ضایع کنند و نه هم از دیگران را.
وهابیت و افکار ابن تیمیه، امکان دارد انسانیرا که خداوند ج، از نعمت عقل محروم نموده باشد، مجذوب خود کند در غیر آنصورت هیچ انسان عاقل و هوشیار با پیروی از مکتب آنها دست به حملات انتحاری و قتل و کشتار مردم بیگناه نمیزند. چیزیکه بدبختانه دامنگیر بخشی از هموطنان پشتون ما نیز گردیده است و روزمره با پیروی از این مکتب غیر اسلامی و غیر انسانی دست به قتل عام مردم بیگناه میزنند. تا بحدیکه ملاعمر ِکودن و مزدور فتوای تاریخئ خود را در دهۀ نود میلادی مبنی بر "هزاره ها به گورستان، تاجک ها به تاجکستان و ازبک ها به ازبکستان بروند" صادر نمود.
این فرمان و صد ها فرمان احمقانۀ دیگریکه توسط پیروان ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب در طول قرون گذشته صادر گردیده نشاندهندۀ پوچی و بطلان این مکتب واهی و منحرف میباشد.
به امید هدایت شدن همۀ دوستان
26 مارچ 2009, 20:19, توسط علی اکبر خراسونی
اقایون مزاری و توفیق ، من از ابتدا تا اینجادارم یکی یکی نوشته هاتونه میخونم با آنکه شیعه ام نتونستم درک کنم که با این شعر چرا حساسیت نشون میدین کمتر مردمانی اند که میتونن حق بگن و آقای انصاری هر چند سنی هست ولی حق گفته چرا باایشون مخالفت میکنید من هزار در صد با ایشون موافقم . واقعآ ما داریم به بیراهه میریم ایرانیان همش که قبر پرسته افغانیون ما هم ازیشون دست کم نیستند. ما بایستی این اقا را تشویق کنیم تا بهتر ازین بنویسند نه که با مهر وهابیت دهنش را ببندیم . آقای انصاری دست تان درد نکنه.
27 مارچ 2009, 06:12, توسط توفیق
خراسانی عزیز
نظر شما و آقای انصاری محترم است اما حرف تنها در زیارت نیست بلکه جا های دیگری هم سوء تفاهماتی است که نباید چشم پوشیده از روی آنها بگذریم. برادران اهل سنت آهسته، آهسته دارند با تقلید از وهابیون، فتوای ارتداد اهل تشیع را صادر میکنند. ما در افغانستان فقط دو زیارت خانۀ بزرگ داریم که یکی در مزار است و دیگری در کابل و مردم ما نیز در حد اعتدال به این موضوع میپردازند اما روحانیون اهل سنت بار ها حکم قتل عام اهل تشیع را صادر نموده اند که نمونه اش را میتوان در قتل عام 63% اهل تشیع افغانستان توسط عبدالرحمن ملعون و قتل عام های شمال افغانستان و بامیان ملاعمر مفعول و جاهل دید.
مشکل در زیارت نیست جان برادر. وهابیون و مقلدین آنها اهل تشیع را در هیچ شکل و حالتی قبول ندارند و هدف آنها از میان بردن اهل تشیع است نه چیزی کم تر از آن. این مسئله را در سطح جهان و منطقه و از بدو تأسیس این مذهب انگریزی، میتوان به وضوع مشاهده کرد.
اینها وقیحانه و بیشرمانه احترام به قبور انبیا و خلفای برحق اسلام را تحریف نموده و آنرا (قبر پرستی) مینامند.
بدرود
27 مارچ 2009, 08:56, توسط توفیق
با تصحیح کلمه (وضوع) به (وضوح) در پیام قبلی،میخواهم نمونه ی فعالیت های این مردم را که ادعای برحق بودن دارند، برایتان نشان دهم. این فقط یک نمونه کوچک است و از این گونه اعمال میتوان صد ها هزار نمونه نقل کرد. اینها نه تنها بر علیه انسانیت و مسلمین اعلان به اصطلاح جهاد نموده اند بلکه بر علیه مکاتب و مراکز علمی نیز به گفته خودشان جهاد میکنند. ناگفته نماند که این اعمال شنیع خود را اینها مبنی بر اصل قیاس (که در فقه حنفی یکی از منابع و اصول هفت گانۀ فقهی را تشکیل میدهد) میدانند.
بنابر اصل قیاس، اینها فکر میکنند که "اگر در حملات انتحاری مردم گناه کار را کشتیم، آنها را به جهنم فرستاده ایم و خودمان نیز به بهشت میرویم و اگر در این حملات مردم بیگناه را کشتیم، آنها و ما هردو به بهشت میرویم که در هردو صورت کار نیک و پسندیده انجام داده ایم."
این است منطق و اساس اعمال اینها که روزمره در سراسر دنیا دست به قتل عام مردم بیگناه زده و روی اسلام و مسلمین را در دنیا سیاه کرده اند. اینها با این منطق پوچ میخواهند ادعا کنند که زیارت قبور پیامبر ص و ائمه اطهار بدعت، کفر ویا شرک است.
بدرود
27 مارچ 2009, 11:15, توسط مزاری
آقای علی اکبر !
آقای انصاری در نخستین سطری که شعر خود را معرفی کرده ، به همه آنانیکه خلاف عقیده و تفکر طالبانی شان فکر و اندیشه دارند ، بی شعور خطاب نموده اند . آیا شما درک نکردید که این توهین و تحقیر آشکارا به یک تودۀ عظیم ملتی است ، که جشن نوروز را از افتخارات فرهنگی خود میدانند ؟ آیا شما درک نکردید که با سرودن این شعر قلب های بی الایش برادران شعیه ما و دوستدار محمد و خاندان محمد را جریحه دار ساخته اند ؟ جناب انصاری سروده اند :
سخی جان مگو میله خانه بگو
گل سرخ مگو تنبه وتیله خانه بگو
دعا خوانی مگو چشم چرانه بگو
تعویض مگو خط عاشقانه بگو
دم مگو دیدار زنان را بهانه بگو
جشن نوروز و گلسرخ را پدران و مادران و خواهران و برادران تمام مردم مابا شور و شعف فراوان اعم از سنی و شعیه نه تنها در اوغانستان بلکه تاجکستان ، ازبکستان و ایران هم تجلیل مینمایند و آقای انصاری یثربی گلسرخ را خانۀ تنبه و تیله خواهران و مادران ما گفته( آیا معنی تنبه و تیله را آقای انصاری میداند ؟ هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد !) ، دعای خیر ایشانان روضه را برای خواهران و مادران و برادران ما چشم چرانی خطاب کرده ، تعویض و خط قرآن خودرا نامۀ عاشقانه فکر کرده ، باز هم دم و دعای خیر را مکررأتکرار نموده و توهین آشکار به خواهران و مادران و خانم های ما نموده است . یا اینکه ماهیت اصلی دین فروشان همین صفاتی است که آقای انصاری در شعر شان سروده اند و اجداد آقای انصاری به ما ارمغان آورده اند ؟
ما اگر انسانیم باید به همۀ انسانها از هر دینی ، مذهبی ، قومی و تفکری که باشند ، احترام قایل باشیم . در غیر آن نشاید که نامت نهند آدمی !!!!
اگر باز هم چیزی درک نکرده اید ، جدأ سفارش میکنم زبان دری فارسی را بیاموزید !!
27 مارچ 2009, 16:15, توسط خراسونی
از آقای توفیق خیلی متشکرم که بحرفام گوش دادند من اکثر نوشته هاتونه خوندم میدونم اخندی روشنی هستین ازین رو جسارت نموده میتونم بپرسم که اگر این زیارت بازی ها را ول کنیم چه نقص در دینمان خواهد آمد امید وارم حرفامه طنز تصور نموده ناراحت نشین و دیگر اینکه در دین ساده چرا ما غلو و اغراق می کنیم و آنرا پیچیده میسازیم . پوزش میخام من در ایران دیدم شیعه یان دارند بر سه یار با وفای رسول الله ص توهین میکنند آنها را لعنت میکنند به مادر مومنان حضرت بی بی عایشه فحش میگن آیا این درسته ؟ فقط علی میگن و جان میدن باز میبینم خودشون علی را توهین میکنند او را تا جای بیغیرت نشون میدن که او گویا از حق خودش نتونست دفاع کنه حتی از زنیش آیا این سخنان برای یک انسان و یا شیعه شرم آور نیستش ؟ منظور سوال من فقط فهمیدنه هیچگاه نمی خام دل کسی را بیازارم . باکمال معذرت آقای توفیق .
27 مارچ 2009, 23:32, توسط توفیق
خراسانی عزیز
موافقم که بعضی ها افراط میکنند و نه تنها بنده (که هیچکاره ام) که اکثریت روحانیون اهل تشیع با آن مخالف اند اما اگر بگوییم تنها اهل تشیع اینطوری اند و اهل تسنن از اینگونه خطا ها مبرا میباشند، اشتباه کرده ایم.
با توهین نیز مخالفم ولو در حق دشمنان قسم خورده ی مسلمین و اسلام باشد.
و بگذارید این اشتباه را تا اندازه ی برطرف سازم که بعضی های میگویند "مولاعلی ع، نمیتوانستند از حریم خود دفاع کند..." آنطور نبود. امیرالمونین بخاطر مصلحت دین نوپای اسلام خاموشی اختیار کردند وگر نه ذوالفقار ایشان همان ذوالفقاری بود که در زمان حیات پیامبر ص، در همه غزوه ها به قول شما، "پدر همه ی محاربین و دشمنان اسلام را درآورده بود".
مشکل جای دیگر است جناب خراسانی
اینها متأسفانه نه به زنده ها احترام قایل هستند و نه هم به اموات، خصوصاً قبور انبیا و خلفا. آهسته، آهسته شاید در خانه ی کعبه و در مراسم حج نیز خود را منفجر کنند و ادعا نمایند که این دو یا سه میلیون حاجی داشتند سنگ میپرستیدند! از اینها توقع همچو حماقتی میرود چرا که دیروز با تخریب مسجد (خانه خدا) در پشاور و قتل عام مسلمین ثابت کردند که از عقل و منطق یکجا با اسلام و شرعیت بسیار فاصله دارند.
اگر اخبار را ببینید و بشنوید اینها هر روزه یک دسته گل را به آب میدهند. دیروز در نماز جمعه و در پشاور پاکستان، باعث قتل عام بیش از 50 تن نماز گزاران گردیدند.
آنها که دیگر قبر نمیپرستیدند. آنها داشتند خداوند متعال ج، را میپرستیدند.
از این وقایع ما روزمره در کشور افغانستان و کشور همسایه پاکستان داریم.
شما که الحمدالله زنده هستید و کسی شما را قتل عام نمیکند. در حالیکه پیروان به اصطلاح صحابه در همان مشهد (دقیق یادم نیست کدام سال ولی اینش را به خاطر دارم که در ماه محرم و روز عاشورا بود) صد ها انسان را کشته و زخمی کردند. همچنان همین به اصطلاح مسلمان های واقعی و از خود راضی در افغانستان (ملانیازی ها و ملاعمر ها) علنی اعلان کردند "هر که شیعه است باید جزیه یا مالیه ی مخصوص بدهد و یا مسلمان شود ویاهم ترک وطن نماید."
از شما بازهم جای شکرش باقیست. شما را تا هنوز دسته جمعی قتل عام نکرده اند. همین هفته پیش در عربستان سعودی داشتند زن و کودک شیعه را نیز دستگیر میکردند. دو تن را در مدینه و بر قبر پیامبر اعظم ص، کشتند.
در افغانستان همینها تریاک میکارند و نیز آنرا شرعاً مجاز میدانند. کسی نیست که بپرسد آیا زیارت مقبرۀ منسوب به امام علی ع، بد است یا زرع و قاچاق تریاک و هرویین؟
روز اول ماه رمضان به امر حامد کرزی روزه میگیرند و روزیکه حامد کرزی به امر ملک عبدالله شرابی و منافق عید اعلان کرد همه گی عید میکنند. میگویند حامد کرزی رهبر است و رهبر نیز بنابر فقه حنفی، حلول الأمر میباشد. اما هفت سال است که همین حلول الأمر اینها داد و فریاد میزند (ولو به ظاهر و از روی منافقت) که تریاک نکارید و هرویین نسازید، اما هیچ کسی گوش ندارد و تو بگویی همه مادرزادی کر و ناشنوا هستند. خوب همین اسلام است؟ همین سنت پیامبر اکرم ص است؟ همین است راه خلفای سه گانه ویا چهار گانه؟
مولوی های به اصطلاح فهمیده و مسلمان شان که نیز مصروف رشوه ستانی و مال اندوزی میباشند. پس گناه کیها بیشتر است؟ اینها و یا آنهایی که به زیارت قبور ائمه و حضرت رسول اکرم ص، مشرف میگردند؟
باقئ حرف ها باشد برای یک وقت دیگر.
مردم خردمند و جویندگان ِ حق و حقیقت، دایم در امان خداوند مهربان باشند
28 مارچ 2009, 06:17, توسط پیام
ادم های مکار و بی ایمان تمبه و تیله را می بیند نه کرامت اولیا را چرا که همان اندازه منطق و در ک شان است بیشتر ازان چیزی در عقل کوچک شان قد نمی دهد اینطور شاعر های بی مشاعر حیثیت بالاتر ازان کیسه بر های که جیب مردم در عین زیارت خالی میکنند ندارند..
و اینوع اشخاص اگر در مکه به زیارت خانه خدا هم بروند عین مفکوره را در ذهن دارند و صرف به تجارت و شهوت فکر میکنند..
مخطا طبهم جاهلون قال سلاما
28 مارچ 2009, 11:18, توسط بابک
پیروان فقه شیعه که از جمله یکی از فرقه های کوچک اسلام است به مثل سایر پیروان فرقه ها و یا ادیان و یا آئین ها مردمان معمولی اند که در بین آنها از هر قبیل مردم را میتوان یافت.آنها مردمان محترم مثل سایر انسانها اند.اما کار را افراد افراطی وخود خواهی که فریب یک مشت اخند ها و ایت الله های(مخصوصآ ایت ابلیس های ایرانی) مفسد را میخورند و آنگاه خود را نمره صد بر صد و دیگران را صفر بر صد میدهند خراب میکنند.گویا کلید حل تمام مشکلات جهان و یا آخرت بدستانشان است.این افراد اند که هم تشیع را و هم علی و فرزندانشان را مورد اهانت دیگران قرار میدهند.گر چند من مسلمان اهل سنت را ندیده ام که به علی حرف ناپسند گفته باشند.
در هر صورت ،دین هر کس برای خودش مبارک باشد.و هرکس حق دارد تا دین مورد نظر خود را انتخاب نماید.و هر قدر هم دلش خواست عبادت کند.اما وقتی پیروان یک دین به دیگران کلمه نجس و یا لعنت و غیره را استعمال کنند و تنفر را ترویج نمایند آنگاه است تا با آن دین تا سرحد بردنش به چهار دیواری عبادتگاه مبارزه صورت بگیرد.نه تنها تشیع بلکه در مجموع تمام فرقه ها وهمه ادیان باید به عبادتگاههای مخصوص شان برده شوند و حق مداخله در سیاست،اقتصاد،آموزش و پرورش،طبابت و محاکم را نداشته باشند.حتی برای جلوگیری از اذیت سایرین باید بلند گو های مساجد (مخصوصآ از طرف سحر و شب )خاموش باشند.
در بحث حاضرمشکل اساسی راآنهایی که خود رادوستداران افراطی علی و خاندانش میدانند بوجود آورده اند. این گروه با افراط غیر منطقی و با بزرگ ساختن علی از حد اصلی اش هم خود را فریب میدهند و هم علی را اذیت میکنند.از همه بر تر اینکه علی یک انسان بود.یک انسان با همه صفات معمولی که یک انسان داراست.با توانایی ها و نا توانایی هایش.نیازش به خوراک ،آب وهوا ولباس وغیره.توقع توانایی بالا تر از یک انسان ،از علی انتظار عاقلانه نیست.اگر علی توان معالجه و شفا دادن به یک مریض رامیداشت ،زخم خودش را که عبدالرحمن زده بود مداوا میکردو" شهید "نمیشد.اگر امامان قدرت میداشتند امام ذین العابدین را معالجه میکردند.اگر امام حسین قدرت خارق العاده میداشت در یک لحظه یزید و یزیدیان را منکوب و حکومت خود را بنا مینهاد تا داغ در دل یک عده تا امروز باقی نمیماند.همه شان انسان ها معمولی مثل دیگران اند.اما صداقت و راستگویی علی و یا دانش و شجاعتش صفاتی اند که از وی نقل شده است.هستند در تاریخ همچو انسانهایی که دارای شجاعت و دانش وغیره بودند.وعلی ازاین حیث بر دیگران افضلیت ندارد.علی هرگز قادر به اجرای کاری از طریق فوق بشر نبوده و نیست.و اعتقاد افراطی و مریضگونه به علی هم هیچ ریشه در اسلام ندارد.این صرف یاوه گویانی هستند که با افراط گویی و خرافه پرستی علی را اذیت کرده اند.نام علی را در آذان نماز زیاد کرده اند و این یک بدعت میباشد.مگر در اذانی که بلال حبشی در کنار محمد داده بود،نام علی را ذکر کرده بود؟هرگز نه.
هستند ابلهانی که از علی طالب شفای مریضان خود میگردند.از علی میخواهند که مشکلات زندگی شانرا حل کند.از علی میخواهند در سفر به کمک شان بشتابد و هزاران خواست دیگر.و یا نام فرزندانشان را سگ حسین میگذارند(کلبی حسین=در عربی یعنی سگ حسین)اما اینرا فراموش کرده اند که خود علی در زمانش برای حل مشکلاتش از توانایی یک انسان برخوردار بود و نه بیشتر.بخش اعظم عمر خود را در جنگ سپری کرده است.و برای حل مشکلاتش رزمیده است.حالا اگر سوال این است که اگر علی خودش شخصآ کمک کند ،مطئنآ نمیتواندو اگر علی واسطه به الله شود و کار را بالای الله و توسط الله اجرا کند هم قابل تاءمل است ، علی هم هیچ ضمانتی از الله در باره مستجاب بودن هر تقاضایش دریافت نکرده بود.
از همه بالاتر این یاوه گویان افراطی علی را اهل بیت میدانند.هدف از اهل بیت خانواده و یا فامیل میباشد.دریک فامیل صرف زن و شوهرو فرزندان شامل میشوند.پسر کاکا جزو اهل بیت نیست.(بعضی ها پدر و مادر را هم شامل اهل خانه میدانند).حتی در اسلام نیز پسر کاکا از پسر کاکا میراث نمیگیرد.مگر انکه متوفی والدینی، فرزندی و یا همسری و یا عمی و غیره نداشته باشد.اما همسر علی، فاطمه اهل بیت است.حسن و حسین هم در درجه بعدی و خیلی ضعیف اهل بیت اند .
حتی نظر به قوانین خود محمد در شریعت اسلامی به پدر مادر جد فاسده میگویند.یعنی پدر کلان اصلی یا جد اصلی از نظر اسلام پدر پدر است و نه پدر مادر.محمد جد اصلی حسن و حسین نمیباشد.جد اصلی حسن و حسن ابوطالب است.اهل بیت اصلی محمد عبارت اند از :خود محمد، تمام همسرانش و تمام فرزندانش از همه همسرانش.
داماد هرگز اهل بیت نیست.داماد از خسر هرگز میراث نمیبرد.(مطابق قوانین محمد).اگر علی از طریق دامادی اهل بیت گردد ،عثمان که ذوالنورنین است و با دو دختر محمد ازدواج کرده یک درجه بالا تر قرار دارد.
علی و سایر بزرگان (صدر) اسلام در مقابل الله خیلی با تواضع رفتار میکردند.انها از الله میترسیدند .از اینکه خود شان در روز اخرت مورد باز خواست الهی قرار بگیرند میهراسیدند.حالا از این انسانها تقاضا میکنند که بیا یدو واسطه اینها با خدا شود.یک مسلمان اگر به خدا معتقد است خودش به خدایش مراجعه کند و نه از طریق واسطه.با اینکار این مردمان به خدا اهانت میکنند که گویا خدا انقدر ظالم و غیر عادل و نا شنواست که دعای اینها را بدون واسطه نمیپذیرد.اما اگر انها واقعآ به حرف خود ایمان دارند و خدا را به بزرگی میشناسند واسط را به جای خود بگذارند.اما به نظر من این افراد باور کامل به الله ندارندو ایمان شان ضعیف است.خود شان نمیتوانند با خدا مستقیمآ داخل راز و نیاز گردند.چون خدا را نمیبینند ، پس با مراجعه به یک قبر که بطور مادی مقابل چشمانشان قرار میگیردو یا یک شخص، خود را تسکین میدهند و این یک نوع دیگر از بت پرستی است.من در این قسمت برداشت وهابیون را معقولتر میدانم تا قبر پرستی اهل تشیع را.در هر حال من رجوع به خرد و عقل را نظر به رجوع به خدا بهتر میبینم.من در طول سالهای زیادی بدون خدا مشکلاتم را حل کرده ام . از این بابت به مانع خاصی بر نخورده ام.
در اخیر قابل یاد آوری میدانم که مقبره علی در نجف است.و مقبره هذا درمرکز ولایت بلخ به اساس یک خواب و تعبیر خواب که شدیدآ غیر مستند است در عصر سلطان بایقرا ساخته شده است.
آنلاین : با سگ خواندن خود هم به خود و هم به فرزندان محمد اهانت میکند.اینرا میگویند افراط
28 مارچ 2009, 12:04, توسط م م
بنام خدا
بگو ای کافران مشرک—
من ان بتان را که شما می پرستید هرگز نمی پرستم---
و شما هم ان خدای یکتایی که من پرستش می کنم پرستش نمی کنید—
نه من هرگز خدایان باطل شما را عبادت می کنم—
و نه شما یکتا خدای معبود مرا عبادت خواهید کرد—
پس اینک دین برای شما باشد و دین منهم برای من—
28 مارچ 2009, 12:56, توسط توفیق
بابک عزیز
اندک، اندک بر ضد تشیع جبهه گیری میکنید. بنده تا هنوز شما را بصفت یک آتییست میشناختم اما حالا پی بردم که شما در میان آتییزم و وهابیزم در گردش هستید.
شما اگر خدای نخواسته مشکل بینایی دارید لطفاً اولین (نخستین The First or 1st) پیام را در همین صفحه خوب مشاهده نموده و در صورتیکه بازهم مشکل داشتید، بار دوم با عینک آنرا ببینید تا بفهمید که آغاز گر این بحث کی بوده است. بنده که به این نتیجه رسیده ام که شما با گفتن "آغازگر این بحث اهل تشیع بوده..." برخلاف اصل خردگرایی، کاملاً هویت خود را افشا نموده اید. اگر اشتباه نکرده باشم شما نیز از غلامئ اهل تسنن برای غربی ها بسیار خوشنود هستید و چونکه اهل تشیع از اساس با سیاست های استعماری مخالف هستند، شما نیز از آنها متنفر میباشید...
امید احساساتی نشوید و بر طبق ادعای خردگرایئ که دارید، عدالت را فراموش نکنید و ثانیاً اگر من جای شما بودم اصلاً در مسائلی که به آن عقیده نداشتم مداخله نمیکردم اما بازهم شما اختیار ابراز نظر را همیشه دارید اما بشرطیکه انصاف و عدل را که از اصول خردگرایی نیز است، فراموش نکنید.
نمیدانم که شما تاریخ معاصر اسلام را خوانده اید یا خیر. اما اگر نخوانده اید لطفاً یکبار مراجعه کنید به کتُب تاریخی و کشتار مردم بیگناه تحت نام شیعه و رافضی در خاورمیانه و کشور خودمان افغانستان. امید این بخش از تاریخ را بشکل غیرجانبدارانه بخوانید و عادلانه تجزیه و تحلیل کنید. شاید این موضوع برایتان آشکار گردد که بزرگترین جنایت ها را مخالفین تشیع مرتکب شده اند (و میشوند، مثلاً حملات انتحاری در مراسم دینئ تشیع در عراق، پاکستان، عربستان و غیره) نه تشیع. در این زمینه فتوای عبدالرحمن (لعنت الله علیه) مبنی بر کافر بودن هزاره ها و قتل عام 63 درصدئ آنها را نیز از یاد نبرید. فرمان ملاعمر و ملانیازی را نیز فراموش نکنید که چه گفته بودند و هنوز تکرار میکنند. لطفاً حملات انتحاری را در مساجد و معابر عامه نیز از نظر نیاندازید.
99% این کشتار ها بدست گروهی صورت میگیرد که شما (به صفت یک روشنفکر، خرد گرا، دگراندیش، آتییست و ...) از آنها جانبداری میکنید.
اخوند دانشمند در ایران اگر بدگویی بزرگان اهل سنت را میکنند همانقدر غیرت و شجاعت دارد که حرف و سخنرانی اشرا علناً منتشر میکند اما مولوی هائ معلوم الحال اهل سنت هنگام صدور فتاوئ قتل عام تشیع همین جرئت را نیز ندارند و به همین دلیل فلمبرداری، ثبت صدا و عکاسی را حرام اعلان نموده اند.
بدرود
29 مارچ 2009, 09:06, توسط بابک
درود فراوان بر شما!
شعله های خشم رادر نوشته تان در مورد خودم مشاهده کردم.اما نوشته تان خالی از لطف هم نیست.اول اینکه موقف مرا بحیث همسویی با خرد گرایی درک کرده اید.این شناخت با ارزش است.من از این بابت از شما متشکرم و دوم اینکه در مورد خرد و خرد گرایی مطالب ذیل را نگاشته اید:"امید احساساتی نشوید و بر طبق ادعای خردگرایئ که دارید، عدالت را فراموش نکنید و ثانیاً اگر من جای شما بودم اصلاً در مسائلی که به آن عقیده نداشتم مداخله نمیکردم اما بازهم شما اختیار ابراز نظر را همیشه دارید اما بشرطیکه انصاف و عدل را که از اصول خردگرایی نیز است، فراموش نکنید." یعنی احساساتی نشدن،عدل و انصاف داشتن از اصول خردگرایی اند.شما زنده باشید.با شما موافق هستم. اما اینرا بدانید که داشتن و یا نداشتن عقیده در مورد یک دین ،یک فلسفه،یا یک مقوله وغیره، شرط اساسی برای ابراز نظرو دخالت نمیباشد.شما حق دارید در مورد مارکسیزم و یا اندیشه های کانت و یا نظریات ایرسموس بحث کنید بدون آنکه از خطوط آنها پیروی نمائیدو یا معتقد به آنها باشید این قید"عدم دخالت "افراد به فکر من زیاد عاقلانه نیست.
من گاهی هم در نوشته قبلی ام از جمله "آغازگر این بحث اهل تشیع بوده..." استفاده نکرده ام .شما نوشته ام را مجددآ مطالعه فرمائید.لطفآ مطالب و مفاهیم غیر حقیقی و نا موجود را از نوشته من نقل و همه را مخلوط تفسیر ننمائید..
در مورد تاریخ معاصراسلام بهتر میبود تا یک مآخذ دقیق مینوشتید تا هم به قول شما بی طرف باشد و هم جامع تا نتیجه را با شما در میان میگذاشتم.اما قتل و قتال شیعیان هم مربوط خود مسلمین دیگر اند که من هم با شما متفقآ هم نظر هستم و آنرا نه در پای وهابیت و تسنن بلکه در پای همه جوامع اسلامی،مفتی ها و اخند ها از ابتدا تا امروز مینگارم.اگر در صدر اسلام و در کتب الهی تنفر ترویج نمیگردید،یا خود پیامبر دساتیر تنفر و یا قتل صادر نمیکرد.اگر قرآن دیگر اندیشان را ملعون و نجس نمیخواند و یا به آنها کرو کور و گنگ خطاب نمیکرد،اگر از کفار باج نمیگرفتند ،امروز ممکن بود بهانه کمتری برای توجیه جنایات بدست این همه قاتلین مقدس میداد.جنایات مقدسی که با گفتن الله اکبر صورت میگیرد.و خود شانرا با این جنایت مستحق ثواب الهی میدانند.
بلی متاسفانه بخش اعظم اسلام و اعمال مسلمین با همین قتل مخالفین رنگ یافته است.قتل دسته جمعی مخالفین رژیم ایران به حکم امام خمینی ع ل در سال 67 هم ادامه همین نوع قتل هاست.و منیع مشروعیت ان صرف فقه شریف اسلامی و علی الخصوص فقه حنیف جعفری میباشد و بس.(توجه شود به جنایات ضد بشری ایت الله خلخالی ع ل )
اقای محترم ادیان همه و همه خرافاتی اند و بر اساس و پایه خرافات استوار اند.اما اسلام خرافات و استبداد است و در این میانه تشیع خرافات بزرگتر در بطن خرافات است.که خرافات سایر فرقه ها و مذاهب نزد آن خجالت زده میشوند.و برای من در این باب فرق بین تحلیل خرافات این یا آن مذهب باقی نمیماند.من به حکم خرد همه ای خرافات را مورد بحث قرار میدهم.برای رد یک خرافه به خرافه دیگری پناه نمیبرم.و از شما میخواهم در این زمینه تاپه های تعلق و یا دفاع از این مذهب و یا دین و یا فرقه را بر جبین من نزنید.اگر من بگویم که مثلآ پندار نیک، کردار نیک و یا گفتار نیک همه حرف های خوب و زیبا اند.مگر من با این تائید زردشتی میشوم؟ هرگز نه ،چونکه من به هیچ خدایی باور ندارم.
اقای عزیز متاسفانه کمی از مطلب اصلی فاصله گرفتیم.موضوع بحث در اینجا در مورد علی بود و من در مورد ان جناب برای تان نگاشتم .آگر مایل به صحبت علمی و عقلی استید به رد آن بنویسید.مثلآ دلیل بیاورید که چرا علی را به غلط اهل بیت میگویند.اینست مطلب مورد بحث.و نه مطالب اضافی که نوشته اید.اگر به بحث علمی عقیده دارید حال خواهش من از شما اینست تا برای همه توضیح بدهید که این زیارت محترم کارته سخی در کابل مربوط و چی است.
هدف و آرزوی نهایی خردگرایان تا جایی که من پی برده ام بردن همه ادیان به عبادت خانه هاست.اعم از دین اسلام تا بودایی و یا زردشتی و یا فرقه تشیع.
اینرا بدانید که منع کردن مردم از عبادت آنقدر زشت است که کسی را مجبور به عبادت کنیم.باید به حکم خرد ،سیاست ،مکاتب ،صحت عامه،مطبوعات ،اقتصادو در مجموع همه جامعه را از استبداد ادیان رها سازیم.هر فرد حق دارد دین خود را داشته باشد بدون آنکه به حقوقش(حقوق انسانی) صدمه ای وارد گردد.قوانین مدنی و جزایی را جانشین احکام مذهبی سازیم.یعنی هیچ شخص حق ندارد احکام دین خود را بالای افرادی که به آن دین اعتقاد ندارند با اکراه بپذیراند.اینست هدف کلی.من هیچکسی را خردمند خطاب نمیکنم که معتقد به آزار و یا شنکنجه انسانها به اساس عقاید دینی و یا غیر دینی باشد.
موفق باشید
29 مارچ 2009, 13:53, توسط توفیق
ممنون آقای بابک از لطف و احساسات نیک تان
با توجه به دو پاراگراف اخیر در نوشتۀ تان موضوع کاملاً حل است. هیچ کسی حق ندارد عقاید دیگران را به تمسخر و استهزا بگیرد ویا دیگران را مجبور به قبول عقاید خود کند، خصوصاً کسانیکه خود تا به گلو در خرافات غرق اند.
آغاز گر این بحث آقای انصاری بوده آنهم به شکل توهین آمیز ِ آن و شما نیز چونکه از ریشه با اسلام مخالف میباشید با استفاده از فرصت خواسته اید با ریختن هیزم در آتش نفاق میان تشیع و تسنن، برای بروز دادن علایق و نظریات شخصئ خود وقت را از دست ندهید.
منظورم از قتل عام تشیع توسط سلفی های وهابی، در عراق، پاکستان، و افغانستان است. در صورتیکه از وقایع و اخبار 15 سال اخیر باخبر باشید روزمره در این کشور ها صد ها تن را بجرم شیعه بودن به شکل فجیعی میکشند. در گذشته نچندان دور در کربلا شاهد حمله وهابیون سعودی بودیم. و انفجار مقبره های پیشوایان اهل تشیع در عراق نیز بخشی از این قتل عام ها بوده است. در پاکستان، بامیان و مزار نیز هزاران انسان را بجرم عقیده داشتن به مذهب جعفری قتل عام نمودند.
و اینها تنها به دوره معاصر محدود نمیشود. از صدر اسلام یعنی پس از رحلت پیامبر اسلام ص، هرکسیکه با غاصبین قدرت و خلافت بیعت نمیکرد بنام شیعه و پیرو علی ع، به قتل میرسید و یا لااقل اذیت و آزار میشد ویاهم از حقش محروم میگردید.
لطفاً این موضوع را با کشتار خلخالی و خمینی ربط ندهید چرا که تمام قدرت های بزرگ (خصوصاً غربی ها) بشدت با ایران مخالف بودند و هستند و از بدو انقلاب خمینی تا به اکنون سالانه میلیارد ها دالر صرف جنگ مستقیم و غیر مستقیم با ایران گردیده که ارسال و تقویت مجاهدین خلق، گروه الفرقان، جندالله و غیره نیز بخشی از این پروسه بوده است. اگر خلخالی و خمینی کشتار نموده، دشمنان داخلئ آنها نیز بیکار ننشسته اند. آنها با کشتار هفتادو تن از نماینده گان مجلس در یک روز، کشتن سران سیاسی ایران (رجایی و باهنر)، بزرگترین متفکرین و بانئ نظام آنها یعنی استاد مطهری و داکتر بهشتی و صد ها تن دیگر ثابت نموده اند که دست کمی از خلخالی و خمینی ندارند.
بحث روی این است که در افغانستان، پاکستان و عراق نه اینکه مخالفین مسلح و یا سیاسی بلکه مردم بیگناه شیعه مذهب را با رگبار، کارد و چاقو، بمب گذاری و حملات انتحاری میکشند این در حالیست که مردم پاراچنار، یکاولنگ، مزارشریف، کربلا، نجف و غیره هیچگاهی برعلیه وهابیت اعلان جنگ نکرده اند و هیچگاهی در میدان جنگ با وهابی ها و بخشی از فریب خوردگان اهل سنت نیز شرکت نکرده اند. آنها را در حال عبادت و یا هم مصروفیت های روزمرۀ زندگی دسته، دسته به قتل میرسانند صرف بخاطر اینکه شیعه هستند و خلافت جنایتکارانی چون معاویه ابن ابوسفیان و آل سعود را قبول ندارند.
اعلامیه ی تاریخئ ملاعمر (از زبان ملانیازی) بهترین و علنی ترین مثال این مسئله است که گفتند، "هزاره ها یا باید وهابی شوند، یا جزیه بپردازند و یاهم کشور خود را ترک کنند در غیرآنصورت قتل آنها رواست".
بدرود
23 مارچ 2009, 16:16, توسط اعجاز احمد
سرنوشت زن شصت ساله کانادایی که تازه مسلمان شده اما در پاکستان گروگان گرفته شده است...
سياسي. گروگان. كانادا. پاكستان
تلويزيون كانادا روز دوشنبه يك نوار ويدئويي كه تصوير و اظهارات يك زن روزنامه نگار اين كشور را كه در مناطق قبيلهنشين شمال پاكستان ربوده شده است ، پخش كرد .
بورلي گيئسبرشت كه نام ديگرش خديجه عبدالقهار است طي سخناني كه بر روي اين نوار ضبط شده بود به ادامه سختيها و مشقاتي كه براي اثبات بيگناهي خود متحمل ميشود ، اشاره كرد .
به گزارش خبرگزاري فرانسه از اتاوا ، گيئسبرشت از نوامبر سال ميلادي گذشته ( آبان ماه گذشته ) و هنگام سفر به منطقه بانو در شمال غربي پاكستان ، در مرز اين كشور با افغانستان ، توسط قبايل مستقر در اين منطقه به گروگان گرفته شده است .
براساس اين گزارش ، وي در آن هنگام سرگرم جمع آوري گزارشهايي براي پايگاه اينترنتي خود بود كه با پيشنهاديهايي براي ارسال متناوب خبرهاي جهان اسلام ، روبه رو شد .
روزنامه نگار ربوده شده در سخناني كه به مدت چهار دقيقه و ۴۳ثانيه بر روي نوار ويدئويي همراه با تصويرش از تلويزيون كانادا پخش شد همچنين گفت : وي در دومين سفرش به شمال پاكستان براي ديدار و مصاحبه با مردي كه سكه هاي كمياب جمع آوري ميكند ، توسط عوامل طالبان ربوده شده است .
خانم گيئسبرشت افزود : براي مصاحبه با مردي كه سكههاي كمياب جمع آوري مي كند ابراز تمايل كرده بوده اما ذكري از هويت اين كلكسيونر سكه و نام و نشان پيشنهاددهنده به ميان نياورده است .
خانم گيئسبرشت گفت : براي مدت سه ماه است كه در بازداشت به سر ميبرد و در تاريكي به خواب ميرود و در تاريكي از خواب بر ميخيزد و چيز ديگري غيز از مقدار اندكي چوب براي سوخت در اطراف خود نميبيند .
روزنامه نگار زن كانادايي در ادامه افزوده : محل بازداشت خود را بطور دقيق نميدانم شايد جايي در يك منطقه شمالي پاكستان و حوالي مرز اين كشور با افغانستان باشد كه در معرض بمبارانهاي هوايي است و ممكن است اين محل يك منطقه جنگي باشد .
براساس اين گزارش ، مقامهاي كانادايي درباره اظهارات ضبط شده بر روي نوار ويدئويي اين زن روزنامه نگار اظهار نظري نكردهاند اما خانم ليزا مونته سخنگوي وزارت خارجه كانادا در گفت و گويي كه پس از پخش اين نوار ويدئويي از تلويزيون اين كشور با خبرگزاري فرانسه به عمل آورد خاطرنشان ساخت ما به هر تلاشي براي آزادي خانم گيئسبرشت دست زده و به تلاش هايمان ادامه ميدهيم .
23 مارچ 2009, 16:28, توسط هزاره
آمدن سا نو و عید نوروز بر همه مبارک
آنلاین : همه چیز در باره هزاره
24 مارچ 2009, 17:09, توسط شکر در دهانت
نکتههاي ظريف
امام باقر همسري داشت که خيلي به او علاقمند بود؛ ولي پس از مدتي او را طلاق دادو از او جدا شد. افرادي، علت اين جدايي را از آن حضرت پرسيدند. و تعجب کردند که چرا آن حضرت، همسر مورد علاقهاش را طلاق داده است.
امام باقر در پاسخ فرمود: «روزي من نام علي را نزد او بردم، او اخم کرد و ناراحت شد (دريافتم که دشمني با علي در دل او وجود دارد)، از اين رو او را طلاق دادم و نخواستم سنگي از سنگهاي جهنم با بدن من تماس بگيرد.
از امام صادق پرسيدند: چرا ذوالفقار را ذوالفقار ناميدند؟ فرمود: به خاطر اينکه اميرالمؤمنين او را بر هر کس ميزد، ايجاد فقر ميکرد در او در دنيا و آخرت. در دنيا زندگي را از او ميگرفت و در آخرت او را از بهشت محروم ميکرد.
حضرت علي ديد «عاصم بن زياد» لباس خشن پوشيده و ترک دنيا کرده؛ فرمود: چرا به خود و زن و فرزندت رحم نميکني؟ مگر خداوند به تو طيبات را حلال نکرده است؟ عاصم در جواب گفت: يا علي! مگر شما لباس خشن به تن نکردهايد؟ نان جوين نميخوريد؟ فرمود: واي بر تو. من با تو فرق دارم. خداوند بر رهبران عادل واجب کرده که زندگي را همانند ضعيفترين مردم عصر خويش قرار دهند تا فقرا به خاطر فقرشان طغيان نکنند.
امام فخر رازي يکي از علماي اهل تسنن است که در تفسير کبيرش در ذيل آيه مباهله (آل عمران: 60) مطلب مهمي يادآور شده. او ميگويد طبق اين آيه، شيعيان علي ميوانند ثابت کنند که علي بن ابيطالب از همه انبياء حتي انبياء اولوالعزم نيز افضل است. زيرا خداوند در اين آيه از علي تعبير به نفس محمد(ص) فرموده است همانطور که محمد(ص) اشرف از همه انبيا است، علي هم که نفس اوست، بايد از همه انبياء افضل باشد.
26 مارچ 2009, 18:37, توسط عسل بر کامت
علی را تو از من بالا تر دوست نداری ولی من او را بالاتر از انبیا نمیدانم . نبی در مقام نبی است و ولی در مقام ولی .
26 مارچ 2009, 20:20, توسط توفیق
دوست و خواهر/برادر سنئ ما همواره سلامت باشند
متأسفانه این بحث را برادران اهل سنت (انصاری صاحب) آغاز نمودند و ما مجبور هستیم از حریم اهل بیت پیامبر اکرم ص، همانطوریکه حق اوشان است، دفاع کنیم.
در این بحث ها نهایت تلاش ِ خود را خواهیم کرد تا از توهین و تحقیر طرف مقابل جلوگیری کنیم. اما در صورتیکه اسناد تاریخی بر خلاف عقاید و افکار مان بود، باید عاقلانه آنرا پذیرفته و پاسخ مان را نیز بر مبنای عقل سلیم بنویسیم. همچنان خونسردئ خود را حفظ نموده و از روی احساسات و عواطف به یکدیگر پاسخ ندهیم.
بصورت کل هدف مان از اینگونه بحث ها روشن نمودن حقایق باشد نه توهین طرف مقابل.
اما میرسیم به اصل موضوع، شما نوشته اید که اهل تشیع امیرالمؤنین علی ابن ابی طالب ع را کمتر از ما دوست ندارند. خوب این فرموده شما را در قدم نخست قبول میکنیم اما مشکل در اینجاست که شما اگر آن بزرگوار را کمتر از ما دوست ندارید پس چرا همیشه سعی و تلاش تان بر این است که به انواع و اشکال گوناگون شخصیت وی را خدشه دار سازید (باآنکه وی بالاتر از آن است که دیگران بتوانند وی را بدنام سازند). مثلاً گاهی میگویید "پدرش آشکارا اسلام نیآورد (ویاهم هیچگاهی اسلام نیاورد)"گاهی میگویید "علی ع، (العیاذباالله) شراب مینوشید" و از این قبیل تهمت های کودکانهف بیجا و بی مورد.
این درحالیست که ما اهل تشیع امیرالمؤمنین علی ع، را پس از پیامبر اکرم ص، بزرگترین شخصیت اسلامی میدانیم در حالیکه شما منکر آن هستید.
و اینکه موقف حضرت علی ع از انبیای قبل از پیامبر اکرم ص، بالاتر است یا خیر، یقیناً خدمت تان عرض کنم که موقف آن بزرگوار از انبیای قبل از رسول اکرم ص، کمتر نیز نمیباشد. برای این موضوع دلایل گوناگونی موجود است، بطور مثال: هنگامیکه حضرت مریم ع وضع حمل مینمود، پروردگار عالم ج او را نگذاشت تا در بیت المقدس داخل شود و او را امر فرمود که به خارج شهر برود. اما هنگامیکه فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین وضع حمل میکرد، دیوار خانۀ کعبه را (که نزد مسلمین مقدس تر از بیت المقدس است) شکافت و آن زن بزرگوار سه شبانه روز در داخل خانۀ کعبه بطور معجزه آمیزی بسر برد و علی ع را بدنیا آورد. این فقط یک مثال کوچک است و مثال بهتر از این نیز موجود است که مشهور به آیه مباهله میباشد. آیه 61 از سورۀ مبارکۀ آل عمران و به وضوح میفرماید:
"فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْکذِبِینَ" ترجمه: "به آنها (مسیحیان نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مینماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم شما نیز از نفوس خود را، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم"
در این آیه مبارکه از حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب ع، بصفت (نفس) پیامبر اکرم ص یاد گردیده و از این مسئله حتی بزرگترین دشمنان امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب ع که معاویه ابن ابوسفیان (لعنت الله علیه)، ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب باشند، نیز منکر نبودند (در حقیقت منکر شده نمیتوانستند چرا که در روز مباهله پیامبر اکرم ص فقط با اهل بیت خود به صحنۀ مباهله تشریف بردند).
حالا شما دوباره با خود فکر کنید که امیرالمونین ع و سایر اهل بیت را تا چه اندازه دوست میدارید و اگر آن بزرگوار را (ولی) قبول دارید پس چگونه است که مقام ولایت را پس از پیامبر اکرم ص، به جناب ابوبکر و یارانش قایل هستید؟
چرا دشمنان آشکار وی را که معاویه و یزید باشند، بطور آشکارا احترام میکنید و حتی برای آن دو منافق از خداوند ج طلب آمرزش میکنید و آنها را العیاذباالله در ردیف امیرالمؤمنین قرار میدهید. آیا شرط دوستی همین است؟
پس امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب ع، نه تنها ولی بلکه وصی پیامبر ص نیز میباشد و بنابر حدیث معتبر ثقلین، "ایشان با قرآن اند و قرآن با ایشان، و هردو از هم جدا نمیگردند تا هنگامیکه در فردوس بر پیامبر اکرم ص وارد میگردند".
خداوند ج، همۀ عزیزان را به راه راست هدایت فرماید.
26 مارچ 2009, 13:15, توسط درد دل
پندارهای وهابیان چیست؟
وهابيان معتقدند كه هيچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر اين كه امور را ترک كند. اين امور عبارتند از:
1 - به وسيله هيچ يك از رسولان و اوليا، به خداوند توسل نجويد و در صورت توسل، در راه شرك گام نهاده، مشرك میباشد.
2 - زائران به قصد زيارت، به آرامگاه رسول خدا نزديك نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند.
3 - از پيامبر صلياللهعليهوآله طلب شفاعت نكنند.
4 - زيارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرك است.
5 - وهابيان بر اين باورند كه مسلمانان، در طی روزگار، از آيين اسلام منحرف شدهاند.
6 - هر گونه مراسم تشييع جنازه و سوگواري حرام است.
چرا وهابیان به چنین عقاید ی سر تسلیم و احترام میگذارند:
الف- پیمبر گرامی بالای جنازه منافق نظر به امر خداج نماز نمیگذاشت..
ب- زمانیکه پیامبر وفات کرد در اقامه نماز جنازه و مراسم جنازه پیامبر جز علی هیچ کسی دیگری حضور نداشت چون خدا و پیامبرش در نظر داشتند که جسد پیامبر از تماس و انظار بت پرستان دور بماند و از طرف دیگر از نفاق در حین مراسم جنازه مطهر پیامبر پرهیز شود ایا علت دیگری است که کسی برای ما تحریر دارد...
ج- ابن تیمیه از امتیاز جایگاه علی که به تنهایی اقامه و نماز جنازه جسد مطهر پیامبر انجام داده بخوبی اگاه است و از بغض زیاد که از نفس شیطانی او نشهت میکرد حتی از پیامبر خدا رنجیده که چرا همچو امتیاز بزرگ را به علی داده و نه به صحابه دیگر و بعد احکام صادر نموده که حتی توسل به قبر و یا خود پیامبر غرض طلب حاجات از خدا حرام است..
کرامات علی صرف به زیارت مزار بلخ نیست بلکه علی مولود کعبه است و سالانه بیش از دو ملیون زایر به دور خانه علی "کعبه" در مکه به طواف می پردازند ایا اقای خلیل ا... کدام شعر درین باره تا حال تصنیف نکرده اند و چرا!!!!
برای علی هم ستایش رض و کرم اله وجهه میزیبد ولی چرا استعمال هر دو نوع ستایش برای سایر خلفا حرام است..
نجف اشرف جایگاه قبر علی سالانه بیش از خانه کعبه زایر دارد و اینکه چرا دران تا حال شور و هوای واقعی خود را نداشته علت ان صرف مخالفت دشمنان خدا و پیامبرش که "حزب بعث" است بوده..
شیطان نزد حضرت موسی ع رفت تا شفاعت وی را نزد خدا کند تا امرزیده شود و حضرت موسی چنان کرد ولی خداوند ج گفت که شیطان هرگز اصلاح نخواهد شد و ا گر واقعا توبه مینماید برود بالای قبر ادم ع سجده کند وزمانیکه شیطان این حرف را از حضرت موسی شنید از ان سر باز زد و گفت که این شرط را هرگز نمی پذیرد و حضرت موسی با فرمان خدا به وی وعده اتش دوزخ داد..
لعنت ا.. علی قوم الظالمین امین
27 مارچ 2009, 00:17, توسط آصف سرپلی
بهر رنگی که خوایی جامه ب پوشی # من از ترز خرام و کلامت می شناسم
جاوید جان کجا استی بیا که بیادرت به وعدیش که ده (چرا دین ستیزی)بریت کده بود وفا میکنه ومجرمه که به دیگه نام امده پیدا کده تو ام سبل کو که مه غلط نشده باشوم .مه خوب میفامیدوم که اغای م م دلکیش قرار نمیگره و چیزی میگه و ایره ام میفامیدوم که او غلط میگه ازی خاطر پیشگویی کده بودوم . حالی بیا که جواب درد دلشه بتوم
امی وهابی ها اگه امیتو میگن راست میگن وقتیکه خدا باشه اولیا ها ره صبر است ---راست میگن ده زیارت امدن یا قبرا ره ماچ کدن . مه نمیگوم م م بچیم تو بگو ده سری قبریستان مسجد جورکدن کار خوب است --- ای گپه اگه وهابی ها میزنه که پیغمبره شفیع نکنین بد میکنه جک میزنه خانیشان ویران شوه ما غیر از پیامبر دیگه کی داریم که ده خدا جان پیش کنیم --- گنبد ساختن بلای قبر ها خو کار خوب نیست چرا پیغمبر خودشان گوفته بودن که قبر مره سیل جای مثل روضه مزار جان نسازین --- م م جان ده ای گپ وهابی ها تو چه میگی ؟ مه خو میگوم منحرف چه میکونی که بیخی از دین برامدن --- امی رقم سوگواری که شیعه ها میکنه خوده میزنه خون و خون پر میکنه صندوق سینه ره از زدن زدن سیا و کبود میکنن مه ام میگوم حرام در حرام است .
پیغمبر یک دفه نماز جنازه منافقه خانده بودن بعد ازو که خدا منع کد باز دیگه نخاندن --- ای گپه بچیم دروغ کلان گفتی که ده وقت وفات پیغمبر تنها و تنها حضرت علی پیششان بود و بس مه میگوم ده امو اتاق بی بی عایشه چقه نفر که جای میشد مثلی خودی بی بی عایشه بی بی فاطمه ابوذرغفاری سلمان فارسی و دیگه مردومی که نامشان از یادیم رفته اگه خاسته باشی بریت پیدا میکونوم .--- باز م م بچیم ده یاران پیغمبر پیچیدی مه یک مسلمان سونی و ده درون مردوم بیسواد و با سواد استم بخدا اگه یک نفره ام ده مابین سنی ها پیدا کنی که حضرت علی ره دوست نداشته باشه چرا گپ های لوده لوده زده تومت میکونی توسل به قبر یانی که از قبر پیغمبر چیزی خاستن غلط است .
م م اشنا درد دلک تو بسیاره کرامات اولیا حق است که زنده باشن نیکه بعد از مردن حضرت علی کرم الله و جهه ده درون خانه کعبه پیداشوده یا ده مکه فرق کعبه و مکه را باید بدانیم . ده ای شعر خلیل ا ... چقه باورکدی که انتزار شعر نویشه داری . جواب تره خو امو بیچاره یکدفه گوفته باز چرا خانه زنبوره شور میتی حالی یادیم رفت که نام مضمون چه بود . باز بریت گوشزد میکونوم یاران پیغمبر ص کلگی شان خوب خوب مردم بودن نه شیعه داشتن نه کدام چیزی دیگه --- بگوفته ای شما که نجف از خانه ای کعبه کده زیاد زیارتچی داره از خاطریکه حضرت علی رض ده اونجه است پس ده مزار جان کی است علی خو یک علی بود .--- قصه شیطان و حضرت موسی ع را از کجا کدین فکر میکنوم این گپ نه در قران است نه در حدیث . از خاطر نو روز درد دلکته زیاد نمی کونوم . برو بچیم بامان خدا .
26 مارچ 2009, 17:00, توسط درد دل
ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی- ای نور چشم عاشقان الله مولانا علی
حمد است گفتن نام تو ای نور فرخ نام تو- خورشید ومه هندوی تو الله مولانا علی
تخم خوارج در جهان ناچیز و ناپیدا شود - آن شاه چون پیدا شود الله مولانا علی
دیو و پری واهرمن اولاد آدم مرد وزن - دارند این سر در دهن الله مولانا علی
اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن- هر لحظه سر من لدن الله مولانا علی
ای رهنمای مومنان الله مولانا علی - ای سر پوش غیب دان الله مولانا علی
داننده راز همه انجام و آغاز همه- ای قدر و اعزاز همه الله مولانا علی
ما جمله سر گردان تو هم واله وحیران تو- گوینده برهان تو الله مولانا علی
بردار از جانم محن مارا بده فیض سخن - از توست کامم در دهن الله مولانا علی
احسان زتو ارکان زتو برهان زتو ابدان زتو- هم روح وهم ریحان زتو الله مولانا علی
هم انبیا گویا زتو هم اولیا دانا زتو- هم عارفان شیدا زتو الله مولانا علی
ای مرغ خوش الحان بخوان الله مولانا علی- تسبیح خود کن بر زبان الله مولانا علی
خواهی که یابی زندگی بشتاب اندر بندگی- تا بخشدت زیبندگی الله مولانا علی
اسمش عظیم و اعظم است غفران و فرد عالم است- مولا وحق آدم است الله مولانا علی
خواهی که یابی زاو نشان جان در ره او برفشان- که او جان ده است وجانستان الله مولانا علی
گر عاشقی و راه بین غره مشو خود را ببین- وانگه ز جان و دل گزین الله مولانا علی
maulawi balkhi
27 مارچ 2009, 00:20, توسط آصف سرپلی
بیادر محترم استاد خلیل الله انصاری اسلام الیکم ! شما کجا استین که تیر های حریفای تان حساب نمیشه . اگه کدام گپ خاص نباشه یا بیاین یا مره وکیل بگیرین اموتو که مه میفاموم شما ام میفامین که نظر هردوی ما قریب قریب یگ رقم است ده مقابل نا مسلمان شما ام از مه کده بیقرار میشین . شعرتانه سرتا پای خواندوم نوک سوزن ام غلطی نداره . از غیراضری دور و درازتان می ترسوم خدا کنه خیرت باشه و پیش ازی که با شما ام گپ شوم کدام گپ نشه . اگر بسیار مشغول استین خوده فقط یک نشان بتین تا دل مه جم شوه . از ینهروز که شما ره می پالوم لاکن نمی یافوم یک مجرمتانه که ده دیگه نام امده بود از پسی کلیش گرفته ماندوم خو ای بی عقل اصلا نمیشه ده ایقه گپ های شما که نشد نمیشه . برین بامان خدایتان .
27 مارچ 2009, 04:53, توسط قومندان پلو
به شیطان هوشیار وقدرتمندوباغیرت قسم است که مه نمیفامم که ای برادرای هزاره ما ازی مولاعلی بازهم چه خواهش وتمنی دارند؛ قرن تاقرن وپشت تاپشته پدرای شان ده ای کارته سخی وکوچه های چتل مرادخانی یاعلی مدد گفته ازاوطلب همکاری کدن ولی ده آخر دیدیم که ده حادثه افشاروغرب کابل که سیاف حرام زاده ومسعود مرده گو خانه های مردمه قبرستان اطفال وخودشان ساخت ای مولا علی یک مولی هم بدرد ازین مردم نخورد . مه ده ای حیران استم که اگه علی ایقدر کارا ازدستش میآمد اول خوباید حسین بچه دوم واولادایش ره نجات میداد . نصیحت مه به ای قوما ای است که اول غم نانه بخورید که خربوزه اواست !!! ده وقتای بیچاره گی ومظلومی علی ره خوبان که خود خدا هیچ غلطی نمیتانه بکونه وازاین خاطر چی خوب است که عقل ومنطق تانه بکار پرتید. علم حاصل کده ده پای خود ایستاده شوید اگه نی علی وعمر ودیگه جول مرغایش نیزمثل اینه همی طالبان ومجاهدین صاحبابودند.
27 مارچ 2009, 17:10, توسط آصف سرپلی
آغای مزاری سلام امروز با شما کمکی نرم تر گپ میزنوم چراکی بسیار قار استین نشوه که مره ام از سر پل ده زیر پل پرتین . هیچ گپ نشده درد کمپیر میگن غوزه است . برین هرچه میکنین بکنین از طرف مه ازاد استین ده قبر میرین ده گور میرین اتیشه پرستیش میکنین یا اخن هایتانه پرستیش میکنین کدن بگیرین یک حقیقت بود که بیادر انصاری گفت میکنین یا نمی کنین کار شما است دست تانه کسی کش نکده . لاکن یک کاری خراب ده حق تان کده که پلان های چند سالی تانه برباد کده حق تان است که بالای او قار باشین دو بزنین . نمی فاموم که ده دین زردشتی که مه اوره خاندوم سه گپ خوبه یافتوم اول گفتار نیک دویوم کردار نیک سیوم پندار نیک که ای هر سه چیزه ده مغز شما نیافتوم باز چه داوای زردشتی گری دارین یا انوز ده او پله پایه ام نرسیدین یانی کی مجوسی استین . مزاری جان دار و ندار زردشتی ها امی سه چیز بود که گفتوم . ده یک چیزی دیگه ام مه شما ره ملامت نمیکونوم او ایکه انصاری بلا زده با ای شعریش ده خوب جای گیرتان کده . مه پریشان بودوم که او چرا خوده نشان نمیته حالی میفاموم که او میخایه شما چتیاتیتانه بگوین و ده جال زیاد تر بند بانین باز امده شماره اساندک بگیره که اگه ایتو باشه مه طرف دار ای رقم گپ نیستوم . زردشتی ها که داوای اخلاق میکدن بازی ره بای دادن . مه از هر دو طرف معازرت میکنوم که بی پرسان هر دویتان ده میدان امدوم ازیکه شما حاضر استین و او غیر حاضر مه از او دفا میکونوم و نظر خودیمه ده جایش میمانوم .
مزاری جان نام حضرت محمد (ص) ره ایتو گریفتی مثلیکه کسی نام نوکر زرخرید یشه میگیره . ده ای گپی بی ادبی شما چه نام بانوم گفتار نیک یا کردار نیک و یا پندار نیک ؟
حقبینکیته دیدی که حقه دیده نتانست لاکن تو اوره تاید کدی از خاطریکه ده فایدیت گپ زد . مزاری جان بچیش چارو طرفیته دیده گپ بزن . ای افغانستان تنها از بابی تو یا بابی مه نیست که کسی ره بکشیم و کسی ره بیاریم . اگه اوتو میبود بخداگه یک دانه زردشتی ره ده اوسونی سرحد ام نمی ماندوم چکونوم که او ام ده ای خاک حق داره اگه نی اونا ام از ایران امدن چرا که ما خو اول نه زردشتی داشتیم نه ام اتیش پرست . حالی سری انصاریا گپ میزنوم اگه قارتان نبیایه امی مردوم که اول امدن بی زن و بی خانه امدن . امی ماو شما بودیم که ده اونا دختر دادیم اونا ره خانه داماد کدیم ازی گپ های مه قارتان نبیایه . دیگه ایکه غیر از شما چند نفر امگی مردوم به اونا احترام دارن و چقه که مه ام ای مردومه میشناسوم مردوم خوب و بی غرز و عاجز استن . یک خلیل الله کمکی سرشوخ تر برامد که خانی زنبوری شیعا ره شور داد که ماره ام ده بلا ماند . لاکن مه کتیتان تا اخر استوم یا مزاری ره از مزار می کشوم یا خودیمه از سری پل پاین می اندازوم . لاکن یک گپه باید بدانین که مه فقط مزاری ره میشناسوم وبس دیگایتانه کار نداروم . اگه کدام نفر دیگه ام امد خیر است لاکن باید نامیشه بگویه غیر از مزاری چیرا که مردوم حالی اوره به امی نام میشناسه و او ام ای نامیشه ایقه ارزان نمی فروشه باقی ای حقبین مقبین و درد دل ته وردار
اول به مه بگو که ای شعر انصاری کجایش ده میلیت نشیشت . دویوم به مه نگو که بتو چی . سیوم مره از خود کم سویه دانسته مغرور نشو که ادم مغروره بد میبینوم و پوستینه برایش چپه خات پوشیدوم . تو ره اختیاریت که چی رقم گپ میزنی یا نویشته میکنی یا لغات پرانی میکنی . و مره به اختیاریم که تو و مردومه چه رقم بفامانوم نویشته و گپ هردویش بخاطر فاماندن و فامیدن است فکر کو امی زبانیم است و ده مالومات دین و دنیا بی غم باش خوده از تو کم نمی گیروم که بانه کنی که ای بی سواد است و چیزی ره نمی فامه . مه وقتیکه امدوم برابر 12 ساعت امی نویشته های شما مردومه خاندوم خوده ده گپ رساندوم باز ده میدان امدوم یا مره قناعت بتی یا قناعت بکو . دیگه ایکه دین و مذهب خوده در اول نویشت بکو که تو چه استی ای رقم نمیشه که یک ساعت زردشتی شوی و یک ساعت شیعه و اگه ده ای دو تا سریت زور امد خوده مجوسی مارفی کده نمیتانی یک دینه پیش بگی . گپ های مه راست راست است کجی وجی نداره بخدا جان قسم میخوروم که عین ده جانیت کتابی فلسفه و میتافیزیک ام اوردوم . ده هر رای که میری دا گز و دا میدان . دیگه ایکه انصاری منصاری تم حقی مداخله ره نداره لاکن اگه ده انتر نت داخل شد یک دفه خوده نشان بته که دلم جم شوه مه بی سواد ادمه میشناسوم اتمن کدام مشکل داره .
مزاری جان فکر نکو که مه کتیت کدام دشمنی داروم . ده هرجای که نام شما بوده مه او ره سر تا پای میخانوم نویشته هایته خوش داروم تا وقتی که سر اسلام تاخت و تاز نکنی ازیکه ده هر جای تو ره ازار ندادیم بخاطری که گپ های خوبش از خرابیش کده زیادتر بوده و ای یک گپ حق بود که گفتوم برداشت نکو که پیشیت عزر میکنوم . حالی بزیته ده میدان پرتو که بزکشی ره شرو کنیم کابل پرس? جان گپ های هر دوی ما ره زود زود چاپ کده برو که ما از خود کار و بار ام داریم . بامان خدا
27 مارچ 2009, 21:58, توسط سید پرینچه
آصف جان سرپلی قندولک . تشویش نکن که مزاری تره ده زیرپل می پرته ! تونام خدا بچه سرپل مزاراستی وتمام عمرخوده ده سرپل تیرکدی وبیشترازی دل بدمیشی ودردمعده وقولنج روده میگیری . بازهم خدامهره بان است وبچه مثل شما اوهم ده سرپل مزار بازهم بی نصیب ازبلندشدن ده سرپل نمیمانه ودفه دوم بخیر ازوبالا بالا بلخ وبخارا ره دیده فهمیده تر ده میدان میآیی!! گلبدین که آخررهبرشد توهم یک رهبرچه میشی .
28 مارچ 2009, 05:14, توسط مزاری
آقای سرپلی جان ! تا زمانیکه برایتان وکالت خط شرعی نه رسیده ، بی قراری نکنید !!
28 مارچ 2009, 07:58, توسط زیرپلی
در گپ های کلان کلان مداخله نکو که بینی مارام بریدی..
دیدی که مزاری سرت هیچ خبر نیس و حوضه پرسان کد که کوجاس.اخه توچی ره میفامی که سر هر کس غرمیزنی امی مزاری خو خوب کد که توره امیتو جواب کد. خرچ از داشتن در جیب میشه وختی در جیبت چیزی نیست چرا کته خرجی میکنی. او بتو فاماند که با عقاید پوچت ارزش مباحثه ره نداری. مه فکر میکنم تو کدام داواجلاب هستی که اگه آدم چیزی بگوید د غمت میمانه. توره بخدا دیگه بیجای بیجای هر طرف دان نپرتو بان که مردوم گپای صحی ره بگویه که مام یک چیزی یاد بگیروم.آخر شرمام خوب چیزس
تو خو آبرو نداری مردم دیگه از ابروی خود میشرمن و توره چیزی نمیگن.امی هر جایکی میبینم تو چنگو استی هیچ چیزام نمیفامی
29 مارچ 2009, 14:25, توسط سر پلی
اول کتی کی گپ بزنوم . بیا کتی پرانچه اول گپ میزنوم که نپره . بچیم توبه از گپ کلان عقل بابیت ده بالا جیبیم است و ای گپه پرانچه گکا نمی فامه لاکن مزاری خوب میفامه کسی که ادم واری گپ بزنه مه نوکریش استوم اموتو ده زور ام تن نمیتوم مزاری از مه پرسان کت که حوض کی ره پر میکنی زیری پلی بچیم ده زیر کدام پل چار پلاق ماندی مه ده سر پل استوم و تو ده زیر پل خودت حیثیتی ته بفام حالی بچیم ده مزاری بگو که حوض تره بی اب دیدوم چند کوزه اب میدادوم سر ما کبر کدی خدا خیرته پیش بیاره پرانچه بچیم انوز سرپلی ره ده زیر پل می اندخته گی ره مادر نزایده که ای گپه ام مزاری خوب میدانه میخاندگی های محترم بخشیش باشه میگن با ما بشینی ما شوی و با دیگ بشینی اینمی مردوم واری دل سیا شوی . برین گم شوین که وقتی مره ذایع کدین بامان خدا
29 مارچ 2009, 16:51, توسط خلیل الله انصاری
سپاس بی پایان خدایرا که توانا و حکیم است و درود بر روح پیامبر آخر زمان و اهل وبیت و اصحاب کرام ! سلام بدوستداران حق " و سلام و احترامات خاص از برای برادر بی نهایت عزیز و دوست داشتنی هوشیار با ایمان باعقیده ی راسخ و با آرمان های شامخ جناب آصف جان سرپلی ! احساساتت قابل قدر است و زیرکی ات قابل توصیف پیش بینی ات قابل تعریف و وفا به عهدت قبل ستایش واقعآ که درد دل همان م م بود که روی صحنه آموردی " این همه تعریف و توصیفم از شما بخاطر این نیست که در غیابم از من بدفاع پرداخته اید بلکه احساس و عقیده ی ناب تان مرا بخود جزب کرد . من شما را از بسیار قلم داران چیز فهمان و دانشوران بالاتر میدانم که هستید بایستی مردم از شما درس وفا بیاموزند و سبق مهر گیرند و راه سعادت را در برادری تلاش کنند . برادری هم دینی برادری انسانی برادری هموطنی ، ثابت نمودی که بنی آدم اعضای یکدیگرند . تشکر و باز هم تشکر سلامتی و سر فرازی تان را از خداوند لایزال خواهانم موفق کامگار باشید .
29 مارچ 2009, 17:06, توسط خلیل الله انصاری
آنشبی که آخرین مطلبم را مینوشتم بساعت 11:45، پسر یکی از دوستان پدر مرحومم که با من در محلی وظیفه همکار است زنگ زد که امشب میخواهد جهت ضرورتی بجای سفر نماید و از من خواهیش نموده گفت : کاکا جان اگر امکان باشد تا آمدنم فلان کار من را اجرا نمائید . من نیز باکمال رضایت برایش پاسخ مثبت دادم که با خنده های قهقه ازمن تشکری نمود . متصل با نماز بامداد زنگ موبائیل پدرش را اوکی نمودم . پدر آن جوان بیست ساله مرا از مرگ پسرش خبردار کرد که تا دیدن یقین نمیکردم . خلاصه خود را بخانه و شفاخانه و بلآخر تا قبرستان با آنها بوده مراسم بعدی را تا روز سوم با ایشان در خدمت شدم و این مرگ ناگهانی این پسر جوان با ایمان و نماز خوان که حافظ قرآن نیز بود و هنوزعروسی ناکرده این جهان پر جنگجال را پدرود گفت و به زیر خاک بخواب رفت ، مرا تا اندازی شوک داد که دلم ازین دنیا دون سرد تر شد . روحش شاد باد حال بایست نتنها که کار خودم را دنبال کنم کار او نیز بر من افتاد که مرا سخت مشغول نمود . شب جمعه که خانه آمدم دیدم اولاد ها کمپیوترم را خراب نموده اند از یک طرف خسته و دل گرفته و ازطرف دیگر بسوی شغلی که داشتم رونده بودم و از تیر باران انترنتی را تا این حد گمان نمی بردم هر چند قبل از نوشتن تذکر داده ام که این شعر شاید غلغله ای را بر پا کند
اینک بعد از چند روز که میخواهم دریچه ای کابل پرس? را باز کنم از هر طرفی زیر بمباردمان عاقلان و غیر آقلان ، با خدایان و بی خدایان ، منافقان و مشرکان و کافران و مسلمانان ضعیف الایمان قرار گرفته از سپر مسلمانان نیز الحمد لله برخوردارم
چون اکثر تیر ها از یک جنس کمان گویا بسوی یک هدف روان اند یک جواب از برای کل کافی خواهد بود .
سپهسالار دلیر، مرد جنگ و سرتاج نویسندگان قوم افغان چهره ی معروف این مرزوبوم قلم دست چیره نویس نامی این دژ واژگون، آقای مزاری بحفظ الهی باشند ! من هم نظر به معاذیر فوق نتوانستم بر وقت خدمت برسم امید بر سخنانم باور فرمایند .
من هم نتنها که با شما هموطنم دژ و دژبان و داژیان این چمنم ، تماشاچی مدایان و مداریان این میهنم . فرق در کجاست مزاری عزیز خوش قلم بد سخن ! من دلم بحال این قوم از برای آخرتش میسوزد که متآسفانه شما در غم شادی و سرور دنیایش هستید که من آنرا نسبت به آخرت اهمیت نمیدهم . که ، دوست داناست و که دشمن نادان است خداوند بهتر میداند ولی این اشعار و سخنان نظرم هست و تحمیلی نمیباشد. امید سخنانم را در مقابل دشنام ها حتی تنز نپنداشته شکوه ها و گله ها تلقی و تلفین کنید .
آقای مزاری قلم دست ، حقائق پنهان ! البته باکمال معذرت ، قلم با علم و علم با فضل فرق دارد " همچنانیکه عقیده ناب با تخیلات مشوش نمی آمیزد . جناب شما سوال نمودند که آیا زیارت اهل قبور نزد مسلمانان مجاز نیست و دستگیر همه رنجوران فقط الله است ؟ " عزیزم پس کیست ؟ آغاز خیالات مشوش شما بزرگوار از اولین سوال تان هویداست . پیامبر (ص) فرمودند : من شما را از زیارت قبور منع نموده بودم ، ولی حال میگویم قبور را زیارت کنید که زیارت قبور شما را بیاد مرگ می اندازد . اگر عبدالوهاب سعودی قبلآ این حقیقت را بگفته شما درک کرده باشد، پس ازما درین عمل خیر پیشی گرفته است . اما ما که خود را مسلمان با ایمان و متقی و پرهیز گار پیرو مذهب میدانیم بایست ازین وهابی ها پیشقدم میبودیم و خود را اصلاح میساختیم تا اینکه مهری بدست داشته شانه ی خالی را دریابیم و قلم داد مذهبی نمائیم که اصلآ مذهب نباشد . ما فقط و فقط چهار مذهب را میشناسیم و بنده علی الرغم احترام به همه مذاهب چهارگانه مذهب ابو حنیفه (رح) را پیرو میباشم و شعرم از مذهب فوق سر موی هم تجاوز نمیکند ولی اینکه حقیقتی را برملا ساخته ام که بدان نا آشنائی میکنید و ازین مهر یکه در حقیقت یهودان بدستان قلم دستان و واعظان داده است و توانسته اند تا امروز آنرا آگاهانه و یا غیر آگاهانه بر مسلمانان ساده لوح استعمال نمایند تا کسی نتواند منحرف را منحرف خوانده و حق را حق خطاب نماید که حتی اکثر علما از ترس این مهر زبان نمیگشایند . بهر حال مزاری عزیز ! قربانی و ذبح حیوان را خدا بما حلال ساخته که اهل تسنن و تشیع هردو بر آن موافق و هم نظر اند که نمیتوان به گفته شما با سبزه کوبی رسم نیاکان برابر کرد . که آقای توفیق را در ذمینه انشاالله با خودم همنظر خواهم یافت .
مزاری عزیز و قابل قدر ! من هنوز جلوی خواهشات نفسم را در قبظه داشته بر احساسات عصبی ام پیروزم . من نتنها که بشما الزامات و خدای ناخواسته دشنام حواله نمیکنم بلکه از شما تشکر مینمایم که کم از کم مرا پخته طالب معرفی نکردید و تهمت نبستید شاید شعریکه برخلافشان نوشته ام بدسترستان رسیده ومن ممنون تانم که از حق نگذشته اید . در قسمت تقسیم بولانی ماشی و سمنک و شیربرنج به مستمندان و یا غیر مستمندان و یا هفت میوه هیچگونه اعتراضی از هیچ دین و آئینی نبوده و نمی باشد ، تا آنرا جنبه مذهبی نبخشیده به دین ملحق نسازند . آخر وقتی سمنک و شیربرنج و بولانی ماشی شما از خود رسم و عنعنه های تاریخی را درقبال دارد ، این دین نیز از خود شرایطی را دارا میباشد که اگر خود را به آن میپیوندیم بایست مراعاتش نمایم و اگر واقعآ به اسلام عزیز فخر داریم ناگزیریم ممنون آن شتر چرانان باشیم و الی تا هنوز همان بودائی و زردشت بوده و خرد خرد گویان از زمره بیخردان میبودیم . جناب شما مفرمایند ، که من بنام دین میخواهم فرهنگ و افتخارات هزاران ساله ی شما را محو و نا بود سازم و بحق شتر چرانان ( از دشنام تان صرف نظر میکنم ) خدمت مینمایم . اگر منظور از شتر چرانان جناب پیامبر (ص) و همراهانشان باشد ، بلی "
آقای مزاری ! شکی نیست که بنده بر فرهنگ بودائی و زردشتی و عمل شرک آمیز قبر پرستان و آدم پرستان یورش برده ام . ولی ناموس تان را ناموس خود میدانم عزتتان را عزت خود دانسته احترام میگذارم ، بر افتخارات افتخار و بر شرمندگی تان خجل میگردم ، زیرا وجهه مشترک ما میهن ماست ، هرچند مهمان چهارده صد ساله را صاحب خانه ندانیم .
ازین پرگراف ، فرهنگ نامی و بامی بلخیان و یاد آوری مسلمان شدن بزور دو شمشیره ها با نعره ی الله اکبر احساس یآس و نا امیدی را از مسلمان بودن و اسلام آوردن در چهره مبارک شما ملاحظه مینمایم ، زینرو بخاطر من از همه انصاریان انکار و آنان را به چیزی بسته نمودید که گویا آفتاب را دارید با دو انگشت می پوشانید .
در قسمت دو سوال اخیر شما بایست متذکر شوم که مذهب همان چهار است که از آن نام بردید بدون جعفری و وهابی که شما آنرا رنگ مذهب داده تعدادشان را شش میشمارید . هر چهار مذهب با اتفاق شعر مرا تصدیق خواهند نمود . و در قسمت سوالیکه آیاگذشته گان ما به خطا رفته اند به شما باید بگویم آیا گذشتگان ما قبل از اسلام به خطا نبودند ؟ آیا شیطان وظیفه اش به پایان رسید ؟ آیا او برای انحراف ما از نیرنگ های متشابه دیگری کار نمیگیرد ؟
هر چند میدانم سخنانم قابل تحلیل ذهن شما نیست ، قلم پردازی و پرداس های شما در قسمت آرامگاه آن ولی الله نشانگر آنست که خود فرموده اید : بجز از دسته ی گمگشته گان بینوا که زیر تآثیر تبلیغات ملا و آخند ها رفته اند برای تزرع و شفاعت و فریاد ها در آن جا میروند . نه آنانیکه خود یافته گان اند و آن خود یافته گان فقط این چنین مقامات را غنیمت برای ملاقات ها و دیدو واز دید ها میدانند نمیدانم کسی معنی این سخن را میداند یا خیر؟ و سپس قلم زیبایتان بدور ملا ها و آخند ها چرخیده میگوید : این ملا و اخند و شیخ است که مسجد و تکیه گاه و خانقاه را جای امن زن باره گی و بچه بارگی ساخته اند . همه را به یک صف قرار ندهید !!
این حقیر فقیر فقط بیک پروردگار عالمیان ایمان دارد که مالک جان و خرد است . مذاهب ساخت دست انسانهای مفسد و غرض آلود است که ایجاد مذاهب بر مبنای شالودۀ سیاست آب خط نمودن و صید مقصود نمودن استوار است یعنی نه پیامبر میشناسم ونه هم مذاهب را ، واه آقای مزاری واه ! شما که از وهابی ها صد قدم مقدم ترید . آقای توفیق یا متوجه این سخنان نیستند ویا اینکه صرف بخاطر اینکه دوست عزیز ما خود را شیعه معرفی نموده اند آنرا نادیده گرفتند .
آقای مزاری روشن ضمیر ! من شما را در لست دوستان روشنفکر بایک جهان بینی وصیع قلم داد نموده بودم و هرگز گمان نداشتم که شما نیز درین عصرو زمان کهکشانی و متمدن از جمله آخند و یا ملا های باشید که کره ی ارض را بر شاخ گاو و ماهی میگذاشتند و بر مسافرین مهتاب حکم کفر را صادر مینمودند مخاطب این شعرم باشند . من این نسل حاضر تاریک دماغ را کاملآ مد نظر نداشتم و امیدوار بودم تا جوانان و نو جوانان آینده ی کشور فریب این مرده پرستان را نخورند . هدفم درین جا عام است وصرف بدور روضه شاه ولایت ماب نمیچرخم . من نمیگویم شما خود بگوئید که تعداد زیارت های صرف شهر مزار شریف و بلخ را میتوانید حساب کنید ؟ کوچه بکوچه فال بین یعنی غیب دانان خانه بخانه ملا های تعویذ گر ، لب بلب تعریف و توصیف ربل اندازان دهن بدهن قسم بنام انسان . از شما میپرسم آیا نعوذبالله ما را همین جت و جولا ها خلق نموده است ؟ یا خدای برتر و عالی مقامی هم داریم ؟ قسم به آن ذاتی که جانم در دست اوست از اول تا اخیر شعر ذهنم را تسنن و تشیع بخود جلب نکرده و حتی مراعات قومی را نیز در مقابل این حقیقت بزرگ مصلحت نپنداشته ام که اگر حق بین باشید تصدیق میکنید و ملاحظه دارید که کاملآ بی پروا نویشتم . تا اندازه ی حدس میزدم که این نوشته ولوله ی بر پا میکند ، اما من شما را از جمله تائید کنندگان این نوشته میخواندم زیرا صاحب خردان دعوی عقل سلیم دارند و چشمانشان را پر بصیرت میدانند و خود ها را راه یافتگان میخوانند ، بگذارید تا پرده ی ابهام برداشته شود .نباید از زمره کسانی باشید ،هرگاه مشرکان بت پرست بر ایمان خود مشکوک میشدند نزد دوستان مسیحی شان میرفتد و از آنها سوال میکردند شما نیز اهل کتابید راست بگوید که ما بر حقیم یا محمد ص و یارانش ؟ مسیحیان با آنکه میدانستند میگفتند : " نه " دین شما نسبت به آنها بر حق تر است و شما راه یابنده ترید . اگر به سیرت رسول اکرم (ص) نظری اندازید مشرکین همین سوال را از همدیگر نموده غضب ناک میشدند که آیا گذشته گان ما بخطا رفته بودند ؟ که این سخنم را نیز آقای توفیق تائید خواهند کرد .
آقای مزاری عزیز قلم دست این کشور باستان زمین ! آرامگاه آن ولی الله را آرام نگذاشته اند و الی دیوانه نبودم تا این سرهد زبان درازی کنم .
حال اختیار باشماست که میدان جنگ را هموار میسازید یا دامن دوستی را پر گل میکنید " جلو خرافات را میگیرید یا بخاطر احساسات خود خواهی ضمیرتان را سرکوب میسازید که درین صورت دوستان و مزاری محترم را فدای اسلام عزیز ...
بهرحال دوست باوجدان و با خرد آقای مزاری اگر اجازه باشد یورش حقبین را در پناه شما جواب گو باشم . انسان با نام نهادن همچون حقبین حقبین نمیشود و یا با حقگو گفتن حق را نمیتواند بگوید . حق بینیکه حق را نتواند ببیند چه حق دارد بخود لقب حقبین دهد . من اگر خودم را حق گو و حق بین معرفی نمایم نسبت بشما مستحق ترم زیرا من توانسته ام خرافات قوم و قبیله ی خودم را آشکارا و لب به انتقاد زدم حتی بدون اینکه در پشت نام مستعاری خودم را پنهان سازم . آقای حقبین آیا شما میتوانید بگوید و ازین دین زردشتیانی که از نیاکان بشما میراث رسیده زانی محرماتشان معرفی نماید؟ آیا جرآت آمدن بنام اصلی در روی صفحه انتر نتی را دارید ؟ و یا با این اخلاق عالم آرا چسان پای بی شعوری بیخردی را در آئین زردشتی جذب خواهید نمود ؟ بر آقای سرپلی آفرین می گویم که میگفت این زردشتیان با محرماتشان عروسی میکنند و من بی ثبوت حرف نمیزنم والله که او راست میگوید زیرا گفتار او مرا وادار ساخت تا جستجو نموده این حقیقت را دریافت نمایم که بلآخر موفق شدم هرگا ه شما خواستید ارسال میدارم ورنه نقاب گشائی نمی کنم . دیگر اینکه دار و ندار زردشتی ها همان اخلاقشان بود که از آن هم شما را عاری میبینم . جای بسا افسوس است به این حقبینی که در وجود آقای حقبین می بینم " با تآسف تمام آقای حق بین که هردوی ما دارنده تذکره ی بنام افغانیم و از افغانستانیم . شما حق کشیدن هندو را ازین خاک ندارید چه رسد به یک قوم " و در قسمت اخیر باید خاطر نشان سازم که من نه عالم دینم و نه ملای وعظگر . من فقط از خواب عمیق این عالمان خسته و پریشانم و خود را روی صحنه مبتزل انترنتی آورده همه را آزرده ام امید این ابراز نظرها باعث زیادت علم و معلومات شده آنرا جبران نموده باشد .آقای بابک را میتوان از همه حق گو تر دانست ، چون دین تحمیلی نیست ایمانشان از خودشان . موفق باشید
30 مارچ 2009, 10:28, توسط توفیق
انصاری عزیز
برحق بودن یک گروه و یا فریقه را نمیتوان با گفتار بدون سند پیروان آن ثابت ساخت. مذاهب چهار گانۀ اهل سنت اقلاً صد سال بعد از تأسیس دین مبین اسلام پایه گذاری شدند. اگر قرار باشد مذاهب چهار گانه برحق و مابقی ناحق باشند پس مسلمینی که قبل از تأسیس این مذاهب زندگی کرده اند همه گی کافر اند.
ثانیاً پاسخ شبهات شما و تمامئ علاقه مندان این مبحث را بطور مستند و مستدل آقای داکتر قزوینی طی سخنرانی های خود شرح داده اند و نیازی برای تکرار و مکررات نیست.
مصداق دلخوشی های شما در مورد صحت مذاهب چهارگانه اهل سنت فقط این بیت بوده میتواند: "خانه از پای بست ویران است / خواجه به فکر سقف و ایوان است".
عقاید شما مبنی بر قبولئ خلافت عالی جنابان ابوبکر و عمر است که جسم پاک رسول اکرم ص را پس از رحلتش برای تقسیم کردن میراث (قدرت) ترک کرده و به سقیفه بنی ساعده شتافتند.
افکار و عقاید مذهبئ شما دچار یک تناقض و ضدیت جدی و شدیدیست که از یکطرف میگوید پیامبر اکرم ص، قبل از رحلتش برای خود جانشین و خلیفه تأیین نکرد و از جانب دیگر میگوید جناب ابوبکر قبل از وفات جانشین خود (جناب عمر) را تأیین نمود.
یک مثال دیگرش را میتوانید از صحيح مسلم (که پس از قرآن و صحیح بخاری از معتبر ترین کتُب اهل سنت است) جلد 3 صفحۀ 1378 ، حدیث 1775 بیاوریم. در این روایت از قول امیرالمونین علی ع، آمده است که، "...آن دو نفر (عالی جنابان ابوبکر و عمر) دروغگو، گناهكار، حيله گر و خيانت كار اند..."
نظر به این روایت، "خانه از پای بست ویران است". یا علی ع درست گفته ویا هم نعوذبالله اشتباه. در هردو صورت اصالت و حقانیت (چهار یار ویا خلفای راشدین) زیر سوال میرود.
از موجودیت این تناقضات در مکاتب چهارگانه میتوان هزاران مثال را آورد که علاقه مندان را جهت معلومات بیشتر به شنیدن سخنرانی هائ داکتر قزوینی دعوت میکنم.
فلهذا خواهش بنده از جناب انصاری و سایر پیروان اهل سنت این است که "یا سخن دانسته گوی ای مرد دانا یا خموش" یعنیکه بسیار حق و ناحق نگویید که به اذن خداوند متعال ج، یک تنه (با آنکه مانند شما نه طلبه ی مذهبی هستم و نه هم اخند و ملا) برای بحث کردن با مولوی های بزرگ و پُر مدعای تان کافی هستم و انشاالله یقین دارم که ظفر از آن دوستداران رسول اکرم و اهل بیت مطهر ایشان است.
انسان یک قلب (دل) دارد و در آن نمیتواند محبت و حُب علی ع را همزمان و یکجا با دوستی و عشق اموی ها (و امثالهم) بگنجاند.
پس از پیامبر اعظم ص، یا با علی ع باشید ویاهم با غاصبان خلافت و امامت و دشمنان درونئ اسلام.
دست حق بهمراه آنانیکه دوستدار حق و حقیقت اند.
30 مارچ 2009, 12:55, توسط مزاری
نخست ازهمه درگذشت آن جوان نا مراد را به شما وتمام دوستانش تسلیت عرض داشته و روح اش را شاد و مقامش را فردوس برین از پروردگار عالمیان تنما دارم .
اما بعد ، جناب دانشمند بزرگوار آقای انصاری ! بستن آنهمه توصیف ها به این حقیر فقیر سرتا پا تقصیر کاملأ زایداست و اضافه گویی . اگر میخواهید مباحثۀ خود را پیرامون نوشته های شما و پیام های من تداوم بخشیم آزرو دارم بر احساسات خود در توصیف نمودنهای حانب مقابل غالب باشید .
دوست ارجمند ! اگر شما پیام های مرا در صفحات کابل پرس? تعقیب نموده باشید ، نشاید که بوی الحاد و خدا ستیزی بمشام تان رسیده باشد . به محمد رسول الله سخت احترام دارم و بار ها و بار ها تأکید نموده ام که دین محمدی با ظهورشان هزار و چهارصد سال پیش آمد و با وفات شان آهسته آهسته به باد فراموشی سپرده شد . هر گروه و قومی بنام خود مذهبی را جمع بندی نمودند و ضمیر خود را آرام میدانستند که ایشان راهیاب ترند ، که تعدادش به صد ها میرسید . تاریخ گزینش چهار مذهب از بین مذاهب رایجه وقت حدود چهارصد سال بعد وفات پیغمبر اسلام است . این چهار نفرهم که صاحب مذاهب اند ( مذهب جعفری و وهابی را ار ازبین آن به حکم خود نفی نموده اید . به من فرقی ندارد ) نظر به ارتباطات سلیقوی ، سطح دانش دینی و بستر فرهنگی همان زمان و مکانی که زیست داشتند به مسلمین عرضه داشته اند . دریک مذهب به ساز و سرود لهو العب خطاب کردند و رادیو ها را به دار میآویزند و اساس مذهب دیگر را همین ساز و سرود و قوالی خوانی تشکیل میدهد . شما دوست عزیز فکر نکنید که من گمراهم و لا مذهب ، نخیر اساس مذهب مرا ایمان به پروردگار علمیان ، برادری ، برابری ، صلح ، کمک به همنوع ، احترام متقابل ، شکسته نفسی ، برده باری و ... تشکیل میدهد . بیزارم از قتل ،قتال ، تجاوز ، نفاق ، دروغ ، فریب ، سوء استفاده و دکم اندیشی به هر عنوانی که باشد . اگر خدا هم حکم نماید .
محمد رسول الله پیرو قرآن بود و بس ! آیا ما به احکام قرآن عمل میکنیم ؟ احکام قرآن مسلمانان را برادر خوانده و راه حل مناقشات دینی و دنیوی را مصالحه و مفاهمه حکم نموده ،پس جنگ های صحابه کرام ( بخاطر ذیقی صفحه نمی خواهم یک یک نام ببرم ) که در دامان محمد رسول الله تربیه شده بودند چگونه به وقوع پیوست ؟ چرا احکام خدا و پیغمبرش را نادیده گرفته و خلافت وحکمروایی را ترجیع دادند که بستر ، شرایط و ملحوظات جنگ و فرمان روایی را تا به امروزدر جمع مسلمانها بنیان گذاشتند . تا امروز علت اساسی سر پیچی صحابۀ کرام از احکام خدا و پیغمرش پرسش بر انگیز است . هر فرقۀ مذهبی بشکلی که صواب دید و سلیقۀ فکری شان است توجیه مینمایند . آیا این پرسش روان جستجو گر و روح سرگردان من کفر است ؟
معذورم بدارید آقای انصاری ، به همه آنانیکه خلاف شما عقیده و طرز تفکر و اندیشۀ دارند ، یکباره و بدون تأمل بی شعور خطاب نموده اید . آیا شما این حملۀ خود را منحیث یک شخصیت روشن ضمیر ، یک انسان آگاه و دانشمند، که سرشار از معاشرت و آداب نویسنده گی وفضایل نیکو و پسندیده اخلاقی هستید ، چگونه ارزیابی میکنید ؟ ما که از شما چنین انتظاری نداشتیم ! بیگانه اگر میشکند عیبی نیست ، از دوست بپرسید که چرا میشکند ؟ من گله از دوست نموده ام !
با تمام فرد و شاه فرد های شعر تان موافقم ، الی موقعیکه حریم آرامگاه علی ابن ابی طالب و جشن گلسرخ و میله نوروزی را تنبه و تیله خانه نه سروده بودید ( شما میتوانستید به بسیار ساده گی آنرا به بیر و بار باز نگری و اصلاح نماید . ) و شخصیت زن را که حیثیت مادر ، خواهر و ناموس ما را دارند پامال نکرده بودید . خداوند در قرآن میفرماید : ما شما را جفت خلق نموده ایم . پس چی انگیزه باعث شد، به جفت خود به زن بی نوایی که از زمان پیدایش آدمیان از وجودش مانند کشتزار استفاده نموده و خواست های نفس شهوانی و شیطانی خود را بانزدیکی ایشان مرفوع نموده ایم بازیچه اطلاق نمودید . تعویذ و خط قرآن را نامۀ عاشقانه پنداشته اید و دم و دعای خیر و برکت یک پیر عزلت گزیده را چشم چرانی فکر کردید . آخر دم و دعا هم تلاوت همان آیات شفا بخش قرآن است که مادران و خواهران ما با دیده های گریان و قلب های رنجور و افسرده از جور روزگار و ما مردان غیرتمند به بارکاه علی مرتضی و باب علم رسول الله شرفیاب میگردندتا آرامش قلب و روح و باطن پریشان رااز لای آیات کلام الله سراغ بگیرند . اینکه گناه بزرگی نیست . ما مردان بدور از ادب در حریم آن مولای متقیان هرگز و هرگز زنان را تیله و تنبه نکرده ایم و نمی کنیم و نخواهیم کرد . احیانأ اگر جوانی از خط ادب خارج میشود و همان لحظه توسط خود یافته گان ارادت مند سرزنش میشود . ما و شما مالک قلبها نیستیم که تپش قلبها را کنترول و اداره نمایم و سرزنش گونه شعری را به دید گاۀ ادب دوستان بی آلایش و خرد پویان بیقرار پیشکش نمایم . . همه را به یک صف قرار دادن عاقلان را شایسته نیست .
یکی از حکمفرمایان و خلیفۀ افسار گریختۀ خلافت اموی ، جعفر برمکی و برمکیان آزاده را که خلافای بی دانش و بادیه نشین عرب را راه و روش دولت داری و اخلاق سیاستمداری آموخته بودند ، عجم بی فرهنگ گفته بود و جعفر هم همین جملۀ زیبا را بدون ترس و هراس در حضور کنیز خلیفه اظهار نمودکه ( این شتر چرانان و سوسمار خوران هیچ گاهی آدمیت نخواهند آموخت !!) وقتی خلیفۀ مسلمین آگاه شد ، تمام برمکیان را از پیر و برنا ، از زن و مرد سر برید . ( کتاب شب های سرخ بغداد)
شترچرانان و سوسمار خوران بادیه نشین آنهای اند که از حکم خدای محمدرسول الله عدول و سرپیچی کرده و دنباله رو آیات قتل و قتالی که هزار و چهار صد سال قبل و آنهم نظر به شرایط زمانی و مکانی همان بستر فرهنگ جهالت وحی شده ، اند و هر جنایت خود را با به لباس دین آرایش و پرده پوشی میکنند و سرزمین های اشغالی را ملک و جایداد پدری و اجدادی خود قلمداد میکنند . ولی آن عده برادران عرب ما که در غم و شادی باشنده گان این سرزمین آفت رسیده در پهلوی ما ایستاده و به فرهنگ و زبان و عنعنات پسندیده و گزین مردمان مان احترام قایل اند و خود را از ما میدانند ، نور دیدۀ ما هستند و تاج سر ما . به حکم قرآن با هر جریان فکری ، تبلیغ رهبر دینی زر دوست و پول پرست ، ملا و آخند کج اندیش و بالا نشین که بخاطر گمراهی بیشتر محرومان دست بلند نموده و آستین بالا برده اند مبارزۀ بی امان با قلم خواهم داشت نه جهاد با شمشیر ! از قتل و قتال بخاطر قبولاندان خواست های انسانی خود سخت نفرت دارم ! آیا توزیع همان غذاهای نوروزی کهمن یاد آوری نموده و شما باربار تکرار کرده اید بنام دین باشد چه زیانی را به دین خواهند رساند ؟ در دین و مذهب و فرموده پروردگار من ، سیر ساختن گرسنه شکمی ثواب دارد . اینکه رهبران دینی شما این هدیه خالصانه ارادتمندان را تقسیمات نموده اند که اکر بنام خدا باشد حلال است و اگر بنام نوروز باشد حرام ، اجرا و عمل انرا به شما واگذارم . درین جا شعری را از مرحوم بدری شاعر فرهیخته بلخ بامی که در دفترچه سرود خراسانش به نشر رسیده و از خاطرات سالهای ده سی هجری ش. شان مباشد به خدمت تان بعرض میرسانم :
کاخ اسلام فروریخته از ژندچیان ++ وای ازین راهبران
چه نرفتست بدین آینه از خود نظران ++ وای ازین راهبران
پارسا را عربی خطبه و اندرز دهند ++ زهر در قند نهند
نفرستاده خدا مرسلی الی به لسان ++ وای ازین راهبران
عقد اجبار نمایند برسم و دستور ++ رسم و دستور منفور
رغبت و خوش طلبی نیست میان زوجان ++ وای ازین راهبران
زاحتیاطی بشک آرند فریض حق را ++ محکم مطلق را
اجتهاد است ولی ناسخ نص قرآن ++ وای ازین راهبران
نقض احکام خدا حکم دهند و گویند ++ ره باطل پویند
ما نرفتیم مگر در روش پیشینیان ++ وای ازین راهبران
امر و نهیی که به زوران و ضعیفان رانند ++ مر این و بر آنند
پند قرآن شده محکوم تقاضای زمان ++ وای ازین راهبران
قاضی و محتسب و مفتی و شیخ و ملا ++ همه در بند ریا
پیروان را چی نجات است ازین پیشروان ++ وای ازین راهبران
گه سوی مذهب و گاهی به پناه قانون ++ در پی حفظ شوءن
شرع و قانون شده بازیچۀ دست دوران ++ وای ازین راهبران
یارب این سلسلۀ کیست که بر ما جاریست ++ سر بسر دشواریست
نیست تکلیف زتو جز به توان انسان ++ وای ازین راهبران
از ره مهر خدایا چه شود گر نگهی ++ سوی بدر سیهی
که به جان آمده است داد ازین دادگران ++ وای ازین راهبران
من هم پناه میجویم به پروردگاری که شیطانش در تار و پود این رهبران و داد گران جا گزیده و این بازرگانان دین فروش و بی مروت متاع فرسوده امیال و اعمال ابلیسی خود را در بازار پر رنگ و رونق دین که خریدارن با صفاو بی الایش دارد به تجارت نهاده اند .
این حقیر فقیر سر جنگ و مباحثه طولانی را با شما بزرگوار ندارم . آنچه در بالا تذکر داده ام ، راه منست ، ایدال منست ، آرزو و تمنای منست ، نفرت و انزجار منست . حال که جناب شما مرا زردشتی فکر میکنید ، منافق فکر میکنید ، مجوسی فکر میکنید اختیار شماست !!
میدانم که جناب حاجی صاحب سرپلی نیز این پیامم را مرور خواهند نمود ، وسیلتأ خدمت ایشان مینگارم که از حاجی بودن تان اطلاعی نداشتم ، معذرت مرا بپذیرید . در پیامم خدمت شماکمی شوخی کردم که خاطر بررگوار را نرنجانده باشم . بخشش میخواهم که اسپ رنجور و ناتوان قلمم توانایی ربایدن بز مقصود را در میدان بزکشی از رخش بلند بالا و رستم نشان تان نداشته و ندارد . در اخیر به همۀ دوستان این شعر حافظ شیرین سخن را تقدیم میدارم .
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت ++ که گناه دیگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ++ هرکسی آن درود عاقبت کارکه کشت
همهکس طالب یارندچه هوشیاروچه مست ++ همه جاخانۀ عشق است چه مسجدچه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها ++ مدعی گر نکند فهم سخن گو سرو خشت
نا امیدم مکن از سابقۀ لطف اذل ++ تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پردۀ تقوا بدر افتادم و بس ++ پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر بکف آری جامی ++ یکسر از کوی خرابات برندت به بهشت
پدرود ، همۀ کابل پرسیان را درود !!
31 مارچ 2009, 14:33, توسط آصف سر پلی
از برای کته کته گپا میده میده گپا بس است . انصاری گفت که ما چار مذهبه میشناسیم راست میگه چرا که او شیعه نیست سنی ها امی چار دانه مذهبه میفامه و بس اگه او ام پنج دانه میگفت ده زیر نویشتیش نام مره میدید . شما که به بیست و پنج تایشه میشناسین کار خودتان است او که از خاطر گل روی تو نمی تانه زیاد کنه اخند جان بسیار کلان گپی کدی ازو خاطر ده جانیت امدوم هوش کنی میدانه ایلا نتی . مه مزاری و خلیل نیستوم که از گپای بی مانایت سرسری تیر شوم تو خوده کدام سگ کلان فکر کدی که غرغر بی جا میکنی . ای حقه بری تو خنزیری خوک که داده که حضرت ابوبکر و عمر (رض) ره دروغگو . گنا کار . حیله گر و خیانت کار بگویی . ده دنیا مردوم دله دوس پست خر صفت و یابو مانیند بسیار دیدوم خو تو واری شادی بازه نیافتوم . حیف است تو ره بچیم بگویوم ازی خاطر میگوم . کوچوککیم دیگه زبانی کثیفیته بند بکو و از حدیت بالا تجاوز نکنی نی شرم نی حیا امگی ره مانده سری اصحابای پیغمبر می چسپی . امو قدر حضرت علی (رض) ره ام تو واری بی عقل ها نمیدانن یک مثال اسان بری تو لوده میتوم شاید کلی بی مغزیت خلاص شوه اگه مه تو کودنه غیب دان . لایق پادشایی . لایق چوکی وزارت عدلیه بدانوم کتی امیقه گپ تو غیب دان شده ده تخت پادشایی میشینی نی توره کسی پیادی دفتریشم نمیگیره تو ره خدا چی رقم که لایق دیده امو رقم ساخته ... امی رقم علی ره که خدا لایق دیده ده او امو رقم که است قابل احترام است و چه که تو بگویی یا نگویی اعتراض ده کار خدا نکو که بسیار بد گپ است . بلی ایتو میتانی بگویی که حضرت علی (رض) اینی خوبی هاره از دیگا کده داره که ابو بکر و عمر (رض) نداره مه میگوم درست است او ایکه علی اول مسلمان شد ده خانی پیغمبر کلان شد مثل اولادشان بود بچی کاکایشان بود رشتی خونی دارن داماد شان است ده جنگ ها و مبارزه ها قوماندان کلان شان بود ایمانشان از کلگی کده ماکم تر بود چرا کی در یک جای خودشان میگن که اگه پیشی مه جنت و دوزخه اورده نشان بتن یا نتن مه یک رقم ایمان به انها داروم . لاکن ایکه خدا چرا اوره خلیفه اول نساخته ای گپ کار ما و تو نیست که بگویم چرا و چتو . مه میگوم خدا جان مه ره ده جنت پرته خداکونه که اخر مپرته خو پرته و تو که اول ره خوش داری بیغم باش که خدا تو ره اول ده دوزخ میپرته ... ده عقلکیت بسیار نازیدی ده تو ام یک مثال میتوم شاید کلیت واز شوه ده عقل و علمیت غر نزن گوش کو . عقل تو از عقل ابو جهل کده بسیار نیست . عقل تو از عقل ابو لهب کده بسیار نیست و ایگپه تنها ده تو نمی گوم ارکسی که ده عقلیش مینازه بشنوه لاکن کتی عقلیشان مردار شدن ادم کتی عقل خدا ره پیدا کده نمی تانه ادم کتی عقلیش جنت و دوزخه شناخته نمی تانه چرا که کار او دنیا ده عقل جور نمی یایه خدا جان ده ای دنیا قدرتیشه نشان میته و میگه که مه اوتو ام کده میتانوم قبول بکنین قبول کدی مسلمان نکدی کافر . مقصدیم ازی گپا امی است که ده عقلک و علمک ناقصکیت ننازی اگه نی از دست مه واری یک بیسواد بیاب میشی امی حالی که نویشته میکونوم فکریم ده امی گپ شد که مه چیرا ایقه ده تو سخت نویشته کدوم . برو که دیگه رنگیته ام نبینوم . یک مشوره جانانه . گپ های مره گپهای یک بیسواد گوفته اهمییت نداده از سریش تیر شوی ده خیریت خات بود . بامان خدا
31 مارچ 2009, 19:57, توسط توفیق
دوست عزیز آصف سرپلی
بنده بر عکس شما دوست ندارم از دایرۀ ادب خارج شده و بعوض عقلم از احساسات و عواطفم استفاده کنم.
دوستان زیادی شاهد بحث هذا که آغاز گرش نیز شما بوده اید، هستند. بنده به صفت یک پیرو صادق رسول اکرم ص و دوست دار اهل بیت و اصحاب راستین پیامبر گرامی ص، هرگز از شیوۀ شما استفاده نمیکنم به دو علت اساسی:
1. شیوۀ سخن گفتن و عمل کردن ما معرف (و نشان دهندۀ حقانیت) مکتبیست که ما از آن پیروی میکنیم. بنده و همفکرانم از پیشوایان دینئ مان آموخته ایم که هیچگاهی پردۀ ادب و نزاکت را ندریم و با دوست و دشمن از مروت و مدارا استفاده کنیم (آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا - حافظ شیرازی).
2. از لقمان حکیم پرسیدند، ادب از که آموختی؟ گفت: "از بی ادبان. آنچه آنها کردند، من نکردم و آنچه آنها نکردند، من کردم".
پس رویه و رفتار شما معرف مکتبیست که پیشوایان آنرا جناب ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید و امثال آنها تشکیل میدهند و مقدم اوشان بر شما مبارک باشد.
دعا میکنم خداوند ج، شما را با پیشوایان شما و ما را با پیشوایان ما محشور گرداند. آمین
میاییم روی اصل مسئله (فعلاً همین دو مسئله را میخواهیم خوب تحلیل کنیم):
1. شما اگر علمیت و اهلیت کافی دارید، لطفاً علت شتافتن عالی جنابان ابوبکر و عمر را در حالیکه جســــــــــــــد بیجان رسول اکرم ص در میدان بود، بنویسید نه اینکه بر طبق آموزه های مکاتب چهار گانۀ اهل سنت دهن به فحش و یاوه سرایی باز کنید.
2. شما از دو حالت خارج نمیباشید. الف: به صحت کتاب صحیح مسلم عقیده دارید. ب: صحیح مسلم را یک کتاب جعلی و نادرست میپندارید.
در صورتیکه مسلم را یک کتاب صحیح بدانید (که همینطور است)، لطف کنید به جلد 3 صفحۀ 1378 ، حدیث 1775 مراجعه نموده و خود خوانده و خود تفسیر کنید.
من نمیگویم که عالی جنابان ابوبکر و عمر " دروغگو، گناهكار، حيله گر و خيانت كار اند"، این حرف امیرالمونین علی ع است.
شما بعوض فحش دادن به این حقیر بروید به کتاب های معتبر خود مراجعه کنید. همانطوریکه شاعر میگوید، "خانه از پای بست ویران است / خواجه در فکر سقف و ایوان است".
اما من خوشحالم از اینکه اکثریت پیروان مذاهب چهارگانه را افرادی چون شما تشکیل میدهد.
در افغانستان که بودم، بار ها نزدیک بود بخاطر بحث های مذهبی با هم فکران شما کشته شوم. الحمدالله (!) که در دنیای مجازئ انترنت پیروان مذاهب چهارگانه نمیتوانند دست به شمشیر ببرند.
بعد ها این را نیز بحث خواهیم کرد که چرا پیروان فقه حنفی از بحث های سالم تاریخی و دینی با اهل تشیع به شدت در هراس هستند.
بر طبق فقه حنفی، پیروان این فقه مکلف اند تا اولاً از بحث های تاریخی-دینی با اهل تشیع تا آخرین حد امکان، بپرهیزند. اما در صورتیکه مجبور شدند با آنها بحث کنند، حتماً یک شمشیر در زیر زانوی خود آماده داشته باشند تا در صورت شکست (که حتمیست) گردن طرف را بزنند.
اما از آنجاییکه خداوند ج، با حق و حقیقت است، در اکثر موارد آغاز گرد اینگونه مباحث خود اهل تسنن بوده و مغلوب این گونه بحث ها نیز خود آنها هستند.
راستی فراموش نکنم که در فقه شافعی، هرآنکه با اهل تشیع بحث های تاریخی و مذهبی یا دینی کند، زنش بر وی طلاق است و اگر زن باشد، شوهرش بر وی طلاق خواهد شد.
این است منطق پیروان اهل سنت و یک نمونه حاضر و خوبش، مطالب و نوشته های آقای آصف سرپلی است که دوستان انشاالله میخوانند و قضاوت میکنند.
اسلام از بدو رحلت پیامبر اکرم ص، همواره از دست منافقین و همچنان از پیروان جاهل خود ضربه خورده است نه دشمنان خارجی (با آنکه قوی باشند). به قول سعدی رح: "دشمن دانا بلندت میکند / بر زمینات میزند نادان دوست" ویا بفرمایش نظامئ گنجوی: "دشمن دانا که غم جان بود / بهتر از آن دوست که نادان بود".
با استناد به فرمایشات بزرگان حکمت و ادب فارسی، بنده از دشمنان دین چون آقایان بابک، راوش و فلان و بستان هیچ گونه هراسی ندارم. چرا که اینها برخلاف بسیاری از پیروان دین مبین اسلام، نظریات خود شانرا (به ذوق و سلیقۀ خودشان که برای خود اوشان موجه است) بر مبنای دلایلی ظاهراً منطقی و در داخل دایرۀ ادب و انسانیت، بیان میکنند. اما برعکس و متأسفانه به اصطلاح پیروان از همه جا بیخبر دین مبین اسلام تا یک حرف بر خلاف آموزه های خود شنیدند دست به پرخاش و خشونت زده و از "منطق ناف به پایین" کار میگیرند. اینهایند که در طول 14 قرن اخیر و از یوم رحلت جان گداز پیامبر رحمت و مغفرت ص، ریشۀ اسلام را به تیشه های دست داشته خود زده اند اما برعلاوۀ این جماعت جمود اندیش، هستند منافقانیکه که در لباس روحانیت و پیشوای دین ضربه های مهلک تری بر پیکر دین اسلام وارد ساخته اند.
در آینده انشاالله در مورد همچو شخصیت ها (که در رأس آنها افرادی چون معاویه ابن ابوسفیان، ابوهریره، کعب الحبار، عمرو عاص قرار دارند) بحث خواهیم کرد.
دست حق به همرای همه حق دوستان باد