صفحه نخست > دیدگاه > ملت ضعیف و رهبران کثیف

ملت ضعیف و رهبران کثیف

الله داد (عجمی)
پنج شنبه 26 فبروری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

نگاهی به آنچه که شد :

در افغانستان بعد از سقوط طالبان و حمایت وسیع بین المللی از کشور ما امید واری های زیادی در دل ها موج میزد که دیگر جنگ و بدبختی ازین کشور رخت سفر خواهد بست و فضای مناسب زنده گی برای مردم ما بوجود خواهد آمد، اما دریغ و درد! که بعد از گذشت هفت سال از زیر پلو دست پخت آقای کرزی و حامیان بین المللی حاکمیت جناب شان، مُلی برآمد و موجب شرمنده گی دست اندر کاران و سیاست گذاران دولت افغانستان شده و خشم تمویل کننده گان آن را فراهم ساخت .

رهبران دست اول غربی از جمله معاون ریاست جمهوری امریکا و ریس پیمان نظامی ناتو بنوبه دولت کرزی را مفسد،نابکار و ناکام خواندند که در شش سال گذشته با وجود عدم دریغ جان و مال مردم غرب نتوانسته است اداره ی را سازمان دهی نمایید تا حد اقل معیلر های دولت داری به مفهوم امروزی در آن وجود داشته باشد.

علت و علل آنچه که شد چیست ؟

این سوالیست که سالها قبل پاسخ آن از طرف تعداد کثیری افراد دلسوز به افغانستان داده شده بود و کسانیکه از مهره های شامل در دولت کرزی شناخت داشتند دقیق پیش بینی کرده بودند که این کاروان راهی بر دهی برده نمی تواند . امر مسلم است افرادی که نه تنها دستهایشان بل تمام وجود شان غرق در خون هزاران انسان بیگناه باشد و مسوو لیت ویرانی شهرها از جمله پایتخت کشور کابل بر روی شانه های شان گرانی کند و از راکت پرانی تا شپش فروشی و چور و چپاول و غارت دارایی های مردم و هزاران جنایت دیگر امور روزمره شانرا بسازد، کجا میتوان امید داشت که برای ملت مفید تمام شوند!دولتی را که مجموعه ی از دزدان معلوم الحال در پیوند با تعدادی از افراد تحقیر شده در کشور های بیگانه و افراد عقده مند و سرمایه اندوز، رهبری کنند چگونه موفق از آب در خواهد آمد؟!

آقای کرزی که اساس گزینش مهره های دولتی را نه بر بنیاد شایستگی و دانش، بل با تکیه بر مصلحت های بیجا و احمقانه گذاشته بود،معلومدار که در آخر خط دستاوردی جز خجالت و شرمساری ننگین چیزی دیگری حاصل کاراش نمیشد.

اگرعملنامه دولتمردان و رهبرانی که در ارکان دولت آقای کرزی حرف اول را میزنند، به بررسی گرفته شود آشکار میگردد که اکثریت قریب به مطلق آنها افراد کثیف مافیایی، دین فروش،بیگانه پرست ،وطن فروش ،جاسوس و مشتی اراذلی میباشند که جز بخود و منافع شخصی خود به هیچ چیز دیگر در تمام مدت زنده گی ننگین خود فکر نکرده اند و با خفت و خواری تمام ارزشهای انسانی را زیر پای نموده اند . حال خواننده آگاه در می یابد که پیروزی و بهروزی مردم افغنستان کجا و اهداف پلیدانه این دون فطرتان کجا ! شاید به نظر افرادی سطحی حرفهای بالا الفاظ رکیک و دشنام های انسان درد دیده این جغرافیایی به خاک و خون کشانده شده جلوه کند واما در واقعیت امر به چند دلیل نگارنده واژه های بالا را لازم دانست تا به این عناصر وجدان باخته نسبت داده شود .

دلیل اول که بایستی این دین فروشان را دشنام دهیم ؛ دین فروشیست ،آقایانی که در رهبری دولت کرزی قرار گرفتند از معاونین ریاست جمهوری تا اکثر وزیران و والی های ولایات و وکیلان پارلمان عبارت از کسانی هستند که بنام جهاد و مقاومت گلو پاره میکردند و بزرگترین افتخار هم جهاد خود را میدانستند و هر لحظه جهاد شانرا به رخ مردم میکشیدند . این دین فروشان دروغگو که در پاکستان به عیش و نوش مصروف بودند جهاد بیچاره ترین مردم گرسنه و پا برهنه ی مارا که مردانه رزمیدند بی شرمانه بخود نسبت می دهند. مردم بخاطر دارند که در داغ ترین سالهای جهاد، این رهبران بی آزرم با ناز و نعمت در پاکستان زنده گی میکردند و حتی برای یکمرتبه هم در داخل کشور سفر نکردند و دختران شان در پیشرفته ترین کشور ها یکی در آب بازی مدال قهرمانی را به گردن می آویخت و دیگری در آغوش ریس جمهور وقت امریکا می خرامید و مورد ستایش در لباس پوشیدن قرار میگرفت.و بر عکس اولاد مردم بیچاره این کشور سنگر به سنگر می رزمید و در زیر بمباران روسها جان می باخت و هنوز که هنوز است مردم در مانده این سرزمین کمافی سابق از طرف باداران به اصطلاح این" مجاهدین" بمباران می گردند وبا زن و فرزند به شهادت می رسند .

حال کسی نیست که ازین عناصر به اصطلاح"مجاهد" بپرسد که آقایان اگر جهاد با روسهای کافر لازم بود و شما ادعای افتخار آنرا منحیث" مسلمان" دارید پس کافران امریکایی و انگلیسی و دیگران که شما را به قدرت رسانده اند و به دعوت شما درین آب و خاک پرسه می زنند، چه کاره های شما هستند؟ شما وطن فروشان به ظاهر مسلمان با دالر های این باداران کافر تان قصر های افسانوی در شیر چور و گوشه و کنار دیگر تعمیر نموده اید وزنان و دختران تانرا از بام تا شام در دفاتر شان می فرستید ؛ نفرین به شما دین فروشان کثیف باد که با یک کفر، حرف از جهاد میزنید و در زیر پای چهل کفر می خوابید و به چوکی های قدرت تکیه زده کفر را دوست و برادر خطاب می کنید!! لعنت باد بر وطنفروشان!

دلیل دیگری که واضح می سازد که این خود پرستان برای دولت داری ساخته نشده اند ویرانگری این مشت دجال بعد از سقوط دولت داکتر نجیب است. این به اصطلاح مجاهدین زمانیکه قدرت سیاسی را در افغانستان تصاحب کردند چنان با یکدیگر درگیر شدند که دمار از روزگار مردم ما بیرون نمودند و بیان آنچه در دهه هفتاد هجری شمسی درین کشوراتفاق افتاد بر همگان هویدا است
حال خواننده آگاه این مقال در مییابد که در موجودیت چنین عناصر دون فطرت در بدنه هر دولتی معلوم دار فساد اداری ،قانون شکنی،چور و چپاول تمام دستگاه دولتی را فرامی گیرد و در یک کلام تمام ارزش های انسانی ودیمو کراسی پایمال میشود.

در نتیجه با قاطیعت میتوانیم بیان داریم که اگر این عناصرمعلوم الحال با فرشته های آسمان هم در بدنه دولتی مشترک سهم گیرند در آخر کار فرشته ها به شیطان تبدیل شده سرنوشت دولت کرزی نصیب شان خواهد شد.


و چرا ملت ضعیف ؟

ملت افغانستان که بعد از تجاوز ارتش سرخ توسط سازمانهای جاسوسی ک جی بی ، آی اس آی و سی آی ا زار و زبون گردیده اند به چنان ضعف مواجه اند که بار ها حاکمیت این ارازل را تجربه نموده اند با آنهم در گرو مشتی دجال قرارمی گیرند و سر بلند کرده نمی توانند .

این زبونی و ضعف تا به کی؟! و این ملت از اعمال سیاف ها ،محقق ها ،ربانی ها ، گلبدین ها ، ملا عمر ها و غیره برادران خورد و بزرگ شیاطین آگاهی دارند و حال خوب می بینند که با خوش بش کردن به کفار و چور چپاول، سرمایه های افسانوی اندوخته اند و ملتی که نان خوردن ندارد باز هم با شکم گرسنه بنام قوم و قبیله و دین و مذهب فریب دجالان روز گار را خورده شانه ریش سیاف میشوند وای به حال این ملت عقب نگه داشته شده و دربدر و بیچاره که در چنگال این اهریمن ها گیر افتاده اند و معلوم نیست تا کدامین زمان نسل اندر نسل در استبداد می سوزند و با استبداد می سازند!!!

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای عجمی تشکر از شما و اما درباره ملت ضعیف کم نوشته اید به قول شما این دجالان ملت را خوب خر ساخته اند هم آنها را با کشور های خارجی معامله می کنند و خود را رهبر ملت جا زده امتیاز می گیرند و هم بالای زن و فرزند ملت تجاوز می نمایند مانند حادثه سر پل که دخترک صنف شش را بچه قوماندان پاینده مورد تجاوز قرار داد و مردم سرپل برای رهایی متجاوز مظاهره کردند و برای پدر متجاوز رای دادند تا وکیل پارلمان شود شرم باد بر غیرت ما ملت افغانستان راستی که گفته اند خر باشد کسی پیاده نمی رود نوش جان چار رهبر و به قول شاعر گرانمایه :"تا به کی این قوم (مردم افغانستان)را چند رهبر .... کند."


  • اول سلام خدمت خودت تقدیم کرده و بعد عرض بنده اینست که باید یک جانبه قضاوت نکنید. چون که شما صرف رهبران مجاهد را دشنام داده اید و بس. درست منحیث یک شهروندی کشور حق انتقاد را دارید. ولیکن باید در بر گیرنده ای همه واقعیت ها باشد نه اینکه تنها یک جانب را ملامت کنید و جانب دیگر را براءت بدهید. آیا به نظر شما این اروپای های که با دریشی ها لکس و قیمتی و ریش های کل و تراشیده به کابل به بهانه های خدمت به کشور آمده اند چی وظایف وجدانی را در برابر مردم انجام دادند؟ به طور مثال آقای احدی اشرف غنی احمدزی امین ارسلان فاروق وردک حنیف اتمر و طوطاخیل امین فرهنگ قاسمی وزیر سابق راه و ترابری( ترانسپورت) و صد ها افراد دیگری از اروپا به کشور امدند. جز زراندوزی به خود و خویش و قوم خود کاری دیگری انجام دادند. و میلیون ها دالر از سرمایه های ملی را در بانک های شخصی شان به اروپا انتقال داده اند. و ثروت های ملی را همه به انجو های خونخوار فروختند. آیا این کار کرد های نکتای پوشان اروپای را نادیده میگیرید و یا چشم تان را در مقابل بسته اید. و صرف انگشت انتقاد تانرا بالای مجاهدین و مقاومین میگذارید؟ اگر به راستی خود را بیطرف میگوید باید منصفانه قضاوت میکردید. من نوشته های خودت را به دقت خواندم و برداشت کردم که شما اختلاف شخصی که در مقابل مجاهدین دارید به نوشته در آورده اید. ورنه نویسنده گی اینطور نیست. نویسنده باید تمام جوانب را در نظر گرفته و واقعیت ها را بنویسد. به این خاطر نوشته های شما ارزش ندارد که شما از تمام واقعیت ها چشم پوشی کرده اید. و میگوید مجاهدین دولت کرزی را به فساد آغشته کرده است. بفرمایید بگویید کدام مجاهد در راس تصمیم گیری ها قرار دارد؟ تمام قدرت مالی و اقتصادی " نظامی" و امور اداری در دست همین انسان های است که از غرب جهت دزدی به افغانستان آمده اند میباشد. آیا کارکرد های ایشان همین انسان ها که هر روز از طریق همی تارنمای کابل پرس? به نشر میرسد مطالعه میفرمایید و یا اینکه دو چشم تان صرف یک جهت را میبیند؟ در آخر خواهش من این است که اگر نوشته میکنید از واقعیت ها چشم پوشی نکنید. در دولت کرزی تمام مجاهدین از کار بر کنار شده و غرب زده گی سوسیال خور به جای آن ها به کار گماشته شدند اگر کدام اعضای خانواده خودت هم باشد پروا ندارد. چون این چیزی است که به همه هویدا و آشکار است. مردم بیچاره مان چون جنگ های داخلی صورت گرفته بود از مجاهدین خاطره خوشی ندارند. و لیکن وقتی کار کرد های غرب زده گی ها را دیدند. به همو مجاهدین قانع شدند. مردم میگویند اگر یک وزیر حکومت مجاهدین یک کمی خورد و بورد داشت حالا به میلیون ها دالر بدون هیچ ترسی چور چپاول میشود. کمک ها از حساب بانکی کشور ها وقتی به وزارت خانه ها سرازیر میشود بین وزیر و هیءت و انجوهای مربوط وزیر تقسیم میشود. آیا این قضاوت منصفانه خواهد بود که بگوییم مجاهدین در این دست دارد؟ انسان باید همیشه کوشش کند واقعیت گرا باشد. و اگر چیز نوشته میکند. مسوولانه باشد. در آخر از کابل پرس خواهشمندم که نوشته من را بدون کمی و کاستی به نشر برساند تا دوست که همین مطلب نوشته کرده بخواند.
    ممنون از همکاری

  • برادر محترم نبیل جان فکر میکنم که با دزدان شما هم دهن جوال را گرفته اید اگر مقاله را دقیق میخواندید درآن آمده است:دولتی را که مجموعه ی از دزدان معلوم الحال در پیوند با تعدادی از افراد تحقیر شده در کشور های بیگانه و افراد عقده مند و سرمایه اندوز، رهبری کنند چگونه موفق از آب در خواهد آمد:دولتی را که مجموعه ی از دزدان معلوم الحال در پیوند با تعدادی از افراد تحقیر شده در کشور های بیگانه و افراد عقده مند و سرمایه اندوز، رهبری کنند چگونه موفق از آب در خواهد آمد؟! به لحاظ خدا از دشمنان دین و وطن به زیر الفاظ مخدوش کننده دفاع نکن که وطن تباه و برباد شد و تباهی ادامه می یابد. اگر شما هم از جمله وطنفروشان باشید خود تان می دانید و وجدان تان وسلام

    • بياد تو ای ميهن نوحه کنان گـريه ميکنم
      به سوز و ساز تو همچون زنان گريه ميکنم

      کجا رفت خون شهيدان بی کفن ز ميهن
      بياد سوز و آه آن يتيمـان گـريه ميکنم

      صد افتخار بود اين دير کهن را تاج افتخار
      تاج عزتم تويئ زدست غلامان گريه ميکنم

      آه و فغانم چه شـد قوم افغـانم چه شـد شير غرانم چه شد به هنگ خران گريه ميکنم

      چه گل ها نبود که به آب نداد گلبدين
      به عقل و فهم این خانه ويران گريه ميکنم

      خالص چو نامش خالص است از آشوبها
      زدست مجد و گيلان و روشنفکران گریه ميکنم

      برهان دین است ربانی محمدی رسول سیاف
      بر ضمیر بی وجدان این رهبران گریه میکنم

      زگريه گريبان ترشدو نوحه کنان گريه ميکنم
      بياد دوستم و همچو سياستمداران گریه ميکنم

      در محور اسلام حکم کفر کی روا باشد
      بياد حکم و فتوی طالبان گريه ميکنم

      پوز روس و خلق و پرچم بخاک مالیده ایم بحال زاز کرزی و امریکایان گریه میکنم

      مسلم است که دين حـق از مسـلم است
      زخفت مسلم وخيزوجست نصرانيان گريه ميکنم

      خنداند مرا ياد حشـر يهودان در آخـرت
      به رمز شـکوه آيات قـرآن گريه ميکنم

      چـه بی نور است تخت و تاج امـروزی
      از بهر ظلمت تخت و تاج سلطان گريه ميکنم

      به لحظـه آرام حياتی ببـاد داده ايم مگـر به مقـابله شمع و شمس جهـان گريه ميکنم

      چنگ زن بـه قـرآن و سنت رسـول گير
      ترسم زآخرت مگر بمتاع جهان گريه ميکنم

      گـريه کن و گـريه شبانگـاه پيشـه گير
      گـريه ميکنم زترس سبحـان گـريه ميکنم

      از برای گفتن جز این شعر یکه چند سال قبل با گریه گلو گیر و از جگر سوخته و قلب نالانم بی وزن قافیه برآمده بود و در گوشه ی نوشته بودم چیزی بجز این ندارم که بپای این عنوان بریزم .

    • برادر احساس شما قابل درک است
      اما بجا میدانم برای شما یک حکایت تاریخی را بازگو کنم:
      یکروز پیغمبر از راهی میگذشت و دید که موذنی بااواز بسیار کریه دارد اذان میگوید. پیغمبر منتظر ماند و در پایان از او پرسید: بخاطر کی اذان میگویی ؟ او گفت بخاطر خدا... پیغمبر برایش با تزرع گفت : به خاطر همان خدا دگر اذان نگویید !
      هالا من هم استدعا میکنم که بخاطر خدا دگر شعر نگویید! زیرا بسیار بد و زشت میگویید. بهتر است از احساس و عواطف تان با نثر مارا با خبر سازید.ممطمن باشید زبان نثر شما را بهتر از زبان شعر تان خواهیم فهمید.

    • جاوید جان عزیز از حسن و قب نظرتان یک جهان سپاس ! حرف بجا و معقولی فرمودید . چون من این عنوان را خواندم و حقیقتش را درک کردم خواستم چیزی بگویم , اما دلم پر شد گلویم را عقده گرفت واز نوشتن دستم را گرفتم زیرا میدانستم در همچون حالت چه خواهم نوشت , بیادم آمد که شعرگریه ای دارم که زمان ها قبل نوشته و گذاشته یودم باور کن بعد از یک ساعت جستجو توانستم در پارچه کاغذیکه رنگش تغیر کرده بود یافتم .آنرا زیر همین عنوان نوشتم هرچند دلم نمیخواست . بهر حال ممکن سویه شعر پائین باشد که بدان اعتراف میکنم وزن و قافیه نداشته باشد شما را حق بجانب میدانم و خودم قبل از اعتراض شما در زیر شعر بدان اشاره نموده ام . و اگر این باشد که پسندیده شما نیز درین لیست خائینین که از آن ناله نموده ام چرا ذکر شده معذرت میخواهم زیرا نخواستم اسم کسی را که برادرم (...) جان به او دلباخته است از آن حذف کنم , فقط زمانیکه نوشته بودم نامی از کرزی و امریکا نبود که آنرا علاوه نمودم تشکر برادرم(.......) جاوید جان یک جهان ممنون از تشریف و نظر شان انصاری

    • برادران " ملت ما ضعیف معیف نیست بخدا اینطور قوماندان ها داریم که به کرزی هم تن نمیته هر والی ما از کرزی بالا نیست ولله که بگفته کرزی که پادشا است پیازه هم پوست نمی کنه این قوت و تاقت نیست چیست کل پارلمانتان یک طرف دوستم ما یک طرف , خیرست که کمی بیسواد است از کلشان کرده با احساس و وطن دوست است . در میدان بزکشی بیا و سیل کو که چاپندازان چقه زور است و در حصه رهبران که میگویند ان ها کثیف استن نمیدانم کالایشان خو نو نو است . دریشی دارن نکتایی دارن ادم واری گپ میزنن دیگه چه باشن طرف عکس وحید جان شهرانی تا دیده بری دلت نمیشه که چشمت را از ان ورداری . فکر میکنم به دلیل های معقول این سخن را رد کرده باشم و از کابل پرس? جان خواهش میکنم که این مضمونه ورداره و عوضش از انتخابات کبوتری یا ..... پسان میگم

    • عزیز دلم انصاری صاحب !
      ازینکه انتقاد را در زمینه پذیرفته اید نشانه بزرگواری شماست. بشما اطمینان میدهم که از کوبیدن افرادی که از ان نام برده اید ناراحت نیستم. زیرا دلیلی هم برایش نمی بینم... اما یک نظر دارم. وقتی قرار باشد کسی را بکوبیم باید مستدل باشد. نه طوطی وار به تقلید دیگران سر بشورانیم.. شما یک بار دیگر هذیانی را که شاید در تب خود خواهی به قول شما سروده اید شعر خوانده اید. بنده که به شعر بسیار اخلاص مندم و مانند شما نمیخواهم بی ابرو بسازمش نا خواسته از شما خواستم که افکار تانرا به نثر نشر کنید زیرا در شما متاسفانه قریحه شعری اصلا وجود ندارد. همانطوریکه مردان به زور زدن نمیتوانند بزایند و عنوان پر افتخار مادر را کمایی کنند شما هم بزور نمیتوانید شاعر باشید.. همانطوریکه مادر با خصوصیات معینی اول زن به دنیا می اید و بعدا مادر میتواند شود. شاعر هم با داشتن قریحه و استعداد خاصی زاده میشود و بعدا میتواند شاعر باشد.. به شما پیشنهاد میکنم کتاب طلا در مس اثر رضا براهنی را بخوانید تا عقیده تان در مورد شعر سرودن شما تغییر کند. و فکر میکنم پیش از خواندن ان هم با من هم عقیده باشید که ناله بلبل با زوزه گرگ بسیار فرق دارد ولو اگر هر دو یک مطلبی را بخواهند بیان کنند. با عرض حرمت

    • جاوید جان عزیز بحفظ الهی باشید ! واقعآ دوست خوب آئینه میباشد و از آئینه همین توقع را باید داشت که راست بگوید و شما نیز راست گفتید و شما را دوست دانا خطاب نموده هزاران سپاس میگویم . در اوائیل جهاد علیه روسها چیزی نوشته بودم و از ترس اعتراض مردم به آن بیان احساس نام گذاشتم سپس آنرا به مامایم که واقعآ شاعر و نویسنده و عالم گوشه نشینی است نشان دادم , بعد از خواندن با خنده های که خود را گرفته نمیتوانست میگفت بچیم ! اگر شاعران خبر شوند که خواهرزاده من اینچنین به شعر هتک حرمت میکند مرا هم ازین شهر خواهند کشید و همچنان کاغذ بدستش بود از هر گوشه ی کم کم میخواند و با خند ه میگفت بچیم شعر خو نیست لیکن بسیار زیباست . من هم آن شعر یا بیان احساسم را ذریعه پوست به رادیو منزل کاکاجان فرستادم , جاوید جان دروغ نگفته و مبالغه نمی نمایم آنرا یک دختری ازطریق رادیو چهار بار خواند که مامایم را به تعجب انداخت بهر حال این چنین اشعار و ترانه ها در سایت (نوار اسلام) زیاد دارم که بدست نشر رسیده ولیکن پس ازین بشما وعده میکنم که شعر نو نگویم . امیدوارم ان اشعار را نیز که با صدای دلخراشم خوانده ام دوست عزیزم سمع فرمابند و بار دیگر از شما تشکر مینمایم موفق کامیاب و کامگار باشید

    • برادر بزرگوارم انصاری صاحب.. ازینکه مرا افتخار دوستی بخشیده اید قلبا اظهار سپاس میکنم. چقدر خوب است اگر ما همدیگر خود را زود تر دریابیم و شکار غلط فهمی ها نشویم. امیدوارم دوستان دیگر دیالوگ ما را بخوانند و ببینند که اکر منصفانه و بیغرض برخورد کنیم جقدر زود همدیگر را میتوانیم بفهمیم. وطن عزیز ما که دستخوش طوفانی سهمگین است از عدم درک ما از همدیگر سرچشمه میگیرد و دشمنان ما هم ذرین اتش نفاق هیزم گذاشته میروند.. ای کاش همه افغانها همدیگر را بدرستی درک کنند... و در رابطه به شعر تان واقعا ظریفانه جواب مرا داده اید اما یک نکته را در مورد رادیو کاکا جان خدمت شما به عرض برسانم که رادیو کاکا جان اواز ما نبود. هدفم اینست که صدای مردم افغانستان نبود. بعد ها همه دیدیم که رادیو کاکا جان صدای دشمن ما بود که از ساده لوحی ما استفاده برده و وطن مارا به ویرانه تبدیل ساختند. حتی به ان هم بسنده نکردند و خیال مدغم ساختن خاک ما را هم در سر پرورانیدند. هدف این بود که اگر شعر شما افتخار نشر را در ان رادیو یافته بود به معنی شعر بودن ان نبوده بلکه فقط بخاطر هجوی که شاید رژیم موجود را کرده باشید انرا نشر کرده اند تا از ان استفاده ناجایز برند. فکر میکنم مامای بزرکوار تان مشوره عالمانه یی برایتان داده بود... اینکه تعهد سپرده اید که دگر شعر نو نمی سرایید واقعا مرا شرمنده ساختید.. با اینکه شما واقعاشعر های بدی می سرایید ولی صمیمی و دوست داشتنی هستید.. از شما درس بزرگی گرفتم که بخاطر ان ممنونم. موفق باشید

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس