صفحه نخست > دیدگاه > هرات، شهر سانسورها

هرات، شهر سانسورها

در كنار سركوب استعدادها در مراكز تحصيلات عالي هرات، در لايه هاي اجتماعي نيز سانسور هويتي در بخشهاي زبان ، نژاد و مذهب نيز در هرات باستان بيداد ميكند
احمد بصيربيگزاد
پنج شنبه 29 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

(قسمت اول )

از انتخاب اين عنوان« هرات ، شهر سانسورها» زياد تعجب نكنيد ، چون اين روزها سمینار هاي متعدد در ارتباط با سانسور و خود سانسوري در عرصه مطبوعات از سوي بسياري از نهاد هاي مدعي مدافع آزادي بيان ، عقيده و مذهب در هرات برگزار است. صحبت از آزادي بيان و عقيده زياد مي شود . يكي از آن نهاد ها، كميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان است كه از چند روز بدينسو اين پرچم ( دفاع از ازادي بيان ، عقيده ومذهب ) را بر افراشته است .

اين سيمنار به ابتكار دفتر كميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان از چند روز پيش در هرات برگزار شده كه در آن مقالات و سخنراني ها بيشتر به سانسور مطبوعاتي پرداخته از سانسورهاي ، اعتقادي ، مذهبي ، زباني و نژادي سخن به ميان نيامد ه است . تقريبا اكثر مقالات و سخنراني ها به يك نكته اجماع داشته كه سانسور وخود سانسوري در عرصه مطبوعات خصوصا مطبوعات وابسته به وفور ديده مي شود .خصوصا شهر هرات طي سال هاي اخير شاهد رشد بي رويه ي آن بوده است .

اين گپ تازه نيست كه مطبوعات به اين آفت خطر ناگ مبتلا هست . سانسور وبد تر از آن خود سانسوري در مطبوعات بصورت مطلق بيداد ميكند . از مطبوعات دولتي كه بگذريم ، مطبوعات غير دولتي چه بين المللي و چه داخلي به اين مرض گرفتار هستند .

آمار نشان مي دهند ، خود سانسوري طي سال هاي گذشته در مطبوعات آزاد و بين المللي نيز رشد و گسترش بي سابقه داشته است . البته علت آن از سوي نهاد هاي دفاع از آزادي بيان مانند، سازمان ديده بان از حقوق بشر ، سازمان حمايت از خبرنگاران بدون مرز و... تخطي رسانه ي و برخورد نهاد هاي دولتي با خبرنگاران و روزنامه نگاران افغانستان بوده است . زنداني چندين خبر نگار ، از پرويز كامبخش و كامران مير هزار گرفته تا خبرنگاران روزنامه پيمان ، قتل خبرنگاران راديو هاي بين المللي ، از صمد روحاني خبرنگار بي بي سي گرفته تا اجمل نقشبندي و... نمونه هاي بارز عوامل خود سانسوري و سانسور در كشور به شمار مي آيند ؛
در اين ميان هرات يكي از شهر هاي مهم افغانستان در غرب كشور كه سابقه فرهنگ دوستي و هنر پروريش روزگاري سر آمد خراسان زمين بود ، گوي سبقت را ربوده است . در اين شهر علاوه بر لت وكوپ روزنامه نگاران از سوي نهاد هاي امنيتي كه كم نيستند ، برخي از مراكز تحصيلات عالي اين شهر نيز مانند يك نهاد امنيتي، به دشمن آزاديي بيان و عقيده مبدل شده اند . اخراج دو دانشجوي رشته روزنامه نگاري از دانشكده ادبيات هرات توسط اساتيد آن دانكشده ( مطبوعات خوب به خاطر دارند ) ، از مصادق خفقان و دشمني آزادي بيان و عقيده به شمار مي آيد .

طارق ولي پور و عاصف جاهد دو دانشجو رشته روزنامه نگاري كه در رسانه هاي آزاد نيز كار ميكردند ، به جرم طرح يك سوال و پرسش يك موضوع درسي از سوي استاد به كفر گوي متهم شده ناگزير كشور را ترك كردند. جريان اين دودانشجو ( طارق ولي پور و عاصف جاهد ) بسيار جالب است ، " وقت استاد نمي تواند قناعت اين دو داشجو را حاصل نمايد ، بيسار به راحتي بدليل اختلاف مذهبي كه با اين دو دانشجو داشته ، آن دو را به كفر گوي متهم ميكند . جو دانشكده و جامعه سنتي هرات را بگونه ي بر عليه اين دو دانشجو تحريك مي كنند ؛ كه آنها مدت ها از خانه بيرون امده نمي توانند كه مبادا در كوچه و بازار از سوي سنت گرايان و افراطيون مذهبي مورد خشم قرارگيرند ؛"

اين دو دانشجو ، مانند ده ها مورد ديگر از اين قبيل ناگزير شده اند ، كشور را ترك نموده آواره شوند و تا هنوز معلوم نيست كه به كدام كشور پنا هنده شده اند ؛ اين نمودار عيني از آزاديي بيان وعقيده در هرات است . در حاليكه مراكز تحصيلات عالي يك كشور طبق لوايح كشوري و بين المللي موظف به حل پرسش هاي گوناگون از سوي دانشجويان ومحل تضارب افكار و انديشه هاي مختلف است ، دانشكده ادبيات هرات باستان كه در آن ، آخوند ها ي شرعيات ديده با انديشه هاي بسيار سنتي به تدريس مشغول هستند ،از انجا( دانشكده ) به عوان سكوي پرتاب انديشه هاي سنتي خود و به منظور سركوپ استعداد هاي در حال انكشاف استفاده ميكنند .

در كنار سركوپ استعدادها در مراكز تحصيلات عالي هرات كه منجر به خود سانسوري در عرصه انديشه و عقيده دانشجويان شده آند ، در لايه هاي اجتماعي نيز سانسور هويتي در بخشهاي زبان ، نژاد و مذهب نيز در هرات باستان بيداد ميكند . شما اگر اندكي در هرات مكس كنيد بخوبي متوجه مي شويد ، كه پشتون ها يا قادر نيستند به زبان پشتو سخن بگويند يا اينكه عمدا از تكلم به زبان پشتو امتناع مي كنند . در گذشته سنت اينگونه بوده كه هركه به پشتو تكلم كند ، دستگير و سرنوشتش به اكرم الكا تبين دچار ميشد . بارگزي هاي هرات اكثرا تحت شرايط سانسور زبان امروزه قادر نيستند ، به پشتو تكلم كنند ؛ همكار بخش پشتوي ر اديو آزادي من با آنكه در شهر هرات پشتون ها زياد زندگي ميكنند ، يك نفر را پيدا نمي توانيست ، كه با او به زبان پشتو مصاحبه انجام دهد . خود سانسوري زباني يكي ديگر از مصادق عريان سركوپ آزادي در هرات به شمار مي آيد .

از عوارض بيش از دو دهه جنگ هاي تنظيمي كه به جنگهاي قومي و نژادي مبدل گشت ؛ رشد و گسترش تنازعات نژادي و قومي در افغانستان است ؛ اما اين تنازعات قومي ونژادي با آنكه در باقي كشور بصورت وسيعي كاهش يافته و لايه هاي زيرين جامعه از وحدت ملي برادري و برابري سخن ميگويند ، در هرات باستان متاسفانه هنوز كش مكش هاي كاذب نژادي در قالب بر تري طلبي قومي و نژادي نه تنها در لايه هاي پايين جامعه بشدت هرچه تمام تر جريان دارد بل در لايه هاي بالاي جامعه در انديشه نهاد ها و سازمان هاي به اصطلاح روشنفكري نيز با شدت بيشتر ادامه دارد . اين موضوع سبب شده است كه خود سانسوري نژادي نيز در اين شهر به اوج خود برسد . بسياري از هزاره ها كه از نظر شكل فزيكي (شكل وقيافه) مثلا با تاجك ها همشكل هستند ، اصلا حاضر نيستند خود را هزاره بگويند ؛ زيرا منافع اقتصادي و سياسيش را با خطر مواجه مي بينند . وهمينطور پشتون ها به اين سرنوشت خود سانسوري قومي و نژادي مواجه هستند ، اين خود سانسوري نژادي بصورت بسيار آشكار در هرات ديده مي شود .

سادات ، قزلباش ، تاتار ، ايماق ، تيموري و جمشيدي كه اصالتا ترك نژاد از خانواده بزرك ترك هاي افغانستان به شمار مي آيند، در هرات و حوزه جنوب غرب اكثريت مطلق را تشكيل مي دهند. اما كمتر كسي از اين تيره هاي ترك تبار خود را ترك ميگويند . بلكه بسياري از ايماق ها ، تيموري ها و جمشيدي ها اصلا تذكره خود را نيز تحت شرايط ناگوار اختناق تغيير داده اند . من بسيار ي از اين نژادهاي ترك تباررا ديده ام در تذكره اش نوشته است ، از نظر « قوميت و مليت» تاجك است . اگر ترك تباران نه تنها در هرات بل در حوزه جنوب غرب دچار اين خود سانسوري نژادي و قومي تحت شرايط اختناق نمي شدند ، اكثريت مطلق نفوذ اين حوزه را تشكيل داده و ميتوانند در معادلات سياسي و اجتماعي منطقه ي نقش عمده ايفا نمايند .

ادامه دارد ...

كارنامه

گالری عکس

روزنامه نگاروتحليلگر

آنلاین :

فرياد

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دوست گرامی ونویسنده ی مطلب هرات شهر سانسورها، سلام بر شما !من منتظر این بودم که سانسور، در شهر تاریخی هرات ،را در زمینه های ابراز وازه های اصیل این شهر باستانی بیان میدارید واز واژه های دانشگاه ، دانش ، دانشکده وزایشگاه وایستگاه وقرارگاه وجفایکه درحق این واژه هاشده ومیشود، بحث مینمایید؛ بحث شما از سخنانیست که امروز چسپ خردگرایانه ندارد؛ زیراکه در هرات حاکمان اکثرا کسانی بوده اند که با تبار اصلی و.فرهنگ فرهی ربط نداشته وندارند. ایا فلان ایماق ، تیمور، بارکزی، قزلباش وجمشیدی وغیره را کدام باشنده ای هرات مجبور ساخته است که از بن وریشه ی ملی خویش بگذرند واز خود یاد ویا افتخار نکنند؟ این جبراز کدام زمان وتوسط کدام کس بر این اقوام تحمیل شده است؟ ایا بالاتر از فاسی زبانان، با داشتن فرهنگ تاریخی ویا به گونه ی دیگر تاجیکان فرهنگ دوست، با داشتن زبان وسنتهای دوستداشتنی برای همه، دراین گهواره خیزگاه فرهنگشان، مورد توهین وتحقیر وجبر کسی دیگر قرار گرفته باشد؟ در زادگاهی که دانش یکجا با این سرزمین زایش یافته است ودانشگاه وپناگاه ولشکرگاه از آن تولد یافته است، برای شهروندانش ادای این واژه های زیبا، حرام وغیر اسلامی پنداشته شود، سخن بجا خواهد بود؟ من یک نبشته بنام شهر تاریخی هرات در چنگال قبیله، در سایت جام غور دارم، وبسیاری مسایل را در آنجا گفته ام، اگر وقت داشته باشید یکبار به آنجا سربزنید، بیشتر وبهتر به مطالب پی خواهید بر. ایماق هم میداند که چه باید بکند وتیموری وبارکزی والکوزی ؛ شمامیبایست که مسله را روشنتر بیان میکردید ومقصیران اصلی را برای همه معرفی میداشتید که، کدام تاجیک فرهنگ خطا سد راه بی هویتی این اقوام شریف گردیده است واز تاجیک نیز اوغان ساخته اند وهمه اینها در یک کشتی بی هویتی دارند از ساحل قبیله گرایان بسوی انحلال قومی سوق داده میشوند. ریشه را مانده اید ودست در شاخ دراز نموده اید به فکر من! شما خود بیگزاد هستید که ریشه در بگ ویا بیگ ویا باگ ویا بغ وباغ دارد که همان نام اویستایی خداوند است، همه ما در یک فرهنگ ویک سرزمین زیسته ایم ومی زییم واگر زبانیکه مارا بهم نزدیک وپیوند گردانیده است را از میان برداریم، حال واحوال ما چه خواهد شد؟ توهم میدانی ومن هم. تیموریها مگر امپراتوری نداشتند ودراین هرات زندگی نمیکردند، چرا این زبانرا زبان خود دانسته به رشد آن توجه عجیبی کردند؟ غزنویها مگر ترک نبودند که، با این زبان افتخار می نمودند وهزاران شاعر در دربار این شاهان عظمت ادبیات زبان را می افریدند، کسی آنهارا مجبور ساخته بود؟ امروز تاجیک ، هزاره ، پشتون وترک تباران، بلوچان ونورستانیان این سرزمین را کدام زبان باهم پیوند داده است؟ ایا از این فرهنگ باهم شکایت کنیم؟ به نظر من کسانی را که در حق واژه های زیبای این زبان، فاشیستانه ظلم روا نموده اند واین واژه هارا در گهواره این زبان ممنوع ساخته اند، لازیم بود که تمام اقوام برین کسان خرد باخته نا سزا میگفتند واز هر تاجیک پیشتر، ترک تباران ومحمد زیها وسایرین صدایشانرا بلند میکردند.این زبان به همه چیزی داده است که ما نمی توانیم در برابر آن بی تفاوت باشیم. پشتونها وجدانآ اگر گفته شود، چیزهای از این زبان یاد گرفته اند که صدها سال بگذرد از بان خودشان، یاد نخواهند گرفت. به نمکدان ارج باید گذاشت. جور وتندرست باشید.
    نیک اندیش

  • لابد همه مردم کره زمین که به جاهای دیگر سفر میکنند و برای مکالمه با دیگر اقوام به طور پیش فرض انگلیسی تکلم می کنند هم دارند خودسانسوری می کنند. بابریان هند هم که مغول تبار بودند و امپراطوری وسیعی در کشور هزار و یک قومی هندوستان تشکیل داده و زبان فارسی دری در آن برای ارتباط بین اقوام استفاده می شد هم خود سانسوری می کردند.
    آخر نمی شود همه زبان ها را در این عمر کوتاه یاد گرفت٫ اگر عمر کفاف می داد خیلی هم خوب بود.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس