بازی با پيكر سردار داود خان

اخيرا شايع شده است كه رئيس جمهور كرزي خيال دارد كه پيكر هاي سردار داود و بانو زينب داود را به ولايت قندهار منتقل كرده ودرآن جا به خاك بسپارد. اين اقدام با توجه به اين كه با نزديك تر شدن موعد انتخابات تب معامله گري، نمايش هاي تبليغاتي، رخنه ( يك بارمصرف) دراذهان عمومي داغ تر مي شود؛ براي تيم حاكم يك امر طبيعي است. اما كمتر احتمال دارد تا حكومت ازين طريق بتواند خودش را از حالت افلاس سياسي و اعتباري نجات دهد. درضمن تلاش براي اجرايي كردن اين مأمول ( كه درغياب مردم صورت مي گيرد) اذهان بيدار مردم را نمي تواند قانع كند.

سوال ساده نخست اين است كه چرا رئيس جمهور درشش سال قدرت خويش، به فكر اجساد سرداود وخانواده اش نيفتاد كه حالا اين موضوع براي ايشان اهميت يافته است. هرچند براي اين سوال نوعي پاسخ توجيهي وجود دارد و آن اين كه: تا زماني كه حكومت از حمايت چشم بسته جامعه جهاني و نهاد هاي معاون نظير حقوق بشر و ... برخوردار بود و به اصطلاح كفگير به ته ديگ نخورده بود،‌ نيازي به داود خان احساس نمي شد. از نظر تيم حاكم، حالا اين پروژه به اجرا كردنش مي ارزد. درهر حالتش يك قمار است و ضررشخصي براي مجريان ندارد؛ اما درين باره بايد محتاط بود؛ زيرا اين اقدام برخلاف سير طبيعي تاريخ و سياست درافغانستان است و خانواده سردار داود نبايد اختيار اين كار را در دست كساني قرار دهد كه قصد بهره برداري كوتاه مدت از آن را در سر مي پرورانند.

پرسش اساسي اين است كه چرا اجساد اولين رئيس جمهور افغانستان وهمسرش بايد حتمي در قندهار به خاك سپاريده شوند؟ درحالي كه اجساد ديگر زمامداران كشور، نظير تيمور شاه ابدالي، سردارمحمدنادر، سردار عبدالرحمن خان دركابل دفن شده اند و درگذشته هيچ كسي نسبت به اين كه چرا اين چهره هاي سياسي مملكت در كابل ( قلب افغانستان ومحور تحولات تاريخي وفرهنگي)‌ كدام اعتراضي نكرده است. كابل از حيث تركيب اجتماعي و بافت فرهنگي و تباري و منافع ملي، به خودي خود حيثيت يك افغانستان كوچك را دارا است و اين شهر به همه افغان ها تعلق دارد. اين چنين مرز كشي، براي چيست؟

هرچند تا كنون موضوع انتقال اجساد سردار داود و اقارب ايشان رسما اعلام نشده اما فكر مي شود كه اين قضيه كاملا جنبه شخصي و استفاده جويي سياسي دارد. پس لازم است تا نماينده گان مردم افغانستان درشوراي ملي براي جلوگيري از عملي كردن اين برنامه، ذهنيت آماده داشته باشند. نمايندگان مردم نبايد اجازه بدهند تا اشخاص و گروه ها و مدعيان داعيه قومي، با چهره هاي ملي وخادم مردم افغانستان ( كه جان هاي شان را براي مردم افغانستان نه براي اشخاص و گروه ها قربان كرده اند) براي پيشبرد برنامه هاي انتخاباتي به نرخ بازي هاي معمول روزمره بازي كنند.

مسأله اساسي ديگر اين است كه سردار محمد داود خان هيچ گاه وصيت ويا سفارشي از خود به يادگار نگذاشته است كه چه كساني اجازه دارند درباره مدفن وي تصميم بگيرند. از سردار شهيد تا كنون هيچ اشاره و شاهدي وجود ندارد كه براساس آن، به يك ولايت منتصب قلمداد شود. گذشته ازين،‌مسأله تعيين مزار ابدي سردارداود خان بايد درحيطه مشوره هاي خانواده مرحوم وهمچنان شوراي ملي كشور قرار گيرد. كابل به عنوان مركز افغانستان،‌ به حيث مركزقديمي سياست وفرهنگ و داراي حيثيت ملي و تاريخي بزرگي است كه درهر زماني ظرفيت خويش را به مثابه گهواره همزيستي، برادري و پيوند تبار هاي مختلف حفظ كرده است.