پرونده شاعران و نویسندگان هزاره: این شماره کامران میرهزار
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کامران میرهزار (زادۀ 1976) شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر است که آزادمنشی و سرکشی در سرشت وی ست؛ او که روح سرکش و بیباک وی در هیچ کالبدی بند نمیماند و هیچ زنجیری وی را برنمیتابد و او همواره بندهای برساخته را شکسته و همیشه در بلندیها پرواز کرده است. روی همین جهت است که میرهزار جهانیترین شاعر و نویسندۀ هزاره در گسترۀ گیتی است؛ کسی که از کالبد یک زبان و یک هویت خود را بیرون کرده و هویت برازندۀ جهانی به تن خویش کرده است.
همچنین کامران میرهزار نخستین شاعر و نویسندۀ هزارهای است که سرودههایش به زبانهای عربی، انگلیسی، اسپانیایی، آلبانیایی، مقدونی، ژاپنی، بنگالی، چینی و.. برگردان شده است و در کشورهای مختلف خوانده شده است. افزون بر این وی تنها شاعر هزارهگی است که در فستیوالهای جهانی فراخوانده شده است و شعر خوانده و سخنرانی کرده و با بزرگترین شاعران جهان از کشورهای گوناگون زمینۀ دوستی و پیوند فرهنگی و ادبی دارد. بدینجهت است که میرهزار را جهانیترین شاعر هزاره در جهان میدانیم.
میرهزار از نخستین و بزرگترین چهرۀ هزارۀ شاعر و نویسندۀ پناهنده هست که در سطح جهانی پیوند خورده است، نمونۀ آن کتاب شعر ۱۲۵ شاعر از شصتوهشت کشور جهان برای مردم هزاره است که نشان دهندۀ شناختهگی وی در بین شاعران مطرح جهان است. وی شاعر نترس، ماجراجو، دلیر، سرکش، بیپروا و منتقدی است که قالبهای مرسوم سیاسی و هنجارهای بستۀ ادبی را شکسته بهپیش میرود تا برای خود آشیانی در گسترۀ گیتی بیابد، بدینجهت وی گردنفرازترین شاعر و نویسندۀ هزاره است که فراتر از شمار و قطار شاعران و نویسندگان و روزنامهنگاران هزاره قرار دارد.
همین بیباکی و دلیری و سرکشی وی بوده که پیش از پناهندگی در اروپا دو بار از سوی ادارۀ امنیت ملی افغانستان بندی میشود تا زبان وی را ببرد و گلوی وی خفه کند؛ ولی در هر بار زبان وی برندهتر و حنجرۀ وی رساتر علیه بیداد و ستم فریاد میکشد که سرانجام فضا را تنگ دیده در نروژ پناهنده میشود که اکنون شهروند آن کشور است. خوشبختانه این شاعر و نویسندۀ سر شوخ و نترس و دگرگشت، اکنون از تیررس هر دستگاه کشنده و رباینده به دور است و در کشور کنونیاش در پناه قانونمداری و آزادی بیان زیست و زندگی میکند.
میرهزار از زمانهای پیش از پناهندگی و شهروندی نروژ نام پرآوازهای بوده است که در روزهای دستگیری وی سازمانهای مختلف داخلی و بینالمللی چون کميتۀ دفاع از کامران ميرهزار، اتحاديۀ ملی ژورناليستان افغانستان، ديدهبان رسانهها، انجمن ژورناليستان آزاد افغانستان و سازمان گزارشگران بدون مرز برای رهایی وی تلاش کردند.
وی زمان اندک نمیتواند آرام و قرار بگیرد. وی روح پر شوری دارد و در هر زمان و جای بر ستم و بیداد و بیدادی میتازد و برای رسوایی هرچه که پلیدی است فریاد میکشد. برای همین است که پس از رفتن در کشور آرامی چون نروژ هرگز از تبوتاب نماند و روحش آرام نگشت. روی همین جهت وی همواره در سنگر مبارزه در برابر سیستم فاشیستی و دستگاه پلید جنایتکاران دست به ماشه بوده است.
همچنین میرهزار یکی از پایهترین مبارزان هزاره است که برای دادخواهی هزاره کار میکند و دشمنان هزاره را در سراسر تاریخ بهپای داد میکشاند و از جنایات علیه هزاره از قرن هجدهم و نزدهم میلادی که شصتودو درصد مردم هزاره از سوی عبدالرحمان کشته شدند و به بردگی کشانده شدند و به کنیزی داده شدند و سرزمینهایشان به تاراج اوغانها رفتند تا جنایت علیه مردم هزاره در برهههای کنونی در افغانستان و پاکستان دادخواهی کرده است.
کامران میرهزار شاعر و نویسندهای است که با پناه گزینی در کشور کنونی خود لختی نیاسود و همواره برای ارتقای ظرفیت خود تلاش کرده است و آموزش دانشگاهی خود را پی گرفته است که اکنون دانشجوی فوقلیسانس رشتۀ سیستمهای مدیریت اطلاعات در دانشگاه جنوب شرقی ناروی (USN - Universitetet i Sørøst-Norge) است.
وی در عین حال که هم نوشت، هم شعر سرود، هم برای دادخواهی هزاره کار کرد، هم کابل پرس? را مدیریت کرد؛ اما از بالا بردن تواناییهای شخصی خودش لختی دور نماند. او به زبانهای فارسی دری، انگلیسی و نروژی چیره است و به هریک از این زبانها مینویسد. چهبسا نویسندگان و شاعران هزاره که در کشورهای دیگر رفتهاند، سالهاست که توانایی سخن گفتن و نوشتن در زبان کشوری که در آن زیست دارند یاد نگرفتهاند چه برسد به زبان انگلیسی که زبان مردم جهان و زبان داد و دهش و زبان بینالمللی و دانش است.
کامران بیگمان از کامکارترین و کامیابترین شاعر و نویسندۀ هزاره در قطار نویسندگان و شاعران هزاره است که ستاره و بختش بلندتر باد.
میرهزار از مبارزترین شاعر و نویسندۀ هزاره است که برای دادخواهی تبار به تاراج رفته خود در گسترۀ گیتی کار کرده است نهتنها در گسترۀ کوچک یا گول کوچک بازی. برای همین منظور او یکتنه کتاب شعر ۱۲۵ شاعر از شصتوهشت کشور جهان برای مردم هزاره را در سال ۲۰۱۴ میلادی به نشر رساند. کتاب ۶۰۰ صفحهای چندزبانه که نه کار یک نفر است بلکه کاری است بهاصطلاح کارستان که در سده آخر برای مردم هزاره نشده است. کتابی که دادخواهینامه و نامۀ سرگشاده شاعران جهان در پشتیانی از مردم هزاره است.
همچنین وی در راستای اهداف حقوق بشری و فعالیتهای مدنی در سال ۲۰۱۳ میلادی کار گروهیای را همراه با شاعران کشورهای مختلف در پشتیبانی از حقوق تباه شدۀ مردم هزاره که در کشورهای پاکستان و افغانستان بهصورت سیستماتیک کشتار میشوند روی دست گرفت؛ بنابراین این گروه از شاعران در سال ۲۰۱۳ نامۀ سرگشادهای را در حمایت از مردم هزاره، خطاب به رهبران سیاسی جهان منتشر کرد و پس از انتشار رسمی نامه 271 شاعر از هشتادوهشت کشور جهان برای توقف نسلکشی مردم هزاره و تبعیض سیستماتیک علیه آنان، شاعرانی از کشورهای مختلف خواستار امضا این نامه و پیوستن به این جمع جهانی شاعران شدهاند.
نامۀ سرگشادۀ 271 تن از شاعران جهان از هشتادوهشت کشور جهان، همزمان با سالروز نسلکشی در منطقۀ افشار شهر کابل بهصورت رسمی منتشر شد. شاعران جهان که در میان آنان برندگان جایزه نوبل، پولیتزر، مالارمه و برندگان جوایز ملی و قارهای ادبیات حضور دارند، از مقامات بینالمللی خواستهاند راههای مشخصی را برای توقف جنایات علیه مردم هزاره روی دست بگیرند.
شاعران جهان از رهبران جهان میخواهند که در مورد مردم هزاره وضعیت اضطراری اعلام شود و به تبعیض و حمایت از گروههای تروریستی پایان دهند و کشورهای عضو کنوانسیون پناهندگان به پناهجویان هزاره پناهندگی اعطا کنند. یک کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب برای جنایاتی که علیه مردم هزاره صورت گرفته تشکیل شود. دوسیههای جامع نسلکشی و نقض حقوق بشر در مورد، در دادگاههایی همچون دادگاه بینالمللی جزایی باز شود. نیروهای بینالمللی در افغانستان از مردم هزاره حمایت کنند و رسانههای بینالمللی درباره فعالیتها علیه مردم هزاره در افغانستان و پاکستان تحقیق کرده و گزارش دهند.
کارنامۀ فرهنگی کامران میرهزار
میرهزار در دورههای زندگی خودش چهرۀ شناختهای از خود به نمایش درآورده است. او در برهههای زندگی فرهنگی خودش کارهای فراتر از مرزهای جغرافیای مادرمیهنی خودش گام گذاشته است و فعالیتهای بزرگی انجام داده است و محورهای کاری وی عبارتاند از شعر، نویسندگی، روزنامهنگاری، خبرنگاری و فعالیتهای مطبوعاتی. وی در آغاز جوانی آغاز روزنامهنگاری- او سر پر شوری دارد و در هیچ واژهای بندی نمیماند.
گسترۀ شعری کامران میرهزار
کامران میرهزاره هزاره را میتوان با بزرگترین شاعران مبارز جهانی چون محمود درویش مقایسه کرد که سرنوشت تراژیک همسان دارند؛ زیرا سرنوشت تباری درویش نیز همانند هزارههاست. اسرائیلیها دهکدۀ درویش را آتش زدند. محمود درویش در ششسالگی به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شد.
یا میرهزار هزاره را میتوان از قطار شاعران مبارزی چون ویکتور لیدیو خارا مارتینِس (Víctor Lidio JaraMartínez) شاعر، آوازخوان و انقلابی شیلیایی برشمرد که در جریان کودتای نظامی آگوستو پینوشه علیه سالوادور آلِنده در شیلی کشته شد؛ او که چنین سرود:
شعر من در مدح هیچکس نیست
و نمیسرایم تا بیگانهای بگرید من برای بخش کوچک و دوردست سرزمینم میسرایم که هرچند باریکهای بیش نیست اما ژرفایش را پایانی نیست شعر من آغاز و پایان همهچیز است شعری سرشار از شجاعت شعری همیشه زنده و تازه و پویا.
کامران میرهزار نیز خودبیداری و روشنگری در نهادش هست که هیچگاه نمیتواند لختی آرام جایی قرار بگیرد و از دادخواهی مردم خود که بدترین رویداد نسلکشی را در جهان دید دور باشد. ما میتوان روح بیقرار و ناآرام ویکتور را آخرین ترانهٔ ویکتور که حکم وصیتنامهاش را داشت، بر روی تکهای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد، به دست همسرش رسید بخوانیم و ببینیم: «پنج هزار نفر این جاییم/ در این بخش کوچک شهر/ چه دشوار است سرودی سرکردن/ آنگاه که وحشت را آواز میخوانیم/ وحشت آنکه من زندهام/ وحشت آنکه میمیرم من/ خود را در انبوه این همه دیدن/ و در میان این لحظههای بیشمار ابدیت/ که در آن سکوت و فریاد هست/ لحظه پایان آوازم رقم میخورد»؛ همانگونه که این بیقراری و بیتابی را در شعر کامران میتوان دید:
نه در کاتاالن سوررئاالیستی سالوادور،
در ریگستانهای بلوچستان تو را از دست دادم
اینجا در لندن طرح کشتن تو را ریختند
و وقتی از مسافرخانهای پر شپش در فراه بهسلامت گذشتی،
ترا نرسیده به زرنج
از تویوتا پایین کشیدند و یک یک، هر ده گلوله را به روی، سر و قلبت شلیک کردند.
(هزارستان/ ناروی با پیکر هایکو)
روحهای سرکش و بیقرار اینگونه شاعران، چون طوفان و چون کوهۀ آب یا خیزاب اقیانوس است که آرام نمیگیرد باید کشتیهایی را به لرزه بیاورد و اقیانوس را به خیزش. نهاد اینگونه شاعران چنین است. آنجایی که کامران میرهزار با پیکر هایکو به زبان هزارهگی چنین میسراید:
آزادی رَ چایوُری دَم کَده
پیاله رَ پیش مُوکونه
میرهزار کسی نیست که تنها در کوچهپسکوچههای آرام و خیالی شاعرانه زیست و زندگی کند؛ چون دیگر شاعران و نویسندگان هزاره. بلکه میرهزار کسی است که روح آرامش چون زورق توفانزده در کشاکش خیزابهای اقیانوس است و چون شاعران بزرگی مانند پابلو نرودا شعر را با سیاست و مبارزه آشتی داده است.
نرودا در مقام کنسول شیلی در پاریس به انتقال پناهندگان جنگ اسپانیا به فرانسه کمک کرد. بعد از پاریس به مکزیکو رفت. در آنجا با پناه دادن به نقاش مکزیکی داوید آلفارو سیکهایروس که مظنون به شرکت در قتل تروتسکی بود، در معرض انتقاد قرار گرفت. همچنین نرودا در ۱۹۴۶ پس از شروع سرکوبی مبارزات کارگری و حزب کمونیست او سخنرانی تندی بر ضد حکومت کرد و پس از آن مدتی مخفی زندگی کرد. در سال ۱۹۴۹ با اسب از مرز به آرژانتین گریخت و در دهه ۱۹۶۰ به انتقاد شدید از سیاستهای آمریکا و جنگ ویتنام پرداخت.
کتابهای چاپ شده (کتابشناسی) کامران میرهزار
1. سانسور در افغانستان: این کتاب به زبان فارسی دری است و از سوی انتشارات آیپی پلنز منتشر شد. سانسور در افغانستان نخستین کتابی است که موضوع سانسور در افغانستان را بهصورت ویژه بررسی کرده است؛ اما اکنون وی درگیر و دار بهروزرسانی این کتاب است و این کتاب را ارتقا داده و به تعاریف خیلی ریز به «سانسور» رسیده و خوشبختانه این کتاب به زبان نروژی منتشر خواهد شد.
کامران میرهزار برای ارتقای این کتاب به سرچشمههای بسیار گوناگون سرزده و دیدگاه صاحبنظران سازمانهای بینالمللی چون انجمن جهانی قلم و سازمانهای چنینی در کشورهای امریکا، اروپا و غیره را بر این کتاب افزوده که در فرجام یکی از بهترین و معتبرترین منابع سانسور در افغانستان خواهد بود و سرچشمۀ پژوهشهای خلاق و آفرینشگر برای پژوهندگان و پژوهشگران.
2. مجموعه شعر لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن: لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن از سوی انتشارات دریا (کتاب آزاد ایران) در سال 2009 در کشور سویدن از چاپ برآمده است. این دفتر شامل سیودو شعر کوتاه و بلند است که فضاهای متفاوتی از عشق، نوستالژی، آوارگی و مرگ را تصویر میکند. شعرهای این دفتر همگی در قالب آزاد و با حال و هوای نو و امروزی ارائه شده و چهرهای متفاوت از شعر افغانستان معرفی میکند. انتشارات دریا، سویدن، دربارۀ این مجموعه نوشته است: «با زبانی به لطافت خواب و تیزی دشنههایی که هزاران هزار زخم را در خاطر میپرورانند، واژگان و سازگانی که بینهایت آرام در اعماق «پارسی» میپیچند، اما مستلزم هیچگونه پیچیدگی نیستند».
3. ترجمۀ کتاب فوران گوزن با نام Chorro De Ciervos به زبانی اسپانیایی: در اواخر ماه ژوئیه ۲۰۱۲ از سوی انتشارات در نیویورک؛
4. کتاب شعر «۱۲۵ شاعر از شصتوهشت کشور جهان برای مردم هزاره»: این کتاب با ویرایش کامران میرهزار در سال ۲۰۱۴ میلادی در امریکا از سوی انتشارات فول پیج پابلیشینگ به نشر رسید. این کتاب ۶۰۰ صفحهای چندزبانه است، تمام شعرهای آن به انگلیسی ترجمه شده و شامل مجموعه شعر ۱۲۵ شاعر، یک شعر بلند و مشترک و نامه سرگشاده شاعران جهان در حمایت از مردم هزاره است. این کتابی است که دهها تن از شاعران مشهور بینالمللی، مترجمان حرفهای شعر و ویراستاران، حدود یک سال باهم بهصورت مدام کار کردهاند تا این دفتر آماده شود. به گفتۀ خود میرهزار این دفتر شعر نهتنها شعرهایی اختصاصی برای مردم هزاره است، بلکه با فرمها، تکنیکها و شگردهای مختلف ادبی که در خود جای داده، یکی از بهترین نمونه کتابها از شعر معاصر جهان نیز هست.
میرهزار در گفتگویی گفته است که او تأکید کرد که در این دفتر از هایکو و تانکای جاپانی، شعر آبسترک و دیداری برازیل، فرمهای مختلفی از ادبیات جادویی آمریکا لاتین، درهمپیچیدگی و فلسفه در شعر غرب اروپا، سیال ذهن شرق اروپا، شعر دیداری و نمایشی ناروی و ادبیات روان آفریقایی را میتوان خواند. در کنار این، شعر بلند و مشترک شاعران جهان برای مردم هزاره نیز شعری چند فرمی است که در آن میتوان تصاویر و فضاسازیهایی ناب را یافت. ایده گردآوری و چاپ این کتاب زمانی شکل گرفت که کشتار مردم هزاره در کویته پاکستان به یک اعتراض جهانی بر ضد نسلکشی، تبدیل شد.
این دفتر شعر شاعران جهان برای مردم هزاره به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، کاتالان، ژاپنی، ناروژی، ترکی، هزارگی، ایتالیایی، یونانی، آلمانی، ایرلندی، عبری، رومانیایی، فرانسوی، ارمنی، مجاری/ هنگری و پرتگالی است و ترجمه انگلیسی شعرهایی که به زبانهایی غیر از زبان انگلیسی آفریده شدهاند، همراه متن اصلی آمده است. نسخه الکترونیکی این کتاب نیز که برای ابزارهایی همچون کیندل، آیپد و تلفنهای هوشمند طراحی شده نیز به زودی به بازار کتاب خواهد آمد.
5. مجموعه شعر Stream of Deer به زبان انگلیسی: این کتاب از سوی انتشارات فول پیج پابلیشینگ امریکا. این کتاب با شماره استاندارد بینالمللی 9780983770855 در ماه جولای سال 2014 میلادی در اختیار علاقهمندان ادبیات معاصر جهان قرار گرفت. مترجمان این کتاب خانم Marta Núñez Pouzols شاعر و استاد ادبیات انگلیسی و اسپانیایی و خانم Nushin Arbabzadah روزنامهنگار و پژوهشگر است.
6. کتاب آموزشی «دری» کار مشترک کامران میرهزار و لیو لیندمان، انتشارات: فاگ بوک فورلاگه، شماره استاندارد بینالمللی کتاب: 9788211020970
7. «هزارستان با پیکر هایکو و یک ماندلای زرد»: تازهترین کتاب شعر کامران میرهزار به زبانهای هزارهگی، انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی منتشر خواهد شد. این شعرها هایکو نیستند؛ اما در آنها از تکنیکهای هایکویی استفاده شده است.
8. کتاب مهر
9. کتاب نقد ادبی خواندن و نوشتن
جوایز کامران میرهزار
کامران میرهزار در راستای نویسندگی، فعالیتهای حقوق بشری و نوشتن برای انسانیت دو جایزه از آن خود کرده است که بهقرار زیر است:
- جایزۀ هلمن همت در سال ۲۰۰۸ از طرف دیدهبان حقوق بشر؛
- جایزه آزادی را در سال ۲۰۰۷ از طرف مجتمع جامعه مدنی افغانستان؛
فعالیتهای رسانهای: - بنیانگذاری وبسایت کابل پرس که در سال ۲۰۰۴ راهاندازی کرد و سردبیری را همچنان به دوش دارد.
- بنیانگذاری هفتهنامۀ چایداغ در سال ۲۰۰۵ در کابل کرد که چند شماره نشر شد و سپس به خاطر دستگیری وی از سوی ادارۀ امنیت ملی افغانستان این هفتهنامه از نشر ماند.
- دبیر بخش خبری رادیو کلید که در سال ۲۰۰۶ ادامه داد.
- همکاری با رادیو سلام وطندار متعلق به سازمان مطبوعاتی اینترنیوز در سال ۲۰۰۷
- راهاندازی وبسایت چهره پناهنده در سال ۲۰۱۱
- همکاری با روزنامه گاردین
- بنیانگذاری وبسایت رها پن در سال ۲۰۰۲
شرکت در فستیوالهای ادبی بینالمللی
- فستیوال بینالمللی شعر رومانی
- فستیوال بین المللی شعر مراکش
- فستیوال بین المللی شعر مقدونیه-کوزوو و آلبانی
- در سال 2009 در فستیوال شعر اروپا در شهر بروکسل کشور بلژيک؛
فستیوال بینالمللی شعر روتردام: در سال 2010 در فستیوال بینالمللی شعر روتردام کشور هلند؛ - فستیوال بینالمللی شعر مدجین در کشور کلمبیا: در ماه جولای 2011 به دعوت برگزارکنندگان فستیوال بینالمللی شعر کلمبیا به شهر «مدلین» این کشور سفر کرد افزون بر شعرخوانی مجموعه سخنرانیهایی درباره ادبیات و حقوق بشر داشته است. این فستیوال یکی از معروفترین فستیوالهای شعر جهان است که همتای جایزۀ ادبیات نوبل یاد میشود و کمیتۀ نوبل به آن نگاه ویژه دارد.
- فستیوال بینالمللیای که در آن دوازده شاعر مشهور از کشورهای آفریقای جنوبی، کلمبیا، چین، استرالیا، ایسلند، موزامبیک، تورکیه، فلسطین، هلند، سنت لوسیا و زیمبابوه شعر خواندند و يکی از افتتاح کنندگان این فستیوال درک والکوت (۱۹۳۰) شاعر و نمایشنامهنویس برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۲ بوده است.
برگزارکنندگان این فستیوال بینالمللی شعر در معرفی آقای میرهزار نوشت: میرهزار روزنامهنگار، فعال حقوق بشر و نویسنده برجستۀ هزاره است. در جریان این فستیوال بینالمللی شعر شش برنامه شعرخوانی، سه برنامه سخنرانی و یک برنامه پرسش و پاسخ برای آقای میرهزار در نظر گرفته شده است. در این فستیوال، تعداد بیستوپنج شعر کوتاه و بلند از کامران میرهزار به زبانهای اسپانیایی و انگلیسی ترجمه شده تا در این فستیوال خوانده شود. این شعرها از دفتر شعر «لحن تند اسبی در اضلای پروانه شدن» و دفتر شعر آماده نشر وی «نوشتن ویروس» انتخاب گردید. میرهزار در این فستیوال دربارۀ وضعیت 250 ساله اخیر افغانستان و جنایات حاد علیه هزاره و سانسور در افغانستان و رئالیسم جادویی از امریکای لاتین تا افغانستان سخنرانی کرد.
طراحی بیرق هزارستان
نوستالژی و دادخواهی در ژرفای روح سرکش میرهزار فراخوانی است در درازنای تاریخ هزاره. وی برای برآورده شدن آرزوهای کشور هزارستان، بیرق هزارستان را نگارگری و نمودارسازی کرده است و برای این بیرق شعری با «پیکر هایکو» سروده است: «زرد، ریشه و تبار مردم هزاره است. با کوهستانهای هزارستان هم از یک خانواده رنگ است. سپید، پاکی و راستی ست. با زمستان خاص هزارستان همخوان است و یکی از رنگهای بیشتر استفاده شده در لباس ماست. آبی، کار است، توسعه و پیشرفت و آبادی ست. استعداد، توانایی، خواست و عملکرد ملی».
میرهزار شاعر دیگرسرا
میرهزار از قالبهای کهنه گریزان است و نوجویی در کارهای آفرینشی شعری و ادبی وی یکی از مهمترین جنبههای ادبی وی است. روی همین جهت وی ایدۀ «جنبش ادبیات نو» یا «مهندسی ادبیات معاصر» را پیریزی کرده است که خودش نیز به این ایده وفادار است و قالبهای هایکو و پیکرهای هایکوهایش نشاندهندۀ همین پویندگی و نوآوری وی است.
میرهزار در جنبش ادبیات نو نوشته است: اگر این گفته را بپذیریم که نویسنده کسی است که مسا لهاش زبان باشد، در آن صورت زبان آفرینندۀ ژرفنا است نه ابزاری صرفاً در خدمت بیان و ایجاد زیبایی در کلام. کامران میر هزار از زاویه دیگر به این مسا له نگاه میکند و از دیدی که کمترین نویسنده و ادبشناس ما به آن پرداخته است. برای به دست آوردن ادبیات نو باید تلاش کرد تا مسیرهای تازهای را در زبان گشود. گشودن یا خلق مسیرهای جدید در زبان، نیاز به خلق ادبیات نو دارد... از سویی دیگر ادبیات در رابطه با خود به چه مسیرهای نوینی نیازمند است. در تاکتیکها و روشهایی که نوگرایی ادبی مطرح میشود. چقدر میتواند، در رقابت ادبی فارغ از جامعهها زبانی افغانستانیها به ادبیات انسانی وصل شود. تا بتوانیم ادبیاتی که مدعی نو بودن آن را داریم؛ به پیرنگهای انسانی که جغرافیا را نمیشناسد، پیوند دهید؛ برای این کار برای ما صورتبندی مهم است. صورتبندی به ما امکانی میدهد تا بتوانیم به گذشته سامان دهیم و مسیر فرا راه را با اطمینان طی کنیم. در حقیقت صورتبندی را در هر دورهای باید انجام داد این زمانی اهمیت بیشتری میگیرد که ما میخواهیم جهشهای قابل توجیهی را گام برداریم و علاوه بر جبران عقبماندگی، خود را با جامعه انسانی برابر کرده و رقابت کنیم.
صورتبندی نقاط ضعف و قوت، سطح و اندازۀ تفکر و ساختن آن را نشانمان میدهد. در افغانستان ما این کار را باید با درایت خاصی انجام دهیم که سخن به پیشرفت برسد. چرا که صورتبندی بایستی از سخن و ادبیات آغاز شود. دلیل آن روشن است و آن اینکه ما نویسندهایم و کار ما بهطور مستقیم با ادبیات، زبان و سخن در ارتباط است .
همچنین وی در گفتگویی گفته است که صورتبندی را بایستی از طریق جریان و یا روند نو نویسی در ادبیات آغاز کرد، البته پایهگذاری و نهادینه کردن آن کار آسانی نیست. این صورتبندی بایستی چند سویه باشد، چراکه نقاط طلایی آن آوارهگی است و باید از طریق کسب تجارب از ادبیات جهانی به ساختار سنگوارهگی ادبیات ما پویایی و تحرک بخشیم. چیزی که مشخص است این است که زبان در جامعۀ افغانستان علاوه بر اینکه هیچ رشدی نداشته بل پس رفت هم کرده است و شکل فرسایشی به خود گرفته است. محیط زبانی کنونی ما نه آن محیط زبانی تاریخ بیهقی است نه زبان بسامان امروزی.
همچنین کامران میرهزار در گفتگویی گفته است که عرصه سخن را به سمتهای رهایی کلمات باید برد و با استفاده از تجارب مهاجرت ساخت نوینی برای زیستن بیافرینیم ... و مسیرهای گوناگونی از کلمات را بپیمایم و راه را بر گسترش آن بگشایم و ملت یک پارچه را در مسیر تجربههای تازه بکشانیم و در مسیر مسئولیت تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و ادبی آن ممد واقع شویم. چرا که امروز ادبیات بازخواست کننده است، هم خواننده را وهم نویسنده را. خوانندهای را که سالها یکسویه نگریسته و خشونت را شیوه زیستن گزیده و بهسادهگی مهره شطرنج خشونت بزرگ بوده است. و نویسنده نیز مورد باز خوست ادبیات است؛ هم در برابر اجتماع و هم در برابر ادبیات و جریانهای تازه و مسیرهای که هنوز گشوده نشده است.
نمونههای شعر کامران میرهزار
در گفتار پایانی چند نمونه از سرودههای این شاعر جهان- میهنی هزاره را باهم مرور میکنیم:
یک
نوشتن ویروس و دالانهای الکترونیکی
وقتی برق نیست و کمپیوتر
در یک خانۀ کرایهای ماهی هفت هزار افغانی
کابل پایتخت افغانستان!
این هم شد شعر؟
از خود میپرسی شعر واقعاً همان کلماتیاند که در دالانهای الکترونیکی
از انزوای هستی خود
چون پرتابی که ناچار به شعر؟
میبینی که تخیل راه را بر راهی
تازیانهای را بر کلمهای دیگر
تا این وحشی رام شود
و اگر نشد
مانند کمپیوتری که هنگ میکند و از کار میایستد
دو
یکی بود که ویروس مینوشت
پشت یک لپتاپ دیزلی نشانی را پیدا میکرد و
بستهای محرمانه پُست میشد که شما را به تارنمای ویروسی پیوند میداد
بیستوسهساله هستم از فلوریدای آمریکا
دنبال کسی هستم که بتواند پیوند را دنبال کرده و مرا شاد کند
خب پذیرفتن اینکه بسته را باز کنی نهتنها برای شاد کردن کسی
تمام برنامههای کمپیوتر را باید متوقف کنی و
مسیرهای امنیتی را مرور کرده و ۹۹، ۹۸، ۹۷
و همینگونه نزدیک شدن به انهدام رابطۀ صفر و یک!
ویروس نویس نیمی از بُتل آبجوَش را یکباره سرکشید و از انهدام
اول خانهای در شرق پاریس
سه دقیقه بعد در استرالیا
مردی که کارمند است و در آخرین دقایق کار روز
باید به خانهاش برود و
به فاصلۀ نیم ساعت بعد در یک میهمانی باشد
دقایقی بعد در فیلیپین، وقتی دختری نوزدهساله،
اندام افتادۀ خود را در یک چت روم نمایش میدهد.
تقریباً همزمان در مصر و
فردایش ویروس در کابل است.
سه
شما، شما، شما هم
بله شما و شما
شما بازداشت هستید!
چهار
به من میگویند ننویس!
اگر بنویسی،
گوانتاناموی امنیت ملی را نشانت میدهیم
اگر بنویسی ترا میکشیم.
کابل تابستان ۱۳۸۶
دستها ولچکزده و پاها در زنجیر
اینجا افغانستان است و اینجا
به کدام سمت روان است که جنازهای بر جنازهای
وقتی که شعر ناچار میشود که ننویسد
اینجا زندان است
پنج
از یک گنجشک کابُلی پرسیدند
آدمها چه میکنند
گنجشک کابُلی از تصور پاسخ جان داد
(از شعر نوشتن ویروس)
هزارهگی با پیکر هایکو:
آتَی غم لم شی رَ ماخ کَد
آبَی بوسراغ رَ دَ دیستشی دده،
اُوقرِهشی لزیر وُرِی مَخته خو؛
اُوقرِه باچِه خورَ ماخ کَد.
آبَی روی دَ آسمو گشتنده،
خودایشی رَ قسم دَدَه، تُوش کَده؛
خون باچِه خو رَیِی کد خودایشی رَ.
گِین دُوگ،
غد قنچیغ،
او کُوتهگُونَه اَندِیوالشِی،
دویده دویده،
یگان دَفَه چوپ غو رقم،
دیگه دَفَه پوشت پوشت،
اُولَهجِی،
شوپ شوپ شِی رَ دونبال کَده تا کُوتل.
باچِه دیل خُورَ دَ دریا پُورتَه کَده
بورگُوج وُرِی از کوتل بال شود،
باچه سون آبادی تُوخ کد،
آبَی مه،
آَتی مه،
کوتهگون مه!
هزارهگی با پیکر هایکو:
آزادی رَ چایوُری دَم کَده
پیاله رَ پیش مُوکونه
هزاره گی با پیکر هایکو:
اوغو غغ غغ مَنِه غژغو
گنجشک، گنجشک، گنجشک
گنجشک مَ دَ راه مَند
دری با پیکر هایکو:
گاه میخواهند دست و پایت را ببندند
لازم شد ماهی باشی
لازم شد یک فیل نجات یافته از انقراض
هزارستان/ ناروی با پیکر هایکو:
نه در کاتاالن سوریالیستی سالوادور،
در ریگستان های بلوچستان ترا از دست دادم
اینجا در لندن طرح کشتن ترا ریختند
و وقتی از مسافرخانهای پر شپش در فراه به سلامت گذشتی،
ترا نرسیده به زرنج
از تویوتا پایین کشیدند و یک یک، هر ده گلوله را به روی، سر و قلبت شلیک کردند.
یک شعر از مجموعه شعر فوران گوزن:
از یک گنجشک کابلی پرسیدند
آدمها چه میکنند
گنجشک کابلی که از تصور پاسخ جان داد.
با پیکر هایکو:
طالبان عرب جهاد سکسی تولید میکردند و
طالبان ایران اتاقهای چراغ قرمز دینی
طالبان افغان هنوز این ها را شروع نکردهاند
فعلاً برای جهاد گوش و بینی میبُرند و خواستند سر می برند و تیرباران میکنند!
شعرهای دیرینهتر کامران میرهزار
با احترام
با عشق
با صدای تابناك قمرالملوك وزيری
با اسبهای سرخ يال وحشی
با دايره موج كه در دايره موج میرود
با نی انبان
با نغمۀ بهشتی يك ساكسفون
با سفر
با مخترع اولين هواپيما
احساسی گم
شرابخوری در میخانههایی گم
رسالت اولين ساقی
رسالت اولين ملودی عاشقانه
اولين کسی كه تن به مسافرت داد
مسافر شد
چمدان را بست
کسی كه ديگر به زبان مادریاش حرف نزد
كسي كه احساسش لاي كلمات فرانسوی متلاشی شد
با فروتنی با عشق
با موسيقی شاد
با ملودی فضايی و غمگين
از سوي بازماندۀ اشكانيان
نوادۀ خالص كوشانيان
فرزند مير هزار سلطان السلاطين اندوهگين
از سوي شاعر بارانها
با احترام
با شكوهمندی ماه اكتبر
و زمان كه روی رگان او زانو زد
و باران كه روی همۀ سرزمینها بیدریغ
خواهد بود
روی همه كشورها و مرزبندیها.
در پناه خداوند برزيلی باشد
خداوندی كه در مزرعههای نيشكر كار كرد
در پناه تجريد بیشکل و هوا مانند
متصل با يك پای شيطان
همراه سرخپوستهای جنوب کالیفرنیا
با جشن عيد گل سرخ در افغانستان متلاشي
و غريبی شهيد ما دكتر نجيب الله.
در هر سرزمينی باران میبارد
شاعر اندوهگين در هر سرزمينی هست
در پناه آسمان باشد
در پناه آب باشد
در پناه خاك و آتش و باد كه در پيكر زمان جاری ست
و با شعبده در مرگ غلتيده است
كه ميزان همين است
عدالتی كه از دریچههای گم میآید
و هرگز شليك يك تپانچه نيست؛
مرگ زندگی در روان جهان است
ماهيت بيرون از گمانها
بیآنکه دردی داشته باشي
تبديل به باغچهای خواهی شد
كه دختر باکرهای آن را آبياري میکند
مرگ احساس شکلگرفتۀ آدميان است
كه ميزان همين است
و زمان برابري میکند
با آنچه در توان آدميان است
زمان برابري میکند تا مسافر به خانه بازآید
بيرون از ماجراي همه شرطبندیها و بلیتهای بختآزمایی
زمان با شعبده در مرگ غلتيده است
و اين کشتی مغروق به خالكوبی بازو باز میگردد
و مسافرانش بر خواهند خواست
براي شركت در يك ميهمانی
براي رؤيت جدالی در ميدان گاوبازی
در ابتدای منظرۀ يك تابلو نقاشی كه روی آن باران میبارد
باران روی همۀ سرزمینها بیدریغ خواهد بود
روی همه كشورها و مرزبندیها
روی صورت پرچروك يك چريك افغانی
روی تجريد بیشکل و هوا مانند
سوق داده شده بهجانب بارگاه صاعقه و آواز
و اين کجاوۀ غبارگرفته و اين دليجان قديمی
متصل با يك پای شيطان
هنگام شروع پایکوبی و سرودن وحی
برای شكل دادن به بالهای در سوگ آنكه دوستش داري؛
هل داده شدن به سمت ملودی افغانی
درآمیختن با صدای تابناك قمرالملوك وزيري
پيوستن به آواهاي اولين
در پناه آواهاي اولين باشد
در پناه موسيقی.
تا بیایند و صدا را موزون کنند
تا بیایند و سایهای را روی نفسهایمان پهن کنند
یا آیینهای را بیاورند
تا ما روبرویش بایستیم
با 168 سانتیمتر قد
با موهای شانه کرده و یخۀ گلابتون
و قطاری را ببینیم که با ریلهای پهنش
حالا در گلویمان سرعت گرفته است….
(از شعر فوران گوزن)
پایان پرونده
آنلاین : کابلپرس، کامران میرهزار