صفحه نخست > کارتون > طنز روز > نامه ای به رهبر کاروان پیروز( خلیلی)

نامه ای به رهبر کاروان پیروز( خلیلی)

حسین بینش
پنج شنبه 28 می 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

گرچند خیلی ضروری نیست برایت نامه بینویسم، چون وقت با نام شما (خلیلی) بر می خورم، نامه نوشتن یا مقاله نوشتن که حامل نظریاتم باشد، فلسفه و چرایی خود را از دست میدهد. این مسئله از آنجا ناشی می شود که، شما هم سیاستمدار هستید و هم رهبر خرد مند؛ هم مرد برای تمام فصول هستید وهم رهبر کاروان پیروز. این القاب پرتمطراق، نمی دانم تا چه اندازه را واقعیت دارد و در خور شان شما است، اما چیزی است که از طرف نزدیکان وهم حزبی های شما، برایت داده شده است. پیروزی در سه دوره انتخاباتی، موضع گیری سنجیده یا ناسنجیده ای شما در رابطه با قضایی کوچی ها وغیره نمودهای اند که طرفدارانت برای تایید این مدعا، بر می شمارند. راستی نگرانی دیگرم در مورد نامه نوشتن، مشهور نبودنم و محتوایی نامه ام است. در کشور ما، بیشتر حرفها ی کسانی شنید می شوند که خودش به قدرت شریک باشد و یا اقاریب یکی از برزگان باشد. از طرف دیگر، صدای کسی شنیده می شود، که علم مخالفت را با شما بلند نکند و توجیه گر سیاست های شما باشند. ولی، بازهم صدایی است، در بین صداها، حرف های اند، در بین حرف ها، گرچند آهسته و لرزان، اما از گلوی فرزند کوهسار هزارستان طنین انداز است. این صدا و حرف ها، نه از گلوی حاجی ها می براید ونه از ساختمان های منقش کابل؛ بلکه صدایی خفته ای فزند یست که کمترین دردها وغمی شکیلاها را در اتاق های کاگیلی حس کرده است. موضع گیری نمایندگان بامیان در مورد تعین زهیر به حیث والی بامیان، انگیزه و یا فرصت تامل را برایم مساعد ساخت، وبا خود کلنجار کردم،‌ از خود سوال کردم چرا نمایندگان بامیان در مقابل زهیر موضع گرفته اند؟ آیا اینها بخاطر منافع مردم مقابل زهیر ایستاده یا کدام غرض شخصی دیگری در کار است؟ خلیلی با این قضیه چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا تسلیم می شود یا به تعبیر هوادارانش،‌ باز هم خرمندانه قضیه راحل نموده و پیروز تمام فصول می شود؟

سه مانع بزگ، سر راه زهیر است: شخصیت زهیر، وکلا بامیان و تیم اصلاحات و همگرایی. هر کدام از این موانع‌ تا اندازه ی را تاثیر گذار و مزاحم است. چرایی مخالفت و مزاحمت اینها،‌ هرکدام حدیث خود را دارد؛ اما من، حدیث خود را از این مخالف و مزاحمت مینویستم:
یک- شخصیت زهیر، یکی از موانع اساسی زهیر برای والی شدنش است. شخصیت زهیر، مرکب از طلبه گی، قومندانی و تا سیاسی است. زهیر کسی است که هم بدبختی دوران طلبه گی حس کرده و قومندانی و روزگاری دفاع از مردم خود را تجربه نموده و با سیاست و دنیای سیاسی افغانستان را دست و پنجه نرم نموده است. زهیر، خاطره های تلخ و شرین را از این دوران ها دارد که شخصیت فعلی وی را رقم زده است. شخصیت که خودش معمارش نبوده، بلکه همان سه دوره از عمرش آنرا ساخته است. شخصیت زهیر، چندان معما نیست، و خودش هم طرفداری معما سازی شخصیت خودنیست؛ بلکه شخصیت زهیر، هم مانند زبانش صریح و گویاست. یکی از نمود های شخصیت زهیر، قاطعیت و جدیت است و برخلاف رهبرش(خلیلی) انسان غیر قابل ملاحظه است. واین را در دوران قومندانی خود ثابت نموده و در دوران مبارزات انتخاباتی، به نمایش گذاشت که یکی از بی پرده ترین و رادیکال ترین سخنگوی تیم تحول وتداوم بود که از موضع تیم اش صریح و بدون دلواپسی دفاع کرده است و می کند. اگر قدرت اجرایی بدست زهیر بیفتد، بدون کدام ملاحظه سیاسی، بر علیه بی عدالتی مبارزه خواهد کرد. زهیر، بامیان را خوب می شناسد، چون در بامیان تجربه قومندانی خود را کرده و در دوران عمر سیاسی خود، بی عدالتی های که در بامیان اتفاق افتاده، خوب بیاد دارد. یکی از این بی عدالتی ها همان،‌ قتل شکیلا و رسیدگی نکردن به دوسیه آن است. پس شخصیت زهیر، یکی از موانع سر راه زهیر است.
دو- وکلا بامیان، موانع دیگری است. اتحاد وکلا بامیان، سابقه در گذشته ای دوران وکالت آنها ندارد. یعنی شما شاهید نیستید که این وکلا برای منافع مردم بامیان، دست به چنین اتحاد در دوران وکالت خود زده باشند. در این اتحاد، هر کدام خواست خود را دارد و منافع شخصی خود را از ادرس این اتحاد طلب دارد:
یک. اکبری، گرچند از گذشته دور، علم مخالفت را با منافع هزاره ها بلند نموده و با بابه مزاری بر سری رهبریت رقابت کرده و ناکام میدان شد. وی بعد از آن تاریخ، چندان خوشش از مزاری و حزب او نمی آمد. به همین جهت بیشتر در رکاب تاجیک ها شمشیر می زد. یکی از عمل کردهای ننگین اکبری در دروان مزاری که مصداق برای این مداعیم است، رفتن اکبری در ارگ نزد برهاندین ربانی بعد از قضیه افشار بود. مردم هزاره که در ماتم افشار گرفتار بود،‌ اکبری مهمان یاردیرینه اش ربانی در ارگ بود. اما بعد از مزاری، اکبری، بصورت علنی نمی تواند موضع ضد هزاره ها بگیرد؛ اما بصورت غیر مستقیم، شنیده می شود که به ساز دیگران می رقصند ومخالفت فعلی اش یکی از همان رقص های است. مخالفت اکبری با زهیر، ریشه هم در گذشته دارد و هم با شخصیت زهیر. اکبری می داند که زهیر کیست و چه تاثیر روی نفوذ وی در بامیان دارد. اکبری با والی های پشین، قبلا توافق می نمودند که چطور بامیان اداره کند و به کجا کار شود و نشود؟ اما زهیر خودش فکر دارد، و برای اداره و خدمت به بامیان از اکبری هدایت نمی گیرد. یکی از نگران اکبری،‌ انتخابات پارلمانی سال آینده است. اکبری خوب درک کرده است که وجود زهیر، ناکامی اش فصیدی بالا درد. و زهیری بی ملاحظه، می تواند خطر جدی برای او در بامیان باشد. فعلان، نه بخاطر بامیان، بلکه بخاطر تداوم قدرتش، چانه زنی می کند. دو- بهشتی، نگرانی اش از رسیدگی به قضیه شکیلا است. رسیدگی به قضیه شکیلا، نه تنها به محاکمه کشاندن برارش است؛ بلکه پایان دروان سلطه ای آنها بالای مردم بنام دین خواهد بود. بهشتی ها،‌ از دوران قدیم نان دین را خورده و کوچکترین خدمت را به مردم نکرده است. وفعلن از ادرس هزاره ها به چوکی وکالت تکیه زده و از منافع بادارنش که معلوم است کیست، دفاع می کند، نه از منافع مردم. سوم – نگران شهیدانی خنده آور و ترحم بر انگیز است: شهیدانی، خوب می داند که در انتخابات آینده ناکامی اش حتمی است، نه بنام دین می تواند رای جمع کند و نه با قدرت تفنک و نه برای مردم خدمت کرده است. وی از خلیلی و زهیر چوکی می خواهد. می گوید‌ وی در تلاش قومندانی ولایت دایکندی برای خود است. براساس تقسیمات خلیلی و محقق، قومندانی دایکندی از خلیلی و قومندانی بامیان از محقق است. شهیدانی چشم به همان چوکی دوخته است. چهارم- ایلخانی، می خواهد از فرصت برای تداوم قدرت خانواده گی اش استفاده نموده و برادرش یا باقی بماند و یا بجای دیگر تعین شود.

سه- تیم اصلاحات و همگرایی موانع سوم است. این تیم، بخاطر که زهیر سخنگوی تیم رقیبش بود و بی پرده دفاع می کرد، و گاهن تمسخر هم می کرد، خاطره ی خوش ندارد. از طرف دیگر، عبدالله کینه دروان قومندانی زهیر در بامیان به خصوص در سیغان و... هم دارد. شنیده می شود که تاجیک ها و سید های بامیان، یک اتحادیه تشکیل داده که و مخالفت خود را با آمدن زهیر به حیث والی در بامیان به گوش عبدالله رسانده است. ظاهرا معلوم می شود که محقق مخالفت ندارد، اما این به دلیل توافق خلیلی و محقق بر سر دو ولایت است. براساس این توافق، محقق بصورت جدی نمی تواند مخالفت کند. ولی مخالفت فعلی با زهیر، محقق را هم خوشحال کرده است ودلیلش هم در خاطره های دوران مبارزات انتخاباتی است و هم بخاطر رقابت های منطقه ای و ولایتی. زهیر از جای است که اگر والی شود، می تواند تهدید جدی در آینده برای محقق در شمال باشد.
با وجود این موانع، نمی دانمی رهبر کاروان پیروز چه می کند؟ آیا شانه خالی می کند‌ و خواست مخالفان زهیر را قبول می کند یا زهیر را تغییر می دهد؟ آیا زهیر والی می شود یا رهبر خردمندانه کسی دیگر را تعین می کند؟ اما سخن من این است:
یک- اگر زهیر به حیث والی در بامیان تعین نشود، معنی اش شکست خلیلی در مقابل اکبری است. شکست خلیلی به معنی ناکامی کاروان پیروز است و قدرت دادن به اکبری و سیاست های کثیف وی. باید درنظر داشت که همگی برداشت خواهد کرد که خلیلی در بامیان از قدرت کمتر بر خورد دار است و منتظیر عملکردها بعدی اکبر باشید. دو- نرفتن زهیر به معنی تداوام بخشیدن قدرت بهشتی ها خواهد بود. کساینکه از نان دین را می خورد و شکیلا ها را به قتل می رساند. سه- نرفتن زهیر، به معنی خورد کردن زهیر توسط رقیبان و بخصوص تیم اصلاحات و همگرایی است. خوردن کردن زهیر، خوردن شخصیت فرزند هزاره ایست که نقطه ای ضعفش قاطعیت و بی ملاحظه گی در تطبیق عدالت است. در آخر سخن خود را با سخن «هرمز» به پایان می بخشم:«بگذارید هرفشاری میخواهند برما وارد کنند اگر لیاقت نشان دادن عکس العمل شدید تریی راداریم این تطبیقات برنفع ماست».

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس