گیزاب سرزمین فراموش شده!
سیمای فقر و غربت در چهره ی مردمان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به تاریخ 18 اپریل سال 2008 میلادی با یکی دیگر از همکارانم راه ولسوالی گیزاب را درپیش گرفتیم، ولسوالی گیزاب که زمانی از مربوطات ولایت ارزگان بوده و بعد از تشکیل دایکندی به عنوان ولایت، مدت دو سال تحت اداره این ولایت قرار گرفت، اما در حال حاضر این ولسوالی معلق و بی سر نوشت می باشد. چار دیواری این ولسوالی وساحات محدود دیگر که تقریباً بیست فیصد را احتوا میکند در اختیار نیروهای مخالف دولت افغانستان قرار دارد و باقی هشتاد در صد آن از دولت فعلی حمایت مینمایند و مکاتب نیزدرین مناطق که از امنیت کامل برخوردار است فعال و باز می باشد.
ساعت 8 قبل ازظهر روز جمعه ازشهرکابل درمسیر میدان شهر حرکت نمودیم با وجود اینکه مناطق دره میدان خصوصآً ساحه جلریز برای اکثریت مردم زنگ خطر است زیرا طالبان و نیروهای وابسته به گلبدین حکمتیارمسلط و مسلح هستندو هر عابریکه آن مسیررا طی میکند هردقیقه منتظر آن است که گروپهای مسلح در مقابل وسایط شان قرار بگیرد، با نگرانی و دلهره این مسیر را پیموده به سیاه خاک که محل امن است رسیدیم. با همراهان غذای ظهررا در سیاه خاک صرف نموده به راه خویش ادامه دادیم، دره های پرپیچ وخم ، قله های بلند کوه ها، از میان قریه های غربت ومشاهده مردمان بی بضاعت که سیمای شان تصویر فقرو محرومیت را داشت و ازچهره های شان همه چیز هویدا بود، مسیر خویش را طی می کردیم و تنها چیزی که انسان را در آن وادی آزار نمی داد امنیت بود، زیرا تنها مسیری را الی نیلی مرکز ولایت دایکندی میتوان یافت که مشکل امنیتی وجود ندارد و هرمسافر و عابر میتواند روز و شب به مسافرت خویش به سوی مقصد ادامه دهند وهیچ تشویش ونگرانی در مناطق بهسود، پنجاب، ورس و دایکندی وجود ندارد تا اینکه ساعت 11 شب به منطقه زر سنگ ولسوالی پنجاب ولایت بامیان رسیدیم ، شب را در هوتل محلی منطقه که مردم شریف و مهمان نواز بودند سپری نموده وصبح زود راهی نیلی مرکز ولایت دایکندی شدیم.
با وجود اینکه قسمت بیشتر از راه ها در اثر ریزش باران های موسمی و سرازیر شدن سیلاب های مدهش تخریب گردیده بود، موتر های حامل مسافران هر بار و هرلحظه در کنار صخره ها ورود خانه ها و یا هم درمیان گل ولای گیر میکردند که با همکاری مسافرین و مردم محل موانع برداشته می شد و دوباره وسایط مسافر بری براه خویش ادامه می داد.
چنانچه قبلاً هم تذکر دادم تنها چیزی که انسان را رنج می داد ، چهره های معصومانه اطفال و مردمان محروم آن مناطق است که فقط رنج، محرومیت ومظلومیت را می توان تماشا کرد ونظاره گر بود، همه مردم از بیکاری، فقر، عدم توجه دولت و جامعه جهانی شاکی بودند.
براستی هم مردم کاملاً فراموش شده اند بعد از دو روز و یک شب سفر بالآخره شب دوم به بازار نیلی که شبیه یک قریه یا ده است و چهره بازار خیلی قدیمی بود رسیدیم. دکـــــــــان ها مملو از اجناس چینی، پاکستانی و ایرانی بنظر میرسید و همچنان هوتل های که از نظر بهداشتی هیچ توجه صورت نمیگیرد از مسافرین استقبال مینمایند، ادارات دولتی از هم دیگر فاصله های زیاد دارد و بیشتر شان در میان منازل رهایشی که بکرایه های گزاف به اجاره گرفته شده قرار داشته و مصروف کارات شان می باشند. شهروندان دایکندی از ناکار آیی دولت و سرگردانی ها شکوه داشتند با تعداد زیادی از مردم که در پیش روی محکمه شهری و سارنوالی و نیز معارف حضور داشتند وارد گفت و شنود شدیم و از مسؤلین امور شکایت ها میکردند، روزها و ماه ها را بخاطر یک قضیه اندک باید در نیلی سپری کنند و با مصارف هنگفت که اکثریت مردم توانایی پرداخت آنرا ندارند مواجه هستند.
بهر صورت بعد از سپری دو روز در نیلی راهی قریه شیران ولسوالی گیزاب شدیم، ولسوالی گیزاب ازمربوطات ولایت ارزگان بود که بعد از ایجاد دایکندی به عنوان ولایت، ولسوالی گیزاب نیز به دایکندی ملحق گردید که مدت دو سال همه امورات این ولسوالی از طریق همین ولایت اجرأ میگردید که بعد از آن بعضی از شهروندان ولسوالی گیزاب به علت هر دلیل که نزد خود شان بود عرایض را ترتیب و به مقامات ذیصلاح به خاطر دوباره ملحق شدن ولسوالی گیزاب به ولایت ارزگان تسلیم نمودند که متاسفانه این ولسوالی در اثر بی کفایتی مسولین دولتی بدست طالبان می افتد و ریئس دولت حکم مؤقت را برای تأمین امنیت ولسوالی گیزاب به والی ارزگان می سپارد وموضوعات اداری آن ولسوالی را به ولایت دایکندی مربوط می سازد، اما درین رابطه عده ای زیادی ازنماینده های مردم جهت شکایت نزد ریئس دولت حضور یافتند تا اداراه این ولسوالی که مشرف به دایکندی است از طریق همین ولایت یعنی دایکندی اجرا گردد و نیز به نسبت کثرت نفوس به دو ولسوالی تقسیم گردد از طرف ریئس دولت به مردم قول داده شده بوده که این موضوع را به والی دایکندی هدایت داده تا در مورد اقدام نماید، اما تا حال درین مورد کدام اقدام عملی صورت نگرفته. بناً مردم در یک حالت سردرگمی به سر می برند هرگاه به دایکندی جهت حل مشکلات شان مراجعه میکنند جواب می شنوند که مربوط ارزگان هستند اما زمانیکه به ارزگان مراجعه میکنندهمان جواب را می شنوند که در دایکندی شنیده بودند یعنی گیزاب مربوط دایکندی است.
درحال حاضر معاش معلمین ولسوالی گیزاب از طریق ولایت ارزگان بعد ازسپری روزها و حتی ماه ها سرگردانی سرمعلمین مکاتب بعد از پرداخت رشوه اجرأ میگردد اما سایرامورات مانند اخذ تذکره، موضوعات حج ، مسایل حقوقی و غیره از طریق نیلی مرکزدایکندی اجرا میگردد که خود به سرگردانی و نگرانی مردم روز بروز افزوده میگردد، اما باید ذکر نمود که ولسوالی گیزاب نزدیک به دایکندی است و 99 فیصد مردم طرفدار آن است که اداره ولسوالی گیزاب مربوط ولایت دایکندی شود. امید است که در مورد با در نظر داشت خواست اکثریت قاطع مردم ولسوالی گیزاب توجه مبذول داشته تا مردمان آن سرزمین از سرگردانی نجات یابند و حکم الحاق گیزاب را به ولایت دایکندی صادر فرمایند .
قابل یاد آوری است که فقط مرکز گیزاب یعنی چاونی بدست طالبان است گرچه ساحات پشتون نشین گیزاب نیز ظاهراً تحت تصرف طالبان است اما بیشتر ساکنین آن ساحات از موجودیت طالبان در مناطق شان اظهار رضایت نمی نمایند وحتی درین اواخر یکی از قوماندانان عالی رتبه طالبان را در منطقه مرکز گیزاب دستگیر ومورد لت و کوب قرار میدهند که این خود انزجار و تنفر مردم را نسبت به طالبان نشان می دهد. ساحات هزاره نشین گیزاب تعداد 22 باب مکتب فعال است که 15 باب مکتب آن در وزارت معارف رسماً ثبت میباشند که شاگردان دختر و پسر توسط استادان زن و مرد مصروف تحصیل هستند، امنیت کاملاً درین ساحات اطمینان بخش بوده که هیچ نیروی مخالف توان تخریب و برهم زدن امنیت مکتب و مردم ، معلم وداکترودولت را ندارند و همگی خواهان فعالیت های مؤسسات در مناطق شان میباشند ونیز اظهار میدارند که امنیت منطقه شان را خود تأمین مینمایند و چنانچه در هرقریه یک شورای محلی به خاطر حل معضلات و منازعات از طرف مردم ایجادگردیده که متشکل از روحانیون، متنفذین ومنورین میباشند. که تمام مردم از آنها و از فیصله های آنها حمایت می نمایند. گیزاب ولسوالی دور افتاده است که در انزوا محرومیت به سر می برد. گیزاب در همسایگی دایکندی، کجران ، باغران، شهرستان، چوره میباشد.قریه های بزرگ گیزاب عبارت است از چاونی، خلج ، بیری، قوخور، سرتگاب، برمنی، لوره شیو، تکاب دار، سهور، وگیر ، تمزان ، شیران، پاتو، محمد خواجه، ونوک، سرتاله میباشد که در حدود 120000 نفر نفوس دارد (البته از قول مردم) ممکن بیشتر از ارقام متذکره باشد. این مردم از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تعلیمی، صحی، محروم بوده که ذیلاً شرح داده می شود.
• قدرت سیاسی در چارچوب دیوار ساختمان ولسوالی گیزاب بدست مخالفین دولت است ساحات چونی و اطراف آن به شکل مستقیم و غیر مستقیم تحت تصرف وکنترول طالبان مخالف می باشد. طالبان قسماً در مناطق تمزان، پاتو، برمنی ، محمد خواجه و خلج مسلط بوده و بعضاً گروه های نظامی شان تردد می نمایند اما به طور دایم در مناطق ذکرشده حضور ندارند. در ساحات که مردم هزاره زیست می نمایند اصلاً پایگاه افراد مسلح بنام القاعده و طالب وجود ندارد، اکثریت قاطع مردم گیزاب کاملاً از جانب دولت حمایت می نمایندو با برادران پشتون نیز روابط نیک دارند روی این ملحوظ طالبان نیز بر روابط حسنه دو قوم که سالها در کنار هم با اخوت وبرادری زندگی نموده اند ارج میگذارند. آنعده از مردم هزاره ولسوالی گیزاب که در مسیر راه های ترین کوت، کندهار ونیلی تردد می نمایند به جرم هزاره بودن از گزند مصؤن نبوده که بعضاً آسیب های را نیز متحمل شده اند. اما بدبختانه دولت تا حال برای واپس گیری ولسوالی گیزاب کدام اقدام عملی انجام نداده است تا جایئکه مردمان محلی اظهار نظر می نمودندکه دولت قصداً نمی خواهد ولسوالی گیزاب را از تصرف عده ای قلیلی از طالب نما ها بیرون بیاورد به دلیل اینکه حلقات فعلاً در دولت وجود دارد که منافع شخصی شان با تامین امنیت در گیزاب از بین می رود زیرا آنان می توانند به نام تداوم پروسه آشتی ملی و به نام اینکه طالبان از طریق مذاکره باید مشکلات شان را حل نمایند درآمد خوبی را نصیب میگردند هرگاه با قوه قهریه ولسوالی گیزاب تحت تصرف دولت قرار بگیرد منبع درآمد آقایان از میان برداشته خواهد شد که این روند به نفع آنان نبوده و هیچ گاه هم درراستای امنیت ولسوالی گام نخواهند برداشت.
• مردم ولسوالی گیزاب بیشتر شان مصروف دهقانی و کشاورزی می باشند و همچنان عده ای قلیلی نیز به دامداری اشتغال دارند که به هیچ وجه معیشیت مردم را تأمین کرده نمیتواند، اقتصاد مردم وابسته به بستگانشان که در ایران و سایر کشور به سر میبرند،میباشد، زراعت و سایر فعالیت های کشاورزی به هیچ وجه در رشد اقتصاد مردم کمک کرده نمی تواند زیرا درین دو سال بیشتر مزارع شان توسط سرازیر شدن سیلاب ها و سردی هوا تخریب و ازبین رفته است وبیشتر مردم یعنی 90 فیصد زیر خط فقر قرار دارد، بعضی مناطق مانند ساحه بزرگ قوخور که دارای میوه جات زیاد است و می توانند اقتصاد خویش را از این طریق رشد بدهند نسبت نبود سرک، عدم امکانات حمل ونقل، محصولات شان در منطقه باقی مانده و فاسد میگردد که این خود ضربه بزرگ اقتصادی است.
ساحات شیران و بیری به نسبت مسدود بودن راه ها، مواد اولیه در بازار های این مناطق با قیمت های سرسام آور برای مردم عرضه میگردد که بیشتر مردم توان خرید آن را ندارند ودر بعضی مناطق مردم بدون همکاری دولت مؤسسات مبادرت به احداث سرک نموده اند تا راه را برایشان باز نماید اما در جریان شش سال گذشته درین مناطق دور دست هیچ مؤسسه و نهاد دولتی و غیر دولتی سرنزده و از همه کمک ها و حقوق محروم بوده اند. روی این ملحوظ تعداد از مردمان این مناطق جاهای اصلی و بومی خویش را ترک نموده و به سایر ولایات کشور مسکن گزین گردیده اند.
در ولسوالی گیزاب مردم هزاره و پشتون درکنارهم زندگی دارندکه 65 درصد مردم هزاره 35 فیصد را پشتون ها تشکیل میدهند، مردم هزاره در مناطق وگیر، سرتمزان، قوخور، سرتگاب، رباط، بیری، سهور، تکاب دار، لوره شیو، خلج، شیران، مینه دشت مرکز گیزاب زندگی دارند. پشتون ها در چاونی (اطراف مرکز گیزاب)، محمد خواجه، تمزان، پاتو، برمنی، گال پخل زندگی می نمایند و مردم این ولسوالی به لسان های دری و پشتو تکلم نموده و تقریباًً بیش از یک صدو بیست هزار نفوس در ولسوالی گیزاب زندگی دارند که نظر به اظهار ساکنین محل شاید بیش از رقم ذکر شده باشد. د رمناطق هزاره نشین ولسوالی گیزاب مکاتب دخترانه و پسرانه فعال است و زنان نیز اجازه دارند که در مکاتب و سایر بخشهای اجتماعی سهم داشته باشند، به عنوان معلم، مبلغ صحی و حقوقی وغیره ایفای وظیفه نمایند، مردم آن ولسوالی مردم مهمان نواز و صلح دوست هستند و کدام مشکل امنیتی در آن ساحه وجود ندارد.
• ولسوالی گیزاب را مجامع جامعه مدنی و فرهنگی کاملاً فراموش کرده اند وفعالیت های فرهنگی بسیار اندک بوده نظر به کثرت نفوس مردم از مزایای فرهنگی خوبی برخوردار نمی باشندو حتی در مجامع فرهنگی شاید اسم ولسوالی گیزاب نیز حذف شده باشد، متأسفانه تحلیل و تفسیر درست از ولسوالی گیزاب صورت نگرفته واز اینکه چار دیواری ولسوالی بدست نیرو های مخالف دولت است از نظر تمامی ادارات ذیربط نیز دور مانده است، اما مردم سخت علاقمند به امورات فرهنگی است که بعضی شعار ها در دیوارهای مناطق مسکونی گیزاب معرف هویت فرهنگی آنها است.
• در ولسوالی گیزاب 22 باب مکتب در مناطق هزاره نشین فعال است که 5 باب برای پسران فعال است و 5 باب برای دختران وباقی مکاتب به نسبت عدم امکانات به شکل مختلط تشکیل گردیده توسط معلمین مجرب تدریس میگردند، مکاتب متذکره که تعمیر ندارد و صنوف درسی را درکنار رود خانه ها، زیر سایه درختان و در دکان ها و خرابه ها دایر می نمایند و خود مردم به شکل داوطلبانه برای معلمین معاش ماهوار پرداخت می نمایند ونیز طبق معیار وزارت معارف نصاب درسی را به پیش میبرند و معاش ناچیز دولتی را نیز نصیب میگردند که بسیار ناچیز و اندک است و فعلاً در حدود بيش از 5000 شاگرد درین مکاتب مصروف آموزش و پرورش می باشند وبیشتر مصارفات این مکاتب را خود مردم به عهده دارند از طرف ریاست های معارف چندان توجه صورت نگرفته وبیشتر شاگردان خود شان در تهیه کتاب، قرطاسیه وغیره امکانات درسی تلاش میکنند. اطفال معصوم روی خاک و ریگزار ها زیر آفتاب سوزان، بارانهای موسمی شمال و خاک باد در کلاس های درس حضورمی یابند و هرمکتب شورای حمایت از مکتب را تشکیل داده که شامل استادان، والدین شاگردان، روحانیون ومتنفذین میباشند تا تمام مشکلات شان از طرف شورای مردمی حل شده و موردحمایت قرار بگیرد ، اما معاشات معلمین از طریق ولایت ارزگان اجرا میگردد که مراحل بسیار پیچیده را طی مینماید، زمانیکه سرمعلمین مکاتب ولسوالی گیزاب برای اخذ معاشات معلمین به ترین کوت می روند باید خطرات نا امنی در مسیر راه ها و مرکز ولایت سپری کردن هفته ها در هوتل های غیر صحی مرکز طبی مراحل پیچیده اسناد معاشات،پرداخت شیرینی وچای پولی برای مامورین ادارات و بعد با تقبل همان خطرات نا امنی در بر گشت متحمل شده تا خود را به مناطق شان رسانده و معاشات معلمین را پرداخت نمایند.
• نشرات و رسانه ها در ولسوالی گیزاب هیچ نام ونشان ندارد. مردم آن ساحه کاملاً فراموش شده اند و هیچ یکی از دست اندکاران رسانه ها و نشرات به آن ساحه خود را زحمت نداده تا رنج ومشکلات مردم را از نزدیک مشاهده نموده و از طریق رسانه های جمعی به سمع دولت مردان برساند تا از فقر و محرومیت مردمان این مناطق آگاه شوند. در حالیکه هر شخص حق دارد که دسترسی به تمام امکانات رفاهی داشته باشند.
ساحات هزاره نشین و لسوالی گیزاب از امنیت کامل برخوردار است هیچ مشکل در ساحات هزاره نشین از نظر امنیتی وجود ندارد، در هر قریه شواری محلی ایجاد شده که تمام مشکلات مردم را با کمال صداقت و بی طرفی حل و فصل می نمایند.و در تمام ساحات هزاره نشین مسافرین شب وروز میتوانند رفت وآمد نمایند وکوچکترین خطر متوجه کسی نمیباشد که خداوند بزرگ امنیت آن مناطق و سایر مناطق امن را همیشه ثابت و مستحکم نگهدارد.
• درولسوالی گیزاب علی الخصوص در مناطق هزاره نشین حتی یک پسته صحی ویا کلنیک وجود ندارد، ادویه جات توسط دکانداران به شکل غیر مسلکی و بدون تشخیص فروخته میشود ومردم مریض های شان را توسط تابوت از مناطق خویش الی بازار نیلی مرکز دایکندی انتقال میدهند وتعداد زیاد از افراد مریض در مسیر راه ها جان خود را از دست میدهند، زنان بار دار نیز نسبت نبود دایه و قابله دچار مشکل هستند و بخاطر عدم راه های مواصلاتی عده ی از زنان در مسیر راه ها جان میدهند که دولت ووزارت صحت عامه دربرابر مردم مسؤل می باشند، حتی واکسین ها نیز به وقت زمانش برای مادران و اطفال شان تطبیق نمی گردد ودلالان نیز دواهای که از مؤسسات بدست میآورند با قیمت های گزاف برای مردم فقیر بنام دوا های خارجی به فروش می رسانند که این خود خیانت دیگری است .
• راه های مواصلاتی جهت وصل شدن با سایر مراکز مانند گیزاب و نیلی توسط خود مردم به شکل غیر فنی کار میشود و تقاضاهای مردم نیز کاملاً نادیده گرفته میشودو مردم ناگذیر است به اقدام عملی دست بزنند که راهی را برایشان بازکنند تا افراد مریض وعلیل خویش را به کدام درمانگاه و یا کلنیک صحی برساند و همچنان مواد اولیه را به قیمت ارزان وارد بازار های محلی نموده و بدسترس شان قرار بدهد تا بیشتر ازین مردم صدمه اقتصادی را متحمل نگردند.
• فعالیت های جامعه مدنی اصلاً به چشم نمیخورد وتعلیمات حقوقی نیز از طرف مجامع حقوق بشری اصلاً وجود ندارد و بیشتر مردم حتی با معنی ومفهوم کلمه حق مشکل دارند و کسی نیست که بصورت درست برای آنها موضوعات حقوقی و مسایل روز را به شکل درست و با زبان ساده در میان بگذارد.
نگاهی به ولسوالی دور افتاده خاص ارزگان
شنبه 16 اوت 2008, بوسيله ى محسن ایوبی
چرا بدخشان دانشگاه ندارد؟
در کشوری که 12 پاس وزیر، رییس و والی ست
شنبه 23 اوت 2008, بوسيله ى shahin
اين کشور وزير معارف ندارد!
يک مکتب ابتدایی در منطقه کشم ولايت بدخشان
پنج شنبه 31 ژوئيه 2008
آدمکشان بازگشتند، اين بار جدی تر از پيش!
د خلکو قاتلان (طالبان) د ډیر جدی په ټوګه بیرته راغل
شنبه 17 مه 2008
منبع : نیوزویک :تاريخ نشر: دوازده جولای 2007
والی کاپیسا: "افغانستان رهبر ندارد"
برگردان دری :میرویس جلالزی
دو شنبه 16 ژوئيه 2007
در ولایت سمنگان ولسوالی رویی دوآب چی می گذرد!
سه شنبه 26 اوت 2008, بوسيله ى احمدی
ادامه کشتار و کوچ اجباری در بهسود!
مقامات بلندپایه همچنان از جنایات حمایت می کنند!
شنبه 2 اوت 2008
پيامها
23 سپتامبر 2008, 06:56, توسط هلمندی
برای دولتمردانیکه نه گوش شنوا دارند و نه احساسات انسانی، شکایت کردن بی فائده است.
واژه های از قبیل؛آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و تروریست همه شعارهایست که فقط یک عده انسانهای زورگو و قدرت طلب از آن برای رسیدن به اهداف سیاسی خود سوء استفاده کرده و خاک را به چشمان مردم بی چارهء دنیا میمالند، مردم را وادار به دشمنی با هم دیگر میکنند تا خود بتوانند از ماجرا نفع ببرند.
تمام این بی توجهی ها ریشه در افکار قوم گرایانه و سنتیی دولت مردان افغانستان دارد. حتا نمی شود به این گونه افراد کلمهء قوم گرا را نسبت داد چون اینها به قوم و تبار خود هم چندان خدمتی را روا نداشته اند. از آغاز تاریخ افغانستان بنام یک کشور، زمامدارن از قوم پشتون بوده اند و تمام شاهرگهای اقتصادی و امکانات در دست رهبرهای پشتون تبار بوده است. چرا پشتونها کوچکترین پیشرفت در عرصه فرهنگی، آبادی، صنعت و تمدن نکرده است. اگر رهبرهای پشتون تبار در طول تاریخ این سرزمین خواهان خدمت به همتباران خود می بودند افغانستان به این بحرانها دچار نمیشد. حد اقل برای ارتقاء سطح فکریی پشتونها کار میکردند، امروز ما شاهد این انتحارگر ها نبودیم، شاهد اینگونه خوارگی و پیروی از پاکستانیها و اعراب نبودیم.امروز حد اقل شهرهای پشتون نشین آباد و صنعتی بود که بقیه اقلیتها میرفتند در این شهرها کار و تحصیل میکردند.
امروز هم هیچ فرقی با 150 سال پیش ندارد، ظاهرا خیلی بدتر هم هست چون درآنوقت حد اقل چند شهر بزرگ برق داشت ولی حالا هیچ یکی از شهرها بطور 24 ساعته برق نداره و.. و.. و.. هزاران مثال دیگر.
امروز هم آمریکا به عنوان قدرت جهانی با پشتیبانی چند متحد دیگر خود بنام جامعهء جهانی با استفاده از شعارهای دموکراسی و آزادی بر حریم دیگران حمله میکنند. این در حقیقت همان جهانگیری ها سابق است مانند هیتلر، شوروی، و چنگیز خان اما با تاکتیک های جدید. منظور از امریکا نه جنگ با تروریست است و نه آزادیی مردم افغانستان از چنگال بنیادگراها و طالبان و تحکیم دموکراسی بلکه فقط برای گسترش محوطه کنترولی خودش در مقابل ابرقدرتهای دیگر مانند چین، روسیه و هند است.
وضعیت بحرانی، تحکیم سیستم مافیایی و بی عدالتی در افغانستان در حقیقت به نفع آمریکا و غرب برای استحکام ریشه سیاسیی شان در افغانستان است.
اگر امروز عدالت، وحدت، آبادی و امنیت در افغانستان بوجود بیاید، دوام وجود امریکا و متحدینش در افغانستان با خطر مواجه خواهد شد. امروز دولتی که در افغانستان حاکم است متشکل ار افراد بی سواد، بی تجربه در امور دولتداری،ملا و مولوی، افراد متعصب قومگرا و منطقه گرا، و کسانیکه نه علوم سیاسی را خوانده اند و در امور سیاسی تجربه کاری دارند، هرکس که وزیر میشه تمام قوم و اقارب خودرا در پست های دولتی میگمارد بدون اینکه این افراد تحصیلات عالی داشته باشند. و غرب هم در حقیقت همین سیستم را در افغانستان می خواهد. امروز همهء داخلی و خارجیها میدانند که مناطق مرکزی یکی از امن ترین جاها در افغانستان تروریست پرور میباشد. در همن هفت ما شاهد یک مورد انتحار هم در این مناطق نبودیم.
و مردم این مناطق همواره با علاقه بیش از حد به تحصیل و ترقی فکری و آبادی با دولت مرکزی همکاریهای گسترده داشته اند. آقای Porry Steawart یک تحلیلگر امور سیاسی در یکی از دانشگاه های آمریکا می نویسد. غرب با سرمایه گذاری کردن در مناطق طالبانی سخت در اشتباهند آقای استوارت به مناطق مرکزیی افغانستان به عنوان یکی از امن ترین جاها برای سرمایه گذاری اشاره میکند.
اما کی باشد که این صداهارا بشنود.
بیایند مناطقی مرکزی را بازسازی کنند، بیبینند که مردم این دیار چه قدر به آبادی علاقه دارند و چطور با دل و جان از این آباده ها نگهداری خواهند کرد. این شاید بتواند اندیشه ء طالبان خرابکار را عوض کند و آنها هم متوجه شوند که آبادی ستیزی در حقیقت خودستیزی است.
23 سپتامبر 2008, 07:02, توسط هلمندی
برای دولتمردانیکه نه گوش شنوا دارند و نه احساسات انسانی، شکایت کردن بی فائده است.
واژه های از قبیل؛آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و تروریست همه شعارهایست که فقط یک عده انسانهای زورگو و قدرت طلب از آن برای رسیدن به اهداف سیاسی خود سوء استفاده کرده و خاک را به چشمان مردم بی چارهء دنیا میمالند، مردم را وادار به دشمنی با هم دیگر میکنند تا خود بتوانند از ماجرا نفع ببرند.
تمام این بی توجهی ها ریشه در افکار قوم گرایانه و سنتیی دولت مردان افغانستان دارد. حتا نمی شود به این گونه افراد کلمهء قوم گرا را نسبت داد چون اینها به قوم و تبار خود هم چندان خدمتی را روا نداشته اند. از آغاز تاریخ افغانستان بنام یک کشور، زمامدارن از قوم پشتون بوده اند و تمام شاهرگهای اقتصادی و امکانات در دست رهبرهای پشتون تبار بوده است. چرا پشتونها کوچکترین پیشرفت در عرصه فرهنگی، آبادی، صنعت و تمدن نکرده است. اگر رهبرهای پشتون تبار در طول تاریخ این سرزمین خواهان خدمت به همتباران خود می بودند افغانستان به این بحرانها دچار نمیشد. حد اقل برای ارتقاء سطح فکریی پشتونها کار میکردند، امروز ما شاهد این انتحارگر ها نبودیم، شاهد اینگونه خوارگی و پیروی از پاکستانیها و اعراب نبودیم.امروز حد اقل شهرهای پشتون نشین آباد و صنعتی بود که بقیه اقلیتها میرفتند در این شهرها کار و تحصیل میکردند.
امروز هم هیچ فرقی با 150 سال پیش ندارد، ظاهرا خیلی بدتر هم هست چون درآنوقت حد اقل چند شهر بزرگ برق داشت ولی حالا هیچ یکی از شهرها بطور 24 ساعته برق نداره و.. و.. و.. هزاران مثال دیگر.
امروز هم آمریکا به عنوان قدرت جهانی با پشتیبانی چند متحد دیگر خود بنام جامعهء جهانی با استفاده از شعارهای دموکراسی و آزادی بر حریم دیگران حمله میکنند. این در حقیقت همان جهانگیری ها سابق است مانند هیتلر، شوروی، و چنگیز خان اما با تاکتیک های جدید. منظور از امریکا نه جنگ با تروریست است و نه آزادیی مردم افغانستان از چنگال بنیادگراها و طالبان و تحکیم دموکراسی بلکه فقط برای گسترش محوطه کنترولی خودش در مقابل ابرقدرتهای دیگر مانند چین، روسیه و هند است.
وضعیت بحرانی، تحکیم سیستم مافیایی و بی عدالتی در افغانستان در حقیقت به نفع آمریکا و غرب برای استحکام ریشه سیاسیی شان در افغانستان است.
اگر امروز عدالت، وحدت، آبادی و امنیت در افغانستان بوجود بیاید، دوام وجود امریکا و متحدینش در افغانستان با خطر مواجه خواهد شد. امروز دولتی که در افغانستان حاکم است متشکل ار افراد بی سواد، بی تجربه در امور دولتداری،ملا و مولوی، افراد متعصب قومگرا و منطقه گرا، و کسانیکه نه علوم سیاسی را خوانده اند و در امور سیاسی تجربه کاری دارند، هرکس که وزیر میشه تمام قوم و اقارب خودرا در پست های دولتی میگمارد بدون اینکه این افراد تحصیلات عالی داشته باشند. و غرب هم در حقیقت همین سیستم را در افغانستان می خواهد. امروز همهء داخلی و خارجیها میدانند که مناطق مرکزی یکی از امن ترین جاها در افغانستان تروریست پرور میباشد. در همن هفت ما شاهد یک مورد انتحار هم در این مناطق نبودیم.
و مردم این مناطق همواره با علاقه بیش از حد به تحصیل و ترقی فکری و آبادی با دولت مرکزی همکاریهای گسترده داشته اند. آقای Porry Steawart یک تحلیلگر امور سیاسی در یکی از دانشگاه های آمریکا می نویسد. غرب با سرمایه گذاری کردن در مناطق طالبانی سخت در اشتباهند آقای استوارت به مناطق مرکزیی افغانستان به عنوان یکی از امن ترین جاها برای سرمایه گذاری اشاره میکند.
اما کی باشد که این صداهارا بشنود.
بیایند مناطقی مرکزی را بازسازی کنند، بیبینند که مردم این دیار چه قدر به آبادی علاقه دارند و چطور با دل و جان از این آباده ها نگهداری خواهند کرد. این شاید بتواند اندیشه ء طالبان خرابکار را عوض کند و آنها هم متوجه شوند که آبادی ستیزی در حقیقت خودستیزی است.
23 سپتامبر 2008, 07:05, توسط ramzan ali
slam i think we hazara suffer a lot in the past. until now we are suffering.i have quetion to all of you?can we hazara live in one united afgh.you trusted karzai.wat happen in behsood.it happen again and again.how the regime treated hazara people in the past.it can happen again no doubt.in the name of talib in the name of mojahid etc democracy etc.i think we hazara people have one choice to dream abt one independent hazara home land thnks
10 آپریل 2009, 01:05
چرادولت.به.اتسوالی.گزاب.توجونمیکند
10 آپریل 2009, 18:09, توسط آصف سرپلی
سلام به گیزابیان مه کرزی استوم یانی که ریس جمهور تان شکایت تانه ده کابل پریس خاندوم عکسای قشلاقتانه دیدوم قواره های مردومتانه سیل کدوم یک جوی او کلانه ام دیدوم دیگه ایچ چیزه ندیدوم مه مکتبتانه چه کونوم که ده مه نشان میتین ده مه از کشت و کارتان گپ بزنیین راستیشه بگوین که چه کشت میکونین اگه کوکنار کشت میکونین مه کتیتان استوم اگه نی . نی ده مه میده بچای مریض تانه نشان میتین مه کدام داکتر استوم ای رقم مریضا ده افغانستان ایقه است ایقه است که خدایت بدانه . لوده گکا خوب میفامین که ای ناتوگکای ترسو ده منطقیتان نمیره بیغم از امو کشت کنین حق مه ره جدا کنین خلاص . قشلاقتانه ولسوالی میسازوم ولسوالی ره چه میکنی که عین ولایت میسازومیش خوب میفامین که ولایت ساختن پیش مه او خوردن واری اساندک است . اگه دیگه دفه عکسای کشت اونمو ره نشان ندادین کابل پریسه میگوم که کلگی گپای بی مانایتانه سانسور کنه . ده مه مکتبشانه نشان میتن برین زود باشین که وقتی مه کم است امی وند شما ره ام گریفته بروم ای کرزی ده حقتان دوعا گوی است بامان خدا