ما و جهان؛ جهان و ما
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
وضعیت ریشخندآمیزی که این روزها بیش از گذشته در افغانستان نمود دارد و از نزدیک به یک سال پیش با آغاز تبلیغات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده بود، کشور را مضحکه عام و خاص در جهان کرده است. آن از تقلبهای گسترده دو تیم انتخاباتی که فقط مانده بود خواجه سنایی در غزنه از آن بیخبر باشد. ایجاد بنبست بر سر این تقلب و معامله کردنهای پشت پرده دو آدمک انتخاباتی با دو بار میانجیگری «کدخدا کِری»، حکایت دیگری بود که نشان داد ما نمیتوانیم کاری را مدیریت کنیم و باید مدیریتمان کنند.
اقتصاد به فنا رفته مملکت در این دوره اخیر را که با مدیریت نابسامان دوره کرزی در حال مرگ است، اصلا به حساب نیاوریم، بهتر است؛ چون تمام کشور فلج شده بود تا این دو آدمک سر کشیدن لاشه ریاست جمهوری به نتیجه برسند. ناامنیهای فراوانی که حتا کابل تا اندازهای امن را هم این روزها ناامن کرده است، قصه دیگری است که فقط با مویه و خون جگر باید نوشت.
غنی با درآوردن اداهای مدیریتی و عبدالله با اداهای مد و فیشنی خود به هیچ جا نمیرسند. ذلت و خاکساری سر زده از هیئت ریاست جمهوری هنگام دیدار با مقامهای حکومتی، امنیتی و طالبانی پاکستان در آغاز این راه دشوار نشان میدهد این دوره، بدتر از دوره کرزی خواهد شد.
مثل بیشتر کشورهای جهالتزده جهان سومی، پروندههای فساد اداری و مالی وقتی افشا میشوند که دیگر نتوان پنهان کرد. بعد هم که فاش شوند، با زد و بندهای قضایی و رسانهای تلاش میکنند ملت به حاشیههای آن سرگرم باشند و آخر کار هم چند معاملهگر خردهپا قربانی گردنکلفتانی میشوند که اصل کار این لفت و لیسهای کلان هستند. ماجرای «کابل بانک» مثل آیینه پیش روی ماست که باند فهیم و کرزی در آن دست دارند و غنی برای پیروزی در جنگ قبیلهای با «زی»های کرزی و سنگفروشان فهیم آن را علَم کرد، ولی باز هم دو آدم دستاندرکار دیگر در این فساد محکوم شدند و «زاخیلوال»، یکی از متهمان اصلی این پرونده به مقام مشاور غنی ارتقا یافت. از دیگر مفسدان هم که اصلا نامی به میان نیامد.
«حکومتداری خوب» هم که فقط «شعار»ی پر زرق و برق است که فقط برای دلخوش کردن احمدضیا مسعود برایش کرسی تراشیدند. البته تقسیم وزارتخانههای به اصطلاح کلیدی مثل وزارت خارجه، داخله، دفاع و مالیه میان دو تیم قطعی شده است.
نکتهها:
- وقتی غنی تمام مشاوران و مسئولان درجه یک کاخ ریاست جمهوری را از میان پشتونها برگزیده است، نمیتوان پرسید: آیا از میان نخبگان هزاره، تاجیک و ازبک کسی نبود که حتا به صورت نمادین برای یکی از این مقامها برگزیند؟
- وقتی تا کنون از عبدالرشید دوستم (معاون اول غنی) فقط چند دیدار تشریفاتی دیدهایم و چند روزی برخورداری از حق امضا به جای ریاست جمهوری هنگام سفر غنی به خارج؛ نقش معاون اول ریاست جمهوری واقعا چیست؟
- باز صد رحمت به دوستم که چند روزی حق امضا به جای غنی داشت، ولی بدبختانه که بر خلاف همه قواعد قانون اساسی، همین حق امضا به جای ریاست جمهوری و معاون اول وی که در سفر بودند، به معاون دوم داده نشد. آیا سرور دانش که خود حقوقخوانده است، میداند این رفتار یعنی چه؟
- انتخاب پنج مشاور هزاره برای سرور دانش هم فقط این پرسش را مطرح میکند که آیا هیچ مشاور دیگری از میان تاجیکها، پشتونها و ازبکها شایستگی کسب مقام مشاوره برای معاون دوم ریاست جمهوری را هم نداشتهاند یا اینکه هر کسی در هر مقامی که هست، فقط باید سنگ قوم خود را به سینه بکوبد و بس؟
- عبدالله هم که این روزها خوشپوشترین آدمی است که در افغانستان میبینیم و هر روز با کت و شلوار و کراوات تازهای در گوشه و کنار دیده میشود. گوشه و کنار هم جاهایی نیست که به درد دل مردم برسد، بلکه جاهایی است دور از دسترس مردم. از معاون اول و دوم او که اصلا خبری نیست و گویا آنها کاملا از دور خارجند. گویا عبدالله به مدل فیشن تبدیل شده است و آن دو معاونش به تاریکخانه اشباح رفتهاند.
- میدانیم که جنگ سختی بر سر اعلام کابینه وجود دارد، ولی فعلا خبری نیست و باید هر روز در گوشه و کنار کشور حتا در زمین والیبال و نیز در محلههای امن کابل باید کشته بدهیم و گاهی حتا پیام همدردی این شش مردک را با مردم هم نبینیم. این وضعیت چندان هم غلط نیست؛ زیرا وقتی غنی، «برادران ناراضیِ کرزی» را در قامت «مخالفان سیاسی» مشروعیت میبخشد، از «دوستم»ِ دستبسته چه کاری برمیآید؛ همو که اگر قدرت میداشت (یعنی قدرتهای داخلی و همسایگان و قدرتهای منطقهای و جهانی میگذاشتند) در عرض یک ماه میتوانست دودمان طالبان را برچیند. بقیه آن چهار نفر باقیمانده که اصلا توانایی مقابله با طالبان را ندارند. فقط ادایش را درمیآورند.
- شور و شعف احمقانهای که از درز کردن خبر انتخاب چهار وزیر زن به برخی افراد دست داده، خندهدار است. مگر در دولت کرزی، وزیر زن نداشتیم (مانند سیما سمر، سهیلا صدیق، ثریا دلیل، حسنبانو غضنفر، آمنه صفی افضلی، حبیبه سرابی، مسعوده جلال و صدیقه بلخی)؟ انتظار شقالقمر از کسی نداریم، ولی انتظار کار کردن که باید داشت. مگر اولین والی زن و اولین شهردار زن در بامیان نبودند؟ بیگمان، تا وقتی حضور زن در حکومت تنها نمادین باشد و کاری از دست آنان برنیاید یا نگذارند، هیچ مشکلی از جامعه حل نمیشود. انتشار چنین اخباری فقط برای بازی دادن خوب است و کارکرد دیگری ندارد.
- تا اطلاع ثانوی به آبادانی و توسعه این سرزمین امیدی نیست. درست است که بازسازی پیش خواهد رفت، ولی این بازسازی به درد اجدادشان میخورد. ده برابر بازسازی انجام شده، خرابکاری جاهلان در درون حکومت و ویرانگری طالبان در بیرون دوام دارد. آری، ما میمیریم تا همچنان تیتر خبرهای جهان باشیم.
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...