حضرت چـوکی "دام ظله"
همراه با یک کارتون
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
درجمع ریاست دیدگان کابل، تعدادی چنان به حقیقت چوکی پی برده اند گویا یک نفس بدون چوکی یعنی اجل معلق یعنی مرگ خاندانی!مادامیکه از چوکی وزارت تف میشوند درصف اپوزیسیون قرار میگیرند.تا نام شان از لیست سران دولتی پنسل پاک میخورند هزار سزاوناسزا را نثار ریس جمهورودولت ودیگران نموده ومثل برق خودرا به جای دیگری بند میکنند. تا از چوکی ولایت به زمین میافتند،سریع خاکش را نکانیده برای پارلمان پوستر چاپ نموده برای مساجد دست به امداد گردیده وچندعکس از دوران جوانی خودرا نیز بچاپ میگیرند.اینها چنان برحق نمایی مینمایند توگوی که چوکی ارث ننه شان است ونباید از آن محروم گردند.مانیز بپاس تلاش های آنان شعر ذیل را تقدیم شان مینماییم.
به درم اجل رسیده بسرم هوای چوکی/ من ودوستان بنده همگی فدای چوکی
به رقیب من بگویید که خدای آفریده / مره ازبرای چوکی مره از برای چوکی
نفس ازگلو بریدم ،خودزآبرو بریدم / که به من وفانماید دل بیوفای چوکی
گهی رخ بما نمایی،گهی با رقیب مایی/ گه زهردودیده پوشی توچه بدبلای چوکی
بکنید دعا عزیزان که خلد زراه شفقت/ به دودیدگان بنده همو چارپای چوکی
همگان به ریش نازدمنم انکه ازسرشوق/ زریش عزیز دوزم گل متکای چوکی
زپی ات چه زار گریم تموزوبهارگریم/ عزیزدل حزینم توبگو کجای چوکی
اگرت شبی زالفت به کنار من بخسبی / صحرم زبستر آید بوی چوب های چوکی
منم آن خروس نذری، توبیابیا رقیبا !/ ببراز قفا سرم را ومبر زپای چوکی
توبرای قلب وملب ودل ودین و جیب بنده / بخداقسم که جانا توشفامفای چوکی