«انسان» در «پیاده رو»
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دوستان زیادی در پهنه دنیای مجازی دارم که شاید هنوز آنها را ندیده باشم، ولی از آنهایی که ممکن است در طول روزها همدیگر را ببینیم، به خود نزدیکتر حس میکنم. یکی از آن عزیزان، لهراسب زنگنه است. نخستين گزیده شعر این دوست بزرگوار و شاعر خونگرم با نام «در پیادهرو» (بوتیمارـ1392) به دستم رسید که دربردارنده چهل شعر نو و نقد و نظر شاعرانی مانند: هرمز علیپور، رضا بختیاریاصل، یارمحمد اسدپور، حسينعلی خداکرمی، امید هلالی و حاجیپور بر این شعرهاست.
«انسان» در این شعرها حضوری فراگیر دارد. شادباش میگویم به زنگنه عزیز و نگاهش را میستایم و دوست دارم. همچنین سپاسگزارم از دوست قدیمی و همدانشگاهیام، دکتر گودرز شاطری که زمینه آشنایی مرا با این شاعر فروتن فراهم آورد. هر دو عزیز پاینده باشند. زنگنه عزیز یکی از گزیده شعرهایش را به شاعران همزبان افغانستانیاش پیشکش کرده است. اکنون دو شعر از ایشان را میآورم:
1
اول: او که در حریم کتاب و درس
سوخت در آتش جهل چراغی
که بد میسوخت.
دوم: او که در حضور شرم بودا
و آموزش صلح و شرافت گاندی
بکارتش دریدند به آسانی.
سوم: او که در هرات
رانده ز دانش و حکمت
تاوان جنسیتی ناخواسته را
پس میداد.
این هر سه خواهران منند.
2
وآنگاه پنداشتیم
یکدیگر را به نام صدا میزنیم
اما انگار هیچ صدایی نبود
تو گویی آن روز
تنها لبهامان تکان میخورد!
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...