افغانستان و گزینه صفر اوباما
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در شش سال گذشته جنگ عراق و افغانستان چارچوب فلسفه سیاست خارجی بارک اوباما را تشکیل میداد. اما او همیشه میگفت که هر دو جنگ را از جورج بوش، رئیس جمهور پیشین، به میراث برده است. در جریان انتحابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، آقای اوباما تعهد کرده بود که جنگ در این دو کشور را پایان می بخشد و به مردم امریکا وعده داد که از جنگ های غیر ضروری اجتناب خواهد کرد.
نویسنده: عماد عابدی
روز سهشنبه بارک اوباما با اعلام برنامه خود برای افغانستان، نوشتن بخش پایانی جنگ امریکا در این کشور را آغاز کرد. بر مبنای این برنامه پس از ختم فعالیتهای رزمی نیروهای امریکایی در پایان سال ۲۰۱۴، نههزار و هشتصد سرباز برای یک سال و ۵ هزار سرباز در سال پس از آن در افغانستان باقی میمانند. و در پایان سال ۲۰۱۶ تمامی نیروهای امریکایی از افغانستان خارج میشوند.
آقای اوباما، پس از یک سفر غیر منتظره به افغانستان، در سخنرانی خود در گورستان ملی ارلینگتون اظهار داشت، "تا پایان امسال، جنگ ما در افغانستان خاتمه مییابد. زمانش رسیده است که صفحه را بگردانیم." نیروهای باقیمانده در سال ۲۰۱۵ به آموزش سربازان افغانستانی در سراسر کشور ادامه میدهند و یک گروه جداگانه از نیروهای عملیات ویژه به ماموریت های ضد تروریستی بر ضد آنچه که اوباما"بقایای القاعده" خواند خواهند پرداخت. اما در سال ۲۰۱۶ نیروهای امریکایی تنها در کابل و بگرام خواهند ماند. آقای اوباما در ادامه سخنرانی خود گفت، "این را باید بپذیریم که افغانستان کشور بدون عیب نیست و این مسئولیت ما نیست که آن را کامل بسازیم. بر مردم افغانستان است که در مورد آینده خود تصمیم بگیرند." برنامه اوباما وابسته به امضای توافقنامه امنیتی دوجانبه با دولت افغانستان است که کرزی از امضای آن سر باز زد اما دو نامزد پیشتاز ریاست جمهوری گفته اند که آن را امضا خواهند کرد.
واکنش ها در برابر اعلامیه اوباما متفاوت بود. بیشتر وزیران و قانونگذاران دموکرات از اعلامیه استقبال کردند و آن را در راستای منافع امریکا و مطابق به خواست فرماندهان نظامی خواندند.
هری رید، رئیس مجلس سنای امریکا، گفت که این برنامه بدون شک در راستای پیشبرد منافع امنیتی امریکا در افغانستان طرح ریزی شده است. آقای رید به نشریه پولیتیکو گفته است، "اشتباه نکنید. نیروهای مسلح و سازمان های اطلاعاتی امریکا به تلاش های شان ادامه میدهند تا اطمینان حاصل شود که افغانستان هرگز دوباره به یک پناه گاه امن برای تروریستانی که به دنبال حمله به منافع امریکا و متحدانش استند تبدیل نشود".
اما شماری از سرسخت ترین منتقدان سیاست خارجی اوباما - سناتور جان مک کین، سناتور لیندزی گراهام، و سناتور کلی آیوت – این تصمیم اوباما را کوته بینانه توصیف کرده و هشدار دادند که این امر دشمنان امریکا را تشجیع خواهدکرد. این سه سناتور جمهوریخواه، در یک بیانیه مشترک تذکر دادند که، "تصمیم رئيس جمهور در مورد زمانبندی مشخص برای خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان یک اشتباه تاریخی و پیروزی سیاست بر استراتژی است".
ارگ ریاست جمهوری افغانستان، با پخش اعلامیه یی از این تصمیم امریکا استقبال کرد. در بیانیه ی ریاست جمهوری آمده است که، "خاتمه حضور نظامی امریکا و به عهده گرفتن امور امنیتی کشور توسط نیروهای افغان از خواسته های اساسی رئیس جمهور، دولت و مردم افغانستان بوده است". در این بیانیه از "مخالفین مسلح" خواسته شده که با استفاده از این فرصت تاریخی جنگی را که به بهانه حضور سربازان خارجی د افغانستان به راه انداخته بودند پایان بخشند.
در این حال، اعلامیه اوباما در میان نیروهای مسلح افغانستان با انتقاد مواجه شده است. یکی از فرماندهان نظامی افغانستان که نخواسته نامش فاش شود به روزنامه واشنگتن پست گفته است، "اوباما در این هفته گفت که افغانستان را مسئولانه ترک خواهد گفت. خروج نیروهای امریکایی در سال ۲۰۱۶، مسئولانه نیست".
یک فرمانده دیگر ارتش افغانستان به این روزنامه گفته است که نیروهای امنیتی افغانستان حمایت هوایی و توپخانه سنگین ندارند و رسیدن به این توانایی ها در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ ناممکن است.
جنگهای میراثی
در شش سال گذشته جنگ عراق و افغانستان چارچوب فلسفه سیاست خارجی بارک اوباما را تشکیل میداد. اما او همیشه میگفت که هر دو جنگ را از جورج بوش، رئیس جمهور پیشین، به میراث برده است. در جریان انتحابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، آقای اوباما تعهد کرده بود که جنگ در این دو کشور را پایان می بخشد و به مردم امریکا وعده داد که از جنگ های غیر ضروری اجتناب خواهد کرد.
آقای اوباما در سخنرانی خود پس از ادای حلف وفاداری در سال ۲۰۰۹، حتا به رهبران خودکامه شماری از کشورها به شمول ایران چراغ سبز نشان داد، "به کسانی که از طریق فساد و فریب و خاموش کردن ناراضیان به قدرت چسبیده اند، می گویم بدانید که شما در سوی غلط تاریخ قرار دارید، ولی اگر حاضر به شل کردن مشت خود باشید ما حاضریم با شما کمک کنیم". در سال ۲۰۰۹ هنگامی که قرار شد ۳۰ هزار نیروی اضافی به افغانستان فرستاده شود، سه ماه طول کشید تا بارک اوباما تصمیماش را اعلام کند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق امریکا، در کتاب خود "وظیفه: خاطرات وزیر جنگ" نوشته است که پس از صدور دستور افزایش نیروهای نظامی در افغانستان، رئیس جمهور اوباما اعتماد خود به این استراتژی را از دست داد و مشاوران کاخ سفید با اظهارات منفیگرایانه شک و تردید او را بیشتر می ساختند.
گیتس میگوید که در سال ۲۰۱۱، آقای اوباما به انتقاد — گاهی اوقات با هیجان – از سیاست های خود در افغانستان آغاز کرد. آقای گیتس جلسهیی را در سال ۲۰۱۱ به یاد می آورد که در مورد افغانستان دایر شده بود و اوباما ناراحت به نظر میرسید، "همانطور که من آنجا نشسته بودم، با خود فکر می کردم: رئيس جمهور به فرمانده خود اعتماد ندارد، تحمل دیدن کرزی را ندارد، به در استراتژی خود باور ندارد، و جنگ (افغانستان) را به میراث برده است. تنها چیزی که می خواهد، خارج شدن از این مخمصه است".
اولویتهای سیاست خارجی
حالا که جنگ امریکا در افغانستان به پایان می رسد، اوباما تلاش دارد تعریف جدیدی از سیاست خارجی و نقش امریکا در جهان در دو سال باقی مانده از دوران خدمت خود ارائه دهد. اگر چه اوباما در آغاز ریاست جمهوری خود در بیرون از امریکا به موفقیتهایی به شمول ماموریتهای نظامی برای ردیابی و کشتن بنلادن دست یافت، اما در این اواخر مخالفاناش به شدت از سیاست خارجی منفعل او انتقاد میکنند. درگیری های سوریه و تهدید های روسیه نیز پرسشهایی را بر انگیخته است که چگونه ایالات متحده می تواند با پیامدهای تهدیدات دشمنان بین المللی خود مقابله کند در حالی که اوباما به وضوح از درگیر شدن در یک جنگ بزرگ دیگر دوری میجوید.
بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی اوباما، که همراه او به افغانستان سفر کرده بود به خبرنگاران گفت، فروکش کردن جنگ امریکا در افغانستان، که به دنبال پایان جنگ عراق در سال ۲۰۱۱ صورت میگیرد "نقطه عطف" سیاست خارجی اوباما است. او در ادامه افزود، "سیاست خارجی ما پس از این بسیار متفاوت از دهه گذشته خواهد بود".
یک روز پس از اعلام برنامه قصر سفید برای افغانستان، بارک اوباما سخنرانی مفصلی در اکادمی نظامی وست پوینت ایراد کرد. او در این سخن رانی در رابطه به سیاست خارجی خود در دو سال آینده به تفصیل صحبت کرد و توضیح داد که امریکا هنوز هم با تهدید تروریسم روبرو است اما عامل این تهدید دیگر یک هسته متمرکز تروریستی نخواهد بود. آقای اوباما افزود، "در آینده قابل پیش بینی، تروریسم تهدید مستقیم به امریکا، در داخل و خارج، باقی می ماند. اما استراتژی اشغال هر کشوری که به ترورستان پناه میدهد ساده انگارانه و ناپایدار است. من معتقدم که ما باید با استفاده از موفقیتها و کاستیهای تجربه ما در عراق و افغانستان استراتژی ضد تروریستی خود را تغییر دهیم تا بتوانیم به کشورهایی که شبکه های تروریستی در آنجا به دنبال جای پا استند همکاری بهتر کنیم".
آقای اوباما در ادامه نطق خود گفت که ایالات متحده بایدتنها در حالتی دست به اقدام یک جانبه نظامی بزند که "منافع اساسی" آن مانند جریان آزاد بازرگانی به خطر مواجه شود. او به اهمیت گزینههای غیرنظامی در پرداختن به چالشهای جهان، و همچنین همکاریهای جمعی بینالمللی تاکید کرد.
سخنرانی آقای اوباما، اما، نتوانست منتقدانش را خاموش کند و یا قناعت شماری از دموکرات های ناراضی را فراهم کند. برای آنها این سخنرانی تکرار دکترین سیاست خارجی اوباما بود که پیش از این بارها تکرار شده بود. به نظر منتقدان، آقای اوباما تنها یکی دو مطلب تازه به گفتن داشت از جمله اعلام راه اندازی صندوق ۵ میلیارد دالری برای "آموزش، ظرفیت سازی و فراهم کردن تسهیلات" برای کشورهایی که در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارند و حمایت بیشتر از مخالفان رژیم اسد در سوریه.
آنچه را که از مطالعه رفتار و گفتار رئيس جمهور اوباما میتوان برداشت کرد در واقع همان بازگشت به انترناسیونالیسم کلاسیک است، یعنی اتکابر دیپلماسی و ابزار قدرت نرم، حفظ انعطاف پذیری پیش از واکنش، اجتناب از درگیری نظامی و ملت سازی . ایالات متحده دیگر ثروت و اشتهای تحمل جنگ های طولانی در هرجای جهان را ندارد. امریکا مشکلات متعدد داخلی خود را دارد که از درون آن را تضعیف می کند، از حالت زار زیرساخت ها تا سیستم آموزشی ای که با کمبود بودجه روبرو است و بسیاری از مردم توان پرداخت مصارف گزاف آن را ندارند. ایالات متحده بدون تقویه منابع داخلی و زیرساخت های خود، دیگر توان جاه طلبی های بزرگ جهانی را ندارد.
روابط سرد با کرزی
روابط اوباما و کرزی از همان آغاز کار سرد بوده است. آقای اوباما حتا پیش از نقل مکان به کاخ سفید از کرزی و فساد و بی کفایتی در حکومتاش به شدت انتقاد می کرد. کاخ سفید بارها از امتناع کرزی برای امضای توافقنامه امنیتی دو جانبه ابراز نارضایتی کرده است.
پس از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۹، که در آن ایالات متحده و چند کشور دیگر از تقلب گسترده شکایت کردند و کرزی به نوبه خود آنها را به دخالت در انتخابات متهم کرد، روابط بین کرزی و ایالات متحده رو به سقوط بوده است.
کارلوتا گال، خبرنگار نیویارک تایمز، در کتاب خود، دشمن اشتباهی، مینویسد که در سال ۲۰۰۹، کرزی فکر می کرد انتخابات ریاست جمهوری را برده است. اما پس از اتهام تقلب و فشار ایالات متحده، او رفتن انتخابات به در دوم را پذیرفت. گال می نویسد، "من احساس حقارت کرزی را، هنگامی که در یک کنفرانس خبری اعتراف کرد که انتخابات را نبرده است، احساس می کردم".
کارلوتا گال می نویسد که پس از آن،کرزی متقاعد شدکه امریکایی ها سعی می کردند او را از قدرت براندازند، و هرگز این تحقیر را فراموش نکرد. او همچنین فکر می کرد که امریکایی ها به جای این که منبع اصلی تروریسم، پاکستان، را هدف قرار دهند، روستاهای افغانستان را بمباران می کنند و مانع تلاش های آشتی او با طالبان می شوند.
روز دوشنبه بارک اوبامابه طور غیر منتظره به پایگاه هوایی بگرام وارد شد، کرزی حاضر نشد با او در بگرام دیدار کند، و اوباما در مقابل پیشنهاد کرزی برای دیدار درارگ را رد کرد.
آینده افغانستان
در پایان جنگ عراق، روابط اوباما و دولت المالکی مشابه به آن چه که در افغانستان میگذرد بود. در نهایت هر دو کشور نتوانستند روی حضور نیروهای امریکایی در این کشور به توافق برسند و امریکایی ها عراق را ترک گفتند. از آن زمان تا کنون، عراق در آتش جنگ فرقه ای می سوزد.
اما شرایط در افغانستان متفاوت است. در تابستان امسال رئيس جمهور جدید جای حامد کرزی را می گیرد، و هر دو نامزد پیشتاز توافق کرده اند که توافقنامه امنیتی را امضاء کنند. اوباما می تواند به آسانی جدول زمانی خروج نیروهای امرکایی را با درنظرداشت وضیعت جنگی تنظیم کند. با این حال، او کماکان به تحمیل ضرب العجل و اعمال فشار بر افغانستان تاکید دارد. دولت امریکا استدلال می کند این کشور در حال حاضر با تهدیدهای تروریستی از آسیای جنوبی تا ساحل افریقا روبرو است، و خروج نیروهای امریکایی از افغانستان دست این کشور را در مبارزه با این تهدیدها باز می کند.
رئيس جمهور امریکا هنگام اعلام برنامه های خود گفت، "در قرن ۲۱، جنگ ها چنین پایان می یابند". احتمالا چنین باشد، اما ،در عین حال، ترک میدان جنگ و ناتمام گذاشتن تعهدات موقعیت، اعتبار و حیثیت امریکا را به چالش می کشد.