خرابی و بدنامی آید ز جور
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بزرگان، مسافر به جان پرورند
که نام نکویی به عالم بَرَند
تبه گردد آن مملکت عنقریب
کز او خاطر آزرده آید غریب
در یکی از شبهای فروردین امسال در روستایی از قزوین، مردانی که صورت خود را با پارچه پوشانده بودند، فریادزنان به خانه دهها مهاجر افغان حمله کردند.
"به شیشهها سنگ زدند، دیوار خانه را خراب کردند و اموالمان را با خود بردند. آنچه برجای ماند، خانواده هراسان من بود و کودکی ۱۰ ساله که میلرزید." این بخشی از روایت یکی از شاهدان عینی از ماجرای حمله به خانه افغانها در روستای نظامآباد قزوین است.
او و یک شاهد دیگر به بیبیسی فارسی گفتهاند شایعه تجاوز به یک دختر ناتوان ذهنی و باردارشدن او، باعث خشم اهالی روستا از حضور مهاجران افغان شده بود.
شخصی با نام مستعار احمد آن روز حوالی ساعت ۵ عصر از میدان اصلی روستا میگذشت که متوجه شد چند نفر از جوانان روستا مشغول کتکزدن افغانهایی هستند که از محل گذر میکنند.
"موتور یک افغان را آتش زده بودند و به زبان ترکی شعارهایی علیه افغانها میدادند. از یکی پرسیدم چی شده؟ گفت به یک دختر ایرانی تجاوز کردن." احمد همان موقع که متوجه جو متشنج روستا شد، دنبال خانوادهاش رفت و همراه آنان روستا را ترک کرد.چند ساعت بعد، با تاریک شدن هوا صدای شماری از جوانان خشمگین در کوچههای نظامآباد شنیده شد که به سمت خانههای افغانان میرفتند.
ایوب شاهد عینی دیگر که آن شب در خانه بوده میگوید: "بیشتر از ۲۰ نفر بودند. به خانههایی که چراغشان روشن بود سنگ میزدند. به پنج شش خانه هم که ساکنانش نبودند، حمله کردند."
آنطور که ایوب از وضعیت خود و خانوادهاش توصیف میکند، آن شب دیوار خانه آنها بر اثر هجوم مهاجمان فرو میریزد و موتورسیکلت و بعضی وسایل داخل حیاط به غارت میرود: "به سمت در ورودی هم هجوم آوردند که زن و بچه جیغ و داد کردند. پسر کوچکم کز کرده بود و گریه میکرد."
به گفته شاهدان عینی، پلیس محلی هم در مکان حمله حضور داشته اما تعداد آنها برای مقابله با مهاجمان کافی نبوده است.همان شب، ایوب، خانواده او و بسیاری دیگر از ۱۳۰ خانوار افغان که در آن روستا زندگی میکردند، بار و بنه بستند و به روستاهای اطراف فرار کردند.
’آواره شدیم’
ایوب مانع رفتن کودکانش به مدرسه شده است.احمد هم میگوید روزهای اول هم کلاسیها به کودکش در مدرسه ناسزا میگفتند و او را "افغانی خائن" خطاب میکردند.معلم مدرسه به احمد گفته بود در مدرسه روستا خطری بچهها را تهدید نمیکند اما بهتر است خانوادهها بچهها را تا مدرسه همراهی کنند و نگذارند تنها به مدرسه بروند.ایوب و بعضی خانوادههای دیگر تصمیم میگیرند برای همیشه کودکان را از مدرسه روستا ببرند.احمد میگوید: "دیگر برنمی گردیم. از این روستا زده شدیم. همه مردم روستا بد نیستند. آدمهای خوب هم دارد اما این اتفاق وحشتزدهمان کرد. سالها اینجا زندگی کردیم و حالا آواره شدیم."
’بزرگان مسافر به جان پرورند’
افرادی که در این حادثه دچار زیان شدهاند، یا نتوانستهاند پیشپرداخت کرایه خانه را از صاحبخانههای ایرانی خود پس بگیرند، به دادگاه شکایت کردهاند اما به گفته آنها هنوز به پولشان نرسیدهاند. شاهدان عینی به بیبیسی فارسی گفتهاند که بارها برای پیگیری شکایت به فرمانداری قزوین و دادگاه مراجعه کردهاند اما نتیجهای نگرفتهاند.با این حال یکی از مقامهای محلی که نمیخواهد نامش فاش شود به بیبیسی گفته مسئولان محلی مشغول رسیدگی به شکایت هستند.او خبر "تجاوز به دختر نوجوان" ساکن نظامآباد را تایید میکند و میگوید این دختر که از لحاظ ذهنی ناتوان است و پیش پدر بزرگ و مادربزرگ هشتادساله خود نگهداری میشده، الان باردار است و به بهزیستی سپرده شده است.با این حال او میگوید هنوز مشخص نیست "چه کسی به دختر تجاوز کرده است."
حمله به روستاییان افغان در وبلاگ شورای روستای نظام آباد هم منعکس شده است.علی نصیری، یکی از اعضای این شورا از پسندادن پول مستاجران افغان انتقاد کرده و گفته در حق افغانها "بیداد" شده است. او از قول سعدی نوشته است:
چراغی که بیوهزنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
خرابی و بدنامی آید ز جور
رسد پیشبین این سخن را ز غور
کی آنجا دگر هوشمندان روند
چو آوازهی رسم بد بشنوند
بزرگان، مسافر به جان پرورند
که نام نکویی به عالم بَرَند
تبه گردد آن مملکت عنقریب
کز او خاطر آزرده آید غریب
وی در ادامه مینویسد:
«براتون ننوشتم بعضی از این هم شهری های ما برای تسویه مبالغ رهن با این افغانی ها چه بیدادها که نکردند جالب اینکه بعضی هاشون نماز هم می خوانند!!!!!! ٫بدتر از اون اینکه بعضی هاشون ادعای لوطی گری دارند !!!!!!
مهمترین مسئله ای که از ابتدای سال جدید شورا درگیر اون بود مسئله افاغنه است ....در حال حاضر تقریبا اکثریت مالکین ومستاجرین با عجله وشتاب اقدام به تنظیم توافق نامه هایی کرده اند که اکثرا به زیان افاغنه است شما به راحتی با صحبت با مشاورین املاک می توانید اطلاعات کافی در این مورد کسب کنید به طور مثال یک مالک محترم که خانه گلی خود را به مبلغ۱۴ میلیون تمام رهن داده در ازای ۵۰ روز با قی مانده از قرار داد خود ۳میلیون از رهن کم کرده و ۱۱میلیون به مستاجر خود ان هم۱۰میلیون نقد ۱میلیون چک ۵۰روزه ....و از این دست که طرف اجاره ۷ ماه باقی مانده راکم کرده و یک چک به تاریخ ۷ ماه دیگه صادر کرده بسیار زیاده ....».
نشانی وبلاگ وی چنین است:
http://sh4naq.blogfa.com/post/15
وقتی فقر میآید
بر اساس سرشماری سال ۹۰، این روستا بیش از هزار خانوار و ۳۹۰۰ نفر جمعیت دارد. در کل از یک میلیون و ۲۰۰ هزار جمعیت استان قزوین حدود ۱۶ هزار نفر افغان هستند.
حمید مافی، خبرنگار اهل قزوین که ماجرای حمله به خانه افغانها را پیگیری کرده، از سالها زندگی مسالمتآمیز افغانها و ایرانیها در آن منطقه میگوید و اینکه به دلیل رواج ساختمانسازی و وجود کارخانهها و دامداریهای زیاد، حضور افغانها برای هر دو گروه سود دوجانبه داشته است.
نظامآباد در کنار جاده قزوین - رشت قرار گرفته است. پیشتر این جاده باعث رونق کسب و کار اهالی مجاور شده بود. وضع اقتصادی مردم بهتر بود اما بعد از ساخت اتوبان تازه و بیرونق شدن این جاده، بسیاری از محلیها کوچ کردند و در دوران رکود و فقر، افغانها بیش از گذشته به چشم آمدند.
گزارش شده که مسئولان محلی پیشتر درباره وقوع حادثه به افغانها هشدار داده بودند. نشان از اتفاقی که پیشبینی میشد.حمید مافی میگوید پیشتر برخوردهای کوچکی بین ایرانیان و افغانها وجود داشته اما چنین حادثهای با این ابعاد در قزوین سابقه نداشته است.
شاید در قزوین چنین حادثهای سابقه نداشته باشد اما تیرماه ۱۳۹۱ در رویدادی مشابه، یافتن جسد یک زن ایرانی درکلیک یزد باعث شد که مردم محلی خشمگین به محل زندگی افغانها حمله کنند و خانههای آنها را به آتش بکشند.در آن حادثه هم پیش از آنکه مشخص شود عامل قتل زن ایرانی، شهروندی افغان است یا نه، مردم محلی خود به قضاوت نشسته بودند.
منبع:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/05/140530_l57_nezamabad_afghans_immigrants.shtml
و
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...