لکنت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نه شیرین است خویم، جای گیرم بر لب پرویز
نه یوسف نام دارم، با عزیزان سرخورم یکریز
شکایت میبرم پیش تمام قاضیان شهر
اشارت میکنند آهسته بگذارید زیر میز...
به لکنت میکشد کارم، شما از عشق آگاهید
نیازی نیست با هر جملهام همراه باشد چیز
گمانم فرق دارد لهجهام با هر گیاه اینجا
چنین گلدان به گلدان از نفس هم میشوم پرهیز
کمک کن رو نگیرد دخترانم پشتِ وانتها
خیابان ها چه دانند از غمِ برگشته از جالیز
بهار روستامان از گل قالیِتان سرزد
به زودی کوچمان را میکشم از خانه پاییز
آنلاین : http://kabotarechahi.persianbl...