شکارچی و...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ای، هی ! درسرزمینیکه ما زندگی داریم چه کارهای نیست که صورت نمیگیرد. گپ امروز، روی موضوع قاچاق وشکار پرنده گان است، گذشته از اینکه مفهوم قاچاق با شرایط زمان فرق میکند مگر از زمان های دور تا جائیکه بخاطر دارم از ین وطن آثار اتیقه، احجار معدنی و دیگر چیز های قیمتی و پسان ترها، چرس و پودر تریاک کمکم به کشور های همسایه از جمله ایران و پاکستان و یا از آن سو باین سو و ازین سو بان سو غیر قانونی برده می شدند که او را قاچاق میگفتند. بعد ها ملاحظه شده که اطفال را نیز به منظور پیوند اعضای بدن شان به بدن یگان شخص پولدار و یا شراب خورانیکه گَرده هایشان از فعالیت باز مانده بود قاچاق می شدند. باز خبر ها پخش شد که یگان زنان را نیز به بهانه مهاجرت وپناهنده گی سیای وغیره به ممالک خارج و کشور های عرب قاچاق ویا به سیر و چکرمیبردند. باز هم در خبر ها شنیده می شد که جوانان را نیز به کشور های خارج تحت نام پناهنده، سپانسردهی و... قاچاق میکردند که بیشتر جنبه کاریابی داشت. باید یاد آور شد که رفت وآمد و بردن و آودرن یگان چیز قیمت بها یا ارزان به ایران و پاکستان یک چیز عادیست و از زمانهای دور مردمان در ین مثلث ( ایران، پاکستان وافغانستان)، رشته قومی و خون
شریکی دارند و بنام سوغاتی یاد میشود نه قاچاق و یک چیز معمولی ایست. باز هم ده خبر ها شنیده می شد که جوانان و مردان جنگی و میهن پرست ما را به نام جهاد و سهم گرفتن در جنگ های داخلی به ممالک دیگر فرستاند بزرگان و کلان های ما گفتند که این هم خیر است، این ناشی از غیرت شان است باید بروند. همچنان، دیدیم که از زیر زیارت گاه ها نیز یگان چیز را که ما در سابق به انها بلدیت وآشنایی که امروز داریم نداشتیم؛ اما چقدر به آنها احترم میکردیم و نزر و صدقه میدادیم، همه را بیرون کشیدن به خارج و یا به اصطلاح مردم به ملک های پیایان بردند، گفتیم خیر است خو مال زیارت بود، و انه خود شان گناهگار می شوند. یگان دفعه دیدیم که برای کُشتن مردم و خرابی خانه ها و باغ های مردم تفنگ و مرمی، یگان بمب نیز پائین و بالا می بردند، بازهم مردمان ریش سفید و کلان کار ها گفتند خیر است، هر قدر کم شود خوب است مگر خدا کند که دیگه نیاید. پسان ها دیده شده که....... وحتی راکت های ستنگر را که توسط آن طیاره ها را شکار میکردند یک دفعه آوردند و بعد دوباره خریداری کردند، به طرف دیگر به چشم خود دیدیم که در همین سر زمین ما از خارج/بیرون اشیا و اجناس آدم کش را اول مفته می آوردند و بعد روز بروز قیمت شان را بلند تر و بلندتر کرده میرفتند تا اینکه شکل قاچاق را بخود گرفت. خوب، مردم از بردن و یا قاچاق شان خوش شدند که این بلاها هر قدر از خاک ما کم شود، خوب است و به مفاد ما تمام می شود.
خلاصه کلام، هر چه در زیر زمین داشتیم بنام های تحفه، سوغاتی، هدیه، پدرکه، گیفت، انتیک..... و در مجموع از کشور ما بصورت قاچاق بیرون شدند. مردم گفت بلا ده پس شان، چیزهای بیجان و یا کهنه وکتل بود بردند خیر است بخاطریکه ما طرز استفاده شان را نمی دانستیم. حالا بیا به بین که پرنده گان وحشی را نیز آرام نمی مانند تا در فضای میهن مان و کوهای سر بفلک این سر زمین پرواز کنند و با نوا و آوای حنجره هایشان غم و درد دل این ملت رنجیده و با شهامت را انعکاس دهند و از تماشای آنها بقدری رنج دهقانان و باغداران ما گُل شود، همه را شکار وقاچاق مینمایند. از بد بد ترش توبه!
میدانید که در این سرزمین بین 500- 470 نوع پرنده آب زی، مهاجر و بومی وجود داشته ( دیده شده بود) که یک تعداد شان بسیار نایاب بوده تقریباٌ 14 نوع آنها در معرض خطر اند. این پرنده گان، مخصوص کوهای بلند و دره های شاداب این سر زمین است که در اطراف و اکناف کوه های هندوکش، پامیر و کوه بابا و غیره جا ها دیده می شوند. باز شکاری، کلنگ، قاض حسینی، شاهین، لاش خور، عقاب، سیمرغ، کبک دری... مانند گوسفند مارکوپولو که همه شهرت جهانی دارند و در توازن طبیعت و ایکوسیستم های آبی و خشکه این وطن سهم بارز دارند. گرچه، شکار و قاچاق پرنده گان بنا به کانوینسیون جهانی حفاظت از حیات وحش و اعلامیه دولت افغانستان نیزمنع میباشد. اما کی ده قصیش است؟
طوریکه می بینیم اداره محیط زیست با یک بغل پالیسی که در این مورد ساخته است مگر دیده می شود که ده خو است و یا با استفاده از خصویت مهمان نوازی و یا یکان ارتباطی شهزاده یی با عرب ها و شیخان.... و سرمایه
داران خارجی اجازه داده میشود که پرنده گان نایا ب کشور را برای ساعت تیری خود شکار و قاچاق نمایند. به ترس از روزی که در عدم موجودیت پرنده گان شکارچی زمین ها و دشت دامان کشور به فارم های موش داری و خزنده گان تبدیل نه شود. گذشته از شیوع امراض، حبوبات و غله جات بومی مان به سرنونشت دیگر آثار تاریخی و دار و ندار کشور مو اجه نه شوند. بیاد دارید که صدای کلنک ها از دیرزمانی باینطرف به گوش تان آمده باشد؟ این پرنده گان مهاجر پر قدرت که بیش از 20 هزار کیلومتر فاصله را در یک پرواز، بدون آب و دانه از سایبریا الی آب استاده غزنی طی میکردند و بعد به پارک بهارت پور کشور هندوستان سفر میکردند. اما، از آنها دره کی نیست، شور و نوای شان بگوش نمی رسد و صف کشی های موزون شان در فضای میهن به چشم دیده نمی شود. روزی فرا خواهد رسید که سایر پرنده گان نیز به این سر نوشت دچار خواهند شد. امید که چنین نه شود.
آیا میدانید که قطر برای حفظ و نگهداشت پرنده گان 500 ملیون دالر هزینه را تخصیص داده مگر این عرب ها، با چپن های کشال و شکم های ماهی پشت شان مانند فراشوت به کشور مان آمده و پرنده گان را شکار و بعدأ به کشور شان قاچاق و در تفریح گاه ها و جا های عیاشی، هوتل ها، کنار دریا ها مردم را دعوت و خوش گزرانی می نمایند؟
عجیب است! که با 160نفر عرب با همراهانشان در غرب کشور آمده پرنده گان را خلاف موازین جهانی شکار و با خود می برند. اما، یگان اداره مسوول هیچ خبر ندارد.
چکنیم؟ لعنت به کار شیطان، درخت گفته که: " تا دسته از خودم نباشد، کسی مراه زده نمی تواند".
پيامها
12 جنوری 2014, 13:14
از اسماعیل خان قاتل و سیاف آدم خوار پرسان کنید که چه نسیبشان میشود. شیوخ عرب با ناموس افغان بازی میکند حالا پرندگانش جای خود را دارند. یکی سنگش را میبرد یکی نفتش را و دیگری آبرویش را. چور همین است! شیوخ خوک چهره وهابی با مادر و خواهر اسماعیل خان و سیاف چه کارها میکنند؟ این بی ناموسان این وطن را سالها پیش فروختند.
13 جنوری 2014, 09:36, توسط گلریز
مدت ها قبل ، خانم « نغمه » از شوهرش « منگل » جدا شد و با یک هراتی بچه پولدار در دبی ازدواج کرد . من از همسایه ام « نبی پاکطین » پرسیدم ، گفت :
جای شگفتی نیست . دربین قوم پشتون ، فروش زن و اسب کاملاً معمول است . من هیچ نمیدانستم .
در حالی که به زبانم چه گفتم نگفتم ، نمیدانم .
لیکن در دلم گفتم :
الهی !
برهرکه ، سگ و اسبش را می فروشد ، لعنت باد .