صفحه نخست > دیدگاه > اتحاد القاعده پسند ها و دزدان با راوا مبارک باشد!

اتحاد القاعده پسند ها و دزدان با راوا مبارک باشد!

مبادا برای يار، عضو و همراه قبيله کدام کدورتی پيش آيد و خدای نکرده در تجارت مواد مخدر ايشان و آدمکشی و آدم فروشی ايشان خللی وارد شود
کامران میرهزار
پنج شنبه 19 جون 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

من نمی خواستم فعلا درباره ی سازمان پوشالی و چند چهره ی راوا چيزی بنويسم؛ چرا که در آخرين جملات راوا درباره ی من که همراه با توهين و دشنام هميشگی اين خلته ی دشنام بود، فقط باز هم ماهيت بی ارزش و خرم واری راوا را به وضوح ديدم که چرا "امريکا" را "آمريکا" نوشته ام و "هوتل" را "هتل". اين دليل بزرگ راوا بر محکوميت کامران ميرهزار را مگر در دادگاه قبيله و پيش رييس قبيله ببريم که محکوم شويم. وگرنه اين نخستين بار در جهان است که يک سازمان سياسی، منتقد خود را با چنين دليل مسخره ای، همرديف جنايتکار قرار می دهد. اگر اين دلايل بخواهد دليل باشد، همين اکنون بايد اعلام کرد که راوا در نوشته های خود با بکار بردن ده ها کلمه ی انگليسی که معادل زيبا، روان و ساده ی آن در زبان فارسی موجود است، فقط می تواند جاسوس و جيره خوار انگليسی ها باشد. متاسفم که منطق اين سازمان به اندازه ی منطق کريم خرم و رفقای طالب و القاعده پسندش سقوط می کند و در انزوا، پوسيدگی و متلاشی شدن قرار گرفته و با اتکا به شعارهای قبيله، دست و پا زده تا خود را نجات دهد. اگر نوشتن کلمات "هتل"، " آمريکا"، "دانشگاه"، " دادگاه" و...باعث وحشت و در هم شکستن و پایان "جمعيت قبيله سالاران افغانستان" می شود، بارها و بارها آن را می نويسيم و نمی گذاريم باز قبيله اگر چه قبيله ی راوا باشد بر گرده سوار شود.

ميرزا بنویسان راوا اينقدر شعور ندارند که متهم کردن افراد بدليل استفاده از کلمات، در صلاحيت آنان نيست و انسان ها حق دارند هر رقمی و به هر زبان و لهجه ای که دوست داشته باشند، بنويسند؟ و يا اينکه مايلند پاکستانی پسند باشند و آنچه از پاکستان صادر می شود درست است و هر چه کلمه ی انگليسی را پشت سر هم رديف کنند، مشکلی ( و يا به قول فرزندان قبيله پرابلمی) نيست و نبايد برابر منطق پوچ شان که استفاده از کلمه ی زيبای فارسی معادل خوش خدمتی به ملايان ايران است، خوش خدمتی به سرويس های جاسوسی انگلستان (بريتانيه بهتر است که همدم تاريخی تان بوده) و آمريکا را قرار داد؟ سطح شعور و منطق "جمعيت قبيله سالاران افغانستان" همين اندازه است و هر وقت به اين شعور رسيد که به آزادی افراد احترام بگذارد، قيد جاسوسی شان برای انگليسی ها و آمريکايی ها و پاکستانی ها برداشته می شود. اين فقط همان چيزی ست که از گفتار پوچ راوايی ها بدست می آيد و جمع و کم کردن معادله ی ساده ی مغز پوسيده ی شان است.

هنوز سازمان پوشالی راوا به چندين پرسش اساسی درباره ی ماهيت خود و رابطه با بنيادگرايان و قبيله سالاران و قاتلان ، حامیان قبيله سالاران مانند زلمی خليل زاد، دزدان مشهور مانند انورالحق احدی و به ظاهر فرهنگيان مانند حبيب الله رفيع، ضيا بوميا، صفيه صديقی و...، خوش خدمتی برای آمريکايی ها و پاکستانی و...پاسخ نگفته که باز می بينم در نوشته ی ديگری به قلم يکی ديگر از همين بوجی های دشنام ، به اتهام بستن های توخالی ادامه داد. راوا آنقدر شعور آزادی را ندارد که نوشته های موافق و متضاد را منتشر کند و هر نوشته ای که در سايت اين سازمان پوشالی به نشر می رسد، در حقيقت به معنای بازتاب صدای " جمعيت قبيله گرايان افغانستان" يا راوا محسوب می شود که نفس های آخر خود را می کشد.

در نوشته ای که در سايت جمعيت قبيله گرايان افغانستان با عنوان "نویسندگان سایت "خاوران" جواب طلب نیستند، ‌باید به مثابه دلالان جنایتکاران جهادی طرد شوند!" به نشر رسيده، با حمله با سايت خاوران، کابل پرس? و نويسنده ی اين جملات نيز به زعم قبيله گرايان مورد هدف قرار داده شده است. اين نوشته قبلا برای مدتی کوتاهی در سايت " افغان جرمن" که به محمد ظاهر خاين، دزد و عياش ، بابا می گويد به نشر رسيده بود و پس از آن بلافاصله از آن سايت برداشته شده و در سايت رسمی " جمعيت قبيله سالاران افغانستان" موسوم به راوا به نشر رسيد.

در جملاتی از نوشته ی منتشر شده در سايت قبيله گرايان چنين آمده است:

"...باز عامل ایران و نفاق افکن و ضد پشتون و در آخرین تحلیل وابسته به "جبهه ملی" بود و باید به جای مباحثه با او، به عنوان همنوای رهنورد زریاب، سمیع حامد، لطیف پدرام، کامران میرهزار و ازاین قبیل افشا و طرد می‌شد"

سايت " جمعيت قبيله سالاران افغانستان ۲۲ جوزای ۱۳۸۷ - ۱۱ جون ۲۰۰۸

در جملاتی ديگر در سايت رسمی قبيله چنين آمده است:

"مشکل سمیع حامد، منیژه باختری، رهنورد زریاب، ضیا رفعت و خیل شان در جریده امید و سایتهای آریایی، خاوران، فردا، سرنوشت، زندگی، کابل پرس و غیره، مشکل سلیقه‌ای نیست که از به کاربرد کلمات ایرانی نسبت به معادل متداول آنها در افغانستان بیشتر به شوق و ذوق بیایند."

سايت " جمعيت قبيله سالاران افغانستان ۲۲ جوزای ۱۳۸۷ - ۱۱ جون ۲۰۰۸

در جملاتی ديگر در سايت رسمی قبيله به شکل مضحکی چنين آمده است:

نه. من فکر میکنم اگر شاعران و نویسندگان ایران گرا که با لهجه آخوند های ایرانی حرف می‌زنند، مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به رژیم ایران نمی بودند و با صراحت و پیگیر علیه آن موضع می‌داشتند، هیچ غمی نبود و دیر یا زود به اشتباه جوشش "فرهنگی" و "ادبی" خود در شرایط استیلای جنایتکاران "جبهه ملی" و اربابان خارجی شان آگاهی یافته و مبارزه برضد رژیم جنایتکار ایران را وظیفه‌ای مقدس تر و پرافتخارتر از عملیات بچگانه "دانشگاهی" شان می‌پنداشتند.

سايت " جمعيت قبيله سالاران افغانستان ۲۲ جوزای ۱۳۸۷ - ۱۱ جون ۲۰۰۸

حمله ی دوباره ی "جمعيت قبيله سالاران افغانستان" را نمی خواستم جدی بگيرم اما پس از نشر اين مطلب در سايت رفقای قبيله گرای راوا، حذف شدن آن از آن سايت و نشر آن در سايت رسمی قبيله گرايان موسوم به راوا و ادامه ی عقده و اتهام بستن های توخالی جمعيت قبيله باعث شد تا اين سطور را بنويسم. آنچه درباره ی سایت خاوران و افراد مختلف نوشته شده، وظيفه ی من نيست که به آن بپردازم. کما اينکه هر بيننده ی منصفی اختلاف زياد نشرات سايت خاوران و سايت راوا را با سايت "کابل پرس" می تواند دريابد.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان، گويش و زبانی که قرن ها برای رشد و تکامل آن توسط انديشمندان و متفکران فارسی ساخته و به اينجا رسيده را به تمسخر گرفته و آن را در حد و اندازه های شعور سياسی کريم خرم و ساير القاعده پسندها برای سوء استفاده پايين آورده و با لهجه ی ملايان برابر نموده است. گويی اين ملايان بودند که در رشد و تکامل اين زبان قرن ها زحمت کشيده و آن را به اين اندازه رسانده اند. اين دشنام نويس راوايی خود را به نادانی زده و يا برای سوء استفاده نخواسته بگويد که اين زبان و گويش (ها) که در گويش ملايان آن را برابر کرده، همان گويش آزاديخواهان و انديشمندان و متفکران ايران است که زبان و گويش احمد شاملو نمونه ای از آن است. اگر درست و بدون غرض دشنام نويس راوايی می نگريست، می نوشت ملايانان بيشتر ترجيح می دهند به زبان عربی بنويسند تا فارسی و اگر به آنان باشد، بساط فارسی را بر می چينند.

بزرگان ادبيات فارسی مانند حافظ و حتا خيام و مولانای بلخ و حتا خاقانی و ناصر خسر و... که در سترگ کردن اين زبان نقش اساسی داشته اند، علاوه بر دانش دينی، به دانش های ديگر نيز مجهز بودند و بعد از قرن ها احمد شاملو و حتا خسرو گلسرخی که راوا گويی از نام او هم سوء استفاده می کند، " مشکل " را " پرابلم" نمی گفت و به شما هم هيچوقت اين اجازه را نمی داد که زبان و رشد آن را در دايره ی چند ملا خلاصه کنيد. برابر کردن استفاده از کلمات زيبا و رايج فارسی با گويش ملايان، يعنی توهين به صد ها آزاديخواهی که برای آزادی به همين زبان نوشته اند، گفته اند و زيسته اند. اين قضاوت راوا را فقط به حساب فارسی ستيزی و قبيله گرايی آنان می گذاريم و سوء استفاده هايی که هر از گاه از نام بزرگانی مانند احمد شاملو می کنند. وگرنه اگر شعور اين سازمان در حد و اندازه ی شعور پاکستانی پسند ها و القاعده پسندها و طالب پسند ها خلاصه نمی شد، بدون توجه به زبان و گويش افراد، تنها بر اساس ديدگاه ها و عملکرد آنان، آنان را به نقد می کشاند. منطق اين قبيله همان اندازه است که اگر جمع و کم خود را کنند، جاسوس های انگليسی و آمريکايی بيش نيستند.

می بينم اکنون "جمعيت قبيله گرايان افغانستان" موسوم به راوا، بيشتر از آنکه به دزدان و جنايتکاران بپردازد، در قبال آنان سکوت خفت باری کرده که مبادا رييس اين قبيله جناب زلمی خليل زاد و يار و همراه قبيله و دزد مشهور انورالحق احدی را کدام کدورتی پيش آيد. می بينم جمعيت قبيله در مقابل دزدی های کلان و گرسنگی و تنگدستی مردم و افشای عوامل درشت آن سکوت کرده و در عوض آن ترجيح داده که مواضعش را با مواضع کريم خرم و ساير پاکستانی پسندها برای سرکوب رشد فارسی در افغانستان يکسان کند. در مقابل حملات انتحاری آدمکشان و کشته شدن هزاران کودک و زن و مرد سکوت مرگبار می کند و حاضر نيست بگويد اين همان ملايانی هستند که زمانی بنا به جبر چند افشايی داشتيم و اکنون دور تازه ی آدمکشی آنان آغاز شده است.

" جمعيت قبيله سالاران افغانستان" ترجيح می دهد، وقت شاگردان دشنام نويس و در آمريکا نشسته ی خود را برای تاختن به فارسی زبانان در اين سايت و آن سايت صرف کند و ننويسد که آدمکشان طالب با حمايت های واضح و بی دريغ خاين ملی کرزی و حمايت های پنهان رييس شان زلمی خليل زاد، همچنان آدم می کشند. اين سازمان جسارت تاختن به زلمی خليل زاد را ندارد.

عجب سازمان عدالتخواهی و عجب منتقد به ظاهر روشنفکران سر در آخور ارتجاع! حاضر است در هر نوشته و به هر بهانه های فارسی زبانان را دشنام دهد و محکوم کند اما صفيه صديقی را که به طرح های جنايکاران و دزدان و قاچاقچيان مواد مخدر رای می دهد، حتا جمله ای ننويسد. چرا؟ با اين هم قبيله است و با آن ديگری نيست.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان عليه جمعيت جنايتکاران افغانستان يا جبهه ی ملی می نويسد اما نمی نويسد مراد اين سازمان ، زلمی خليل زاد، برای بدست آوردن رياست جمهوری افغانستان با همين گروه وارد گفت و گو می شود. چرا؟ چون زلمی خليل زاد، حق آب و نان دارد و به مدد همين حامی ارتجاع و قبيله، اعضای راوايی پای به خاک آمريکا گذاشته اند. جمعيت قبيله، از يک طرف چند نوشته ی پوچ همراه با کلی گويی عليه متجاوزان آمريکايی می نويسد و از طرفی دو دستی به حمايت ها و جايزه های همان متجاوزان می چسبد. يک کارتون سست را دليل انتقادش از خليل زاد می آورد، در حالی که همان کارتون بيشتر از آنکه انتقادی از خليل زاد باشد، آقا و مهتر بودن ايشان را بر جمعيت قبيله سالاران افغانستان موسوم به راوا ثابت می کند.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان شعارهای حقوق بشر را نشخوار می کنند و اما هيچگاه نمی نويسند که اعضای قبيله با سلاح های سبک و سنگين در بهسود، دست به کوچ اجباری زده اند و اين جنايت عليه بشريت است و ادامه ی فرمان ها برای کوچ اجباری است که توسط آدمکش معروف ملاعمر و پدرانش صادر شده و می شود و قابل پيگيرد در دادگاه بين المللی جزايی ست. جمعيت قبيله ای راوا ترجيح می دهد به نفع قبيله، احکام کرزی و سازش دو خاين مانند محقق و خليلی جاری و ساری باشد تا اينکه در اينباره اظهار نظری داشته باشد.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان، به هر بهانه ای حاضر است عليه کسی که کلمه را"امريکا" نمی نويسد و "آمريکا" می نويسد، دشنام دهد و اتهام ببندد اما در برابر دزدان و جنايتکارانی که او افشا می کند سکوت می کند که مبادا برای يار، عضو و همراه قبيله کدام کدورتی پيش آيد و خدای نکرده در تجارت مواد مخدر ايشان و آدمکشی و آدم فروشی ايشان خللی وارد شود. بهتر است اين کامران ميرهزار را مورد هدف قرار دهد تا احمد ولی کرزی را، اسدالله خالد را، نورزی را، شیر زوی، داودزی و زلمی رسول و باقی ياران و اعضای قبيله را.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان حاضر است مقابل ده ها مورد، کشته شدن، لت و کوب، بازداشت و گروگان گيری خبرنگاران سکوت خفت باری کند و در عوض بنا به مصلحت و پيش بردن و اهداف قبيله "فقط" به ماجرای بازداشت و زندانی شدن " پرويز کامبخش" بپردازد و تا جايی که می تواند، از توجه گسترده ی خبرنگاران و افکار عمومی به اين مورد بهره برده و سوء استفاده ی سياسی خود را کند. اين جمعیت پوشالی نان دفاع از حقوق زنان افغانستان را می خورد و اما دريغ از نوشتن مطلبی در محکوميت کشته شدن خبرنگاران زن و تهديد آنان.

جمعيت قبيله برايش استفاده از چند کلمه ی فارسی مهم است و گوينده ی چند کلمه ی فارسی بايد مورد سرزنش، توهين و دشنام قرار گيرد و در عوض بگذار، انورالحق جان احدی همچنان دزدی کند و همراه با رفقا و اعضای قبيله، معاش های گزاف گرفته و مردم و مزد بگيران دولت از گرسنگی بميرند. مهم همان کسی است که "استره محکمه" نمی گويد و "دادگاه عالی" می گويد و اولويت در کشور برچيدن همين چار گوينده ی فارسی ست و نه قاتل، دزد، کسی که اختلاس می کند، عامل کوچ اجباری و آوارگی و بی خانمانی.

جمعيت قبيله سالاران افغانستان برای پنهان کردن چند چهره گی و دروغ خود حاضرند، مطالب سايت های انگليسی زبان درباره ی حقوق بشر را کپی کنند اما حاضر نيستند چند جمله ای به زبان مادری خود عليه اين دزدان، آدمکشان و قاچاقچيان مواد مخدر بنويسند. نوشتن عليه آدمکشان و دزدان و قاچاقچيان اوليت نيست. اين تشخيص مهم جمعيت قبيله سالاران افغانستان موسوم به راواست که اولويت، دشنام دادن و توهين به نويسندگان و گويندگان فارسی ست، به هر بهانه و هر رقمی که می شود. مصلحت اقتضا می کند و مغز پوسیده و منجمد راوایی اين تحليۀ را دارد که اگر کدام انتقادی به قبيله شود، موضع رقبا (جنايتکاران ديگر) بيرون قبيله را تحکيم می کند و در آخر به راوا و ساير اعضای قبيله آسيب می رسد.

من نمی دانم اين سازمان پوشالی تا کی می خواهد در جهت منافع قبيله حرکت کند و کی می خواهد به اين شعور برسد که اگر جنايتکاران را می خواهد افشا کند، جنايتکاران فقط فارسی زبان نيستند. جنايتکاران فارسی زبان و رابطه ی به ظاهر روشنفکران و سر در آخور بودن آنان، جای نقد دارد. اما چرا خفت و دروغ به اين اندازه شده که فقط جنايتکاران و سر در آخوران فارسی مورد حمله قرار گيرد و جمعيت قبيله سالاران افغانستان، در راستای اهداف قبيله سکوت خفت باری برابر رفقايش کند و گاهی در پاسخ منتقدی به شکل کاملا سخيف و آشکارا سرشار از دروغ و نيرنگ به چار نقد بی در و پيکر خود که برای ظاهر سازی در گذشته از چار جنايتکار و به ظاهر فرهنگی رسوای خاص و عام داشته اشاره کند و گويی که همين و جنايت و آدم کشی و دزدی و خيانت و سردر آخور بودن آنان تمام شد و اکنون فارسی زبانان مورد هدف است.

اين بازی جمعيت پوشالی قبيله سالاران رو شده و همه شما را می شناسند. اگر بنام اين يا آن بنويسيد و يا اگر در کنار رييس تان زلمی خليل زاد و استادتان زن خليل زاد، به دشنام گويی و اتهام و توهين به روزنامه نگار ادامه دهيد، اطمينان داشته باشيد که قدم به قدم پاسخ های کوبنده ای دريافت خواهيد کرد که عملا باعث برچيده شدن بساط دروغ و نيرنگ و دوکان حقوق بشرتان خواهد شد.

شاعر و متخصص سیستم های معلوماتی
سردبیر و ناشر کابل پرس?
هزاره از هزارستان

آنلاین :

Work and Poetry

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • درود بر شما آقای ميرهزار. وقتی منافع قبيله ايجاب کند، طالبی ها راوايی ها افغان ملتی ها و کمونیست ها و مشکلی با يکديگر ندارند و بر عليه بقيه اقوام همدست می شوند. همه آن ها سر در يک آخور دارند و آن قبيله است.

    • افغان جرمن آنلاین نوشته یاد شده را از سایتش نبرداشته است:
      http://www.afghan-german.de/upload/Tahlilha_PDF/mirwais_nawissendagan_ste_khawaran.pdf

      آقای میرهزار ننوشته که خود در مورد نویسندگان سایتهای کثیف "خاوران"، "سرنوشت"، "فردا" و .... که مجمع خودفروختگان و کاسه لیسان ارتجاع اند چه نظری دارند؟؟

      آنلاین : مقاله میرویس پویانپور در سایت افغان جرمن آنلاین

    • آقای میرهزار، یک سوال از خودت دارم:

      "مهره های ریز و درشت" خودت از افغانستان فقط اینها هستند (منفی تمامی هم قبیله‌ای هایت):

      http://pz.rawa.org/67/67persia.jpg

      اما از راوا اینها اند:

      http://www.rawa.org/temp/runews/rawagallery.php?mghash=dc96d38caecd6694eb17fc894bb73212&mggal=2

      که همه خاینان منسوب به تمامی ملیت ها را شامل میشوند. با توجه به این کدامیک بیشتر قبیله گراست، خودت یا راوا؟؟؟

      مسخ واقعیت هم یک حد و اندازه دارد، خودت همه روزه واویلا داری که راوا مقابل این و آن خاموش است و سکوت کرده، اما برعکس در نوشته های دیگری در سایتهای گوناگون میبینم که راوا را به اینکه به همه کس میتازند مورد ملامت قرار میدهند، تا حال از کسی نشنیده بودم که راوا را به سکوت مقابل کسی ملامت کنند، هرآنچه در نقد راوا گفته شده اینست که استثنا نمی شناسد و "همه را به یک چوب میزند".

      آنلاین : لیستی از وطنفروشان افغانستان

    • سلام،

      گرچه آنچه راوا به تازگی و احتمالا در نتيجه ی انتقادها و بر شمرده شدن تضادهايش منتشر کرده حرکت خوبی ست اما اين برای اينکه ثابت کننده ی چند چهره و دروغين نبودن اين سازمان باشد، کافی نيست.

      زمانی راوا می تواند خود را از قيد نوکری خليل زاد و شاگردی برای زنش و همدست بودن با دزدانی مانند احدی و فاروق خان وردک و حنيف اتمر و ...و هميار بودن با مرتجعی مانند حبيب الله رفيع و صفيه صديقی و...و...خلاص کند که برای هر کدام تک تک نوشته های (نه تنها يک نوشته که افراد بيرون قبيله به هر بهانه ای و در هر نوشته ای مورد تاخت و تاز قرار می گيرند) مفصل بنويسد. تا حال ما نوشته ای از راوا نخوانديم که به اين ده ها دزد اصلی و مرتجع و حاميان آنان بطور مفصل پرداخته باشد و در عوض می بينيم که با سکوت برابر آنان مورد نوازش قرار گرفته اند. درباره ی ده ها مورد مساله ی مهم و حاد در کشور مانند کوچ اجباری ( می توانيد بگوييد هزاره های بهسود هم قبيله ای های من هستند و چشمانتان را همچنان بر اين جنايت عليه بشريت ببنديد)، کشته شدن و بازداشت خبرنگاران (بجز ماجرای پرويز کامبخش که راوا به وضوح از آن سوء استفاده می کند)، حملات انتحاری طالب که روزی بنا به جبر چند افشايی داشت و سوء استفاده و اختلاس از دارايی مردم گرسنه.. سکوت خفت بار می کند.

      حال بگذار جمعيت قبيله سالاران افغانستان ،راوا، صفحات خود را عليه روزنامه نگار با دشنام و توهين و هتاکی پر کند. چه باک؟ انورالحق جان احدی بگذار دزدی های کلانش را کند. بهتر است عليه کابل پرس? و مدير آن بنويسيم. رفيق حنيف اتمر با آنکه در يکی از کليدی ترين وزارتخانه های افغانستان چور می کند يا صفيه جان صديقی که در پارلمان به طرح های جانيان و دزدان و قاچاقچيان رای دهد، مهم نيستند. مهم همين کابل پرس است که راوا هر چه دشنام می دهد و پاچه می گيرد، دشنامش را به خودش باز می گرداند و خرابکاری هايش را بر می شمرد.

      آيا به راستی برای شمايی که به نام فيروزه نوشته ايد، همين اولويت های راوا، اولويت است؟

      من يک روزنامه نگار هستم خواننده ای که به نام فيروزه نوشته ای. اين کابل پرس هم يک رسانه است. خوب يا بد! نواقصی هم من دارم و هم اين کابل پرس. اگر جايی می بينيد کمبودی هايی دارد، شما قلم برداريد و آن کمبودها را پر کنيد.

    • ماجرای پرويز کامبخش که راوا به وضوح از آن سوء استفاده می کند

      لطفا در مورد بالا توضیحات ارائه کنید، من ندانستم که دفاع از کامبخش چطور میتواند سو استفاده باشد و راوا چه بردی میتواند از آن داشته باشد؟

    • دوستان لازم نیست با میرهزار منطق و دلیل بگویید، وی مثل آن فرد پلنگ گزیده ایست که فقط یاد دارد بگوید پلنگ بد چیز است.

      من با راوا دهها اختلاف در مسایل مختلف دارم ولی هرگز به این حد نمیتوانم کور و کر شوم که آنان را قبیله گرا و همردیف القائده و طالبان بدانم بلکه برعکس نقش شانرا در مبارزه مخصوصا علیه روشنفکران خادم ارتجاع و فاشیزم دینی میستایم و تقدیر میکنم.

      برای خودت که در گهواره ولایت فقیه کلان شده ای طبعا مبارزه راوا برضد ملایان فاشیست ایرانی قابل درک نیست و از آن رنج میبری و میکوشی با ضدفارسی خواندن راوا و از مجموع موضعگیری و دلایل شان فقط روی چند کلمه را چسبیده و غوغا کنی.

      اما راوا زمانی از تهاجم فرهنگی و سیاسی ایران هشدار میداد که خودت هنوز دست راست و چپ خود را نمی شناختی:

      http://pz.rawa.org/iran-zamima/35maina.htm

      راوا زمانی جنایات و مداخلات ایران به افغانستان و جاسوس پروری اش را افشا کرده بود و هشدار میداد که هنوز نوکرانش مثل رهنورد زریاب، سمیع حامد، پرتو نادری، فاضل سانچارکی، اشراق حسینی، کاظم کاظمی، مصطفی کاظمی و .... در قم درس جاسوسی میگرفتند و به میدان محرکه در افغانستان گسیل نشده بودند که زیر نام پالایش زبان فارسی پای مداخله سیاسی و اقتصادی و دینی ایران را باز کنند.

      راوا در نوشته بالا پدرخوانده تمامی جاسوسان رژیم قرون وسطایی ایران در افغانستان، چنگیز پهلوان را به نقد کشیده و سیاست های تجاوزی آن کشور در افغانستان را بیش از 15 سال قبل بی پرده ساخته است و مینویسد:

      رژیم ایران و مشخصا شما (چنگیز پهلوان) و دیگر كاركنان فرهنگی رسمی آن می‌كوشید در اوضاع و احوال كنونی همانند سایرین از طریق مداخله‌ی بی پرده‌ی سیاسی (جاسوس پروری و ایجاد سازمان‌های مزدور) و از طریق مداخله‌ی آرام و بی سرو صدای فرهنگی‌، از نمد افغانستان تارومار شده‌، در خون تپیده و پامال پای بنیادگرایان خاین شده‌، برای خود كلاهی بردارید.

      ایران هم درک کرده که برای نفوذ در افغانستان کار فرهنگی مناسب ترین حیله و نیرنگی است که کارگر خواهد افتاد. احتمالا آنان از ایدئولوگهای دولت امریکا چارلس ا.تامسن و والتر ه.س‌. لویس درس گرفته اند که میگویند:

      "در مناسبات با كشورهای كمونیستی‌، فعالیت‌های فرهنگی نقشی فوق‌العاده مهم بازی می‌كند زیرا فعالیت‌های فرهنگی تقریبا تنها وسیله‌ی عملی برای نفوذ در "پرده‌ی آهنین" می‌باشد. "

      آنلاین : در نقد چنگیز پهلوان

    • نمونه ای از اتحاد فاشیستان و راواییها مبارک باشد!

    • chera in RAWA faqat be iran kine darad ?pas pakistan va alqaede che ?va taliban

      •  

      آنلاین : http://che++cs_INTERRO++va taliban?che http...

    • راوا یعنی یک مُشت خاین و قبیله پرست که بر موضوع مهمی چون کوچ اجباری در بهسود توسط همتباران خود سکوت میکند. نفرین بر این جنایت پیشه گان!

    • میرهزار بزدلان راوایی را خوب شناخته که مینویسد:

      جمعيت قبيله سالاران افغانستان شعارهای حقوق بشر را نشخوار می کنند و اما هيچگاه نمی نويسند که اعضای قبيله با سلاح های سبک و سنگين در بهسود، دست به کوچ اجباری زده اند و اين جنايت عليه بشريت است و ادامه ی فرمان ها برای کوچ اجباری است که توسط آدمکش معروف ملاعمر و پدرانش صادر شده و می شود و قابل پيگيرد در دادگاه بين المللی جزايی ست. جمعيت قبيله ای راوا ترجيح می دهد به نفع قبيله، احکام کرزی و سازش دو خاين مانند محقق و خليلی جاری و ساری باشد تا اينکه در اينباره اظهار نظری داشته باشد.

      جمعيت قبيله سالاران افغانستان، به هر بهانه ای حاضر است عليه کسی که کلمه را"امريکا" نمی نويسد و "آمريکا" می نويسد، دشنام دهد و اتهام ببندد اما در برابر دزدان و جنايتکارانی که او افشا می کند سکوت می کند که مبادا برای يار، عضو و همراه قبيله کدام کدورتی پيش آيد و خدای نکرده در تجارت مواد مخدر ايشان و آدمکشی و آدم فروشی ايشان خللی وارد شود. بهتر است اين کامران ميرهزار را مورد هدف قرار دهد تا احمد ولی کرزی را، اسدالله خالد را، نورزی را، شیر زوی، داودزی و زلمی رسول و باقی ياران و اعضای قبيله را.

    • به نظرم درین اعلامیه راوا موضعگیری خوبی در مورد اظهارات اخیر کرزی نموده است و به درستی افشا میکند که کرزی خاین برای پوشاندن دون مایگی خودش این اظهارات تند را نموده است.

      راوا درین اعلامیه به وجه احسن به مسایل مهمی انگشت گذاشته است و چندین چهره منفور را نیز نام گرفته محکوم نموده است.

      این اعلامیه به هیچصورت دفاع از پاکستان نیست. اگر توجه کرده باشید در زیر اعلامیه یکی از شعارها اینست:

      بریده باد دست پاکستان و ایران و مداخله گران دیگر از افغانستان!

      و به نکته مهمی انگشت میگذارد:

      کرزی که خود مجموعه‌ای از دژخیمان وطنفروش «ائتلاف شمال»، طالبی و گلبدینی را در دولتش گرد آورده، با انتقاد از زد و بند های ارتجاعی و خاینانه‌ی دولت پاکستان با مکروبهای طالبی، تنها دروغ و ریاکاری‌اش را آشکار می‌نماید.

      و باز در قسمتی گفته میشود: پاکستان و ایران بدون داشتن عوامل بومی، توان اینهمه خیانت به افغانستان را نمی‌داشتند.

      من فکر میکنم که این اعلامیه میتواند پاسخ خوبی به نوشته بالای آقای میرهزار نیز باشد که از روی عصبانیت و ضدیت بی از حد، راوا را در کنار طالب و القاعده و شوونیست های پشتون نشانده است. اما اگر به اعلامیه توجه کنید درمییابید که راوا بیش از میرهزار علیه اینگونه افراد و نیروها موضعگیری و خصومت دارد.

      آنلاین : اعلامیه راوا

  • look , is it too long - and sound is like your angry with same one , , we have million of afghan in Pakistan and Iran and both party are not speaking well Dari , this is not an complain , but we all are here to solve the problem of afghan from all walk of life , we not spouse to use harsh words against each other , any how , the guy who writhing in RAWA - in Iran farsi called ZARANG and in Pakistani Urdu called CHALO , have nothing to do with base and way of RAWA , you no need to writhe ASMAN & RISMAN , lot of afghan do not like that same one come back from FARANG and mix Dari language with Iranian hand writhing or specially ACCENT , in the same way no afghan like to see that when you speak Dari mix up with Urdu words , but we all know that we have afghan who can speak only Arabic or English or only German . tray to say MIAN KHALAI in stead of TOO KHALI , is it like more Dari then Iranian Farsi . as far as you know that afghan have allergy against , “DALL – KHOR, PAKI” and “CHAA – KHAN, IRANI” , practice the beast local Dari and give life to those Dari word who since long time no one used , we say a lot of bad words to Iranian and Pakistani too , but in our heart we always thanks for there help to our afghan who living in there country since long time ,.

    آنلاین : dast e dastam bo ba destam deh ka dastam bo greft

  • کامران میر هزار، هزاران درود برشما ژورنالیست آگاه که رسالت تاریخی تانرا شجاعانه درمورد معرفی دو سازمان وابسته به استخبارات آی آس آی پاکستان که یکی فاشیست های افغان ملتی است ودیگری سازمان بد نام و بد زبان راوا انجام دادید راوا که در کویته پاکستان توسط سازمان جاسوسی و استخباراتی پاکستان تولد، زاده و پرورش یافت و امروز در بست در خدمت منافع پاکستان قرار دارند پاکستان افغانستان را منهدم کرد و تنها چند نویسنده و شاعر زبان فارسی از گزند پاکستان که زنده مانده این سرمایه های فرهنگی ما هرروز بوسیله سازمان بیسوادروا به باد دشنام های رکیک و فحش قرار میگرند که هم لعل بدست روا آید و هم دل یار نرنجد ، یعنی اینکه هم برای کوبیدن این اشخاص کمک به نابودی فرهنگ ما میکنند و هم دل افغان ملتی های فاشیست را که خود به فقر فرهنگی مبتلا اند خوش می سازندو حرف جالب تر اینکه سازمان شلیته های راوا ده سال قبل با سازمان کمونیست های ایران یکجا شده با گروپ هشت مارچی ها مجله مشترکی بنام "هشت مارچی "میکشیدند وهمه نویسندگان شان ایرانی بودند و از برکت آنها آموختند و چنان فکر میکردند که خسرو گلسرخی واحمد شاملو راوایی بوده و بچه کاکا وعضو سازمان راوا هستند و اصلا" به هیچ نویسنده افغانستانی دیگر حق نام بردن از شاملو و خسرو گلسرخی را نمیدادند و امروز در لجن شوونیزم قبیله روی دستور پاکستان لمیده و حمیدانوری شعله یی فاشیست شده افغان ملتی عضو رابط این دو سازمان برای تخریب نویسندگان زبان فارسی است که گند همه شانرا از آب کشیدی و حالا دوباره بین مردم شخصیت بزرگ خواهی شد کامران جان دنیا به کامت بادزنده و سرفراز باشی٠

  • محترم میرهزار صاحب تشکر ازینکه چهره جنایتکار وسازشکارمائویست های راوا ومنافق های افغان ملت راافشا نمودید.واقعاً اگر شما دریکی ازوزارت های دولت افغانستان کارنمائید این جنایتکاران مرتد ومنافق را به خوبی میشناسید،زیرا این جنایتکاران نفاق قومی را بین کارمندان دولت انداخته وخودشان به سرمه دزدی ازچشم های مردم مشغول میشوند.روزهای اول بعدازسقوط رژیم طالبان این مائویست ها،ستالنیست ها ،فاشیست های افغان ملت خویشرا به مردم فرشته معرفی ومجاهدین کشور را جنگ سالار خطاب میکردند حالا شما ازنزدیک ارزیابی کنید درهرولایت افغانستان دزد درجه یک یا مائویست است یا افغان ملت ویا لیبرال منافق .خداوند اینها را به روی شهدای آزادی وجهاد به غضب گرفتار کندآمین.

  • محترم اقای میر هزار سلام

    او جوان سره به چند مورد باید که محاکمه شوی اول این که یک چند نفر به نام بی نام خود را یک چیز نام مانده و شما بطور مرطب انهارا مشهور کرده روان استی.

    دوم این ادمهای قبیله را خیلی مغرور کدی که حالی خیلی دیگر ادم ها شناخته شه

    سوم اینکه این مردم اکثرا خریدار تعویض و شویست ودده مه بودند از خاطر تو ادم اکثر شان کدام ملای نا ملای دیگه ( ملا عمر ) را پیدا کده و از او دعای و تعویض زبان بندی و جادوگری میگرین مسول تمام ضرر های مالی ام شخص شما استن .

    • جناب آقای مير هزار . قبلا نيز بنده متوجه شده بودم ، نويسندگان جرمن ـ آنلاين ، و « راوا » يکی و يگانه اند ، سازمان راوا ، اگر جمعيتی بود سياسی و انقلابی ، اورا چه کار بود که « مليون» بايد نوشت يا « ميليون» ؟ که « مدرسه » موجه است يا « مکتب » ؟
      يک سازمان سياسی ( البته اگر سياسی باشد!) به احترام اعضا و هواداران فارسی زبان خويش ، می بايست از طرد واژگان کاملا فارسی « پزشک » و « بازارگان » خود داری ميکرد ، زيرا اين کلمات بار ها در شاهنامه فردوسی ، آمده ست و شاهنامه به دربار شاهان غزنه ( افغاستان امروز) نگاشته شده است : پزشکی که باشد به تن دردمند + ز بيمار چون باز دارد گزند؟ ( فردوسی) معلوم است که يک سازمان فاشيستی و تروريستی ، نه به فرهنگ اعتقاد دارد نه به زبان و مليت ، پايبند است ، برای اينان ، فردوسی و ناصر خسرو و حافظ و هر آ نکه به فارسی ، سخن بگويد ، ايرانی است!
      اينان ، زبان فارسی آراسته و پيراسته را زبان « آخوندی ايران؟ » می انگارند ! در عوض ديگران را به زبان دری ظاهر خانی که همان زبان « دری ، وری» است ، ارجاع ميدهند که نمونه اش را يکی از نويسندگان داده بود . به اين نوشته توجه شود : « شاروال کابل ، گفت ، جغله اندازی سرک های شير شاه مينه و پوهنتون ، عنقريب رويکار اخذ ميگردد . خرابی سرکها از وخت جنگ تنظيم های مجاهدين ، زياد شده است!» اين است زبان دری ، سازمان انقلابی راوا ! و پورتال پالان دوز های افغان ملتی !
      اين است زبان دری که خاديست معروف جناب سليمان راوش ، سنگ قدامت و قداست آنرا به سينه ميزند!
      اما نشانيدن نام کامران مير هزار ، در پهلوی نام لطيف پدرام ... زير اتهام ( نوکری ايران ) واقعا ، ديده درايی و جرات فاحشه گان ، ميخواهد ! همين هفته پيش بود که نوشته ( ارتحال خمينی و شاعران عزادار افغانی ) در کابل پرس? ، منعکس شد که هم خود لحن شديد ی داشت وهم کامنت های متعلقه اش !
      با اين وجود چطور کامران مير هزار نوکر ايران است ؟
      در مقالت محترم پويانپور ( ؟) ميخوانيم . ( اما او ( يعنی نکته دان) به اين نکته توجه ندارد که گلشنيار، ولو هم عليه او چيزی نمی نوشت ، بازهم ، عامل ايران ، نفاق افگن و در آخرين تحليل ، عضو جبهه ملی بود و به جای مباحثه با او ، به عنوان همنوای رهنورد زرياب ، سمع حاد، لطيف پدرام ، کامران ميرهزار و ازين قبيل بايد طرد می شد !)
      معنای اين عبارات فاشيستی چيست ؟ جز اين که هر که مطابق ميل و نظر قبيلهگرايان هيتلر مآب ، رفتار نکند ، بويژه به فارسی روشن و شيوا، صحبت کند ، مستحق طرد است و تحقير !
      سوال اين جاست وقتی واژه گان دانش و دانشگاه و پزشک ، ايرانی باشد ، حتما « پويا » و « پويان » و « پور » هم ايرانی است ، پس چرا ازين القاب و اسامی ايرانی ، برای نام های مستعار و حقيقی استفاده ميکنند ؟ بهتر نيست ازين پس اسم و تخلص فاشيستان راوايی ، ترکيب های مانند ، شير باز و بادام گل و سحر گل و روکی و مير ويس باشد ؟ با احترام . عنايت وارسته

    • آقای وارسته:

      من نمیدانم که «ملیون»و «میلیون» و یا «مدرسه» و «مکتب» چه ربطی به زبان قارسی دارد؟؟

      میفرمایید:« زير اتهام ( نوکری ايران ) واقعا ، ديده درايی و جرات فاحشه گان ، ميخواهد ! همين هفته پيش بود که نوشته ( ارتحال خمينی و شاعران عزادار افغانی ) در کابل پرس? ، منعکس شد که هم خود لحن شديد ی داشت وهم کامنت های متعلقه اش ! با اين وجود چطور کامران مير هزار نوکر ايران است ؟ در مقالت محترم پويانپور ( ؟) ميخوانيم . ( اما او ( يعنی نکته دان) به اين نکته توجه ندارد که گلشنيار، ولو هم عليه او چيزی نمی نوشت ، بازهم ، عامل ايران ، نفاق افگن و در آخرين تحليل ، عضو جبهه ملی بود و به جای مباحثه با او ، به عنوان همنوای رهنورد زرياب ، سمع حاد، لطيف پدرام ، کامران ميرهزار و ازين قبيل بايد طرد می شد !) معنای اين عبارات فاشيستی چيست ؟ جز اين که هر که مطابق ميل و نظر قبيلهگرايان هيتلر مآب ، رفتار نکند »

      اولا اینکه به کار گیری کلمات مانند «فاحشه گان» جرات دوستمی میخواهد و دوم معنای این عبارات به زعم شما فاشیستی!اینست که آقای هیرهزار برعلاوه اینکه خود کدام نوشته ضد رژیم ایران ندارد بلکه از خمینی و رژیم ایران به خوبی نیز یاد کرده.و هم هیچ یک از نوشته ها وکامنت های ضد رژیم را صحه نگذاشته است.نوشته ها و کامنت های مخالف و موافق (بازتاب آرای گوناگون به معنی تایید آن از سوی کابل پرس نمیباشد)به آقای میر هزار ارتباط ندارد.

    • کاری نمی توان کرد. از بالا دستور تخريب به بيمار راوايی صادر شده است. موزه پاکان خليل زاد، شاگردان زنش و همراهان قبيله که يک عکس را از آرشيف کابل پرس? بيرون می کشند و سند ادعای پوچ و توخالی خود قرار می دهند، بيمار اند و وقتی دستور از رييس شان باشد و بخواهند، کور می شوند و در همان آرشيف نمی خواهند بخوانند:

      در ايران کودکان افغانستان از تحصيل محروم می شوند

      خبرگزاری کابل: امسال نيز حکومت ايران تدابير سختی را برای ادامه ی تحصيل کودکان افغانستان اعمال می کند، بطوريکه بسياری از کودکان ديگر نمی توانند ادامه ی تحصيل دهند. در ايران هر ساله حکومت، مهاجران را به شکل های مختلفی تحت فشار قرار می دهد و پس از اخذ مبالغ هنگفتی آن ها را دوباره رها می کند. سه سال پيش حکومت در اقدامی غافلگيرانه اقدام به بستن تمامی مدارس غير انتفاعی افغان ها کرد. چند سال پيش نيز با علم کردن شعبان بی مخ حکومت ايران معروف به کريم غول، فضای رعب و وحشت را برای مهاجران افغان ايجاد کرده بود. حکومت ايران هر چند وقت يک بار موج اجتماعی وسيعی را عليه مهاجران راه اندازی می کند، بطوريکه چند سال پيش با هدايت روزنامه ی ايران کشتار وسيعی را همراه با سرقت و تجاوز به زنان و دختران در تهران و حومه ی آن براه انداخته بود. موج اجتماعی معروف به خفاش شب اساس خانواده ی بسياری را ويران کرد که در زمان مناسب بايد حکومت و روزنامه ی ايران در جلسه ی علنی محاکمه شوند. آوارگان افغان در ايران متهم به اين هستند که فضای کار را اشغال کرده اند و دولت ايران هزينه های زيادی را برای آن ها مصرف می کند.اين در حالی ست که نابسامانی های اقتصادی، فساد اداری بالا و سانسور و محدوديت رژيم ايران باعث هدر رفتن سرمايه و کار می شود.

      http://kabulpress.org/persian_...

      يا جمعيت قبيله سالاران افغانستان باز هم کور و کر و بی سواد می شوند:

      دولت افغانستان و مجامع حقوق بشر همچنان سکوت کرده اند

      سفير ايران در افغانستان را اخراج کنيد

      در برابر اقدام وحشيانه ی رژيم ايران سکوت نکنيم

      شما مدافع راستين قبيله می توانيد بگوييد چند نوشته ويژه و مخصوص عليه دزد معروف احدی داريد؟ چند نوشته برای خليل زاد داريد؟ تا به حال حنيف اتمر را حامی ارتجاع تشخيص داده ايد؟ خانم صفيه صديقی و حبيب رفيع چطور؟ فرهنگيان راستين هستند و يا تريبون های ارتجاع و ياران و همدمان حنيف اتمر و کريم خرم و رييس جمهور کرزی؟

      نه. شما نمی توانيد به اين راحتی ثابت کنيد که "جمعيت قبيله سالاران افغانستان " يا همان راوا نيستيد و موزه پاکی حامی ارتجاع را نمی کنيد و با سکوت برابر دزدان با آن ها همدست نيستيد.

    • راوا به این سبب مخالفتش را همیشه با رهبران قیادی مثل برهان الدین ربانی، اسماعیل خان، قسیم فهیم و دیگر بزرگان جهاد افغانستان ابراز میکنند که اینان همیشه در مخالفت با پاکستان و سیاست های ضد اسلامی و ضد افغانی اش در نبرد بوده اند و نخواسته اند که زیر سلطه پاکستان بروند و کشور ما صوبه پنجم پاکستان شود.

    • محترم میرهزار صاحب:

      زمانیکه چند مطلب علیه جنایتسالارنی چون مسعود،ربانی،سیاف،دوستم و غیره در کابل پرس? نشر شد ابلهانی پیدا شدند و نوشتند میرهزار راوایی است.اما جالب است از روزی که شما با راوا درگیری شدید هرکسی که از شما انتقاد کرد و یا یک سوالی مطرح کرد راوایی است حتی بدن درنظر داشت جنس آن.وچنان با کلمای احساساتی می نوسید که آدم فکر میکند که اگر میر هزار صاحب دستش به ما میرسید چی سیلی جانانه نصیب ما میشد.اما به هر صورت در سن 30 سالگی داخل شدن در قضایای سیاسی مغلقی چون اوضاع افغانستان احساساتی شدن طبیعیست.

      محترم میر هزار صاحب:یقین دارم شما در سطحی نیستید که فرق بین گذارش خبری و یک مطلب جدی را ندانید .عنوان های را که آدرس داده اید همه گذاراشات خبری اند.نه مطلبی که مواضع تان را بیان کند.اگر از من میشنوید به جای احساساتی شدن مواضع تان را در قبال رژیم ایران و مستبدین به ظاهر سران هزاره روشن بسازید.اعتبار شما وسایت کابل پرس به همین بسته است.

    • کارشناس محترم ، خوب است که شما ابتدا بدانيد "گزارش" را گذارش نمی نویسند. وقتی ابتدایی ترين مشکلات املایی خود را رفع کرديد، آهسته آهسته بخير خواهيد دانست که " مطلب" يعنی چه، "مقاله" يعنی چه ، "خبر" و "گزارش" یعنی چه.

    • محترم میر هزار صاخب:

      تشکر از اینکه اشتباه املایی امرا تصحیح نمودید.من انتقاد ،گوشزدویا توضیح شمارا به سر چشم میپذیرم.ولی بالاخره با همه بیسوادی حق داریم مواضع شمارا در قبال رژیم ایران و به ظاهر سران جانیت کار هزاره بدانیم؟

  • ba mazrat az dostan ka keyboard farsi dar dastrasm na bud. kamran jan bad az takht o taz alae rawa dar norway panahedagi yafti, hala mekhawahee ka ba yak hamla degar dar kudam keshwar degar panaheda shawee. Tu ba rawa etham mebasti ka dar america zendagi mekunand wali ta ba emrooz mufaq na shudi ka kudam rawae ka dar america zendagi mekunad ra neshan bedahi wa sar o kala khudat az norway baramad

    • باند « راوا» و انجمن شاهپرستان جرمن ـ آنلاين که متکلمان زبان فارسی شيوا و کتابی را ، جاده صاف کن ايران و نوکر ايران ميدانند ، آيا در باره « طالبان » که ديروز بر افغانستان ، حکومت ميکردند ، وخودرا خالص ترين افغان و وطنپرست ترين ميدانند ، اما کاملا به « زبان اردو» تکلم ميکنند و حتا همين امروز نيز همه مکالمات و مخابرات راديويی و موبايل شان به زبان اردو است ، چيزی ، مطلبی انتشار داده اند؟ آيا اينکه در تمام کنر و جلال آباد و گرديز و پکتيا فقط يا دالر امريکايی يا کلدار پاکستانی ، مروج است ، چيزی گفته اند؟ عجيب است که برخی اقوام حتا اجازه دارند ، سرتاپا کيان کشور را بفروشند و اين وطنفروشی هنوز هم ادامه دارد ! اما يک قوم متمدن و بومی و کهنسال ديگر حتا نميتواند به زبان مادری خويش ، صحبت کند!
      کامران مير هزار شايد بخاطر آن « نوکر ايران» قلمداد ميشود که از قوم آزاده هزاره است و نوکر خان و ريزه خوار قبيله نيست ! ورنه اينهمه مطلب که ضد رژيم ايران در کابل پرس? هست در هيچ نشريه ای نميتوان يافت .با ادب . عوض علی باميانی

    • با ابراز موافقت و تاييد کامل کامنت بسيار اديبانه و خردمندانه جناب عنايت وارسته ، ميخواهم آقای مير هزار را متوجه يک واقعيت دردناک سازم . در پورتال جرمن _ آنلاين همين الان مقاله ای بقلم يکی از نويسندگان اصلی ، خانم ملالی موسی نشر شده که صراحتا از وزير خارجه کشور پولند گله کرده که چرا گلب ا لدين حکمتيار را « جنايتکار » ناميده و خواستار محاکمه او شده است ! آقای مير هزار بايد بداند که با گروه های فرهنگی يا تشکل های قانونمند سياسی و ملی ، طرف نيست ، بلکه طرف مير هزار ، مستقيما سخنگوی يا نمايندگان « بانديت» های تروريستی است . ميرهزار با تشکل های جنايی و پرچمداران اسلام متکی به افيون و هرويين ، سروکار دارد که در « خارج » با دلالی ها و روسپيگريها وعشوه فر وشيها ، گاه به ديگران ، درس « اخلاق » و « ادب وادبيات» ميدهند و گاه ، هرکه موی دماغ شان شد ، به جاسوسی « روس و ايران » متهم ميگردد!
      راوا و پورتال جرمن آنلاين ، زمينه فرهنگی (؟) و روانی پذيرش جنايتکاران مشهور منطقه را فراهم ميکنند . اينان ، شاهان جنايتکار گذشته را تحسين ميکنند و برای تبرئه آدمکشانی چون سياف و گلب الدين ، قلم فرسايی ميکنند ، دشمنی با زبان فارسی نيز ، پروژه ايست که از خارج مرزها و بوسيله « مافيای فرهنگی » تمويل و کارگردانی ميشود . کوشش ميشود ، تا حد امکان از « ملت سازی » و آبادانی در افغانستان ، جلو گيری شود و سلطه جابرانه يک قوم بر مليت های ديگر تحميل شود . زنده باشيد . فرزامپور

  • سلام به همه:

    میر هزار باز هم عصبانی است .زیرا راوا ویرا به نوکری رژیم ایران متهم کرده است.به نظر من خوب بود که اگر میر هزار می خواست خودراازین اتهام مبری سازد از نوشته ای خود که به دفاع از خمینی قصاب و رژیم ایران در همین کابل پرس? انتشار داده بود خط بینی میکشید. نه متوصل شدن به دروغ و کذب(قبیله سالار گفتن راوا).به گفته اقای پویانپور :

    «پس تا آن زمان که این فرهنگیان مدافع ایران به انتقاد از مواضع خاینانه شان نپرداخته اند، (۱) بر روشنفکران وطنپرست و دموکرات ماست که به آنان فقط به مثابه عوامل استخبارات رژیم ایران برخورد کنند و نه بیش.»

    واقعا هم اگر میرهزار هر چند کلمات ایرانی که در افغانستان متداول نیست قلقله کند ولی یگبار هم اگرمیشد که ماهیت استبدادی و مداخله گرانه رژیم ایران را افشا میکرد کاری بود صواب.ولی میر هزار بر علاوه اینکه رژیم ایران را افشا نساخت بلکه آنرا مدافع محروم ترین اقشار جامعه خواند.

    میز هزار به فیروزه جان مینوسد:«من يک روزنامه نگار هستم خواننده ای که به نام فيروزه نوشته ای. اين کابل پرس هم يک رسانه است. خوب يا بد! نواقصی هم من دارم و هم اين کابل پرس. اگر جايی می بينيد کمبودی هايی دارد، شما قلم برداريد و آن کمبودها را پر کنيد».وقتی خانمی دیگری به نام لیمه (که خودم باشم) دها بار از وی پرسیدم که آقای میر هزار چرا از خمینی مستبد و رژیم ایران دفاع میکنید؟به جز اهانت چیزی از وی نگرفتم.

    میر مزار با حمله سست و شرمندوک خود به محقق خواست که در حمله بعدی به راوا کسی نگوید که به سران قاتل ومستبدهزاره نه پرداخته است(میر هزار از جمله هزاران جنایت ،قتل،دزدی...محقق فقط موتر لوکس وی را دید که حین راندن خاک ودود آن به چشم هزاره ها مینشیند) .اگر میر هزار عینک دودی خودرا از چشمان بر میداشت واسنادی را که راوا فقط و فقط راوا به خاطر محکومیت طالبان به جهان ارایه کرده میدید چرات نمیکرد راوا را طالب پسند بگوید.وخود را که هیچ نوع قتل ،غارت ،استبداد و وحشت محقق هارا افشا نساخته ضد استبداد معرفی بدارد.

    دنیای میر هزار را مباهات به آمریکا ، چمدان،دانشجو ... گفتن تشکیل میدهد ودنیای راوا را سرنگونی مستبدین و به محاکمه کشاندن شان.میر هزار احدی و مثلا قانونی را یکی میداند و لی راوا رامین و یا فرهنگ را با سیاف و مزاری...یکی نمیداند.وفتی هاشمیان چشم ملا عمر را بوسید.راوا به رویش تف کرد و هم زمانیکه پرتو نادری دست نور را بوسید. ویا عسکر موسوی دست یک خاین آدم کش دیگر را.ولی میر هزار دوپای را در یک موزه کرده که به روی حبیب الله رفیع نیز تف شود که کار 5 نفر را گرفته.

    فیروزه جان هم دنیای میر هزار و دنیای راوا را آدرس داده و چه خوب است که مقایسه شود.

    میر هزار قسمت های از نوشته میرویس پویانپور را لینک کرده و بالاخره من ندانستم که میرهزار با قسمت های لینک شده موافق است یا مخالف.زیرا به هیج یکی از لینک شده ها نپرداخته.وفقط تا توانسته مکرر در مکرر نوشته که راوا قبیله سالار است.

    موضع میر هزار را ازروی دوستان وی که درهین صفحه از وی دفاع کرده اند نیز میتوان درک کرد.

  • افغان ملتی های فاشيست که گاه راوایی میشوند و گاه شاه پسند به مرض فارسی ستیزی هم مبتلااند. اهانت به فارسی زبانان در صدر برنامه های فاشیستان راوایی قرار گرفته که توسط کریم خرم در حکومت و راواییهای نژادپرست در بيرون دنبال می شود.

  • ميرهزار عزيز کابل پرس? محبوب ترین سایت است که مزدوران را مجبور به شنیدن بانگ مردم بی دفاع می کند.با هرزه گی های راواییها بر ضد کابل پرس تغييری در محبوبیت کابل پرس به وجود نمی آيد.

    صالح

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس