صفحه نخست > دیدگاه > اشرف غنی احمدزی، طالبی که می خواهد رییس جمهور شود

اشرف غنی احمدزی، طالبی که می خواهد رییس جمهور شود

مرجان عنابی
شنبه 5 اكتبر 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشرف غنی احمدزی در سال 1328 خورشیدی(1949 ميلادي) در ولايت لوگردر یک خانواده کوچی بدنيا آمده است. درزمان حکومت طالبان وی یکی از حامیان معنوی آنها بوده و همواره در صحبت هایش این رژیم را یک حکومت مردمی معرفی می کرد. حالا درافغانستان در انظار عمومی لباس محلی افغانی بسیار نامرتب می پوشد و خود را به خاک و خاشاک هم که شده می مالد و از امنیت می گوید: " اگر افغانستان به سطحی از فقر برسد که مجبور شویم علف بخوریم، باز هم نیروهای امنیتی خود را تقویه می کنیم." اما در جاهای دیگر مخصوصا بیرون از کشور با ظاهر بسیار آراسته ظاهر می شود و از دولت فعلی شدیدا انتقاد می کند، دولتی که خود یکی از پایه گذارانش به حساب می آید.

اشرف غنی احمدزی به يکی از متعصب ترين چهره های سیاسی افغانستان معروف است. وی در دوره حکومت انتقالی

و دولت اسلامی افغانستان به رياست حامد کرزی به عنوان مشاور ارشد و وزير مالیه فعالیت نموده، از وی همواره به عنوان یکی از پایه گذاران دولت جدید مخصوصا سیستم مالی و پولی، پس از طالبان که عنوان یکی از فاسد ترین دولتها را ازآن خود کرده یاد می شود . برخی مقامات افغانستان مدعی اند که او زمانی که وزير ماليه بود، پول های هنگفت دولت را در حساب شخصی خود نگهداری می کرد.

همچنین اشرف غنی احمدزی که به گفته بعضی از رسانه ها به جاسوس انگلستان معروف است، تلاش های زیادی را برای جلب توجه مقامات آمریکایی روی دست گرفته است و از طرفی هم شدیدا به نفع طالبان کار می کند، و در این قسمت با پست ریاست کمیسیون تنظیم روند انتقال سنگ تمام گذاشت.

اما شناخت من از اشرف غنی احمدزی بر می گردد به زمانی که وی طبق برنامه ی از قبل تعیین شده به صورت غیر قانونی توسط حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به ریاست دانشگاه کابل گماشته شد. قبل از آن تصویر روشنی از ایشان نداشتم، البته بعد از آن هم هیچ وقت قادر نشدم شخصی به اسم اشرف غنی حمدزی را درذهنم تعریف کنم. اینکه واقعن اشرف غنی احمدزی چه کسی است؟! آن زمان من دانشجوی سال اول دانشکده ی ژورنالیزم دردانشگاه کابل بودم وی دیکتاتوری به نظر می رسید که در شیوه ی به ظاهر دموکراتیک، روش بسیار آمرانه و شبیه استبداد را به کار می بست. در جلسه عمومی دانشجویان به مشکلات آنها گوش می کرد و در عین حال شیوه ی اداره بسیار دیکتاتوری داشت. با استادان به صورت خشمگینانه برخورد می کرد و با زبان بسیار خشن صحبت می کرد، طوریکه برخورد آقای اشرف غنی احمدزی شده بود موضوع خنده دانشجویان و با یک بار گذشتن از کنار پنجره اتاق شان و شنیدن طرز صحبت شان با زیر دستان می شد به روشنی متوجه شد.
کارهایی که آقای اشرف غنی احمدزی در دانشگاه کابل انجام داد همه برنامه های از قبل مهندسی شده و به ظاهر بسیار آراسته شده بودند.

1- در زمان ریاست وی دانشجویان برای ورود به دانشگاه نیاز به پوشیدن لباس رسمی نداشتند، مساله ای که به عنوان بخشی از نظم نانوشته ی دانشگاه بود و من هرگز نمی توانم این مساله را به هویت ملی ربط بدهم، بلکه آن را واکنش قبیله در برابر آن چه غیر از خود است می دانم.

2- مساله زبان تدریس در زمان ریاست آقای اشرف غنی احمدزی در دانشگاه کابل مطرح شد و قرار بر این بود که موضوعات درسی به هر دو زبان پشتو و دری چاپ و تدریس شوند، اما این فقط یک آغاز راه برای از بین بردن زبان دری و جایگزینی زبان پشتو بود که در نتیجه هنوز هم بر سر واژه دانشگاه و پوهنتون اختلاف نظر وجود دارد. در این زمینه استاد "عین الدین نصر"، استاد زبان شناسی دانشکده ی زبان و ادبیات دانشگاه کابل در یک مصاحبه که در سایت فراتر از مرز منتشر شد گفته:"پشتون ها یک نوع احساس تقدس دارند. متاسفانه از سال ها به این سو ما شاهد حرکت های تبعیض آمیز و اعمال استبدادی و فاشیستی از سوی برخی از افراد و نهادهای مریض علیه سایر هویت ها و به ویژه هویت پارسی زبانان در کشور بوده ایم.

چون رشته ی اصلی من زبان شناسی است، مجبورم به پرسش های شاگردانم پاسخ دهم. برای مثال یک روز بحثی در باره ی <اتن> مطرح شد که آن را <بازی ملی> می گویند. من در پاسخ گفتم که ما چیزی به نام بازی ملی نداریم، بازی ملی به بازی ای گفته می شود که در کل سطح کشور رایج باشد. حتی من با آن که از سمت شمال هستم، بزکشی را بازی ملی نمی توانم بگویم، به این دلیل که خاص سمت شمال است و اتن هم خاص پکتیا است. بعد بین دو نفر از شاگردان فارسی زبان و پشتو زبان دعوا شده بود.

شاگرد پشتون من که یک دختر بود، در پیش یک سلسله حلقات فاشیستی شکایت کرد که در ساعات درسی استاد نصر بحث های ضد ملی مطرح می شود. آقای اشرف غنی احمدزی رئیس وقت دانشگاه از این مساله آگاه شد. وی یک روز مرا خواست، مفصل صحبت کردیم. من در همان جا برایش گفتم، من فارسی زبان و زبان شناس هستم، مجبور هستم با زبان خود صحبت کنم و صادقانه آنچه که می دانم را در اختیار دانشجویانم قرار دهم. به همین خاطر کاری کرده نتوانست و بلاخره مساله حل شد. در همین زمان با طرح یک توطئه علیه استاد ضیاء رفعت ایشان را از دیپارتمنت بیرون کرده بودند. همراه با او دوسیه یی برای من ساختند و مرا متعصب و ضد فرهنگ دیگران خواندند".

3- امروزه در دانشگاه به جای این که روی مسایل بزرگ علمی و فرهنگی صحبت شود روی موضوعات کاملن بیهوده مثلن اینکه لوحه دانشگاه به کدام زبان باید باشد وقت تلف می شود. در حالی که این مساله ی بسیار ساده است و به آسانی می تواند حل شود، اما نه تنها دانشجویان و اساتید که حتی پارلمان کشور درگیرآن شده است. همچنین سهمیه بندی ورود به دانشگاه دست آورد دیگر از طرح های مهندسی شده توسط آقای احمدزی می باشد. باز هم سخنی از استاد عین الدین نصر: "اکثر کسانی که در راس دانشگاه قرار می‌گیرند پشتون‌ها هستند. در حالی که خودشان شعار تعادل قومی را می‌دهند. اصلاً در ساختار نه توانایی‌ها مدنظر قرار می‌گیرد و نه مساله‌ی تعادل زبانی؛ و کسی که از اقوام دیگر باشد برایش دسیسه می‌سازند. حتا دیپارتمنت فارسی دری و پشتو در دانشکده‌ی زبان و ادبیات از هم جدا است و با هم روابطی ندارند. با وجودی که سال‌ها در کنار هم رو‌به‌رو قرار دارند قربانی سیاست فاشیسم شدند. برای مثال اگر یک حرکتی در دانشگاه به وجود بیاید برادران پشتون هیچ وقت در کنار ما ایستاد نمی‌شوند؛ ولو حق خواهانه باشند."

4- در زمان ریاست آقای اشرف غنی احمدزی شعله های تبعیض و تعصب قومی به اوج خود رسید، طوریکه با دانشجویان غیر پشتون به صورت علنی برخورد توهین آمیز می شد. مخصوصا با دانشجویان هزاره، صحبت از این قرار بود که به دانشجویان هزاره نباید اجازه داده شود تا نمرات بلند بگیرند. قبل از آمدن آقای احمدزی دانشجویان هزاره در اکثر دانشکده ها موقعیت های خوب در کلاسهای درسی داشتند و اکثرا اول، دوم و سوم نمره بودند، اما با آمدن ایشان طرح به صورت پنهانی برنامه ریزی شد که نباید به دانشجویان هزاره اجازه داده شود نمرات بلند بگیرند. اگر این روند ادامه پیدا کند، اکثر دانشجویان هزاره در کدر قرار خواهند گرفت و این چیزی نیست که بشود قبول کرد. خودم یکی از قربانیان این ماجرا بودم. در سال دوم ژورنالیزم من از موقعیت شاگرد ممتازی به پنجم رسیدم و این دقیقن مربوط به مضمون "پشتو" می شد.

مطالب مرتبط

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • tashakor az maghala khob wa dorost shama, pas in ke baayed hama bedanand ke in ashraf ghanee ahmad-zaaye yek karmand we chaker sazemaan haa jasosee amrika ast. man in khaayen ra az zamaanee ke bache bod mi shanasam

    yak yaad-aaweree dostaana be nawesande haa-ye mohtaram daram in ke :

    be jaaye loghat haa we waje haa ye arabe ke 2 zaber der sar darand ma an haa ra nabaayed be gone-ye farsi banawesim, be taor nemone : waghe,an ! ma mi tawanim banawesim : be dorosti. be jaaye aslan , baayed nawesht : be rasti. be jaaye kamelan ,baayed nawesht : be goone pore. be jaaye aksaran, baayed nawesht ; bishtarin. be jaaye ,aghelan baayed nawesht : kamtarin. be jaaye daghighan, baayed nawesht : be dorosti. in nadorosti ha ra hama nawesenda haa az na aagahi mi namaayand.

    • ders dadan lahje pokhto der danesh-gah yek kar na-dorost wa ghalat ast. danesh-gah kabul der shahr
  • آغاى مرجان عنابی نویسنده این مضمون, من در تعصب اشرف غنى شکى ندارم اما از طرز نوشته شما که کلمات (واقعآ, فعلآ, کاملآ و مثلآ) را که کلمات عربى است و صحیح آن با «نون تنوین» تحریر میگردد و آنرا شما و امثال شما بروى تعصب عرب ستیزى و خود بزرگ بینى بشکل (واقعن, فعلن, کاملن و مثلن) مینویسىد که مطلقآ از لحاظ دستور زبان غلط است, دیده میشود که تعصب شما بیشتر از اشرف غنى است. شمایان با پیروى از نژادپرستان ایرانى٬ ستیزه جویى خود را با یک زبان بزرگ و کامل که در آن قرآن کریم نازل گردیده است به نمایش میگذارید. درحالیکه تجربه هفتاد ساله دولت هاى پهلوى نشان میدهد, بیرون کردن زبان فارسى از تحت تآثیرات زبان عربى غیر ممکن است.
    میگوىند که در آغاز مبارزه فرهنگى متعصبین ایرانى بر علیه زبان عربى, در ادارات دولتى لوحه ها آویخته شد که در آن نوشته شده بود (لطفا توجه کنید: منبعد استعمال کلمات عربى ممنوع است و متخلفین با پرداخت جریمه مجازات میگردند).
    درینجا کلمات (لطفا٬ توجه٬ منبعد٬ استعمال٬ کلمات٬ عربى٬ ممنوع٬ متخلفین٬ جریمه٬ مجازات٬) همه عربی اند.
    آغاى مرجان عنابی, درین یک جمله ده کلمه از کمات لغات عرب است. اگر هر مشکلى که با عرب ها دارید, نباید بازتاب آن دشمنى با زبان باشد.
    حالا قضاوت بدست خواننده است که آیا تعصب زبانى شما کمتر از اشرف غنى است !
    امضا محفوظ

  • مرجان عنابی، مسایل را وارونه جلوه مده. از لحن شما معلوم است که شما دانشمند ستیز هستید، احتمالاً حامی اشخاص مانند محقق یا سیاف یا سایر بیسواد های که ریاست جمهوری میخواهند استید. شما از اعتبار بین المللی که جناب اشرف غنی دارند با اغماض کامل میگذرید، ایشان شخصی بودند که فقط چند رای اندک نیاز داشتند تا سرمنشی سازمان ملل شوند که نهایتا بانکی مون برنده شد. هنوز معلوم میشود که شما بچه هستید و خام هستید، یا کسی شما ا احساساتی ساخته است یا اینکه کدام نعمت دیگری مادی برای تان پیشنهاد کرده است که ضد این شخصیت بین المللی اینگونه توطئه پردازی میکنید. از سخنان شما این گونه می آید که شما حامی رهبر برای افغانستان هستید که نه از سیاست بفهمد و نه از اقتصاد و سایر مسایل.

  • جناب اشرف غنی اگر کدام دانشمند یا شخصیت جهانی میبودن باید اول دانش و درایت خود را به مردم افغانستان ثبوت میکردن او علنن یک متعصب است که فهم و دانشش نیز از من و تو بالا نیست این که شما میگویید سر منشی ملل متحد و یا دومین متفکر جهان است این القاب جعلی هیچ دردی را دوا نمیکند استکبار و سازمان های مخفی به صورت بسیار زیرکانه و گول زدن مردم عوام عوامل خود را به شهرت میرسانند به یاد داشته باشید که همین سازمان های عامیان اشرف غنی و ملا عمر. ملا عمر را تا سطح امیرالمومنین ارتقا دادن و عوامل خارجی شان چنان از این قشر سیاه حمایت و تبلیغات میکرد که واقعن انسان بودن را زیر سوال میبرد

  • این القاب جناب داوی جعلی نیستند، چرا کور کورانه صحبت میکنید، کی جاسوس نیست که مردم افغانستان حمایتش کنند؟ دوستم؟ محقق؟ ضیا مسعود؟ کرزی ها؟
    نمیدانم چرا تعصب خویش را با متهم کردن دیگران به داشتن آن عطش نشانی میکنید، بگزارید لا اقل یک بار یک کسی که با دانش است رهبری این کشو را به دوش بگیرد. اگر قرار میبود فرشته ای برای ما وشما نازل شود هم متهم به داشتن فساد اخلاقی میساختیمش.

  • جنگ ؛ اصلا برسر لحاف ملا نصر الدین است ؛ پشتونها زیاد تقلا به خرچ میدهند تا غیر پشتونهای این سرزمین زیر نام جعلی " افغان" که در زبان انگلیسی معنای سگ شکاری را میدهد حتما وحتما باید زعامت وقیادت یک اوغان " خر" را یعنی یک پشتون را قبول کنند؛ برای پشتونها مهم نیست که این " خر" زمانی در دانشگاه های امریکا استاد بوده ویا هم درپس کوچه های پشاور مانند قطب الدین هلال برای گرفتن معاش از دست صاحبمنصبان آی اس آی در صف ؛ ساعتها انتظار بوده است؛ مهم نزد فاشیستان پشتون ؛ انحصار قدرت قومی است که باید به هرنحوی که میشود باید در رأس اهرم قدرت ، یک پشتون قرار بگیرد.
    درعصر حاضر که امریکا یکه تاز میدان است؛ پشتونهای امریکایی با تمام قوت توانسته اند تمام اهرم های قدرت را تصاحب کنند، این پشتونها به بهانهء پشتون بودن طالبان غیر مستقیم از امریکا وجامعهء جهانی باج میگیرند؛ آنها به امریکایی ها میگویند که : اگر هریک ازما پشتونهای امریکایی در رأس قدرت قرار بگیریم ؛ افغانستان را به سمت منافع غرب وامریکا سوق میدهیم، اگر ما در رأس قدرت قرار نگیریم ؛ جنگ طالبان همچنان ادامه پیدا میکند وثبات سیاسی برهم میخورد وکشورهای مثل ایران وروسیه وچین وهند که به اصطلاح خودشان ؛ ازقدیم الایام حامی (شمالی تلوالی) می باشند دربازیهای منطقوی دست بالا پیدا میکنند وافغانستان نیز به سمتی حرکت خواهد کرد که منافع غرب خصوصا منافع امریکا صدمه ببیند.
    جالب این است که تاکنون که همین اشخاص وحامیان شان از اولین روز کنفرانس ( بن) تا ایندم ؛ هم به میخ کوبیده اند وهم به نعل. اگر این اشخاص خودشان ویا نزدیکان شان برسر قدرت رسیده اند؛ هیچگاهی حرفی از اشغال افغانستان توسط امریکا وقوت های غربی بزبان نیاورده اند؛ بلکه آنرا به نحوی توجیه نموده اند ؛ ولی هرزمانیکه یک غیر پشتون در رده های بالای نظام مقرر می شود؛ آنگاه غیرت پشتونوالی واسلامی وجهادی همینگونه اشخاص بجوش آمده وزمین وزمان را بدندان می گزند که افغانستان یک کشور اشغال شده است ؛ ونیروهای خارجی به حمایت اقلیتهای قومی بنیاد این کشور را ازبیخ می کنند ، همین اشخاص حامی طالبان گردیده وطالبان بحیث نیروی مقاومت مسلح ؛ دررسانه هایشان تبلیغ وتبجیل میگردند.
    تاکنون سیاست پشتونهای اقتدار گرا چه در داخل ارگ وخارج آن براساس طالب پروری ادامه داشته است؛ نزد این چنین پشتونها هم دولت کابل غیر مشروع بوده وهم مشروع.
    چنان به نظر میرسد که همین سیاست کماکان با بقدرت رسیدن هریک از ذوات محترم : اشرف غنی احمدزی؛ حشمت غنی احمدزی؛ سرور احمدزی، عبدالرب رسول سیاف، عبدالرحیم وردک، قطب الدین هلال ، سید اسحاق گیلانی، زلمی رسول؛ قیوم کرزی وامثالهم به همین شیوه ادامه می یابد.
    این ذوات محترم بخاطر نفاق افگنی وایجاد اختلاف میان غیر پشتونها ازسیاست: " تفرقه بینداز وحکومت کن" کار گرفتند؛ درحالیکه منشأ و آبشخور فکری همهء این ذوات محترم یکی است ولی بازهم بخاطر تحمیق واستحمار یا خرسازی غیر پشتونها هرکدام خودشان را کاندید مستقل جلوه میدهند.
    این ذوات محترم ؛ موفق شدند تا میان قوت های متحد شمال درز ایجاد کنند؛ اشرف غنی احمدزی با انتخاب جنرال عبدالرشید دوستم بحیث معاون اول؛ اولین ضربهء کاری را بر پیکر اتحاد غیر پشتونها وارد کرد. درحالیکه تا قبل ازین انتخاب ؛ همهء متعصبین پشتون از اشرف غنی حمایت میکردند ولی با انتخاب جنرال دوستم توسط اشرف غنی احمدزی؛ یکعده حامیان قبلی او به اشرف غنی گوشزد کردند که جنرال دوستم یک جنایت کار وقاتل طلبه های اسیر درشمال افغانستان است واو به هیچ رژیم وحکومتی وفادار باقی نمانده است ؛ باید هرجه زودتر اشرف غنی احمدزی درین زمینه تجدید نظر کند و إلا با بدنامی تاریخی مواجه خواهد شد.
    پرواضح است که اشرف غنی احمدزی نیز از پیامدهای انتخاب خود آگاه است ومیداند که جنرال دوستم منفورترین چهره نزد پشتونهاست ولی او بخاطر ایجاد نفاق ودرز انداختن به پشتونها همان جوابی را میدهد که گلبدین حکمتیار در سالهای راکت پرانی خود به پشتونها گفته بود وآن اینکه:
    من ازجنرال دوستم بحیث یک دانگ برضد آنانیکه استفاده میکنم که اورا جنرال دوستم ساختند. حتما اگر اشرف غنی احمدزی به پیروزی برسد؛ بعداز آنکه پاهای قومی اش بقدرت محکم کرد؛ به سروقت جنرال دوستم هم میرسد واورا یا ترور ویا هم بحیث جنایتکار جنگی به مقامات سازمان ملل متحد تحویلش میدهد.

    عبدالرحیم وردک نیز با انتخاب حسین انوری بحیث معاون ریاست جمهوری ؛از همین روش استفاده کرد. دکتر عبدالله نیمه تاجیک ونیم پشتون نیز با انتخاب خانمحمد رئیس سابق اطلاعات گلبدین ؛ پشتیبانی اکثریت غیر پشتونها وحتی پشتونهای مدرن وغربگرا را ازدست داد ودرگام گذاشتن بسوی انتحار سیاسی یک قدم نزدیکترشد.
    ازجانب دیگر، تعدد این قدر اوغان برای احراز مقام عالی ترین پوست اجرایی در انتخابات سال آینده ؛ یک پیام مغشوش وغیر شفاف دیگررا هم به جامعهء جهانی میرساند که همانا: پشتونها اکثریت نفوس این کشوررا تشکیل میدهند واین پشتونها استند که حتی با داشتن پاسپورتهای امریکایی حق رئیس جمهور شدن را دارند.
    اگر به عوض سرور احمدزی ؛ یک هزاره ویا ازبک وتاجک امریکایی وآلمانی ویا نارویجی خودش را کاندید میکرد آنگاه غالمغال وغوغای اوغانها گوش خلایق را تا آسمان کر می ساخت که گویا: اقلیتهای قومی با زور وپاسپورت کشورهای خارجی؛ درخاک افغانها میخواهد إعمال قدرت نمایند.
    اما حالا که سرور احمدزی، یک عضو برجستهء حزب دموکرات امریکا با پاسپورت وزور امریکا خودش را کاندید کرده است از سنگ صدا می براید ولی از اوغان نه.
    سیاست مداران پشتون همیشه سیاست اکثریت واقلیت را درطول تاریخ نه با احصاییه گیری دقیق نفوس بلکه باهمین نمایشات مضحک برای جامعهء جهانی ارائه داده اند.
    وقت آن فرا رسیده است تا غیر پشتونهای این کشور بخود بیایند وبا این بازیهای مسخره وتوهین آمیز قبایل اوغان برای ابد وداع گویند. درقدم اول باید یک کاندید مطرح از میان غیر پشتونها با این شعار باید وارد میدان شود که نام افغانستان را که یک نام قومی است به زباله دان تاریخ بسپارد. وساختار نظام را از شکل سنتی وقدیمی آن به سوی نظام غیر متمرکز وحتی ایجاد جمهوریتهای مستقل وجدا گانه هدایت کند.
    تا وقتیکه نام این کشور بنام " افغان" یعنی سگ شکاری باقی می ماند ؛ بحران اعتماد ملی؛ نفاق وشقاق، اکثریت واقلیت؛ سنی وشیعه ؛ هندو ومسلمان وغیره نیز کماکان ادامه می یابد.
    ما به رئیس جمهوری نیاز داریم که برنامهء مشخص برای ایجاد کشور جدید با ساختارهای جدید دولتی درچارچوب سازمان ملل متحد داشته باشد.

  • کوچی را ادیداس پوشیدن چی؟ هههههه

  • khuhar wa madar parwiz bahaman jassuss Irana gaim madar tu bayad as rahi kun gaida shawa ka raqam tu bacha zaida

  • با سلام
    لطفا به دوستم پادشاه بگویید که بسیار اشتباه کرده که با یک دشمن اوزبیکان وترکمانان وهزاره ها وتاجیک ها یعنی یک اوغان ملتی فاشیست وبیمار روانی وجسمانی اشرف غنی احمدزی یکجا شده است. حیف جنرال دوستم وحیف نام ونشان وقدر وقیمتش که برباد داده است. لطفا برایش بگویید که استعفا بدهد ونام ونشان وحیثیت خودرا حفظ نماید.
    من دراین طرف دنیا استم در ایالت زیبای کالیفورنیا ورنه میرفتم وروبرو از جنرال دوستم خواهش میکردم تا از یک دشمن مردمان غیر اوغان (پشتون) خودرا دور نماید ورنه درلحاف چرکین یک فاشیست لکه دار میشود.

  • آقای پرویز بهمن به شما شادباش وآفرین میگویم که چه خوب تحلیل کرده اید. جان تان جور وسر تان برافراشته باشد.

  • اشتباعات دوستم و خطاهای دوستم نابخشودنیست- دوستم که در تار وپود انگلیس و ترکیه گرفتار مانده -هرگز به مدنیت برگردان نیست. این دوستم نمک حرام با دشمن هزاره ها یعنی کوچی طالب بخاطری یکحا شده که به هزاره ها دشمنی خود را نشان دهد که اگر از اوامر ترکیه سرکشی کنید ومانند دو انتخابات گذشته با تیم کرزی بدون امتیاز قرار نگیرید - وی یعنی دوستم به کوچی های طالب میپیوندد-
    ای دوستم نمک ناشناس

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس